معظم

پیرامون نهاد مقدس خانواده و فرمایشات رهبر معظم انقلاب

انجمن: 

[="Arial"][="Navy"]بنام خدا.

باسلام.

ابتدانمیدانم که آیا بحث و نظرم مربوط بهمین قسمت میباشد یاخیر اما حدس میزنم که جایگاه درستی راانتخاب نموده ام{چه درغیراینصورت منتقل شود}ممنون.

امروز رهبر معظم انقلاب بالاخره بعداز چندین سال که ازفروپاشی نهادمقدس خانواده در درون جامعه شیعه و مسلمان و متمدن محور ایرانی و توسط نهادها و سازمانهای بی کفایت مربوطه گذشت یا میگذشت قفل سکوت و احترام گذاشتن و ملاحظات را شکستند و دراین مورد مهم سخنرانی جامع و کاملی را ایراد فرمودند.

حال چه کسانی یا چه ارکانی ازاین جامعه مقدس و طی اینهمه سال مقصر بوده و هستند که حال و روز ما ملت یا این ملت شده این ، بایست گذاشت و گذشت و باید که بفکر ارائه راه حل بود نه دنبال مقصر گشتن که عمری نیز برای آن به هدر خواهدرفت لذا باید همچون رهبر فرزانه بفکر حل مسئله بود نه پاک کردن صورت مسئله یا کی مقصر بوده که رهبر عزیز و عظیم ما بفکر حل مسئله برآمده اند و هر کس که خودش را دوستدار و عاشق امام و مذهب و ایران و انسانیت میداند باید آستین همت را بالا بزند چرا که آسیبی که جامعه ایرانی دیده و میبیند دودش توی چشم همه چه انقلابی و چه غیر انقلابی رفته که بازهم میرود چرا که این جامعه ایرانیه که سقوط کرده و همچنان درحال سقوط است نه جوامع عربی و یا غربی و یا غیره و غیره.

لذا غیر از اقدامات کارشناسان خبره و مربوطه،من نیز تنها بحکم وظیفه بفکر راه حل هستم نه دنبال مقصر گشتن و تنها انتقادکردن.
حال بیاییم از ابتدا یک مرور بیسوادانه براین مهم داشته باشیم

بنظر من درجامعه ایرانی وقتی زن شد مرد و مرد شد زن>>نتیجه این شد که بعدها و بمرور شد>>یعنی مردها خانه نشین شدند و زنها کارمند و کارگر و نان آور خانه و این شد که جرقه ای زده شد.
جرقه ای زده شد و نظام خلقت و طبیعت در امر خانه و خانواده در ایران بر هم خورد و لذا جای مرد و زن در همان جامعه مسلمان محور ایرانی عوض شد و ..

و حالا هرچی بود گذشت>>چه خوب و درست یا ناخوب و نادرست>>بیاییم فکرکنیم ازاین پس چه باید بکنیم؟؟

الان وضعیت جامعه و خانواده ایرانی این است >> جامعه ایرانی کمرش تا بیش از وسط شکسته یا خمیده شده است الان چه باید کرد؟؟

بنظر من در این شرایط بس بغرنج و ملال آور و عذاب آور دقیقا همانی که رهبر معظم فرمودند بهترین راه حل بوده وهست >> یعنی ایجاد یک جرقه در یک جامعه درهم تنیده تقریبا فسادزده.

یعنی چی؟؟

یعنی باید بدانیم که نه فقط 3 ملیون زوج های نابارور یا بی فرزند که چندین میلیون زوجهای کمتراز حداقل 4 فرزند هم دچار مصیبتند لذا با این تفکر و دید باید که بداد نهاد خانواده رسید و باید قوانینی وضع نمود که در همه جا یا اکثر جاها اولویت در نظام و کانون خانواده قراربگیرد >> یعنی چی؟؟

یعنی ابتدا اگریک پلیس راهنمایی و رانندگی یا کلانتری و غیره قصد توقف یک موتور سیکلت را داشت باید توجه نماید که موتورسواری که یک خانم همراه دارد نباید متوقف شود حتی اگر لحظاتی پیش اعلام شده باشد که یک زوج موتورسوار یک طلافروشی را سرقت نموده و متواری شده اند.

