جمع بندی عوارض برقرار کردن ارتباط روحی با افراد
تبهای اولیه
یاهو یا من لا هو الا هو
سلام و عرض ادب
میخواستم بدونم ایا انشا نفس و برقرار کردن ارتباط روحی چه در خواب و چه در بیداری با افراد دیگر ایا عوارض برای فرد ارتباط برقرار کننده داره ؟
متشکرم
width: 700 | align: center |
---|---|
[TD="align: center"]با نام و یاد دوست | |
[/TD] | |
[TD="align: center"][/TD] | |
کارشناس بحث: استاد حافظ | |
[TD][/TD] | |
بسم الله الرحمن الرحیم
میخواستم بدونم ایا انشا نفس و برقرار کردن ارتباط روحی چه در خواب و چه در بیداری با افراد دیگر ایا عوارض برای فرد ارتباط برقرار کننده داره ؟
سلام علیکم
قبل از هر چیز باید بگویم پاسخ به این سؤال عن تحقیق نیست؛ چون هیچ تجربهای نسبت به این موارد نداشتهام؛
اما در عین حال، میتوان با استفاده از پیشنیازها و شرائطی که محققان برای انشاء نفس و این قبیل امور برشمردهاند به حدس و گمانهایی اشاره کرد؛
اگر مقصودتان از «عوارض»، عوارض جسمانی است:
از آنجا که عارفان پیشنیاز انشاء نفس را «تمرکز» قوی دانستهاند، و از آنجا که با تمرکز، برای مدت زمانی کوتاه - شاید در حد یک آن برسد- تعلقات انسان به بدن مادی کمتر از حالت عادی میگردد؛ طبیعتا این کم شدن التفات، موجب بروز آثاری در جسم انسان میشود؛
از جمله، اعصاب و سیستم عصبی ضعیف میگردد؛
با ضعیف شدن کارکرد سیستم عصبی، دیگر اعضا از جمله اعضای رئیسه -مانند قلب- تحت الشعاع قرار میگیرند؛
حال آیا میتوان گفت این تحتالشعاع قرار گرفتن موجب تخریب اعضای رئیسه میشود یا خیر؛ سؤالی است که نیازمند نظر کارشناسی متخصص است.
نقطه اتکا در اظهار نظر بنده همان کلمه «تمرکز شدید» است که موجب ضعیف شدن تعلق روح به بدن میگردد.
در موت اختیاری نیز امر به همین منوال است.
این مسئله در کلمات عارفان به «خلق به همت» تعبیر شده است؛
در خلق به همت، مسئله به این گونه است که موجودي در عالم طبیعت -عالم عناصر- محقق ميشود، که داراي وجودي بالفعل در حضرتي از حضراتِ مافوق-عوالم مثالی و عقلی- باشد. اين، به این معناست که در مسئلهی خلق، اشیاء از عدم خلق نمیشوند.
در حقيقت، عارف با تمرکز همت خود بر صورت شيئي که در حضرات مافوق قرار دارد، توانسته است به آن صورت، در عالم طبیعت خاکی، قالبي محسوس ببخشد.
همچنين، با حفظ کردن آن صورت در حضرت، يا حضرات مافوق، صورت محسوس را از انعدام و زوال حفظ ميکند.
ابنعربی در این باره مینویسد:
«... فإن بقاء المعلول يقتضي بقاء علته» (محييالدينبنعربي، فصوص الحکم، تعليقه، ص 80-81).
گفتنی است برای کملین -انسان کاملِ مکمِّل- انشائات نفس و ارتباطات روحی، نیاز به تمرکز و تجمیع همت ندارد؛
در نتیجه، هیچ یک از حرفهای گفته شده -در بالا- در مورد آنان صدق نخواهد کرد.
سلام و عرض ادب
1-منظور بنده عوارض روحی هست
2-و اینکه ایا دیگران اختیار دارند که اجازه ندهند مورد انشا نفس دیگری قرار بگیرد ؟ (یعنی فرد نگذارد که با او ارتباط روحی برقرار بشه)
لطفا اجازه بدید این تاپیک باز بمونه فعلا تا افراد با تجربه هم نظر بدهند
متشکرم
باسمه الأعلی
عرض سلام و ادب
یاهو یا من لا هو الا هوسلام و عرض ادب
میخواستم بدونم ایا انشا نفس و برقرار کردن ارتباط روحی چه در خواب و چه در بیداری با افراد دیگر ایا عوارض برای فرد ارتباط برقرار کننده داره ؟
متشکرم
از آنجایی که ایجاد چنین رابطه ای مسبوق به ایجاد رابطه ی عاطفی و احساسی با فرد ثانی است
قطعا موجب عوارض معنوی برای روح است مگر آنکه آن فرد از انبیاء یا اولیاء الهی باشد که روح
به طور خودآگاه و ناخودآگاه به لحاظ توجه،محبت و سنخیتی که با آن ذوات نورانی دارد متوجه
آن حضرات شود.
عوارض معنوی برای روح است
مثلا چه عوارضی ؟
ممکنه فرد ثانی از ایجاد ارتباط ممانعت کنه و نخواد؟
من که در این زمینه سوادی ندارم و حمه میدونن بیصوادم
اما یه مطلبی رو در ادامه فرمایشات بزرگان انجمن بگم
با توجه به ضررهای جسمی و روحی که برشمرده شده
در زمینه انشاء نفس شما مراتب اونو میدونید؟
آیا وقت کردید تا بحال به حقه های اون فکر کنید؟
آیا میدونید هر فردی با ایجاد یه رابطه فکری (( تله پاتی)) میتونه شما رو در این روند محروم کنه یا به کارتون سرعت ببخشه
آیا میدونید بعد از این کارتون فردی رو ناخواسته مدیون کردید
شما میشید باعث تمامی اتفاقاتی که برای فرد بعدا پیش میاد چون سرنوشتش رو ناخواسته تغییر دادید
التماس دعای خیر
با توجه به ضررهای جسمی و روحی که برشمرده شده
در زمینه انشاء نفس شما مراتب اونو میدونید؟
آیا وقت کردید تا بحال به حقه های اون فکر کنید؟
آیا میدونید هر فردی با ایجاد یه رابطه فکری (( تله پاتی)) میتونه شما رو در این روند محروم کنه یا به کارتون سرعت ببخشه
آیا میدونید بعد از این کارتون فردی رو ناخواسته مدیون کردید
سلام و عرض ادب
دقیقا بنده هم برای دانستن این موارد تاپیک باز کردم
خوشحال میشم اگر اطلاعات وسیعی دارید راهنمایی کنید
باسمه الأعلی
مثلا چه عوارضی ؟
ممکنه فرد ثانی از ایجاد ارتباط ممانعت کنه و نخواد؟
بستگی به هدف شخص از تلاش برای ایجاد چنین رابطه ی دارد.
ممکن است فرد را دچار آشفتگی روحی،تردید،تلاطم و نا آرامی کند.
