جمع بندی چرا اقوام بسیاری به پیامبر دسترسی نداشتن؟؟
تبهای اولیه
چرا اقوام بسیاری به پیامبر دسترسی نداشتن؟؟
شاید بپرسید چرا میگید اقوامی دسترسی نداشتن؟
انسانهای زیادی در نقاط دور افتاده دنیا هستند که کمتر از 100 سال میشه که با انسان متمدن آشنا شدن(هستن قبایلی که هنوز نشدن),از طرفی بی شک 1400 سال هست که پیامبر ندارند و باز بسیاری از اینها دین توحیدی ندارند اصلا معلوم نیست روزی پیامبر توحیدی بین اینها بوده یا نه اگرم بوده کاملا دینش تحریف شده.
انسان شناسا مشخص کردن این انسان های وحشی و نیمه وحشی سالهاست اثری از تعلیمات توحیدی و متعالی در بینشون نیست,نسلهای بیشمار در گمراهی(از دید سایر ادیان)
جرا خدا این انسانها آن نسلها رو بدون راهنما رها کرده؟
به نام خدا
از 1400 سال به قبل حتما داشته اند، ولی معمولا کسی به این راحتی گوش به این حرفها (توحید و ...) نمی دهد. خدا هم دیگر به حال خودشان رهایشان کرده.
سلام. چرا اقوام بسیاری به پیامبر دسترسی نداشتن؟؟ شاید بپرسید چرا میگید اقوامی دسترسی نداشتن؟ انسانهای زیادی در نقاط دور افتاده دنیا هستند که کمتر از 100 سال میشه که با انسان متمدن آشنا شدن(هستن قبایلی که هنوز نشدن),از طرفی بی شک 1400 سال هست که پیامبر ندارند و باز بسیاری از اینها دین توحیدی ندارند اصلا معلوم نیست روزی پیامبر توحیدی بین اینها بوده یا نه اگرم بوده کاملا دینش تحریف شده. انسان شناسا مشخص کردن این انسان های وحشی و نیمه وحشی سالهاست اثری از تعلیمات توحیدی و متعالی در بینشون نیست,نسلهای بیشمار در گمراهی(از دید سایر ادیان) جرا خدا این انسانها آن نسلها رو بدون راهنما رها کرده؟
سلام
پاسخگویی خداوند متعال به افراد و اقوام بر اساس میزان استعداد و از طرق عادی است لذا اگر قومی محروم از پیامبر باشند یا به دلیل نبود استعداد در آنها یا به دلیل عدم فراهم شدن اسباب عادی برای هدایت آسمانی ایشان است در عین حال به نظر نمی رسد این افراد و اقوام از هدایتهای فطری به مصالح و مفاسد خود بطور کلی محروم مانده باشند لذا می بینیم در میان ایشان خداپرستی به نحوی هست و اغلب به مصالح و مفاسد کلی زندگی فردی و اجتماعی خود مطلعند وگرنه نمی توانستند باقی بمانند
موفق باشید
سلام.
پاسخگویی خداوند متعال به افراد و اقوام بر اساس میزان استعداد و از طرق عادی است
متاسفانه نمیتوانم قبول کنم,زیرا که:
"از طرق عادی است "یعنه چه؟ منکر نبوت هستید؟ یا منظورتان این است از 1400سال به بعد عادی شده؟
میگوییم هرچه برای هدایت و سعادت لازم است در قران امده وبدون قرآن حتی انسانهای عاقل به سعادت نمیرسند. از شانس بد این قبایل عقب افتاده نه قران دارند نه پیامبر دیگری و نه یک عقل فوق بشری, پس قطعا سعادتمند نخواهند شد.
ازطرفی
برای اعراب معروف به جاهلی قرآن نازل شد, چه دلیلی هست که بگوییم استعداد آنها از جزیره نشینان جزایر سلیمان یا سرخپوستان بالا تر است؟؟ آیا اصولا تحقیق این امر شدنیست(اینکه بفهمیم کدون استعداد داشتن یا نداشتن).
اگر قومی محروم از پیامبر باشند یا به دلیل نبود استعداد در آنها یا به دلیل عدم فراهم شدن اسباب عادی برای هدایت آسمانی ایشان است
چند نکته:
1-از 1400سال بعد شما کوه استعداد هم باش پیامبری نخواهد امد.
2-چطور ثابت میکنید تمام این اقوام بی استعداد بودند؟یعنی یک نفر با استعداد نداشتند که شایسته هدایت باشد؟
3-فرض کنیم که حق با شماست و استعداد نداشتند(فرض محال), این چه خدایی است که این استعداد هدایت شدن توسط پیامبر را به آنها نداد. انسانهای بیشماری مشرک شدند(کلا دارم راجع به همان قبایل حرف میزنم نه کل مردم) بخاطر اینکه خدا استعداد نداد!!! مشرک در آتش است چون خدا به او استعداد نداد!
4-بی استعداد بودن و"فراهم نشدن اسباب آمدن نبی" که شما فرمودید هیچ کدام در دست خود آنها نبوده پس انها به خاطر شرک بخاطر نپرستیدن الله(جل و جلاله)و ... مواخذه نخواهند شد؟
به نظر نمی رسد این افراد و اقوام از هدایتهای فطری به مصالح و مفاسد خود بطور کلی محروم مانده باشند لذا می بینیم در میان ایشان خداپرستی به نحوی هست و اغلب به مصالح و مفاسد کلی زندگی فردی و اجتماعی خود مطلعند وگرنه نمی توانستند باقی بمانند
با شما موافقم. حرف من چیز دیگری بود
شاید زندگی داشته یاشند که در دنیا باقی بمانند اما میشود گفت هیچ یک از آن قبایل از شرک جدا نیستند. شرک کم چیزی نیست! خیلی از آنها چیزهایی میخورند که حلال نیست کارهایی انجام میدهند که حرام است. این چیزها نه تنها برای کسی در آخرت سعدات نمی اورد که بدبختی هم میاورد. اگر اینها مهم نبود سایر مللی که الان دین الهی دارند هم لزومی نداشت پیامبر داشته باشند در حالی که پیامبر اسلام چقدر بر مبارزه با شرک تاکید کرده, یکی از اهداف اصلی پیامبران توحید بوده و ..........
چرا خدا این انسانها آن نسلها رو بدون راهنما رها کرده؟
سلام.