بله باید قانونی وضع و ابلاغ شود که بواسطه آن همگان بفهمیم که نباید بخاطر یک سرقت و تنها یک طلافروشی حرمت زن و خانواده بر مرکب یک دستگاه موتورسیکلت ناقابل هم شکسته شود و اگر توجه نماییم میبینیم که این آغاز راه پیشرفت است بله اگر بفهمیم که مقصود و هدف چیست و اگر درک نماییم که آغاز هر پایان بدی یک آغاز و شروع بد است که به سرانجامهایی خوب و بهترهم ختم خواهدشد آنرا با آغوش باز خواهیم پذیرفت.

چرا چونکه این دقیقا آغاز راه سقوط ما و جامعه ماشد دقیقا همان روزی که حرمت زن و خانواده که میبایست حرمت داشته باشد و درخانه بنشیند و به امرمهم خانه داری و تولید و تربیت فرزند و انسان و شهروند ایرانی مبادرت ورزد بخاطر وجود فقر ناشی از مسائل سیاسی و فرهنگی جامعه قدرتمند مردانه اما ضعیفکش ایرانی،شکسته شد و این شد که امروز همگان شاهدش هستیم یعنی محوشدن کانون مقدس خانواده درایران که متاسفانه برخی از ما تا این جامعه و کانون را کاملا نابودشده نبینیم باورمان نمیشد که اوضاع تا چه اندازه مخرب و وحشتناک بوده و هست.

دومین راهکاربیسوادانه اما پایه:
بنابراین برای رشد و نمو یک جامعه راهی نیست بغیر ازاینکه ابتدا به زن حرمت داده شود.هرجا که زن حرمت پیدا کرده فرزندان و خانواده ای پاک و مقدس و بااعتماد به نفس و شاد و سرزنده و فعال متولد شده و تحویل جامعه خود داده است و متاسفانه برعکس،هرجا که زن بی حرمت شد و توسری خور شد نتیجه هم شد فرزندان غمگین یا بااسیب پذیری بالا.
لذا وضع این قانون که هرجا پای یک زن درمیان است{چه همسر،چه مادر،چه خواهر و عمه و دختر و خاله و غیره و غیره} احترام مردم و جامعه و کارکنان سه قوه را بدنبال باید داشته باشد یا خواهدداشت{و این قانون باید ابتدا اجرایش برای خود دولت اجباری شود}
امروز برکسی پوشیده نیست که حاصل فقر یا مبارزه با فقر در نهایت شد سیاست تک فرزندی که امروزهم هنوز مسئله فقر را حل نکردند بفکر ازدیاد جمعیت هم هستند{منظورم مسئولان مربوطه هست} لذا امروز که کانون های گرم خانوده و خانوارهای ایرانی بطورتقریبی از هم پاشیده شده است{در ابتدا عرض شد که چه عدم ازدواج مردان و دختران و چه ازدواج های منجربه طلاق و چه ازدواجهایی با کمتراز4 فرزند>>ازنظر من اینها همه شکست یک جامعه محسوب شده و یا خواهندشد مخصوصا برای جامعه مسلمان و شیعه مذهب ما >> چرا که یک فرزند باید هم فرزند باشد و هم فردا بتواند دایی و عمو و عمه و خاله که در خانواده های کمتر از 4 فرزند آنهم 2 دختر و 2 پسر این یک فاجعه خواهدبو.د} لذا لازم و واجب است که دولت و مخصوصا سازمان بهزیستی قانونی وضع نماید که همه خانواده های ایرانی اعم از پولدار و کم پول و اعم از زوج و همسر باشن یا که خواهروبرادر پا به سن گذاشته که هیچیک موفق به ازدواج یا تداوم ازدواج نشده اند و اعم ازاینکه فرزند دارند یا ندارند یا چند فرزند دارند و فقط درصورتیکه تمایل دارند و از وجود این فرزند برای کارهای غیرقانونی استفاده نخواهندکرد بتوانند بیایند و کودکان بی سرپرست یا بد سرپرست را به فرزندی گرفته و تنها قوانین اعطای این فرزندان باید وضع این قوانین باشد:

