آیا موجود قدیم هنوز هم باقی است؟ اثبات آن چیست؟
ارسال شده توسط به من بیاموز در دوشنبه, ۱۳۹۷/۱۰/۱۰ - ۲۲:۲۲آیا موجود قدیم ( همان خداوند ) هنوز هم باقی است ؟ اثبات آن چیست ؟
آیا موجود قدیم ( همان خداوند ) هنوز هم باقی است ؟ اثبات آن چیست ؟
بنده مدتی پیش در مورد باقی بودند خداوند تحقیق کردم ولی جواب درستی نگرفتم و نشسته ام با خودم فکر کردم و به چیزهایی رسیدم که میخوام شما نقدشون کنید .
وقتی اثبات شد که خداوند واجب الوجود و اول هستش ، بنابر این خداوند همیشه بوده ولی چه تضمینی وجود دارد که خداوند هنوز هم هست و خواهد بود ؟
بنده با توجه به این موضوع که خداوند اول هستش و علتی قبل از او وجود نداره که روی خداوند تاثیر بزاره از خارج ، نتیجه گرفتم که راه تغییر خداوند اینه که خداوند خودش خودش رو تغییر بده یا نابود بکنه ! که میتونه مستقیم باشه یا از طریق مخلوفاتی که خلق و ایجاد میکنه
یعنی مخلوقی به وجود بیاره که خدا رو از بین ببره
:-oیعنی با توجه به اینکه خدواند ازلی هستش و قبل از خدا هیچ چیزی نبوده نتیجه میگیریم هیچ علتی هم نبوده که بخواد روی خداوند تاثیر بزاره و در نتیجه وقتی هیچ علتی روی خداوند تاثیر نزاشته او همواره ثابت خواهد ماند .
اما یه مشکلی دارم و اون اینه که اگه خداوند خودش روی خودش تاثیر بزاره و خودشو تغییر بده چی ؟
یعنی یک کسی ادعا بکنه خدایی بوده و هیچ چیزی هم نبوده که تغییرش بده ولی خودش که بوده ! میتونسته خودش خودش رو نابود بکنه و دنیارو خلق کنه !
پس لطفا به این تایپک جواب بدید و بگین از کجا میشه فهمید که خداوند خودش خودش رو نابود نکرده بنا به دلایلی ؟
x_xسلام.
یک مدتی هست که سوالی ذهنمو مشغول کرده و نمی دونم چرا هربار به دلایلی به پاسخ نمی رسم.امیدوارم در این تاپبک با کمک و فرمایشات جناب کارشناس و دیگر دوستان به پاسخ برسم.
سوال هم سادست و لی خیلی مهم.
ما با براهینی، مثل برهان وجود و امکان(بالفرض به یک علت العلل و یا واجب الوجود بالذاتی می رسیم)که خوب فلاسفه اسلامی و یا مذهبیون این علت العلل را مساوی با همان خدای ادیان ی خوانند و به اون صفاتی مثل رزاق ئ بخشنده و مهربان و عادل بودن می دن.گو یک انسان است.
خوب سوال اصلی این که این صفات رو از کجا و چرا به این علت الععل می دیم.خوب پاسخی که من گاها می شنوم.اینه که اون علت العلل باید یک موجود بدون نقض باشه و اینها.و نداشتن مثلا مهربانی و عدل رو فلاسفه اسلامی برای اون واجب الوجود یک نقض می دونن که خوب این اشکال داره...ولی در پاسخ این که اصلا، چرا نداشتن صفت عدل برای اون واجب الوجود نشان نقصانه؟؟اصلا چرا اون واجب والوجود رو باید موجودی دارای شعور بدونیم که بعد بخواهیم بهش صفت عدل و مهربان و بخشنده بودن نسبت بدیم.مثلا، پروتون یک خاصیت داره که الکترون و ذره با بار مخالف رو جذب خودش می کنه..این وسط این پروتون شعور نداره...فکر نداره...بخشنده و مهربان بودن در موردش گفتن بی معنیه...یا مثلا، ما به یک سنگ صفات بخشنده بودن نمی دیم...و فلاسفه اسلامی هم به شعور آدمی صفت زبری و سختی و درخشندگی که از صفات سنگ هاست نمی دن...هر چیز جای خودش دارای صفات و خصوصیاتی هست...حالا اون علت العلل هم صفات و خصوصیاتی داشته باشه...چرا ما به اون شعور نسبت می دیم...چرا به اون صفات انسانی نسبت میدیم؟؟اگر این نداشتن صفات انسانی برای او نقص است، نداشتن صفات یک سنگ برای او نقص نیست؟؟مثلا واجب الوجود درخشندگی و سختی سنگ رو نداره؟؟اصلا جسمیت نداره به قول فلاسفه...البته این ها مثال بود..که سوالم رو روشن و واضح بیان کنم...
پس سوال اصلی چرا ما علت العلل را حکیم و با شعور و با صفاتی انسانی می خوانیمش...؟؟
اگر به این سوال پاسخ داده نشه...به نظرم، همه اون صغری کبری ها که مثلا در برهان واجب و وجود بیان می شه تا به خدا برسیم، به بن بست و پوچی می رسه...چون این برهان، مثلا نهایت یک واجب الوجود رو ثابت می کنه که ما از خصوصیاتش آگاهی نداریم....حالا اثبات واجب وجود و یا خدایی که ما از صفاتش آگاهی نداریم و با اثبات نکردنش چه توفیثی و تفاوتی داره...و دوباره سوال مطرح می شه که اصلا خدایی وجود داره؟؟
زیاد حرف زدم...سوال ساده بود، امیدوارم، پاسخی ساده و روشن بگیرم.مرسی...