بسم الله الرحمن الرحیمسلام علیکم
قبل از هر چیز باید بگویم پاسخ به این سؤال عن تحقیق نیست؛ چون هیچ تجربهای نسبت به این موارد نداشتهام؛
اما در عین حال، میتوان با استفاده از پیشنیازها و شرائطی که محققان برای انشاء نفس و این قبیل امور برشمردهاند به حدس و گمانهایی اشاره کرد؛
اگر مقصودتان از «عوارض»، عوارض جسمانی است:
از آنجا که عارفان پیشنیاز انشاء نفس را «تمرکز» قوی دانستهاند، و از آنجا که با تمرکز، برای مدت زمانی کوتاه - شاید در حد یک آن برسد- تعلقات انسان به بدن مادی کمتر از حالت عادی میگردد؛ طبیعتا این کم شدن التفات، موجب بروز آثاری در جسم انسان میشود؛
از جمله، اعصاب و سیستم عصبی ضعیف میگردد؛
با ضعیف شدن کارکرد سیستم عصبی، دیگر اعضا از جمله اعضای رئیسه -مانند قلب- تحت الشعاع قرار میگیرند؛
حال آیا میتوان گفت این تحتالشعاع قرار گرفتن موجب تخریب اعضای رئیسه میشود یا خیر؛ سؤالی است که نیازمند نظر کارشناسی متخصص است.
نقطه اتکا در اظهار نظر بنده همان کلمه «تمرکز شدید» است که موجب ضعیف شدن تعلق روح به بدن میگردد.
در موت اختیاری نیز امر به همین منوال است.
این مسئله در کلمات عارفان به «خلق به همت» تعبیر شده است؛
در خلق به همت، مسئله به این گونه است که موجودي در عالم طبیعت -عالم عناصر- محقق ميشود، که داراي وجودي بالفعل در حضرتي از حضراتِ مافوق-عوالم مثالی و عقلی- باشد. اين، به این معناست که در مسئلهی خلق، اشیاء از عدم خلق نمیشوند.
در حقيقت، عارف با تمرکز همت خود بر صورت شيئي که در حضرات مافوق قرار دارد، توانسته است به آن صورت، در عالم طبیعت خاکی، قالبي محسوس ببخشد.
همچنين، با حفظ کردن آن صورت در حضرت، يا حضرات مافوق، صورت محسوس را از انعدام و زوال حفظ ميکند.
ابنعربی در این باره مینویسد:
«... فإن بقاء المعلول يقتضي بقاء علته» (محييالدينبنعربي، فصوص الحکم، تعليقه، ص 80-81).گفتنی است برای کملین -انسان کاملِ مکمِّل- انشائات نفس و ارتباطات روحی، نیاز به تمرکز و تجمیع همت ندارد؛
در نتیجه، هیچ یک از حرفهای گفته شده -در بالا- در مورد آنان صدق نخواهد کرد.
سلام و احترام
منظور از صورت محسوس صورت مادی است یا صورت مثالی؟و در هر یک از دو حال آیا این صورت،قابل مشاهده توسط دیگران نیز هست؟
سوال دیگر اینکه اگر نفسی که انشاء میشود متعلق به یک فرد زنده باشد هم این کار ممکن است و آیا اون فرد متوجه خواهد شد؟
سوال دیگر اینکه آیا هیچ یک از عرفان تابحال گزارشی از انجام چنین کاری ارائه کرده اند؟
سوال دیگر اینکه اگر نفسی که انشاء میشود متعلق به یک فرد زنده باشد هم این کار ممکن است و آیا اون فرد متوجه خواهد شد؟
سلام
انسان میتونه صورت مثالی اشخاص رو انشا کنه و اگر قدرت روحی شخص بالا باشه میتونه فرد مورد انشا قرار گرفته رو هم مطلع کنه
انشائات نفس
ممکنه در این باره کتاب معرفی کنید که کامل و مفصل و شفاف باشه
ممنون
سلام
انسان میتونه صورت مثالی اشخاص رو انشا کنه و اگر قدرت روحی شخص بالا باشه میتونه فرد مورد انشا قرار گرفته رو هم مطلع کنه
یعنی ممکنه شخصی که انشاء میکنه از اون فرد سوال کنه و او پاسخ دهد؟در واقع اگر اینطور نباشه،این انشاء کردن چه فایده ای خواهد داشت؟
سلام
انسان میتونه صورت مثالی اشخاص رو انشا کنه
جناب حافظ در پستشون فرموده اند در عالم عناصر و طبیعت خاکی میتواند آن را به صورت محسوس محقق کند.این سوال به همین دلیل پیش آمد برایم.
یعنی ممکنه شخصی که انشاء میکنه از اون فرد سوال کنه و او پاسخ دهد؟در واقع اگر اینطور نباشه،این انشاء کردن چه فایده ای خواهد داشت؟
برا خود من سوال هست که از کجا باید بدونیم انچه که دیدیم واقعا انشا شده یا در قوه تخیل ما فقط حضور داره ؟
نشانه انشا شدن چیه اصلا؟
منظور از صورت محسوس صورت مادی است یا صورت مثالی؟و در هر یک از دو حال آیا این صورت،قابل مشاهده توسط دیگران نیز هست؟
سلام علیکم
میتواند بدن مثالی باشد میتواند بدن مادی باشد.
اگر بدن مثالی باشد طبیعتا قابل مشاهده برای همه نیست؛ همانطور که جبرئیل تنها برای رسول الله صلی الله علیه و آله قابل مشاهده بود؛
اگر بدن مادی باشد برای همه قابل مشاهده است
سوال دیگر اینکه اگر نفسی که انشاء میشود متعلق به یک فرد زنده باشد هم این کار ممکن است و آیا اون فرد متوجه خواهد شد؟
هر کسی نمیتواند به این امور اقدام کند؛
انسان کامل بیشتر از هر ویژگی دیگری، عبد محض رب است و بدون اذن الهی دست به اقدامات حقانی نمیزند؛
به عنوان مثال، گاهی جبرئیل به شکل و شمائل دحیه کلبی برای پیامبر صلی الله علیه و آله ظاهر میشد؛
این یعنی یک انشاء نفس دیگری؛ دحیهی کلبیِ معهود و شناخته شده، غیر از این دحیه کلبی خواهد بود.
طبیعتا وقتی انشاء نفس دیگری باشد، موجودیتها متفاوت خواهد بود.
البته برخی مفسران، ظرف این ظهور را در عالم مثال میدانند نه عالم ماده.
نقلی است که بنده مستند آن را در کتب معتبر حدیثی نیافتم که چهل نفر بتدریج در مسجد وارد شدند و صحبت کردند هر کدام میگفت دیشب علی(ع)در خانه ما میهمان بود.رسول خدا (ص) فرمود: دیشب علی(ع)میهمان ما بود. جبرئیل نازل شد و عرض کرد، یا رسولاللّه دیشب علی(ع)میهمان خدا بود (کتاب کرامات العلویة، نوشته علی میرخلفزاده)
این از قبیل انشاء صورت و انشاء نفس است.
منظور بنده عوارض روحی هست
با سلام
معمولا، کلمه عوارض در مورد امور مادی به کار میرود.