1-قصد وهدف {که فقط و ابتدا خداوند از انها باخبر است} خیر و خوب باشد یعنی ابتدا سعادت و سلامت این فرزند را ملاک خود قرار داده و خواهندداد و برای سعادت و خوشبختی آنها از جان و مال خود مایه گذاشته و خواهندگذاشت{ابتدا و مهمترین اصل همین بایدباشد که بقیه مشکلات حل خواهندشد چون وجود فرزند به آن پدر یا مادر روحیه زندگی و کار و تلاش میبخشد}
2-اوضاع اقتصادی متوسط تا آنجا که نان بخور و نمیری تامین باشد و پولی که بتوانند با آن،فرزندخود را به مدرسه بفرستند نه تکدی گری. وضع همین قوانین به اضافه کنترل نامحسوس که هرازگاهی دورادور توسط مسئولان بهزیستی انجام گیرد بگونه ای که اگر خانواده ای نخواستند دیگراعضای خانواده و اقوام و همسایگانشان بفهمند جریان این فرزند چیست،بتوانند آنرا از دید سایرین پنهان نگاهدارند و دولت هم محرم اسرار مردم و خانواده ها گردد.

3 اعطای آسان شناسنامه فرزند به پدر و مادران {یا هریک به تنهایی حتی فقط مادران حتی بدون داشتن همسر{ پدر } یا برعکس}
4موازی با این سری اقدامات،متولیان امر و صدا و سیما برنامه هایی بسازند که بمرور واژه زشت پدر و مادرخوانده یا فرزندخوانده از جامعه ایرانی و شیعی و مسلمان ما پاک و محو شود یا از بین رفته و حساسیت های جامعه نسبت به این واژگان زشت کم کم ازبین رفته و تبدیل به واژگان مقدسی گردند که جامعه شیعی و ایرانیه ما لیاقتش را داشته و خواهدداشت {و اگر مادرخوانده ای عاشق فرزندخوانده خود میباشد همین مقدار برای قانون و مردم و آشنایان کفایت نماید و کافی باشد حتی اگر تشری هم به این فرزند بزند>>مگر پدران و مادران واقعی به فرزندان واقعی خود تشر نمیزنند یا دعوایشان نمیکنند؟؟}
4-تاکید بر ازبین بردن حساسیتها بهرطریق منجمله زیاد نمودن تعداد فرزندخواندگان که وقتیکه این فرزند بزرگ شد خودش را تنها نبیند{تجربه این مورد را شاهدش بودم>>دریک خانواده تقریبا بزرگ حدود 3 زوج فرزند خوانده داشتند و وقتیکه اینها بزرگتر شدند و واقعیت را فهمیدند هیچگونه تنشی در وجودشان بوجود نیامد چون احساس کردند تنها نیستند لذا هرچه تعداد فرزندخواندگان بیشترشوند حساسیتها و رنجها و نگرانی ها هم از فاش شدن این پدیده کمترخواهدشد}

سومین راهکار بیسوادانه اما پایه:
تقدم خانواده بر همه قوانین جاری و ارکان جامعه برای تشویق مردم به تشکیل خانواده:{که البته احتیاج به تحقیق بیشتری دارد}

{همه این نوشتار باعجله انجام شده و هیچگونه ویرایشی روی آنها صورت نگرفته لذا اگرکاستی و کمی و نقصی داشتند ببخشید}[/][/]

جدول | مرور سریع بيانات امام خامنه ای در سفرشان به خراسان شمالی

به مناسبت سفر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به استان خراسان شمالی پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR «مرور سریع» بیانات ایشان را در اختیار كاربران خود قرار می‌دهد.