از 1400 سال به قبل حتما داشته اند، ولی معمولا کسی به این راحتی گوش به این حرفها (توحید و ...) نمی دهد. خدا هم دیگر به حال خودشان رهایشان کرده.
سوال من این است که چرا "خدا هم دیگر به حال خودشان رهایشان کرده"؟؟
اینکه نسلهای قبل توجه نکردند پس خدا برای نسلهای بعد نفرستاد عادلانه نیست شاید از نسلهای بعد کسی قبول میکرد.
میفرمایید خدا میدانست قبول نمیکند, نفرستاد؟ حجت خدا باید بر آنها تمام میشد و اگر اینگونه باشد که خدا دانست و نفرستاد ,میدانست قبلی ها ایمان نمیآورند چرا فرستاد(دو دلیل مجزا در این عبارت هست).
سوال من این است که چرا "خدا هم دیگر به حال خودشان رهایشان کرده"؟؟ اینکه نسلهای قبل توجه نکردند پس خدا برای نسلهای بعد نفرستاد عادلانه نیست شاید از نسلهای بعد کسی قبول میکرد. میفرمایید خدا میدانست قبول نمیکند, نفرستاد؟ حجت خدا باید بر آنها تمام میشد و اگر اینگونه باشد که خدا دانست و نفرستاد ,میدانست قبلی ها ایمان نمیآورند چرا فرستاد(دو دلیل مجزا در این عبارت هست).
سلام
اگر کسی برایش خیلی مهم است با استفاده از امکاناتی که امروزه در اختیار داریم، بررسی صحبتهای موجود در عالم زیاد کاری ندارد. باید ببینند که ایا جز زندگی حیوانی چیزی می خواهند یا نه و پس از آن مکاتب مختلف و ادعاهایشان را بررسی کرده و بهترین را بر گزینند. هرچند که به نظر می رسد با توجه به "ازفت الازفه" دیگر چندان وقتی باقی نیست.
حاصل کار سه رسول مهم آخر که معلوم است: یهودیان می گویند ما هر کاری بکنیم و خدا با ما خوب باشد. مسیحیان راست راست راه میروند و می گویند خدا سه تا است و این در حالی است که عیسی هیچ وقت این مطلب را به آنها نگفته و به نظر من تنها حرف از پدری می زده که باید ثابت کرد منظورش الله بوده (که باز هم به نظر بنده این طور افراد به صورت رمزی حرف می زنند و از اسراری آگاهند که این گونه صحبتها را به زبان می آورند و بعد از آنها شیطان در دینشان فتنه می کند). مسلمانان هم که از لحظه مرگ پیامبر مشخص است چه کارهایی کردند و بسیاری به جای منطق دنبال سودجویی بوده و با عملیات انتحاری کار از پیش می برند.
نکته دیگری که باید بدانیم این است که موضع گیری خدا نسبت به بشر چطور است. در قرآن آمده که جنها هنوز نمی دانند به کسانی که در زمینند خوبی اراده شده یا بدی. ما هم نمی دانیم. ولی به نظر می رسد مجموعا چندان چیز خوبی را (از نظر ما انسانها) نباید انتظار بکشیم. فعلا که باید منتظر دجال بود تا بیاید و ادعای خدایی کند و عده زیادی را که به رسولان پروردگار ایمان نیاوردند بفریبد.
سلام.
aminjعزیز در کلیات فرمایش شما با شما موافقم فقط دو مورد هست:
اگر کسی برایش خیلی مهم است با استفاده از امکاناتی که امروزه در اختیار داریم، بررسی صحبتهای موجود در عالم زیاد کاری ندارد.
وقتی صحبت از قبایل وحشی میکنیم فرمایش شما موضوعیت ندارد.-چند وقت پیش تلویزیون خودمون قبیله ای رو تو آمازون نشون داد که گویا اصلا خبر نداشت بجز خودشون آدم های دیگه هم وجود دارن, به بالگردی که رفته بود با سرشون که فیلم بگیره نیزه و تیر مینداختن-.
کم نیستن کسانی که به امکاناتی که میفرمایید دسترسی ندارن. من بیشتر راجع به اونها سوال دارم نه بقیه
در قرآن آمده که جنها هنوز نمی دانند به کسانی که در زمینند خوبی اراده شده یا بدی. ما هم نمی دانیم.
چطور میشود خدای خوب اراده ی بد کند. جهل بدی است.سوال من هم این بود از ابتدا که چرا خدا اراده به جهل عده ای کرده؟
وقتی صحبت از قبایل وحشی میکنیم فرمایش شما موضوعیت ندارد.-چند وقت پیش تلویزیون خودمون قبیله ای رو تو آمازون نشون داد که گویا اصلا خبر نداشت بجز خودشون آدم های دیگه هم وجود دارن, به بالگردی که رفته بود با سرشون که فیلم بگیره نیزه و تیر مینداختن-. کم نیستن کسانی که به امکاناتی که میفرمایید دسترسی ندارن. من بیشتر راجع به اونها سوال دارم نه بقیه
به نظر من خدا از وقتی که انسان به شعوری خاص و در حد صحبت کردن رسید، او را انسان نام نهاد و احتمالا این همان حدی است که به آن مرحله گفته "نفخت فیه من روحی". بنابراین اگر عده ای خیلی بدوی باشند، شاید چندان تکلیفی هم نداشته باشند، به این راحتی هم نمی توان اثبات کرد پیامبر نداشته اند. بقیه عالم هم تا حدی خدا را می شناسند، فقط مثل اینکه بعضی از این آفریقایی ها خیلی در کار روح و جادوگری و ... هستند که دیگر با خودشان است. انسان باید مهاجرت کند، زمین خدا گسترده است.
در مورد اینکه چطور می شود خدا اراده بد کند، حرف من نیست، قرآن گفته:" وَأَنَّا لَا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَن فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا (11)"
خدا عزیز و صاحب انتقام است و هر کاری ممکن است بکند."و بدا لهم من الله ما لم یکونوا یحتسبون" یا "و یحذرکم الله نفسه"
بالاخره عذاب را که می دهد، بستگی دارد ما سر عقل بیاییم یا لجاجت کنیم (مثل ابلیس که لجاجت کرد).
سلام.
