علوم غریبه
علوم غریبه، شبه علم؟
ارسال شده توسط موسی چیذری در چهارشنبه, ۱۳۹۸/۰۷/۲۴ - ۱۸:۵۴تفسیر روایی و ادبی قرآن
ارسال شده توسط رسانه در دوشنبه, ۱۳۹۸/۰۳/۱۳ - ۰۷:۴۴تفسیر روایی و ادبی قرآن چیست؟
آیا تفسیر روایی قرآن با علوم غریبه ارتباط دارد؟
ذکر یا بدوح
ارسال شده توسط ha748 در یکشنبه, ۱۳۹۲/۰۵/۲۷ - ۱۶:۴۷با سلام
می خواستم بدونم که اعراب ذکر ( یا بدوح ) به چه صورتی است و چگونه خوانده می شود و نهایتا به چه معنی است ؟
با تشکر
مبارزه با خرافات؛ بررسی اهداف پیامبر اسلام (ص)
ارسال شده توسط vadesadegh.ir در سهشنبه, ۱۳۹۲/۰۴/۲۵ - ۲۰:۳۶بی شک یکی از اهداف پیامبر اسلام :doa(1):ستیز با خرافات و ترویج قدرت فکری بوده است به صوری که حضرت می فرمایند: من برای این آمده ام که قدرت فکری بشر را تقویت کنمو با هر گونه خرافات به هر گونه که باشد حتی اگر به پیشرفت هدفم کمک کند سرسختانه مبارزه کنم و این یکی از افتخارات بزرگ پیامبر اسلام است. پیامبری که حاظر نشد حتی برای پیشبرد اهدافش از خرافات کمک گیرد با آنکه در ملتی به سر میبرد که خرافات جزئی از زندگی آنان بود!
اینجاست که می گویند هدف وسیله را توجیه نمی کند
پیامبر با تمام قوا تلاش میکرد که مردم بنده حقیقت باشند نه بنده افسانه و خرافات
در ادامه اشاره میکنیم به داستانی از یک مرگ غم انگیز برای پیامبر اسلام و مبارزه ایشان با خرافات
تنها فرزند پسر حضرت به نام ابراهیم درگذشت. پیامبر در مرگ وی بسیار گریست . در روز مرگ وی پدیده خورشید گرفتگی(زمانی که ماه بین خورشید و زمین قرار گیرد و سایه ماه روی زمین افتد) رخ داد، ملت خرافی عرب این را نشانه ی عظمت مصیبت دانستند و گفتند آفتاب برای مرگ فرزند پیامبر گرفته است. پیامبر این حرف ها را شنید. ایشان بالای مبنر رفتند و فرمودند: آفتاب و ماه دو نشانه بزرگ از قدرت بی پایان خداوند هستند و سر به فرمان او دارند و هرگز برای مرگ و زندگی کسی نمی گریند. در این لحظه از منبر پایین آمد و نماز آیات خواندند.
گرچه این پدیده و فکر مردم عقیده آنان را نسبت به رسالت پیامبر راسختر می ساخت و در ظاهر به پیشرفت آیین او کمک میکرد ولی او هرگز راضی نشد که موقعیت او از طریق خرافات در دل مردم تحکیم گردد
مبارزه پیامبر با خرافات در کودکی ایشان نیز قابل تامل است. نقل است از حلمیه دایه محمد صلی الله علیه و آلیه که وقتی کودکی در صحررا بود وقتی مهره یمنی را برای محافظت ایشان از دیو های صحرا به گردنشان آویختم، او گردنبند را به من داد و گفت: خدای من پیوسته با من است، نگهدار و حافظ من است.
منبع: vadesadegh.ir
سوال: آیا همراه داشتن قرآن جهت دفع بلا نیز مانند موارد بالا خرافه است؟؟
2- آیا بازو بند ها و گردنبند هایی که شامل آیات و ادعیه می باشند نیز خرافات و شرک محسوب می شوند
3- آیا همراه داشتن دعا های رفع بلا و آیات خاصی از قرآن خرافه است و شرک محسوب می شود؟ با توجه به اینکه حضرت امام صادق فرموده اند بسیاری از این بازوبند ها شرک محسوب میشود
با تشکر از شما:Gol:
باطل کردن مهر و محبت!
