حقوق فردی

سوال دینی

بسم الله الحمن الرحیم
غرض مصدع اوقات شریف آن است که اینجانب مدت یک و نیم سال قبل با کسی آشنا شدم که کاری را شروع کرده بود به بنده پیشنهاد کاری داد نشستیم صحبت کردیم به توافق رسیدیم که بنده 6 ماه از سال را ،هر روز 8 ساعت طبق قانون کار برایشان کار کنم و 6 ماه دیگر را با دریافت حقوق تعطیل باشم و برایش 2 نوع کار انجام دهم و مدت 15 سال طبق قرار داد قانون کار، با بنده قرار داد ببندد، ابتداع امر طوری رفتار کرد که کاملا به ایشان اعتماد کرده و از کار قبلی خود استعفا دادم و با ایشان مشغول کار شدم ولی پس از شروع کار دیدیم که با 8 ساعت کار روزانه کفاف نمی کند ایشان خواستند اضافه کار کنم چون اعتماد کرده بودم قبول کرده و شبانه روز در خدمت ایشان بودم و جهت نوشتن قرار داد هی امروز و فردا کردند تا اینکه پس از سه ماه قرار داد یکساله بستند گفتم پس قرار ما 15 سال بود اضهار نمودند فلانی بگزارید اول یک سال باشد ببینیم می توانیم به بهره برداری برسیم یا نه فکر کردم حرفش منطقی است قبول کردم در قرار داد یک ساله همان 6 ماه در هر روز 8 ساعت و یک روز در هفته تعطیل باشم را نوشتیم اما ایشان خواستند اضافه کار کنم گفتم این طور که نمی شود ما قرار داد نوشتیم گفتند فلانی قرارداد بهانه است اصل کار اعتماد است که به هم داریم گفتم پس حق اضافه کار کردنم چه می شودگفتند فلانی اگر کار تمام شد این کارها را برایت انجام می دهم 1-حقوقت را اضافه می کنم2-در خرید خانه کمکت می کنم3-در خرید ماشین کمکت می کنم4-یک مغازه مجانی در اختارت می گذارم تا هر کاری خواستی انجام دهی 5-سال بعد حتما قرار داد 15 ساله می نویسم،به خاطر اعتمادی که داشتم شبانه روزی ،کار کردم طوری شده بود که حتی به خانواده نمی توانستم برسم مدت 6ماه را به همین منوال کار کردم اما کار تمام نشد چرا چون علاوه بر 2 کار که با هم صحبت کرده بودیم تمام کارهای پروژه افتاده بود گردنم 2تا کاری که قول داده بودم همان 1.5 ماهه به نحو احسن تمام کرده بودم ،چون در آخر 6 ماه کارها به علت زیاد بودن تمام نشد از من خواستن 6 ماه دیگر را نیز کار کنم بر اساس همان اعتماد قبول کردم بالا خره پس از 1 سال و اندی تمام کارها را به یاری خدا به پایان رساندم و به بهره برداری رسیدیم در حال حاضر روزانه نزدیک به 10 میلیون تومان درآمد دارد،از شهرهای تهران،تبریز چند گروه آمدند ولی نتوانستند کارهای محوله را انجام دهند نیمه ناقص رها کردند ولی به لطف خدا من کارهای ناتمام آنها را نیز تکمیل کردم الان هر روز اضهار می نمایند اگر بنده نبودم بیچاره می شد
اما موضوع اصلی این است که ایشان تمام قول هایی که داده بودند را زیر پا گذاشتند حتی قراردادم را دوباره یک ساله بستند کارمان به بحث و مجادله کشید دعوا کرده و ترک کار کردم گفتم آقای فلانی من براساس اعتماد به شما این کار ها را کردم به گوشش نرفت که نرفت چون کار قبلی خودم را از دست داده بودم و همچنین به خاطر کثرت کار ایشان تمام مشتری های آزاد خود را از دست داده بودم از طرفی چون سن من بالا بود نتوانستم کاری پیدا کنم مجبور شدم با شرایط ایشان برایش کار کنم تنها چیزی که برایم مانده است کلاه گشادی است که به سرم رفته است هیچ سند و مدرک و شاهدی هم ندارم نه تنها نمی توانم علیه ایشان شکایت کنم حتی نزد هیچ کس نمی توانم بیان کنم پس حق من و خانواده ام چه می شود در سرما و گرما حتی گفتنش خوب نیست سال گذشته روز گرم را روزه میگرفتم بادهان روزه کار می کردم و بعد از افطار نیز تا نزدیکای سحر کار می کردم هم جانم رفت هم به حقم نرسیدم
در ضمن یک موضوع دیگر ،شاید اصلا به بنده ربطی نداشته باشد ومن فکر می کنم به من ربطی ندارد اما شاید به حل فقهی مسًله کمک کند این است که ایشان با اینکه از یک پدر و مادر مسلمان هستند اما نه تنها به واجبات اسلام عمل نمی کنند بلکه اصلا معتقد نیستند نه نماز می خوانند نه روزه می گیرند اکثرا هم دور از محضر شریف ، شراب و مسکر می خورند و به اعتراف خودشان گناه بزرگی را نیز در خارج از کشور انجام داده اند البته جسارتا عرض کردم ،چون این موارد شخصی است اما شاید در رای شرعی لحاظ شود عرض کردم، حضرت آقا! حساب کرده ام بیشتر از 40 میلیون تومان از این شخص طلب دارم یعنی اضافه کار کرده ام ،اما فرض کنیم همان 40 میلیون باشد ،اختیار بخشی از درآمد ایشان در دست بنده است و آن هم باالاجبار در اختیار بنده گذاشته است چون اگر می توانست غیر از بنده را انتخاب کند حتما این کار را می کرد تنها راهی که برایم مانده است به اندازه طلب خودم مخفیانه از درآمد ایشان بردارم سًوال بنده این است که آیا از لحاظ شرعی می توانم این کار را انجام دهم یا نه؟نکند فردای قیامت به جرم حق الناس و همچنین به جرم دزدی حقالله به گردنم بیفتد اگر خدا و ولی خدا این عمل را جایز بدانند این کار را انجام دهم چون اگر آشکار کنم نه تنها به حق خود نمی رسم بلکه از کار نیز بی کار شده و تمام زحمت های شبانه روزی من کارگر ساده ،از دستم می رود تازه حق خانواده ام چه می شود؟
در پایان صمیمانه از محضر شریف حضرتعالی عذرخواهی میکنم که با بیان این ماجرای ناگوار شاید باعث ناراحتی شما شدم بنده حقیر را به بزرگواری خود عفو فرمایید چون تنها راه چاره بود که درد دل خود با شما در میان بگذارم شاید فرجی باشد.
والسلام علیکم ورحمت الله و برکاته

