جمع بندی تفسیر آیه ۱۵ سوره نوح چیست؟

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تفسیر آیه ۱۵ سوره نوح چیست؟

با عرض سلام
چرا حضرت نوح به قوم خود میگوید
أَ لَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً «15»
در حالی که هنوز هم در قرن حاضر حقیقت واقعی طبقات هفت گانه آسمان اثبات نشده چه برسد به زمان حضرت نوح ع.
آیا این سوال حضرت نوح ناظر بر یک معجزه حضرت برای قومش بوده؟
آیا در روایات اهل بیت در مورد این سوال حضرت نوح چیزی بیان شده؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد میقات

[TD][/TD]

[="Tahoma"]

salirezae;1004464 نوشت:
با عرض سلام
چرا حضرت نوح به قوم خود میگوید
أَ لَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً «15»
در حالی که هنوز هم در قرن حاضر حقیقت واقعی طبقات هفت گانه آسمان اثبات نشده چه برسد به زمان حضرت نوح ع.
آیا این سوال حضرت نوح ناظر بر یک معجزه حضرت برای قومش بوده؟
آیا در روایات اهل بیت در مورد این سوال حضرت نوح چیزی بیان شده؟

«أَ لَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقا»
آيا نظر نكرده ‏ايد كه خدا چگونه هفت آسمان را طبقه ‏بندى شده آفريده است‏.(نوح: 71/ 15)

با سلام و درود

در ابتدا لازم به ذکر است که آسمان های هفتگانه و طبقات آن ها، از آیات و نشانه های قدرت الهی است و جزو معجزات انبیاء محسوب نمی شود.

انبیاء و پیامبران، فقط از وجود آسمان های هفتگانه خبر داده اند؛ لذا حیث اعجازی برای اثبات نبوت نیست.

آن چه در روایات است، بیشتر راجع به اصل آسمان های هفتگانه است، نه در خصوص این کلام حضرت نوح.

حضرت نوح بر اساس باور مشرکین به آسمان های هفتگانه، با آنان احتجاج نموده است؛ این مطلب را علامه طباطبایی(ره) چنین می آورند:

اين كه آسمان ها را هفتگانه خوانده ـ آن هم در زمينه ‏اى كه مى‏ خواهد اقامه حجت كند ـ دلالت دارد بر اين كه مشركين معتقد به هفتگانه بودن آسمان ها بودند و آن را امرى مسلم مى ‏شمردند و قرآن با آنان به وسيله همين چيزى كه خود آنان مسلّم مى‏ دانستند احتجاج كرده؛ و به هر حال داستان هفتگانه بودن آسمان ها كه در كلام نوح(علیه السلام) آمده به خوبى دلالت دارد بر اين كه اين مساله از انبياء(علیهم السلام) از قديم‏ ترين زمان ها رسيده است.(ترجمه تفسير الميزان، ج ‏20، ص 48)

بنابر این:
همین که آیه شریفه با مشرکان زمان حضرت نوح، چنین تعبیری دارد، نشان می دهد که مشرکان، سابقه ذهنی نسبت به آسمان های هفتگانه داشته اند.

البته مهم نیست که فهم آن ها از آسمان های هفتگانه، چه بوده و آیا مطابق با علم امروز و صحیح بوده یا نه؛ بلکه همین مقدار که معتقد بودند آسمان های هفتگانه وجود دارد، همین برای استدلال با آن ها کافی است، زیرا عقل، خلقت آسمان ها و طبقات هفتگانه آن را اتفاقی و بدون دلیل نمی داند و حتما برای آن خالق و آفریدگاری تصور می کند.

[="Tahoma"]مطلب دیگر؛

در این که این بیان «أَ لَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقا....» ادامه کلام حضرت نوح(علیه السلام) است یا جمله مستقل و کلام خداوند است که در خطاب به مسلمانان می فرماید؛ بین مفسران اختلاف است.

اکثر مفسران ترجیح داده اند که ادامه کلام حضرت نوح باشد؛ البته برخی نیز مانند مرحوم طبرسی در «مجمع البیان»، آن را جملاتی معترضه و مستقل و کلام خداوند دانسته اند.(مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏10، ص 546)

تفسیر نمونه نیز ترجیح داده که ادامه کلام حضرت نوح باشد، لذا در جواب این سؤال که اگر کلام نوح است پس چرا در ادامه آیات آمده «قالَ نُوحٌ...»(نوح: 71/ 21)، می گوید «به خاطر آن است كه نوح سخنانش را با مردم تمام كرده و رو به درگاه خدا آورده و از آن ها شكايت مى ‏كند.»(تفسير نمونه، ج ‏25، ص 76، پاورقی)

بنابر این:
اگر کلام حضرت نوح باشد، دلالت دارد بر این که مشرکان زمان حضرت نوح، به آسمان های هفتگانه معتقد بوده اند، و لذا با آن ها چنین استدلال شده است.
اگر هم کلام خداوند و خطاب به مسلمانان بدانیم، روشن است که اعتقاد به آسمان های هفتگانه و... در صدر اسلام مطرح بوده و جای سؤالی نمی ماند.

