جمع بندی راهکار عملی اعتماد کامل به خداوند و حسن ظن نسبت به او
تبهای اولیه
سلام
چطور به خداوند خوشبین باشیم و حسن ظن و اعتماد کامل داشته باشیم؟
لطفا راهکار عملی ارائه بدین
با تشکر
width: 700 | align: center |
---|---|
[TR] | |
[TD="align: center"]با نام و یاد دوست | |
[/TD] | |
[/TR] | |
[TR] | |
[TD="align: center"]![]() | |
[/TR] | |
[TR] | |
[TD] | |
کارشناس بحث: استاد حافظ | |
[/TD] | |
[/TR] | |
[TR] | |
[TD][/TD] | |
[/TR] |
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و تحیت؛
چطور به خداوند خوشبین باشیم و حسن ظن و اعتماد کامل داشته باشیم؟
لطفا راهکار عملی ارائه بدین
راه حل اول:
خوش گمانی ثمرهی «ایمان» است
یک همسر، وقتی میتواند به همسرش خوشگمان باشد که به صداقتش، یکرنگیاش، به قانعکیشیاش «ایمان» داشته باشد.
در مورد خدا نیز، کسی میتواند مثلاً به توبهپذیر بودن خدا خوشگمان باشد که به رحمت و غفاریتش و این که رحمتش بر غضبش غلبه دارد ایمان داشته باشد
پس بهترین راه تقویت این خوشگمانیها، تقویت ایمان است
ایمان نیز در سایه تقویت معرفت، تقویت میگردد که سخن پیرامون آن بسیار است.
راههای شناخت خدا و صفات خدا گوناگون است
از جمله آنها معرفت نفس و خودششناسی است (من عرف نفسه فقد عرف ربه)
راههای دیگری هم هست مثلا آن پیرزن از منظر و دریچه چرخش چرخ ریسندگیاش خدا را میشناسد دیگری به نحو دیگر ...
راه حل دوم:
باید بدانیم حسن ظن به خدا آسانترین راه است و گرایش به راه آسان حرکت در سرازیری است.
به عبارت دیگر، با یک نگاه منفعتطلبانه، به حسن ظن به خدا به چشم یک راه میانبر بنگریم
راه حل سوم:
با استفاده از قوه تخیل: اگر چه نباید قوه تخیل را به عنوان یک راه و تکنیک معرفی کرد ولی به اعتبار آن که این قوه برای تحصیل این مهم، مهمترین ابزار و چه بسا تنها ابزار است به عنوان یک راه مجزا مطرح شد.
اساسا حسن ظن به خدا کار قوه متخیله است چون در آن صحبت از نوع نگاه و نوعی تلقی است.
این نکته از احادیث ناظر به حسن ظن به خدا برداشت میشود که مثلا در باب تفأل و فال نیک زدن گفته میشود: اگر انسان حادثه و مصیبتی را سخت دید سخت خواهد بود و اگر آن را سبک دید، سبک خواهد بود
زیبا دیدن، خوب دیدن، سبک دیدن، کارِ قوه متخیله است که نیازمند به ممارست و تمرین است.
قسمت عمده این تصویرسازیها اکتسابی و اختیاری است اینگونه نیست که قوه تصویرسازی وجود انسان به صورت اتوماتیک و کنترلنشده به کار تصویرسازی مشغول شود بلکه باید مهارش را به دست گرفت تا کارکردش به صورت هدفمند شود.
راه حل چهارم:
نسبت به حسن ظن به خدا اینگونه نگاه کنیم (توسط قوه متخیله) که مجبور به آنیم و راه دیگری جز این راه نداریم.
فی الواقع، در مقابل خود دو راه بیشتر نداریم، راه مقابل حسن ظن به خدا که سرنوشتی جز نابودی و هلاکت در انتظارش نیست و راه حسن ظن به خدا؛
میتوان توسطه قوه متخیله قرار گرفتن بر سر این دو راه را به قرار گرفتن بر سر دوراهیِ سقوط در دره و جاده صاف و بیخطر ببینیم؛ همانگونه که با قرار گرفتن بر سر دوراهیایی که یکی از آنها به پرتگاه و دیگری به مقصد منتهی میشود بی درنگ دومی را انتخاب میکنیم در دوراهی حسن ظن و عدم حسن ظن نیز باید چنین کرد
اگر دقت کرده باشید در همه این مواردی که به عرض رسید قوه تخیل، تنها ابزار کار ماست.