برچسب: 

به لحاظ شرعی چنین کاری جایز است یا خیر؟

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

[=&amp]سلام علیکم[/]
[=&amp]احتراما باستحضار میرساند جمعی از خیرین با هدف ترویج فرهنگ قرآن خوانی و مفاهیم آن و بهره گیری از نهج البلاغه و تعالیم عالیه آن؛ اقدام به ساخت ساختمان و تحویل آن به موسسه قرآن و نهج البلاغه جهت آموزش نونهالان و نوجوانان نموده است

و موسسه بهمین منظور جمعی از مربیان قرآنی را با دستمزدی کمتر از میزان حقوق تعیین شده قانون کار و بصورت توافقی بکار گماشتند و طبیعی است با توجه به شرایط سخت کمبود کار و جذب نیرو ؛
این مربیان از روی ناچاری و اضطرار و گریز از بیکاری ؛ شرایط را پذیرفتند و اکنون پس از گذشت قریب [/]

[=&amp]۵[/][=&amp] سال ؛ افزایش قابل قبولی در میزان دستمزد آنان تا رسیدن به حداقل میزان قانون اداره کار صورت نگرفته و آنان ابراز نارضایتی خود را اعلام داشتند؛

این در حالی است که موسسه مازاد دریافتی شهریه از قرآن آموزان را پس از کسر هزینه های جاری و دستمزدها ؛ بعنوان طرح توسعه ساختمان که فعلا ضرورتی نداشته و در صورت نیاز ؛ امکان جذب سرمایه از سوی خیرین فراهم میباشد؛ اختصاص داده است.
لطفا بفرمایید به لحاظ شرعی چنین کاری جایز است یا خیر؟
بعبارتی دیگر آیا اولویت اول؛ ایفای حق و حقوق قانونی کارکنان موسسه است یا خیر؟[/]


[=&amp]والسلام

ممنون
[/]




با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید@};-

برچسب: 

حکومت اسلامی و حقوق اقلیت

با عرض سلام خدمت کارشناس محترم سایت و دوستان ...

سوالی بکه برام پیش اومده این هستش که وضعیت حقوق اقلیت در درون یک حکومت اسلامی به چه نوعی هست ... آیا اکثریت به صرف بیشتر بودن میتوانند قوانین خودشون رو بر جامعه حکم فرما کنن ... اجازه بدین برای نزدیک شدن به موضوع چند مثال بزنم ....

1- وقتی که شما میخواین سواره یک هواپیمای خارجی بشین ... کسی که داره بلیط هواپیما رو به شما میفروشه ... ازتون میپرسه شما دوست دارین در قسمت سیگاری ها بشینین یا در قسمت کسانی که سیگار نمیکشن . در حقیقت در این مثال کمپانی چیزی رو به شما اجبار نکرده ... شما هم میتونین در قسمت سیگاری ها بشینین ... و هم میتونین در قسمت کسانی که سیگار نمیکشن ... انتخاب با خودتون هستش ...

2- یا مثلا برخی از کشورهای دنیا حکومتشون به صورته ایالتی هست ...کسانی که فرم بخصوصی از زندگی رو قبول دارن ... به اون فرم زندگی میکنند و قوانینی در اون راستا هم برای خودشون دارن .... در ایالت مورده نظره خودشون زندگی میکنن .

سوالی که برای من پیش اومده این هستش که در درون جامعه اسلامی ... آیا اکثریت به صرف اینکه بیشتر هستند اجازه دارند قوانینی تصویب کنند که حقوق اقلیت از بین برود ؟؟؟

1- مثلا مسیحی ها حجاب رو به صورته اختیاری قبول دارند ... آیا در یک جامعه اسلامی یک مسیحی میتونه بدون حجاب بیرون بیاد ...
2- مثلا من چند وقت پیش شنیدم که سنی مذهب ها حتی یک دونه کاندید در مجلس ندارد یعنی یک سنی تو مجلس نیست که در مورده مساله ای طرح دعوی کنه و حقوق سنی ها رو مطالبه کنه ...
3- مثلا استقلال و پرسپولیس طرفدارانی رو دارن .... و مثلا طرفداران استقلال بیشتر از پرسپولیس هست ... آیا استقلال اجازه داره قانون بذاره چون من در اکثریت هستم هر گله من 3 تا حساب میشه ...

به طوره کلی میخواستم ببینم در یک جامعه اسلامی منظر اسلام در مورده حقوق اقلیت چی هست ...

با تشکر .