ارسال شده توسط hamedaram در سهشنبه, ۱۳۹۶/۱۱/۰۳ - ۱۸:۵۰سلام به شما دوستان عزیز
بنده چند وقت پیش با خانمی اشنا شدم به نیت ازدواج ولی هرچی زمان بیشتر گذشت بیشتر به این نتیجه رسیدم که این ازدواج سرانجامی نداره چون توی خیلی از زمینه ها با هم اختلاف نظر داریم و حالا مطمعن شدم که حتی خانواده ها هم مخالف خواهند بود و قصد دارم این رابطه رو بیش از این ادامه ندم ولی طرف مقابل خیلی اصرار داره که رابطمون ادامه داشته باشه حتی اگه به ازدواج ختم نشه و بارها باهاش بحث کردم که ما دراینده شانسی با هم نداریم گوشش بدهکار نیس و متاسفانه خیلی وابسته شده. حالا خواهشی که از شما دوستان دارم اینه که بفرمایید میشه برم پیش کسانی که دعا میکنن و توی کار علوم غریبه هستن و مهر اون خانم رو نسبت به خودم از بین ببرم؟ با توجه به اینکه علمای بزرگی هم شاگردانی رو برای مقابله با جادو و طلسم اموزش میدن که به مردم خدمت کنن شما کسی رو میشناسید که همچین کاری انجام بده ؟ چون نمیخوام به اون خانم ضربه روحی وارد بشه و از طرفی هم با یک دعای شرعی و نه جادو ازش جدا بشم
ممنون میشم جواب بدید
یاعلی
استفاده از دعا و علوم غریبه
ارسال شده توسط Error در سهشنبه, ۱۳۹۳/۰۸/۲۰ - ۲۰:۰۶سلام...
می خواستم بدونم استفاده از دعا و علوم غریبه مثلا برای ایجاد محبت مردم نسبت به خود، گناه محسوب میشه؟
تعدادی دستورالعمل برای تسخیر دیگران و.. وجود داره و میخوام امتحانش کنم ببینم کدومش درسته و کدوم غلط اما می ترسم گرفتار گناه بشم
اگر نیت فقط امتحان کردن این دعا ها باشه بازهم گناهه؟
ممنون اگر راهنمایی کنید...
مرجع تقلید: سیدعلی حسینی سیستانی
گفتگویی درباب علوم غریبه
ارسال شده توسط گمنام در یکشنبه, ۱۳۹۳/۰۷/۲۷ - ۱۰:۲۶سلام این مباحث را با اجازه مدیریت محترم سایت و سایر اساتید شروع میکنم چون متایفانه جامعه ما امروز پر از خررافات و مسائلی است که مبنای شرعب و علمی ندارند و فقط وسیله شیادی می باشند
* گفتگوی زیر مصاحبهای است که با یکی از متخصصان علوم غریه انجام دادهام. زمان زیادی است که او را میشناسم و پیشتر چندین نوبت با او صحبتهایی راجع به علوم غریبه داشتهام و چندباری هم شمههایی از کارهایش را شخصاً دیدهام. نسبتاً جوان است و هیچ ممیزه ظاهری خاصی ندارد که نشان از تخصصش داشته باشد. از نزدیک او را میشناسم و به راستی و درستیاش باور دارم. وضع اقتصادی متوسط است و شغل خودش را دارد و میدانم که از این طریق درآمدی نداشته است.همچنین اینجا و آنجا تواناییهایش را دستمایهی برتریجویی قرار نمیدهد. تمام این ویژگیها بعلاوهی مشاهداتم از برخی کارهایش، مرا در باور به گفتههای او موجه میسازد و این توجیه ـ اگر خوانندگان مصاحبه نظر مشابهی راجع به صدق من داشته باشد ـ میتواند به خوانندگان نیز منتقل گردد.