با تشکر از راهنمایی شما استاد گرامی
باید بدانیم حسن ظن به خدا آسانترین راه است و گرایش به راه آسان حرکت در سرازیری است.به عبارت دیگر، با یک نگاه منفعتطلبانه، به حسن ظن به خدا به چشم یک راه میانبر بنگریم
در اینجا هدف من رسیدن به حسن ظن نسبت به خداوند و اعتماد کامل به اوست. باتوجه به این موضوع و اینکه هر راهی به مقصدی ختم میشه، منظور شما از آسانترین راه یا راه میانبر به سوی کدوم مقصد هست؟ و اگر حسن ظن به پروردگار خوب هست چرا اون رو به حرکت در سرازیری تشبیه می کنید؟
اگر چه نباید قوه تخیل را به عنوان یک راه و تکنیک معرفی کرد ولی به اعتبار آن که این قوه برای تحصیل این مهم، مهمترین ابزار و چه بسا تنها ابزار است به عنوان یک راه مجزا مطرح شد.
برای نائل شدن به هدفم یعنی حسن ظن به خداوند و اعتماد کامل به او، نحوه استفاده و بهره گرفتن از قوه تخیل چیست و چطور بهش دست پیدا کنم؟
قسمت عمده این تصویرسازیها اکتسابی و اختیاری است اینگونه نیست که قوه تصویرسازی وجود انسان به صورت اتوماتیک و کنترلنشده به کار تصویرسازی مشغول شود بلکه باید مهارش را به دست گرفت تا کارکردش به صورت هدفمند شود
از منظر دین شیوه خاصی برای اکتساب روش درست تخیل یا تصویر سازی وجود داره؟
- آیا «حسن ظن به خداوند» و «اعتماد کامل به خداوند» یکی هستند؟
سلام علیکم
در اینجا هدف من رسیدن به حسن ظن نسبت به خداوند و اعتماد کامل به اوست. باتوجه به این موضوع و اینکه هر راهی به مقصدی ختم میشه، منظور شما از آسانترین راه یا راه میانبر به سوی کدوم مقصد هست؟
احسنت، ولی باید بدانیم که حسن ظن که الان برای شما به عنوان هدف مورد سؤال است خود راهی است به سوی سعادت و مقام قرب و خود را در معرض رحمت خاص خداوند قرار دادن است.
حالا نفس توجه به این که این راه آسانترین راه است در کنار راههای دیگر؛ میتواند عاملی شود برای تحقق این حسن ظن.
برای نائل شدن به هدفم یعنی حسن ظن به خداوند و اعتماد کامل به او، نحوه استفاده و بهره گرفتن از قوه تخیل چیست و چطور بهش دست پیدا کنم؟
تا یک مقدار بستگی دارد به هنر انسان برای چگونه دیدن؛
مثلا نعمتهای گذشتهای که از آن بهرهمند شدهایم را چگونه میبینیم! اگر آنها را یک اتفاق خیلی معمولی و پیش پا افتاده ببنیم خب طبیعتا نمیتواند ما را به حسن ظن به خدا راهنمایی کند اما اگر این نعمتها را شمول فضل و کرم خدا ببینیم طبیعتا میتوانند هدایتگر ما به سمت حسن ظن به خدا شوند.
این نوع دیدن و نوع نگاه به نعمتها، تا حد زیادی وابسته به این قوه -قوه متخیله- است.
ممکن است یک کسی بگوید وظیفه خدا بوده که این نعمتها را به من بدهد خب طبیعتا این نعمتها برایش عنصری برای تبدیل شدن به حسن ظن نمیشوند ولی اگر گفته شود من که استحقاقی برای این نعمتها نداشتم و این خدا بود که فضلش و سفره کرمش شامل حال من شد طبیعتا خود به خود انسان نسبت به آینده به یک شعوری از جنس حسن ظن دست مییابد.
دقت کنید که حسن ظن از جنس شعور و معرفت است.
