غریزه جنسی

تغییر احکام دینی به خاطر ضعف انسان در کنترل غریزه جنسی

سلام و عرض ادب در سوره بقره حکم روزه و رابطه جنسی با همسر تغییر می کند ...روزه سوال من نیست بحث غریزه جنسی سوالمه که ابتدا خدا حکم کرده در کل ماه رمضان نباید با همسران خود رابطه جنسی داشته باشید بعد که خبر می رسد که خیلی از مردم توانایی این کار را ندارند حکم جدید نازل می شود و هم حکم روزه راحت تر می شود و هم حکم رابطه جنسی تغییر می کند و شبها بعد افطار حلال میشه که با همسران خود در ارتباط باشید و گفته شده خدا می دانست که شما بخود خیانت می کنید آیه 187 مذکور سوره بقره آمیزش جنسى با همسرانتان در شب روزه دارى حلال است، آنها لباس شما هستند و شما لباس آنها.  خداوند مى دانست که شما به خود خیانت مى کردید (و این کار را که ممنوع بود بعضا انجام مى دادید) پس توبه کرد بر شما و شما را بخشید. اکنون با آنها آمیزش کنید و آنچه را خدا بر شما مقرر داشته طلب نمائید. بخورید و بیاشامید تا رشته سپید صبح از رشته سیاه (شب) براى شما آشکار گردد، سپس روزه را تا شب تکمیل کنید، و در حالى که در مساجد مشغول اعتکاف هستید با زنان آمیزش نکنید، این مرزهاى الهى است، به آن نزدیک نشوید، خداوند این چنین آیات خود را براى مردم روشن مى سازد، باشد که پرهیزگار گردند   دو تا سوال مهم دارم از این آیه شریفه 1-خدایی که می دانست انسان نمی تواند 30 روز ماه رمضان در اوج ضعف روزه داری که گرسنه می کنه آدم رو و نیاز جنسی کمتر میشه باز انسان ها اکثرا نمی تونن جلو غریزه جنسی خودشونو بگیرن چجوری قبلش چنین حکمی رو میده که چند وقت بعد تغییرش میده؟ در اینکه او خداست و هرکاری بخواد می کنه و هر حکمی رو تغییر و نسخ می کنه و غیره شکی نیست اما به عنوان یه حاکم حکمی ضعیف رو به نظر ارائه داده تا تخفیف در حکم و یا امتحان بندگانش و یا از حرمت حکم گذشتن و هر دلیلی بیاریم یه مقداری تهش آدم یه حس بدی بهش دست میده این تغییر حکم رو از خدایی می بینه که معروفه به احکم الحاکمین   2-دومین سوالم از همه مهم تره چون عمری هم خودم هم بسیاری از امثال من باهاش درگیریم...15 ساله قصد دارم ازدواج کنم و هر راهی غیر همسر که گفته شده حرامه و حتی خود ارضایی لعنت خدا و جمیع خلایق بر اون فرد را در بر داره رو نباید انجام داد..من هر بار 40 روز 50 روز ترک کردم و راهی برای ارضا نداشتم و موفق به ازدواج نشدم و این مشکل با توجه به زندگی سخت امروزی برای میلیون ها نفر هست...خدایی که می دونسته حتی در ماه رمضون با رزوه گرفتن هم اکثر مسلمونای نزدیک به پیامبرش که در حضور او بودن نمی تونن جلو خودشونو بگیرن و زن هم داشتن و نمی تونن 30 روز صبر کنن...و در جای دیگه گفته غیر از همسرانتان از هر راهی برید از حد در گزرنده هستید و ستم کارید و خود ارضایی هم نمیشه کرد لعنت میشیم...پس چرا برای ماهایی که راه ازدواج نداریم و به هر دلیلی مجردیم فکر ما نبوده؟ خودش میگه می دونستم نمی تونید این 30 روز طاقت بیارید...حالا از ما چجوری انتظار دارید راه زناشویی نداریم تا کی جلو شهوت بگیریم..زنا نکنیم خود ارضایی نکنیم پس چکار کنیم...این نشون میده واقعا 95 درصد آدما نمی تونن حتی 30 روز هم که شده جلو غریزه جنسی رو بگیرن پس ترک کردن اون به نظر راه درستی نیست پس چطور خدا ازمون می خواد تقوا پیشه کنیم؟ تمام سال هم روزه باشیم بازم 90 درصد آدما نمی تونن جلو شهوت رو بگیرن

