برهان اثبات خدا- تناهی ابعاد -حدوث

برهانی ناگفته در اثبات خدا!

لطفا نظرتونو راجع به این برهان بگین:
(از وب thehiddentruth.blogfa.com)
برهان های زیادی برای اثبات خدا وجود داره. اما جالب اینه که در کتاب های کلام قدیمی برهانی دیده میشه که امروزه تقریبا در هیچ یک از کتب مطرح در حوزه و دانشگاه نمیتونی پیداش کنی!
خیلی ساده و جالب: هر چی رو توی این عالم دوست داری در نظر بگیر(همه اینها و ما در چارچوب زمان به پیش میریم)وقتی در طول زمان به عقب بری میبینی از یک جایی به قبل دیگه اون نیست. مثلا من 50 سال پیش نبودم.

ممکنه بگی شاید من تبدیل یافته چیزهایی هستم که قبل از من بودن مثل خاک و هوا و آب و ... . اشکالی نداره صحبت رو روی اونا آغاز میکنیم. بالاخره در طول زمان که بری عقب اونا هم یه زمانی میشه که نبودن.

و خلاصه اگه همه عالم و با همه تغییر و تحولاتش در نظر بگیری یه عمری باید داشته باشه. دو حالت ممکنه. یا تا به حال بینهایت سال عمر کرده. و یا نه عمرش یک عدد محدودیه گرچه خیلی بزرگ مثلا 100 میلیارد سال.

بینهایت که محاله چون: یه کمی اگه ریاضی بلد باشی میفهمی که بینهایت نمیتونه در خارج محقق بشه. چون هر سال داره به عمر این مجموعه یک سال اضافه میشه و این یعنی عمرش تا قبل از امسال بینهایت نبوده!

بذار ساده تر بگم: اگه قرار باشه عمر جهان بینهایت باشه یعنی تا حالا بینهایت سال تموم شده! مثل اینکه بری توی صف نونوایی بهت بگن بینهایت ساعت باید صبر کنی تا نوبتت بشه.آیا هیچ وقت نوبتت میشه؟ مسلما نه . چون هر وقت بگی الان نوبتمه میگن هنوز که بینهایت ساعت نگذشته!

به عبارت دیگه اگه قرار بود تا حالا بینهایت سال میگذشت تا نوبت به نوروز امسال برسه، هیچ وقت نمیتونستی امسال رو جشن بگیری!

خلاصه اینکه:

1- عمر جهان هرچه قدر هم زیاد باشه یک عدد محدودیه نه بینهایت. یعنی اگر در طول زمان بری عقب یه جایی میرسی که هیچ موجود زمانی وجود نداشته و ناگهان عالم شروع به پیدایش میکنه (حالا طبق نظریه بیگ بنگ یا هر جور دیگه)

2- مسلما این عالم رو خودش ایجاد نکرده چون نبوده!

3- پس این عالم یه خالقی ماورای خودش داره.

ممکنه بگی خوب همین حرف ها رو راجع به اون خالق هم بزن: اون هم محاله بینهایت عمر کرده باشه پس عمرش محدوده و در طول زمان که عقب تر بری یه جایی میرسی که اون هم نبوده پس یکی اونو خلق کرده!

جواب اینه که: اگه این راهو ادامه بدی اون خالق دوم هم نیاز به خالق سومی داره و سومی نیاز به خالق چهارمی و همین طور باز تا بینهایت باید پیش بری و گفتیم که محاله. وگرنه هیچ وقت خالق اولیه ایجاد نمیشد چون باید قبلش بینهایت خالق دیگه خلق بشن!!!

خلاصه این که همینکه ما الان وجود داریم یعنی سلسله خالق های ما بینهایت نیست. پس به یک موجودی باید برسیم که اون خالقی قبلش نباشه.

میگی: خوب قبول . باید به خالقی برسیم که خالق نداره ولی مشکل محدودیت و محال بودن بینهایتی عمرش چی میشه؟

جواب: عقل میگه باید اون خالق خودش خارج از زمان باشه. و الا مساله خلقت و وجود ما حل نمیشه. چون اگه اون هم موجودی زمانی باشه همونطور که گفتی مشکل فوق پیش میاد.