نکته دیگر این که کارکرد قوه متخیله، نیازمند ماده خام است
الان در مثال پیش گفته، نعمتهای سابق، ماده خام قوه متخیله شدند.
اگر بخواهیم این ماده خام را که با همکاری قوه متخیله به این نتیجه خاص -یعنی حسن ظن به خدا- نائل کنیم در واقع سؤال بعدی شما را پاسخ دادهایم که:
از منظر دین شیوه خاصی برای اکتساب روش درست تخیل یا تصویر سازی وجود داره؟
اکثر مشاهدههایی که خداوند در قرآن به منظور به رخ کشیدن و واقف ساختن ما پیرامون موضوعی خاص ما را بدان دعوت میکند برای این کار مفید است.
اصلا خود خداوند بحث خلقت انسان را به تصویر میکشید که این انسان چگونه در نخست خلق شد مراحل تکوین و پیدایشش چگونه بود همه اینها شرح و تبیینی است از صفات بیانتهای الهی.
در سطحی دیگر، گاهی اوقات قرآن خصوصا در پایان آیات، به صفتی از صفات خداوند تصریح میکند مثلا میفرماید: إنه علیم حکیم؛
یک وقت است انسان علیم بودن و حکیم بودن را در قوه عاقله میفهمد یک وقت است که این علیم بودن و حکیم بودن در قوه متخیلهی انسان به تصویر کشیده میشود.
اینها مراحلی و گونههایی از فهم یک حقیقت اند.
خب طبیعی است که فهم تخیلی و تصویری تأثیرش و فهمش راحتتر و بهتر از انواع دیگر است به تعبیری فهم تخیلی، دم دستیتر -در دسترستر- و عمومیتر است
ثمره فهم انسان از اسم علیم الهی یا اسم حکیم الهی، حسن ظن انسان به خدا نیز از دریچه این دو اسم بیشتر خواهد شد.
آیا «حسن ظن به خداوند» و «اعتماد کامل به خداوند» یکی هستند؟
نخیر یکی نیستند
اعتماد کردن اگر چه مستبطن و متضمن معرفت و شعور هم هست -بنیادش یک معرفت است- ولی بیشتر از سنخ عمل است. یک معامله است.
آنجا که مادر حضرت موسی پس از آنکه از غرق شدن و نابودی فرزندش در آب ترسید به خدا اعتماد کرد و او را در آب انداخت این یعنی اعتماد به خدا.
این حادثه در قرآن با این کلمات بازتاب داده شده که:
«فَإِذا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِ»
سلام علیکم
استاد اگر بر وظیفه عمل کنیم ، یعنی اونچه که خداوند امر فرموده ، عمل ، و آنچه که نهی کرده ، دوری کنیم ، آیا این کار بقدر کافی عمل گرایانه بنظر نمیرسد . بخصوص اینکه نتیجه مثبت آن در شئونات مختلف زندگی برجسته و مشخص است و رضایت قلبی و روحی را هم بهمراه دارد .
و بعد اینکه ، قوه خیال چون با عقلانیت و واقعیت تناسبی ندارد مگر نهایتا در ترسیم آنها غلو کند آیا بهتر نیست این قوه را مهار کرد ؟
باید بدانیم که حسن ظن که الان برای شما به عنوان هدف مورد سؤال است خود راهی است به سوی سعادت و مقام قرب و خود را در معرض رحمت خاص خداوند قرار دادن است.حالا نفس توجه به این که این راه آسانترین راه است در کنار راههای دیگر؛ میتواند عاملی شود برای تحقق این حسن ظن
شما درست می فرمایید مقصد نهایی رسیدن به سعادت و قرب الهی است، منتها همونطور که اشاره کردم هدف من در این سوالی که مطرح کردم به طور خاص دستیابی به حسن ظن و اعتماد کامل به پروردگار هست. از مطالبی که بیان کردین متوجه شدم برای استفاده از قوه تخیل باید به نعماتی که بهمون عطا شده و نامهای بزرگ خداوند بیندیشیم تا به حسن ظن واقعی نسبت به او برسیم. این نکات برای من راهکارهایی مفید و عملی هستن منتها میخوام بدونم چه راههای دیگری وجود دارن؟
فهم تخیلی و تصویری تأثیرش و فهمش راحتتر و بهتر از انواع دیگر است
انواع دیگر فهم رو توضیح بدین و بفرمایید چطور میشه با استفاده از قوه عاقله به هدف رسید؟
بجز «گناه نکردن» دیگه چه راهی وجود داره که بشه عقل رو پرورش داد؟
اعتماد کردن اگر چه مستبطن و متضمن معرفت و شعور هم هست -بنیادش یک معرفت است- ولی بیشتر از سنخ عمل است. یک معامله است
لطفا این نکته و نحوه اعتماد به خداوند رو بیشتر شرح بدین. مادر حضرت موسی(ع) چطور به این حد از اعتماد به خداوند رسیدن؟
سلام علیکم
انواع دیگر فهم رو توضیح بدین و بفرمایید چطور میشه با استفاده از قوه عاقله به هدف رسید؟
مطالعه براهین عقلیایی که بوسیله آنها خدا و صفات او اثبات میشود.
