مسلمان واقعی
ارسال شده توسط Bichare در سهشنبه, ۱۳۹۷/۰۳/۲۲ - ۰۲:۰۸با سلام من میخوام مسلمان واقعی بشم ایا خدا منو میبخشه?
با سلام من میخوام مسلمان واقعی بشم ایا خدا منو میبخشه?
با نام و یاد دوست
سلام
یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود
لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:
سلام
می خوام صادقانه در دل کنم حالم داغوووووووووووووووووووووو ووووووونه
از 9 سالگی همیشه نمازم می خوندم و روزه ام هم می شدم
تا 16 سالگی که یکبار توی حموم اصلا ناخوادآگاه بدون اینکه فیلمی دیده باشم یا کسی بهم گفته باشه(دوست و رفیقی هم نداشتم) بدون احساس استمنا کرده ام اصلا هم نمی دونستم که این کار گناه دارد و اصلا چی هست و .... ای کاش حداقل یه معلمی یا پدر و مادر یا کسی بهم گفته بود یا مدرسه 1 کتابی بهمون داده بود که چنین کاری گناهی بزرگی است چه عواقبی دارد و ... اگر می دانستم غیر ممکن بودن یعنی غیر ممکن بود سمت گناه برم غیرممکن.
تا مدتی بود تا کم کم برای اولین بار فیلم مستهجنی که پدرم داشت رو مخفیانه دیدم برای اولین بار ....
گذشت تا اینکه رفتم انجمن اسلامی خیلی جو خوب و دوستانه ای داشت هر 5 شنبه برگزار می شد کلا 5 شنبه ها روز شادی بود برام. جلسات خوبی داشت از خداشناسی و اثبات خدا تا دین و شهدا و سیاست و ... کلا فضای منو عوض می کرد تا حدی که به کوچک ترین اهنگی گوش نمی دادم اکثر نماز شب و نماز 200 رکعتی میخوندم و کوچکترین نگاهی به نامحرم و... همه چیز عالی و دوست داشتنی بود
رفتم دانشگاه تهران اونجا به خاطر همین جو باعث شدم یکی از هم اتاقی هام که نماز خون بشه و پایبند کامل بشه و ... تا الان که داره دکترای حسابداری میگیره و الان من حسرت ایمان اون را دارم الان وقتی باهاش صحبت می کنم می بینم چه قدر انسان می تونه بزرگ و محکم و با تقوا باشه دمش گرم
گذشت کم کم جو دانشگاه و خوابگاه روم تاثیر گذاشت وارد سایت ها ضد خدا و ... شدم و حالا دیگه به همه چیز شک داشتم به همه چیز ولی دلم همیشه با خدا بود
رسیدم به سربازی توی سرباز خیلی پسر سر به زیری و کم رویی بودم ولی هم آسایشگاهی من توی سربازی اهل همه خلافی بودن تقریبا همه اونها از مواد بگیر تا موارد جنسی و ...
من کم کم دوست داشتم تجربه کنم رابطه جنسی و ...
وقتی اونها رو میدیم چه جوری عاشقانه با هم حرف می زنند یا می روند کنار هم و ...
تا اینکه 1 روز یه زنی ... شماره موبایل خودشو به من داد (با این که دوست داشتم با جسن مخالف رابطه داشته باشم ولی هرگز هرگز به خاطر حیا و خجالت و کم رویی کوچکترین قدیم برای این کار بر نمی داشتم)
هیچ وقت نمی بخشمش کثافت هم شرف خودشو نابود کرد هم کثافت منو منحرف کرد این خانم شوهر داشت و متاسفانه کاری که نباید بشه شد چندین مرتبه هم تکرار شد ای خدا با این که اونم نماز می خوند خیلی معتقد بود ... ولی به خاطر اعتیاد شوهرش و اینکه آرایشگاه داشت و اکثر زنا از دوست پسراشون تعریف می کردن و ... اونم مثل من هوس دوست کرده بود و به این منجلاب وارد شده بودسربازی تموم شد بعد سرباز هم چند ماهی باهاش صحبت می کردم ولی دیگه ترسیدم گفتم حداقل تا قبل ازدواج مثل 1 جوان پاک زندگی کنم و رابطه رو کاملا قطع کردم هرچند 1هفته بعد قطع کردن کامل رابطه بابام گوشی امو دیدم بود با اس ها کلا ابروم رفت یعنی دیوانه شده بودند پدر و مادرم اصلا باور نمی کردم پسر مومن و باحیاشون اینجوری شده باشد بله کلا ابروی من رفت.و باعث ازاد واذیت خیلی برای پدر و مادر شد این فهمیدن هرچند 2 روز بعد کلا هیچ چیزی به روی من نیاوردن.اون دنیا که دیگه همه از کثافت کاری من خبر دار میشه ای وای از قیامت و رسوایی قیامت چه جوری باید جواب شوهر اون زن رو بدم...
