حدوث و قدم عالم از منظر ملاصدرا و حکمت متعالیه
ارسال شده توسط عروة الوثقی در پنجشنبه, ۱۳۹۴/۰۱/۲۰ - ۱۰:۴۰با سلام
سوال بنده این بود که از منظر جناب صدرالمتالهین شیرازی و حکمت متعالیه ایشان ، جهان قدیم است یا حادث ؟
با سلام
سوال بنده این بود که از منظر جناب صدرالمتالهین شیرازی و حکمت متعالیه ایشان ، جهان قدیم است یا حادث ؟
امام مهدی عج
در غیبت صغرا چگونه نشان داد او اخرین امام و چطوری همان چهار نفر را انتخاب کرد
سلام علیکم
آیا ممکن است عملی افضل باشد و اهل بیت افضل را ترک کنند و یا باصطلاح مرتکب ترک اولی شوند؟
فرضا آیا ممکن است حضرت فاطمه سلام الله علیها که معصوم می باشد حجاب افضل را در برخی مواقع در برابر نامحرم ترک نمایند و به حداقل حجاب واجب اکتفا کنند؟ (یعنی با اینکه حداقل حجاب واحب را رعایت کنند اما حجاب افضل نداشته باشند که این حجاب افضل مستحب است اما حضرت فاطمه ترک افضل بنمایند و شخصی هم توجیه کند که حضرت حجاب افضل را که واجب نیست و مثلا مستحب است ترک کرده اند تا دیگران بفهمند حداقل حجاب واجب چیست ؟)
با سلام و خسته نباشید
میخواستم بدونم بنا بر کدام توجیه قرآنی و دینی زنان در کشور اسلامی میتوانند در انتخابات رای دهند یا حتی کاندیدا شوند در صورتی که شواهد دینی برداشتی متفاوت را نشان میدهد؟
مثلا بخاطر برتری احساس بر تعقل بانوان در اسلام از قضاوت منع شدند در شهادت نیاز به دو زن در گواهی دادن است.حضرت علی (ع) مردم بصره را بخاطر پیروی کردن از یک زن سرزنش کردند.حضرت فاطمه (ع) بهترین جایگاه زن را در خانه دانستند.فکر میکنم یکی از اعتراضاتی که امام خمینی به لایحه انقلاب سفید شاه کردند حق رای و مشارکت زنان بود.
با سلام و عرض ادب. نمیدونم تاپیک رو دارم تو بخش مناسبش ایجاد می کنم یا نه! بهرحال با عرض پوزش مطلبی که ذهن مرا بسیار مشغول کرده است این است که طبق برخی اسناد (که البته ضد و نقیض هم دارند) گویا ابن سینا عمر بن خطاب را نسبت به امیرالمومنین امام علی ع اعقل می داند!!! آیا این موضوع صحت دارد؟ که اگر اینگونه بوده باشد اکنون می بایست ابن سینا از دید شیعیان (ایران) شخص منفوری باشد!