مثلا براهینی که اثبات میکند خداوند کامل مطلق است و هیچ نیازی به غیر خودش ندارد و غیر همه محتاج اویند.
بجز «گناه نکردن» دیگه چه راهی وجود داره که بشه عقل رو پرورش داد؟
با آن براهین عقلی، عقل هم پرورش پیدا میکند منتهی عقل نظری.
اما پرورش عقل عملی و این که کجا و در فلان صحنه خاص باید چه کار مناسبی انجام دهیم در گرو عمل به دانستههاست.
همان جمله معروفی که بارها از آیت الله بهجت شنیده شده که به آنچه میدانید عمل کنید خداوند فهم به شما خواهد داد.
علتش هم این است که دیگر شما قرار نیست بر اساس هوای نفس کار کنید بلکه بر اساس علم و دانستههایتان رفتار خواهید کرد در این فرآیند نفسِ تربیت شده، فرصت شکوفایی را به فاهمه قلبتان خواهد داد.
این نکات برای من راهکارهایی مفید و عملی هستن منتها میخوام بدونم چه راههای دیگری وجود دارن؟
همین دو راه کار اگر چه به عدد، دو تاست ولی وزن زیادی دارد یکی مرور نعمتهای گذشته و دیگری رصد و تفکر بر روی اسماء و صفات.
یکی از آفتهای حرکت در مقام عمل، تعدد و کثرت و تنوع راهکار است؛ چون انسان را سرگرم انتخابگری کرده از عمل باز میدارد.
پس این راه کار سوم را هم به آن دو راهکار اضافه کنید: جلوگیری از روحیه تنوعطلبی و کثرتگرایی.
البته این قسمت را به مزاح میگویم؛ جمله شما مرا به یاد بهانهگیری کسانی انداخت که از نماز خواندن (به عنوان مثال) سر باز میزنند و به این در و آن در میزنند تا یک جایگزینی برای نماز پیدا کنند مثلا قرص نماز.happy
مگر این که هدفگیری شما در این تاپیک، نگارش مقالهای در این موضوع باشد که سخن دیگری ست.
لطفا این نکته و نحوه اعتماد به خداوند رو بیشتر شرح بدین. مادر حضرت موسی(ع) چطور به این حد از اعتماد به خداوند رسیدن؟
ببینید اعتماد به خدا از یک فهم و تلقی بلند میشود.
شما خودتان فکر میکنید در چه مواضعیست که این فهم و تلقی از خدا تقویت میشود؟!
با زیاد فوتبال دیدن و برنامه ۹۰ را تماشا کردن! یا با تماشای برنامه عصر جدید؟!
یا با زیاد قرآن خواندن و زیاد قبرستان رفتن و تفکر کردن زیاد پیرامون خدا! خدا که میگویم شامل صفات خدا هم هست.
به نظر حقیر میتوان به «رفتن به قبرستان»، رفتن به بیمارستان و تیمارستان و بهزیستی و هر جایی که عجز انسان را کاملا به تصویر بکشد، افزود.
خلاصه در این پروسه، اول از خودتان ناامید می شوید و با مطالعه آیات و تفکر، متوجه خدا خواهید شد.
باید دقت داشت که «تا سفرهی اعتماد به «خود» جمع نشود سفره اعتماد به خدا پهن نمیشود».