خیلی ممنون که وقت گفتگو دادید. ابتدا توضیح بدهید که چه مدت است که وارد وادی علوم غریبه شده اید؟
حدود 14 سال است که وارد این وادی شدهام.
برای ورود به این حوزه باید ویژگیهای خاصی داشت یا هر کسی میتواند وارد شود؟
به طور کلی، به جز حدود 20 درصد افراد که در این وادی هیچ توفیقی کسب نمیکنند، دیگران میتوانند وارد این وادی شوند.
بین زن و مرد، سنهای مختلف، مذهبی بودن یا نبودن برای ورود به این وادی تفاوتی هست؟
بستگی به این دارد که وارد چه حوزهای میخواهید بشوید و چه کاری میخواهید انجام دهید. همه میتوانند وارد شوند، مثل داستان ورزش.برای ورزش ممکن است کسی روزی یک ساعت ورزش کند و به حدی برسد و شخص دیگر سه یا پنج ساعت برای رسیدن به همان حد باید تمرین کند. در این وادی هم استعداد افراد متفاوت است.
کار اصلی که در علوم غریبه انجام میشود چیست؟ ظاهراً بخش عمدهی آن مربوط به ارتباطگیری با نیروها یا موجوداتی است که ورای زندگی روزمره انسانها و جهان مشهود هستند.
علوم غریبه شاخههای مختلفی دارد. پنج شاخه که به علوم «خمسهی محتجبه» معروفند و عبارتند از: کیمیا، لیمیا، هیمیا، سیمیا و ریمیا.هر کدام از اینها توضیحات خودشان را دارند. یکی از اینها مربوط به تسخیرات میشود.به طور خلاصه اگر بخواهیم این پنج شاخه را توضیح دهیم، کیمیا که مردم آن را به صورت تبدیل مس به طلا میشناسند، ولی به طور کلی مربوط است به تبدیل عناصر پستتر به عناصر برتر. حتی برخی تفسیر میکنند و تبدیل روح انسان به روح متعالی را زیرمجموعهی کیمیا میدانند.
فکر میکنید کیمیا در این عصر و دوران هم وجود دارد؟ یا اصلاً زمانی واقعاً وجود داشته؟
بله، وجود داشته.
فقط مس را طلا میکردند یا فلزهای دیگر را هم تبدیل میکردند؟
ببینید کیمیا به طور کلی وجود داشته و به دو گونه بوده. یکی بحث علمی بوده با دستورالعملهای خاص خود ، که طی آن مس( و نه فلز دیگری) تبدیل به طلا میشده.
اینکه فقط مس در کیمیا استفاده میشود، به دلیل ویژگی شیمیایی خاص این فلز است؟
بله به همین خاطر است. بحث دیگر بحث افراد صاحب نفس بوده. مثلاً داستانی هست که میگوید شخصی برای استفاده مادی دنبال کیمیا بود. این شخص جایی با شیخی روبرو میشود و شیخ از او میپرسد که «دنبال کیمیا هستی؟»او ابتدا انکار میکند اما سپس اقرار میکند. شیخ به همان قاشقی که با آن شربتش را هم میزده میدمد و قاشق طلا میشود. و به او میگوید برو مس وجود خود را طلا کن الان این قاشق را نوادگان آن فرد دارند و قاب کردهاند.
شما خودتان این قاشق را دیدهاید؟
هنوز نه، ولی دوستی که این داستان را تعریف میکرد خودش دیده بود. یک قاشق نقره است که قاب شده و از جلوی قاشق تا نیمهی دستهی قاشق یعنی تا جایی که نفس آن شیخ خورده طلا شده و بقیهاش نقره است. این حکایت افراد صاحب نفس است که هرچیزی حتی چوب را میتوانستند به طلا تبدیل کنند. مثلاً شیخ بهایی با پیر پالان دوز آشنا میشود، اشاره میکند و ابزار او که احتمالا آهنین بوده در دستش طلا میشود.
