معرفت شناختی

بررسی امکان اثبات خدا از طریق خودشناسی و چگونگی آن نسبت به دانش شناسی

انجمن: 

با سلام

گفتگویی در پیام های خصوصی بین اینجانب aminjet و جناب armandaneshjoo در خصوص امکان اثبات خدا از طریق معرفت نفس صورت گرفت که نهایتاً توافق شد در صورت تأیید تاپیک با قرار دادن سیر گفتگوها در موضوعات سایت،در ادامه از حضور کارشناسان سایت و همچنین دیگر کاربران نیز استفاده شود. بنابراین جهت شروع بحث و ایجاد امکان ارجاع آن به کارشناس مربوطه (که ترجیحاً بهتر است که تخصصشان در خودشناسی و ارتباط آن با دانش شناسی باشد) لازم است این فرصت فراهم شود که چند پست قبل از ارجاع به کارشناس من از پیامهای خصوصی کپی پیست نمایم.
اما سوال محوری جهت جهت دهی اصلی به بحث موارد زیر است:

- برای شروع شناخت هستی (شامل خدا ، جهان و ... ) کدام در اولویت است؟ خودشناسی یا دانش شناسی؟
آیا دانش شناسی را اولویت قرار دهیم و سپس بر پایه آن به بررسی وجود و عدم وجود نفس و خدا بپردازیم یا این کار اشتباه است و باید دانش شناسی ما بر پایه خودشناسی باشد؟
- آیا تصدیق وجود بر تصدیق وجود نفس اولویت دارد و این دو بر تصدیق وجود علم و استفاده از آن برای شناخت جهان هستی از جمله خدا اولویت دارند یا خیر؟

با سپاس فراوان

------------------------------------------------------------------------------------
شروع گفتگو
aminjet خطاب به armandaneshjoo :

ظاهرا در دانش شناسی ای که بهش رسیدین محور رو پزیتیویسم قرار دادین. یعنی اثبات از طریق ادراک حسی. یعنی هر سیستم شامل 1- شیء مورد ادراک، 2-ادراک کننده و 3-وسیله ادراک هست و این سه را جدای از هم موضوع علم انسان نمی دانید. از این طریق هر چه از تجربه حاصل بشه موجود است و غیر آن را باور ندارید. بنابر این به چیزی جز ماده نمی رسید. پزیتیویسم زیربنایش طوری طراحی شده که از اولش پیداست که قرار هست آخرش چه باشد و هر قدر هم علم بشر پیشرفت کند بیشتر ماده را می شناسد. و در حوزه خدا نمی تواند نظر دیهد و بنابر این از این طریق بدهی است که خداناباور می مانید.

در معرفت شناسی که من بهش دارم می رسم محور انسان هست. و بداهت این که "بودنی در کار هست". و خودم وجود دارم. سپس به بودن غیر خودم شک می کنم و به آنچه از طریق ادراک حسی دریافت می کنم اعتماد کامل ندارم. به همین دلیل در ابتدای کار هنوز وجود "ماده" برایم اثبات نشده است. از نظر من، اگر ما در تلویزیونی که ذهن در درون خود برای ما فراهم کرده زندگی می کنیم، آنچه ما می بینیم با آنچه حقیقتا در بیرون از ما جاری است شاید متفاوت است. ما هرچه در علومی که از تجربه حسی به دست می ایند جلو می رویم بیشتر دنیای تصاویر درونی خود و "نحوه ادراکِ دستگاهِ حسیِ خود از حقیقتِ خارج از خود را کشف می کنیم نه عین حقیقت خارج از خود را".
----------------------------------------------------------------------------------