مگر این که هدفگیری شما در این تاپیک، نگارش مقالهای در این موضوع باشد که سخن دیگری ست
اگر فکر می کنید لازمه چنین مقاله ای در تاپیکی جدا یا در همینجا قرار بدین استفاده می کنم، و اگر نه همینکه فهرست وار بیان کنید ممنون میشم، ولی همونطور که گفتم دو راه حلی که بهشون کردین برای من کافیه و با مطالبی که عنوان کردین حس می کنم ذهنم نسبت به موضوع روشن شده. از این بابت ازتون تشکر می کنم.
قصدم از دانستن راه های دیگه این بود که آگاهی مختصری راجع به اونها هم داشته باشم، چون درست یا غلط! روحیه من طوریه که از لحظه شروع هر کاری باید به همه چی احاطه داشته باشم یا بهتر بگم یک تصویر بزرگ و بینش کلی از همه چی مهیا باشه و بعد برم سراغ هر جزء و بخشی که لازمه بهش بپردازم. نمیدونم شایدم دارم بی دلیل پیچیده ش می کنم!
ضمنا حالا که راهنمایی صمیمانه تر و صریح تری کردین، اجازه بدین جدای از این مطالب نکته ای رو که شاید از نظر شما هم مهم باشه خدمتتون عرض کنم. دو تا موضوع وجود داره؛
اول اینکه مدتهاست از طرق مختلف(اینترنت و فضای مجازی، تلویزیون، سخنرانی علماء و بزرگان و...) مدام با این جمله مواجه میشم که باید به خداوند حسن ظن و اعتماد داشته باشیم. البته به این موضوع واقفم که بخصوص وقتی یک نکته تربیتی یا مطلبی با روشهای مختلف مدام برامون تکرار میشه باید اینطور نتیجه گرفت که پیامها یا هشدارهایی است که خداوند از راههای مختلف برای ما ارسال میکنه تا مسیر درست رو انتخاب و از سردرگمی و بلاتکلیفی نجات پیدا کنیم.
از طرف دیگه اخیرا رؤیایی در خواب دیدم که یکی از بستگانم که چند سال قبل از دنیا رفتن به من گفت که باید به خدا اعتماد داشته باشم و دراینصورت هست که به جواب سوالاتم و بخصوص رفع مسائل و مشکلاتمون میرسیم.
برای من چندباری پیش اومده که در خواب راهنمایی شدم و اساسا ارتباطم با درگذشتگان خوبه.. به هر حال از این تذکری که بهم داده شد بنده اینطور فهمیدم که اجابت حاجتها و رسیدنم به برخی از خواسته هام در دسترس و آماده است و مسئله فقط عدم اعتماد من به خداوند یا به کمک و یاری اوست که مانع از رسیدنم به اونها شده.
البته میدونم که خواب حجت نیست، ولی به هر حال بعنوان یک موضوعی که میتونه حقیقت داشته باشه مطرح هست. منتها اولا معبری سراغ ندارم که در این مورد خاص و سایر رویاهایی که در خواب میبینم باهاش صحبت کنم و راهنماییم کنه تا گره هایی که در ذهنم راجع به اونها وجود داره باز بشه و ثانیا این اندرز یا تذکری که به من داده شده لااقل ظاهرا نکته منفی ی درش دیده نمیشه و عمل کردن بهش بی ضرر هست.
سلام و تحیت؛
ولی همونطور که گفتم دو راه حلی که بهشون کردین برای من کافیه و با مطالبی که عنوان کردین حس می کنم ذهنم نسبت به موضوع روشن شده. از این بابت ازتون تشکر می کنم.
خدا را شکر.
اساسا اعتماد سوی یک موجود ضعیفتر به موجودی که از جهتی خاص یا جهاتی عدیده قویتر از ماست صورت میگیرد هر چه بیشتر به این ضعف و آن قوت تفطن و معرفت پیدا کنیم، شرایط را برای یک اعتماد واقعی -و نه صوری و زبانی- به خدا مهیا کردهایم.
انیا این اندرز یا تذکری که به من داده شده لااقل ظاهرا نکته منفی ی درش دیده نمیشه و عمل کردن بهش بی ضرر هست.
با شما همنظرم.