به نظر من خدا از وقتی که انسان به شعوری خاص و در حد صحبت کردن رسید، او را انسان نام نهاد و احتمالا این همان حدی است که به آن مرحله گفته "نفخت فیه من روحی".
این اقوام صحبت میکنند پس مرحله ای که فرمودید پشت سر گذاشه اند.
به این راحتی هم نمی توان اثبات کرد پیامبر نداشته اند.
پیامبر فرموده "لا نبی .." (پیامبری بدع من نیست)پس 1400 سال که به آسانی ثابت میشود.
در مورد اینکه چطور می شود خدا اراده بد کند، حرف من نیست، قرآن گفته:" وَأَنَّا لَا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَن فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا (11)"
خدا عزیز و صاحب انتقام است و هر کاری ممکن است بکند
این فرمایش شما جای بحث دارد که من خیلی آگاه نیستم . اما بعید میدانم خدا برای جمع یا جمیع انسانها بد بخاهد.
و الله اعلم
سلام. نقل نوشته اصلی توسط : Aminj به نظر من خدا از وقتی که انسان به شعوری خاص و در حد صحبت کردن رسید، او را انسان نام نهاد و احتمالا این همان حدی است که به آن مرحله گفته "نفخت فیه من روحی". این اقوام صحبت میکنند پس مرحله ای که فرمودید پشت سر گذاشه اند. نقل نوشته اصلی توسط : Aminj به این راحتی هم نمی توان اثبات کرد پیامبر نداشته اند. پیامبر فرموده "لا نبی .." (پیامبری بدع من نیست)پس 1400 سال که به آسانی ثابت میشود. نقل نوشته اصلی توسط : Aminj در مورد اینکه چطور می شود خدا اراده بد کند، حرف من نیست، قرآن گفته:" وَأَنَّا لَا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَن فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا (11)" خدا عزیز و صاحب انتقام است و هر کاری ممکن است بکند این فرمایش شما جای بحث دارد که من خیلی آگاه نیستم . اما بعید میدانم خدا برای جمع یا جمیع انسانها بد بخاهد.
سلام
من در کل فقط می توانم بگویم که خدا در همین حدی که دیده می شود به ارسال رسول اکتفا کرده و حتما کار خود را از هر طریقی به پیش خواهد برد. بیشتر از این نمی دانم. جایی (فکر کنم امام شناسی علامه مجلسی) خواندم که روح ما انسانها 2000 سال قبل از خودمان آفریده می شود و کفر و ایمان هر فردی بر پیشانی او نوشته شده که امامان می توانند آن را بخوانند. پس سرنوشت ما فقط در همین دنیا رقم نمی خورد و شاید ورود به این جهان تنبیهی باشد برای روح ما.
"از طرق عادی است "یعنه چه؟ منکر نبوت هستید؟ یا منظورتان این است از 1400سال به بعد عادی شده؟
سلام
طرق عادی یعنی فراهم شدن شرایط هدایت بطور عادی . این چه ربطی به انکار نبوت دارد ؟ وقتی که استعداد لازم در یک قوم و قبیله ای برای فهم و درک تعالیم انبیاء نباشد چرا باید خداوند برای آنها پیامبری بفرستد ؟ تازه برای فهمیده ها و عقل و شعور دارها فرستاد و در بسیاری موارد انکار کردند بلکه پیامبر خدا را کشتند چه رسد به اقوام بدوی . لطف خدا هم به معنای انجام هر کاری نیست که به ذهن ما لازم می رسد .
برای اعراب معروف به جاهلی قرآن نازل شد, چه دلیلی هست که بگوییم استعداد آنها از جزیره نشینان جزایر سلیمان یا سرخپوستان بالا تر است؟؟ آیا اصولا تحقیق این امر شدنیست(اینکه بفهمیم کدون استعداد داشتن یا نداشتن).
اعراب جاهلی به نسبت اسلام جاهل بودند نه به نسبت فرهنگهای زمان خود . دیگر اینکه اعراب مکه و اطراف آن متاثر از تعالیم دین حنیف ابراهیم ع بودند چه اینکه خاندان حضرت اسماعیل پشت اندر پشت در میان آنها باقی بودند و آخر اینکه پیامبر اسلام ص از همین خاندان است و دین اسلام نیز مختص قوم جاهل عرب نبوده است . پس وقتی دقت می کنیم شرایط فراهم بوده است
از 1400سال بعد شما کوه استعداد هم باش پیامبری نخواهد امد.
نیازی نیست چون دین کامل آمده است و حجت الهی زنده این دین هم وجود دارد و دانشمندان این دین هم در حال تبلیغ آنند
چطور ثابت میکنید تمام این اقوام بی استعداد بودند؟یعنی یک نفر با استعداد نداشتند که شایسته هدایت باشد؟
چون اقتضای لطف الهی آنستکه اگر جایی استعداد باشد آنرا پرورش دهد . اگر برای قومی پیامبر نیامده باشد ( که ما نمی توانیم بطور قطع بدان حکم کنیم چه بسا تحت عنوان دیگر آمده و تعالیمی آموخته و ما بی خبر باشیم ) معنایش عدم استعداد است
فرض کنیم که حق با شماست و استعداد نداشتند(فرض محال), این چه خدایی است که این استعداد هدایت شدن توسط پیامبر را به آنها نداد. انسانهای بیشماری مشرک شدند(کلا دارم راجع به همان قبایل حرف میزنم نه کل مردم) بخاطر اینکه خدا استعداد نداد!!! مشرک در آتش است چون خدا به او استعداد نداد!