اما لیمیا .... قبل از ادامه بگذارید تا برای اینکه راحتتر بشود این پنج کلمه را در خاطر داشت این را بگویم که اگر حرف اول این پنج علم را کنار هم بگذاریم میشود «کله سر» [kollohooser].
دومین علم لیمیا است. لیمیا علم تسخیرات است. یعنی تسخیر موجودات زندهی غیراورگانیکی که در دنیا وجود دارند و ما نمی توانیم آنهارا ببینیم ولی میتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم. حالا یک پرانتز کوچک اینجا باز کنم. در وادی علوم غریبه بسیاری از کارها با کمک همین موجودات غیرانسان انجام میشود.
غیرانسان یعنی چه؟
یعنی موجودات هوشمند و مختاری که انسان نیستند.
این ها چند گونه هستند؟
آنهایی که شناختهشدهتر هستند و اهل این حوزه میشناسند، یکی جنها هستند که طبقهبندی خودشان را دارند، مثلاً عفاریت [=عفریتها] ، دیوها و... دوم پریها هستند وسوم فرشتهها.
که این دو نوع آخر متمایز از جن هستند.
بله.
پس کلاً شد چهار گونه موجود هوشمند مختار: انسانها، جنها، پریها و فرشتهها؟
بله. حالا برای اینکه پرانتزم را ببندم، بر کل موضوعات متافیزیکی ـ هرچند که ظاهراً متافیزیک هم حالا به قول شما کلمه درستی نیست از نظر فلسفی، اما به هر حال اشتباه مصطلح است ـ دو سیستم حاکم است: یکی سیستمهای قائم به نفس و دیگری سیستمهای قائم به موکل. در سیستمهای قائم به نفس افراد با روح خودشان کار میکنند. خیلی از جوکیهای هندی از همین سیستم استفاده میکنند.روح انسان وقتی از کالبد خارج میشود خیلی از توانمندی هایش بارز میشود.
اما سیستمهای قائم به موکل. این سیستم ها پایهشان در علم لیمیا است که علم تسخیرات است. چند گونه هم ارتباطگیری با این موجودات هست.
چه هستند این چندگونه؟
به طور کلی میگویند تسخیرات، اما چندان عبارت کامل و جامعی نیست. یک وقت شما دستور العملهایی انجام میدهید و یا از نظر روحی به درجهای میرسید که اینها در اختیار شما قرار میگیرند. ولی گاه برعکس است؛ مثلاً بعضاً در سیستمهای شیطانی فرد در اختیار آنها قرار میگیرد. باز هم فرد توانمندیهایی پیدا میکند، اما در واقع فرد مسخر آنهاست. نوع سوم هم این است که ارتباط دو طرفه است.
یک لحظه اینجا توقف کنیم و من بپرسم که این تقسیمبندی شیطانی و رحمانی که گفته میشود چیست؟
جنها مانند انسانها چند گروه هستند. انسانهایی هستند که انسانهای مثبت ـ و نه الزاماً دینی ـ هستند. عدهای دیگر انسانهای منفیای هستند. و عدهای دیگر انسانهایی خنثی هستند. نه مفیدند و نه خطرناک. راجع به جنها هم همینطور است. ولی دو طبقه دیگر [پریها و فرشتهها] رحمانی محسوب میشوند. جنهایی هستند که در زمینهی دینی پایبند به دین هستند و حتی مسلمانند.
ظاهراً حتی مذهب هم دارند، شیعه و سنی و...
آنها اتفاقاً در این زمینه شاخههایشان از ما خیلی بیشتر است. آنها بخاطر طول عمری که دارند، ممکن است پیرو مذاهبی باشند که پیروان انسانی آن حالا منقرض شده باشند.
مثالی هم دارید؟
بله. مثلاً فرقهای دارند به نام «یوسفی». این یوسف، یوسف پیامبری که ما میشناسیم نیست. تنها یک پیامبر جن وجود داشته است و آن یوسف است. این را، هم روایات میگوید و هم ما با آن مواجه بودهایم. خود این پیامبر فوت کرده اما پیروانش هستند. خلاصه اینکه تنوع دینی آنها بیشتر از ماست.
