امام خامنه ای

جنبش letter4u ■▫■ چگونه نامه رهبر به جوانان اروپا و آمریکای شمالی را در سراسر دنیا منتشر کنیم؟ ■▫■

انجمن: 

[="Black"]همانطور که اطلاع دارید، نامه رهبر معظم انقلاب خطاب به جوانان اروپایی و امریکای شمالی(بخوانید همه جوانان دنیا) منتشر شد و حتی صرف انتشار این نامه توسط تعداد نسبتاً محدودی سایت و اکانت شبکه های اجتماعی، بازتاب گسترده ای در بین خبرگزاری ها و رسانه های بین المللی به همراه داشت.


این نامه و موجی که مستقیماً توسط رهبر عزیزمان ایجاد شده است، فرصت استثنایی و بی نظیری است تا ما به عنوان سربازان این جبهه فرهنگی به تکلیف خود جهت صدور اسلام و انقلاب اسلامی به سراسر دنیا و بیداری اذهان جوانان سایر کشورها عمل کنیم و همان طور که پدران و مادران مان در ایجاد انقلاب اسلامی ایران نقش ایفا کردند، ما هم در ایجاد انقلاب جهانی که در محدوده ی ذهن و فکر افراد رخ خواهد داد، به وظیفه خود عمل کنیم.


شاید شما هم جزء کسانی باشید که به زبانهای انگلیسی و فرانسوی و... تسلط ندارید اما قصد دارید در این جنبش بزرگ، حضور داشته باشید و سهم خود را از این سفره ی اخروی بردارید؛ اگر این طور است، راهکارهایی را به شما پیشنهاد می کنم.


اما قبل از شروع توضیحات اصلی، نکته ای ضروری را باید در ذهن تان در هر لحظه به یاد داشته باشید:
وظیفه ی اصلی ما در این مورد، رساندن یک پیام به گوش جوانان سراسر جهان است: "شخصی برای تو، پیامی نوشته است"! این اصلی ترین پیامی است که باید به گوش مخاطبین خارجی این نامه برسد؛ در واقع اصل نامه، در مراحل بعد قرار دارد و مرحله ی اول وظیفه ما، رساندن این خبر که «خبری وجود دارد» است؛ در مراحل بعد، باید بر روی جزئیات این «خبر» کار کرد که ان شاءالله بعد از اجرای مرحله ی اول کار، در مورد ادامه جریان سازی ها هم راهکارهایی را پیشنهاد خواهم کرد. پس در حال حاضر، همه توان خود را معطوف به همین مسئله می کنیم.

در وبسایت جنبش letter4u با توجه به این که شما در چه شبکه اجتماعی فعالیت دارید، راهکارهایی مربوط به حوزه حضور شما ارائه می شود.[/]

سخنی مهم از حضرت امام خمینی(ره): میزان در هرکس حال فعلی اوست+دانلود کلیپ

انجمن: 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم




السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)

السلام علی الحسین(ع) و علی علی بن الحسین(ع) و علی اولاد الحسین(ع) و علی اصحاب الحسین(ع)

السلام علیکم یا اهل بیت نبوه (ع)

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

آجرک الله یا صاحب الزمان(عج) فی مصیبت جدک الحسین (ع) و انصار الحسین(ع)

=============================================

با سلام

در این کلیپ قسمتی از وصیت نامه امام خمینی(ره)را خواهیم آورد

این کلیپ پاسخی است به شبهاتی که در محیط مجازی منتشر می شود

برخی از کاربران با آوردن سخنان و تصاویر حضرت امام (ره) و امام خامنه ای می خواهند طوری وانمود کنند که:

سران فتنه 1388 مورد تایید و تعریف این بزرگواران هستند و به نحوی می خواهند این قانون شکنان را تبرئه کنند

اما امام (ره) صراحتا بیان نموده اند که :

میزان در هرکس حال فعلی اوست


[FLV] http://hn7.asset.aparat.com/aparat-video/150a6b6743e6ef984f69bca05faadb9b1886767__13579.mp4 [/FLV]

http://www.aparat.com/v/Z1GB8


حجم : 3.24 مگابایت

برای تماشای کیفیت اصلی تصاویر روی آن ها کلیک کنید


رهبرا از تو به یک اشاره! خیلی ها کم آوردند ؛ خیلی ها هم باختند (تحلیلی بر موضوع برهنه شدن)

