جهان معاصر و نیاز به حکمت عملی
ارسال شده توسط استاد در دوشنبه, ۱۳۹۳/۰۶/۲۴ - ۱۲:۰۸بسمه تعالی
مقدمه؛
حكمت عملی محتوایی دارد كه آن را باید به بحث گذاشت و بیش از دو هزار سال و دو هزار و سیصد سال بطور مدوّن دربارة آن بحث شده و قبل از آن هم قرنها مورد توجه و شاید مورد بحث بوده است. مطلب دیگر و بُعد دیگر نگاه به حكمت عملی از منظر شكل و بلكه ماهیت است. در این منطقه بحث كمتر شده یعنی در عمل اگر مورد نظر بوده، در تحقیق زیاد روی آن بحث نشده در اینجا در مقام تحلیل و بحث علمی و عمیق آن نیستم.
• حكمت در تقسیم مشائی
حكمت در یك تقسیم مشائی به دو بخش حكمت نظری و حكمت عملی تقسیم شد و این تقسیم در حكمت مشائی اسلامی هم مورد قبول قرار گرفت. براساس این تقسیم حكمت نظری شامل ریاضیات، طبیعیات و الهیات میشود و حكمت عملی ناظر به ابعاد مختلف جامعه بشری از فرد تا جامعه تا اجتماع، و دولت و حكومت میشود. شیخالرئیس در تعریفی كه از واژه حكمت ارائه میكند و رسم است، تعریفی كه دیگران هم در كتابهایشان آن را نقل كردهاند. میگوید بخشی از حكمت مربوط به قلمروی خارج از قلمرو اراده و عمل انسان و نیز اختیار اوست. این حكمت یا فلسفه نظری عبارت است از نگاه به دنیا، دیدن آن حقایق، رسیدن به آن حقایق و احیاناً صیرورت انسان عالم عقلی مشابه آن عالمی كه در عین و حس هست و جهانی شدن بنشسته در گوشهای یا در وسط میدان؛ فرقی نمیكند.
حكمت عملی در حوزه قوه عماله هست. بشر دارای نیروهای مختلفی است؛ منشی دارد، قوای بسیار گستردهتر و پر ریشهتری دارد كه اراده یكی از آنهاست. یكی از مسائلی كه بررسی كردهاند مسئله رابطه حكمت عملی با نفس عالم است نسبت حكمت عملی با عالم، با وجود درونی و بیرونی بشر و با مجموعه افراد چیست؟ حكمت عملی سازنده بشر، مدیر جامعه بشری و به سعادت رسانندۀ بشر است به¬ لحاظ رعایت هماهنگی با جهانی كه خداوند با ما و برای ما آفریده و آن فطرتی كه در شریعت اسلام هم دستور داده شده است. همان فطرت الله كه باید با آن هماهنگ بود و با آن پیش رفت و در نهایت به سعادت رسید.