شام
جانشین عمر در مکه
ارسال شده توسط شروحیل در سهشنبه, ۱۳۹۷/۰۵/۰۲ - ۱۳:۰۸با سلام و عرض ادب
زمانی که عمر برای فتح بیت المقدس اقدام کرد ، چه کسی جانشین او در مکه بود؟
***** دختری که در شرایطی کاملا متفاوت کلام مادرش را فریاد نمود *****
ارسال شده توسط صادق در سهشنبه, ۱۳۹۴/۰۹/۱۷ - ۱۰:۲۰
وقتی بزرگان و سران اهل شام که یزید به مناسبت پیروزی خود، دعوت کرده بود، حاضر شدند، اسراء و سرهای مقدس را نیز به مجلس آوردند.
حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ برخاست و خاطره سخنرانی مادر ش حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را زنده نموده و خطبة آتشینی ایراد کرد و فرمود :
«فقامت زینب بنت علی ـ علیه السّلام ـ و قالت: الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله اجمعین. صدق الله کذلک یقول: «ثم کان عاقبة الذین اساءا السوی ان کذبوا بآیات الله و کانوا بها یستهزؤون» (سورة روم، آیة 10). اظننت یا یزید ـ حیث اخذت علینا اقطار الارض و آفاق السماء فاصبحنا نساق کما تساق الاماء ـ ان بناء علی الله هواناً و بک علیه کرامة!! و ان ربک لعظیم خطرک عنده!! فشمغت بانفک و نظرت فی عطفک، جذلا مسرورا، حین رایت الدنیا لک مستوسقة، و الامور متسقة و حین صفالک ملکنا سلطاننا، فمهلا مهلا، انیست قول الله عزوجل: «و لا یحسبن الذین کفروا انما نملی لهم خیر لانفسهم انما نملی لهم لیزدادوا اثما و لهم عذاب مهین» (سوره آل عمران، آیة 178).
«زینب دختر علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ برخاست و گفت: «سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است و درود خدا بر پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و همة خاندان او باد. راست گفت خدای سبحانه که فرمود: «سزای کسانی که مرتکب کار زشت شدند زشتی است، آنان که آیات خدا را تکذیب کردند و به آن ها استهزاء نمودند.» ای یزید آیا گمان می بری این که اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ما تنگ گرفتی و راه چاره را بر ما بستی که ما را به مانند کنیزان به اسیری برند، ما نزد خدا خوار و تو سربلند گشته و دارای مقام و منزلت شده ای، پس خود را بزرگ پنداشته به خود بالیدی، شادمان و مسرور گشتی که دیدی دنیا چند روزی به کام تو شده و کارها بر وفق مراد تو می چرخد، و حکومتی که حق ما بود در اختیار تو قرار گرفته است، آرام باش، آهسته تر. آیا فراموش کرده ای قول خداوند متعال را «گمان نکنند آنان که کافر گشته اند این که ما آنها را مهلت می دهیم به نفع و خیر آنان است، بلکه ایشان را مهلت می دهیم تا گناه بیشتر کنند و آنان را عذابی باشد دردناک»
***** خطبه زهرایی = سخنرانی زینب در شام *****
ارسال شده توسط صادق در دوشنبه, ۱۳۹۴/۰۸/۰۴ - ۱۴:۰۶
دختر امیر مومنان وفاطمه زهرا سلام الله علیهما جناب زینب کبرا از جا بر خواست وفرمود :
« الحمد لله رب العالمين، و صلي الله علي محمد و آله اجمعين. صدق الله كذلك يقول: «ثم كان عاقبة الذين اساءا السوي ان كذبوا بآيات الله و كانوا بها يستهزؤون» (سورة روم، آية ۱۰).
اظننت يا يزيد ـ حيث اخذت علينا اقطار الارض و آفاق السماء فاصبحنا نساق كما تساق الاماء ـ ان بناء علي الله هواناً و بك عليه كرامة!! و ان ربك لعظيم خطرك عنده!! فشمغت بانفك و نظرت في عطفك، جذلا مسرورا، حين رايت الدنيا لك مستوسقة، و الامور متسقة و حين صفالك ملكنا سلطاننا، فمهلا مهلا، انيست قول الله عزوجل: «و لا يحسبن الذين كفروا انما نملي لهم خير لانفسهم انما نملي لهم ليزدادوا اثما و لهم عذاب مهين» (سوره آل عمران، آية ۱۷۸).