و اینکه ایا دیگران اختیار دارند که اجازه ندهند مورد انشا نفس دیگری قرار بگیرد ؟
نفس انشاء شده غیر از آن قبلی است؛ بنابراین، اجازه و عدم اجازه در این جا بیمعناست.
بله اجازه و عدم اجازه، در مورد ارتباط روحی با افراد مطرح هست؛ که مورد با مورد متفاوت است اگر مورد خاصی مد نظرتان است مشخصاتش را ذکر کنید تا روی هوا حرفی زده نشود.
در مورد سؤال آغازینتان هم بفرمایید عوارض برای فرد، منظور کدام فرد است؟ فرد برقرار کننده ارتباط یا فردی که مخاطب این ارتباط است؟
در مورد سؤال آغازینتان هم بفرمایید عوارض برای فرد، منظور کدام فرد است؟ فرد برقرار کننده ارتباط یا فردی که مخاطب این ارتباط است؟
منظورم هر دو مورد هست
بله اجازه و عدم اجازه، در مورد ارتباط روحی با افراد مطرح هست؛ که مورد با مورد متفاوت است اگر مورد خاصی مد نظرتان است مشخصاتش را ذکر کنید تا روی هوا حرفی زده نشود.
یعنی بین ارتباط روحی و انشا نفس تفاوت هست؟ اگر بله چه تفاوتی هست و نشانه مورد انشا قرار دادن شخص چیه ؟از کجا باید بدونیم پیاممون و انشااتمون منتقل شده؟
منظورم هر دو مورد هست
با سلام
فرد برقرارکننده ارتباط، چون از موضع برتر است، ارتباط برای او به مثابه یک ابزار خواهد بود تا با آن به هدف خویش دست یابد؛
اما فردی که مورد ارتباط واقع شده، طبیعی است که متأثر خواهد شد.
ارتباط با یک سگ هم اثر دارد چه برسد به این نوع ارتباط برنامهریزی شده.
یعنی بین ارتباط روحی و انشا نفس تفاوت هست؟
ببینید شما گفتید « ایا دیگران اختیار دارند که اجازه ندهند مورد انشا نفس دیگری قرار بگیرد ؟»
به عرض رسید که
نفس انشاء شده غیر از آن قبلی است؛ بنابراین، اجازه و عدم اجازه در این جا بیمعناست.
وقتی که ارتباطی برقرار میشود، نفس مخاطب سرجای خود است و انشائی در مورد آن صورت نگرفته؛
و لذا اجازه و عدم اجازه بیمعناست؛
این فاعل ارتباط است که میتواند با انشاء صورت مثالی، در نزد مخاطب، با وی ارتباط برقرار کند.
حتی لازم نیست این ارتباط، در قالب جسم مادی باشد.
باسمه اللطیف
عرض سلام و ادب
و اینکه ایا دیگران اختیار دارند که اجازه ندهند مورد انشا نفس دیگری قرار بگیرد ؟ (یعنی فرد نگذارد که با او ارتباط روحی برقرار بشه)
خواهر گرامی پاسخی که حضورتان تقدیم شد به قرینه ی قسمت رنگی از فرمایشتان بود که در واقع همان تله پاتی یا دور آگاهی است
وگرنه نفوس ضعیفی که در عالم حس محبوسند قادر به انشاء صور مثالی و یا عقلی نیستند.
به عنوان مثال، گاهی جبرئیل به شکل و شمائل دحیه کلبی برای پیامبر صلی الله علیه و آله ظاهر میشد؛
این یعنی یک انشاء نفس دیگری؛ دحیهی کلبیِ معهود و شناخته شده، غیر از این دحیه کلبی خواهد بود.
طبیعتا وقتی انشاء نفس دیگری باشد، موجودیتها متفاوت خواهد بود.
البته برخی مفسران، ظرف این ظهور را در عالم مثال میدانند نه عالم ماده.
نقلی است که بنده مستند آن را در کتب معتبر حدیثی نیافتم که چهل نفر بتدریج در مسجد وارد شدند و صحبت کردند هر کدام میگفت دیشب علی(ع)در خانه ما میهمان بود.رسول خدا (ص) فرمود: دیشب علی(ع)میهمان ما بود. جبرئیل نازل شد و عرض کرد، یا رسولاللّه دیشب علی(ع)میهمان خدا بود (کتاب کرامات العلویة، نوشته علی میرخلفزاده)
این از قبیل انشاء صورت و انشاء نفس است.
انشاء صورت است یا انشاء نفس؟
فرمودید نفس انشا شده غیر از آن قبلی است
اگر انشاء صورت است خب باید یک نفسی هم موجود باشد.این نفس یا همان نفس آن شخص است یا نفس دیگری غیر لز آن است. اگر حالت دوم باشد،معنایش چیست؟وقتی این نفس ،نفس اون شخص نیست پس این شخص هم اون شخص نیست.
اگر هم انشاء نفس باشد باز همین سوال پیش میاید.
سلام عرض ادب
من که در این زمینه سوادی ندارم و حمه میدونن بیصوادم
اما یه مطلبی رو در ادامه فرمایشات بزرگان انجمن بگم
با توجه به ضررهای جسمی و روحی که برشمرده شده
در زمینه انشاء نفس شما مراتب اونو میدونید؟
آیا وقت کردید تا بحال به حقه های اون فکر کنید؟
آیا میدونید هر فردی با ایجاد یه رابطه فکری (( تله پاتی)) میتونه شما رو در این روند محروم کنه یا به کارتون سرعت ببخشه
آیا میدونید بعد از این کارتون فردی رو ناخواسته مدیون کردیدشما میشید باعث تمامی اتفاقاتی که برای فرد بعدا پیش میاد چون سرنوشتش رو ناخواسته تغییر دادید
لا اله اله انت ، سبحانک انی کنت من الظالمین
التماس دعای خیر
سلام!احسنت بر شما
در تکمیل حرف دوستمون آقای بهشت برین
باید بگویم من بارها و بارها این کار را انجام داده ام.حتی تونستیم ارتباط هم بگیریم و حضورش را کاملا حس کنیم.نمی دونم دختر هستید یا پسر ولی اگر دختر هستید برای شما تبعات خوشی ندارد!
اگر دختر هستید برای شما تبعات خوشی ندارد!
سلام. یعنی چی؟ چه تبعاتی مثلا میتونه داشته باشه؟!
باسمه المصور
عرض سلام و ادب
انشاء صورت است یا انشاء نفس؟.
ابتدا برای ورود به بحث شما و جناب حافظ عذرخواهم.
نفس قدرت انشاء صورت را دارد یعنی فاعلِ انشاء صور نفس است به تعبیری نفس انسان مصور است.
فرمودید نفس انشا شده غیر از آن قبلی است
اگر انشاء صورت است خب باید یک نفسی هم موجود باشد.این نفس یا همان نفس آن شخص است یا نفس دیگری غیر لز آن است. اگر حالت دوم باشد،معنایش چیست؟وقتی این نفس ،نفس اون شخص نیست پس این شخص هم اون شخص نیست.
اگر هم انشاء نفس باشد باز همین سوال پیش میاید.
صور انشاء شده توسط نفس در هر مرتبه که باشند به لحاظ ماهوی
همان صورت قبلی هستند به این معنا که این همانی ماهوی صور در مراحل مختلف ادراک و انشاء نفس باقی
می ماند جز اینکه صورت انشاء شده در مرتبه ی وجودی با صورت قبل متفاوت است لذا در آثار وجودی نیز متفاوتند
به عنوان مثال صورت متخیل آثار صورت خارجی را ندارد.
سلام. یعنی چی؟ چه تبعاتی مثلا میتونه داشته باشه؟!
سلام!من این مطلب را به خیلی از سایت های مراجع و کسانی که به سوالات پاسخ می دهند فرستادم.حتی یک نفر هم جواب نداد!!!پیام های آن موقع را که ارسال کرده بودم را برایتان ارسال می کنم!
سلمان فارسی, [23.03.17 11:15]
[Forwarded from سلمان فارسی]
سلام! برای من اتفاقی افتاده که ازتون راهنمایی می خواهم.برایم شرح دهید که این اتفاقات از چه نشات می گیرد.
سلمان فارسی, [23.03.17 11:15]
[Forwarded from سلمان فارسی]
چند سال پیش یک اتفاقی در منزل ما افتاد که باعث تعجب و ترس شدید خانواده من شد.یک روز که از سرکار به منزل آمدم دیدم مادر و دو خواهرم به شدت ترسیده اند و آمده اند داخل حیاط نشسته اند. (من پدرم فوت کرده و مرد خانه من هستم و برادری ندارم) به قدری ترسیده بودند که کاملاً مشخص و واضح بود.از ترس لکنت زبان گرفته بود.من گفتم چی شده.مادر و خواهرانم سه تایی گفتند یک شیء نورانی آبی رنگ آمد داخل منزل حدود پنج دقیقه ای داخل خانه می گشت و یکدفعه ناپدید شد! من گفتم حتما خیالاتی شدید که خواهر کوچیکم زد زیر گریه.روبروی خانه ما یک ساختمان پنج طبقه هست.من اول فکر کردم که شاید از داخل ساختمان لیزر انداختند. چندبار هم که منزل بودم نگاهی به ساختمان می کردم که ببینم کسی لیزر می اندازد یا خیر.ولی لیزری در کار نبود.این اتفاق بارها و بارها می افتاد به گونه ای که دیگه عادت شده بود. هر وقت از سرکار می اومدم خواهرم می گفت دوباره آن شیء نورانی آبی رنگ دوباره اومد و رفت. منم شدیداً دوست داشتم اون شیء را ببینم ولی موفق نمی شدم تا اینکه عصر جمعه ای که در منزل نشسته بودیم دیدم یک شیء نورانی بسیار بسیار زیبای آبی رنگ از خارج خانه از بین در و شیشه بدون اینکه باز باشد وارد خانه شد.من مات و مبهوت ماندم.خواهرم داد زد خودشه دوباره اومد.در آن لحظه ای که آمد ما داشتیم شبکه قرآن نگاه می کردیم سوره یاسین پخش می شد.اون شیء نورانی حدود پنج الی هفت دقیقه داخل منزل ما در اتاق پذیرایی می گشت.حتی یکبار هم تا حدود نیم متری من آمد و ایستاد و به صورت دایره وار می چرخید.یک شیء نورانی به اندازه یک دانه تسبیح یا به اندازه یک نخود! من سعی کردم دستم را به طرفش دراز کنم ولی حرکت می کرد و نمی گذاشت که من بگیرمش.بعد از حدود هفت دقیقه به طرف تابلوی آیه الکرسی که روی طاقچه بود رفت و خودش را کوبید به تابلو و در تابلو محو شد. من تمام این ماجرا را خودم دیدم تا باورم شد.تا زمانی که مادر و خواهرانم می گفتند باورم نمی شد ولی خودم شخصاً دیدم.اون شیء خیلی خیلی زیبا و خوش رنگ بود و معطر!!! حال سوال من این است اون شیء چه بود؟ آیا امکان دارد دوباره برگردد؟
ما خیلی در منزل آیه الکرسی می خوانیم.من خودم ساید در روز نزدیک به 15 الی 20 بار بلکه بیشتر می خوانم.آیا امکان دارد مربوط به آیه الکرسی باشد؟
در عرفان چنین چیزهایی هست.من می دانم.البته مطالب دیگری هم هست که من خودم شخصاً برای خودم اتفاق افتاده و من فکر می کنم مربوط به آنها باشد.
من ارادت ویژه ای به آیت الحق سیدعلی قاضی طباطبائی تبریزی (ره)-سیدهاشم حداد(ره)-آیت الله العظمي بهجت (ره)-علامه طهرانی (ره) و تمامی شاگردان آقای قاضی (ره) دارم.ارتباط بسیار خوبی با سبک و سیره زندگانی علماء و عرفای برحق شیعه دارم و مطالعاتی هم در این خصوص داشته ام.