کنترل شهوت با خودارضایی

به نام الله متعال
با سلام و احترام
درباره خود ارضایی سوال دارم
ازدواج سخت شده و ازدواج برای کنترل غریزه تقریبا امری محال شده.
شهوت وسیله قابل کنترلی نیست, میشه تا حدودی خود رو مهار کرد ولی ذاتا و غریزه ای باید انسان مخصوصا مرد خودش رو خالی کنه , حتی مطالب علمی و تحقیقی زیادی درباره حلوگیری از خودارضایی و ... وحود داره ک گفته میشه باید هر مدت یبار خود ادم.خودش رو تخلیه کنه و...
اما از طرفی امری حرام و بد اتلاق میشه
لطفا توضیحات بهتر و یا کامل تری ارایه کنید تا استفاده کنیم
ممنون از زحمات شما و کارشناسانتان

وسواس فکری نسبت به نگاه کردن

انجمن: 

با سلام خدمت شما و تشکر از مرکز خوبتون.
راستش من چن وقته که دچار یه وسواس فکری شدم. نگاه‌ به محارمم برام تحریک کنندس بدون اینکه من بخوام. از این موضوع به شدت ناراحتم و غیرتم اجازه تحمل چنین افکاری رو نمیده و در صدد درمان اون هستم. من 15 سالمه. چطور باید این مشکلمو رفع کنم؟ اینم بگم که من شخص فوق العاده مذهبی هستم
.

هر وقت صورت زنی و یا صدایش را می شنوم تحریک میشوم

با سلام بنده پسری 14 ساله هستم من هروقت تلویزیون میبینم هروقت صورت زنی ویا صدایش را میشنوم تحریک میشوم و گاهی اوقات مهمانی میرویم و گاهی به محرم ها نگاه میکنم هم تحریک میشوم و روز به روز دارد تحریکاتم به چیز های دیگر زیاد تر میشود واقعا دیگر خسته شدم هرگاه صدای زنی می اید یا گوش هایم را میگیرم و یا خود ر ا ازان جا دور میکنم قصدم هم تحریک نیست و خیلی کم تحریک میشوم ایا باید به کار های خود ادامه بدهم ونه تلویزیون ببینم ونه مهمانی بروم؟ اگر اینطوری باشد باید خود را از زندگی محروم کنم لطفا مرا راهنمایی کنید

نیاز جنسی ام رو چگونه برطرف کنم؟


با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا سوال ایشان ضمن حفظ امانت، جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم، با نام کاربری "مدیر ارجاع سؤالات" درج می شود:

نقل قول:

سلام
من دختر ۳۲ ساله ای هستم که مجردم .
خانواده خوب و متدینی دارم و تحصیل کرده ام.ولی تا حالا خواستگار مناسبی نداشتم.
شدیدا نیاز جنسی اذیتم میکنه . سعی کردم کنترل کنم و کمتر دست به خودارضایی بزنم .
مدتی این قدر افسردگی داشتم که تا حد خودکشی هم پیش رفتم . بارها توبه کردم از خدا خواستم که کمکم کنه .
روز به روز غریزم بدتر میشه . سعی کردم پاک بمونم و با کسی سکس نکنم . هر کاری میکنم فکر نکنم و خودمو مشغول کنم بازم بعد مدتی سراغم میاد . خسته ام خ وقته وجود خودمو احساس نمیکنم .
وقتی میخوابم دیگه نمیخوام هرگز بیدار شم .
میخوام کسی باشه درکم کنه نه فقط برا این موضوع .از روابط قبل ازدواج هم خوشم نمیاد و دوست دارم سالم و پاک باشم . چیکار کنم ؟
فشار روم زیاده . همه راههای توبه و توکل به خدا و .‌.‌ .. همه رو میدونم نیاز به ذکر نیست .
شبها از شدت فشار فقط گریه میکنم به درگاهش پناه میبرم .
نمیدونم این طور پیش بره چیکار کنم . احتمالا کارم باز به خودکشی برسه .
ضعیفم کرده تحملش سخته برام .
خواهش میکنم سریع جوابمو بدین ؟