بسم الله الرحمن الرحیم
اخیرا امام خامنه ای مطلبی را در مورد برهنه شدن در هیات های مذهبی مطرح فرمودند که حاکی از عدم رضایت ایشان از این موضوع داشت
بنده اصلا بحث فقهی نمیکنم وابتدا به آقا به عنوان یک فقیه نگاه نمیکنم, بلکه به قول استادم به عنوان یک فردی که خیلی به گردن ما حق دارد و رهبر ما هستند....
بنده سوال میپرسم,آیا امام خامنه ای آنقدری گردن ما حق دارند که خارج از بحث فقهی چیزی را از ما طلب کنند یا خیر??
اصلا نایب امام زمان وولایت فقیه بودن به کنار آیا انقدر حق گردن ما دارند که اگر طلب کردند و خلاف شرع هم نبود و ضرر جانی و مالی هم نداشت به ایشان چشم بگوییم?
هر آدم منصفی که کمترین ارادتی به نظام دارد این را تایید میکند که آقا انقدر حق برگردن ما دارند..
اما......
کسانی این وسط چپ کردند که نه تنها این حق را برای آقا قایل هستند بلکه فدا کردن جان را به ایشان واجب میدانند..
کسانی که گلوی خودشان را پاره میکردند که رهبرا از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن..
هیات هایی که خودشان را ولایی و فدایی آقا حساب میکردند!!!
در یک کلام: باختنند!!!
نه قصد ندارم بگم ضد ولایت فقیه هستند!خود آقا فرمودند اگر کسی نظری غیر از نظرم داشتند نگویید ضد ولایت است
نخیر اتفاقا ولایی هستند اما : کم آوردند!!!
آقا که نگفتن فتوا... حکم نبود که... من که مرجعم آقا نیست.. حکم آقا مقید بود مطلق نبود..آقا گفتن بهتره اینطور باشه واجب نکردن که...
خیلی جلوی خودمو میگیرم که مقایسه ای که توی ذهنمه رو انجام ندم.. اهل اشاره میدونن من چی میگم....
نگران شدم....
خیلی هم نگران شدم...

توهین وقیحانه اردوغان حامی تروریستهای تکفیری به امام خامنه ای

دوستان سلام


علی علی

کوه‌پیمایی صبحگاهی امام خامنه ای در ارتفاعات تهران

دوستان سلام

۱۸ مهرماه ۱۳۹۳ انجام شد:

کوه‌پیمایی صبحگاهی امام خامنه ای در ارتفاعات تهران


حضرت آیت‌الله خامنه‌ای سحرگاه دیروز هجدهم مهرماه در یکی از ارتفاعات تهران به کوه‌پیمایی پرداختند.
ایشان هنگام انجام کوه‌پیمایی فرمودند این اولین بار است که پس از انجام عمل جراحی به کوه می‌آیند و پزشکان این کار را برای دوران پس از نقاهت مفید دانسته‌اند.
رهبر انقلاب اسلامی از سالهای جوانی در فرصت‌های مختلف به کوه می‌روند و همواره مردم را به ورزش و استفاده از فرصت‌های کوه‌پیمایی سفارش کرده‌‌اند.

[FLV]http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/27867/13930718_2561.mp4[/FLV]

متن سخنان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هنگام انجام کوه‌پیمایی:
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
بعد از عمل جراحی، این اولین باری است که من موفق شدم بیایم کوه. این هم توصیه آقایان پزشکان بود.
به من گفتند خوب است که بروید کوه و مفید است برای جسم و اینها و برای بعد از دوران نقاهت، رفتن کوه مفید است.
بعد هم من دیدم دیگر هوا دارد سرد میشود چون الان نیمه مهر است دیگر؛ امروز چندم مهر است؟
- هجدهم
هجدهم مهر است؛ و نزدیک به هوای سرد و زمستان است که قدری کار را برای من مشکل‌تر میکند.
این بود که امروز الحمدلله توفیق پیدا کردیم که با برادرها بیاییم کوه.
ان شاءالله موفق و مؤید باشید.


کوه پیمایی صبحگاهی رهبر انقلاب در ارتفاعات تهران

می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :

علی علی

نرم‌افزار اندروئیدی وصیت‌نامه امام‌خمینی +دانلود


[/HR] به گزارش تریبون مستضعفین نرم‌افزار وصیت‌نامه سیاسی الهی امام خمینی (ره) ویژه تلفن‌همراه منتشر شد.