«سپاس خداي را كه پروردگار جهانيان است و درود خدا بر پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و همه خاندان او باد. راست گفت خداي سبحان كه فرمود: سزاي كساني كه مرتكب كار زشت شدند زشتي است، آنان كه آيات خدا را تكذيب كردند و به آن ها استهزاء نمودند. اي يزيد آيا گمان مي بري اين كه اطراف زمين و آفاق آسمان را بر ما تنگ گرفتي و راه چاره را بر ما بستي كه ما را به مانند كنيزان به اسيري برند، ما نزد خدا خوار و تو سربلند گشته و داراي مقام و منزلت شده اي، پس خود را بزرگ پنداشته به خود باليدي، شادمان و مسرور گشتي كه ديدي دنيا چند روزي به كام تو شده و كارها بر وفق مراد تو مي چرخد، و حكومتي كه حق ما بود در اختيار تو قرار گرفته است، آرام باش، آهسته تر. آيا فراموش كرده اي قول خداوند متعال را گمان نكنند آنان كه كافر گشته اند اين كه ما آنها را مهلت مي دهيم به نفع و خير آنان است، بلكه ايشان را مهلت مي دهيم تا گناه بيشتر كنند و آنان را عذابي باشد دردناك»
معنای نوافل و فرایض؟
ارسال شده توسط yaHosseinDS در پنجشنبه, ۱۳۹۴/۰۴/۱۱ - ۲۲:۳۵با سلام
نوافل و فرایض یعنی چه؟ مثلا دعایی یا سوره ای در نوافل و فرایض خوانده شود؟
سوال بعدی اینکه وقتی گفته می شود دعایی را در صبح و شام خوانده شود منظور از شام چه زمانی می باشد؟
ممنون
شام یا نماز عشاء ؟
ارسال شده توسط ماه نورد در سهشنبه, ۱۳۹۲/۰۲/۱۰ - ۱۴:۴۸بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام
شنیده ام که در گذشته های دور (در زمان پیامبر ص و اهل بیت ع و همینطور تا حدود یک قرن پیش) مردم بلافاصله بعد از نماز عشاء می خوابیدند. و حتی صحبت کردن را بعد از خواندن نماز عشاء مکروه می دانستند.
آیا این قضیه صحت دارد؟ و اونهایی که روزه می گرفتند وضعشان چطور بود؟
با تشکر از شما
یا حسین شهید (ع)
₪╠ آخرین منزل کاروان غم ╣₪ ویژه نامه ورود اهل بیت علیهم السلام به شام
ارسال شده توسط مدیر اجرایی_فرهنگی در چهارشنبه, ۱۳۹۱/۰۹/۲۲ - ۱۵:۵۷[b]content[/b]
دانلود صوت
اشموئيل و طالوت و جالوت
ارسال شده توسط رضا در یکشنبه, ۱۳۸۹/۰۳/۳۰ - ۲۲:۵۴با سلام
پس از رحلت موسي ـ عليه السلام ـ بني اسرائيل به فرماندهي يوشع بن نون وصي موسي ـ عليه السلام ـ به جنگ با زور مندان شام و فلسطين پرداختند، تا ارض مقدس و شهرهاي آن را فتح كنند و اين جنگ هم چنان ادامه داشت.
بني اسرائيل پس از موسي ـ عليه السلام ـ داراي پيامبري بودند كه در آية 246 و 247 و 248 سورة بقره از اين پيامبر به عنوان «نبي» (پيامبر) ياد شده، ولي نام او ذكر نشده است، كه اكثر مفسّران به استناد روايات معتقدند كه اين پيامبر به نام اشموئيل بود.
اشموئيل كه از نژاد بني اسرائيل بود. زمام رهبري بني اسرائيل را به دست گرفت و به بازسازي آنها براي خودسازي و جهاد با دشمنان پرداخت.
