امام باقرعليه السلام

درخواست بررسی منابع و اعتبار سه حدیث از معصومین علیهم السلام و پاسخگویی به دو تناقض

سلام

درخواست گذاشتن منابع و بررسی سندی سه حدیث زیرا را از شما بزرگواران دارم ... تشکر ...

1) امام باقر علیه السلام فرمودند : کل ما لم تخرج من هذا البیت فهو باطل ؛ هر آنچه از این خانه خارج نشود باطل است .

2) امام صادق علیه السلام فرمودند : هر علمی که از این خانه خارج نشود باطل است .

3) امام صادق علیه السلام فرمودند : فضائل ما اهل بیت را هم از جماعت عامه نگیرید .

در صورت صحت و اعتبار سه روایت بالا ، آیا این روایات با حدیث امیرالمومنین علی علیه السلام مبنی بر اینکه : « نگاه نکنید چه کسی سخن میگوید ، بلکه نگاه کنید که چه میگوید و سخن چیست . » تناقض ندارد ؟

در سه حدیث بالا ، ائمه هدی علیهم السلام به گوینده سخن و بابی که از آن علم و هر چیز دیگری خارج شود اهمیت داده و فرموده اند اگر از ما اهل بیت نباشد باطل است ولی در کلام حضرت امیر به گوینده سخن اهمیت داده نشده و به ماهیت و محتوای سخن اهمیت داده شده است .

و یا جای دیگه اومده : « علم را فرا بگیرید ولو از مشرک ! » اینکه دیگه کلا متناقضه !!!

اگر توضیحات کامل ارائه فرمائید خیلی خیلی ممنون میشم !

سپاس

جهان اسلام در عصر امام باقر عليه السلام

در عصر امامت حضرت باقرالعلوم عليه السلام كه نوزده سال طول كشيد، جهان اسلام به لحاظ گسترش قلمرو، حوادث سياسي و اجتماعي، مبارزات فكري، رونق مباحث كلامي و فقهي موقعيت جغرافيايي، سياسي و فرهنگي ويژه اي دارد.
در ميان اين تيرگي ها و آشفتگي ها عظمت امام باقرعليه السلام چون خورشيد درخشاني بود كه جهان اسلام از پرتو پرفروغش بهره مي گرفتند. مهابتِ معنوي حضرت زبانزد خاصّ و عام بود. هرجا سخن از والايي هاشميان، عَلَويان و فاطميان به ميان مي آمد آن وجود مقدّس را يگانه وارث آن همه كرامت، بزرگواري و شجاعت مي شناختند، راستگوترين اشخاص، جذّاب ترين چهره ها، بخشنده ترين انسان ها و قوي تر از همه به لحاظ معرفت، بصيرت به همراه هاله اي از معنويت قدسي، از مختصّات پنجمين پيشواي شيعيان در ميان جوامع اسلامي بود.
غاصبان و متجاوزان هماره به مقام والاي امامت رشك مي بردند و چون اين همه مهابتِ ملكوتي را با خود مقايسه مي كردند، در باتلاقي از حقارت فرو مي رفتند و به رغم آن كه هيچ صلاحيتي براي زمامداري مسلمانان را نداشتند، براي غصب و تصرّف حكومت از هيچ گونه حيله و جنايتي ابا نمي كردند. اما عظمت معنوي امام در چنان حدّي بود كه گاهي حتّي همين دشمنان و مخالفان در برابر آن حضرت به تواضع و تكريم برمي خاستند؛ ولي به رغم اين رويدادهاي مصيبت زا «تشيّع» خصوص در مناطق دور از مركز خلافت همچون ايران، يمن و عراق در حال گسترش بود، شخصيت معنوي، طهارت بي نظير، پارسايي و پايداري رهبران الهي و بخصوص شهادت دلخراش امام حسين عليه السلام به اين امر كمك بسزايي كرد. از اين رو در عصر امام باقرعليه السلام شيعيان از اطراف و اكناف قلمرو اسلامي سيل آسا و مشتاقانه در مدينه به حضور امام مي آمدند و با رهنمودهاي حضرت خود را براي مبارزه با عوامل ستم و مقاومت در برابر خلاف كاري ها مهيا مي ساختند. امام با در نظر گرفتن مقتضيات زمان، گنجينه گرانبهايي از حقايق ملكوتي و علمي را از خويشتن برجاي نهاد كه در حراست از حريم اسلام و نشر تعاليم قرآني طيّ اعصار و قرون تأثير بسزايي داشت. از سوي ديگر امام باقرعليه السلام و نيز فرزندش امام صادق عليه السلام با بيان نظر اسلام درباره امامت و خلافت و ذكر ويژگي هاي رهبر اسلامي به تصحيح فرهنگ سياسي جامعه پرداخته و مُدام شايستگي غاصب زمان را در نظر مردم، زير سؤال مي بردند. از اين رو حكّام غاصب هميشه از وجود آن بزرگواران بيمناك بودند. وجود رهبري آسماني چون امام باقرعليه السلام در ميان امّت مسلمان سبب ايجاد وحدت و همبستگي در ميان آنان بود و انسجام خاصّي بدانان مي بخشيد.