محاسبه نفس

آیا این تزویر است؟

با نام و یاد دوست


با سلام و عرض ادب

این سوال ،‌ سوال یکی از کاربران سایت هست که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

که با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام علبکم
در سایت به تازگی، تاپیکی باز شده که هرکسی قراراست بیاید و در آنجا اعمال روزانه اش را بنویسد و درواقع، محاسبه ی اعمال در آنجا صورت گیرد.
از وقتی که قرار است در آنجا اعمالم را بنویسم انگیزه ی بیشتری برای انجام معروف ها و ترک منکرها پیدا کرده ام. چرا که دوست ندارم برم اونجا گناهی بنویسم.

سوال: آیا این هم درجه ای از ریا (تزویر) یا سُمعه است و اخلاصی در آن نیست و نزد خداوند، مأجور نمی باشد؟
زیرا من برخی از گناهان را مرتکب می شوم و بسیار هم قصد ترک داشتم، و همچنین قصد انجام بسیاری از کارهای نیک را داشته ام
اما قبلا که نمی نوشتم، انگیزه ام(برای انجام معروف ها و ترک منکرها) بسیارکمتر از الان بود. راه های مختلفی را برای جهاد امتحان کردم اما زیاد مؤثر نبوده. البته گاهی هم اعمالمو می نوشتم اما فقط برای خودم.
درضمن روانشناسان گفته اند که یکی از راهکارهای پایداری در تصمیم "قرارگذاشتن" و "ناظرداشتن" است. اینگونه انسان، احساس تعهد بیشتری می کند.
با توجه به نکاتی که گفتم، این کار ما یعنی محاسبه ی اعمال در سایت کار درستی است یا خیر؟
چه کنیم که انگیزه ی بالای ما در روزهای اول، باقی باشد و سست نشویم؟
متشکرم

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

بی تفاوتی نسبت به گناه

سلام

سال ها پیش که در اوایل جوانی بودم به یاد میارم که اگر می خواستم گناهی انجام بدم، معمولا وسیله اون فراهم نمیشد

اگر هم پیش میومد و اون گناه برای بار اول بود که رخ می داد، کاملا حس می کردم که انگار پرده ای بر قلبم قرار گرفته!

حالت پشیمانی از گناه داشتم

امروز متوجه نکته جالبی شدم

قصد انجام گناهی داشتم

نه تنها چیزی مانع نشد که اتفاقا شرایط جور شد!

بعد انجامش هیچ احساسی در مورد سنگینی قلبم نداشتم

جالبتر این که هیچ پشیمانی از انجام اون هم نداشتم و خوشحال هم بودم!

بعد که کمی فکر کردم دیدم که سرعت نماز خوندنم هم داره با سرعت نور رقابت می کنه و اخیرا حتی در شمار رکعات هم شک می کنم و حواسم کلا پرته!

باز هم دقت کردم و دیدم اخیرا از لغویات هم در صحبت کردنم دارم و به صورت اتوماتیک بر زبان جاری میشن. چیزی که سابقا وجود نداشته!

با توجه به شرایط موجود توصیه می کنید چه خاکی به سرم بریزم؟

نکته ای درباره محاسبه نفس

سلام
دوتا سوال ریز از محاسبه ی نفس یا همون مرابطه:
1- در مرحله ی معاتبه، باید به طور کلی تصمیم بگیریم؟ فرضا من در یک روزی؛ نگاه حرام کردم، غیبت کردم و در نماز کسل بودم. میشه در مقام تنبیه، مثلا بگم 10 رکعت نماز مستحبی بخونم؟(مجموعا در نظر گرفتم) یا اینکه هر گناه تک تک حساب میشه.
2- بین گناه و تنبیهی که برای اون در نظر می گیریم، باید تناسبی باشه؟ مثلا برای نتبیه کردن به خاطر نگاه حرام، میشه یه مبلغی رو انفاق کرد؟! یا باید سعی کنیم نگاه حرام نکنیم؟

اگه ممکنه یه مثال فرضی از محاسبه ی نفس در یک روز بزنید.@};-

اقرار به گناه در نزد نفس

انجمن: 

سلام
میخواستم بدونم که اقرار به گناه نزد خود آدم جزو اقرار به گناه نزد غیر از خداوند محسوب میشه؟
چون این مطلب رو میدونم که اقرار به گناه نزد غیر خداوند خود نوعی گناهه!

