شیر خوارگی

باران شیرین


آیا می دانید که همه آبهای شیرین و گوارای زمین، از آب شور پیدا شده است؟ یک چهارم کره زمین، خشکی است و سه چهارم آن را دریاهای شور، تشکیل می دهند. و همه بارانهای شیرین، از این آبهای شور می باشد. او، آبهای دریاها را، تقطیر کرده، و آب شیرینی، برای سلسله گیاهان، و سلسله جانوارن و انسانها فرستاده است. دستگاه تقطیر آب دریاها، مانند دستگاه تقطیر بشر، کوچک نیست. این دستگاه تقطیر، آن قدر بزرگ است که همه دریاها در آن، جای می گیرند. دستگاه تقطیر آب دریاها، ساخته او می باشد، نه ساخته دست انسان که از زیر حرارت ببیند. دستگاه تقطیر آب دریا، جوری ساخته شده که از رو، حرارت می بیند. خورشیدی که هزاران بار، از کره زمین بزرگ تر می باشد، آبهای دریاها را گرم می کند. آب بخار می گردد. بخار بالا می رود. باز هم بالا می رود. باد در بالا رفتن بخار کمک می کند. بخار که بالا رفت در آن جو پهناور کثیف می شود، ابر می گردد؟ ابر حرکت می کند و نزدیک زمین اشباع می شود و می بارد. رودها جاری می شود. جویها روان می گردد. زمین زنده می شود. دیبای سبز بر تن می کند و فرش زمردین می گستراند. بخشی دیگر از باران به زمین فرو می رود، منابع و مخازن زیرزمینی تشکیل می دهد. در اثر آن چشمه سارها پیدا می شود، کاریزها آماده می گردد. بخشی دیگر از آب باران، به وسیله رودها دوباره به دریاها باز می گردد، جریان سابق تکرار می شود. قطره ای از این آبها در اثر تقطیر به هوا نمی رود. چون یا انسانها و جانورها و گیاهان از آن بهره بر می دارند و یا زمین می مکد و یا بخار می شود و یا به دریا باز می گردد.

آب پیوسته این مسافرت دوره را طی می کند. دریا، بخار می شود. بخار، ابر می شود. ابر باران می شود. باران، جوی می شود. جوی، رود می شود. رود، دریا می گردد. تا وقتی که او بخواهد این گردش ادامه خواهند داشت. آیا ماده بی شعور ناتوان، قادر به این تقطیر عظیم می باشد؟ هرگز. این ماده، هنگامی که به عالیترین مرحله تحول خود رسید و انسان شد قادر به تقطیر به این بزرگی و عظمت نیست، هر چند جمیع افراد انسان در آن شرکت کنند. پس چگونه می تواند قبل از تکامل و در مرحله بدایت قادر به آن باشد، وقتی که نه آب شیرینی می شناخته نه آب شور. آیا این سخن مانند آن نیست که بگوئیم رستم هنگام پهلوانی، قادر به کشتن اشکبوس نبوده ولی هنگام شیرخوارگی قادر بوده؟!