میقات;1004762 نوشت:
مطلب دیگر؛

در این که این بیان «أَ لَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقا....» ادامه کلام حضرت نوح(علیه السلام) است یا جمله مستقل و کلام خداوند است که در خطاب به مسلمانان می فرماید؛ بین مفسران اختلاف است.

اکثر مفسران ترجیح داده اند که ادامه کلام حضرت نوح باشد؛ البته برخی نیز مانند مرحوم طبرسی در «مجمع البیان»، آن را جملاتی معترضه و مستقل و کلام خداوند دانسته اند.(مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏10، ص 546)

تفسیر نمونه نیز ترجیح داده که ادامه کلام حضرت نوح باشد، لذا در جواب این سؤال که اگر کلام نوح است پس چرا در ادامه آیات آمده «قالَ نُوحٌ...»(نوح: 71/ 21)، می گوید «به خاطر آن است كه نوح سخنانش را با مردم تمام كرده و رو به درگاه خدا آورده و از آن ها شكايت مى ‏كند.»(تفسير نمونه، ج ‏25، ص 76، پاورقی)

بنابر این:
اگر کلام حضرت نوح باشد، دلالت دارد بر این که مشرکان زمان حضرت نوح، به آسمان های هفتگانه معتقد بوده اند، و لذا با آن ها چنین استدلال شده است.
اگر هم کلام خداوند و خطاب به مسلمانان بدانیم، روشن است که اعتقاد به آسمان های هفتگانه و... در صدر اسلام مطرح بوده و جای سؤالی نمی ماند.


با سلام

ببخشید استاد،این تفسیر نمیتواند در مورد این آیه درست باشد؟

اول اینکه (تَرَوْا) تنها به معنای دیدن با چشم سر نیست...میتواند به معنای علم پیدا کردن یا توجه داشتن هم باشد...مثلا آیه 1 سوره فیل:


أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ
آیا ندیده ای که پروردگارت با اصحاب فیل، چه کرد؟


اصحاب فیل که قبل از تولد پیامبر(ص) بوده اند و امکان ندارد که با پیامبر(ص)با چشم سر دیده باشند که خداوند با آنها چه کرده است،بنابراین منظور از دیدن،دیدن با چشم نیست بلکه میتواند به معنای دانستن یا علم پیدا کردن هم باشد....

دوم اینکه در آیه (كَيْفَ) آمده که معنای چگونگی میدهد...یعنی چگونگی شکل گیری هفت آسمان مطرح است...

بنابراین معنای آیه بنظر بنده چنین میشود:
آیا نمی بینید(=توجه نکردید یا نمیدانید)که خداوند چطور(=با چه کیفیتی)هفت آسمان را بر فراز یکدیگر آفریده است؟

سوم اینکه اینطور که از آیه پیداست حضرت نوح در حال پرسش از قوم خود است...اما این پرسش به صورت استفهامی بیان شده است...یعنی آنکه حضرت نوح انتظار ندارد که قومش پاسخش را بدهند و خود میداند که پاسخ قومش منفی است و پاسخش را نمیدانند بلکه میخواهد توجه آنها را به بخشی از نشانه های ربوبیت خدا جلب کند و درواقع زمینه ساز برای آیه بعدی است...

فرض کنید شما سازنده یک خودرو هستید و بنده هیچ سر رشته ای از علم خودرو سازی ندارم...

شما از بنده می پرسید : آیا ندیدی(= هیچ توجه نکردی یا هیچ خبر نداری یا اصلا میدونی)که چطور موتور این ماشین کار میکند؟

خب شما در اینجا انتظار ندارید بنده توضیح بدهم که یک موتور ماشین چگونه کار میکند،بلکه شما این سوال را به صورت استفهامی بیان کردید تا مرا متوجه موتور کنید و بعد شما توضیح دهید...

البته قبول دارم آیه بعدی در حال تشریح چگونگی تشکیل هفت آسمان نیست ولی خب ادامه آیه هم بنظرم مربوط به هفت آسمان هم میشود که میفرماید :

وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا
و ماه را در میان آنها روشنی بخش، و خورشید را چراغ فروزان قرار داد؟[=IRANSans]

آیا از آیه میتوان همچین برداشتی کرد؟

ممنون.

UTD;1004929 نوشت:
اول اینکه (تَرَوْا) ...........
دوم اینکه در آیه (كَيْفَ) ...

با سلام و درود

این که «تروا» به معنای علم و دانستن و «کیف» به معنای چگونگی مطابق بودن و طبقه طبقه بودن است؛ شکی نیست.