خداوند متعال به هرکس به اندازه خودش استعداد داد . ضمن اینکه نباید نظام علی و معلولی عالم که یک قانون گریز ناپذیر است و در استعداها کاملا دخیل است را فراموش کنید و آخر اینکه از کجا معلوم مشرک استعداد نداشته شاید داشته اما آنرا ضایع کرده باشد
بی استعداد بودن و"فراهم نشدن اسباب آمدن نبی" که شما فرمودید هیچ کدام در دست خود آنها نبوده پس انها به خاطر شرک بخاطر نپرستیدن الله(جل و جلاله)و ... مواخذه نخواهند شد؟
نه مواخذه نمی شوند چون بر اساس بیان قرآن عذاب تابع ارسال رسول است بلکه این افراد از مستضعفین محسوب شده و امرشان بدست خدای کریم است
شاید زندگی داشته یاشند که در دنیا باقی بمانند اما میشود گفت هیچ یک از آن قبایل از شرک جدا نیستند. شرک کم چیزی نیست! خیلی از آنها چیزهایی میخورند که حلال نیست کارهایی انجام میدهند که حرام است. این چیزها نه تنها برای کسی در آخرت سعدات نمی اورد که بدبختی هم میاورد. اگر اینها مهم نبود سایر مللی که الان دین الهی دارند هم لزومی نداشت پیامبر داشته باشند در حالی که پیامبر اسلام چقدر بر مبارزه با شرک تاکید کرده, یکی از اهداف اصلی پیامبران توحید بوده و .......... چرا خدا این انسانها آن نسلها رو بدون راهنما رها کرده؟
مطمئنا نحوه عمل خدا با این افراد متفاوت است و کمالی که بدان می رسند متناسب با ویژگیهای خود آنان به انضمام لطف الهی است .
عدل و حکمت الهی ما را به پاسخ سوال آخر هدایت می کند البته در صورتی که احساسی نشویم
و آخر اینکه : الله اعلم حیث یجعل رسالته : خدا بهتر می داند رسالتش را کجا قرار دهد (انعام 124 ) از خدا بیاموزیم نه به خدا بیاموزیم .
موفق باشید
سلام.
اعراب جاهلی به نسبت اسلام جاهل بودند نه به نسبت فرهنگهای زمان خود .
با شما هم عقیده نیستم. قبل از اسلام هم اعراب نسبت به فرهنگهای یونان ایران مصر رم و ... عقب مانده بوده اند. به نظرم از نظر تاریخی اعراب(قبل اسلام )جاهل بودند زیرا که اگر نبودند لفظ عرب جاهلی بهتر بود میشد انسان جاهلی.
نیازی نیست{به پیامبر جدید} چون دین کامل آمده است و حجت الهی زنده این دین هم وجود دارد و دانشمندان این دین هم در حال تبلیغ آنند
اگر دانشمندان دین, اسلام را در همه جای کره زمین تبلیغ کرده بودند-در گذشته و حال-فرمایش شما قابل قبول بود برای من.
اگر برای قومی پیامبر نیامده باشد ( که ما نمی توانیم بطور قطع بدان حکم کنیم چه بسا تحت عنوان دیگر آمده و تعالیمی آموخته و ما بی خبر باشی
لطفا توضیح دهید که بعد از پامبر اسلام وقتی نبی در کار نباشد چه سازوکار دیگری به کمک آن اقوام آمده؟با سند لطفا. سپس بفرمایید چرا در جایی که این سازوکارها فعال بوده چرا این قدر این سازوکار ناموفق بوده؟
.........................................................
سپس میفرمایید اگر پیامبر نیامده استعداد نداشته اند. قبول اما
چرا خداوند به آنها استعداد نداد؟ اگر قائل باشیم آنها هم بنی بشرند خدا چرا همچین فرقی گذاشت. حتی اگر خداوند یکی از مشرکان بی استعداد را به بهشت ببرد(که فکر نمیکنم این کار را بکند) عدالت خدا زیر سوال میرود(چون عملش مناسب عذاب بوده-البته این دیدگاه شماست و در موضوع "[="seagreen"] چگونگی داوری خدا- بالفعل یا بالقوه؟؟[/] "مطرح فرموده بودید که مبنای قضاوت عمل است.-).
از طرفی مهمتر آنکه شخص (چه در بهشت چه جهنم) اعتراض میکند که "خدایا به من استعداد میدادی, بعد پیامبر. الان من دیگه اینجا نبودم.مرتبه ام بهتر بود."
به نظرم: اگر خداوند استعداد داشتن پیامبر را به عده ای نداد عدالت را رعایت نکرده.
و اگر داده این استعداد را, پس چرا پیامبرش را نداد ؟
با شما هم عقیده نیستم. قبل از اسلام هم اعراب نسبت به فرهنگهای یونان ایران مصر رم و ... عقب مانده بوده اند. به نظرم از نظر تاریخی اعراب(قبل اسلام )جاهل بودند زیرا که اگر نبودند لفظ عرب جاهلی بهتر بود میشد انسان جاهلی.
سلام
مگر روم و ایران و مصر خدای یکتا می پرستیدند که جاهلی نبودند ؟
همه این اقوام به شرک و بت پرستی و عقاید و افکار و اعمال ناشایست مبتلا بودند یکی کمتر یکی بیشتر . یکی جاهل یکی جاهلتر . این خیلی مهم نیست .
اگر دانشمندان دین, اسلام را در همه جای کره زمین تبلیغ کرده بودند-در گذشته و حال-فرمایش شما قابل قبول بود برای من.
مطلب ما جواب این مطلب شما بود که فرمودید اگر کوه استعداد هم باشی دیگر دین جدید نداریم
لطفا توضیح دهید که بعد از پامبر اسلام وقتی نبی در کار نباشد چه سازوکار دیگری به کمک آن اقوام آمده؟با سند لطفا. سپس بفرمایید چرا در جایی که این سازوکارها فعال بوده چرا این قدر این سازوکار ناموفق بوده؟
بعد از پیامبر اسلام پیامبری نیامده اما هادیانی از مومنین ولو درجه چندم می توانسته اند این کار را در حدی انجام دهند اما چون این صرف احتمال است نمی توانیم درباره جزئیاتش صحبتی بکنیم
قبول اما چرا خداوند به آنها استعداد نداد؟ اگر قائل باشیم آنها هم بنی بشرند خدا چرا همچین فرقی گذاشت.
عرض شد که سنتی الهی بر عالم حاکم است و آن سنت علی و معلولی است . از طریق علل خاص معلولهای خاصی بوجود می آیند . از طریق زندگی شهر نشینی جمعی فرهنگ و علم دانش بوجود می آید و علم و دانش استعداد انسانها را افزایش می دهد لذا شما می بینید که انبیاء اغلب در شهرها و تمدنهای بزرگ ظهور می کرده اند . پس جریان نبوت از جریان تکامل طبیعی بشر جدا نیست . پس خدا فرق نگذاشت بلکه به هرکس به اندازه استعدادش عنایت فرمود . عدل اینستکه هرچیز ( هرفیضی ) جای خوش ( استعداد متناسب ) قرار گیرد .