برخی به اشتباه میگویند که جنها سنی ندارند. چون عمر اینها طولانی است، زمان واقعه غدیر حاضر بودهاند و دیدهاند، پس سنی ندارند. اما این غلط است. خیلی از انسانهایی که آن زمان بودند و با حضرت علی بیعت هم کردند، بعداً تغییر جهت دادند. جنها هم طبیعتاً ممکن است در این زمینه دچار لغزش شده باشند و به زعم ما منحرف شده باشند، هرچند که به زعم خودشان بر حقند.
به هر جهت شاخههای دینی اینها گسترده است. چون پیامبران از ابتدا که رسالت پیدا میکردند، غالباً پیامبر جنها هم بودهاند.
اما بحث رحمانی و شیطانی بودن. به طور کلی، ظاهرا آنهایی از جنها که دین و مذهبی دارند باید رحمانی باشند، اما صد در صد اینطور نیست. چون خیلیهایشان علیرغم اعتقاد به خدا و پیامبری، پایبند اخلاق نیستند و شیطنت میکنند.
پس ممیزه رحمانی و شیطانی بودن چیست؟
آنهایی که ما غالباً رحمانی محسوب میکنیم مسلمان ها هستند، البته قصد مطرح کردن تعصبات دینی را ندارم. ضمن اینکه ناگفته نماند، حتی برخی سنیها هم رحمانی نیستند و گاه شیطنتهایی میکنند. حتی یهودیها.خیلی مواقع با آنها درگیر میشویم. آنها بخاطر تعصبات دینی کهدارند، متاسفانه شیطنتهایی در قبال ما انجام میدهند، و با مسلمانان وخصوصا شیعهها خیلی بد تا میکنند.
این شیطنتها یعنی چه؟ ممیزه شیطنت چیست؟
بحثاول دینی است. اما اگر آن را کنار بگذاریم، ممیزه اصلی،بحث مردمآزاری و آزار رساندن به انسانهاست. مثلاً جن یهودی داریم که به انسانهای مسلمان آزار میرسانند. جن شیعهی خطاکار هم داریم، اما ندرتاً پیدا میشوند. پس رحمانی بودن چند فاکتور دارد: یکی اعتقاد به خدا و دیگر عدم ایذاء مردم.
اگر جنی خداباور نباشد و مردمآزاری نکند باز هم شیطانی است؟
آنها میشوند همان خنثیهایی که گفتم.
حال اگر بخواهیم بحث لیمیا را تمام کنیم، لیمیا علم تسخیرات بود و اینکه به هر جهت ارتباطی با این موجودات برقرار شود. یکی از پایههای علوم غریبه، این است که کسی نمیتواند در آخرین شاخه مستقیماً وارد شود. یعنی نمیشود که شما در لیمیا وارد نشوید و در قسمت های بعدی توفیق خاصی داشته باشید مگر در ریمیا که در جای خود توضیح خواهم داد.
شاخهی بعدی علم هیمیا است. هیمیا علم طلسمات است که بعد از علم تسخیرات بدست میآید. یعنی کسی نمیتواند در لیمیا وارد نشود اما در هیمیا وارد شودمگر خیلی ضعیف و با اذن استاد. اساس طلسمات بر لیمیا است. اما کسی که لیمیا را در اختیار دارد الزاماً هیمیا را در اختیار ندارد.
پس طلسمات از طریق این موجودات مثل جنها انجام میشود؟
بله همینطور است. عوامل اجرایی این طلسمات غالباً جنها هستند.
چرا میگویید غالباً؟
چون داستان دیگری هم هست که اگر شد سر جای خودش توضیح میدهم.
