خدا ، قیامت ، ترس ، عذاب ، ترسناک

چرا خدا اینقدر ترسناک است؟!!!

انجمن: 


بنام خدا

سلام و عرض ادب
میدانم که بهترین حالت برای انسان ، حالتی بین خوف و رجا ست (بین ترس و امید)
میدانم که اگر بیش از حد به بخشش خداوند امیدوار باشم ، گستاخ میشوم
و اگر از رحمتش نا امید باشم ، ابلیسِ ثانی خواهم بود

اما.....

من اینطور تصور میکنم که خدا باید رحمان و رحیم باشد ، خدا باید سرشار از عشق باشد ، خدا باید شور و شوق در دلم ایجاد کند و....
ولی نتیجهء آنچه که تا به حال از آموزه های دینم برداشت کردم ، اکثراً ترس بوده
ترس که چه عرض کنم...؟! وحشت.... وحشت.... وحشت....

از بهشت فقط سه جمله شنیده ام:

1 - نهرهای شربت و درختان میوه
2 - لباس های رنگارنگ
3 - حوری های زیبا (همسران بهشتی)

همین......

اما از جناب جهنم!
سیاه چالی بسیار بزرگ و ترسناک ، با آتشی کشنده و مامورانی بی رحم که تشنهء این هستند تا خطایی ولو کوچک از تو سر بزند تا تو را به میخ و زنجیر بکشند!!!

آویزان شدن از زبان
فرو رفتن میخ در چشم
جوشیدن مغز سر
سوختن پوست
خوردن کثافات
نوشیدن آب بدبوی سوزاننده
زدن با پتک بر سر
افتادن در آب جوش
و.........
تا دلتان بخواهد دربارهء جهنم مطلب هست
در مقابل هر یک روایت که از بهشت شنیدم ، ده روایت ، بلکه بیشتر ، از جهنم شنیدم

مخلص کلام ، قبلاً که اطلاعاتم کمتر بود خدا را با عشق عبادت میکردم. اما هر چه اطلاعات دینی من افزایش پیدا کرده ، بیشتر از خدا وحشت پیدا کرده ام ، تا عاشقش باشم!

وقتی نام خدا را میشنوم ، اولین چیزی که به ذهنم میرسد جهنم و سوزاندن است

صحنهء قیامت را تاریک ، درد آور ، بی رحم و همراه با اشک و ناله و خون تصور میکنم. نه رحم ، نه شادی ، نه لبخند..... حتی بهشتیان را نمیتوانم شاد تصور کنم. با آموزه هایی که تا کنون از دین داشتم ، احکام را شناختم ، تکالیف و وظایف برایم تبیین شد و انتظاراتی که از من هست را شناختم ، دیگر هیچ امیدی برای بهشت رفتن ندارم