حتی اگر خداوند یکی از مشرکان بی استعداد را به بهشت ببرد(که فکر نمیکنم این کار را بکند) عدالت خدا زیر سوال میرود(چون عملش مناسب عذاب بوده-البته این دیدگاه شماست و در موضوع " چگونگی داوری خدا- بالفعل یا بالقوه؟؟ "مطرح فرموده بودید که مبنای قضاوت عمل است.-).
لطف و غفران خلاف عدل نیست به عبارت دیگر خداوند متعال می تواند شخصی که بواسطه عملش مستحق عذاب است ببخشاید . در اصطلاح اهل علم خلف وعده ( وعده به پاداش نیک ) قبیح است اما خلف وعید ( وعده به عقاب ) قبیح نیست بلکه لطف است و هیچ عاقلی آنرا رد نمی کند . بله پاداش بطور طبیعی بر مبنای عمل است اما خدا که دستش بسته نیست آقاجان "بل یداه مبسوطتان"
از طرفی مهمتر آنکه شخص (چه در بهشت چه جهنم) اعتراض میکند که "خدایا به من استعداد میدادی, بعد پیامبر. الان من دیگه اینجا نبودم.مرتبه ام بهتر بود."
عرض شد که اقوام بی استعدادی که پیامبری برایشان نیامده از مستضعفین محسوب شده و امرشان بدست خدای کریم است . چرا شما فکر می کنید آنها به جهنم می روند ؟
به نظرم: اگر خداوند استعداد داشتن پیامبر را به عده ای نداد عدالت را رعایت نکرده. و اگر داده این استعداد را, پس چرا پیامبرش را نداد ؟
این اشکال اگر درست باشد در مطلق تفاوت استعدادها باید مطرح شود یعنی مومن درجه اول هم می تواند بگوید چرا استعداد مومن درجه دهم به من داده نشد تا مثل او باشم . اما این اشکال یک ایراد اساسی دارد و آن اینستکه عدل را مساوات و برابری می انگارد نه هر چیز سر جای خوش .
اگر به این نکته مهم خوب فکر کنید که هرچیز خودش است بخاطر همه تفاوتهایی که با دیگران دارد فکر نمی کنم دیگر این اشکال برایتان مطرح شود
موفق باشید
سلام.
سوال من با پست زیر مشترکاتی دارد. دوستانی که احیانا مطلب را دنبال میکنن, خوبه نگاهی داشته باشن به پست زیر, هرچند سوال من کمی متفاوت بود.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=8456&page=4
سلام.
سوال من با پست زیر مشترکاتی دارد. دوستانی که احیانا مطلب را دنبال میکنن, خوبه نگاهی داشته باشن به پست زیر, هرچند سوال من کمی متفاوت بود.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=8456&page=4
با سلام و تشکر از شما و حامد عزیز:Gol:
دوست عزیز
اصل سؤال شما، خارج از مباحث و اشکالاتی که در تایپیک فوق الذکر آمده و توسط کارشناسان و همکاران و کاربران عزیز پاسخ داده شده نیست.(دقت کنید) ضرورتی به باز کردن این تایپیک نبود، می توانستید در همان تایپیک، پس از مطالعۀ پستها، ابهامات و اشکالات تان جدید تان را طرح و پیگیری نمایید.
ممنون از حضور پر رنگ تان ...:Gol:
چرا اقوام بسیاری به پیامبر دسترسی نداشتن؟؟ انسانهای زیادی در نقاط دور افتاده دنیا هستند که کمتر از 100 سال میشه که با انسان متمدن آشنا شدن(هستن قبایلی که هنوز نشدن),از طرفی بی شک 1400 سال هست که پیامبر ندارند و باز بسیاری از اینها دین توحیدی ندارند اصلا معلوم نیست روزی پیامبر توحیدی بین اینها بوده یا نه اگرم بوده کاملا دینش تحریف شده. جرا خدا این انسانها آن نسلها رو بدون راهنما رها کرده؟
شاید بپرسید چرا میگید اقوامی دسترسی نداشتن؟
انسان شناسا مشخص کردن این انسان های وحشی و نیمه وحشی سالهاست اثری از تعلیمات توحیدی و متعالی در بینشون نیست,نسلهای بیشمار در گمراهی(از دید سایر ادیان)
با سلام و تشکر:Gol:
از مساعی جناب حامد همکار عزیز هم کمال تشکر را داریم.:Gol:
گر چه پاسخ همین سؤال و اشکال مطروحه در تایپیک "پیامبران جهانی و قومی" مورد بررسی کامل قرار گرفته و کارشناسان و همکاران علمی سایت، پاسخ های دقیق و جامعی ارائه داده اند لکن برای تکمیل مباحث، مطالبی را بصورت کلی اما جامع، در همین راستا تقدیم می نماییم:
اولاً: الزامی وجود ندارد که در همه اقوام دور و نزدیک، اعم از سرخپوست و زردپوست و ... پیامبری مبعوث شود زیرا عدم ظهور پيامبر، از ميان قومي غير سرخپوست يا زردپوست يا... هيچ مشكلي ايجاد نميكند و با هدف نهايي مبعوث كردن پيامبران كه هدايت همه ی انسانها است، منافاتي ندارد؛ زيرا ديني را كه پيامبري ميآورد به همه مردم عالَم، از طرق مختلف، عرضه ميشود نظیر آنکه «قران براي عالَم انذار دهنده است»(1) و اگر كسي دنبال حق است، به محض برخورد با او، آن را ميپذيرد. چون ديني كه خداوند ميآورد با حقيقت انسانيت و فطرت او مطابقت دارد. آنچه مهم است جهانی بودن زبان ديني است كه پيامبر ميآورد.
