استخفاف یعنی سبک شمردن نماز. استخفاف به نماز می تواند بی نهایت صورت و مرتبه داشته باشد، ولی به عنوان مثال می توان عناوین زیر را از مصادیق سبك شمردن و استخفاف و بی توجهی به نماز دانست. ذکر این موارد ـ که بیشتر از روایات اخذ شده اند ـ نصابی از استخفاف را برای اهتمام جدی تر ما به آن و امثال آن نشان می دهد:
1. تأخیر نماز:
امام صادق(ع) در تفسیر آیه شریفه قرآن، كه در ارتباط با مذمت بی اعتنایی به نماز نازل گردیده است ـ (ماعون/5ـ4) ـ میفرماید: «تاخیر الصّلاه عن اوّل وقتها لغیر عذرٍ» یعنی مراد از بی اعتنایی به نماز، "تأخیر آن از اول وقت بدون عذر است."("بحارالانوار"، ج83، ص6)
البته روشن است كه مراد از عذر، ضرورتی است كه بصورت اورژانسی پیش آید و قابل تأخیر نباشد، والا باید به كار گفت نماز دارم، نه به نماز بگوییم كار دارم.
2. عدم رعایت آداب آن در خلوت:
پیامبر اكرم(ص) در روایتی چنین میفرماید: "من أحسن صَلَوتَهُ حین یراهُ النّاسُ وأَساءَها حینَ یخلُو فتلك استهانة" یعنی آن كس كه در مقابل مردم به نیکی نماز بخواند و در خلوت بدون دقت نماز گزارد به نماز بی اعتنایی كرده است.("مستدرك الوسائل"، ج3، ص26)
مروری بر نمازهای خلوت و جلوت ما، روشن مینماید كه آیا احترام و توجه ما به نماز بیشتر بوده است، یا به ناظران صحنه نماز.
3. فراهم نكردن مقدمات نماز قبل از اذان:
رسول خدا(ص) در روایت دیگری میفرماید: كسی كه وضوی نماز را تا وقت اذان به تأخیر اندازد، او به نماز بی اعتنایی كرده است.
آری، كسی كه به كاری اهمیت میدهد، قبل از رسیدن وقت آن، مقدمات انجام آن را فراهم میكند. كدام ملاقات و میهمانی ای است كه وقت آن فرارسیده باشد و ما هنوز در فكر پوشیدن لباس و یا آماده كردن شرایط آن باشیم؟!
4. عدم یادگیری معانی نماز:
آیا ندانستن معانی الفاظی كه روزانه ده بار در نماز تكرار میشود به معنی بی اعتنایی به نماز نیست؟! آیا اگر ما برای طرف گفتگوی خویش در نماز اهمیتی قائل باشیم در فكر این نخواهیم بود كه محتوا و مضمون مذاكره و نجوای خود را بفهمیم و با ادراك صحیح به سخن در برابر او بایستیم؟! چگونه ممكن است با اقامت كوتاه در یك كشور، تا حدودی به زبان مردم آنجا آشنا میشویم و با یكی دو بار عبور از مسیری، نام و نشان آن را فرامی گیریم و در برخورد با هر بنایی از اسم و بانی و مشخصات آن جویا شویم، اما هیچكدام از این توجهات و حساسیتها را در مورد نماز إعمال نمی کنیم؟! آیا اینها به معنی بی اعتنایی به نماز نیست؟!
اینجاست كه امام حسین(ع) به خداوند تبارك و تعالی عرض میكند: "الهی مَن كانَت محاسِنُه مَساوِی فكیف لایكونُ مَساوِیه مَساوِی" یعنی خدایا آن كس كه اعمال به ظاهر نیك او گناه است پس چگونه گناهان او گناه نباشد؟!("بحار الانوار"، ج95، ص225)
فرق نمازگزارانی كه در نماز هیچ دردی را احساس نمیكنند جز درد فراق دوست، و از هیچ حادثهای مطلع نمیشوند، و هیچ صدایی را نمیشنوند و غرق در لذت با معشوقند، و نمازگزارانی كه زیر شلاق و علیرغم هر گونه تهدید و شكنجه و محدودیتی نماز را بپا میدارند، با كسانی كه نماز را بار و رنجی میدانند كه در برداشتن و عبور از آن باید شتاب كرد، و در هنگام اقامه آن با دست و محاسن بازی میكنند و خمیازه میكشند، فقط در اهتمام و استخفاف به نماز است.
5. عجله و شتاب در نماز:
سریع خواندن نماز و تبدیل این عبادت به عادتی كه همچون عمل ماشین نویسی بدون توجه به معانی و بدون رعایت خشوع و طمأنینه انجام گیرد، از نشانههای دیگر بی توجهی به نماز است.
مردی در حضور امیرالمؤمنین(ع) نماز خود را با شتاب به جا میآورد. حضرت نگاهی به او كرده و فرمود: چند وقت است این گونه نماز میخوانی؟ او گفت: مدتهاست. حضرت فرمود: مَثَل تو نزد خداوند مثل كلاغی است ـ كه منقار بر زمین میكوبد. سجده تو خضوع در برابر خدا نیست؛ منقار به زمین كوبیدن است ـ اگر در این حال بمیری بر غیر ملت و دین پیامبر اكرم(ص) مردهای. سپس حضرت در مورد كم گذاشتن در نماز فرمود: به درستی كه دزدترین مردم كسی است كه از نمازش بدزدد.("مستدرك الوسائل"، ج3، ص98)