در این نرم‌افزار اندروییدی نسخه صوتی وصیت نامه امام خمینی با صدای مقام معظم رهبری می‌باشد. پس ار ارتحال ملکوتی امام راحل مطابق با وصیت ایشان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مجلس شورای اسلامی آن را قرائت کردند.

دریافت نرم افزار اندروئیدی وصیت نامه امام خمینی (ره) (۵۶m)


خاطراتی از شهید صیاد شیرازی

بسم رب الشهداء

خدایا به داد برس!



سنندج شهری مرده و غرق در خون. در گوشه و كنار شهر اجساد زنان و مردانی كه متهم به همكاری با سربازان جمهوری اسلامی شده بودند، پای دیوارها تلمبار شده بود.


زمین كوچه‌ها و خیابان‌ها پر از چاله‌های انفجار، به صورتی آبله گرفته می‌ماند.

یحیوی و نیروهایش سرمست و نعره‌زنان در خیابان‌ها می‌گشتند؛ لباس خونین نصرت‌زاد را به دست گرفته بودند و هوار می‌زدند.

ـ آهای مردم غیور كردستان، بیایید و لباس خونین جلاد شهرتان را ببینید!

ـ نصرت‌زاد را كشتیم. شهر دست ماست.

ـ كردستان را آزاد می‌كنیم. ما خلق كرد باید حقوق خودمان را بدست بیاوریم.

دود آتش و انفجار بر فضای شهر سنگینی می‌كرد. خیابان‌ها به شكل محسوسی رعب‌آور بود و نگاه‌های تندتند و كنجكاو از پشت پنجره‌های بسته و پسِ پرده‌های آویخته به نیروهای ضدانقلاب خیره می‌ماند.

یحیوی گفت: «باید نیروهایش هم ببینند.»

رفتند به سوی پادگان. نیروهای مدافع از پسِ حصار آهنی پادگان از درون سنگرها به نیروهای ضد‌انقلاب كه محاصره‌شان كرده بودند و به سویشان شلیك می‌كردند، جواب می‌دادند. برای لحظه‌ای صدای شلیك ضدانقلاب قطع شد. بعد صدای یحیوی از بلندگویی به گوش محاصره‌شدگان رسید: «آهای فریب‌خورده‌ها ببینید! این لباس فرمانده شماست. این خون نصرت‌زاد است كه این لباس را سرخ كرده است.»

چند سرباز گریه كردند. امیری نهیب زد: «خجالت بكشید؛ دروغ می‌گوید.»

یكی از سربازها گفت: «پس چرا سرهنگ نمی‌آید. نكند همة ما اینجا كشته شویم و كسی به فریادمان نرسد؟»

امیری گفت: «از بی‌سیم خبر دادند كه نیروهای كمكی در راهند. می‌جنگند و می‌آیند. قول داده‌اند امشب خودشان را برسانند.» سرباز دیگر گفت: «سروان، دیگر نه غذا داریم نه چكه‌ای آب. مجروحین آب می‌خواهند؛ تشنه شهید می‌شوند.»

امیری بغض كرد. از لحظه‌ای كه وصیت نصرت‌زاد را شنیده بود، برای لحظه‌ای گریسته بود؛ خودش را كنترل می‌كرد تا جلوی سربازها اشك نریزد.

ـ گفته‌اند می‌آیند. من مطمئنم می‌آیند. همین امشب می‌آیند.

ـ الان چهل روز است تو محاصره‌ایم. می‌خواستند بیایند تا حالا آمده بودند.

ـ توكّلتان كجا رفته! جاده‌ها بسته است. می‌آیند، امشب می‌آیند!

امیری خمیده و پرشتاب به سوی ساختمان اصلی پادگان دوید. مجروحین در اتاق‌ها ناله می‌كردند و آب می‌خواستند. امیری مستأصل از دیدن حال و روز آنها به اتاق خلوتی رفت. در را بست و نشست. دلش گرفت. به سجده رفت. شانه‌هایش لرزید. گریه تسكینی برای دردهایش شد.

سربازی آمد و گفت: «قربان! بچه‌های باشگاه افسران می‌گویند دیگر حتی آب لجنی ته استخر باشگاه هم تمام شده. چكه‌ای آب ندارند!»

امیری آه كشید. بلند شد و بیرون رفت. چشم دوخت به باشگاه افسران كه روی یك بلندی وسط شهر قرار داشت. فكری شد كه آنها چهل و چهار روز است با چنگ و دندان مقاومت می‌كنند. با گرسنگی و تشنگی دست و پنجه نرم می‌كنند. «ای خدا به دادمان برس!»

