قهر مداوم همسرم بر سر هر خواسته ای که من با آن مخالفت کنم
ارسال شده توسط Tanhaei در چهارشنبه, ۱۳۹۶/۰۱/۳۰ - ۱۵:۲۰با سلام و احترام خدمت مسئولین و دست اندرکاران محترم سایت خوبتون.
حقیقت امر من الان 3سال با خانمم آشنا شدم. 4ماه نامزدی، یک و نیم سال عقد و الان تقریبا یک ساله که عروسی کردیم. مشکلی که می خوام خدمتتون عرض کنم مربوط میشه به یک سال اخیر که عروسی کردیم. همسرم زن مومن و خیلی خوبیه و نقاط مثبت فراوانی داره و از نظر زیبایی ظاهری و خیلی از خصوصیات اخلاقی واقعا قبولش دارم. اما در کنار این ویژگی های مثبت که همیشه مورد تحسینمه یه سری خصوصیات داره که واقعا عذابم میده و احساس می کنم روز به روز داریم از هم دور و دور تر میشیم. خانمم مخالف رفت آمد با خانواده و پدر و مادر و خواهر برادرای منه، البته بیشتر اوقات حفظ ظاهر میکنه اما تو رفتاراش چیز دیگه ای نشون میده!!! اگه یکی از خانواده من بخاد بیاد خونمون دنیا به آخر میرسه به نحوی که اصلا رفتارش با خواهر زاده ها و برادرزاده هام صحیح نیست اما برعکس با خانواده خودشون و بچه هاشون بهترین رفتار داره!! وقتی بش میگم میگه خواسته تو زیادیه وگرنه فک نمیکنم رفتار اشتباهی انجام داده باشم. حتی چن بار بهشون گفتم از این رفتار دوگانه خیلی ناراحت میشم. مساله اصلی اینه تحملش خیلی پایینه و خیلی زود رنجه و با هرگلایه ای که من ازش میکنم قهر میکنه و تا دو سه روز زندگیمون تلخ میکنه، رفت و امد با خانواده من صفر ولی بالعکس با خانواده خودش ...
هفته قبل علی رغم مشکل مالی که داشتیم به دلیل ساخت خانه و ... میخاست بره خونه خواهرش که 10ساعت با ما فاصله دارن زمانی به من گفت که با مادر محترمشون از قبل تصمیم گرفته بودن و من دم رفتن فهمیدم میخاد بره، تمام پولی که داشتم بش دادم که اذیت نشه خودمم بدون پول یه هفته خونه پدرم بودم! بهشون گفتم شما که در جریانی وضعیت مالی من چطوره لطف کن خریدت انجام بده ولی ولخرجی نکن اما وقتی برگشتن دیدم از مادر و خواهرشون پول قرض گرفتن و من به شدت از این مساله ناراحت شدم. البته خودم کنترل کردم و فقط گفتم کارت کار درستی نبوده، چرا که احساس میکنم حرف من براش اهمیتی نداشته، هنوز نرسیده همین مساله رو بهانه ای کردن برای قهر!!!
من کوتاه اومدم گفتم تو سفر بوده شاید دلش خواسته چیزی بگیره و مجبور شده قرض بگیره و ...
تا اینکه همون روزی که از سفر برگشته بعد ظهرش گفت که داداشم هفته بعد مرخصی داره میخواد بره کیش خونه خواهرم منم میخوام باهاشون برم. من گفتم تو که دیشب برگشتی خبر از جیب من نداری؟! خانم باز قهر کردن
شب مامانش پیام داده که ما خونمون دادیم اجاره ایشالا جمعه میریم اصفهان، خانم منم پاش کرده تو یه کفش منم میخام باهشون برم!! من فقط یه کلمه گفتم بقیه خواهرات که شرایطشون از ما بهتره خب اونا برن!! باز این شد بهانه که قهر کنه!!
الان 6ماهه این برنامه رو داریم مدام با هم قهریم. واقعا دنیارو برام کرده جهنم طوری که بعضی وقتا واقعا ازش متنفر میشم. حتی چند بار به فکر طلاق افتادم که هم خودم هم اونو خلاص کنم.
اینم بگم جفتمون دانشجو بودیم که با هم آشنا شدیم. با این شرایط من همه وسایل زندگیمون خودم تهیه کردم، شاید 2میلیون جهیزیه نداشتن، به جای یه مراسم عروسی مجبورم کردن دوتا مراسم تو دومکان بگیرم!! سال اول زندگی مشترکمون خونمو ساختم ولی به جای اینکه شرایط و وضعیتم درک کنه دائما در حال نق زدن و قهر کردنه، هرچقد میگم مشکلات حل میشه و سفرهای غیرضروری بعدنم میشه رفت قبول نمیکنه.
هر خواسته ای که داره باید عملی بشه، اگه من مخالفت کنم باید سه چهار روز قهر کنه. واقعا از قهر کردنای مسخرش خسته شدم و نمیخوام دیگه کوتاه بیام. لطف کنید راهنمایی کنید چه کاری باید انجام بدم و واقعا تکلیفم چیه؟
از زمانی که گذاشتید برای خوندن مشکلاتم سپاسگزارم.
براتون آرزوی توفیق روز افزون دارم