اشموئيل احساس كرد كه لشكر بني اسرائيل نياز به يك فرماندة شجاع، نترس، كاردان و دلاور دارد. خود بني اسرائيل نيز كه از ناحية گزند دشمنان به ستوه آمده بودند، نياز به چنين فرماندهي را احساس نمودند. نزد اشموئيل آمده و از او درخواست كردند كه فرماندهي شجاع و كار آمد انتخاب كند تا تحت فرماندهي او با دشمن بجنگند، اشموئيل كه سستي و بيهمتي آنها را تجربه كرده بود، به آنها فرمود: «بيم آن دارم كه شما از پيروي چنين فرماندهي سرپيچي كنيد، و از نبرد با دشمن، شانه خالي نماييد.» ولي آنها قول دادند كه با انتخاب چنان فرمانده، با اطاعت قوي از او با دشمن جنگ خواهند كرد.
اشموئيل از درگاه خداوند درخواست چنين فرماندهي با كفايت نمود. خداوند به او وحي كرد كه چنين فرماندهي را نزد تو ميفرستيم، فرماندهي و پرچم سپاه را به دست او بسپار.
اين فرماندة لايق همان «طالوت» بوده كه مردي بلند قامت، تنومند، داراي اعصابي محكم و ارادهاي قوي به علاوه دانشمندي زيرك و با تدبير بود. او در اين هنگام شهرتي نداشت. با پدرش در ساحل رودخانهاي ميزيست و چهار پايان پدرش را به چرا ميبرد و كشاورزي ميكرد.
روزي بعضي از چهار پايان در بيابان گم شدند. طالوت همراه يكي از دوستانش در اطراف رودخانه به جستجوي آنها پرداخت، در اين جستجو تا نزديك شهر «صوف» رسيدند ـ اشموئيل در شهر صوف سكونت داشت ـ دوست طالوت به طالوت گفت: «ما در نزديك شهر صوف هستيم، اشموئيل پيامبر در اين شهر است، بيا نزد او برويم، تا او در پرتو وحي ما را به پيدا كردن چهار پايان گمشده راهنمايي كند.»
طالوت پيشنهاد دوستش را پذيرفت و با هم به شهر صوف نزد اشموئيل آمدند همين كه چشمان طالوت و اشموئيل به همديگر افتاد، ما بين دلهايشان آشنايي برقرار شد. اشموئيل در همان لحظه طالوت را شناخت، دريافت كه اين شخص همان است كه خداوند او را به عنوان فرماندة لايق نزدش فرستاده است.
طالوت سرگذشت گم شدن چهار پايانش را براي اشموئيل شرح داد. اشموئيل گفت: چهار پايانت هم اكنون، در راه دهكده به طرف باغستان پدرت در حركتند، نگران آنها نباش، ولي من تو را براي كار بزرگتري كه مربوط به نجات بني اسرائيل از گزند دشمن است دعوت ميكنم.
طالوت در آغاز از اين پيشنهاد تعجب كرده ولي سپس دعوت اشموئيل را پذيرفت. حضرت اشموئيل ـ عليه السلام ـ طالوت را به بني اسرائيل معرّفي كرد، فرمود: «خداوند اين شخص را براي فرماندهي شما برگزيد. از او پيروي كنيد، و خود را براي جهاد با دشمن آماده سازيد.»
بني اسرائيل بهانه تراشي كردند، زيرا اوصاف يك فرماندة لايق را در ظاهرِ طالوت نميديدند، زيرا او را نميشناختند، ولي اشموئيل به آنها اطمينان داد كه طالوت از نظر علمي و معنوي و جسمي، رادمردي قوي و با تدبير است و بر شما برتري دارد.[1] بني اسرائيل مطالبة دليل و نشانه كردند، اشموئيل به آنها گفت:
نشانه انتخاب طالوت آن است كه صندوق عهد يادگار مهم موسي ـ عليه السلام ـ [2] را كه ماية دلگرمي و اطمينان شما است و اكنون در دست دشمن است به سوي شما باز ميگرداند.
ادامه دارد....
مشخصات داوود و ویژگیهای او
ارسال شده توسط رضا در چهارشنبه, ۱۳۸۹/۰۴/۰۲ - ۰۱:۴۸سلام
یكی از پیامبران بزرگی كه علاوه بر قدرت معنوی و نبوّت، دارای حكومت ظاهری وسیع نیز بود،
حضرت داود ـ علیه السلام ـ است كه نام مباركش شانزده بار در قرآن آمده است.
حضرت داود ـ علیه السلام ـ در سرزمینی بین مصر و شام دیده به جهان گشود، او از نوادههای حضرت یعقوب است و به نُه واسطه به یكی از فرزندان حضرت یعقوب میرسد، پدرش «ایشا» نام داشت.