گرگ و میش صبح بود و نسیم خنكی می‌وزید. صدای خشك چند تك‌تیر فضا را شكافت. چشمان امیری سرخ و متورّم به روبرو دوخته شده بود. به جایی كه ضدانقلاب آزاد و راحت می‌گشتند و به دلخواه شلیك می‌كردند.

امیری بی‌سیم خواست. گوشی بی‌سیم را گرفت.

ـ اژدر، اژدر، عقاب! اژدر، اژدر، عقاب!

ـ اژدر به‌گوشم.

امیری چشم به باشگاه افسران دوخت كه در بلندای وسط شهر چون قایقی شكسته بر صخره‌ای در میان دریای پُركوسه محاصره شده بود.

ـ اژدر اوضاع چطوره؟

ـ قربان دیگر لجنِ ته استخر هم دارد ته می‌كشد. عطش، بچه‌ها تشنه‌اند. امیری لب زیرین‌اش را به دندان گرفت. آه سردی كشید و گفت: «می‌آیند، قول داده‌اند!»

امیری ولوم فركانس بی‌سیم را چرخاند. به گوشة دیگر شهر - جایی كه نمی‌دید اما فرودگاه شهر آنجا بود - دقیق شد.

ـ پرستو، پرستو، عقاب!

ـ پرستو به‌گوشم.

ـ چه خبر؟

ـ قربان چی شد؟

ـ می‌آیند پرستو.

ـ مهماتمان دارد تمام می‌شود!

صدای بلندگوی مهاجمین در فضا پیچید:

«با شما هستم فریب‌خورده‌ها. این آخرین اخطارمان است. فقط نیم ساعت وقت دارید. دستانتان را بگذارید روی سرتان و تسلیم شوید. قول شرف می‌دهم كاریتان نداشته باشیم. چرا به خاطر هیچ و پوچ خودتان را به هلاكت می‌دهید. به خاطر كی؟ به خاطر...»

امیری گوش تیز كرد. صدای نامفهومی از ورای صدای بلندگو می‌آمد. بی‌سیم‌چی گفت: «قربان می‌شنوید؟»

امیری هیس گفت و دستش را بلند كرد. فریاد شادمانِ دیده‌بانی از بالای ساختمان مركزی كه دوربینش را تكان می‌داد، همه را به خود آورد.

ـ هلی‌كوپتر. هلی‌كوپتر. آمدند!

فریاد شادمانِ سربازها بلند شد. صدای بلندگو قطع شد.

بی‌سیم‌چی گوشی را دست امیری داد. امیری دستش می‌لرزید.

ـ به‌گوشم!

ـ من صیّاد‌شیرازی هستم. به بچه‌های فرودگاه بگو تامین بدهند.

ـ چشم قربان. خوش آمدید!

هلی‌كوپتری در گوشة آسمان ظاهر شد و بعد دو هواپیمای غول پیكر c-130 به سوی باند فرودگاه پایین كشیدند.

منبع: آخرین گلوله صیاد، به قلم داود امیریان
تبیان

دعای تامل برانگیز امام خامنه ای در اوایل جوانی

بسم الله الرحمن الرحیم

آقای رضا امیر خانی نقل کرده است:
یک بار ما خدمت حضرت آقا بودیم اجازه داشتیم سئوال بپرسیم.دربین ما یکی یه سوالی پرسید که ما رومون نمی‌شد بپرسیم یا برامون سخت بود این سوال. برگشت گفت که حضرت آقا! اصلاً شما فکر می‌کردید که رهبر بشین؟! مثلاً شما 12-13سالتون بوده فرض کنید در مدرسه‌ی علمیه‌ای در مشهد داشتید درس می‌خوندید اصلاً می‌تونیستید تصور کنید که شما یه روزی می‌شید رهبر؟!