متن زیر:
ابن سینا در فصلی از کتاب فلسفی شفاء در باره خلیفه و امام، میزان درک و عمق عقلانی خود را در امر سیاست و بلکه دیانت و پیروی از رسول اعظم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ که بر خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام پس از خود، تنصیص و تصریح فرموده بودند، نشان داده و عمر بن خطاب را در امر حکومت ، اعقل و خردمند تر از امیرالمؤمنین علیه السلام و طبعا شایسته تر برای امر خلافت دانسته است. ابن سینا چنین می نویسد:«لازم است سنت گذار و حاکم، طاعت جانشین خود را واجب گرداند و تعیین جانشین یا از سوی حاکم باشد و یا به طریق اجماع سابقون بر کسی باشد که به طور اشکار و نزد مردم توانایی او را در امر سیاست و استواری عقل او و واجد اخلاق شریف بودنش مثل شجاعت و عفت و حسن تدبیر را اعلام و تایید کنند و نیز بر عالم بودن او به شریعت و این که کس دیگری عالم تر از او وجود ندارد، صحت بگذارند به گونه ای که عموم مردم بر تبعیت از او متففق شوند و نیز حاکم باید بر مردم حکم کند که اگر متفرق شوند و بر اساس هوای نفس با یکدیگر در مورد خلیفه و جانشین تنازع کنند و یا بر فردی غیر شایسته اجماع نمایند، قطعا به خدا کفر ورزیده اند.البته تعیین جانشین بر اساس نص (از سوی حاکم) به صواب نزدیکتر است چرا که منجر به تفرقه و اختلاف نخواهد شد. سپس بر حاکم لازم است اعلام نماید که هر کس به دلیل قدرت مالی و یا غیر مالی بی جهت ادعای خلافت کند، بر همه مردم واجب است که با او جنگیده و وی را نابود کنند. اگر مردم بر این امر قادر باشند اما انجام ندهند بدون شک خدا را معصیت کرده و به او کفر ورزیده اند و ریختن خون هر کس که در این موضوع ـ با فرض تمکن ـ اقدام نکند، مباح است … و واجب است حاکم اعلام نماید که بعد از ایمان به پیامبر اعظم علیه السلام هیچ عملی نزد خداوند محبوبتر از نابودی این فرد مدعی دروغین خلافت نیست.حال اگر این فرد مدعی خلافت ادعا می کرد که متولی خلافت، شایسته این منصب نیست و این که مبتلا به نقصی است که این نقص در او نیست، پس سزاوار این است که مردم با او همراه شوند و آنچه در این میان بیش از هر چیز قابل اتکا و معیار شایستگی است، قدرت عقلی و توانایی در سیاست ورزی است. اگر کسی در این دو ویژگی سرآمد و در باقی ویژگی ها متوسط ـ و البته نه فاقد و بیگانه ـ بود، بر اعلم از این دو ( مدعی خلافت) لازم است که با دیگری که اعقل و خردمندتر است، همکاری و معاضدت کند و بر اعقل نیز لازم است که از کمک اعلم بهره ببرد و عند اللزوم به او (برای مشورت و اخذ کمک) مراجعه نماید، همان گونه که عمر و علی (علیه السلام) چنین می کردند. [یعنی عمر اعقل و علی علیه السلام اعلم بود! / در موارد بسیاری خلفای غاصب من جمله عمر از مشورت با حضرت امیرالمومنین علیه السلام بهره ها جستند و از مهلکه های بسیاری گریختند تا جایی که از عمر نقل شده : لو لا علی لهلک عمر](کتاب شفاء، ص ۴۵۲)
این مطلب پارادوکس هم دارد.
عقل! کسی که علم پایین تری داره، عقلش چه جوری بیشتره؟
عقل یعنی قوه ادراک و عقل از علم، ناشی می شود.
عاقل بیسواد؟؟؟
با سلام چرا پیامبر با اینکه اشرف مخلوقات است و به همین دلیل بالاترین لذت ها را می برد مثل سایر لذت جنسی را از لذتهای بالا میشمارد. درحالی که این لذت یک لذت حیوانی است؟ (حیوان کجا و عقل اول کجا؟)
سلام علیکم
نمی دانم که کدام انجمن مناسب برای این سوال است، لذا اینجا مطرح می کنم:
1- یک توضیح مختصر، مفید و روان از أصالة الولایة می خواهم.
صد البته نیازی به مطالب کپی شده ندارم چه اینکه با مراجعه به سایت فرهنگستان علوم و مطالعه مقالات اساتید آن می توان به مطالبی دست یافت اما فعلا وقت کافی جهت این مسئله را ندارم.