لذا این قسمت فرمایش شما، همان است که مفسران گفته اند و مشکلی ندارد.

UTD;1004929 نوشت:
سوم اینکه ....
فرض کنید شما سازنده یک خودرو هستید و بنده هیچ سر رشته ای از علم خودرو سازی ندارم...

شما از بنده می پرسید : آیا ندیدی(= هیچ توجه نکردی یا هیچ خبر نداری یا اصلا میدونی)که چطور موتور این ماشین کار میکند؟

خب شما در اینجا انتظار ندارید بنده توضیح بدهم که یک موتور ماشین چگونه کار میکند،بلکه شما این سوال را به صورت استفهامی بیان کردید تا مرا متوجه موتور کنید و بعد شما توضیح دهید...

امام بخش سوم:
این که بدون هیچ سابقه ذهنی و بدون هیچ دانشی نسبت آسمان های هفتگانه و...، به کسانی گفته شود «آیا نظر نکرده اید به چگونگی خلقت آسمان های هفتگانه...»، این بیان از منطق لازم برخوردار نیست و مخاطب می تواند بگوید انتظار شما انتظار منطقی نیست زیرا اصلا آسمان های هفتگانه چیست تا ما بخواهیم بواسطه کیفیت آفرینش آن ها، در وجود آفریدگار آن فکر کنیم.

در مثال شما نیز تا موقعی که اطلاعاتی به مخاطب در باره ماشین و یا موتور ماشین نداده اید، این انتظار که «نمی دانی موتور ماشین چگونه کار می کند؟» انتظار به جایی نیست.
وقتی این انتظار به جاست که شما قبلا به او اطلاعاتی ـ ولو اجمالی ـ داده باشید. لذا مخاطب می تواند از موضع دفاع از خود، به شما بگوید باید می دانستم؟!!

شما تصور فرموده اید که مخاطب بالاخره اطلاعاتی کلی از این که ماشین چیست و بوسیله موتور کار می کند و... داشته؛ ولی فرض را باید جایی ببرید که او اصلا از وجود خود ماشین و یا وجود موتور در ماشین و حتی نیاز ماشین به موتور محرکه، بی اطلاع است.

نکته دیگر؛
خداوند نمی خواهد با این عبارت، توجه مخاطب را جلب و در باره چگونگی خلقت آسمان های هفتگانه توضیحاتی بفرماید، کما این که در سایر آیات قرآن نیز نفرموده است؛ لذا با مثال شما متفاوت است.

میقات;1005023 نوشت:

با سلام و درود

این که «تروا» به معنای علم و دانستن و «کیف» به معنای چگونگی مطابق بودن و طبقه طبقه بودن است؛ شکی نیست.

لذا این قسمت فرمایش شما، همان است که مفسران گفته اند و مشکلی ندارد.

امام بخش سوم:
این که بدون هیچ سابقه ذهنی و بدون هیچ دانشی نسبت آسمان های هفتگانه و...، به کسانی گفته شود «آیا نظر نکرده اید به چگونگی خلقت آسمان های هفتگانه...»، این بیان از منطق لازم برخوردار نیست و مخاطب می تواند بگوید انتظار شما انتظار منطقی نیست زیرا اصلا آسمان های هفتگانه چیست تا ما بخواهیم بواسطه کیفیت آفرینش آن ها، در وجود آفریدگار آن فکر کنیم.

در مثال شما نیز تا موقعی که اطلاعاتی به مخاطب در باره ماشین و یا موتور ماشین نداده اید، این انتظار که «نمی دانی موتور ماشین چگونه کار می کند؟» انتظار به جایی نیست.
وقتی این انتظار به جاست که شما قبلا به او اطلاعاتی ـ ولو اجمالی ـ داده باشید. لذا مخاطب می تواند از موضع دفاع از خود، به شما بگوید باید می دانستم؟!!

شما تصور فرموده اید که مخاطب بالاخره اطلاعاتی کلی از این که ماشین چیست و بوسیله موتور کار می کند و... داشته؛ ولی فرض را باید جایی ببرید که او اصلا از وجود خود ماشین و یا وجود موتور در ماشین و حتی نیاز ماشین به موتور محرکه، بی اطلاع است.

نکته دیگر؛
خداوند نمی خواهد با این عبارت، توجه مخاطب را جلب و در باره چگونگی خلقت آسمان های هفتگانه توضیحاتی بفرماید، کما این که در سایر آیات قرآن نیز نفرموده است؛ لذا با مثال شما متفاوت است.


سلام
با تشکر از پاسخ شما.