ثانياً: «کسانیکه مدعی این اشکال هستند دليلي ندارند كه خداوند براي آن اقوام، در گذشته انبيايي نفرستاده است چون از همه انبيايي كه آمار و نامشان در جوامع روايي ما هست تنها نام بعضي در قرآن ذكر شده است.(2) شايد در ميان آن اقوام نيز انبيايي بودهاند كه در قرآن قصه آنان نيامده است و اگر هم پيامبر اولوالعزمي در ميان آن اقوام نبوده، شايد به خاطر كمی جمعيت آن مناطق، در آن برهه از زمان باشد».(3)
ثالثاً: «يكي از لوازم نبوت عامه اين است كه هيچ مردمي بدون راهنماي غيبي نيستند و ممكن نيست، خداوند ملتي را بدون راهنما رها كند، زيرا خدا مربّي و مدبر انسان است و انسان مسافري است كه عوالمي را پشت سر گذاشته و عوالمي را در پيش روي دارد. از اين رو امكان ندارد جمعيتي در منطقهاي زندگي كند و خداوند براي آنها راهنما نفرستد».(4) به همين دليل «يا خود پيامبر يا اوصياي او يا كتاب او، براي ديگران ارسال ميشود».(5) از طرف ديگر «مركز نبوت و رسالت انبيا يك روستا و يا يك منطقه كوچك و محدود نبوده ... و همیشه تاریخ، صداي انبيا هميشه از مراكز كشورها و بلاد، برخاسته است، زيرا وظيفه آنان ابلاغ پيام الهي به همه مردم آن منطقه است و اين رسالت بدون شهرتِ دعوت و شيوعِ دعوي حاصل نميشود و آن شهرت و اين شيوع بايد از مركز جمعيت و هسته مركزي اجتماع تودهها شكل يابد».(6)
در زمانهاي قديم، بعضي اقوام مانند سرخپوستها در گوشهاي گنگ از دنيا زندگي ميكردند كه كسي از آنان خبري نداشت و آنها هم از كسي خبري نداشتند. حال اگر پيامبري در ميان آنان بيايد، امّا در مركز كشور نباشد دعوت او عمومي نخواهد شد و صداي او به گوش جهانيان نميرسد. و ما از وجود آن ها خبردار نمي شويم انبياء معمولا در مراکزي که به اطراف دسترسي داشت ظهور مي کردند چنان كه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ هنگام رسالت به كشورهايي مانند: روم و ايران نامه نوشت و آنان را دعوت به دين اسلام كرد و و هم کلام الهی (قرآن) و هم «خود پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمودند: كه من اختصاص به قوم خاصي ندارم، من براي سياه پوست و زردپوست و سفيد پوست مبعوث شدهام».(7) و همين باعث ميشود كه می بینیم صعيب از روم و سلمان از ايران دور پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ جمع شوند.
در آخر به اين نكته بايد اشاره شود كه نبوت انبيا دو گونه بوده است. بعضي از انبياء براي قوم خاصي مبعوث ميشدند مثل حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ كه براي قوم بني اسراييل مبعوث شده بود.(8) و دعوت خويش را فقط در قوم بنياسراييل گسترش داد.(9) بعضي ديگر از انبيا مثل پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ دعوتش فراگير و جهان شمول بود و براي تمام مردم مبعوث گرديده بود.(10)
نتيجه اين كه شايد در يك زمان چند پيامبر با هم براي چند قوم مبعوث ميشدند و در جوامع روايي و قرآن نام بعضي از آنها برده شده است. و بخاطر دلايلي به بعضي ديگر اشاره نشده است.(11)
برای مطالعه بیشتر و عمیق تر می توانید به منابع زیر مراجعه کنید:
1. تفسير نمونه، ج 11، ص 228، مكارم شيرازي، چ يازدهم، انتشارات دار الكتب اسلاميه.
2. تفسير الميزان، محمد حسين طباطبايي، ذيل آيات غافر 78، و فاطر 24.
3. آموزش عقايد، محمد تقي مصباح يزدي، ج 1، چ شانزدهم، ناشر سازمان تبليغات.
4. بدايةالمعارف الالهيه، محسن خرازي، ج 1، چ هفتم، نشر مؤسسه نشر اسلامي.
موفق باشید...:Gol:
پاورقی______________________________________________________
1. فرقان/ 1.
2. غافر/ 78.
3. جوادي آملي، عبدالله، سيرة پيامبران در قرآن، نشر اسراء، چاپ دوّم، ص 49.
4. فاطر/ 24.
5. سيره پيامبران در قرآن، همان، ص 48.
6. همان، ص 47.
7. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، ج 16، ص 323، به نقل از: جوادي آملي، دين شناسي، چاپ اوّل.
8. صف/ 5.
9. سبحاني، جعفر، مفاهيم قرآن، مؤسسه امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، چاپ چهارم، ج3، ص 78.
10. اعراف/ 158.
11. بنقل از پایگاه اندیشه قم، پرسش و پاسخ، مبحث نبوت، بعثت و دعوت پیامبران، با کمی تغییر و تصرف.
[="teal"]سلام.
خلاصه:بدون شک از 1400 سال پیش تاکنون پیامبری نیامده. رسیدن اسلام به مناطق مختلف دنیا سالها وقت میگیرد. از طرفی انسانهایی بسیاری در حال حاضر هستند که نه تنها با اسلام تحریف نشده بلکه با مسیحیت و یهودیت تحریف شده هم آشنایی ندارند.
فرمودند که اگر پیامبر نداشته اند پس استعداد داشتن پیامبر را نداشته اند. این اقوام مستضعف اند.
اقوام بی استعدادی که پیامبری برایشان نیامده از مستضعفین محسوب شده و امرشان بدست خدای کریم است
اصولا موقعی میشود چنین حرفی زد که فرض استفاده شده اثبات شده باشد. اینجا فرض میکنند برای هر قوم عاقلی پیامبری حتما فرستاده خواهد شد. این فرض نیاز به اثبات دارد. نمیشود در جایی که من سعی دارم بگوییم خود این فرض درست نیست آن را درست فرض کرده و از آن نتیجه گیری کنیم. درست نیست از ابتدا مصادره به مطلوب کنیم.
اما در مورد استعداد, همانطور که کاربر گرامی صدیق فرموده اند:
يكي از لوازم نبوت عامه اين است كه هيچ مردمي بدون راهنماي غيبي نيستند و ممكن نيست، خداوند ملتي را بدون راهنما رها كند، زيرا خدا مربّي و مدبر انسان است و انسان مسافري است كه عوالمي را پشت سر گذاشته و عوالمي را در پيش روي دارد. از اين رو امكان ندارد جمعيتي در منطقهاي زندگي كند و خداوند براي آنها راهنما نفرستد».(4) به همين دليل «يا خود پيامبر يا اوصياي او يا كتاب او، براي ديگران ارسال ميشود
پس امکان ندارد خدا انسانهایی را بیافریند برای کمال و پیشرفت معنوی اما وسیله لازم که همان پیامبر و وحی است به آنها ندهد.