بسم الله الرحمن الرحیم
سؤال:
روشها و تکنیکهای دستیابی به «حسن ظن» و «اعتماد به خدا» چگونه است؟
پاسخ:
«حسن ظن به خدا» از جمله اموری است که باعث نجات و نشاط در عبادت و محبت به خداست.(۱)
متعلق حسن ظن به خدا اموری از قبیل «خوشگمانی به اجابت دعا»(۲) ، «خوش گمانی به پذیرش توبه از گناهان»، (۳) «خوش گمانی به این که خداوند رزاق است»، و خلاصه خوش گمانی به خدا یعنی در هر مرتبه متوقع رحمت او بودن و به مضمون «لاتقنطوا» اذعان نمودن است. (۴)
جناب ملکی تبریزی در اهمیت خوش گمانی به خدا میگوید: «... اخبار و روایات صراحتاً میگوید که هر کس حسن ظن به خدا داشته باشد و از او خیری امیدوار باشد خدا حیا میکند که او را از آن خیر محروم گرداند.(۵)
روشهای دستیابی به حسن ظن به خدا:
روش اول: تقویت ایمان
به نظر میرسد یکی از اسباب تحقق حسن ظن به خدا، ایمان به اوست؛ همانگونه که در مناسبات عرفی و حسن ظن مطرح در ارتباطات اجتماعی اینچنین است؛
مثلاً، یک همسر، وقتی میتواند به همسرش خوشگمان باشد که به صداقت و یکرنگی و قانعکیشیاش «ایمان» داشته باشد.
در مورد خدا نیز، کسی میتواند مثلاً به توبهپذیر بودن خدا خوشگمان باشد که به رحمت و غفاریتش و این که رحمتش بر غضبش غلبه دارد ایمان داشته باشد.
پس تقویت ایمان یکی از روشهای دستیابی به حسن ظن به خداست.
البته تقویت ایمان، خودْ نیازمند روشها و تکنیکهایی است که محتاج نوشتاری مجزاست؛ مثلا تقویت معرفت، یکی از راههای تقویت ایمان است.
روش دوم:
توجه به این نکته که حسن ظن به خدا آسانترین راه برای نیل به سعادت است. (۶)
از آنجا که این آسانی در راستای ویژگیِ منفعتجویانه انسان است از باب حرکت در جهت حرکت آب در رودخانه، تحقق آن نیازمند چنان انگیزه و ارادهی قوی نخواهد بود.
در نتیجه، با نگاهی منفعتطلبانه به حسن ظن به خدا، ناخواسته خود را در فضای آن خواهیم یافت؛ به عبارتی ساده، برای دستیابی به حسن ظن به خدا فقط کافی است بدان توجه داشت.
در باب آسان بودن این راه همین بس که حتی در برخی احادیث لاف و ادعای «حسن ظن به خدا» نیز سبب نجات و بهرهمند شدن از رحمت بیانتهای خداوند معرفی شده است.
از امام صادق (علیهالسلام) منقول است: «روز قیامت بندهای را [در محكمه عدل الهى] حاضر كرده امر مىشود كه او را به دوزخ برند. آنگاه بنده به سوى خدا متوجه مىگردد.
خداى متعال مىفرمايد: او را بازگردانيد. سپس به او خطاب مىگردد: بنده من! از چه روى به من توجه نمودى؟ او مىگويد: پروردگارا! چنين گمانى نسبت به تو نداشتم. خداوند- جل جلاله- مىفرمايد: گمان تو چه بود؟ انسان گناهكار مىگويد: مىپنداشتم كه مرا مىبخشى و به واسطه رحمتت در بهشت خويش مأوايم مىدهى. آنگاه خداى متعال مىفرمايد:
اى فرشتگان من! سوگند به عزت و جلالم و قسم به نعمتها و آزمايشها و مكانت بلند و والاى خويش كه او هرگز به من گمان خيرى نداشت؛ و اگر ساعتى به من گمان خيرى داشت؛ او را از آتش نمىترساندم، دروغ او را بپذيريد و او را وارد بهشت گردانيد.» (۷)
روش سوم: روشهای پیاده شده توسط قوه خیال.