ممنون پاسخ دهید
مطلب دوم:
قرار بود خانواده ما بروند منزل دایی ام برای صله رحم. من هم شب کار بودم و تازه از سرکار آمده بودم و رفتم خوابیدم.حدود ساعت ده ، یازده صبح بود که با صدایی به طور تقریبی از خواب برخواستم و دیدم که مادرم یک طبق پر از میوه در دست با لباسهایی فاخر در حال راه رفتن از طرف درب حال به طرف آشپزخانه است.خواهر بزرگترم از اتاق خواب رفت به طرف در حال و از در وارد حیاط خانه شد و خواهر کوچکترم نیز از حیاط وارد منزل و سپس به اتاق خواب رفت.من بعد از دیدن این صحنه دوباره دراز کشیدم.چشم هایم را روی هم گذاشتم تا بخوابم .در همان حالت گفتم که مگه قرار نبود بروید منزل دایی چرا نرفتید؟ که یکدفعه یادم آمد که مادر و دو خواهرم رفته اند منزل دایی ام برای صله رحم و کسی در منزل نیست.یکدفعه از جایم به سرعت بیدار شدم و رفتم داخل آشپزخانه و دیدم کسی نیست.رفتم اتاق خواب کسی نبود.رفتم حیاط کسی نبود.همان لحظه زنگ زدم به خواهرم و پرسیدم کجایید.گفت منزل دایی! چطور مگه؟ منم جریان را براشون تعریف کردم. دقیقاً مشابه این اتفاق هم دوباره برای خانواده ام افتاد.یکی از روزهایی که من صبح کار بودم و رفته بودم شرکت و تقریباً صبح زود بود.مادر و دو خواهرم مشاهده کردند که من از داخل اتاق خواب بیرون آمدم و وسط حال ایستادم و با لبخندی که به قهقهه شبیه بود به سرعت از خانه خارج شده و به بیرون رفتم.مادرم به خواهرم گفت مگه داداشت نرفته سرکار.اونها هم گفتند بله رفته.همان لحظه بیدار شدند و به من زنگ زدند.بنده خداها فکر می کردند من آمدم منزل و خودم را قایم کردم.منم گفتم الان سرکار هستم.خونه نیستم تا اینکه رفتند کل خانه را گشتند و چون مرا پیدا نکردند منتظر آمدن من شدند.این قضایا بارها و بارها تکرار شد.زمانی که مادر و خواهرانم خانه نبودند من آنها را یا به قولی شبهه آنها را می دیدم و زمانی که من نبودم مادر و خواهرانم من را می دیدند.تا این اواخر که مادر و خواهرانم دیگر من را نمی بینند ولی من خیلی واضح تر از قبل می بینم! حتی زمانی که منزل خالی است و می روم استحمام می کنم صداهای مختلفی به غیر از مادر و خواهرانم می شنوم! صداهای غریبه و مخصوصاً صدای خواهرانم.حتی زمانی هم که از حمام خارج یا از بیرون منزل وارد منزل خالی می شوم هم صداهای مختلف را می شنوم و هم افراد را می بینم.مادر و خواهرانم ولی بعد ناپدید می شوند.ولی در آن هنگام بیرون منزل هساند.حتی چندین بار هم بستگان و فامیل من را در جاهای مختلف دیده بودند.مثلا در یک روز نوه عمه ام من را داخل یک اتوبوس دیده بود و دختر عمه ام مرا در خیابان دیده بود.وقتی کهدبه من نزدیک شده بود و من را با اسم صدا کرده بود من بعد از دیدن ایشان فرار کرده بودم.دختر عمه ام همان لحظه از همانجا با خواهرم تماس گرفته بودند و به خواهرم گفتند من الان پسر دایی را داخل خیابان دیدم.پسر دایی اونجا چه کار می کنه.خواهرم خندیده بود و گفته بود که داداشم الان کنار ماست.اون روز ما میهمان داشتیم و باعث کنجکاوی اونها هم شده بود.من هم کل ماجراء را برایشان تعریف کردم.حتی یکی از دوستانم که اهل سفرهای زیارتی است من را در مشهد دیده بود ولی من با بی محلی از کنارش رد شده بودم بنده خدا فکر کرده بود بی محلی کردم.همانجا زنگ زده بود که چرا بهم بی محلی کردی.منم گفتم کی؟ گفتند الان.گفتم شما الان کجایی گفت من الان مشهدم.داخل صحن سقاخانه.من به ایشان گفتم من الان تهرانم دارم می روم سرکار!!!! کار به جایی کشیده که من در جاهای مختلف دیده می شوم.حتی در جایی به شخصی کمک کرده ام و خبرش بهم رسیده.ولی من منکر شدم.چون من نبودم .الان من زمانی که مادر و خواهرانم منزل نیستند صداها را می شنوم.زمانی هم که به استحمام می روم صداها واضح تر شنیده می شود و وقت خارج شدن می بینم ولی دوباره ناپدید می شوند.
حاج آقا این مسائل چیست و چرا اتفاق می افتد؟ آیا با چنین مسائلی برخورده اید یا در زندگی علماء به موردی برخورد کرده اید؟
از صبر و حوصله ای که به خرج دادید ممنونم.منتظر پاسخ و سوالات احتمالی شما هستم.
باسپاس
########################
لازم به ذکر است که این موضوع همچنان ادامه دارد و دیگه برای ما عادی شدهو باهاش کنار اومدیم.گاهی من می بینم گاهی خانواده.گاهی وقتی می روم استحمام و کسی منزل نیست به وضوح صدها را می شنوم!
نفس انشاء شده غیر از آن قبلی است؛ بنابراین، اجازه و عدم اجازه در این جا بیمعناست.
با سلام و احترام
استاد منظورتان را از این عبارت متوجه نشدم.لطفا توضیح میفرمایید؟ در توضیحش فرموده اید:
"وقتی که ارتباطی برقرار میشود، نفس مخاطب سرجای خود است و انشائی در مورد آن صورت نگرفته؛
و لذا اجازه و عدم اجازه بیمعناست؛
این فاعل ارتباط است که میتواند با انشاء صورت مثالی، در نزد مخاطب، با وی ارتباط برقرار کند. "
منظورتان این است که «هر کسی میتواند نفس خودش را انشاء کند؟منتها در نزد مخاطب.نه اینکه نفس شخص دیگری را انشاء کند» ؟
باسمه المصورعرض سلام و ادب
ابتدا برای ورود به بحث شما و جناب حافظ عذرخواهم.
نفس قدرت انشاء صورت را دارد یعنی فاعلِ انشاء صور نفس است به تعبیری نفس انسان مصور است.
صور انشاء شده توسط نفس در هر مرتبه که باشند به لحاظ ماهوی
همان صورت قبلی هستند به این معنا که این همانی ماهوی صور در مراحل مختلف ادراک و انشاء نفس باقی
می ماند جز اینکه صورت انشاء شده در مرتبه ی وجودی با صورت قبل متفاوت است لذا در آثار وجودی نیز متفاوتند
به عنوان مثال صورت متخیل آثار صورت خارجی را ندارد.
سلام و ارادت خدمت شما
از توضیحات شما خیلی ممنونم.من یک اشتباه فاحشی درباره نفس و صورت در ذهنم بود . بطور اتفاقی مطلبی را داشتم میخواندم که باعث شد متوجه این اشتباه شوم.
یاهو یا من لا هو الا هوسلام و عرض ادب
میخواستم بدونم ایا انشا نفس و برقرار کردن ارتباط روحی چه در خواب و چه در بیداری با افراد دیگر ایا عوارض برای فرد ارتباط برقرار کننده داره ؟
متشکرم
سلام
اگه این ارتباط ذهن و روح طرف مقابل رو درگیر کنه، نباید انجام بشه
مگه مصلحتی در کار باشه
یا خیلی کم باشه.
والله من توی خیابون بخوام از یکی آدرس بپرسم، می ترسم وقت کسی رو بگیرم یا مزاحمش باشم.
این داستانم یه جورایی شبیه به همین هست.
یک بار یه بنده خدایی اومد ذهنم را درگیر خواسته خودش کرد و میخواست، خواستش رو قبول کنم. من یه جورایی هم خوشحال بودم که چنین چیزی رو تجربه کردم و هم ناراحت شدم که این کار رو با من کرد. البته عذر خواهی کرد...
باسمه المصور
عرض سلام و ارادت متقابل
سلام و ارادت خدمت شما
از توضیحات شما خیلی ممنونم.من یک اشتباه فاحشی درباره نفس و صورت در ذهنم بود . بطور اتفاقی مطلبی را داشتم میخواندم که باعث شد متوجه این اشتباه شوم.
فکر می کنم مفهوم انشاء نفس در این بحث کمی مبهم به نظر می رسد.
انشاء نفس به معنای ابداع صورت محسوس،متخیل و معقول در نفس است که نحوه ی ادراک نفس از محسوسات
متخیلات و معقولات را نشان می دهد.پس انشاء صور در نفس شخص مدرک انجام می شود نه در خارج
تا بگوئیم که نفس صورت مثالی را در خارج از وعاء خویش ایجاد و با آن صورت مثالی با فرد دیگری ارتباط برقرار نمود.
فی الواقع نظریه ی انشاء نفس،نحوه ی حصول ادراکات نفس را شرح می دهد،نه ایجاد صور محسوس یا مثالی
در عالم خارج را که جز اوحدی از نفوس کامله قدرت چنین کاری را ندارند.
با سلام و تحیت؛
منظورتان این است که «هر کسی میتواند نفس خودش را انشاء کند؟منتها در نزد مخاطب.نه اینکه نفس شخص دیگری را انشاء کند» ؟
«هر کسی» نه؛ این مقام، از آنِ انسانهای کامل است و در مواقعی که مأذون و یا مأمور بدان باشند، بدان میپردازند؛
متعلق این انشاء، طبیعتا، غیر از نفس خود است؛ تا نفسی نباشد که چیزی انشاء نمیشود؛ پس پیش فرض این سخن، مفروغعنه بودن وجود نفس خودِ انشاء کننده است.
در واقعه انتقال تخت بلقیس، جناب عاصف وصی جناب سلیمان، تخت بلقیس را که قرار بود آنات بعدی در همان سرزمین انشاء شود، در نزد سلیمان انشاء کرد.
کسی که صاحب اسم اعظم باشد چنین قابلیتهایی نیز خواهد داشت؛
عالم با اسماء الهی اداره میشود؛
کسی که اسم اعظم در وجودش متحقق شد؛ خلیفه تکوینی خداوند گشته، بإذن الله و بأمر الله، کار خداگونه میکند.
با سلام و تحیت؛«هر کسی» نه؛ این مقام، از آنِ انسانهای کامل است و در مواقعی که مأذون و یا مأمور بدان باشند، بدان میپردازند؛
متعلق این انشاء، طبیعتا، غیر از نفس خود است؛ تا نفسی نباشد که چیزی انشاء نمیشود؛ پس پیش فرض این سخن، مفروغعنه بودن وجود نفس خودِ انشاء کننده است.
در واقعه انتقال تخت بلقیس، جناب عاصف وصی جناب سلیمان، تخت بلقیس را که قرار بود آنات بعدی در همان سرزمین انشاء شود، در نزد سلیمان انشاء کرد.
کسی که صاحب اسم اعظم باشد چنین قابلیتهایی نیز خواهد داشت؛
عالم با اسماء الهی اداره میشود؛
کسی که اسم اعظم در وجودش متحقق شد؛ خلیفه تکوینی خداوند گشته، بإذن الله و بأمر الله، کار خداگونه میکند.
سلام!برادر حافظ ای کاش به مطلب بنده هم جواب بدهید.
متشکرم
سلام!برادر حافظ ای کاش به مطلب بنده هم جواب بدهید.
با سلام؛
در این رابطه هیچ اطلاعاتی ندارم؛
اما توصیه میکنم به این مسائل هیچ گونه توجهی نداشته باشید؛ تا رفته رفته از زندگیتان حذف شود؛
خودتان را با یاد و نام خدا بیمه کنید؛
تلاوت روزانه قرآن را در دستور کار خود قرار دهید.
اما توصیه میکنم به این مسائل هیچ گونه توجهی نداشته باشید؛ تا رفته رفته از زندگیتان حذف شود؛
سلام!من توجه نمی کنم اونها توجه می کنند!
کسی را می شناسید که بتونه راهنمایی کنه؟
سلام!من توجه نمی کنم اونها توجه می کنند!
کسی را می شناسید که بتونه راهنمایی کنه؟
سلام
نه نمیشناسم
با سلام و تحیت؛«هر کسی» نه؛ این مقام، از آنِ انسانهای کامل است و در مواقعی که مأذون و یا مأم
متعلق این انشاء، طبیعتا، غیر از نفس خود است؛ تا نفسی نباشد که چیزی انشاء نمیشود؛ پس پیش فرض این سخن، مفرو
د.
"«هر کسی» نه؛ این مقام، از آنِ انسانهای کامل است و در مواقعی که مأذون و یا مأم"
بله درسته این اشتباه لفظی بود.
" متعلق این انشاء، طبیعتا، غیر از نفس خود است؛ تا نفسی نباشد که چیزی انشاء نمیشود"
منظورم این بود که نفس انسان یکی مثل خودش را انشاء کند.
یک بار یه بنده خدایی اومد ذهنم را درگیر خواسته خودش کرد و میخواست، خواستش رو قبول کنم. من یه جورایی هم خوشحال بودم که چنین چیزی رو تجربه کردم و هم ناراحت شدم که این کار رو با من کرد.
سلام
از پاسختون متشکرم
یعنی اونقدر واضح بود که شما متوجه شده بودید کار کیه؟
ممکنه بفرمایین ایا این تجربه رو تو خواب دیدید ؟
باسمه المصورعرض سلام و ارادت متقابل
فکر می کنم مفهوم انشاء نفس در این بحث کمی مبهم به نظر می رسد.
انشاء نفس به معنای ابداع صورت محسوس،متخیل و معقول در نفس است که نحوه ی ادراک نفس از محسوسات
متخیلات و معقولات را نشان می دهد.پس انشاء صور در نفس شخص مدرک انجام می شود نه در خارج
تا بگوئیم که نفس صورت مثالی را در خارج از وعاء خویش ایجاد و با آن صورت مثالی با فرد دیگری ارتباط برقرار نمود.
فی الواقع نظریه ی انشاء نفس،نحوه ی حصول ادراکات نفس را شرح می دهد،نه ایجاد صور محسوس یا مثالی
در عالم خارج را که جز اوحدی از نفوس کامله قدرت چنین کاری را ندارند.
ادراک انسان کامل از محسوسات متخیلات و معقولات مطابق واقع است .بنا براین نفس الامرش عالم مثال یا عقل است.بنابراین انشاء نفس در نفس شخیصش با عالم خارج تفاوتی ندارد.اینطور به نظر بنده میرسد.
سلام
از پاسختون متشکرمیعنی اونقدر واضح بود که شما متوجه شده بودید کار کیه؟
ممکنه بفرمایین ایا این تجربه رو تو خواب دیدید ؟
سلام
فرض کنید من کسی رو دعوت کنم به غذا و دستش رو گرفتم ببرم سالن غذا خوری... بعد ایشون با تله پاتی مغزی (این تعبیر من هست هر کسی واسه خودش تفسیری داره.... یکی اینا رو مقام اولیا میدونه اما من این جور چیزا رو عرفانی مرفانی تحلیل نمیکنم... انشا نفس و این جور چیزا زیاد واسه من اعتبار نداره ) جلوم رو بگیره ... ظاهرا روزه بود نمیخواست غذا بخوره... عذر خواهی کرد....
غرض اینکه هر چیزی که یه جور مزاحمت باشه ، بهتره انجام نشه... مخصوصا اگه از طریق غیر عادی باشه...
