در جهاد، هدف وسیله را توجیه می کند؟
ارسال شده توسط samansami در دوشنبه, ۱۳۹۴/۰۲/۰۷ - ۱۰:۳۹تا جایی که من میدونم در سلام هدف وسیله رو توجیه نمیکنه اما وقتی این احکام رو دیدم در مورد جهاد خیلی تعجب کردم(البته کل مقاله در باره عملیات استشهادی است) :
1 . جواز قتل بی گناهانی که دشمن در جنگ سپر قرار می دهد .
فقها در کتاب الجهاد بحثی دارند که اگر دشمن در مصاف با مسلمانان گروهی از اسرای مسلمین یا عده ای از زنان و کودکان یا افراد سالخورده را که خونشان محترم است (محقون الدم هستند) سپر قرار دهد به طوری که غلبه بر آنان بدون از میان برداشتن این گروه امکان پذیر نباشد، آیا مسلمانان مجازند که ابتدا بی گناهان را به قتل برسانند تا بتوانند دشمن را از پای در آورند؟ همه فقها به این سؤال پاسخ مثبت می دهند و برخی جواز قتل آنان را مورد اتفاق بین مسلمانان می شمارند، گرچه در برخی از زوایای آن اختلافاتی وجود دارد، اما اصل فتوای جواز مورد اتفاق است .
برخی تنها در صورت ضرورت آن را تجویز می کنند (45) ، برخی در صورتی که پیروزی بر دشمن متوقف بر کشتن آنان باشد، (46) اجازه می دهند، بعضی دیگر در صورت شعله ور شدن جنگ این عمل را جایز می شمارند (47) ، بعضی دیگر در صورتی جایز می دانند که مجاهد مسلمان قصدش از هجوم به افرادی که سپر قرار داده شده اند، کشتن آنان نباشد . (48) صاحب جواهر فقیه نامور شیعی در این باره می گوید:«اگر کفار زنان و کودکان را سپر خویش قرار دهند، باید دست نگاه داشت مگر آنکه در حال شعله ور شدن جنگ به چنین عملی دست بزنند که در این صورت ادامه جنگ جایز خواهد بود، هر چند به قتل زنان و کودکان بیانجامد بخصوص وقتی که دست نگاه داشتن مسلمانان خوف پیروزی دشمن را در پی داشته باشد . همچنین اگر دشمن گروهی از اسرای مسلمین را سپر قرار دهد، در صورتی که جهاد با دشمن جز با حمله به اسیران ممکن نباشد، حمله جایز است هر چند به قتل آنان بیانجامد .»
سپس می افزاید:
«حتی اگر جهاد با دشمن بر تعرض به آنان هم متوقف نباشد، به مقتضای اطلاق روایت تعرض به اسیران جایز است ...» (49)
کیفیت استدلال برای مورد بحثسؤال اساسی این است که از «جواز قتل افرادی که به وسیله دشمن سپر قرار داده شده اند» چگونه می توان به «جواز عملیات استشهادی » رسید؟
فقها در مباحث فقهی سؤالی مطرح کرده اند و آن اینکه اگر فردی را تهدید کنند که به شخص بی گناهی صدمه مالی یا جانی بزند، آیا شخص مکره مجاز است به چنین کاری مبادرت ورزد؟ پاسخ داده اند: اگر او را به قتل تهدید کنند که به دیگری صدمه مالی بزند یا او را مجروح سازد، مانعی ندارد که با اکراه بدان تن دهد، اما اگر از او بخواهند دیگری را بکشد، حق ندارد برای حفظ جان خود دیگری را به قتل برساند . (50)
آیا از این مطلب نمی توان استفاده کرد که «حرمت جان دیگری » به مراتب بیش از «حرمت جان آدمی » است؟ اگر بتوان چنین نتیجه ای گرفت، آیا نمی توان از جواز قتل افراد سپر شده در فرض ضرورت یا شعله ور شدن جنگ یا ... (بنابر اختلاف اقوال) جواز قتل را در عملیات استشهادی برای رسیدن به هدفی والاتر استفاده کرد؟ اگر انسان مجاز است در شرایطی خاص برای ضربه زدن به دشمن و غلبه بر او افراد بی گناهی را به قتل برساند، چرا مجاز نباشد برای رسیدن به همین هدف خود را فدا کند؟
ابن زهره از فقهای قرن ششم «جواز قتل دشمن » را به هر وسیله ای که امید پیروزی در آن باشد، مجاز می شمارد مانند آتش زدن، به منجنیق بستن و روشهای دیگر، حتی اگر در میان دشمن مسلمانانی هم حضور داشته باشند که در شرایط عادی نمی توان آنها را به قتل رساند . فقط کشتن دشمن را با سم جایز نمی داند . (51) بعضی از فقها آن را هم جایز می دانند منتهی مکروه می شمارند . (52)
فقهای اهل سنت نیز با تجویز قتل کسانی که از سوی دشمن سپر قرار داده شده اند، آن را منحصر به باب جهاد دانسته اند که قتل بی گناهان از باب حرج و ضرورت جایز شمرده شده و چون قتل نفس را مانند یا خفیف تر از کشتن دیگران دانسته اند، از این رو حکم به جواز عملیات استشهادی را با هدف ضربه زدن به دشمن صادر کرده اند . (53)
اگر از این استدلال هم بگذریم، صاحب جواهر بیانی دارد که مطلب را به روشنی تبیین می کند و جای ابهامی باقی نمی گذارد . وی پس از بیان دیدگاه خود در یک جمع بندی ضابطه ای را تعیین می کند که بسیار حایز اهمیت است . می گوید:
«خلاصه سخن آنکه کشتن کافر حربی واجب است . هرگاه رسیدن به این مقصود بدون ارتکاب مقدمه حرامی ممکن باشد، بی درنگ انجام می گیرد، ولی اگر بر انجام مقدمه حرامی متوقف باشد، خطاب وجوب با خطاب حرمت تعارض پیدا می کنند . اگر هیچ کدام بر دیگری برتری نداشت، شخص مخیر است که یکی را انتخاب کند . شاید مراد اصحاب از جواز ارتکاب مقدمه حرام نیز همین مطلب باشد .» (54)
بنابراین بیان عملیات شهادت طلبانه حتی اگر خودکشی هم باشد که عملی حرام است، اما چون عمل واجب اهمی چون ضربه زدن به دشمنان و سرکوب آنان و دفاع از کیان اسلام بر آن متوقف است، ارتکاب آن مجاز و لازم خواهد بود و چنانچه از نظر اهمیت بر ترک حرام (خودکشی) برتر نباشد، باز هم شخص مخیر است که یکی از آنها را انتخاب کند . یا فعل حرامی را مرتکب شود تا فعل واجب ترک نشود یا از ارتکاب حرام صرف نظر کند هر چند فعل واجب را ترک گردد .
چنان که یادآور شدیم، عملیات استشهادی اساسا خودکشی و فعل حرام نیست تا چنین تعارضاتی پیش بیاید . چنان که در کلمات بعضی از فقها این نکته مورد توجه قرار گرفته و پس از این خواهد آمد .
2 . جواز قتل کسانی که در جنگ نقشی ندارند .یکی دیگر از مباحث کتاب الجهاد حرمت قتل کسانی است که در جنگ نقشی ندارند، زنان، کودکان و سالخوردگان، اعم از اینکه به عنوان سپر انسانی استفاده شوند یا نه، پیامبر اکرم (ص) از حمله به افراد یاد شده نهی فرموده اند . (55) در عین حال در صورتی که پیروزی بر دشمن بر حمله به آنان و کشتن ایشان متوقف باشد، جایز خواهد بود . (56)
علامه حلی در این مساله ادعای اجماع کرده است . (57)
همچنین شبیخون زدن به دشمن که در شرایط عادی مجاز نیست، در شرایط خاص و استثنایی مجاز شمرده شده است . برخی آن را در صورت ضعف مسلمانان از مقابله با دشمن تجویز کرده اند . (58)
استدلال به ادله جواز قتل چنین افرادی در عملیات استشهادی به همان کیفیتی است که در مبحث قبلی - جواز قتل سپرهای انسانی - گذشت .
3 . وجوب دفاع به هر قیمت و کیفیتبحث دیگری که در کتاب الجهاد وجود دارد، وجوب جهاد دفاعی در برابر دشمن است که به جان و مال و ناموس و سرزمین اسلامی حمله کرده است . فقها هیچ شرطی را برای وجوب چنین جهادی لازم ندانسته اند . بر خلاف جهاد ابتدایی که وجوبش مشروط به شرایطی است، جهاد دفاعی حتی قصد قربت هم لازم ندارد . (59) بر آزاد و بنده، کوچک و بزرگ، پیر و جوان، زن و مرد، سالم و بیمار، نابینا و ناشنوا در صورت نیاز، واجب است که هر طور که می توانند از جان و مال و ناموس و سرزمین اسلامی خود دفاع کنند و اگر در این راه کشته شوند، شهیدند . وجود امام یا اذن او هم در جهاد دفاعی معتبر نیست . (60)
صاحب جواهر در خصوص دفاع از جان می نویسد:
«دفاع از جان به هر کیفیتی که ممکن باشد، واجب است حتی اگر بداند که یکی، دو ساعت یا کمتر از آن نمی تواند از خود دفاع کند، باز هم کافی است و دفاع واجب است .» (61)
این بیان که حاکی از اهمیت حفظ جان در برابر دشمن است، در مقایسه با حفظ مال است . در روایات ما نقل شده که پیامبر (ص) و علی (ع) سفارش فرمودند: مالتان را فدای حفظ جانتان کنید و جانتان را فدای حفظ دینتان . (62) معلوم می شود که از نظر همیت حفظ دین و حفظ سرزمین اسلامی بر حفظ جان برتری دارد چنان که حفظ جان بر حفظ مال برتر است . برای افراد غیرتمند حتی حفظ ناموس بر حفظ جان نیز تقدم دارد (63) و اگر کسی جانش را فدای دفاع از ناموسش کند نه تنها مورد سرزنش قرار نمی گیرد، بلکه عقلای عالم او را تحسین می کنند .
اصولا عملیات استشهادی ماهیت دفاعی دارد و برای اخراج دشمن از سرزمین اسلامی و جلوگیری از تجاوز و پیشروی او انجام می شود . قطعا هر ملتی مایل است با کمترین خسارت دشمن را از سرزمین خود اخراج کند . تا کسی مجبور نشود دست به چنین عملیاتی نمی زند . گرچه شخص مجاهد با این عمل به سعادت ابدی می رسد، اما اجتماع از فقدان آنها خسارت می بیند و لذا تا ضرورت پیش نیاید، سرمایه های انسانی خود را به سهولت از کف نمی دهد.
