جمع بندی «الصلاه خیر من النوم» در ديدگاه اهل سنت
تبهای اولیه
«الصلاه خیر من النوم» در ديدگاه اهل سنت
سلام علیکم
اهل سنت در اذان الصلاه خیر من النوم می گویند که در اینجا سوالاتی است
این امر در کدام اذان گفته می شود؟
آیا همه عالمان سنی این مساله را قبول دارند؟ چون در برخی پاسخها خواندم که بیان شده بود این امر از بدعتهای عمر است. و در نقلی دیگر از عمر یا فرزند او امده که الصلاه خیر من النوم بدعت است.
بالاخره داستان این ماجرا چیست؟
برچسب:
با سلام و عرض ادب
مقدمه:
از دیدگاه اهل سنت تشریع اذان به واسطه ی خواب برخی از صحابه باز می گردد. داستان تشریع اذان از آنجا آغاز گردید که پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای آگاهی دادن مردم نسبت به داخل شدن وقت نماز دچار سردرگمی شد. بر این اساس با اصحاب خویش مشورت نمود. در این راستا هر یک از صحابه به آن حضرت پیشنهادی ارائه نمود. از تهیه کردن ناقوس «نصاری» و بوق «یهود» تا روشن کردن آتش و یا زدن چوبها به یکدیگر برای باخبر ساختن مردم. اما پیامبر (صلی الله علیه و آله) از هیچ یک از پیشنهادات داده شده خشنود نگشت تا آنکه یکی از صحابه به نام «عبدالله بن زید» در خواب مشاهده نمود که منادی به او «اذان» را تعلیم نمود و او نیز پس از بیدار شدن به محضر پیامبر(صلی الله علیه و آله) شتافت و آن حضرت را از محتوای خواب خویش با خبر ساخت. پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز پس از شنیدن گفتار وی خواب او را تصدیق نمود و «بلال» را مأمور به اذان دادن به گونه ای که «عبدالله بن زید» در خواب دیده بود نمود.[1]
[1] . ر.ک: ابوداود، سنن ابی داود، باب كيف الاذان.
«الصلاة خیر من النوم» یا «تثویب» در اذان
«الصلاة خیرمن النوم» یا در اصطلاح فقهی آن «تثویب»[1] یکی از مسائل فقهی مورد اختلاف بین فریقین است. شیعه بر اساس تبیین اهل بیت (علیهم السلام) چنین عملی را به عنوان آنکه جزئی از اجزاء نماز بوده بدعت و حرام دانسته؛ اما درمقابل اهل سنت چنین عبارتی را یکی از فقرات اذان صبح دانسته و آنرا بعد از فقرات «حی علی الصلاة» و «حی علی الفلاح» در اذان خود می گویند.
مشروعیّت «تثویب» در فقه اهل سنت به دو گونه بیان شده است.
الف) مؤذن پس از گفتن فقرات «حی علی الصلاة» و «حی علی الفلاح» در اذان نماز صبح می گوید: «الصلاة خیر من النوم». بر این اساس این فقره جزئی از فقرات اذان به حساب می آید.
ب) پس از اتمام اذان و قبل از شروع در اقامه، جملات «حی علی الصلاة» و «حی علی الفلاح» بین اذان و اقامه گفته شود.[2]
«ابن نجیم حنفی» (متوفی: 970هـ) صاحب کتاب: «البحر الرائق»، در بیان صورت «تثویب» در اذان می نویسد:
«تثویب» به دو گونه است. قدیم و جدید.
صورت قدیم آن چنین بوده که جمله ی: «الصلاة خیر من النوم» پس از اتمام اذان گفته شده؛ ولی علمای کوفه آنرا ملحق به اذان ساختند.
در صورت جدید آن که علمای کوفه آنرا احداث نمودند بدین گونه است که پس از اتمام اذان دو مرتبه جملات: «حی علی الصلاة» و «حی علی الفلاح» گفته می شود. وی سپس بیان نموده که برای «تثویب» لفظ خاصی وجود نداشته و «تثویب» هر شهری بر اساس فرهنگ متعارف آن شهر است از «تنحنح»[3] یا «الصلاة الصلاة» و «قامت قامت» و ... زیرا چنین امری برای مبالغه در اعلان و اطلاع مردم از وقت نماز است.[4]
همچنین در کتاب: «الآثار» تألیف: «محمد بن حسن شیبانی» (متوفی: 189هـ) نیز بر این تصریح شده که اصل «تثویب» از امور خود ساخته مردم بوده که پس از «اذان» گفته می شده است. [5]
در اینکه تصویب در صورت نخست آن در اذان نمازهای دیگر نیز جایز بوده یا خیر؟ دیدگاه جمهور اهل سنت عدم جواز آن در سایر نمازهاست؛ اما از دیدگاه گروهی از «احناف» و «شوافع» گفتن آن در اذان عشاء نیز جایز است؛ زیرا وقت عشاء نیز وقت غفلت برای مردم است. [6]
[1] . تثویب در لغت به معنای رجوع آمده است. به معنای آنکه مؤذن با فقره ی «حی علی الصلاة» مردم را به نماز دعوت می نماید و وقتی که به این فقره می رسد دوباره مردم را به نماز دعوت می کند؛ لذا از آن به تثویب یاد شده است.