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

رفتار ناپسند همسرم در گذشته و تأثیر آن بر زندگی فعلی ما

سلام دوستان
وقت شما بخیر باشه
من ی سال ازدواج کردم
خودتون می دونید که دخترا اول دنبال شوهر می گردن بعد که گیر اوردن ناز می کنن. (البته جسارت به همه دخترا نمی کنن ، بعضیاشون واقعا همون طور که پیامبر گفته گل هستن)

من ۲۷ سالمه خانومم ۲۰ سالشه.
خیلی چیزا رو نشون نمی داد قبل ازدواج خیلی خوب بود ، من خیلی هم تحقیق کردم فقط می گفتن مادر خانومم داخل زندگیتون دخالت می کنه.
از موقعی که فهمیدم با ی پسری ارتباط داره ناراحت شدم . من مثل جونم دوستش داشتم.
فهمیدم داداش خانومم از پسره پول می گرفته و گذاشته خانومم براش دختر مخ بزنه Sad
ی چیز دیگم فهمیدم ، داداش خانومم با استفاده از خانومم به پسرا زنگ میزده و میداده خانومم صحبت کنه و ازشون شارژ می گرفته .
دنیا چقد می تونه کثیف باشه.
من اصلا دختر ببینم سرمو میندازم پایین ی موقع به گناه نیفتم . خیلی وقتام بهم پیشنهاد های دوستی میکردن دخترا ولی من بخاطر ناموسم هیچ وقت کسیو به گناه ننداختم.
ترسم از به گمراه کشیدن دختر مردم.
وقتی این داستانارو فهمیدم واقعا متاسف شدم.
نمی دونم چرا خدا با من این کارو کرد. چرا منو نمیکشه از رو زمین بیرون ، حالم بهم می خوره از آدما .
الانم قضیه رو به خانومم گفتم که دلیلش چی بوده ، لج بازی می کنه ، بی محلی می کنه. اگه درخواست مسائل جنسی ازش داشته باشم بی محلی می کنه .

من به مرگم حاضرم ، سخته جلو این همه گناه و دخترای که حاضرن باهات بخوابن داخل دنیا زندگی کنیم ، از طرف دیگه فشار گناه و مسائل جنسی آقایون که همه می دونن.

الان دوست دارم دیگه نیام خونه ، دوست دارم صبح برم سر کار تا موقعی که از پا در بیام .

موندم چیکار کنم با این وضع . خیلی آدمی ام که رو ناموسم حساسم که ارزشاش از بین نره .

من کارمند هستم ۷ میرم تا ۲ یا بعضی اوقات ۵ میام، این قضیه ها رو دیدم دیگه میلی به خونه رفتن ندارم دوست دارم فقط کار کنم تا ذهنم مشغول باشه.

راهنمایی کنید چیکار کنم اول میل جنسی رو داخل خودم از بین ببرم و دوم این که بی خیال خانومم بشم و کاراشو نادیده بگیرم تا بتونم با آرامش زندگی کنم .

اللهم عجل ولیک الفرج

داستان های زیبایی از نحوه کنترل و مدیریت نیروی قوی جنسی " داستان تحول شیخ رجبعلی خیاط

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم

همانطور که میدانید یکی از ویژگی هایی که انسان رو از حیوان جدا میکنه اینه که انسان میتونه
روی امیال خودش کنترل داشته باشه و مدیریت کنه و در مواقع لزوم بکار بگیره .