بله، ایرادی شما به برداشت بنده درست است....
اما استاد، وقتی حضرت نوح از پدیده ای سخن می گویند حتما قوم او از آن به طور اجمالی اطلاعی داشتند... همانطور در پست سوم نظر علامه طباطبایی را در این مورد بیان کردید...
پست قبلی ام با کمی اصلاح میتوان اینطور برداشت کرد که پدیده هفت آسمان هر چه که هست قوم حضرت نوح از آن اطلاع داشتند و شاید حضرت نوح میخواهد عظمت و پیچیدگی خلقت این پدیده را برای قومش متذکر شوند و همچنین آنها را متوجه پروردگار کند که خالق این هفت آسمانی که به آن اعتفاد داشتند،کیست...همانطور که در چند آیه قبل سوره،حضرت نوح میفرماید:

مَا لَكُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارًا

چرا شما برای خدا عظمت قائل نیستید؟!
(نوح/13)

که در پاسخ به این پرسش حضرت نوح برای قوم خود استدلال میاورند،بنظر متناسب است...

همانطور در پست قبل هم گفتم حضرت نوح پرسشش را به صورت استفهام انکاری بیان نموده و مسلما قوم او نمی دانستند که هفت آسمانی که به آن اعتقاد داشتند،خداوند ٱن را چگونه به صورت هفت طبقه روی هم ساخته است...

در قرآن شبیه این موارد ذکر شده که مشرکان زمان پیامبر(ص) ذهنیت کلی از آن داشتند ولی ماهیت اصلی آن را نمی دانستند...

برای مثال سوره طارق:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ

*بنام خداوند بخشنده مهربان* سوگند به آسمان و طارق!
(طارق/1)

وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ

و تو چه مى دانى طارق چیست؟!
(طارق/2)

النَّجْمُ الثَّاقِبُ

همان ستاره درخشان و شکافنده تاریکی هاست!
(طارق/3)

خب در این سه آیه خداوند به آسمان و طارق سوگند میخورد...
بعد به پیامبر میفرمایند: تو چی میدانی که طارق چیست؟
و در پاسخ هم خداوند میفرمایند:ستاره ای است درخشان و شکافنده است...

درست است مشرکان زمان پیامبر(ص) نمیدانستند طارق چیست اما از ستاره ها که اطلاع کمی داشتند؟

یا مثلا سوگند هایی که در قرآن آمده :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا

*بنام خداوند بخشنده مهربان* سوگند به خورشید و تابش آن
(شمس/1)

خب مسلما خدا نیاز به سوگند خوردن ندارد که ما انسان ها حرف او را باور کنیم بلکه میخواهد علاوه بر اینکه نظر ما را به این پدیده شگفت انگیز و با عظمت جلب کند،میخواهد اهمیت موضوعی که در آیه های بعدی بیان میکند را برای ما مشخص سازد که به اندازه همین پدیده شگفت انگیز و پیچیده و عظیم،مهم است...

نظر شما چیست؟

استاد،بنده زبان عربی ام چندان قوی نیست... میخواستم بدانم آیا (کیف) تنها معنای چگونگی میدهد یا میتواند نشان دادن حالت هم باشد؟؟؟

برای مثال در زبان فارسی:

مثال 1-مگر نمی بینید،این ساختمان هفت طبقه را روی هم چگونه(با عظمت و زیبا) ساخته ام؟

در اینجا مراد از چگونه، نشان دادن زیبایی و شکوه این ساختمان است.

مثال 2-مگر نمی بینید(=علم ندارید، توجه ندارید) چگونه این ساختمان را به صورت هفت طبفه روی هم ساخته ام؟

در اینجا مراد از چگونه،چگونگی شکل گیری طبقات این ساختمان است نه نشان دادن زیبایی آن.

با این تعبیر، بنظر شما و مفسران،(کیف) تنها برای پرسش بکار میرود یا میتواند معنای حالت یک چیز را بدهد؟در مورد این آیه چه معنایی دارد؟

[="Tahoma"]

UTD;1005073 نوشت:
پست قبلی ام با کمی اصلاح میتوان اینطور برداشت کرد که پدیده هفت آسمان هر چه که هست قوم حضرت نوح از آن اطلاع داشتند و شاید حضرت نوح میخواهد عظمت و پیچیدگی خلقت این پدیده را برای قومش متذکر شوند و همچنین آنها را متوجه پروردگار کند که خالق این هفت آسمانی که به آن اعتفاد داشتند،کیست...