علم بعدی سیمیا است که علم گستردهای است و بحث اصلی آن «چشمبندی» است، یعنی به خطا انداختن افراد است. در داستانها داریم که شخصی آمد پیش پادشاه ـ احتمالاً شاه عباس ـ برای محاکمه، و محکوم میشود. ناگهان فرد شیرجه میزند داخل خمرهای که در گوشهی اتاق بوده و ناپدید میشود. شیخ بهایی هم پشت سر او شیرجه میزند داخل خمره. دیگران میبینند که این دو نفر رفتند داخل خمرهای که شاید دست یک نفر هم به زور در آن جا میشود. بعد از چند لحظه میبینند که شیخ بهایی از خمره آمد بیرون و دست کرد آن شخص را هم از خمره کشید بیرون. در واقع این یک چشمبندی بوده. آدم طبیعتاً داخل خمره جا نمیشود. دیگران اینطور تصور میکنند که اینها رفتند داخل خمره در صورتی که در واقع هیچ کدام در خمره نرفتند. یا مثلاً دستورالعمل خاصی هست که اگر شما انجام دهید همه میبینند که شما پریدید در آسمان و پرواز کردید و رفتید در حالی که شما هنوز همانجا هستید.
خیلی از کارهای مرتاضهای هند گویا از این قسم است.
بله، البته نه همه آنها. یک نمونه خاطر من هست که یکی از اقوام تعریف میکرد که در بچگی رفته بوده هند و رفته بودند جایی که مرتاضی خوابیده بود و جمعیت دورش را گرفته بودند. او تعریف میکرد که من میدیدم که طرف روی زمین خوابیده در حالی که جمعیت آسمان را نگاه میکند. حالا به هر دلیلی، شاید چون بچه بوده، آن مرتاض روی این بچه کار نکرده بوده.
این کار هم از طریق آن موجودات انجام میشود؟
بله. در واقع چیزی است بین لیمیا و هیمیا. هم بحث تسخیرات درش هست و هم بحث طلسمات. اینجا هم نمیشود که شما لیمیا و هیمیا نداشته باشید اما از سیمیا استفاده کنید.
اما علم آخر که از علوم قبلی جداست، ریمیا است. ریمیا در واقع علم شعبده است که با استفاده از علم و ابزار انجام میشود.
یعنی اصلاً امر ماوراء الطبیعی در آن نیست؟
نه، اما چون در گذشته خیلی عجیب بنظر میرسیده و دست عدهی محدودی بوده جزو علوم غریبه طبقهبندی شده. مثلاً از باروت استفاده میکردند برای تولید نور و انفجار و این برای افراد خیلی عجیب بوده، در حالی که کاملاً علمی است. در واقع نوعی حقهبازی است.
حالا از این پنج شاخهای که توضیح دادید، آخری که هیچ، راجع به کیمیا هم که مقداری صحبت کردیم. میماند آن سه شاخه، که از بین آنها لیمیا یعنی همان علم تسخیرات از بقیه جالبتر بنظر میرسد. کمی راجع به آن و راجع به سه موجودی که گفتید صحبت کنیم، یعنی جنها، پریها و فرشتهها. راجع به جنها کمی توضیح دهید. اینها چه جور موجوداتی هستند؟ ماهیتشان چیست؟ کمی راجع به طول عمرشان و غیره صحبت کنید.
اینها را دانهدانه برسی کنیم و جلو برویم. ماهیت اینها به نوع خلقتشان بر میگردد. تفاوت این موجودات در خلقتشان است. مثل اینکه گفته میشود انسان از خاک خلق شده یا در واقع از گل، جن از آتش خلق شده است، از شعلهی آتش. باز این هم فرق میکند. هر قسمتی از آتش موجودی میشود.
« مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ» ... [الرحمن15: وَخَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ: و جنّ را از شعلههای مختلط و متحرّک آتش خلق کرد].
بله. جن از شعله آتش خلق شده.پریها از آب خلق شدهاند. اشتباهی که در اینجا رخ میدهد این است که عدهای میگویند پری واژه فارسی برای جن است. عربها «پ» ندارند و میگویند جن.در حالی که کاملاً غلط است. پریها موجودات کاملاً متفاوتی هستند. برخی معتقدند که فرشتهها از باد خلق شدهاند که این هم غلط هست؛ خلقت فرشتهها از نور است. امااین نور همان فوتونی که ما میشناسیم نیست. میشود گفت مبنای خلقت آنها همان نوری است که قرآن میگوید «الله نور السماوات و الارض» که این نور، ماهیت خاصی دارد.