انسان باید افسار نیروی جنسی رو در دست داشته باشه نه اینکه نیروی جنسی افسار انسان رو بدست بگیره که میتونه ویران کننده باشه

این تاپیک داستان هایی زیبا از مدیریت و کنترل نیروی غریزه خواهیم گذاشت .

نقل قول پست ها ممنوع و حذف میکنم .
برای یکنواختی تاپیک

جوانی نزد عالمی آمد واز او پرسید:من جوان کم سن و سالی هستم اما آرزوهای بزرگی دارم و نمی توانم خود رااز نگاه کردن به دختران منع کنم، چاره ام چیست؟

عالم نیز کوزه ای پر از شیر به او داد و به او توصیه کرد که کوزه را به سلامت به جای معینی ببرد و هیچ چیزاز کوزه نریزد. واز یکی از شاگردانش درخواست کرد او را همراهی کند واگر شیر را ریخت جلوی همه ی مردم او را کتک بزند.

جوان نیز شیر را به سلامت به مقصدرساند. و هیچ چیز از آن نریخت.

وقتی عالم از او پرسید چند دختر را در سر راهت دیدی؟
جوان جواب داد: هیچ، فقط به فکر آن بودم که شیر را نریزم که مبادا در جلوی مردم کتک بخورم و در نزد مردم خوار و خفیف شوم.

عالم هم گفت: این حکایت انسان مؤمن است که همیشه خداوند را ناظر بر کارهایش میبیند و از روز قیامت و حساب و کتاب بیم دارد.

علت محتلم نشدن در خواب

با سلام و خسته نباشید... ‌
من تقریباً نزدیک یک ماه است که در خواب جنب نشدم و قبلا ها هر هفته یک بار در خواب جنب میشدم البته در این یک ماه مشغله فکری زیادی دارم و از نظر روحی و روانی بسیار ناراحت هستم و اصلا شهوت سراغم نیومده البته در قبلا سابقه خود ارضایی داشتم...
آیا جنب نشدن من به خاطر مشکلات روحی و روانی ام هست یا میتواند علل دیگری داشته باشد؟

متشکر زحماتتان...

برچسب: 

دوست دارم خدا رو حس کنم ...

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:


به نام خدا
پسر جوانی هستم 17 ساله با خانواده مذهبی ، در دبستان ، دوستانی نادرست داشتم که از آن موقع ذهنم را به شخصیت جنسی ام معطوف کردند . با ورود به راهنمایی دوران اوج گیری من شروع شد .

با خدا دوست بودم ، خدا هم به من لطف کرد ، در درس و اخلاق و تربیت و ... زبان زد بودم ، مدرسه و خانواده به من به خاطر رتبه ها و تربیتم توجه ویژه ای داشتند همه دوستان حسرت میخوردند ، پس از گذشت سال اول راهنمایی شیطان موقع مناسبی برای نابودی من دید و دوران سقوطم شروع شد ، به خاطر همان حسی که در کودکی ام بیدار شده بود و سوالاتی که برایم بی پاسخ می ماند و کسی نبود برایم توضیح دهد ، به صورت مخفیانه به اینترنت می رفتم تا چشم و گوشم کم کم باز شد .

در این حین تنها راه آشنایی من با احکام اسلام رساله بود ولی فهم من هنوز آن قدر نبود که متوجه شوم . اتفاقات بعد از بلوغ ، آشنایی ناگهانه با احکام و ... باعث شد به وسواس مبتلا شوم ، چند بار وضو ، چند بار نماز ، چقدر شستشو و چقدر بی عقلی هایی که کردم....!

