زندگینامه شهید

شهید ناصر (سرخوش) احدی

انجمن: 

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images/27708/medium/1_shahidan.jpg)

شهیدناصر(سرخوش)احدي در سال 1315 پابر عرصه گيتي نهاد.دوران کودکي را در جمع خانواده مؤمن و متعهد سپري کرد و با اوج گيري انقلاب در صف سربازان روح الله قرار گرفت. سرخوش احدي با آغاز جنگ تحميلي به جبهه‌هاي حق عليه باطل شتافت و بيشتر وقت خود را مصروف حضور در عرصه‌هاي دفاع مقدس و ياري بسيجيان ساخت.تا اين‌که در تاريخ 5/7/1378 توسط چند تن از افراد اراذل و اوباش در محله امام‌زاده حسن هنگام اجراي سنت حسيني و احياي امر‌به ‌معروف به شهادت رسيد. ناصر در سن 63 سالگي در راه حمايت از نواميس ميهن اسلامي جان خود را از دست داد و شهد شيرين و عنبرين شهادت را نوشيد. پيکر پاک او را در بهشت زهراي تهران در قطعه 50 رديف86 شماره 7 به خاک سپردند.

ماجرای شهادت

ناصر هميشه پيرو دستورات و فرمايشات امام خميني (ره) بود و رهبر معظم انقلاب بود. نسبت به مسأله حجاب بانوان حساسيت خاصي داشت درست يادم هست روز پنجم مهرماه ماه بود، ساعت پنج عصر تعدادي از جوانان مقابل مغازه او ايستادند، چند ثانيه بعد دو خانم وارد مغازه شدند اما صحبتهاي رکيک جوانان باعث آزار آنان شد. به همين علت سريع از آنجا گذشتند. ناصر با ناراحتي جلو رفت و به آنها تذکر داد. چند ثانيه‌اي نگذشته بود که جوانان دوباره کار خود را تکرار کردند. احدي خواست، آنها را نسبت به مسئله مقدسات اسلام و حرمت بانوان توجيه کند، اما آنها با عصبانيت به طرف او حمله کردند، و به وسيله چاقو او را مضروب ساختند. احدي عصر روز هفتم آبان ماه به علت جراحات شديد ناحيه سر به آسمان پيوست و در جرگه شاهدان سنت حسيني (ع) قرار گرفت.

سردار سرتیپ دوم پاسدار شهید محمد عبدالله پور

انجمن: 

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images/27708/medium/1_Image___186324.jpg)

شهیدمحمد عبدالله پور در روز چهارم خرداد سال 1341 در یک خانواده متدین وفقیر در شهرستان شوط از توابع استان اذربایجان غربی متولد وتحصیلات ابتدایی را در همین شهر به پایان رساند.با آغاز جنگ در سن 13سالگی به میدان نبرد حق علیه باطل اعزام گردید،و در سال 1360به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد،او همزمان با نبرد تحصیلات دانشگاهی خود را ادامه داد ودر عملیاتهای متعددی از جمله کربلای 2و5،پاکسازی مناطق کردستان،تپه شهید صدرو...حضور یافت
در سال 1365در حین عملیات بر اثر انفجار خمپاره از ناحیه فک وصورت آسیب دید وبه درجه جانبازی نایل گردید.ترکشی که در این عملیات در بافت صورت او باقی ماند یادگاری بود که خاطرات جنگ را برای او همیشه زنده نگه می داشت واو این یادگار را تا آخر عمر در وجود خود حس و از خانواده و دوستان پنهان کرد تا این که آن را در پیکر پاکش به جاودانگی رساند.
محمد بعد از جنگ در مسولیتهای مختلف به دفاع از آرمانهای اسلام و انقلاب پرداخت،تا این که در تاریخ 8/8/92از شهادت یک سرباز در منطقه آغگل شهرستان ماکو اطلاع پیدا کرد.سربازمیلاد میرزایی همشهری و هم محله ی محمد بود که در در گیری با گروهک تروریستی پژاک به شهادت رسیده بود.محمد در مراسم تشییع میلاد حس وحال عجیبی داشت و در همین مراسم بود که به یکی از دوستان و همرزمان خود گفت که: اگر من شهید شدم مرا زیر پای این سرباز شهید دفن کنید.
این ایام مصادف بود با ماه محرم و ایام عزاداری سرور و سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین ،و بعد از گذشت یک هفته از شهادت میلاد بود که در تاریخ16/8/92محمد مثل همیشه قبل از اذان صبح بیدار وبه راز و نیاز با معبود خود پرداخت،بعد از نماز منزل را به قصد ماموریت در منطقه حاج ابراهیم پیرانشهر ترک کرد تا این که در عصر روز 92/08/17 در کوههای قندیل ( شهرستان پیرانشهر ) در حین برقراری امنیت پایدار و دفاع از آرمان های انقلاب و شهدابر اثر سقوط خودرو به دره به درجه شهادت نائل آمدو آخرین حرف او بعد از گفتن شهادتین این بوده که مرا به سوی قبله بر گردانید.
از خصوصیات این شهید علاقه او به نماز وترغیب خانواده به نماز اول وقت بود.درمیان دوستان و همکاران به تواضع و خشوع شهرت داشته ونظم در زندگی او قابل روییت بود که این امر جای خالی او را برای همه دوستدارانش محسوس می کند.رضایت خانواده از محمد مهر تاییدی بر دلسوزی وفداکاری اوبه حساب می آید و راهی را که او انتخاب کرد آرمانی شده برای کسانی که او را میشناسند وبه او پایبند هستند و نهایتا محمد به آرزوی خود رسید و در زیر پای شهید میرزایی به آرامش ابدی دست یافت

زندگینامه استاد شهید مرتضی مطهری

انجمن: 

دوران کودکی و نوجوانی


او در فریمان واقع در ۷۵ کیلومتری شهر مشهد در یک خانواده اصیل روحانی چشم به جهان می‌گشاید. پس از طی دوران طفولیت به مکتبخانه رفته و به فراگیری دروس ابتدایی می‌پردازد. در سن دوازده سالگی به حوزه علمیه مشهد عزیمت نموده و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی اشتغال می‌ورزد. در سال ۱۳۱۶ علیرغم مبارزه شدید رضاخان با روحانیت و علیرغم مخالفت دوستان و نزدیکان، برای تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه علمیه قم می‌شود در حالی که به تازگی موسس آن آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی دیده از جهان فروبسته و ریاست حوزه را سه تن از مدرسان بزرگ آن آیات عظام سید محمد حجت، سید صدرالدین صدر و سید محمد تقی خوانساری به عهد گرفته‌اند.