مثل احضار روح، روح من یه جایی هست بعد شما بدون نوبت ما رو بیاری وسط جلسه^¿^ !
ولی کلا هر وقت صلاح میدونی و طرفت اذیت نمیشه استفاده کن. به هر حال ارتباط پیدا کردن جزوی از زندگی ما هست.
بله بعضی ها میگن اگه نا به جا از قدرت هات استفاده کنی، ممکنه اون قدرت ازت گرفته بشه یا عواقبی برات داشته باشه مثلا اجنه بیاد و .... یه چیزی شبیه کارما... اگه بخوای بقیه رو قدرت خودت رام کنی، جهان بهت فن بدل میزنه!
با سلام
منظورم این بود که نفس انسان یکی مثل خودش را انشاء کند.
با این انشاء چه مشکلی پیش میآید؟ برای انشاء کننده یا انشاء شده؟ لطفا مرجع ضمائر را دقیقتر مشخص کنید.
سلام
فرض کنید من کسی رو دعوت کنم به غذا و دستش رو گرفتم ببرم سالن غذا خوری... بعد ایشون با تله پاتی مغزی (این تعبیر من هست هر کسی واسه خودش تفسیری داره.... یکی اینا رو مقام اولیا میدونه اما من این جور چیزا رو عرفانی مرفانی تحلیل نمیکنم... انشا نفس و این جور چیزا زیاد واسه من اعتبار نداره ) جلوم رو بگیره ... ظاهرا روزه بود نمیخواست غذا بخوره... عذر خواهی کرد....
غرض اینکه هر چیزی که یه جور مزاحمت باشه ، بهتره انجام نشه... مخصوصا اگه از طریق غیر عادی باشه...
مثل احضار روح، روح من یه جایی هست بعد شما بدون نوبت ما رو بیاری وسط جلسه^¿^ !ولی کلا هر وقت صلاح میدونی و طرفت اذیت نمیشه استفاده کن. به هر حال ارتباط پیدا کردن جزوی از زندگی ما هست.
بله بعضی ها میگن اگه نا به جا از قدرت هات استفاده کنی، ممکنه اون قدرت ازت گرفته بشه یا عواقبی برات داشته باشه مثلا اجنه بیاد و .... یه چیزی شبیه کارما... اگه بخوای بقیه رو قدرت خودت رام کنی، جهان بهت فن بدل میزنه!
چطوری از طریق انشا مانع شما شد ؟ شما چیزی حس کردید؟
من فقط میخوام بدونم اون انشا های روحی چطوری رو فرد تاثیر میگذاره ؟ یعنی میخوام بدونم تجربیات افرادی که از عملی صرف نظر کردند
یا به انجام عملی ترغیب شدند( توسط فرد انشا کننده) چگونه بوده ؟ از طریق الهام بوده ؟ احساس اجبار کرده؟ تداعی شده؟یا بصورت هدف شخصی خود خواسته دراومده که در
باطن خود خواسته نیست!
چطوری از طریق انشا مانع شما شد ؟ شما چیزی حس کردید؟من فقط میخوام بدونم اون انشا های روحی چطوری رو فرد تاثیر میگذاره ؟ یعنی میخوام بدونم تجربیات افرادی که از عملی صرف نظر کردند
یا به انجام عملی ترغیب شدند( توسط فرد انشا کننده) چگونه بوده ؟ از طریق الهام بوده ؟ احساس اجبار کرده؟ تداعی شده؟یا بصورت هدف شخصی خود خواسته دراومده که در
باطن خود خواسته نیست!
من کلیپ دارم در این رابطه که استاد کونگ فو توضیح میده و قشنگ پیاده میکنه روی چند نفر و اونها میرن جلوی میکروفن و احساسشون رو برای همه میگن که چه اتفاقی می افته... اگه امکان ارتباط تلگرامی بود براتون می فرستادم اما الان خلاصه توضیح میدم
وقتی اون فرد میخواد جلوی شما رو بگیره، قدرت شما از دست میره و کنترل خودتون رو از دست میدهید.. گویا از درون مغز و روحتان کنترل رو به دست میگیره...
مثلا توی این کلیپی که عرض کردم اون استاد میگه شما سر پا بایست و با تمرکز بگو میخوای وایستی... و من هم میخوام تو بنشینی..( این گفتن با زبون نیست با ذهن و ارتباط انرژیک و تله پاتی هست) و جالب اینکه طرف هر چه قدر مقاومت کرد آخر سر پاهاش لرز گرفت و نشست رو زمین...
با این انشاء چه مشکلی پیش میآید؟ برای انشاء کننده یا انشاء شده؟ لطفا مرجع ضمائر را دقیقتر مشخص کنید.
سلام مجدد
ممکنه بفرمایین اولیا الله یا هر انسان خوبی که صاحب تصرف شده اگر به نیت خیر در طبیعت تصرف کنه
ایا گناه انجام داده؟
ممکنه بفرمایین اولیا الله یا هر انسان خوبی که صاحب تصرف شده اگر به نیت خیر در طبیعت تصرف کنه
ایا گناه انجام داده؟
با سلام و تحیت؛
اینطور نیست که هر کسی که صاحب برخی مقامات معنوی شد؛ به تمام مصالح و زوایای خیر و شر یک موجود احاطه علمی داشته باشد؛
در علم عرفان، گفته میشود کسی که به اعیان ثابته دست یابد، به همه مقتضیات و مصالح یک موجود واقف میشود؛
اما ممکن نیست کل تعین ثانی -که در برگیرنده اعیان ثابته است- به صورت بالفعل برای حتی حضرات معصومین علیهم السلام مشخص باشد؛
بله قوه و مُنّه چنین اشرافی را دارند اما به صورت بالفعل خیر؛
چون تجلیات خداوند بینهایت است و بینهایت قابل احصاء نیست؛
حالا هر موجودی در این منظومهی بیانتها، دارای مصالحی است که تنها انفرادا لحاظ نمیشود بلکه به صورت عضوی از این نظام احسن نیز دارای آثار و عوارض است؛
از این رو سرّ برخی مطالب را فقط خدا میداند و بس.
عارفان نیز به این مطالب آشنایی دارند؛ به همین جهت، بیجهت دست به امور حقانی نمیزنند؛
بله کسانی که در این وادی هنوز نوپا هستند، مانند نوزادان نوپا مدام در صدد هنرنمایی بر میآیند؛
البته با نام بردن عارفانی که از این قانون پیروی نکردهاند عرض بنده را نقض نفرمایید؛ چون در مورد این چهرهها دو احتمال هست؛ یا اینان به اذن الهی اینگونه بودهاند یا بدون اذن؛ و چون هر دو احتمال ممکن است، نمیتوان چیزی را با آن اثبات کرد.
