محبت الهی ، تکثر محبوبها ، حب مقدس ، دوستی خدا

آیا بدون حب خدا می توان به بهشت رفت؟

سلام

مسلمونی که مقید به انجام واجبات و ترک محرمات هست.
اعتقادم داره که خدا همه کاره ی جهانه
ولی چون توقعاتی از خدا داره که برآورده نمیشه، نمیتونه خدا رو دوست داشته باشه.
نه اینکه خدا رو ظالم بدونه.
مثلا اگه دو تا پدر تو فامیلشون در نظر بگیره
پدری که ماشینش رو به نام پسرش زده رو دوست داره
ولی پدری که ماشینش رو به نام پسرش نزده رو نمیتونه دوست داشته باشه.
نه اینکه بگه این پدر ظلم کرده. و نه اینکه بگه پدر محبت نکرده.
ولی چون انتظار داره باباش ، حمایت بیشتری ازش میکرد و این اتفاق نیافتاد، محبت قلبی به پدر نداره. ولی مراعات اخلاق رو میکنه و رفتار خوبی با پدر داره.

با توجه به این مثال، فرض کنید مسلمونی رو که از خدا انتظاری داره و چون اون انتظار برآورده نمیشه، عبادات و اطاعتش از خدا، از روی محبت قلبی نیست.
اون خدا رو عبادت میکنه چون عقلش میگه راه نجاتش از عذاب و ورود به بهشت، انجام واجبات و ترک محرمات هست.

به قول معروف بین علما میگن اطاعت از امر مولا واجبه
اون شخص هم میگه خدا مولا هستش و دستوراتی داده ما هم اطاعت میکنیم
ولی اون شخص نمیتونه محبت قلبی به خدا پیدا کنه.
آیا خدا به خاطر اینکه محبت قلبی بهش نداره، عذابش میکنه؟ و اون شخص رو از بهشت محروم میکنه ؟
از طرفی هم اون نمیتونه به خدا امید ببنده، چون به هر حال ممکنه خدا خواستشو بنا به مصلحتی برآورده نکنه، و این موضوع باعث شکستن قلبش و ناامیدی میشه...
درسته عقل میگه این به خاطر بی لیاقتی بنده بوده، ولی این دلیل نمیشه قلب انسان نشکنه...
اون ممکنه دعا کنه ولی فقط به خاطر این دعا میکنه که خدا دستور داده...
و الا هیچ وقت دل نمیبنده که به خواستش میرسه...

پس اون شخص عبادات و اطاعتش به خاطر حکم عقله که میگه
اطاعت از مولا واجبه
بهشتی شدن مشروط به انجام واجبات و ترک محرماته خصوصا کبائر.

با این شرایط خداوند چه کار خواهد کرد؟
چون اون شخص محبت قلبی به خدا نداشته، از بهشت محرومه؟

تکثر محبوبها و معشوقها چگونه ؟؟؟

انجمن: 

سلام
والذین آمنوا اشد حبا لله ( بقره 165)
و کسانی که ایمان آوردند خدا را بیشتر دوست دارند
این آیه شریفه را با توجه به جمله ماقبلش به دو نحو می توان ترجمه :
"و من الناس من یتخذ من دون الله اندادا یحبونهم کحب الله والذین آمنوا اشد حبا لله"
1- برخی از مردم ( در عبادت) شریکانی غیر از خدا می گیرند و آنها را دوست دارند در حالی که مومنان بیشتر ( از علاقه آنها به خدایانشان) خدا را دوست دارند
2- برخی از مردم ( در محبت ) غیر از خدا بر می گزینند و آنها را مانند خدا دوست دارند در حالی که مومنان خدا بیشتر دوست دارند ( وکسی را در ردیف حب خدا قرار نمی دهند )
در ترجمه اول به نوعی تکثر در محبت رد شده است و صرفا قیاسی است بین دوستی مشرکان نسبت به خدایانشان و دوستی اهل ایمان نسبت به خدای یکتا
اما در ترجمه دوم یکسان قرار دادن محبت کسی با محبت الهی مورد رد قرار گرفته است که میتواند
معنایش پذیرش محبتهای دیگر در طول این محبت بیشتر باشد
حال اگر ترجمه دوم را بپذیریم سوال این است که چگونه میتوان محبتهای متکثر طولی را تصور یا عینیت بخشید ؟
والله الموفق