♪♪ زمزمه های صوتی درفراق یوسف زهرا (ارواحنا فداه) ♪♪
ارسال شده توسط گل نرگس در سهشنبه, ۱۳۸۸/۱۲/۰۴ - ۰۹:۲۴
:Gol: منظومه حضرت علی :doa(6): :Gol: شب همان شب که سفر مبدأ دوران میشد شب همان شب که جهانی نگران بود آن شب در شب فتنه شب فتنه شب خنجرها مرد مردی که کمر بسته به پیکار دگر تا خود صبح خطر دور و برش میرقصید مرد آن است که تا لحظه آخر مانده گر چه باران به سبو بود و نفهمید کسی در شب فتنه شب فتنه شب خنجرها دیگرانی که به هنگامه تمرّد کردند بگذارید بگویم چه غمی حاصل شد بگذارید بگویم خطر عشق مکن عنکبوت آیهای از معجزه بر سر در دوخت از شب ترس و تبانی چه بگویم دیگر؟! یازده قرن به دل سوختهام میدانی باز هم یک نفر از درد به من میگوید من که از آتش دل چون خُم مِی در جوشم طاقتآوردن این درد نهان آسان نیست
..........................................................................
سید حمیدرضا برقعی
خط به خط باور تقویم مسلمان می شد
صحبت از جان پیمبر به میان بود آن شب
باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها
بی زره آمده در معرکه یک بار دگر
تیغ عریان شده بالای سرش میرقصید
در شب خوف و خطر جای پیمبر مانده
و محمد خود او بود و نفهمید کسی
باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها
جان پیغمبر خود را سپر خود کردند
آیه ترس برای چه کسی نازل شد
جگر شیر نداری سفر عشق مکن
تاری از رشته ایمان تو محکمتر دوخت
از فلانی و فلانی چه بگویم دیگر؟!
مُهر وحدت به لبم دوختهام میدانی
من زبان بستهام و خواجه سخن میگوید
مُهر بر لبزده خون میخورم و خاموشم
شِقْشقیّه است و سخن گفتن از آن آسان نیست