خواسته خدا

سردرگمی؛ طبق خواسته ی خدا زندگی کنم یا طبق خواسته ی مادرم؟

مگ ن خدا میگ هرانسانی رو مختار آفریدم  پس چرااز اون طرف میگ از پدر و مادرتون سرپیچی نکنید الان لابد میاید میگید ایناباهم در تنافض نیست ولی هست چیزی ک خداگفته فقط برا بچه های ائمه س ن ماها باپدر و مادرایی پراز ایراد_مثلا من باید ب حرف مادری ک نماز نمیخونه و بیماری روحی داره و قرص مصرف میکنه گوش کنم؟و سرپیچی نکنم از حرفاش؟ از طرفی هم میگ فقط از خودم(خدا)پیروی کنید من با دیدگاه توصل ب ائمه کنار اومدم چون ب هرحال اونا معصوم بودن و بهترین بندگان و حرفاشون در واقع حرفای خدا بوده_اما چراباید ب حرف پدر و مادر هم گوش بدیم؟ مثلا مادر من هرجامیره دلش میخواد منم باهاش باشم _الان من باس تو این موقعیت ها ب کسب علم و عبادت بپردازم ک خدااون دنیا بازخواست میکنه منو از لحظه لحظه عمری ک داده _یاب حرف مادرم گوش کنم؟ خدا ظالم نیست؟ پس چرااز مامیخواد هم ب حرفای خودش گوش کنیم هم ب حرفای پدرو مادر اخه مگ پدر و مادر هامعصومن ک ماازشون اطاعت کنیم؟ ی مشت اخوند پامنبر همش راجب حقوق پدر و مادر حرف میزنید ی بار هم شده ب اوناحقوق مارو گوشزد کنید؟ اصن یکی ب من بگه این پدر و مادری ک ماباید ب حرفاشون گوش بدیم باید چ شرایطی داشته باشن از لحاظ دینی علمی عقلی این شرایط رو معین کنید تاایقد از ماخواسته های بیجانداشته باشن  هیچوقت تو زندگی نفهمیدم وقتمو باید اونجوری ک خدامیگه بگذرونم یااونجوری ک مامانم میگ __