اگر چه نباید قوه خیال را به عنوان یک راه و تکنیک معرفی کرد ولی به اعتبار آن که این قوه برای تحصیل این مهم، مهمترین ابزار و چه بسا تنها ابزار است به عنوان یک راه مجزا مطرح شده است.
اساسا حسن ظن به خدا کار قوه متخیله است چون در آن صحبت از نوع نگاه و نوعی تلقی است.
این نکته از احادیث ناظر به حسن ظن به خدا برداشت میشود که مثلا در باب تفأل و فال نیک زدن گفته میشود: اگر انسان حادثه و مصیبتی را سخت دید سخت خواهد بود و اگر آن را سبک دید، سبک خواهد بود. (۸) البته در باب حسن ظن به خدا، تنها حسن ظن از طرف فرد علت تامه تأثیرگذاری نیست بلکه در نفسالامر و واقعیت امر نیز خداوند همین گونه هست.
زیبا دیدن، خوب دیدن، سبک دیدن، کارِ قوه متخیله است که نیازمند به ممارست و تمرین است.
قسمت عمده این تصویرسازیها اکتسابی و اختیاری است و اینگونه نیست که قوه تصویرسازی در وجود انسان به صورت اتوماتیک و کنترلنشده به کار تصویرسازی مشغول شود بلکه باید مهارش را به دست گرفت تا کارکرد آن به صورت هدفمند شود.
برخی روشها و تکنیکهای برآمده از این ابزار عبارت است از:
۱- نسبت به حسن ظن به خدا اینگونه نگاه کنیم (توسط قوه متخیله) که مجبور به آنیم و راه دیگری جز این راه نداریم.
در واقع، در مقابل خود دو راه بیشتر نداریم، راه مقابل حسن ظن به خدا که ساحل امنی برای آن قابل پیشبینی نیست و راه دیگر، طریق حسن ظن به خدا؛
میتوان بوسیله این قوه خود را مانند کسی فرض کنیم که بر دوراهیِ سقوط در درّه و جاده صاف و بیخطر ببینیم؛ همانگونه که با قرار گرفتن بر سر دوراهیایی که یکی از آنها به پرتگاه و دیگری به مقصد منتهی میشود بی درنگ دومی را انتخاب میکنیم در دوراهی حسن ظن به خدا و عدم حسن ظن به او نیز باید چنین کرد.
۲- نعمتهای گذشتهی خداوند به خودمان را به چشم یک اتفاق ساده ننگریم بلکه نشانهای برای نهایت لطف و شدت محبت خداوند به خودمان تفسیر کنیم –که واقعاً همین گونه است-. با این نگاه، نحوه تعامل خداوند با خودمان را در آینده در همین راستا خواهیم دید.
باید دقت شود که حسن ظن به خدا از جنس شعور و معرفت است. نعمتهای سابق خداوند ما را به این درک خواهد رساند که با چه خدای کریم و مهربانی مواجهیم!
۳- به تصویر کشیدن «اسم الرحمن» و اسماء زیرمجموعهی آن توسط قوه خیال نیز میتواند ما را در این مسیر یاری کند. در قرآن نیز خداوند در انتهای برخی آیات به برخی اسماء خداوند اشاره میکند؛ مثلاً میفرماید: «إنه علیم حکیم».
اگر چه فهم عقلی چنین اسمائی نیز ما را به حسن ظن به خدا و ایمان به او رهنمون میکند ولی علاوه بر این، درک خیالی از این اسماء نیز فوائد خود را خواهد داشت؛ زیرا فهم تخیلی و تصویرسازی شده توسط قوه خیال، تحقق و تأثیرگذاریاش راحتتر و بهتر از انواع دیگر است به تعبیری فهم تخیلی، در دسترستر و عمومیتر است و برای تجویز به عامه مردم مفید است.
روش چهارم:
مطالعه براهین عقلیایی که بوسیله آنها خدا و صفات او اثبات میشود. مثلا براهینی که اثبات میکند خداوند، کاملِ مطلق است و هیچ نیازی به غیر خودش ندارد و بلکه همه محتاج اویند.
«اعتماد به خدا»:
نمیتوان «اعتماد به خدا» را برابر با «حسن ظن به خدا» دانست؛ زیرا اعتماد کردن اگر چه مستبطن و متضمن معرفت و شعور نیز هست -بنیادش یک معرفت است- ولی بیشتر از سنخ عمل و معامله است.