محاسبه نفس


در زمانه اي كه كاسب ها و اهالي اقتصاد ، ريال به ريالِ حساب هاشون رو تو دفتر روزنامه و حساب تي و حساب كل و غيره و غيره مي نوشتند ، در زمانه اي كه كارمندها تك تك پايه هاشون رو حساب مي كردند ، در زمانه اي كه دانش آموزها و دانشجو ها تك تك واحدهاشون رو روزي چند بار حساب مي كردند ‘

در زمانه اي كه مردم حساب كتابِ تمام مسائل عاطفي و مالي و اقتصادي و حكومتي و دولتي و مقامي رو داشتند ‘
در زمانه اي كه راننده تاكسي مون پول خورده هاش رو هر 2 ساعت يك بار مي شمرد ، و در همون زمانه ، همين مردم ، حتي روزي يك دقيقه و حتي سالي 5 دقيقه حساب و كتاب بندگي شون رو نمي كردند ، تو حساب و كتاب بندگيت رو هر روز مي كردي .

باريك الله ، حالا هم خودت حساب كن ، خيلي ازت خوشم اومد تو كسي بودي كه براي خداي خودت اهميت قائل بودي ، گفتي :

بسم الله الرحمن الرحيم ، تمام اين خونه ، زندگي ، زن و بچه ، مقام و تشكيلات ، اينها هيچ كدوم هدف خلقت من نبوده . هدف خلقت من بندگي بوده ، چطور من حساب و كتاب همة‌ اين ها رو داشته باشم ، حساب و كتاب بندگي رو نداشته باشم ؟ مگه مي شه ؟ شب به شب حساب و كتاب مي كردي ، لذا ” كفا بنفسك اليوم ” الان هم خودت حساب كن .

باريك الله ! بقيه هم از حسادت بتركيد ! به من ربطي نداره كه بقيه ناراحت مي شن يا نمي شن . من بنده اي كه هواي من رو داره و هواي خودش رو داره ، هواش رو دارم ، حتي اگه همه خلايق هم داد بزنند .

يه پرانتز : بعضي وقتها ما يه حرفهاي شعاري مي زنيم ، مثلاً مي گيم : آقا ! ما مرگ رو باور داريم ، اين از اون دروغ هاي گنده است ، خدا رحمت كنه شهيد دستغيب رو ، ايشون مي فرمودند : ” وقتي از مرگ صحبت مي كنيد ، نه منِ پيرمرد كه الان دارم مي گم ، و نه شمايي كه مي شنويد ، هيچ كدوممون قبول نداريم . دروغ مي گيم . ”

اما تو پرانتز دارم بهتون مي گم كه يادتون بمونه ، ديگه به هر حال مي دونيم كه مي ميريم ، اگر كه انشاءالله مرديم اهل محاسبه بوديم ، بعد هم رفتيم اونجا به ما گفتند : ” كفا بنفسك اليوم ” اين جمله يادتون باشه ها ، باور كن اين يه جمله از هرچي تا حالا شنيدي خيلي مهم تره ، اگر الان بهت بگن : آقا ! من يه جمله بلدم كه اگر تو ياد بگيري فردا 10 ميليون تومن بهت مي دن ، همه گوش ها تيز مي شه ، جمله رو هم يادداشت مي كنيد ، اما اين يكي رو مي دوني چرا اصلاً همين جور نشستي و فقط نگاه مي كني ؟

براي اينكه باورمون نمي شه . اگر مرديم بهمون گفتند : آقا ! اهل حساب كتاب بودي ، ” كفا بنفسك اليوم ” خودت حساب كن ، يادت باشه ، حساب نكني ها ! پرونده ات رو ببند ، بگو : ببخشيدا ! ما نيومديم در خونه كريم خودمون حساب كنيم ، در خونة كريم اومديم تا خودش حساب كنه .

من مطمئنم كه تو من رو حتي بيشتر از خودم دوست داري ، در خونة كريم كه آدم خودش براي خودش غذا نمي بره . اين جمله رو چقدر يادمون بمونه نمي دونم . پس اين سود محاسبه در نگاه به خود .