[2] . عدة من المحققین، الموسوعة الفقهية الكويتية، وزارة الأوقاف والشئون الإسلامية – الكويت، ج2، ص357.: «التَّثْوِيبُ فِي اللُّغَةِ: الرُّجُوعُ، وَهُوَ فِي الأْذَانِ: الْعَوْدُ إِلَى الإْعْلاَمِ بَعْدَ الإْعْلاَمِ، وَهُوَ زِيَادَةُ عِبَارَةِ: (الصَّلاَةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ) مَرَّتَيْنِ بَعْدَ الْحَيْعَلَتَيْنِ فِي أَذَانِ الصُّبْحِ عِنْدَ جَمِيعِ الْفُقَهَاءِ، أَوْ زِيَادَةُ عِبَارَةِ (حَيَّ عَلَى الصَّلاَةِ حَيَّ عَلَى الْفَلاَحِ) بَيْنَ الأْذَانِ وَالإْقَامَةِ، كَمَا يَقُول الْحَنَفِيَّةُ»
[3] . تَنَحْنَحَ : تَنَحْنُحاً [نحنح] الرجُلُ: صداى خود را در سينه اش رفت و برگشت داد.
[4] . ر.ک: زين الدين بن إبراهيم بن محمد، المعروف بابن نجيم المصري، البحر الرائق شرح كنز الدقائق، دار الكتاب الإسلامي، ج1، ص274.: «وَهُوَ نَوْعَانِ قَدِيمٌ وَحَادِثٌ فَالْأَوَّلُ الصَّلَاةُ خَيْرٌ مِنْ النَّوْمِ وَكَانَ بَعْدَ الْأَذَانِ إلَّا أَنَّ عُلَمَاءَ الْكُوفَةِ أَلْحَقُوهُ بِالْأَذَانِ وَالثَّانِي أَحْدَثُهُ عُلَمَاءُ الْكُوفَةِ بَيْنَ الْأَذَانِ وَالْإِقَامَةِ حَيَّ عَلَى الصَّلَاةِ مَرَّتَيْنِ حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ مَرَّتَيْنِ وَأَطْلَقَ فِي التَّثْوِيبِ فَأَفَادَ أَنَّهُ لَيْسَ لَهُ لَفْظٌ يَخُصُّهُ بَلْ تَثْوِيبُ كُلِّ بَلَدٍ عَلَى مَا تَعَارَفُوهُ إمَّا بِالتَّنَحْنُحِ أَوْ بِقَوْلِهِ الصَّلَاةَ الصَّلَاةَ أَوْ قَامَتْ قَامَتْ؛ لِأَنَّهُ لِلْمُبَالَغَةِ فِي الْإِعْلَامِ...».
[5] . الامام الحافظ ابي عبد الله محمد بن الحسن الشيباني، الآثار لمحمد بن الحسن، دار الكتب العلمية، بيروت – لبنان، عدد الأجزاء: 2، ج1، ص101.: «مُحَمَّدٌ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو حَنِيفَةَ، عَنْ حَمَّادٍ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ، قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ التَّثْوِيبِ، قَالَ: " هُوَ مِمَّا أَحْدَثَهُ النَّاسُ، وَهُوَ حَسَنٌ مِمَّا أَحْدَثُوا وَذَكَرَ أَنَّ تَثْويبَهُمْ كَانَ حِينَ يَفْرُغُ الْمُؤَذِّنُ مِنْ أَذَانِهِ: الصَّلَاةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ " قَالَ مُحَمَّدٌ: وَبِهِ نَأْخُذُ، وَهُوَ قَوْلُ أَبِي حَنِيفَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ».
[6] . عدة من المحققین، الموسوعة الفقهية الكويتية، وزارة الأوقاف والشئون الإسلامية – الكويت، ج2، ص361.: «وَأَجَازَ بَعْضُ الْحَنَفِيَّةِ وَبَعْضُ الشَّافِعِيَّةِ التَّثْوِيبَ فِي الصُّبْحِ وَالْعِشَاءِ؛ لأِنَّ الْعِشَاءَ وَقْتُ غَفْلَةٍ وَنَوْمٍ كَالْفَجْرِ. وَأَجَازَهُ بَعْضُ الشَّافِعِيَّةِ فِي جَمِيعِ الأْوْقَاتِ؛ لِفَرْطِ الْغَفْلَةِ عَلَى النَّاسِ فِي زَمَانِنَا، وَهُوَ مَكْرُوهٌ فِي غَيْرِ الْفَجْرِ عِنْدَ الْمَالِكِيَّةِ وَالْحَنَابِلَةِ، وَهُوَ الْمَذْهَبُ عِنْدَ الْحَنَفِيَّةِ وَالشَّافِعِيَّةِ، وَذَلِكَ لِمَا رُوِيَ عَنْ بِلاَلٍ أَنَّهُ قَال: أَمَرَنِي رَسُول اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنْ أُثَوِّبَ فِي الْفَجْرِ وَنَهَانِي أَنْ أُثَوِّبَ فِي الْعِشَاءِ. وَدَخَل ابْنُ عُمَرَ مَسْجِدًا يُصَلِّي فِيهِ فَسَمِعَ رَجُلاً يُثَوِّبُ فِي أَذَانِ الظُّهْرِ فَخَرَجَ، فَقِيل لَهُ: أَيْنَ؟ فَقَال: أَخْرَجَتْنِي الْبِدْعَةُ».