گل

UTD;1005073 نوشت:
با این تعبیر، بنظر شما و مفسران،(کیف) تنها برای پرسش بکار میرود یا میتواند معنای حالت یک چیز را بدهد؟در مورد این آیه چه معنایی دارد؟

با سلام و درود

«کیف» برای بیان چگونگی جزئیات خلقت آسمان های هفتگانه نیست، بلکه بطور کلی به آسمان ها و طبقه طبقه بودن یا مطابق بودن آن ها اشاره دارد؛ چرا که:

اولا کسی زمان خلقت نبوده و ندیده است
در ثانی، برای خداوند متعال، خلق شدن موجودات، مساوی است با اراده کردن خلق آن ها؛ یعنی به محض اراده الهی، خلق می شوند:

«بَديعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُون‏»
پديد آورنده آسمان ‏ها و زمين [اوست‏]؛ و هنگامى كه چيزى را اراده كند، پس فقط به آن مى‏گويد: «باش» پس [فوراً موجود] مى ‏شود.(بقره: 2/ 117)

لذا مراد از «کیف» یعنی در ساختار عظیم آسمان ها نظر کنید که در عین عظمت، منظم و استوار است و...؛ تا به وحدانیت، عظمت و قدرت خالق و آفریننده آن پی ببرید.

از اینرو اگر بخواهیم با مثال های حضرتعالی تطبیق دهیم، با مثال اول متناسب است.

میقات;1005104 نوشت:
با سلام و درود

«کیف» برای بیان چگونگی جزئیات خلقت آسمان های هفتگانه نیست، بلکه بطور کلی به آسمان ها و طبقه طبقه بودن یا مطابق بودن آن ها اشاره دارد؛ چرا که:

اولا کسی زمان خلقت نبوده و ندیده است


با سلام
بله درست میفرمایید...
@};-
بنابراین نتیجه ای که بنده از این آیه گرفتم این شد که (تَرَوْا) دراین آیه به معنای دیدن با چشم سرمی باشد نه علم داشتن یا دانستن...

چون اگر به معنای دیدن با چشم سرنباشد و به معنای دانستن باشد آنگاه (كَيْف)معنای چگونگی شکل گیری هفت آسمان را خواهد داد که برای قوم حضرت نوح که در پایین ترین سطح درک و فهم بودند غیر منطقی و هدایتگر نیست...

بنابراین اگر (تَرَوْا) را دیدن با چشم سر تفسیر کنیم معنای (كَيْف) دیگر چگونگی شکل گیری هفت طبقه روی هم را نمی دهد ...

پس معنای آیه چنین میشود:
آیا ندیدید که خدا چگونه هفت آسمان را به طبقاتی (بسیار منظم و محکم) خلق کرد؟(نوح:15)

بنابراین با توجه به آیه 15 سوره نوح هفت آسمان باید با چشم سر قابل روئیت باشد،اما مشکل از جایی شروع میشود که هفت آسمان را در سوره های دیگر بررسی کنیم...

مثلا آیات 10 تا 12 سوره فصلت:

[SPOILER]

وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِينَ
او در زمین کوه‌های استواری قرار داد و برکاتی در آن آفرید و موادّ غذایی آن را مقدّر فرمود، - اینها همه در چهار روز بود - درست به اندازه نیاز تقاضا کنندگان
(فصلت/10)(ترجمه: مکارم شیرازی)

ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ
سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالی که بصورت دود بود؛ به آن و به زمین دستور داد: «به وجود آیید (و شکل گیرید)، خواه از روی اطاعت و خواه اکراه!» آنها گفتند: «ما از روی طاعت می‌آییم (و شکل می‌گیریم)!»
(فصلت/11)

(ترجمه: مکارم شیرازی)

فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَىٰ فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا ۚ وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ۚ ذَٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ
در این هنگام آنها را بصورت هفت آسمان در دو روز آفرید، و در هر آسمانی کار آن (آسمان) را وحی (و مقرّر) فرمود، و آسمان پایین را با چراغهایی [= ستارگان‌] زینت بخشیدیم، و (با شهابها از رخنه شیاطین) حفظ کردیم، این است تقدیر خداوند توانا و دانا!

(فصلت/12)(ترجمه: مکارم شیرازی)
[/SPOILER][=113]
با توجه به آیه 12 و آیات قبل از سوره فصلت،هفت آسمان مربوط دوران قبل از حیات انسان در کره ی زمین است،پس قوم نوح چگونه توانستن هفت آسمان را با چشم سر ببینند؟؟

بنظر آیات باهم در تناقض هستند، به فرض اینکه دیدن در آیه 15 سوره نوح با چشم سر هم نباشد بلکه به معنای دانستن یا علم داشتن هم باشد باز هم نمیتوان انتظار داشت قوم نوح اطلاعی ولو اجملالی از این پدیده ای که قبل از حیات انسان ها است داشته باشند.

اما با کمی دقت این نکته مشخص میشود که هر گردی،گردو نیستhappy

استاد،بنظر شما این تفسیر می تواند درست باشد:
هفت آسمان خود به تنهایی ماهیتی ندارد،بلکه یک نوع تقسیم بندی است...این نوع تقسیم بندی می تواند به پدیده های مختلفی نسبت داد...
مثلا :
میتوان به کتاب هایی که روی هم قرار گرفتن نسبت داد...
میتوان به طبقات یک ساختمان که رو هم ساخته شده اند نسبت داد...
میتوان به جو زمین(طبقات جو) نسبت داد...
میتوان به تقسیم بندی ستارگان بر حسب نور آن ها نسبت داد ...
و...
البته دقیق تر آن است که این تقسیم بندی ها را به پدیده های آسمانی نسبت دهیم...
ولی در کل هفت آسمان به تنهایی ماهیتی ندارد و نشانگر پدیده خاصی نیست بلکه یک نوع تقسیم بندی است...
یعنی آنکه قوم نوح ممکن است به تقسیم بندی ستارگان بر حسب نور آن به هفت آسمان اعتقاد داشتند ولی ممکن است خدا هفت آسمان را برای جو زمین(طبقات جو‌) بکار ببرد...

اگر هفت آسمان را در کانتکست خودش(زمان،مکان و با توجه به خود آیه و آیات قبل و بعد آن) بررسی کنیم می توانیم پی ببریم که این تقسیم بندی به چه پدیده ای اشاره دارد...

[="#FF0000"] تذکر:این تفاسیر شخصی هستند و هیچ حجیتی ندارند و ممکن است مقصود اراده الهی چیز دیگری باشد و فقط میتوان در حد حدس و گمان آن ها را بررسی کرد...الله اعلم

میقات;1005104 نوشت:
در ثانی، برای خداوند متعال، خلق شدن موجودات، مساوی است با اراده کردن خلق آن ها؛ یعنی به محض اراده الهی، خلق می شوند:

«بَديعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُون‏»
پديد آورنده آسمان ‏ها و زمين [اوست‏]؛ و هنگامى كه چيزى را اراده كند، پس فقط به آن مى‏گويد: «باش» پس [فوراً موجود] مى ‏شود.(بقره: 2/ 117)


نمیدانم منظورتان را درست فهمیده باشم یا نه اما با این بخش که خداوند به محض اراده کردن چیزی در ظرف زمان و مکان ما باید فورراً موجود شود چندان موافق نیستم...اول اینکه بنظر،خود آیه چنین چیزی را نمی فرماید که حتما باید فورراً موجود شود...

دوم اینکه اگر قرار بود اراده الهی در ظرف زمان و مکان به صورت دفعی باشد باید آفرینش کل جهان هستی،زمین و دیگر موجودات زنده به یکباره باشد در حالی که میدانیم که شروع آفرینش و پیدایش حیات در زمین چندین میلیار سال طول کشیده است...

[="Tahoma"]

UTD;1005169 نوشت:
بنابراین نتیجه ای که بنده از این آیه گرفتم این شد که (تَرَوْا) دراین آیه به معنای دیدن با چشم سرمی باشد نه علم داشتن یا دانستن...
چون اگر به معنای دیدن با چشم سرنباشد و به معنای دانستن باشد آنگاه (كَيْف)معنای چگونگی شکل گیری هفت آسمان را خواهد داد که برای قوم حضرت نوح که در پایین ترین سطح درک و فهم بودند غیر منطقی و هدایتگر نیست...
.......
بنابراین با توجه به آیه 15 سوره نوح هفت آسمان باید با چشم سر قابل روئیت باشد،اما مشکل از جایی شروع میشود که هفت آسمان را در سوره های دیگر بررسی کنیم...

با سلام و درود

خیر، «تروا» دیدن با چشم سر نیست بلکه علم و دانستن است.

آن ها نسبت به آسمان های هفتگانه، علم ـ ولو اجمالا و کلی ـ داشته اند، لذا حضرت نوح، آن ها را به آیات و نشانه های خداوند در آسمان، متذکر کرده که یکی از آن ها آسمان های هفتگانه و مطابق بودن ها طبقه طبقه بودن آن هاست.
سپس آسمان دنیا و ماه و... را اشاره می فرماید که برای آن ها قابل مشاهده و دیدن است.

نکته: «کیف» که برای چگونگی می آید، منحصر به چگونگی حاصل از دیدن و مشاهده با چشم سر نیست بلکه برای مواردی که قابل دانستن و علم آموزی است نیز می شود ـ ولو با چشم سر قابل دیدن نباشد.
لذا اگر مخاطبان نوح، دانش اجمالی از هفت طبقه بودن آسمان های هفتگانه داشته باشند، باز هم «کیف» به کار می رود.

در ضمن، موضوع هفت آسمان و تفسیر آن را می توانید در تاپیک مستقل دیگری پیگیری فرمایید.

UTD;1005169 نوشت:
نمیدانم منظورتان را درست فهمیده باشم یا نه اما با این بخش که خداوند به محض اراده کردن چیزی در ظرف زمان و مکان ما باید فورراً موجود شود چندان موافق نیستم...اول اینکه بنظر،خود آیه چنین چیزی را نمی فرماید که حتما باید فورراً موجود شود...

دوم اینکه اگر قرار بود اراده الهی در ظرف زمان و مکان به صورت دفعی باشد باید آفرینش کل جهان هستی،زمین و دیگر موجودات زنده به یکباره باشد در حالی که میدانیم که شروع آفرینش و پیدایش حیات در زمین چندین میلیار سال طول کشیده است...

محاسبه زمان، به خاطر محدودیت و خاصیت عالم ماده و عالم طبیعت است، و الا برای خداوند متعال که همه هستی در برابر او حاضر است، زمان معنا ندارد.

این موضوع را می توانید از طریق کارشناسان فلسفه و کلام و در انجمن مربوطه پیگیری فرمایید.

[="Tahoma"]پرسش:
چرا حضرت نوح به قوم خود می گوید «آيا نظر نكرده ايد كه خدا چگونه هفت آسمان را طبقه بندى شده آفريده است»؟ در حالی که هنوز هم در قرن حاضر حقیقت واقعی طبقات هفت گانه آسمان اثبات نشده چه برسد به زمان حضرت نوح(علیه السلام). آیا این سوال حضرت نوح ناظر بر یک معجزه حضرت برای قومش بوده است؟ آیا در روایات اهل بیت در مورد این سوال حضرت نوح چیزی بیان شده است؟

پاسخ:
«أَ لَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقا»؛ آيا نظر نكرده ايد كه خدا چگونه هفت آسمان را طبقه بندى شده آفريده است.(1)

در ابتدا لازم به ذکر است که آسمان های هفتگانه و طبقات آن ها، از آیات و نشانه های قدرت الهی است و جزو معجزات انبیاء محسوب نمی شود.
انبیاء و پیامبران، فقط از وجود آسمان های هفتگانه خبر داده اند؛ لذا حیث اعجازی برای اثبات نبوت نیست.
آن چه در روایات است، بیشتر راجع به اصل آسمان های هفتگانه است، نه در خصوص این کلام حضرت نوح.
حضرت نوح بر اساس باور مشرکین به آسمان های هفتگانه، با آنان احتجاج نموده است؛ این مطلب را علامه طباطبایی(ره) چنین می آورند:
اين كه آسمان ها را هفتگانه خوانده ـ آن هم در زمينه اى كه مى خواهد اقامه حجت كند ـ دلالت دارد بر اين كه مشركين معتقد به هفتگانه بودن آسمان ها بودند و آن را امرى مسلم مى شمردند و قرآن با آنان به وسيله همين چيزى كه خود آنان مسلّم مى دانستند احتجاج كرده؛ و به هر حال داستان هفتگانه بودن آسمان ها كه در كلام نوح(علیه السلام) آمده به خوبى دلالت دارد بر اين كه اين مساله از انبياء(علیهم السلام) از قديم ترين زمان ها رسيده است.(2)
نکته: «تروا» به معنای علم و دانستن و «کیف» به معنای چگونگی مطابق بودن و طبقه طبقه بودن است.

مطلب دیگر؛
در این که این بیان «أَ لَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقا....» ادامه کلام حضرت نوح(علیه السلام) است یا جمله مستقل و کلام خداوند است که در خطاب به مسلمانان می فرماید؛ بین مفسران اختلاف است.
اکثر مفسران ترجیح داده اند که ادامه کلام حضرت نوح باشد؛ البته برخی نیز مانند مرحوم طبرسی در «مجمع البیان»، آن را جملاتی معترضه و مستقل و کلام خداوند دانسته اند.(2)
تفسیر نمونه نیز ترجیح داده که ادامه کلام حضرت نوح باشد، لذا در جواب این سؤال که اگر کلام نوح است پس چرا در ادامه آیات آمده «قالَ نُوحٌ...»(3)، می گوید «به خاطر آن است كه نوح سخنانش را با مردم تمام كرده و رو به درگاه خدا آورده و از آن ها شكايت مى كند.»(4)
بنابر این:
اگر کلام حضرت نوح باشد، دلالت دارد بر این که مشرکان زمان حضرت نوح، به آسمان های هفتگانه معتقد بوده اند، و لذا با آن ها چنین استدلال شده است.
اگر هم کلام خداوند و خطاب به مسلمانان بدانیم، روشن است که اعتقاد به آسمان های هفتگانه و... در صدر اسلام مطرح بوده و جای سؤالی نمی ماند.

