انتخاب دین، شناخت حقیقت

حقیقت چیست؟

انجمن: 
با سلام و خدا قوت من شخصا آدم مذهبی و حداقل علی الظاهر خودم رو مقید میدونم، امّا از وقتی وارد دانشگاه شدم و افراد گوناگون، ایده ها و نظریات گوناگون و اتفاقاتی واقعی تر رو دیدم، فکر میکنم بعضی اعتقاداتم دچار لرزش شدند .  من با یه سری از دوستان مسجدی که صحبت می کردم، به یه جائی در بحث رسیدیم که این سوال مطرح شد: چرا اهل سنت باز هم با وجود این همه قرائنی که برای ما شیعیان واضح و مبرهنه، به تشیع رو نمیارن . پاسخ یکی از دوستان این بود: که بعضی از سر تعصب، منافع مادی و ... تغییر مسیر نمی دهند و بعضی به خاطر همین افراد  قدرتمند و صاحب نفوذ، بعضی علمای غیر عادل و حرف های ناصحیح از اون ها، به این طریقه ادامه می دن .   این سوال و جواب رو من شنیدم اما بعدا خیلی فکرم درگیر این موضوع شد که...، اگر ممکنه به خاطر حرف بزرگان و افراد قابل اعتماد، یه عده از افراد گمراه بشند، از کجا میشه سند آورد که الآن ما که شیعه 12 امامی هستیم برحق هستیم ؟ اصن ما بعضی موقعا میگیم ای بابا چقدر علیه اسلام و شیعه هجمه روانی هست و ما رو بعضی کشورها تمسخر می کنند! مثلا در گوگل سرچ بزنی شیعه عکس های عزاداری و قمه زنی و ... میاد، خب دقیقا وضعیت مشابهی برای سایر ادیان و فرق در ایران هم قابل تصوره، ما هم به جاش برسه میایم از کوچک ترین چیزهائی که به نظرمون در مثلا دین هندوها هست، در دین وهابیون هست، در دین مسیحیت مدرن هست و ... نقد وارد میکنیم و از نظر خودمون درباره اش بحث می کنیم . افرادی داریم مثل شهید مطهری که خودشون میان نظریات برتراند راسل رو توضیح میدند و از طرفی خودشون هم قرار هست پاسخگوی اون باشند، چه بسا ما اگر در دوره برتراند راسل بودیم و هم محله ای او بودیم، او هم می آمد و نظریات امثال شهید مطهری را مطرح و نقد می کرد !!! واقعا دچار نگاه چندجانبه شده ام . به نظرم این طرز یکه به قاضی رفتن دوستان که بگوئیم افراد به خاطر علمایشان گمراه شدند، کاملا قابل تعمیم به هر آئین و مسلکی هست ! حالا مساله واقعا جدی که من به آن برخوردم این است : من در خانواده شیعه ای متولد شده ام که عقاید گوناگونی حتی در سطح برادران و خواهرانم داریم، از کودکی پای منبر نشستم و ...، اما واقعا الآن نمی دانم 1- از کجا می توان به کنه ادیان رسید و بعد آن ها را رد یا تایید کرد !؟ این که بگویم بله ما در عصر اطلاعات هستیم با یه سرچ ساده می توان این چیزها را فهمید، واقعا به این سادگی ها هم نیست ! وقتی می گوئیم بمباران رسانه ای علیه ماست، فقط علیه ما نیست، علیه ادیان و فرق دیگر هم وجود دارد، اصلا بمباران رسانه ای در نظر نگیریم، منابع فارسی درباره سایر ادیان در بسیاری مواقع چه بسا که آن قدر معتبر نباشند . 2- اصلا رسیدن به این کنه و معنا آیا واقعا ممکن است؟ از این جهت میپرسم که ادیان و فرق گوناگون آنقدر متنوع و فراوان هستند که نمی توان همه ی عمر به مطالعه و تجربه آن ها پرداخت ! 3- از کجا بفهمم من دینی که انتخاب کرده ام، دقیق ترین و قطعی ترین آئین موجود هست تا بتوانم در راه اجرایش در صورت نیاز جان بدهم !چراکه در ادیان مختلف بحث جهاد مطرح شده، اما وقتی ایمان فرد متزلزل باشد جهاد هم برایش شبهه ناک خواهد شد !  

