☀عبرت های عاشورا☀ کلیپ صوتی بیانات رهبر در مورد عبرت های واقعه عاشورا☀
ارسال شده توسط افلاکیان در دوشنبه, ۱۳۹۱/۰۹/۰۶ - ۲۲:۲۰انجمن:
بهمناسبت فرارسیدن ایام عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR با انتشار مجموعهی صوتی بعثت خون ۱۴۳۴ در چهار برنامه به بررسی عبرتهای عاشورا در بیانات حضرت آیتالله خامنهای میپردازد.
اولین برنامه این مجموعه، «درسها و عبرتها» نام دارد
بیانات رهبر انقلاب كه در این قطعه صوتی میشنوید: چه شد همان جامعهی اسلامیای كه روزگارى در مسجد و معبر او، صوت و تلاوت قرآن بلند بود همين جامعه، همين كشور و همين شهرها، كارشان به جايى رسد و آنقدر از اسلام دور شدند كه كسى مثل يزيد بر آنها حكومت مىكرد؟! وضعى پيش بیاید كه كسى مثل حسين بنعلى عليهالسّلام، ديد كه چارهاى جز اين فداكارى عظيم ندارد! اين فداكارى، در تاريخ بىنظير است. چه شد كه به چنين مرحلهاى رسيدند؟ اين، آن عبرت است.
اين حادثهى عظيم؛ يعنى حادثهى عاشورا، از دو جهت قابل تأمل و تدبر است.
جهت اول، درسهاى عاشورا است. عاشورا پيامها و درسهايى دارد.
جهت دوم «عبرتهاى عاشورا»ست. عاشورا يك صحنهى عبرت است. انسان بايد به اين صحنه نگاه كند، تا عبرت بگيرد. يعنى چه، عبرت بگيرد؟ يعنى خود را با آن وضعيت مقايسه كند و بفهمد در چه حال و در چه وضعيتى است؛ چه چيزى او را تهديد مىكند؛ چه چيزى براى او لازم است؟ اين را مىگويند «عبرت». اين هم نوع ديگرى از درس است؛ اما درس از راه عبرت گيرى است.
عزيزترين عزيزان پيامبر؛ كسى كه رئيس دنياى اسلام، حاكم جامعهى اسلامى و محبوب دل همهى مردم، او را در آغوش مىگيرد و به مسجد مىبرد. همه مىدانند كه اين كودك، محبوب دلِ اين محبوبِ همه است.
او روى منبر مشغول خطبه خواندن است كه اين كودك، پايش به مانعى مىگيرد و به زمين مىافتد. پيامبر از منبر پايين مىآيد، او را در بغل مىگيرد و آرامش مىكند.
اولين عبرتى كه در قضيهى عاشورا ما را به خود متوجه مىكند، اين است كه ببينيم چه شد كه پنجاه سال بعد از درگذشت پيغمبر صلواتاللَّه و سلامه عليه، جامعهى اسلامى به آن حدى رسيد كه كسى مثل امام حسين عليهالسّلام، ناچار شد براى نجات جامعهى اسلامى، چنين فداكارىاى بكند؟
اگر بيمارىاى وجود دارد كه مىتواند جامعهاى را كه در رأسش كسانى مثل پيغمبر اسلام و اميرالمؤمنين عليهما السّلام بودهاند، در ظرف چند ده سال به آن وضعيت برساند، اين بيمارى، بيمارى خطرناكى است و ما هم بايد از آن بترسيم. امام بزرگوار ما، اگر خود را شاگردى از شاگردان پيغمبر اكرم محسوب مىكرد، سر فخر به آسمان مىسود. امام، افتخارش به اين بود كه بتواند احكام پيغمبر را درك، عمل و تبليغ كند. امام ما كجا، پيغمبر كجا؟! آن جامعه را پيغمبر ساخته بود و بعد از چند سال به آن وضع دچار شد. اين جامعهى ما خيلى بايد مواظب باشد كه به آن بيمارى دچار نشود. عبرت، اينجاست! ما بايد آن بيمارى را بشناسيم؛ آن را يك خطر بزرگ بدانيم و از آن اجتناب كنيم.
به نظر من اين پيام عاشورا، از درسها و پيامهاى ديگر عاشورا براى ما امروز فورىتر است.
بيانات در ديدار فرماندهان گردانهای عاشورا ۱۳۷۱/۰۴/۲۲