روزنگار سفر امام خامنه ای به خراسان شمالی

کلیپ تصویری بسیار زیبا با موضوع پیش بینی های امام خامنه ای

کلیپ تصویری بسیار زیبا با موضوع پیش بینی های امام خامنه ای



غربى‌ها و آمريكائى‌ها هم كه هميشه پشتيبانهاى بى‌قيد و شرط رژيم غاصب بوده‌اند، امروز از هميشه گرفتارترند. امروز غرب با سيلى صورت خودش را سرخ نگه داشته است. آنها مشكلات مالى، مشكلات پولى، مشكلات اقتصادى، مشكلات اجتماعى دارند و در مواجهه‌ى با مردمِ خودشان درمانده‌اند. چندين حكومت طرفدار آمريكا در اروپا ساقط شدند. مردم اگر ميدان پيدا كنند، هر گونه نشانه‌ى استكبار آمريكائى را كه در اروپا مشهود است، با حضور خودشان، با قدرت خودشان خواهند زدود. امروز وضعشان اين است. خود آمريكا هم بدتر از همه. ملتها از آمريكا متنفرند. آمريكا دچار بحران است.



منبع : انصار کلیپ-به نقل از پایگاه شناخت رهبری

دانلود -Direct Download Link

گزیده‌ای از بیانات رهبر معظم انقلاب در مورد پرستاران

گزیده‌ایی از بیانات رهبر معظم انقلاب

در مورد پرستاران



- شما پرستاران عزیز حقیقتاً فرشتگان رحمت براى افراد بیمار و بیماردار جامعه محسوب مىشوید.
- روز پرستار را که مصادف با روز ولادت بانوى فداکار تاریخ اسلام، زینب کبرى، است تبریک عرض مى‌کنیم. آن بزرگوار هم مثل شما دشوارترین کار را در صحنه عاشورا بر عهده داشت؛ یعنى پرستارى از کودکان، درماندگان، زنان و بى پناهان.
- باید فهم عمومى جامعه و فرهنگ عام مردم ما این مطلب را به درستى درک کند که براى حفظ سلامتى در جامعه، اهمیت پرستارى در طراز اول قرار دارد؛ یعنى اگر بهترین پزشکان و جراحان کار خودشان را با بیمار به بهترین وجه انجام دهند، اما از آن بیمار پرستارى نشود، به طور غالب، کار آن پزشک یا جراحِ عالیقدر بى‌فایده خواهد بود. نقش پرستارى و بیماردارى در حفظ سلامت و بازگشت سلامت بیمار، معادل است با نقش یک پزشک ماهر. بسیارى از این نکته غفلت دارند؛ لذا آن وزن و ارزشى که باید براى پرستار در نظر گرفته شود، از ذهن آنها مغفول مىماند و به آن توجه نمی



