دعانویس

برگه ی دعای دعا نویس

سلام
خسته نباشید
بنده یکی دو سال پیش بخاطر مشکلی که داشتم پیش یه دعانویس رفتم که از سادات بود و پول هم نمیگرفت بلکه هرکس خودش مبلغی پول یا مقداری جنس براش میبرد.تعریفشو هم زیاد میدن و از اون ساداتی هست که دعاش میگیره و دعای بد هم نمیکنه.خلاصه برای رفع مشکلم گفت یه دعا واست مینویسم باید بزنی سمت راست سینت و همیشه باهات باشه فقط سه تا شرط داره که اگه انجام ندی قطعا فلج میشی.هیچوقت احترام به پدر و مادرتو فراموش نکن،نماز و روزتو سبک نشمار و کاهلی نکن و بی اهمیت نباش در مقابلشون و یه چیز دیگه که نمیتونم بگم اینجا.حدودا یکی دو ماهی این برگه کوچیک دعا رو میبستم و گاهی در میاوردم.دیدم هیچ نتیجه ای نگرفتم گذاشتمش توی کشوی کمد.(هنوزم مشکلم حل نشده متاسفانه و مشکل بزرگی هم هست متاسفانه).حالا میخواستم بدونم با اون برگه دعا چکار باید بکنم؟آیا اگه به خواسته هاش توجه نکنم واقعا فلج میشم؟مثلا به والدینم بی احترامی کنم؟اینم بگم که تعریفشو خیلیا میدادن و بعضا ازش حاجت گرفته بودن و مشکلشون حل شده بود مردم و اینکه اونقدر مردم روش حساب میکنن که توی انتخابات مجلس بخاطر خودش و وجهه ای که داره پسرش رای آورد

برچسب: 

از یه دعانویس دعا گرفتم اما مشکلم حل نشد!

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سالها پیش مشغول به تحصیل بودم که یهویی به نقطه ای رسیدم که حس کردم قادر به خوندن کتابهای درسیم نیستم کتابام برام گنگ شدن همین جوری ورق میزدم از درس خوندن متنفر شده بودم اونم منی که بقیه رو درس میدادم و اشکال رفع میکردم. درسم رو رها کردم ازش فرار میکردم بدون اینکه علت رو بفهمم .من در گذشته جا موندم با یه دنیا حسرت با زمان پیش رفتم بدون اینکه هدفی رو دنبال کنم. وقتی به گذشته فکر میکنم نمیدونم چم بود و چرا زمان و عمرم بیهوده گذشت چندین سال خواستگار نداشتم بعدش خواستگاریام سرانجامی توشون نبود یا من نمی خواستم یا خانواده طرف مقابل یام اینکه میگفتن تماس میگیریم ولی خبری نمی شد یا حرفی می اومد توش همین جوری موقعیتهام رو از دست میدادم بدون اینکه سرانجامی درشون باشه.. تا اینکه یه نفر بدون اینکه به مشکلم اشاره کنم بهم گفت انرژی منفیت خیلی زیاده خواستگارات ازت دور میشن باید بری دعانویس... قبل از اینکه برم دعانویس فقط خود خدا میدونه چقدر نذر و نیاز فقط و فقط برای آرامشم انجام دادم ختم صلواتی برداشتم که 6 ماه طول کشید تا بتونم تمومش کنم چقدر سوره های مختلف رو چله برمیداشتم چقدر نمازهای سفارش شده .... تلفنی یه دعانویس در شهر دیگه برام سرکتاب باز کرد که مشخصات ظاهری زنی رو داد که برام طلسم گرفته و گفت بختت رو بسته و اشاره کرد به یه شکستی که در زندگیم داشتم رها کردن درسم تنها شکست زندگیمه گفت این طلسم پشتته هر جا بری پشتته ... تنم یخ کرد خیلی ترسیدم بهم گفت هر جا هستی برو برات باطلش کنن شنیده بودم طلسم رو تنها از طریق خودش باید باطل کرد یک ماه بود از اون روزی که سرکتاب باز کردم گذشت کسی رو نداشتم ازش کمک بگیرم تماس گرفتم از خود دعا نویس خواستم بهم دعا بده دیگه بماند سر انجام دادن دعاهاش چقدر مصیبت کشیدم از بس زیاد بود کاراش هر دعایی روز و نحوه ی انجامش روش نوشته شده بود چند تایی غسل بعضیا با اسپند و ریشه بابا آدم سوزوندم بعضیا دیگه هم شستم و جلو درب خونه ریختم دریغ از یه ذره تغییر در اوضاع و احوالاتم بازم مث سابق(قبل از اینکه دعا بگیرم) سرانجامی تو خواستگاریام نیست خیلی نگرانم میترسم بدتر به مشکل بربخورم و دعاها برام سنگینی داشته باشه واقعاً اثری برام نداشت اون کاغذها رو سوزوندم بقیه رو پیشم دارم با اونا چیکار کنم؟؟؟ راستش گول خوردم یه نفر گفت دعاهاش ردخور نداره من تضمینش میکنم ولی با این وجود اون حس آرامش رو که دنبالش بودم ندارم.
الان که به گذشته دقیق میشم بعد از جر و بحث فامیلی سر یه موضوعی یه سال بعدش به اون نقطه رسیدم که قادر به درس خوندن نیستم دیگه نمیدونم اون جرو بحث چقدر به این موضوع ربط داره
ازتون ملتمسانه خواهش میکنم هر جوری میدونین راهنماییم کنین که چه کنم؟


با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol: