چگونگی انس با روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
ارسال شده توسط مهدی128 در چهارشنبه, ۱۳۹۴/۰۱/۲۶ - ۰۴:۰۸
پاسخ به چگونگی انس با روایات، دو بخش دارد که یک بخش را من جواب میدهم و برای بخش دیگر باید به دیگران مراجعه کنید. برخی افراد کارهایی را نکردهاند وسرشان به سنگ خورده است. من این بخش را خوب میتوانم توضیخ دهم! چون یک دوره بحار و کافی و محاسن و ... را نخواندهام! اما عدهای کار کردهاند و بخشی از توصیههای آنها را من شنیدهام.
مثلا حاج آقا [مرحوم آيت الله بهجت ] چند بار میفرمودند که مشایخی را ما در نجف دیدیم که حدیثی مطرح نمیشد مگر اینکه دیده بودند. یعنی حدیث را دیده بودند و یادشان بود.
حاج آقا میگفت در سامرا دیدم شیعیان بغداد به هیجان آمده بودند که کسی قرار است منبر برود. من هم علاقهمند شدم که بروم ببنیم چه خبر است. سیدی لاغر و میانسال منبر رفت که من نه قبل از او و نه بعد از او هرگز کسی را ندیدم که مثل او منبر برود. چون بسم الله را که گفت از اول تا آخر یک کلمه غیر روایات نگفت حتی در پاسخ به ابهام لغت هم روایات میخواند.
داماد حاج آقای قوچانی، آقای شیخ محمدتقی هروی میگفت در منبر یزد، من حدیثی خواندم. آقای مدرس یزدی پای منبر بود گفت آدرس این حدیث را برای من هم بیاور تا صدر و ذیلش را ببینم. آمدم هرچه گشتم پیدا نکردم. خجالت کشیدم که اگر بپرسد چه بگویم. رفتم دست به دامن آقای وزیری شدم. ایشان هم که کتابخانهای داشت هرچه گشتیم پیدا نکردیم. ایشان گفت حل مشکل تو دست شیخ عباس قمی صاحب سفینة البحار است. رفتم قم منزل شیخ عباس قمی. شیخ عباس کتاب بحار را آورد باز کرد و گفت این حدیثی است که میخواهی!
پسر شیخ عباس قمی، شیخ علی که در یزد هم منبر میرفت و علما هم پای منبرش از اول تا آخر گریه میکردند میگفت شیخ عباس از بس قلم دست میگرفت و حدیث مینوشت انگشتش پینه میبست و به من میگفت بیا این پینهها را از دستم بگیر و جمع کن و بعد وصیت کرد که آنها را با من دفن کن.
آقای عباسی منبری از شیخ عباس نقل میکرد که بگذارید سفینة البحار چاپ شود آن وقت معلوم میشود که کی پسر زاییده است! یعنی چقدر مهم است. سفینة البحار هنوز هم قابل چاپ و مراجعه است.
پسر شیخ عباس میگفتند که پدرم از درد چشم گریه میکرد و من به درس نرفتم و بعد به توصیه او رفتم و زود برگشتم دیدم حال پدر خوب است گفتم چه شد؟ گفت تو که رفتی درد چشمم شدیدتر شد بعد به ذهنم آمد که من یک عمری است که چشمهایم با روایات معصومین مأنوس است، و حالا این طور دارد اذیت میشود. مستقیما رفتم سراغ قفسه کتابها. کتاب کافی را باز کردم و گذاشتم روی چشمهایم، بالفور خوب شد.
حاج آقا مکرر میگفتند که من مراجعه به تراجم و زندگینامهی علما را به منزلهی مراجعه به کتب اخلاق میدانم. و من با خود فکر میکردم که برای ما طلبهها مراجعه به زندگینامهی علما از کتب اخلاق بالاتر هم هست. چون کتب اخلاق کلیات را گفته اما تراجم علما، اخلاق مجسم است. چون میگویند ما فلان کار را کردیم و نتیجه هم گرفتیم.