تاریخچه ی مساله
تاریخچه روایی این مساله از سوی اهل سنت دارای اختلاف شدید است به گونه ای که نمی توان میان محتوای این روایات جمعی را بیان داشت. در برخی از اخبار آمده است که «عبدالله بن زید» از ابتدا آنرا در رؤیای خویش دیده است. در برخی از اخبار دیگر آمده است بلال به هنگام با خبر ساختن پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) مشاهده نمود که آن حضرت در خواب است؛ لذا خطاب به حضرت گفت: ««الصلاة خیر من النوم» و پس از آن این عمل در اذان مرسوم گردید. در برخی اخبار دیگر آمده است که «بلال» به هنگام بیدار نمودن خلیفه دوم مشاهده نمود که وی خوابیده پس او را با این ندا بیدار ساخت و خلیفه ی دوم نیز دستور به قرار دادن این فقره در اذان را داد. در برخی روایات آمده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) این فقره را به «ابومحذورة» تعلیم داد و...[1]
در روایات اهل بیت (علیهم السلام) تصریح شده که چنین امری از بدعتهای بنی امیه بوده و از اصل اذان نبوده است، چنانکه در روایت «زید نرسی» از امام «کاظم» (علیه السلام) آمده است: «الصلاة خیر من النوم» بدعت بنی امیه بوده است و این فقره از اصل اذان نبوده است و ایرادی نیست که موذن برای آگاه سازی مردم آنرا بگوید، ولی نمی بایست آنرا در اذان قرار دهد که ما آنرا (از فقرات) اذان نمی دانیم.[2]
[1] . جعفر السبحانی، الانصاف فی مسائل دام فیها الخلاف، نشر مؤسسة الامام الصادق (علیه السلام)، ج1، ص158.
[2] . اصفهانى، مجلسى دوم، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار، 33 جلد، مؤسسة الطبع و النشر، بيروت - لبنان، اول، 1410 ه ق، ج81، ص172.: «عن ابی الحسن (علیه السلام): الصَّلَاةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ بِدْعَةُ بَنِي أُمَيَّةَ وَ لَيْسَ ذَلِكَ مِنْ أَصْلِ الْأَذَانِ وَ لَا بَأْسَ إِذَا أَرَادَ الرَّجُلُ أَنْ يُنَبِّهَ النَّاسَ لِلصَّلَاةِ أَنْ يُنَادِيَ بِذَلِكَ وَ لَا يَجْعَلْهُ مِنْ أَصْلِ الْأَذَانِ فَإِنَّا لَا نَرَاهُ أَذَاناً».
بیان دو روایت و وجه جمع میان آن
در کتاب «موطأ» مالک بن انس (متوفی: 179) که قدیمی ترین کتاب روایی اهل سنت است آمده است که مؤذن به نزد «عمر بن خطاب» آمد تا وی را برای اذان صبح آگاه سازد. پس او را در حال خواب دید. مؤذن برای بیدار ساختن وی گفت: «نماز از خواب بهتر است». پس عمر او را دستور داد که این جمله را در اذان صبح قرار دهد».[1]
همچنین «ابو داود سجستانی» (متوفی: 275هـ) به نقل از «مجاهد» آورده است که وی به همراه «عبد الله بن عمر» به مسجد رفت. پس شخصی به هنگام نماز ظهر و یا عصر بانگ برداشت که «الصلاة خیر من النوم». در این هنگام «عبدالله بن عمر» به «مجاهد» گفت: ما را از مسجد خارج نما؛ زیرا که چنین عملی بدعت است.[2]
که این دو خبر با هم معارض نبوده؛ زیرا اولی مربوط به نماز صبح است که از دیدگاه همه ی اهل سنت «سنت» می باشد و دومی مربوط به اذان نماز ظهر یا عصر بوده که مشروعیت آن در نزد اهل سنت مورد اختلاف است.
[1] . مالک بن انس، موطأ الإمام مالك، المحقق: بشار عواد معروف - محمود خليل، الناشر: مؤسسة الرسالة، سنة النشر: 1412 هـ، عدد الأجزاء: 2، ج1، ص76، ح193.«حَدَّثَنَا أَبُو مُصْعَبٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا مَالِكٌ؛ أَنَّهُ بَلَغَهُ , أَنَّ الْمُؤَذِّنَ جَاءَ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ يُؤْذِنُهُ لِصَلاَةِ الصُّبْحِ، فَوَجَدَهُ نَائِمًا، فَقَالَ: الصَّلاَةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ، فَأَمَرَهُ عُمَرُ أَنْ يَجْعَلَهَا فِي نِدَاءِ الصُّبْحِ».