این از خلقت جنها. اما طول عمر جنها. عمر جنها خیلی طولانی است. ساختارشان اینطوری است. میانگین عمر انسان اگر 70 سال باشد، میانگین سن آنها 7 هزار سال است.
ظاهراً به نژادشان هم بستگی دارد.
نه، چندان ارتباطی با نژادشان ندارد. اما حالا که گفتید نژاد، بهتر است کمی توضیح بدم. نژاد جنها خیلی گسترده است. در انسانها مثلاً پنج، شش نژاد کلی زردپوست، سیاه پوست و ... داریم.یا مثلاً میگوییم اسلاوها که خیلی قد بلند هستند میانگین قدشان 180 سانت است، اما مثلاً زردپوستها که قدشان کوتاه است میانگینشان 160 است. اما تنوع گونه زیستی جنها خیلی خیلی زیاد است. اینها از نژادی که به اندازه یک مشت بستهی ما باشند هستند تا عفاریت. عفریتها هم زیرمجموعهی جنها هستند، اما با خلقتی کمی متفاوت. عفریتهایی هستند که یک چشمشان به اندازه میدان آزادی است. اینقدر بزرگ هستند.
مگر اینها مادی هستند که از اندازه صحبت میکنید؟
جنها عالم خودشان را دارند. چیزی از نوع عوالم موازی.عوالم موازی پایه و اساس یکسان دارند اما ساختارهای متفاوت دارند.
وسعت دو عالم یکی است؟
شرایط خودش را دارد. چون عالم آنها مثل عالم ما جسمانی نیست، مثلاً میتوان وارد فضای این اتاق شد، اما گویی وارد یک دریا شده باشی. قوانین خودش را دارد. مثل عالم ما که قوانین خودش را دارد.
بُعد هم دارند؟
بله، حتی بعد زمان هم بر ایشان حاکم است و چهار بعد دارند. علیرغم اینکه میتوانند تا حدی در گذشته و آینده سفر کنند اما زمان بر ایشان میگذرد.
این تا حدی یعنی چه؟
به خاطر بحث آینده است. چون همهی آنها به آینده دسترسی ندارند.
اما بحثی که میگفتم این بود که اینها در عالم خودشان اندازه دارند و وقتی میخواهند به عالم ما وارد شوند، میتوانند قالب بگیرند. میتوانند به هر شکلی در بیآیند. از یک مورچه بگیر تا یک دیو سه سر.
پس آن جنی که یک چشمش به اندازه میدان آزادی است در عالم خودشان آنقدری است.
بله، آنجا به این صورت است.
ولی همان موجود بزرگ هم میتواند به صورت موجودی کوچک در عالم ما ظاهر شود؟
بله. ما مواجه بودیم با این مسئله.
توانمندیهای جنها به چه چیزهایی بستگی دارد؟
به چند عامل. یکی بحث فیزکشان است. فیزیک در عالم خودشان یعنی اندازهی آنها. دوم به نژادشان بستگی دارد. مثل ما انسانها که برخی نژادها باهوشتر و برخی از نظر فیزیکی آمادهتر هستند.
تواناییهای اینها چه چیزهایی است؟ اگر بخواهیم برای انسان بشماریم، میگوییم توانایی ذهنی، قدرت بدنی، سرعت و چیزهایی از این دست.برای آنها چه چیزهایی مطرح است؟
قوای ذهنی برای آنها وجود دارد، چون همهی آنها در یک سطح از توان ذهنی نیستند و اختلافاتشان هم خیلی زیاد است. (یک پرانتز هم اینجا باز کنم و آن اینکه جنها با انسانها از نظر ساختار ذهنی و فکری یک مقداری متفاوتند.اینکه یک موضوع وقتی پیچیده است گفته میشود به عقل جن هم نمیرسد، این کاملاً غلط است. توانایی ذهنی یکی از مولفههای برتری انسان به جن است. مولفهی دیگر روح انسان است. روح انسان قابلیت تعالی و قابلیتهای بیشتری دارد نسبت به جنها).توانمندی فیزیکی هم برای آنها هست. تواناییشان در سفر در زمان هم هست. سرعتشان هم هست ... دیگر توانمندی خاصی را در ذهن ندارم که بخواهیم به آنها نسبت بدهیم. اگر بپرسید میتوانم بگویم آره یا نه، اما حضور ذهن ندارم.