مثلاً آنجا که مادر موسی پس از آن که از غرق شدن و نابودی فرزندش در آب ترسید به خدا اعتماد کرد و او را در آب انداخت. در این نمونه، اگر چه عنصر معرفت نیز موج میزند ولی اصل مطلب، همان دست به کار شدن و اقدام و عمل است.
از این رو، خداوند به مادر موسی وحی کرد که «فَإِذا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِ ...» (۹) ترجمه: «و چون بر او ترسان شوی به دریایش افکن ...» با این تبیین که با یک اقدام عملیِ معرفت بنیاد، بر خدا اعتماد کن.
روشهای دستیابی و ایجاد اعتماد به خدا:
از آن جا که اعتماد به خدا نیز برخاسته از یک نوع فهم و تلقی است انجام کارهای زیر در القاء و ایجاد چنین تلقیایی مؤثر است:
«تلاوت زیاد قرآن»، «زیاد رفتن به قبرستان» و به طور کلی «تفکر پیرامون خدا و قدرتهای بیانتهای او».
البته میتوان به مرور به قبرستان، مرور به بیمارستان و تیمارستان و هر مکانی که انسان را متوجه عجز حقیقی انسان بکند، اضافه کرد؛ زیرا از آنجا که تا سفرهی اعتماد به «خود» جمع نشود سفره اعتماد به «خدا» پهن نمیشود –دیو چو بیرون رود فرشته درآید- میتوان با رفتن به این اماکن ابتدا زمینهی «ناامیدی از خود» را فراهم ساخت و سپس با تلاوت قرآن و تفکر پیرامون خدا متوجه قدرت حقیقی و قابل اعتماد خدا شد. در این صورت است که دوست را از دشمن باز خواهد شناخت.
نتیجه:
زیبا دیدنِ نعمت سابق الهی و تفسیری حبّی از نحوه تعامل خداوند با ما و ارائهی تصویر درستی از اوصاف جمالی خداوند توسط قوه خیال از روشهای دستیابی به «حسن ظن به خدا» و مرور به قبرستان و همه اماکنی که عجز و ضعف و غیر قابل اعتماد بودن انسان را به چشم میکشد و در عوض تلاوت آیات قرآن و تدبر در آن به منظور شناخت اوصاف و کمالات خداوند از شیوههای دستیابی به «اعتماد به خدا» میباشد.
پینوشتها
۱. نراقی، احمد، معراج السعادة، قم: انتشارات هجرت، ۱۳۷۸ش، چ ششم، ص ۲۳۶.
۲. «إذا دعوت فظن حاجتک بالباب» ترجمه: «هر گاه دعا میکنی گمانت این باشد که حاجتت پشت در آماده است» (ابن فهد حلی، عدة الداعی "آیین بندگی و نیایش"، ترجمه غفاری ساروی، قم: بنیاد معارف اسلامی، ۱۳۷۵ش، ص ۲۴۵).
۳. «یا موسی، ما دعوتنی و رجوتنی فإنی سأغفر لک» ترجمه: «ای موسی، اگر در حالت امیدواری مرا بخوانی، بزودی تو را خواهم آمرزید» (همانجا).
۴. شهید ثانی، مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقة، ترجمه عبدالرزاق گیلانی، تصحیح رضا مرندی، تهران: پیام حق، ۱۳۷۷ش، ص ۱۲.
۵. ملکی تبریزی، میرزا جواد، اسرار الصلاة، ترجمه رضا رجبزاده، تهران: پیام آزادی، ۱۳۷۲ش، چ هشتم، ص ۲۴۷ – ۲۴۸.
۶. بحرانی، سلوک عرفانی در سیره اهلبیت (علیهمالسلام)، ترجمه علی شیروانی، قم: وثوق، ۱۳۷۹ش، ص ۳۳.
۷. بحرانی، حسین، سلوک عرفانی در سیره اهلبیت (علیهمالسلام)، ص ۳۸.
۸. بحرانی، حسین، سلوک عرفانی در سیره اهلبیت (علیهمالسلام)، ترجمه علی شیروانی، قم: وثوق، ۱۳۷۹ش، ص ۳۴.
۹.قصص: ۷.