[2] . أبو داود سليمان بن الأشعث السِّجِسْتاني، سنن أبي داود، المحقق: شعَيب الأرنؤوط - محَمَّد كامِل قره بللي، الناشر: دار الرسالة العالمية، الطبعة: الأولى، 1430 هـ - 2009 م، عدد الأجزاء: 7، ج1، ص403، ح538.: «حدَّثنا محمَّد بن كثير، أخبرنا سفيان، حدَّثنا أبو يحيي القتَّات، عن مجاهد، قال: كنتُ مع ابن عمرَ فثوّبَ رجل في الظهرِ أو العَصرِ، قال: اخرُجْ بنا فإنّ هذه بدعه».
نتیجه مطالب:
1) با بررسی مجموع روایات می توان به این نتیجه دست یافت که «الصلاة خیر من النوم» از ابتدا به عنوان جزء اذان گفته نمی شده؛ اما پس از مدتی داخل اذان شده است؛ چنانکه «ابن نجیم حنفی» تصریح نموده که «تصویب» در صورت قدیم آن جزء اذان نبوده و علمای کوفه آنرا داخل اذان نمودند. یعنی در فقه «حنفی» چنین فقره ای جزء اذان نبوده؛ چنانکه «محمد بن حسن شیبانی» آنرا به عنوان مذهب «ابوحنیفه» بیان داشت؛[1] اما علمای کوفه (که مرکزیت فقه حنفی بوده) بعدها آنرا داخل اذان نموده اند که شاید چنین امری به واسطه ی تأثیر پذیری از عمل سایر بلاد و یا سایر مذاهب دیگر بوده باشد. چنانکه ظهور؛ بلکه صریح روایت «مالک بن انس» بیانگر آن است که «عمر بن خطاب» دستور به قرار دادن این فقره در اذان را داده است : «فَأَمَرَهُ عُمَرُ أَنْ يَجْعَلَهَا فِي نِدَاءِ الصُّبْحِ»؛[2]«پس عمر او را امر نمود که این فقره را در اذان صبح قرار دهد».
2) با توجه به گفتار «شوکانی» در کتاب: «نیل الاوطار» که به نقل از «احمد بن یحیی» از امامان زیدیه است، «تثویب» بدعت «عمر بن خطاب» بوده است (قرار دادن الصلاه خیر من النوم در اذان»؛ که فرزند او «عبدالله» با آن مخالف بوده است.[3] لذا از دیدگاه «عبدالله بن عمر» تثویب در صورت عدم جزئیت آن در اذان آنهم در اذان صبح مشروع بوده است.
3) از دیدگاه ائمه (علیهم السلام) تثویب تنها در صورتی که بین اذان و اقامه بوده و جزء آن نبوده بدون اشکال بوده است؛ اما داخل نمودن ان از دیدگاه اهل بیت (علیهم السلام) بدعت و حرام بوده است.
موفق باشید.
[1] . الامام الحافظ ابي عبد الله محمد بن الحسن الشيباني، الآثار لمحمد بن الحسن، دار الكتب العلمية، بيروت – لبنان، عدد الأجزاء: 2، ج1، ص101.: «مُحَمَّدٌ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو حَنِيفَةَ، عَنْ حَمَّادٍ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ، قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ التَّثْوِيبِ، قَالَ: " هُوَ مِمَّا أَحْدَثَهُ النَّاسُ، وَهُوَ حَسَنٌ مِمَّا أَحْدَثُوا وَذَكَرَ أَنَّ تَثْويبَهُمْ كَانَ حِينَ يَفْرُغُ الْمُؤَذِّنُ مِنْ أَذَانِهِ: الصَّلَاةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ " قَالَ مُحَمَّدٌ: وَبِهِ نَأْخُذُ، وَهُوَ قَوْلُ أَبِي حَنِيفَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ».
[2] . مالک بن انس، موطأ الإمام مالك، المحقق: بشار عواد معروف - محمود خليل، الناشر: مؤسسة الرسالة، سنة النشر: 1412 هـ، عدد الأجزاء: 2، ج1، ص76، ح193.«حَدَّثَنَا أَبُو مُصْعَبٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا مَالِكٌ؛ أَنَّهُ بَلَغَهُ , أَنَّ الْمُؤَذِّنَ جَاءَ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ يُؤْذِنُهُ لِصَلاَةِ الصُّبْحِ، فَوَجَدَهُ نَائِمًا، فَقَالَ: الصَّلاَةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ، فَأَمَرَهُ عُمَرُ أَنْ يَجْعَلَهَا فِي نِدَاءِ الصُّبْحِ».
[3] .الإمام أحمد بن يحيى المرتضى، البحر الزخار الجامع لمذاهب علماء الأمصار، الناشر : مكتبة اليمن، ج3، ص341.: « وَهُوَ مُبْتَدَعٌ أَحْدَثُهُ عُمَرُ فَقَالَ : ابْنُهُ هَذِهِ بِدْعَةٌ»؛ محمد بن علي بن محمد بن عبد الله الشوكاني اليمني، نيل الأوطار، دار الحديث، مصر، الطبعة: الأولى، 1413هـ - 1993م، عدد الأجزاء: 8، ج2، ص46.: «وَذَهَبَتْ الْعِتْرَةُ وَالشَّافِعِيُّ فِي أَحَدِ قَوْلَيْهِ إلَى أَنَّ التَّثْوِيبَ بِدْعَةٌ، قَالَ فِي الْبَحْرِ: أَحْدَثَهُ عُمَرُ، فَقَالَ ابْنُهُ: هَذِهِ بِدْعَةٌ».
