✜:: قطعه ادبی در مورد محرم ::✜
ارسال شده توسط حیدر لیلا در سهشنبه, ۱۳۹۲/۰۹/۱۲ - ۱۰:۲۷«اشك»، زبانِ دل است و «گریه»، فریاد عصر مظلومیّت.
رسالت «اشك»، پاسداری از «خون شهید» است.
عزاداران حسینی، پروانگانی شیفته نورند كه شمع محفل آرای خویش را یافته و از شعله شمع، پیراهنِ عشق پوشیده اند و آماده جان باختن و پرسوختن و فدا شدن اند.
عزاداری برای شهید كربلا، انتقال «فرهنگ شهادت» به نسلهای آینده است.
عزاداری، شور و عاطفه را از شعور و شناخت، بر خوردار می سازد و ایمان را در ذهن جامعه هوادار، زنده نگه می دارد.
عمیقترین پیوندها میان عقل و عشق و عاطفه و برهان، در سایه عزاداری برای عاشورا شكل می گیرد.
«منا» یك قربانگاه بود، و... «كربلا»، قربانگاهی دیگر تنها هاجر و ابراهیم نبودند كه «اسماعیل» را به «مذبح» آوردند، محمد و علی و فاطمه(ع) نیز «حسین» را به قربانگاه عشق فرستادند.
برای رسیدن به كربلا، باید اراده ای آهنین، قلبی شجاع و عشقی سوزان داشت و در این سفر، باید رهتوشه ای از صبر و یقین، پاپوشی از توكّل، سلاحی از «ایمان» و مَركبی از «جان» داشت، تا به منزل رسید، چرا كه راه كربلا، از «صحرای عشق» و «میدان فداكاری» و پیچ و خم خوف و خطر می گذرد.
زائر حسین(ع) باید تمثیلی از شداید و رنجها و سوز و گدازها و خوف و عطشها را در خویش پدید آورد و كربلایش «كرب» و «بلا» باشد.
دانشگاه كربلا باز است و شاگرد می پذیرد، از هر جا كه باشد، هركه باشد...
محرّم، فروردین جانهاست و بهار ایمانهای سست شده و طراوت اندیشه های مرده و افسرده و خوابیده، و شكوفایی غنچه های بسته بیداری و آگاهی و ایثار و فداكاری است.محرّم، وجدان همیشه بیدار تاریخ، و گلوی هماره فریادگر زمان است.
منبع:شبکه اینترنتی آفتاب