بعد ما گفتیم که ببینیم ایشون چه جوری جواب می‌دیدن!
ایشون یه کمی فکر کردن و گفتن اگر اجازه بدین یک جوابی به شما بدم که این جواب رو سال‌ها پیش به یک دوستم دادم - این دوست حضرت آقا مرحوم شدند...- ایشون گفتند من در مدرسه سلیمان‌خان مشهد- اگر اشتباه نکنم - داشتم درس می‌خوندم، روزها می‌رفتیم سر درس و شب‌ها هم طبیعتاً برای درس فردا باید درس قبلی رو مباحثه می‌کردیم و آماده می‌شدیم. یکی از نکات درس اون‌روز رو من متوجه نشده بودم و هر چه تلاش می‌کردم متوجه نمی‌شدم. تو حجره هی می‌رفتم سمت چپ و راست و خلاصه شرق و غرب حجره رو می‌رفتم و این رو می‌خوندم که متوجه بشم ولی نمی‌شدم.
هم‌حجره‌ای ما اون‌شب نوبت شام او بود یک دفعه عصبی شد و گفت آسد علی آقا بگیر بشین دیگه! این املت از دهن افتاد. هِی می‌ری این ور هی می‌ری اون‌ور! آخه چی‌کار می‌خوای بکنی تو؟! یه دونه چیزو نفهمیدی! منم نفهمیدم هیشکی تو کلاس نفهمید بیا بشین غذا از دهن افتاد.

ادامه در پست بعدی ...

๑₪๑ سخنان تصویری از مقام معظم رهبری مدظله العالی ๑₪๑

بسم الله الرحمن الرحیم

برای دیدن تصاویر در سایز اصلی بر روی آن کلیک کنید

ورزش هــای پیشنهــادی امـام خامـنه ای

به گزارش باشگاه خبرنگاران، رهبر معظم انقلاب در ديدار اعضای شوراىعالى انقلاب فرهنگى بیانات خاصی در زمینه به ورزش و تفریح جوانان و نوجوانان کشور داشتند. ایشان در میان بیانات خود آورده اند: "... فيلم هم چيز جذّابى است؛ سينما خيلى عنصر جذّابى است، رسانه‌ى فوق‌العاده‌اى است، يعنى واقعاً الان هيچ‌چيزى مثل سينما نيست از لحاظ اثرگذارى؛ خب روى اين زمينه كار بكنيد؛ كارهاى ابتكارى بكنيد؛ اسباب‌بازى همين‌جور، بازىِ رايانه‌اى همين‌جور، عروسك همين‌جور، اينها چيزهايى است كه لازم است."


رهبر معظم انقلاب در ادامه سخنان خود نگاهی به ورزش های سنتی داشتند و از مسئولین درخواست کردند تا ورزش های سنتی و بازی های ایرانی را ترویج دهند و فرمودند: " ... اسباب‌بازى رايج بچّه‌هاى ما شده تفنگ. خب بابا! آمريكايى‌ها كه پدرجدّ ما در اين كارند، الان پشيمانند، درآن درمانده‌اند كه چه‌كار كنند. ما بچّه‌هاى خودمان را كه اَلَك‌دولَك بازى ميكردند كه تحرّك داشت و خوب بود، گرگم‌به هوا بازى ميكردند كه كار بسيار خوبى بود و ورزش بود و بازى و سرگرمى بود، يا اين چيزى كه خط كشى ميكنند و لىِ‌لىِ ميكنند - بازىِ بچّه‌هاى ما اينها بود - آورده‌ايم نشانده‌ايم پاى اينترنت، نه تحرّك جسمى دارند، نه تحرّك روحى دارند، و ذهنشان تسخير شده به وسيله‌ى طرف مقابل. خب بياييد بازى توليد كنيد، بازى ترويج كنيد، همين بازى‌هايى كه بنده حالا اسم آوردم و ده‌تا از اين قبيل بازى [كه‌] بين بچّه‌هاى ما از قديم معمول بوده را ترويج كنيد؛ [اين‌] يكى از كارها است، اينها را ترويج كنيد."

ایشان همچنین در مورد ورزش های ملی و میهنی فرمودند:" ... ما همه‌اش نبايد نگاه كنيم ببينيم كه غربى‌ها از چه‌جور بازى‌اى حمايت ميكنند، ما هم از همان بازى حمايت بكنيم. خب حالا من نميخواهم راجع به بعضى از اين ورزشها چيزى بگويم، امّا خب ما خيلى كارهاى خوب داريم كه مال ما است؛ من [قبلاً] گفتم،چوگان مال ما است، ديگران به اسم خودشان كردند؛[خب‌] اين را ترويج كنيد؛ ورزش باستانى يك ورزش زيبا و هنرى است، خب اين را ترويج كنيد؛ اينها را پيش ببريد و ترويج كنيد كه بچّه‌ها [سراغ اينها] بروند."