خدای حقیقی

خدای حقیقی و خدای ساخته ذهن

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم

خدای حقیقی : خدایی که بعنوان حقیقت عالم هستی حضور دارد

خدای ذهنی (ساخته ذهن) : همان طور که عده ای بت بیرونی ( همان بت های سنگی) می پرستند
ممکن هست عده ای به علت عدم شناخت و محدودیت های ذهنی تصوراتی برای خدا قائل شوند که این باعث منحرف شدن از مسیر درک خدای حقیقی شود

چه فرقي بين خدايي كه ما در ذهن داريم و خداي واقعي وجود دارد
روان شناسان و فيلسوفان معرفت مي گويند شرط لازم براي شناخت اشيا طبقه بندي آنهاست. طبقه بندي اشيا به معناي تعيين حد و مرز بين آنهاست.
اگراين گونه باشد، ذهن انسان قادر به شناخت خداوند نخواهد بود؛ چرا كه خداوند حد ومرزي ندارد پس نمي تواند درطبقه بندي هاي ذهن بگنجد. اين نكته در آموزه هاي ديني هم به طرق گوناگون بيان شده است.

امام باقر(ع) مي گويند: "حتي دقيق ترين توصيف هاي انديشه بشر از خداوند، ساخته و مخلوق ذهن خود بشراست؛ پس نمي تواند حكايت گر خالق(1) باشد. "
ايشان همچنين مي فرمايند: تفكر درباره چگونگي خدا جز حيراني حاصلي نخواهد داشت.(2)
امام صادق (ع) مي فرمايد:خداوند "چگونگي " ندارد تا بتوان درباره چگونگي او سخن گفت.(3)
نه تنها تفكر درباره ذات خدا در حد توان ذهن بشر نيست؛ بلكه ذهن بشر از درك صفات ذات خداوند همچون علم و حيات ناتوان است. چرا كه صفات پروردگار نيز همچون ذات او نامحدودند. استدلال برعدم توانايي ذهن براي درك خداوند و صفات ذات او يك استدلال عقلي است و استدلال هاي عقلي، همگاني و بدون استثنا هستند. بنابراين حتي پيامبران هم از ادراك ذات حق ناتوانند. همين است كه رسول خدا همنوا با ديگر بندگان، رو به خدا مي كند و مي گويد:
"ما عرفناك حق معرفتك(4): ما بندگان را ياراي شناخت ذات تو نيست. "

1-بحارالانوار،جلد 69ص 239 ؛ح23.

2-اصول كافي، كتاب توحيد، بخش منع سخن از چيستي خدا.
3-اصول كافي، كتاب توحيد، بخش كليات.
4-مرآت العقول، ج8، ص 149.

[HL]من در برخی موارد در بحث با منکران خدا میبینم که شناخت دقیقی از خدای حقیقی ندارند
در واقع احتمالا همان خدای ذهنی (ساخته ذهن خودشان) را منکر می شوند نه خدای حقیقی !
[/HL]
در این تاپیک به بیان این نکته خواهیم پرداخت . . .

برچسب: 

اگر با خدای حقیقی طرف نباشیم

سلام .
امیدوارم که خوب و خوش وسلامت باشید ...

استدلالی از چندین سال پیش هست که دارم در موردش فکر میکنم بنابراین گفتم این مساله رو بدین صورت از حضورتون بپرسم ... در صورت امکان میخواستم اگر نقطه نظری دارید و یا فکر میکنین جایی از این نوع تفکر مشگل داره خوشحال میشم که راهنماییم کنین . همچنین در پایان سوالاتی رو پرسیده ام که در صورت امکان میخواستم بهشون جواب بدین .

فرض کنین شخصی پس از سالها تحقیق به این نتیجه میرسد که ...

امکان ندارد که دنیایی که در درونش زندگی میکنیم بدون خالق باشه ... حتما و حتما این دنیا دارای خالقی هست ... پس ما قبول میکنیم که خالقی این دنیایی که ما در درونش زندگی میکنیم را خلق کرده است ... ولی هیچ استدلال متقنی نداریم که این خالقی که این دنیا را خلق کرده لزوما همان خدای حقیقی باشه ...

یعنی امکان این مساله وجود داره که خدای حقیقی ... موجودی مختار رو خلق کرده باشه و اون موجود مختار برای به کمال رسیدن خودش دنیایه ما رو خلق کرده باشه ... در اینصورت ما مخلوق خدای حقیقی نخواهیم بود بلکه مخلوق آن موجود مختار خواهیم بود ...