اگر تصور میکنید آنها مثل دیوانگان قرار نیست به سوی کمال در حرکت باشند. ثابت کنید تمام آنها دیوانه اند و قرار نبوده برای تکامل زندگی کنند ! آیا اثبات این مطلب شدنی است؟ خیر
وجود این اقوام به ما نشان میدهد بر خلاف تصور ما خدا همیشه پیامبر نمیفرستد. شاید برایش شرک آن قدر ها هم مهم نبوده که اقوامی را در دامن شرک رها کرده!!![/]
بدون شک از 1400 سال پیش تاکنون پیامبری نیامده. رسیدن اسلام به مناطق مختلف دنیا سالها وقت میگیرد. از طرفی انسانهایی بسیاری در حال حاضر هستند که نه تنها با اسلام تحریف نشده بلکه با مسیحیت و یهودیت تحریف شده هم آشنایی ندارند.
پس امکان ندارد خدا انسانهایی را بیافریند برای کمال و پیشرفت معنوی اما وسیله لازم که همان پیامبر و وحی است به آنها ندهد.
سلام
این دو گفتار چگونه با هم جمع می شوند ؟
ضمن اینکه فراموش کردید ما بحث اسباب عادی را هم مطرح کردیم به این معنا که وصول دین به افراد و اقوام به معجزه انجام نمی شود بلکه از طرق عادی صورت می گیرد که ظاهر این طرق عادی برای بعضی اقوام حاصل نشده است .
موفق باشید
وجود این اقوام به ما نشان میدهد بر خلاف تصور ما خدا همیشه پیامبر نمیفرستد. شاید برایش شرک آن قدر ها هم مهم نبوده که اقوامی را در دامن شرک رها کرده!!!
سلام
مگر آنجاهایی که فرستاده کاملا شرک از بین رفته ؟ همین مسیحیت و یهودیت که دین آسمانی اند خود به شرک آشکار مبتلا هستند .
پس دین بر مبنای استعداد و از طرق عادی به انسانها می رسد
موفق باشید
سلام.
این دو گفتار چگونه با هم جمع می شوند ؟
نقل دوم نتیجه پاراگراف کاربر گرامی صدیق بود.
در پست 17 جمله من "پس امکان ندارد خدا......." بلافاصله بعد از نقل قول آمده.
اصولا من با این جمله و نتیجه گیری مخالف بودم که گفتم:
بر خلاف تصور ما خدا همیشه پیامبر نمیفرستد.
مگر آنجاهایی که فرستاده کاملا شرک از بین رفته ؟ همین مسیحیت و یهودیت که دین آسمانی اند خود به شرک آشکار مبتلا هستند .
پس اصلا براش مهم نیست :khandeh!:
پس دین بر مبنای استعداد و از طرق عادی به انسانها می رسد
چه بگویم که گویا بقیه علما هم عقیده نیستند با شما. من حرف شما رو قبول دارم
موفق باشید.
پس اصلا براش مهم نیست
سلام
براش مهمه اما کار بیهوده نمی کنه . هرجایی استعداد باشه از طریق سبب سازیهای عادی آنرا پرورش می ده . بر عکس تصور ما طرق عادی همان معجزات عادی خدا هستند که چون زیاد دیده شدن عادی شدن . و البته اصل اختیار را هم نباید فراموش کنیم یعنی خدا کسی را مجبور به ترک عقیده و عملش نمی کنه .
موفق باشید
سلام.چرا اقوام بسیاری به پیامبر دسترسی نداشتن؟؟
شاید بپرسید چرا میگید اقوامی دسترسی نداشتن؟انسانهای زیادی در نقاط دور افتاده دنیا هستند که کمتر از 100 سال میشه که با انسان متمدن آشنا شدن(هستن قبایلی که هنوز نشدن),از طرفی بی شک 1400 سال هست که پیامبر ندارند و باز بسیاری از اینها دین توحیدی ندارند اصلا معلوم نیست روزی پیامبر توحیدی بین اینها بوده یا نه اگرم بوده کاملا دینش تحریف شده.
انسان شناسا مشخص کردن این انسان های وحشی و نیمه وحشی سالهاست اثری از تعلیمات توحیدی و متعالی در بینشون نیست,نسلهای بیشمار در گمراهی(از دید سایر ادیان)جرا خدا این انسانها آن نسلها رو بدون راهنما رها کرده؟
[="blue"]با سلام خدمت همه دوستان و تشکر از مطالب کارشناسان محترم؛ بهتره اول از این دوست عزیز سوال کنیم که شما چه دلیلی بر مدعای خود دارید؟ قرآن می فرماید ما هیچ قوم وقبیله ای را بدون راهنما رها نمی کنیم. همان طور که جناب صدیق بیان نمودند ممکن است در میان آنها راهنمایی بوده باشد و لو از نسل های گذشته که نسل به نسل رسیده باشد؛ حتما که نباید این راهنما پیامبر باشد. لذا دوست دارم دلایل شما را بر این مدعا بدانم سپس پاسخ دهم .[/]
با سلام خدمت همه دوستان و تشکر از مطالب کارشناسان محترم؛ بهتره اول از این دوست عزیز سوال کنیم که شما چه دلیلی بر مدعای خود دارید؟ قرآن می فرماید ما هیچ قوم وقبیله ای را بدون راهنما رها نمی کنیم. همان طور که جناب صدیق بیان نمودند ممکن است در میان آنها راهنمایی بوده باشد و لو از نسل های گذشته که نسل به نسل رسیده باشد؛ حتما که نباید این راهنما پیامبر باشد. لذا دوست دارم دلایل شما را بر این مدعا بدانم سپس پاسخ دهم .