گذشت دیگه واقعا تصمیم گرفته بودم که تا ازدواج جوانی پاکی رو داشته باشم همین ماه رمضانی خیلی ماه عالی بود چه روزه هایی خوب و لذت بخشی چه شب های قدر و دعای جوشن های لذت بخشی خیلی خوب بود ولی رمضان تمام شد و کم کم دوباره توی محیط کار و ... وسوسه می کردم جوری که حسرت اونهایی رو می خوردم که دوست جنس مخالف دارند ادم چقدر باید احمق باشه که حسرت گناه داشته باشه بله گذشت
تا اینکه پدر و مادر رفتن مشهد هر چند اصرار کردن ولی من حال مشهد نداشتم یعنی آقا نطلبید ... خانواده رفتن و من تنها ماندم توی خانهیک روز به خدا به صورت خیلی غیر عادی خیلی غیر عادی سردرد شدم توی سرکار زودتر از زمان مقرر از سرکار اومدم بیرون به صورت عجیب و اولین بار مستقیم نرفتم خونه و1 چهاراه رفتم بالاتر بی جهت بی اراده و عجیب و غریب و ... 1 زن بی حیایی دیدم که خیلی عجیب و غریب برای اولین بار دنبال اون رفتم و بهش شماره دادم(خودم باورم نمیشه من این کارها رو بکنم هنوزم باورم نمی شه من اینقدر عوضی هستم) بله این خانم هم شوهر دارد و من توی خونه تنها هستم ماشین بابام هم توی خونه هست و همه چیز محیا و اون هم به خاطر رسیدگی نکردن شوهرش بی توجهی شوهرش نیازی که شوهرش رفع نمی کرد با من دوست شد و من به جای اینکه توی حرم امام رضا باشم تو رختخواب زنا رفتم چقدر تفاوت داره ............... واییییییییییییییییییییییی ییییی
و الان که آتش شهوت فروکش کرده دیوانه وارد دارم حسرت پاکی می خورم دیوانه وارد حسرت جوانایی رو می خورم که پاک هستن و به قول قران به زنا نزدیک نمی شن زنا نباید نزدیک شدن یعنی نباید بهش فکر کرد نباید چشم رو ازاد گذاشت ولی من نکردم
ای جوانای که پاک هستی به خودتون ببالید به قرآن قسم هیچ چیز توی زنای 10 دقیقه نیست هیچ چیز فقط پاکی و خدا ماندگاره کاش اینو من قبل زنا درک می کردم و پاک می موندم ای کاش
ولی الان چیکار کنم نمی دانم و منتظرم که چنین عاقبیتی هم نصیب خودم و زنم بشوند که 1 انسان بی شرفی مثل من زن منو بدزد
وای به حال ما زناکاران به خاطر شهوت به خاطر 10 دقیقه از ولایت خدا خارج می شیم
امان از قیامت امان ییییی
دیشب با دعای کمیل کلی گریه کردم و توبه کردم ولی ظهری دوباره جواب اس اون دادم
وقتی وارد منجلاب میشی دیگه هرچقدر دسته و پا بزنی بیشتر داخلش میری
دلم گرفته و داغون می دونم خدا از دستم ناراحته و حالا نمی تونم قطع کنم چیکار کننممممم :Ghamgin: :Ghamgin: :Ghamgin:
با تشکر
در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol: