لنسان

بازسازی شخصیت انسان (قسمت دوم)

بسمه تعالی


چه کسی مسئول فساد در جامعه است؟

به طور عموم, مردم, یک قشر و طبقه خاص , یک گروه و بسا اوقات یک فرد را مسئول فساد در تمام جامعه می دانند و می پندارند که آن عناصر فاسد یا آن فرد فاسد , تمام زندگی را در مسیر نادرست قرار داده اند, لیکن این نظر و عقیده درست نیست. .

یک ماهی مرده حوضی را الوده می کند.اما یک فرد نمی تواند جامعه ای را به فساد بکشاند. حقیقت این است که در یک جامعه خوب و صالح , یک فرد بدکردار و فاسد توان گذر ندارد, و چنانچه بخواهد از آن بگذرد , میمیرد همانگونه که یک ماهی اگر از آب بیرون برگردد میمیرد.

جامعه ای که در آن بدی و فساد ترغیب نمی شود و از آن استقبال نمی گردد, فساد قادر به ادامه حیات در آن نخواهد بود و خواهد مرد.در هر زمانه ای افراد فاسد وجود داشته اند, اما این درست نیست که تنها آن ها را مسئول تمام بدی ها و فساد ها بدانیم و همه کاسه کوزه ها را بر سر آن ها بشکنیم.

اگر در برهه ای عده ای افراد فاسد غالب و چیره بوده اند, این بدین معنا نیست که زمام زندگی تماما در اختیار آنان بوده و آنان به هر سو که خواسته اند, آن را هدایت نموده اند , بلکه حقیقت این است که در آن زمان تمام جامعه مبتلا به فساد بوده است. در آن زمان وجدان (conscience) انسان ها الوده به گناه بوده , در درون آن ها تاریکی, ظلم و تمنای شدید برآورده کردن خواسته ها و امیال نفسانی وجود داشته است. آنان خودخواه و نفس پرست بوده اند.

دلی که کرم زده گردد, قلبی که آلوده به گناه شود , شما به هیچ وجه نمی توانید او را از جرم و جنایت بازدارید , حتی اگر آن را به بند و زنجیر بکشید.

انسان خودخواه


در هر زمانه بوده اند کسانی که فقط خود و اهل و عیال خود را انسان و دیگران را خدمتگزار خویش تصور نموده اند. عده ای چنان اند که با آن که از هم نوعان خود هزاران هزار نفر رامی بینند, اما انسان ها فقط به همان دایره خود محدود می دانند .
اینان می پندارند که اهل و خاندان بیست سی نفری آن ها انسان اند و دیگران که از این دایره خارج اند انسان به شمار نمی روند.

چنین انسان هایی همیشه بوده اند که به کوچک ترین و ریز ترین مسائل و نیاز های خود و اهلشان با کمال دقت و توجه اهتمام نموده اند, اما چشمان خود را نسبت به مسائل و مشکلات دیگران بسته اند.

بعضی ها دو عینک دارند , که با یکی خود را می بینند و با آن دیگری تمام دنیا را. به عقیده من آن ها عینکی دارند که با آن چنان می بینند که فرزندانشان با فرشتگان آسمانی سخن می گویند. آنان خواسته خود را اگر به اندازه ارزن باشد, کوهی می بینند و کوه خواسته دیگران را ذره ای هم به حساب نمی آورند.