این اتفاق زیاد میوفته ...
مثلا فرض میکنیم x انسان رو که موجودی مختار هستش رو خلق کرده و انسان از رویه اختیارش کامپیوتر رو خلق میکنه ...
بنابراین نمیتونیم بگیم که کامپیوتر مخلوق x هست ... نمیتونیم بگیم که x برای کامپیوتر ارزشی قائل هست و برای آینده اون نقشه کشیده و حکمتی از خلقت اون داشته ... بلکه تنها چرک نویسی برای به تکامل رسیدن انسان بوده .

بنابراین با توجه به دنیایی که داریم در درونش زندگی میکنیم ممکن هست کسی به این نتیجه برسه که با خدایی ( رحمن و رحیم و عادل و ... ) طرف نیست ... بلکه با موجودی مختار طرف هست که او را خلقت کرده ... مثلا هدفش از خلق کردن دنیای ما بررسی آماری و توسعه هوش مصنوعی بوده باشه ...

بنابراین در درون این شیوه تفکر ...

1. اولا اون شخص منکر وجود خدایی واحد و رحمن و رحیم و عادل نمیشه . و اعتقاد داره که لزوما باید چنین خدایی وجود داشته باشه .
2. دوما اعتقادش این میشه که ممکن هست خلقت اون توسط خدای واقعی صورت نگرفته باشه ... بلکه توسط موجود مختاری که لزوما صفات اکمله ربوبیت رو نداره شکل گرفته باشه . و بنابراین ممکن هست که منکر برخی از آیات قرآن ( مثلا آیات برده داری ) و برخی از احکام ( مثلا برابر نبودن دیه زن و مرد ) و برخی از اعتقادات اسلامی بشه ...

سوال ها ...
الف ) آیا این شخص کافر یا مشرک محسوب میشه ...
ب) آیا اگر واقعا خلقت این دنیا توسط خدای حقیقی صورت گرفته باشه و نه موجودی مختار ... اون شخص بخاطر این اعتقادش به جهنم میره ...

برتری های این شیوه تفکر ...
به نظره من این نوع تفکر دارای برتری هست ... که در زیر به بیان اون میپردازم ...

1. گربه ... برای سیر کردن شکمش موش نمیگیره ... بلکه گربه موش رو میگیره که اون رو شکنجش کنه .
2. کوسه سفید ... برخی از اوقات یک شیر دریایی رو میگیره و زنده زنده باهاش والیبال بازی میکنند ... یعنی یک کوسه سفید در قسمتی از اقیانوس قرار میگیره و کوسه سفید دیگر در گوشه ای دیگر ... و یک شیر دریایی رو شکار میکنند و با باله های دمشون باهاش والیبال بازی میکنند .
و ... یعنی شکنجش میکنند

این موجودات که عقلی ندارند ... غرایز اونها هم دستنویسی از برنامه ای هست که پروردگارشون در درون حافظه شون پر کرده ...

اگر ما با خدای حقیقی طرف بودیم ... خدایی رحمن و رحیم و عادل به نظره شما در درون rom این موجودات چنین برنامه ای رو پر میکرد ... آیا دنییایی با این همه بی عدالتی خلق میکرد و ...

بنابراین چون این دنیا هدف داره ... و به نظره من اشکالاتی داره ... میتونه دستخطی از خدای حقیقی نباشه و تنها چرک نویسی از یک موجود مختار باشه ...

خوب ...
اگر کسی به چنین اعتقادی برسه ...
و حاضر نشه به برده داری باور داشته باشه
حاضر نشه به برخی از احکام اسلامی اعتقاد داشته باشه ( مانند برابری دیه زن و مرد )
و انسان با اخلاقی باشه و حق رو قبول کنه و ناحق رو پس بزنه .

لزوما و حتما و بایدا و اجبارا و قهرا ...
خدای حقیقی ( به علت دارا بودن صفات عدالت و رحمن و رحیم بودن ) باید ایشون رو از دست اون موجود مختار نجات بده ... و از حالت چرکنویس و فانی بودن خارجش کنه و تکاملی جدید به اون ببخشه ...

این استدلال چه ایراداتی میتونه داشته باشه ...

از وقتی که میگذارید تشکر میکنم .