لذا این یک راه است که علمایی که اهل حدیث بودند کارشان را ببینیم.
نقل است شیخ عباس میگفته که من 12 (یا 18) بار الغدیر را از اول تا آخر دوره کردم. کسانی که در فیضیه بودند میگفتند نمیشد وارد فیضیه شویم و شیخ عباس در حال مطالعه نباشد.
اما راههای پیشنهادی
1. مرور ترتیبی کتب
شرط اول: وقتی روایات را میخوانید و اشکال کردید صبر نکنید و متوقف نشوید. مثل بچه که هنوز زبان بازنکرده در محیطی که والدین صحبت میکنند بتدریج متوجه میشود و زبان آنها را میفهمد. روایت هم همین طور است. نگویید تا نفهمم رد نمیشوم. این از مکاید شیطان است برای عدم استمرار. کار را زیاد نکنید تا تعطیل نشود.
شرط دوم: وقت کمی بگذارید تا دوام داشته باشد. قلیل یدوم خیر من کثیر لایدوم. 5 دقیقه تا یک ساعت در روز.
شرط سوم: بر خودتان حرام کنید که روایت بخوانید و کنار دستتان قلم کاغذ نباشد. ده دقیقه بخوانید و نصف صفحه بنویسید که من چه خواندم. یادداشت مهم است چون انسان فراموش میکند و کلا مطالب محو میشود. گاهی مطلبی را میخوانیم و یا مباحثه میکنیم و میگوییم عجب مطلب خوبی شد، اما بعد نوشتهی خودم را پیدا میکنم میبینم خیلی بهتر آن موضوع را نوشتهام! اما اگر مطالعاتی حدیثی و گزارش آن را بنویسید و چند وقت یک بار ورق بزنید، ده بار که مرور کنید، تمام معلومات حاضر میشود و باقی میماند.اگر قلم دستتان باشد یک فایدهاش این است که وقتی متوجه نشدید علامت میزنید که این را نفهمیدم و این پروندهاش مفتوح باقی میماند و در مرور هم یادتان میآید که این قسمت را نفهمیدید. گاهی ما توضیح فرمایشات معصومین را از زید و عمرو میخواهیم. اما در اثر انس مطلب برایمان مثل آفتاب روشن میشود. یعنی توضیح را از خود روایات بخواهید و با همین مفتوح گذاشتن مطالب باقیمانده در آینده میتوانید پاسخ آنها را بیابید.
شرط چهارم: سلسله روایات را کامل بخوانید. و فقط به سراغ متن حدیث نروید. به نقد و ارزیابی راویان هم کاری نداشته باشید و متوقف آن نشوید. نتیجهی این کار آن است که برخی اسامی تکرار میشود و بعد از چند سال شما با آنها انس پیدا میکنید و با رجال آشنا میشوید.