او صد سال عمر كرد، كه چهل سال از آن را حكومت نمود.[1]
ماجرای شهرت داود ـ علیه السلام ـ ـ همان طور كه پیش از این شرح داده شد ـ آن هنگام شروع شد كه به عنوان یكی از سربازان طالوت، به جنگ جالوت و لشكرش رفت و با سنگی كه در فلاخن خود نهاده بود، جالوت جبّار را كشت (كه داستانش در صفحه قبل گذشت).
«ایشا» ده پسر داشت، داود ـ علیه السلام ـ كوچكترین آنها بود.
حضرت داود ـ علیه السلام ـ بسیار خوش صوت بود، به طوری كه وقتی صدایش به مناجات بلند میشد، پرندگان به سوی او میآمدند و حیوانات وحشی گردن میكشیدند تا صدای دلنشین او را بشنوند، او كوتاه قد و كبود چشم و كم مود بود،
در میان بنی اسرائیل و در پیشگاه طالوت فرمانده شجاع و با ایمان لشكر بنی اسرائیل، دارای موقعیت عظیم بود، پس از آن كه طالوت از دنیا رفت، بنی اسرائیل حكومت و فرماندهی طالوت را، در اختیار داود ـ علیه السلام ـ گذاشتند، و همه ثروتهای طالوت را به او سپردند، وقتی كه به حاكمیّت رسید، خداوند او را به مقام پیامبری نیز رسانید.[2]
ده خصلت عظیم داود ـ علیه السلام ـ
در قرآن، در آیه 15 تا 20 سوره ص، خداوند داوود ـ علیه السلام ـ را با ده خصلت ارجمند میستاید، حتی به پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ سفارش كرده كه در برابر گزند مخالفان و بدخواهان همانند داوود ـ علیه السلام ـ صبر و مقاومت داشته باشد.
در آیه نخست (آیه 17 ص) چنین آمده:
«اِصْبِرْ عَلى ما یَقُولُونَ وَ اذْكُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَیْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ؛ ای پیامبر! در برابر آن چه مخالفان میگویند شكیبا باش و به خاطر بیاور بنده ما داوود ـ علیه السلام ـ را كه صاحب قدرت، و بسیار بازگشت كننده به خدا بود.»
خصال دهگانه ارجمند داوود ـ علیه السلام ـ عبارتند از:
1. صبر و مقاومت.
2. مقام عبودیّت و بندگی.
3. قوّت و قدرت معنوی و جسمی.
4. بازگشت و رجوع مداوم به خدا، و رابطه تنگاتنگ با خدا.
5. كوهها در تسخیر او بودند و با او صبح و شام تسبیح خدا میگفتند.
6. پرندگان در تسبیح خدا با او هم آواز میشدند.
7. آنها نه تنها در آغاز كار بلكه در همه احوال، با تسبیح او هماهنگ میشدند.
8. داشتن حكومت استوار و مقتدرانه.
9. علم و دانش سرشار كه مایه بركات است.
10. منطقی گویا، و بیانی لطیف و شیوا.[3]
خداوند گاهی او را به عنوان «نِعمَ العَبدِ» «نیكوترین بنده» و زمانی او را به عنوان خلیفه خود[4]، و نیز به داشتن امتیاز و فضایل[5] علم و حكمت[6] معرفی كرده، و نزول كتاب اخلاقی و مهم زبور را بر او، بر شمرده[7] او را با عالیترین خصلتها ستوده است.
كتاب زبور مشتمل بر نصایح و مناجات و امور اخلاقی است، مزامیر زبور در كتاب عهدین، مشتمل بر 150 فصل است كه هر كدام به نام مزمور نامیده شده و سراسر آن به شكل اندرز، دعا و مناجات است.
[1]. كامل ابن اثیر، ج 1، ص 76 تا 78؛ بحار، ج 14، ص 14 و 15.
[2]. بحار،ج 14، ص 14 و 15.
[3]. تفسیر فخر رازی، ج 26، ص 183 (با استفاده از آیات 17 تا 19 صاد).
[4]. سوره ص، آیه 30 و 26.
[5]. سبأ، 26.
[6]. نمل، 15.
[7]. اسراء، 55؛ نساء، 163. این كتاب در شب 28 رمضان به آن حضرت نازل شد (بحار، ج 4، ص 33).