ماه من ؛ غصه چرا ؟
ارسال شده توسط گل نرگس در شنبه, ۱۳۸۹/۰۱/۲۱ - ۱۴:۴۷انجمن:
[=arial,helvetica,sans-serif]آسمان را بنگر، که هنوز، بعد صدها شب و روز
مثل آن روز نخست
گرم و آبی و پر از مهر، به ما میخندد...
[=arial,helvetica,sans-serif]بلکه از عاطفه لبریز شد و[/]
[=arial,helvetica,sans-serif]نفسی از سر امید کشید[/]
[=arial,helvetica,sans-serif]و در آغاز بهار، دشتی از یاس سپید[/]
[=arial,helvetica,sans-serif]زیر پاهامان ریخت... [/] [=arial,helvetica,sans-serif]تا بگوید که هنوز، پر امنیت احساس خداست!
[/]
مثل آن روز نخست
گرم و آبی و پر از مهر، به ما میخندد...
یا زمینی را که دلش، از سردی شبهای خزان
نه شکست و نه نگرفت
[=arial,helvetica,sans-serif]بلکه از عاطفه لبریز شد و[/]
[=arial,helvetica,sans-serif]نفسی از سر امید کشید[/]
[=arial,helvetica,sans-serif]و در آغاز بهار، دشتی از یاس سپید[/]
[=arial,helvetica,sans-serif]زیر پاهامان ریخت... [/] [=arial,helvetica,sans-serif]تا بگوید که هنوز، پر امنیت احساس خداست!
[/]