2. روایت خوانی موضوعی
شاید موضوعی دو سال پیش برایتان جذاب بود اما الان نه. یا حدس میزنید در آینده موضوعی برایتان مهم یا جذاب باشد. با این هم کاری نداشته باشید. لذا الان خودتان را نگاه کنید که چه موضوعی برایتان مهم و جذاب است که وقتی به سراغش میروید لذت میبرید از مطالعهی روایات در آن موضوع. موضوع را بگذارید وسط بعد با استفاده از نرم افزارها و معجمهای موضوعی از کتابهای مختلف روایات را پیدا کنید و بخوانید. در اینجا کتاب و ترتیب خاصی لازم نیست. ده دقیقه در روز انجام این روش در دراز مدت خیلی برکت دارد و جامع همهی روشهاست و منافاتی با مباحثه و مطالعهی ترتیبی و غیره ندارد. لذا این روش را داشته باشید و هر روش دیگر را اگر مایل بودید اضافه کنید. این کار را انجام دهید اما معطل مباحثه نشوید و مباحثه آنها معطل نکند. اگر شد بهتر اگر نه مهم نیست و فردی ادامه دهید.اینکه کارمان را تعطیل کنیم و با فراغ بال به ذکر خدا بپردازیم خوب است اما بهتر از آن این است که ذکر را پخش کنیم. رجال لاتلهیهم تجارة و لابیع عن ذکر الله. برای روایت خوانی هم درس خود را تعطیل نکنید. هرچه مشغله و درس داشته باشید باز هم میتوانید ده دقیقه به این کار اختصاص دهید. خسته هم که هستید دو سطر بخوانید و تعطیل نشود.روش پیشنهادی ما تأثیر منفی ندارد زیرا لازم نیست تفلسف وموضعگیری کنیم. مثل طلبهای تازهوارد که به درس خارج مکاسب میرفت. گفتند تو باید به درسهای سادهتر بروی. اصلا مکاسب را میفهمی؟ گفته بود من که کر نیستم! شما هم در حدیث خوانی بگوییم کر که نیستم! یعنی زراره با حضرت صحبت کرده و من هم کر نیستم و صحبت آنها را میشنوم.
3. مطالعه به ترتیب جوامع روایی اوليه
یک پیشنهاد برای ترتیب روایت خوانی این است که از جوامع روایی اولیه و کتب اربعه شروع کنید. (بحار و وافی و وسائل از جوامع ثانوی روایی است.)
4. مطالعهي اصول
راه دیگر این است که از اصول روایی شروع کنید یعنی اصول و احادیث اولیهای که از افواه مکتوب شد. اصول کتبی بوده که خود محدیثین برای اولین بار نوشتهاند و از کتاب دیگر نگرفتهاند که خیلی از آنها الان وجود ندارد. میگویند اصول اربع مائه اما شش هزار اصل بوده است. این روش برای من دلنشین تر است زیرا علاوه بر روایت خوانی، با اسما کتب روایی و تاریخشان آشنا میشوید. اینها را میتوان به ترتیب تاریخی خواند. پیش فرض نرمافزارهای نور هم زمانی و به ترتیب تاریخ است.مصنفات شیخ صدوق، کلیینی، شیخ طوسی شیخ مفید و ... متأخر است و جزء اصول نیست.برای فهرست اصول مراجعه کنید به: کتاب الذریعه، ذیل اصلهم چنین جلد اول بحار، فصل اول و دوم. مرحوم مجلسی برای از بین نرفتن احادیث، طلبههایی را جمع کرد و بجز کتب اربعه از تمام کتب نقل حدیث کرد. مرحوم مجلسی میگوید از چه اصول و کتبی نقل حدیث کرده که حدود 370 کتاب میشود. در یک فصل نام میبرد و در فصل دیگر اعتبار آنها را ارزیابی میکند که من این دو فصل را تلفیق کردهام که کار راحتتر شود. یکی از مهمترین کتب اصول، محاسن برقی است که مفصل بوده و الان سه جلد آن موجود است مشتمل بر ده کتاب که در اصل حدود صد کتاب بوده است. کتب اصول دیگر مانند: بصائر الدرجات صفار از اصول روایی خیلی عالی است. اصول دیگر هم مانند توحید مفضل، رساله اهلیلجه، مصباح الشریعة، تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام، کامل الزیارات، دو کتاب حسین بن سعید اهوازی: الزهد و المؤمن، اصول ست عشر، مسائل علی بن جعفر، نوادر اشعری، تفسیر فرات، تفسیر عیاشی، تفسیر قمی، کتاب سلیم، کتاب سلمان (ثانی ما صنف فی الاسلام) [کتاب اول هم کتاب علی است که سید محسن امین در مقدمهی اعیان الشیعة بحث بسیار خوبی در این زمینه دارد.]، صحیفة الرضا ع، طب الرضا ع، رساله ذهبیه، الغارات، بلاغات النساء، دلائل الامامة، و ...