جمع بندی
پرسش:
تاریخچه تثویب (الصلاة خیر من النوم) در اذان چگونه است؟ آیا از ابتدا چنین فقره ای در اذان بوده یا از بدعتهای صورت پذیرفته در اذان بوده است؟
پاسخ:
از دیدگاه اهل سنت تشریع اذان به واسطه ی خواب برخی از صحابه باز می گردد. داستان تشریع اذان از آنجا آغاز گردید که پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای آگاه ساختن مردم نسبت به داخل شدن وقت نماز، دچار سردرگمی شد و بر این اساس با اصحاب خویش مشورت نمود. در این راستا هر یک از صحابه به آن حضرت پیشنهادی ارائه نمود از تهیه کردن ناقوس «نصاری» و بوق «یهود» تا روشن کردن آتش و یا زدن چوبها به یکدیگر برای با خبر ساختن مردم. اما پیامبر (صلی الله علیه و آله) از هیچ یک از پیشنهادات داده شده خوشنود نگشت تا آنکه یکی از صحابه به نام «عبدالله بن زید» در خواب مشاهده نمود که منادی به او «اذان» را تعلیم نمود و او نیز پس از بیدار شدن به محضر پیامبر(صلی الله علیه و آله) شتافت و آن حضرت را از محتوای خواب خویش با خبر ساخت. پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز پس از شنیدن گفتار وی خواب او را تصدیق نمود و «بلال» را مأمور به اذان گفتن به گونه ای که «عبدالله بن زید» در خواب دیده بود نمود. (1)
«الصلاة خیر من النوم» یا «تثویب» در اذان
«الصلاة خیرمن النوم» یا در اصطلاح فقهی آن «تثویب»(2) یکی از مسائل فقهی مورد اختلاف بین فریقین است. شیعه بر اساس تبیین اهل بیت (علیهم السلام) چنین عملی را به عنوان آنکه جزئی از اجزاء نماز بوده بدعت و حرام دانسته؛ اما در مقابل اهل سنت چنین عبارتی را یکی از فقرات اذان صبح دانسته و آنرا بعد از فقرات «حی علی الصلاة» و «حی علی الفلاح» در اذان خود می گویند.
مشروعیّت «تثویب» در فقه اهل سنت به دو گونه بیان شده است.
الف) مؤذن پس از گفتن فقرات «حی علی الصلاة» و «حی علی الفلاح» در اذان نماز صبح می گوید: «الصلاة خیر من النوم».
ب) پس از اتمام اذان و قبل از شروع اقامه، جملات «حی علی الصلاة» و «حی علی الفلاح» بین اذان و اقامه گفته شود. (3)
«ابن نجیم حنفی» (متوفی: 970هـ) صاحب کتاب: «البحر الرائق»، در بیان صورت «تثویب» در اذان می نویسد:
«تثویب» به دو گونه است. قدیم و جدید. صورت قدیم آن چنین بوده که جمله ی: «الصلاة خیر من النوم» پس از اتمام اذان گفته شده؛ ولی علمای کوفه آنرا ملحق به اذان ساختند. در صورت جدید آن که علمای کوفه آنرا احداث نمودند صورت آن چنین است که پس از اذان دو مرتبه جملات: «حی علی الصلاة» و «حی علی الفلاح» گفته می شود. وی سپس بیان نموده که برای «تثویب» لفظ خاصی وجود نداشته و «تثویب» هر شهری بر اساس فرهنگ متعارف آن شهر است از «تنحنح»(4) یا «الصلاة الصلاة» و «قامت قامت» و ... زیرا چنین امری برای مبالغه در اعلان و اطلاع مردم از وقت نماز است. (5)
همچنین در کتاب: «الآثار» تألیف: «محمد بن حسن شیبانی» (متوفی: 189هـ) نیز بر این تصریح شده که اصل «تثویب» از امور خود ساخته مردم بوده که پس از «اذان» گفته می شده است.(6)
در اینکه تثویب در صورت نخست آن در اذان نمازهای دیگر نیز جایز بوده یا خیر؟ دیدگاه جمهور اهل سنت عدم جواز آن در سایر نمازهاست؛ اما از دیدگاه گروهی از «احناف» و «شوافع» گفتن آن در اذان عشاء نیز جایز است؛ زیرا وقت عشاء نیز وقت غفلت برای مردم است. (7)
تاریخچه ی مساله
تاریخچه روایی این مساله از سوی اهل سنت دارای اختلاف شدید است به گونه ای که نمی توان میان محتوای این روایات جمعی را بیان داشت. در برخی از اخبار آمده است که «عبدالله بن زید» از ابتدا آنرا در رؤیای خویش دیده است. در برخی دیگر از اخبار آمده است بلال به هنگام با خبر ساختن پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) مشاهده نمود که آن حضرت در خواب است؛ لذا خطاب به آن حضرت گفت: «الصلاة خیر من النوم» و پس از آن این عمل در اذان مرسوم گردید. در برخی اخبار دیگر آمده است که «بلال» به هنگام بیدار نمودن خلیفه دوم مشاهده نمود که وی خوابیده پس او را با این ندا بیدار ساخت و خلیفه ی دوم نیز دستور به قرار دادن این فقره در اذان را داد. در برخی روایات آمده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) از ابتدا این فقره را به «ابومحذورة» تعلیم داد و... (8)