با خارج شدن مذی فکر میکردم جنب شدم . دوروز یکبار حمام بودم ، لباس هایم را زود به زود عوض میکردم تا کاملا دید خانواده نسبت به من عوض شد و مرا وسواسی دانستند ، نیاز جنسی در من ایجاد شد ،احتلامم زیاد بود و از این بابت خیلی اذیت شدم ، من که هنوز استمنا بلد نبودم تصاویر مستهجن میدیدم ، تصورات جنسی می کردم و با خود لذت میبردم.

این بازی کردن ها و تصویر دیدن ها ادامه پیدا کرد و کرد تا اتفاقی استمنا کردم و تا حالا که 1 سال و نیم است مبتلا هستم. باز به دنبال فیلم و تصاویر نامناسب رفتم اما خدارو شکر دیدنشون رو ترک کردم اما حالا با دیدن کوچک ترین تصویر عادی باز هم تحریک میشوم و دوباره به سمت گناه میرم . همش توبه میکنم ، میشکنم ، مدتی آن قدر حالم خوب میشود که برای نماز جماعت صبح به مسجد میروم و مدتی باز گناه .

ازهمه مهم تر چند جای منزل را نجس کردم و با عدم توانایی در تطهیر خانه و با انتقال نجاسات ، علاوه بر زندگی خود و پدر و مادرم ، مسئول زندگی دیگران نیز هستم . اگر بخواهم تطهیر کنم خیلی سخت است و خانواده علتش را وسواس من میدانند و نمیگذارند اگر هم بگویم به خاطر استمنا و انحرافات گذشته است آبرویم خواهد رفت.

به دلیل مشغولیت فکری به خاطر عدم پاکی در زندگی تمرکزم را از دست داده ام ، و هر چه سعی میکنم درستش کنم بدتر می شود.

علنا به خانواده گفتم که میخواهم ازدواج کنم و آنان پذیرفتند که پس از کنکور شرایط را فراهم کنند و هزینه را هم متقبل شوند ، اما خب تا آن موقع خیلی فاصله است ، از طرفی جوانی در این سن آمادگی ازدواج ندارد ، فقط به فکر نیازش است . در خود آمادگی ازدواج نمیبینم و اکنون برای رهایی از گناه شب ها یک ساعت ورزش میکنم ، نمازم را میخوانم ، دینم را از توحید مورد مطالعه قرار می دهم ، دوست دارم با مهارت های زندگی آشنا شوم ، به کار های جذاب مثل برنامه نویسی مشغولم ، قرآن گوش میدهم ، دعا می خوانم ، گریه میکنم ، توبه میکنم ، همان راهکارهای عمومی را اعمال می کنم ، اما باز زحماتم را هدر میدهم و مدتی دور از معنویتم و دوباره از نو...!

حال من هستم و قلبی مملو از ناراحتی و ذهنی مشغول و خانه ناپاک و افسردگی و بدخلقی و تندی و افت تحصیلی ، فشار تحصیل در سمپاد و نیاز به ازدواج و روحیه ای ضعیف و شخصیت و ایمانی متزلزل و نگران آینده و کار و درامد و شایدم وسواس ، همچنین پشیمان از گذشته و با دید بد خانواده و... .

إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ...
كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ

با دیدن این دو قسمت از قرآن به خودم میگم خودت کردی که لعنت بر خودت باد ، سختی بکش تا جونت دراد.

دوست دارم به زندگی عادی برگردم ، دوست دارم درس بخونم ، دوست دارم خدا رو حس کنم...

راه نشانم بده ای راهنما...


با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

سوالی در مورد ازدواج و تعدیل غریزه جنسی

سلام

چرا غرایز جنسی و عاطفی به واسطه ازدواج.. فقط تعدیل میشوند و به کلی مرتفع نمیگردند؟
حکمت خداوند از قرار دادن چنین ویژه گی در آدمی چیست؟
اگر آدمی با ازدواج به کلی نیازش مرتفع میشد آیا باز این همه در دنیا خیانت و گناه جنسی داشتیم؟
واقعا حکمت خداوند از اینکه این نیاز را تنوع پذیر و سیرناشدنی قرار داده چه بوده؟

باتشکر