مثلاً عفریتها که زیرمجموعهای از جنها هستند، بزرگ جسه و از نظر فیزیکی خیلی توانمندند. از طرف دیگر غالب جنها از نظر فیزیکی از عفریتها ضعیفترند، اما توانایی ذهنی بیشتری دارند.
تفاوت علوم غریبه اسلامی با جادوگری چیست؟
ارسال شده توسط hasan2014 در چهارشنبه, ۱۳۹۳/۰۷/۰۹ - ۱۲:۲۱تفاوت علوم غریبه اسلامی با جادوگری چیست؟مثلا در علوم غریبه اسلامی راه حل هایی برای ناپدید شدن هست در جادوگری هم این راه حل ها وجود دارد.
تاثیر علوم غریبه بر درمان بیماری ها
ارسال شده توسط اغاثاذیمون در دوشنبه, ۱۳۹۳/۰۲/۲۹ - ۱۵:۱۷:Gol:بسم الله ارحمن الرحیم:Gol:
با سلام و عرض ادب خدمت اساتید محترم سایت
من تقریبا 3 ماه پیش کتابی با این عنوان خریدم : کشکول علوم غریبه /که مال شیخ بهایی هست
توش دعاها و طلسمات زیادی هست ریاضت هم هست احضار اجنه و پری و خیلی چیزا هست روش دست یافتن به علوم میزان و خیلی چیزای دیگه..
میخواستم بدونم این طلسمات الهی هستن اصلا طلسم میتونه الهی باشه ؟؟ چون ادم اسم طلسم رو میشنوه میترسه
مثلا توش ایات قرانی هم هست ولی کلمات عجیب غریب هم هست البته اکثرشون بسم الله دارند مثلا یکیش چنتا کلمات بود نوشته بود اگه تو دستتون بنویسین خدا تو خواب از ااخبار اینده و ... اگاهتون میکنه من انجام دادم چنتاش رو و واقعا هم جواب میده
من میخوام بدونم اینا از طریق خدا انجام میشه یا اجنه و فلان .نکنه مورد خشم و غضب خدا قرار بگیرم
و اینکه مامانم یه مریضی داره تو اون کتاب برا درمانش نوشته : یعنی یک سری کلمات {عجیب} رو بنویس تو کاغذ و بده بخوره و خوب میشه مجرب هم هست مامانم قبول نمیکنه فتوای شما چیه؟
من نمیدونم این کتاب چیکار میکنه ولی خیلی اتفاقای خاصی تو خونه ی ما رخ میده مثلا یک شب وقت اذان انگار یکی دستشو میزد به اینده مثل در زدن ,انگار یکی برا نماز بیدارمون میخواست بکنه
یا چند روز پیش صدای افتادن کاغذ اومد هر چی گشتیم هیچی نبود. میدونید همیشه حس میکنم یکی پیش من هست و انگار میخواد خودشو متوجه من کنه شاید هم این قدرت من هست که رو اجسام اطرافم تاثیر میذاره
البته قبل خریدن این کتاب هم اتفاقایی میافتاد مثلا یه شب دیدیم لوسترها دارن تکون میخورن درحالی که اصلا اون روز زلزله ای ناومده بود ولی از انجایی که ما همیشه نگران بودیم شاید از نگرانی ما منشا گرفته
یا مثلا من یکبار به اینه نیرو وارد کردم تا بکشنه 5 روز بعد صدای ترک براشتن شدید میاومد خیلی ترسیده بودم ولی نشکست
یا مثلا من از زندگی هرکی نگرانم تو خواب میبینم که وضعش خوبه یا نه ....