2- آنچه حقیر پیشتر می شنیدم حاکی از نفی فلسفه و منطق در این طیف فکری بوده است و آنچه جدیدا می شنوم حکایت از پذیرش اینها حداقل به شکل صوری دارد، واقعیت چیست؟
3- آیا چنین مسئله ای براهین کافی برای مطرح کردن یک فلسفه جدید را دارا هست؟
پ.ن: گویا طبق قوانین نمی توان نامی از اشخاص برده شود، لذا نامی از اساتید نبردم.
علی علی
سلام.
در یه تاپیک این صحبت رو مطرح کردم:
سلام استاد هادی.
ممنون از جواب کاملی که دادید.
جواب این سوالم هم که توی چند پست بالاتر گفتم میشه بفرمایید:سلام.
امروز برنامه سمت خدا رو از شبکه سه نگاه میکردم که مهمان برنامه حاج آقای ماندگاری بودن.
سوالی مطرح شده بود که یه نفر پرسیده بود چطوره که بعضیا هرکاری دلشون میخواد میکنن، گناه میکنن، بعد هم توبه میکنن و خدا میبخشدشون؟ چرا باید با کسانیکه گناه نکردن یکی باشن؟
حاج آقای ماندگاری هم گفتن حرفتون درسته و یکی نیستن.درسته که این افرادی که گناهی میکنن توبه میکنن و باید هم توبه کنن، و درسته که در روایات گفته شده کسی که توبه میکنه مثل کسی هست که گناه نکرده...اما دید خداوند بهشون یه جور نيست. در روز قیامت هم همه میفهمن که این افراد گناهکار بودن ولی بخشیده شدن....پس با توجه به این صحبتها، یعنی ستارالعیوب بودن خداوند فقط مربوط به این دنیاست؟ یعنی خداوند گناهان رو میپوشونه و میبخشه، اما در روز قیامت نمی پوشونه؟
کارشناس تاپیک گفتن برای این بحث یه تاپیک جدا ایجاد بشه ولی من یادم رفت بزنم.
الان که تاپیک رو دوباره دیدم یادم اومد.
سلام .
یکی از دوستانم که اهل سنت است در پاسخ به یکی پستهای من در یکی از شبکه های اجتماعی درباره شهادت فاطمه زهرا مطالبی عنوان کرد که چند نمونه رو عرض میکنم .
ایشون میگفت در کتب شیعه سند صحیحی برای این مسئله نیست و به مرگ طبیعی مرده اند و دیگه اینکه میگفت کتب شیعه رو از نظر متن عربی در این مورد بررسی کرده و گفته که ترجمه متن فارسیش اشکال داشته و ناقص ترجمه شده(ایشون میگفت که به قواعد تجوید و زبان عربی و ... واردند ) .
میخواستم بدونم در منابع شیعه چند روایت با سند صحیح به این موضوع اشاره کرده اند ؟
در ضمن به کتاب سلیم بن قیس هلالی هم ایراد میگرن و میگن اعتبار چندانی نداره حتی میگفت شیخ مفید هم اونو رد کرده .
پرداخت نکردن مالیات متعارف کنونی گناه هست؟ آیه و حدیث معتبر بیاورید
لیاتهای اسلامی
شامل خمس و زکات
مالیات متعارف
شامل مالیات های کنونی
آیا فرار از مالیات های کنونی حرام و عقوبت اخروی دارد؟ یا تنها عمل نکردن به قانون دنیوی هست
اگر اشکال دارد با دلیل و آیه بگویید
(من از کسی تقلید نمیکنم و نخواهم کرد. پس فقط موضع دین رو بگید اونم با حدیث یا آیه)
در استفتائی از مکارم شیرازی این مطلب رو گفتن
قاچاق کالا (یعنى ورود غیر قانونى آن از مرزها) برخلاف دستور شرع است ...
کدوم دستور؟ کجا؟ دقیق آیه و یا حدیث و یا روایتی معتبر بیاورید( از کتاب بحارالانوار اصلا هیچ چیزی نیارید)
کارشناس بحث : عبدالرحمان