ممکن است گفته شود حضرت نوح سؤال استفهامی کرده ولی انتظار نداشته که قومش جواب آن را بدانند و او فقط می خواهد توجه آن ها را ربوبیت خدا جلب کند؛ آیا این برداشت صحیح است؟
در جواب باید گفت این که بدون هیچ سابقه ذهنی و بدون هیچ دانشی نسبت آسمان های هفتگانه و...، به کسانی گفته شود «آیا نظر نکرده اید به چگونگی خلقت آسمان های هفتگانه...»، این بیان از منطق لازم برخوردار نیست و مخاطب می تواند بگوید انتظار شما انتظار منطقی نیست زیرا اصلا آسمان های هفتگانه چیست تا ما بخواهیم بواسطه کیفیت آفرینش آن ها، در وجود آفریدگار آن فکر کنیم.
از اینرو وقتی این انتظار به جاست که شما قبلا به او اطلاعاتی ـ ولو اجمالی ـ داده باشید؛ لذا مخاطب می تواند در جایگاه دفاع از خود، به شما بگوید باید می دانستم؟!
نکته: حضرت نوح انتظار پاسخ ندارد، بلکه استدلال ایشان در حد تلنگر و تذکر است برای به فکر واداشتن و توجه دادن مخاطب به سوی آفریننده آن ها.

اگر پرسیده شود «کیف» تنها برای پرسش به کار می رود یا می تواند معنای حالت یک چیز را بدهد؟ و در مورد این آیه چه معنایی دارد؟ در جواب باید گفت «کیف» برای بیان چگونگی جزئیات خلقت آسمان های هفتگانه نیست، بلکه بطور کلی به آسمان ها و طبقه طبقه بودن یا مطابق بودن آن ها اشاره دارد؛ چرا که اولا کسی زمان خلقت نبوده و ندیده است، در ثانی، برای خداوند متعال، خلق شدن موجودات، مساوی است با اراده کردن خلق آن ها؛ یعنی به محض اراده الهی، خلق می شوند: «بَديعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُون»؛ پديد آورنده آسمان ها و زمين [اوست]؛ و هنگامى كه چيزى را اراده كند، پس فقط به آن مى گويد: «باش» پس [فوراً موجود] مى شود.(5)
لذا مراد از «کیف» یعنی در ساختار عظیم آسمان ها نظر کنید که در عین عظمت، منظم و استوار است و...؛ تا به وحدانیت، عظمت و قدرت خالق و آفریننده آن پی ببرید.

اگر پرسیده شود آیا می توان گفت «تروا» به معنای دیدن با چشم سر است زیرا اگر به معنای دانستن باشد، «کیف» معنای چگونگی شکل گیری هفت آسمان را خواهد داد که برای قوم حضرت نوح که در پایین ترین سطح درک و فهم بودند غیر منطقی و هدایتگر نیست؛ بنابراین با توجه به آیه 15 سوره نوح، هفت آسمان باید با چشم سر قابل روئیت باشد؟
در جواب باید گفت خیر، «تروا» دیدن با چشم سر نیست بلکه علم و دانستن است.
آن ها نسبت به آسمان های هفتگانه، علم ـ ولو اجمالا و کلی ـ داشته اند، لذا حضرت نوح، آن ها را به آیات و نشانه های خداوند در آسمان، متذکر کرده که یکی از آن ها آسمان های هفتگانه و مطابق بودن ها طبقه طبقه بودن آن هاست.
سپس آسمان دنیا و ماه و... را اشاره می فرماید که برای آن ها قابل مشاهده و دیدن است.
نکته: «کیف» که برای چگونگی می آید، منحصر به چگونگی حاصل از دیدن و مشاهده با چشم سر نیست بلکه شامل مواردی که قابل دانستن و علم آموزی است نیز می شود ـ ولو با چشم سر قابل دیدن نباشد.
لذا اگر مخاطبان نوح، دانش اجمالی از هفت طبقه بودن آسمان های هفتگانه داشته باشند، باز هم «کیف» به کار می رود.

بنابر این:
همین که آیه شریفه با مشرکان زمان حضرت نوح، چنین تعبیری دارد، نشان می دهد که مشرکان، سابقه ذهنی نسبت به آسمان های هفتگانه داشته اند.
البته مهم نیست که فهم آن ها از آسمان های هفتگانه، چه بوده و آیا مطابق با علم امروز و صحیح بوده یا نه؛ بلکه همین مقدار که معتقد بودند آسمان های هفتگانه وجود دارد، همین برای استدلال با آن ها کافی است، زیرا عقل، خلقت آسمان ها و طبقات هفتگانه آن را اتفاقی و بدون دلیل نمی داند و حتما برای آن خالق و آفریدگاری تصور می کند.

پی نوشت ها:
1. نوح: 71/ 15.
2. طباطبایی، محمد حسین، تفسير الميزان، ترجمه موسوی همدانی، انتشارات: جامعه مدرسین، دفتر انتشارات اسلامی ـ قم، ج 20، ص 48.
3. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات: ناصر خسرو ـ تهران، ج 10، ص 546.
4. نوح: 71/ 21.
5. مکارم شیرازی و همکاران، تفسير نمونه، انتشارات: دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، ج 25، ص 76، پاورقی.
6. بقره: 2/ 117.

موضوع قفل شده است