در روایات اهل بیت (عیهم السلام) تصریح شده که چنین امری از بدعتهای بنی امیه بوده و از اصل اذان نبوده است، چنانکه در روایت «زید نرسی» از امام «کاظم» (علیه السلام) آمده است: «الصلاة خیر من النوم، بدعت بنی امیه بوده است و این فقره از اصل اذان نبوده است و ایرادی نیست که مؤذن برای آگاه سازی مردم آنرا بگوید، ولی نمی بایست آنرا در اذان قرار دهد که ما آنرا (از فقرات) اذان نمی دانیم». (9)
بیان دو روایت و وجه جمع میان آن
در کتاب «موطأ» مالک بن انس (متوفی: 179) که قدیمی ترین کتاب روایی اهل سنت است آمده است که مؤذن به نزد «عمر بن خطاب» آمد تا وی را برای اذان صبح آگاه سازد. پس او را در حال خواب دید. مؤذن برای بیدار ساختن وی گفت: «نماز از خواب بهتر است». پس عمر او را دستور داد که این جمله را در اذان صبح قرار دهد». (10)
همچنین «ابو داود سجستانی» (متوفی: 275هـ) به نقل از «مجاهد» آورده است که وی به همراه «عبد الله بن عمر» به مسجد رفت. پس شخصی به هنگام نماز ظهر و یا عصر بانگ برداشت که «الصلاة خیر من النوم». در این هنگام «عبدالله بن عمر» به «مجاهد» گفت: ما را از مسجد خارج نما؛ زیرا که چنین عملی بدعت است. (11)
که این دو خبر با هم معارض نبوده؛ زیرا اولی مربوط به نماز صبح بوده که از دیدگاه همه ی اهل سنت «سنت» می باشد و دومی مربوط به اذان نماز ظهر یا عصر بوده که مشروعیت آن در نزد اهل سنت مورد اختلاف است.
نتیجه گیری:
1) با بررسی مجموع روایات می توان به این نتیجه دست یافت که «الصلاة خیر من النوم» از ابتدا به عنوان جزء اذان گفته نمی شده؛ اما پس از مدتی داخل اذان شده است؛ چنانکه «ابن نجیم حنفی» تصریح نموده که «تثویب» در صورت قدیم آن جزء اذان نبوده و علمای کوفه آنرا داخل اذان نمودند. یعنی در فقه «حنفی» چنین فقره ای جزء اذان نبوده؛ چنانکه «محمد بن حسن شیبانی» آنرا به عنوان مذهب «ابوحنیفه» بیان داشت؛(12) اما علمای کوفه (که مرکزیت فقه حنفی بوده) بعدها آنرا داخل اذان نموده اند که شاید چنین امری به واسطه ی تأثیر پذیری از عمل سایر بلاد و یا سایر مذاهب دیگر بوده باشد. چنانکه ظهور؛ بلکه صریح روایت «مالک بن انس» بیانگر آن است که «عمر بن خطاب» دستور به قرار دادن این فقره در اذان را داده است : «فَأَمَرَهُ عُمَرُ أَنْ يَجْعَلَهَا فِي نِدَاءِ الصُّبْحِ»؛(13) «پس عمر او را امر نمود که این فقره را در اذان صبح قرار دهد».
2) با توجه به گفتار «شوکانی» در کتاب: «نیل الاوطار» که به نقل از «احمد بن یحیی» از امامان زیدیه است، «تثویب» بدعت «عمر بن خطاب» بوده است (قرار دادن الصلاه خیر من النوم در اذان)؛ که فرزند او «عبدالله» با آن مخالف بوده است. (14) لذا از دیدگاه «عبدالله بن عمر» تثویب در صورت عدم جزئیت آن در اذان آنهم در اذان صبح مشروع بوده است.
3) از دیدگاه ائمه (علیهم السلام) تثویب تنها در صورتی که بین اذان و اقامه بوده و جزء آن نبوده بدون اشکال بوده است؛ اما داخل نمودن آن از دیدگاه اهل بیت (علیهم السلام) بدعت و حرام خواهد بود.
پی نوشت ها:
1. ر.ک: ابوداود، سليمان بن اشعث، سنن أبي داود، 5جلد، دار الحديث - مصر - قاهره، چاپ: 1، 1420 ه.ق، ج1، ص244، باب بدء الاذان.
2 . تثویب در لغت به معنای رجوع آمده است. به معنای آنکه مؤذن با فقره ی «حی علی الصلاة» مردم را به نماز دعوت می نماید و وقتی که به این فقره می رسد دوباره مردم را به نماز دعوت می کند؛ لذا از آن به تثویب یاد شده است.