کنند.
- پرستارى یکى از سخت‌ترین کارها از لحاظ فشار روحى و جسمى براى پرستار است. نشستن پهلوى بیمار، معاشر بودن دائمى با بیمار، شکوه‌ى بیمار را شنیدن، با او به مهربانى رفتار کردن، به او لبخند زدن، او را با عمل، رفتار و پذیرایى خود از رنج‌هاى فراوان دوران بیمارى رهاندن، تحملِ پولادین لازم دارد.
- سختى کار پرستار سختى جسمى نیست؛ کلنگ زدن و در فضاى سختِ فرض بفرمایید معدن یا امثال آن رفتن نیست؛ اما از لحاظ فشار روحى و عصبى از آن سخت‌تر است. کسانى که سختى مشاغل را درجه‌بندى مى‌کنند، باید این نکته را در نظر داشته باشند.
- اما آنچه به شما پرستاران مىخواهم عرض کنم، این است که کار همان طور که گفتیم و خیلى بیشتر از آن را خود شما حس و لمس مىکنید، بدون تردید دشوار است، اما در میزان الهى، کفه‌هاى دشوارى و پاداش همیشه با هم برابر هستند. امکان ندارد که کارى دشوارتر باشد، اما پاداش آن با کارى که دشوارى‌اش کمتر از آن است برابر باشد، یا از آن کمتر باشد. در میزان الهى، همه چیز با محاسبه است؛ «مثقال ذرة» که در قرآن خوانده‌اید؛ یعنى به قدر سنگینىِ یک ذره. ذره یعنى آن ذرات و غبارى که شما با چشم آنها را نمىبینید؛ مگر هنگامى که از یک روزنه نورى داخل اتاق بتابد، بعد شما این ذرات شناور را در فضا مىبینید. یک ذره، یعنى یک دانه از آنها، چقدر سنگینى دارد؟ به قدر سنگینى آن، در میزان الهى محاسبه است. بنابراین اگر شما کار نیکى انجام بدهید، این کار نیک در ترازوى محاسبه الهى به حساب مىآید و وقتى آن را با نیت خالص و براى خدا و با انگیزه معنوى و الهى انجام دهید، همان ذره پیش خداى متعال به تدریج به یک کوه؛ کوه ثواب، تبدیل مىشود؛ به کار خودتان به این چشم نگاه کنید.
- همان طور که گفتم، پرستار فرشته رحمت براى بیمار است. آن وقت که بیمار از همه جا دستش کوتاه است، در آن ساعاتى که حتى همسر، فرزندان و پدر و مادر بیمار هم بالاى سرش نیستند، چشم امیدش بعد از خدا به پرستار است و این پرستار است که مثل ملائکه آسمانى، مثل فرشتگان رحمت، به دردها، مشکلات و به نیازهاى جسمى و عاطفى او پاسخ مىدهد؛ اینها خیلى مهم است؛ اینها پیش خداى متعال فراموش نمىشود.
- البته ممکن است هیچ چشمى هم این زحمت شما را نبیند. خیلى از زحماتى که شما مىکشید و رنج‌هایى که مى‌برید، کسى آنها را نمىبیند. گاهى یک لبخند شما به بیمار دل افسرده، به او جانِ دوباره مىدهد. چه کسى این لبخند را مىبیند؟ چه کسى آن را به حساب مىآورد؟ چه کسى یک معادل و پاداش مالى و پولى در مقابل این لبخند مىگذارد؟ هیچ کس؛ اما کرام الکاتبین مىبینند؛ محاسبه گرانِ میزان الهى همین لبخند شما را مىبینند. اگر در عوضِ لبخند، اخم هم بکنید، اخم شما را هم مىبینند. هیچ حسنه و هیچ سیّئه‌یى از دید تیزبین حسابگران دیوان الهى و میزان الهى غائب نیست. قدر این کار و این خدمت با ارزش را بدانید.
- و اما نکته‌ایى که به مسؤولان عرض مى کنم؛ که مسؤولان ذیربط مسائل مدیریتى کشور بایستى براى این شغل یک باب جداگانه و تازه‌ایى باز کنند. مسأله استخدام، مسأله آموزش در حین خدمت، استراحت دادن به قشر پرستار، موضوعاتى است که در ماهیت کار پرستارى اثر مىگذارد. اگر نقش پرستار این قدر مهم است - که هست - پس پرستارِ خسته، پرستارِ از کار مانده، پرستارِ چند نوبتِ کارىِ پشت سر هم کار کرده‌ى از روى ناچارى، دیگر نمى‌تواند این نقش را ایفا کند. پرستارى که با دلزدگى و بى حوصلگى و خستگى بخواهد کار کند و راضى از کار خود نباشد، دیگر نمىتواند این نقش را ایفا کند. پرستار باید با نشاط، سرحال، آماده و شائق به خدمت، آشناى با معلوماتى که او را کمک مىکند به خدمت، باشد و امکانات و مقدمات این مسائل را بایستى مسؤولان فراهم کنند.


برگرفته از سایت تبیان