مساله دفاع از خانه و کاشانه و سرزمین اسلامی در برابر اشغالگران و متجاوزان به قدری روشن است که نیاز به توضیح دفاعی بودن آن نیست; از این رو به هیچ شرطی مشروط نیست و بر همگان دفاع به هر کیفیتی که بتوانندلازم بوده و یک تکلیف عقلی و شرعی است. یکی از علمای اهل سنت در این باره می نویسد:
«آیا ما مجاز هستیم فلسطینی را که تنها راهش منفجر کردن خود در جمع یهودیان است، محروم کنیم؟ او با هواپیماها، تانکها، و ناوهای صهیونیستی چه کند؟ این وسیله که خداوند در اختیارش نهاده، می توانیم از او بگیریم؟» (64)
حتی اگر از مشروعیت ابتدایی عملیات استشهادی نیز صرف نظر کنیم، این اقدام از سوی مؤمنان عکس العملی در برابر جنایات متجاوزان است. وقتی متجاوزان به کشتن مسلمانان و ویران کردن خانه و کاشانه آنان اقدام می کنند و از هیچ جنایتی ابا ندارند، اقدام به چنین عملیاتی جنبه بازدارندگی دارد. قرآن کریم نیز به مقدار ضرورت اجازه مقابله به مثل را صادر کرده است:
«فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم » ; (65) «و لکم فی القصاص حیاة یا اولی الالباب لعلکم تتقون » . (66)
آیا هیچ ملتی افراد جان بر کف خود را که برای بیرون راندن متجاوزان فداکاری می کنند، سرزنش می کند؟
مقوله دفاع «به هر قیمتی » و «به هر کیفیتی » حق غیر قابل انکار هر ملتی است. همان طور که هر فردی در محیط خانه خود در برابر سارقان می ایستد و اگر جانش را در راه حمایت از خانواده اش فدا کرد، مورد تحسین قرار می گیرد و همچنین اگر پدر و مادری برای نجات جان فرزند خویش خود را به قلب خطر بیفکنند و بدانند که جانشان را در این راه فدا خواهند کرد، در عین حال اقدام به چنین عملی کنند، نه تنها مورد سرزنش قرار نمی گیرند، بلکه همه مردم از هر کیش و آیینی آنان را تحسین می کنند; هر ملتی نیز حق دارد در برابر متجاوزان بایستد و فداکاری کند. اگر انسان مجاز است جانش را فدا کند تا فرزندش را از خطر مرگ نجات دهد، چرا نتواند و مجاز نباشد جانش را برای نجات دینش، امت و سرزمین اسلامی قربانی کند؟ آیا در جنگ جهانی دوم که خلبانان ژاپنی در مصاف با آمریکایی های متجاوز با هواپیمای خود به ناوهای جنگی آمریکا زده و با انجام این عملیات خود را فدا می کردند تا ضربه ای بر دشمن وارد سازند، از سوی ملتها تحسین نشدند؟ هر ملتی چنین خلبانان شجاعی را تحسین می کند. حال اگر ابرقدرتها و بوقهای تبلیغاتی آنان برای فریب افکار عمومی نام آن را تروریسم بنامد، چه باک! با نامگذاری فریبکارانه دشمن که حقیقت دگرگون نمی شود. در منطق همه ملتها چنین انسانهایی قهرمان و ایثارگرند. در منطق اسلام نیز کسی که در دفاع از اهل و عیالش به دست سارقان کشته شود، شهید است; (67) چه رسد به کسی که در دفاع از آرمانهای مقدسش به دست دشمن متجاوز کشته شود. در این منطق علاوه بر آنکه جامعه از آثار این فداکاری بهره مند می شود، شخص ایثارگر نیز به سعادت ابدی می رسد. از این رو «فداکاری و جانبازی » با سهولت بیشتر و اطمینان خاطر انجام می گیرد. در منطق اسلامی کسی تن به شهادت می دهد که احساس کند با مرگ سرخ خویش بیش از حیاتش به امت اسلامی خدمت می کند و زمانی به استقبال مرگ می رود که آن را بهترین گزینه برای ضربه زدن به دشمن و بهترین راه سعادت بیابد.
http://www.hawzah.net/fa/Article/View/88209
علت این حکم چیه؟ایا این ظالمانه نیست؟ویا خلاف ایات قران که میگه:" خدا شما را از كسانى كه در [كار] دين با شما نجنگيده و شما را از ديارتان بيرون نكردهاند باز نمىدارد كه با آنان نيكى كنيد و با ايشان عدالت ورزيد زيرا خدا دادگران را دوست دارد" نیست؟
با این حساب سلاح های کشتار جمعی هم بر خلاف ادعا میتونند مجاز بشوند!!