3 . عدة من المحققین، الموسوعة الفقهية الكويتية، وزارة الأوقاف والشئون الإسلامية – الكويت، ج2، ص357.: «التَّثْوِيبُ فِي اللُّغَةِ: الرُّجُوعُ، وَهُوَ فِي الأْذَانِ: الْعَوْدُ إِلَى الإْعْلاَمِ بَعْدَ الإْعْلاَمِ، وَهُوَ زِيَادَةُ عِبَارَةِ: (الصَّلاَةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ) مَرَّتَيْنِ بَعْدَ الْحَيْعَلَتَيْنِ فِي أَذَانِ الصُّبْحِ عِنْدَ جَمِيعِ الْفُقَهَاءِ، أَوْ زِيَادَةُ عِبَارَةِ (حَيَّ عَلَى الصَّلاَةِ حَيَّ عَلَى الْفَلاَحِ) بَيْنَ الأْذَانِ وَالإْقَامَةِ، كَمَا يَقُول الْحَنَفِيَّةُ»
4 . تَنَحْنَحَ : تَنَحْنُحاً [نحنح] الرجُلُ: صداى خود را در سينه اش رفت و برگشت داد.
5. ر.ک: زين الدين بن إبراهيم بن محمد، المعروف بابن نجيم المصري، البحر الرائق شرح كنز الدقائق، دار الكتاب الإسلامي، ج1، ص274.: «وَهُوَ نَوْعَانِ قَدِيمٌ وَحَادِثٌ فَالْأَوَّلُ الصَّلَاةُ خَيْرٌ مِنْ النَّوْمِ وَكَانَ بَعْدَ الْأَذَانِ إلَّا أَنَّ عُلَمَاءَ الْكُوفَةِ أَلْحَقُوهُ بِالْأَذَانِ وَالثَّانِي أَحْدَثُهُ عُلَمَاءُ الْكُوفَةِ بَيْنَ الْأَذَانِ وَالْإِقَامَةِ حَيَّ عَلَى الصَّلَاةِ مَرَّتَيْنِ حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ مَرَّتَيْنِ وَأَطْلَقَ فِي التَّثْوِيبِ فَأَفَادَ أَنَّهُ لَيْسَ لَهُ لَفْظٌ يَخُصُّهُ بَلْ تَثْوِيبُ كُلِّ بَلَدٍ عَلَى مَا تَعَارَفُوهُ إمَّا بِالتَّنَحْنُحِ أَوْ بِقَوْلِهِ الصَّلَاةَ الصَّلَاةَ أَوْ قَامَتْ قَامَتْ؛ لِأَنَّهُ لِلْمُبَالَغَةِ فِي الْإِعْلَامِ...».
6. الامام الحافظ ابي عبد الله محمد بن الحسن الشيباني، الآثار لمحمد بن الحسن، دار الكتب العلمية، بيروت – لبنان، عدد الأجزاء: 2، ج1، ص101.: «مُحَمَّدٌ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو حَنِيفَةَ، عَنْ حَمَّادٍ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ، قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ التَّثْوِيبِ، قَالَ: " هُوَ مِمَّا أَحْدَثَهُ النَّاسُ، وَهُوَ حَسَنٌ مِمَّا أَحْدَثُوا وَذَكَرَ أَنَّ تَثْويبَهُمْ كَانَ حِينَ يَفْرُغُ الْمُؤَذِّنُ مِنْ أَذَانِهِ: الصَّلَاةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ " قَالَ مُحَمَّدٌ: وَبِهِ نَأْخُذُ، وَهُوَ قَوْلُ أَبِي حَنِيفَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ».
7. عدة من المحققین، الموسوعة الفقهية الكويتية، وزارة الأوقاف والشئون الإسلامية – الكويت، ج2، ص361.: «وَأَجَازَ بَعْضُ الْحَنَفِيَّةِ وَبَعْضُ الشَّافِعِيَّةِ التَّثْوِيبَ فِي الصُّبْحِ وَالْعِشَاءِ؛ لأِنَّ الْعِشَاءَ وَقْتُ غَفْلَةٍ وَنَوْمٍ كَالْفَجْرِ. وَأَجَازَهُ بَعْضُ الشَّافِعِيَّةِ فِي جَمِيعِ الأْوْقَاتِ؛ لِفَرْطِ الْغَفْلَةِ عَلَى النَّاسِ فِي زَمَانِنَا، وَهُوَ مَكْرُوهٌ فِي غَيْرِ الْفَجْرِ عِنْدَ الْمَالِكِيَّةِ وَالْحَنَابِلَةِ، وَهُوَ الْمَذْهَبُ عِنْدَ الْحَنَفِيَّةِ وَالشَّافِعِيَّةِ، وَذَلِكَ لِمَا رُوِيَ عَنْ بِلاَلٍ أَنَّهُ قَال: أَمَرَنِي رَسُول اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنْ أُثَوِّبَ فِي الْفَجْرِ وَنَهَانِي أَنْ أُثَوِّبَ فِي الْعِشَاءِ. وَدَخَل ابْنُ عُمَرَ مَسْجِدًا يُصَلِّي فِيهِ فَسَمِعَ رَجُلاً يُثَوِّبُ فِي أَذَانِ الظُّهْرِ فَخَرَجَ، فَقِيل لَهُ: أَيْنَ؟ فَقَال: أَخْرَجَتْنِي الْبِدْعَةُ».