معیار شما برای انتخاب اسلام به عنوان راه حق و حقیقت چیست؟

انجمن: 

بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،
در تاپیک‌های دیگری صحبت‌هایی بر سر چگونگی تشخیص حقیقت از میان این همه شبه‌حقیقت و باطل مخلوط به حق داشتیم و اینکه معیار سنجش عیار حقیقت برای کسی که به دنبال راه حق و حقیقت می‌گردد چیست ...
در واقع در تاپیک «http://www.askdin.com/thread47098.html» بحث نیمه‌مفصلی داشتیم بر سر اینکه پذیرش وجود حقیقت مطلق کار پیچیده و دشواری نیست و کسانی که نسبی بودن حقیقت و اخلاق و غیره را معتقد هستند به ناچار باید تبعات سنگین چنین اعتقادی را هم بپذیرند که ظاهراً افراد زیادی نباید باشند که چنین شأن پایینی برای خود قائل باشند ... اما اگر حقیقت خارجی وجود دارد ما چطور آن را از میان این همه فرقه و مذهب و آیین بیابیم؟ از کجا معلوم که اسلام تشیع که درش متولد شدیم همان آیین مبتنی بر حقّ ناب باشد؟
نظر جناب مصطفی۴ در آن تاپیک این بود که راهی نیست مگر سعی و خطا و بررسی تمام آیین‌ها و این کار هم نه در طول عمر یک فرد معمولی امکان‌پذیر نیست و در نتیجه با وجود قبول حقیقت خارجی هرگز نمی‌توان اطمینان داشت که ما به این راه دست یافته‌ایم و در نتیجه همه باید به عقاید هم احترام بگذارند و احتمالی بدهند که خودشان در اشتباه باشند ... حقیر دلایلی آوردم که این راه برای رسیدن به حق غیرعقلایی است، مسیری که می‌دانیم ما را به هدف مطلوبمان در زمان مقتضی نمی‌رساند و چه بسا نزدیکمان هم نکند و باز چه بسا دورمان کند منطقی نیست که فرض شود راه مناسبی برای هدف مورد نظر است ... مگر آنکه ادعا شود تنها راه است ... در همان تاپیک حقیر نظر خودم را بر اساس اعجاز قران دادم و وجه اعجاز قرآن را معیاری دانستم که در آن در کمترین زمان برای هر کسی با هر درجه از علم قابل استفاده است و شخص می‌تواند از همان ابتدا حق را شناخته و باقی عمرش را برای تثبیت حق و زدودن باطل، مخافظت از حق و مبارزه با باطل‌ها، صرف کند و خلاصه در جبهه‌ی حق قرار بگیرد ...
با توجه به اینکه جناب مصطفی این معیار را از حقیر قبول نکردند می‌خواستم بدانم کارشناسان بزرگوار و سایر دوستان چه معیاری برای تشخیص قطعی راه حقیقت در زندگی خود داشته‌اند که اگر مسلمان هستند بر این آیین و اگر غیرمسلمان هستند بر آیین خودشان استوار شده‌اند؟ آیا همگی در همان تردیدی هستند که جناب مصطفی از آن راه گریزی سراغ ندارند و یا هر کسی با روشی به یقین رسیده است و در این راه حاضر است کارهای بازگشت‌ناپذیری که در صورت وجود تردید نمی‌شود به آنها تن داد را نیز بپذیرد؟ مثل جنگ با اهل باطل و کشتن دشمنان و دفاع از حق ولو با بذل جان و غیره و غیره ...
شاید این مطلب علاوه بر اینکه ان شاء الله به دوستانی کمک می‌کند که به دنبال معیار سنجش عیار حق می‌گردند برای رسیدن به حق و محکم شدن جای پایشان بر آن و زدودن تردید از اعماق دلشان، برای سایر افراد هم کمکی باشد که بتوانند معیارهای دیگری بجز معیارهای خودشان را هم بشناسند و خدا می‌داند شاید جایی به کارشان بیاید
ممنون از همراهی‌اتان
در پناه خدا باشید
یا علی علیه‌السلام