خلاصه کلام این که عارف بر این اصل اذعان دارد که اگر مهندسی عالم تنها به دست معمار اصلی آن باشد نیکوست بنابراین، به خودش مجال فضولی و مداخله بیجا نمیدهد
با سلام و تحیت؛
اینطور نیست که هر کسی که صاحب برخی مقامات معنوی شد؛ به تمام مصالح و زوایای خیر و شر یک موجود احاطه علمی داشته باشد؛در علم عرفان، گفته میشود کسی که به اعیان ثابته دست یابد، به همه مقتضیات و مصالح یک موجود واقف میشود؛
اما ممکن نیست کل تعین ثانی -که در برگیرنده اعیان ثابته است- به صورت بالفعل برای حتی حضرات معصومین علیهم السلام مشخص باشد؛
بله قوه و مُنّه چنین اشرافی را دارند اما به صورت بالفعل خیر؛
چون تجلیات خداوند بینهایت است و بینهایت قابل احصاء نیست؛
حالا هر موجودی در این منظومهی بیانتها، دارای مصالحی است که تنها انفرادا لحاظ نمیشود بلکه به صورت عضوی از این نظام احسن نیز دارای آثار و عوارض است؛
سلام و عرض ادب
این قسمت یکم سنگین بود بعضی از مفاهیم مثل اعیان ثابته رو متوجه نشدم
این قسمت یکم سنگین بود بعضی از مفاهیم مثل اعیان ثابته رو متوجه نشدم
با سلام
به معنای سادهتر؛
عالم یک مجموعهی به هم پیوسته است که نمی توان هر عضوی را به صورت جدا در نظر گرفت؛
در نتیجه، ممکن است با نگاه به عضوی - مثلا بیماری- آن را بیمورد تلقی کنیم در حالی که وجود این عضو در این مجموعه، روی حساب و کتاب است
صاحب تصرفات، به این کل احاطه ندارد؛
تصرف او در عضوی خاص، بدون در نظر گرفتن طرح کلی، تصرفی شتابزده و غیر حکیمانه است؛ در نتیجه، کسانی که در افق بالاتری از معرفت پرواز میکنند، بدون اجازه خداوند دست به کاری نمیزنند
با سلامبا این انشاء چه مشکلی پیش میآید؟ برای انشاء کننده یا انشاء شده؟ لطفا مرجع ضمائر را دقیقتر مشخص کنید.
با سلام و احترام
عرض نکردم که مشکلی پیش می آید.کلام حقیر در مقام سوال بود.
عرض نکردم که مشکلی پیش می آید.کلام حقیر در مقام سوال بود.
با سلام
فکر میکنم پست ۴۲ و ۴۴ پاسخ این سؤال است.
باسمه العلیم
عرض سلام و ارادت و نیز تسلیت ایّام
.بنا براین نفس الامرش عالم مثال یا عقل است
اگر ممکن است مقصودتان از فرمایش فوق را توضیح بیشتری بفرمائید.متشکر
عرض سلام و ارادت و نیز تسلیت ایّام اگر ممکن است مقصودتان از فرمایش فوق را توضیح بیشتری بفرمائید.متشکرباسمه العلیم
با سلام و عرض ادب
منظورم نفس الامر از دیدگاه علامه است
ماهیّات، اموری اعتباری هستند. این مفاهیم عینیّت نداشته و از موجودیّت حقیقی برخوردار نیستند؛ ولی همین مفاهیم ماهوی، انعکاس و جلوه های حقایق خارجی در ذهن ما هستند؛ذهن ما حقایق را به صورت مفاهیم ماهوی ادراک میکند و برای آنها ثبوت و موجودیت اعتبار میکند اما این توسعه اضطراری عقل، اعتبار محض نیست؛ زیرا ماهیّت اگرچه اعتباری است، ولی اعتبار محض نیست، بلکه منشأ انتزاع آن، همان وجود خارجی است؛ به تعبیر دیگر، ماهیّت لازم عقلی وجود خارجی است که به تقرّر آن متقرّر می گردد.
قسم دوّم از مفاهیم که باید نحوه ثبوت آنها نیز بررسی شود، مفاهیم اعتباری است. طبق نظر مرحوم علاّمه، پس از آنکه ذهن با یک توسع اضطراری برای مفاهیم ماهوی موجودیّت اعتبار کرد، خود این مفاهیم را مورد مداقّه قرار می دهد و مفاهیم دیگری از مفاهیم ماهوی انتزاع می کند، آنگاه ذهن برای تمام چیزهایی که از ماهیّات انتزاع کرده در یک اعتبار وسیع تری، موجودیّت اعتبار می کند. این توسعه دوّم نیز یک توسعه اضطراری است که عقل بدان دست می زند. نکته شایان توجّه آنکه این توسعه در موجودیّت نیز اگرچه به اعتبار عقل است؛ ولی اعتبار محض نیست؛ زیرا همان طور که علاّمه متذکّر می شوند این مفاهیم لوازم عقلی ماهیّاتند که به تقرّر آنها متقرّر می شوند.
ثبوت مفاهین ساخته ذهن نیست بلکه تابع وجود خارجی است.
و اینکه آنچه میزان و معیار صدق و کذب قضایاست، تطبیق آنها با خارج نیست تا اشکال مربوط به قضایای عدمی پیش بیاید، بلکه میزان، آن معنای عام وجود است که بالاصالة شامل خود وجود و بالتبع شامل ماهیات و مفاهیم تابع حتی مفهوم عدم می گردد.
با سلام
فکر میکنم پست ۴۲ و ۴۴ پاسخ این سؤال است.
سلام و احترام
پست 42 و 44؟؟
سوال این بود که انسان کامل میتواند نفس خود را نزد محاطب انشا کند. تا اینجا اگر درست است ،حال سوالم این است که آیا انسان کامل میتواند نفس انسان دیگری مثل من را نزد خود انشا کند؟اگر میتواند که فبها ،اگر نمیتواند محذورات عقلی اش چیست؟
باسمه الخالق
سلام خواهرم
منظورم نفس الامر از دیدگاه علامه است
بحث بر سر این نیست که ماهیات مطابَق خارجی دارند(نفس الامری)یا ندارند بلکه مسئله این بود
که انشاء نفس،ادراک نفس از محسوسات،متخیلات و معقولات است نه ایجاد آنها در خارج از نفس.(پیرو سؤال سرکار آغاثاذیمون).
در حالیکه گویا روند بحث اینگونه پیش می رود که انشاء نفس همان ایجاد صور در خارج است،صوری که می توان بوسیله ی آنها با دیگران
ارتباط برقرار نمود و در آنها اثر گذاشت.اگر بد فهمیدم یا درک درستی از موضوع بحث ندارم بفرمائید.
هو
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم توجه تام به صورت شخصی جهت متمثل شدن آن در غیر شخص کامل مکمل جهت ایجاد رابطه و علقه روحی نتیجه جز خسران عمر ندارد و آنچه جایز است توجه به صورت شیخ کامل مکملی است که ازایشان شخض تلقین ذکر شده جهت جمعیت خواطر و اتصال ولوی با آن ولی الهی . و همچنین جهت ارتباط با اولیا خدایی که خرقه تهی کرده اند نیز جهت ارتباط روحی با آن بزرگواران نیز جایز است.
یا علی