8. جعفر السبحانی، الانصاف فی مسائل دام فیها الخلاف، نشر مؤسسة الامام الصادق (علیه السلام)، ج1، ص158.
9 . اصفهانى، مجلسى دوم، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار، 33 جلد، مؤسسة الطبع و النشر، بيروت - لبنان، اول، 1410 ه ق، ج81، ص172.: «عن ابی الحسن (علیه السلام): الصَّلَاةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ بِدْعَةُ بَنِي أُمَيَّةَ وَ لَيْسَ ذَلِكَ مِنْ أَصْلِ الْأَذَانِ وَ لَا بَأْسَ إِذَا أَرَادَ الرَّجُلُ أَنْ يُنَبِّهَ النَّاسَ لِلصَّلَاةِ أَنْ يُنَادِيَ بِذَلِكَ وَ لَا يَجْعَلْهُ مِنْ أَصْلِ الْأَذَانِ فَإِنَّا لَا نَرَاهُ أَذَاناً».
10 . مالک بن انس، موطأ الإمام مالك، المحقق: بشار عواد معروف - محمود خليل، الناشر: مؤسسة الرسالة، سنة النشر: 1412 هـ، عدد الأجزاء: 2، ج1، ص76، ح193.: «حَدَّثَنَا أَبُو مُصْعَبٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا مَالِكٌ؛ أَنَّهُ بَلَغَهُ , أَنَّ الْمُؤَذِّنَ جَاءَ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ يُؤْذِنُهُ لِصَلاَةِ الصُّبْحِ، فَوَجَدَهُ نَائِمًا، فَقَالَ: الصَّلاَةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ، فَأَمَرَهُ عُمَرُ أَنْ يَجْعَلَهَا فِي نِدَاءِ الصُّبْحِ».
11. أبو داود سليمان بن الأشعث السِّجِسْتاني، سنن أبي داود، المحقق: شعَيب الأرنؤوط - محَمَّد كامِل قره بللي، الناشر: دار الرسالة العالمية، الطبعة: الأولى، 1430 هـ - 2009 م، عدد الأجزاء: 7، ج1، ص403، ح538.: «حدَّثنا محمَّد بن كثير، أخبرنا سفيان، حدَّثنا أبو يحيي القتَّات، عن مجاهد، قال: كنتُ مع ابن عمرَ فثوّبَ رجل في الظهرِ أو العَصرِ، قال: اخرُجْ بنا فإنّ هذه بدعه».
12 . الامام الحافظ ابي عبد الله محمد بن الحسن الشيباني، الآثار لمحمد بن الحسن، دار الكتب العلمية، بيروت – لبنان، عدد الأجزاء: 2، ج1، ص101.: «مُحَمَّدٌ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو حَنِيفَةَ، عَنْ حَمَّادٍ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ، قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ التَّثْوِيبِ، قَالَ: " هُوَ مِمَّا أَحْدَثَهُ النَّاسُ، وَهُوَ حَسَنٌ مِمَّا أَحْدَثُوا وَذَكَرَ أَنَّ تَثْويبَهُمْ كَانَ حِينَ يَفْرُغُ الْمُؤَذِّنُ مِنْ أَذَانِهِ: الصَّلَاةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ " قَالَ مُحَمَّدٌ: وَبِهِ نَأْخُذُ، وَهُوَ قَوْلُ أَبِي حَنِيفَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ».
13 . مالک بن انس، موطأ الإمام مالك، المحقق: بشار عواد معروف - محمود خليل، الناشر: مؤسسة الرسالة، سنة النشر: 1412 هـ، عدد الأجزاء: 2، ج1، ص76، ح193.: «حَدَّثَنَا أَبُو مُصْعَبٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا مَالِكٌ؛ أَنَّهُ بَلَغَهُ , أَنَّ الْمُؤَذِّنَ جَاءَ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ يُؤْذِنُهُ لِصَلاَةِ الصُّبْحِ، فَوَجَدَهُ نَائِمًا، فَقَالَ: الصَّلاَةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ، فَأَمَرَهُ عُمَرُ أَنْ يَجْعَلَهَا فِي نِدَاءِ الصُّبْحِ».
14 . الإمام أحمد بن يحيى المرتضى، البحر الزخار الجامع لمذاهب علماء الأمصار، الناشر : مكتبة اليمن، ج3، ص341.: « وَهُوَ مُبْتَدَعٌ أَحْدَثُهُ عُمَرُ فَقَالَ : ابْنُهُ هَذِهِ بِدْعَةٌ»؛ محمد بن علي بن محمد بن عبد الله الشوكاني اليمني، نيل الأوطار، دار الحديث، مصر، الطبعة: الأولى، 1413هـ - 1993م، عدد الأجزاء: 8، ج2، ص46.: «وَذَهَبَتْ الْعِتْرَةُ وَالشَّافِعِيُّ فِي أَحَدِ قَوْلَيْهِ إلَى أَنَّ التَّثْوِيبَ بِدْعَةٌ، قَالَ فِي الْبَحْرِ: أَحْدَثَهُ عُمَرُ، فَقَالَ ابْنُهُ: هَذِهِ بِدْعَةٌ».