سلام و عرض ادب خدمت فرقان گرامی
دوست عزیز شما در اثبات مدعای خود که همه اقوام دارای پیامبر بودند غیر از نقلیات درون دینی مدرک تاریخی باستانشناسی و ادله قابل قبول علمی دارید؟
متشکرم
سلام و عرض ادب خدمت فرقان گرامی
دوست عزیز شما در اثبات مدعای خود که همه اقوام دارای پیامبر بودند غیر از نقلیات درون دینی مدرک تاریخی باستانشناسی و ادله قابل قبول علمی دارید؟متشکرم
[="blue"]با سلام مجدد خدمت همه دوستان و متحبر عزیز؛ خیر ما دلیل تاریخی و مستند نداریم؛ چرا که اصلا تاریخ درستی از گذشته در دست نیست؛ تاریخ دنیا نا چند هزار سال قبل را نشان می دهد و ماقبل آن و همچنین اقوام دور افتاده را اصلا بیان نکرده است؛ پس چون بیان نشده نمی توانیم بگوییم نبوده است، حداقل این است که بگوییم ممکن است بوده باشد و یا نبوده باشد، پس با اطمینان و قطعیت نمی توان گفت نبوده است بعد به حکمت الهی اشکال گرفت.
در ثانی ما دلیل عقلی حاکم داریم و آن حکمت الهی است، ما قطعا می دانیم خداوند متعال حکیم است و هرگز کار لغو و بیهوده انجام نمی دهد؛ حال اگر خداوند متعال قومی را بیافریند و برای آنان راهنما و پیامبر نفرستد قطعا مخالف حکمت و غرض اوست، لذا عقل می گوید خداوند سبحان باید برای هر قوم و قبیله ای هادی و راهنما بفرستد. ایا این استدلال اشکال دارد؟ [/]
پرسش:
انسانهای زیادی در نقاط دور افتاده دنیا هستند که مدت کوتاهی است با تمدن بشری مرتبط شده اند، و بسیاری از اینها دین توحیدی ندارند، از طرفی بی شک 1400 سال هست که پیامبری نیامده است. چرا خداوند این اقوام را بدون راهنما رها کرده است؟
پاسخ:
برای پاسخ به سوال شما توجه به چند نکته ضروریست، که باید به همه آنها در کنار هم توجه بفرمایید:
نکته اول: محدودیت عقل انسان
عقل گستره فهم محدودی دارد، یعنی تنها ضرورت اصل نبوت را درک می کند، اما در خصوص تعداد انبیاء، زمان، و مکان آنها نمیتواند ابراز نظر کند، قضاوت بیش از این مقدار اطلاعات جامع و گسترده ای را می طلبد که جز در اختیار خالق بشر نیست؛ چرا که انسان نه شناخت جامعی از نبوت و شرائط آن دارد، و نه اطلاعات جامعی از شرائط و اقتضائات زمان و مکان؛ به همین خاطر عقل بر خلاف اصل ضرورت انبیاء ، در خصوص کم و کیف آن به راحتی نمی تواند ابراز نظر کند، لذا قرآن کریم می فرماید:
«اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ»؛ خداوند آگاه تر است كه رسالت خويش را كجا قرار دهد.(1)
این آیه شریفه اگرچه یک طرفش اثبات آگاهی از نبوت برای خداوند است، اما طرف دیگرش نفی آن از جانب مردم است، یعنی خداوند می داند نبوت را کجا قرار دهد، اما شما توان چنین تشخیصی ندارید.
بنابراین در وهله اول، عقل می گوید اگرچه من نمی دانم چرا این انبیاء با این پراکندگی جغرافیایی منتشر شده اند، اما حکیمانه بودن آن را می پذیرم، چرا که خدای حکیمی را اثبات کرده ام و صدور انبیاء فعل اوست که متصف به حکمت است، اما من به حکمت آن از تمام جهات دسترسی ندارم.
با این اوصاف چون سطح آگاهی انسان در حد یک منتقد نیست نمی توان به خداوند اشکال گرفت، کسی میتواند رفتار دیگری را نقد کند که از تمام جوانب کار آگاه باشد و سپس قضاوت کند.
نکته دوم: رسولانی برای همه اقوام
حال که در نکته اول روشن شد، روش عقلی در این مسئله ناکارآمد است، به سراغ ادله نقلی باید رفت، نقل هم به ما میگوید تمام امت ها در طول عمر خود پیامبرانی داشته اند:
«وَ لَقَدْ بَعَثْنا في كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولا»؛ ما در هر امتى رسولى برانگيختيم.(2)
آنچه که سخن نقل را تأیید می کند این است که رگه هایی از تعالیم دینی در همه ادیان حتی هندوئیسم و بودیسم و جینیسم و حتی ادیان بومی سرخ پوستان دیده می شود. اعتقاد به منجی جهانی در آخرالزمان در میان همه ادیان، که حتی به گفته دکتر برنارد باربر که در سال 1890 برای تحقیق بین بومیان آمریکا می رود حتی در بین سرخ پوستان بومی آمریکا نیز رواج داشته است؛
یا این که انسان در نگاه بودیسم و جینیسم از دو بعد مادی و مجرد تشکیل شده که گرایش به بُعد مادی موجب زمین گیر شدن حقیقت معنوی انسان و بازماندن از تکامل او میشود؛ یا وحدت وجود در بین عرفای اسلامی که به دلیل شباهت آن با منابع اصیل هندوئیسم حتی برخی عرفان اسلام را متأثر از عرفان هندوئیسم می دانند؛ و سایر شباهتهایی که در این خصوص وجود دارد(3)
این سخن قرآن کریم را تأیید میکند، و نشان می دهد تعالیم آسمانی در میان همه امت ها وجود داشته که به مرور زمان با خرافات و اوهام خلط گردیده است.
نکته سوم: محدودیت اطلاعات تاریخی انسان
مطابق آنچه که نقل به ما میگوید حدود 124000 پیامبر در طول تاریخ آمده اند(4) که فقط نام بیست و شش نفر از آنها با صراحت در قرآن آمده است، یعنی اگر تعداد انبیاء دقیقا 124000 نفر باشد، نام حدود 123974 نفر از آنها در قرآن کریم نیامده، و اطلاعات چندانی از آنها در دست نیست، خب بالاخره اینها در یک جایی مبعوث شده اند، اینکه ما خبری از ایشان نداریم دلیل نمی شود که اصلا نیامده اند یا همه در خاورمیانه آمده باشند.
مثلا همین که شما می گویید ایران یک پیامبر داشته است اگر در اینترنت جستجو کرده و پیامبران مدفون در ایران را تحقیق ومطالعه نمایید، با نام بیش از 30 پیامبر روبرو می شوید که در ایران دفن شده اند که قطعا تعداد انبیاء در ایران بیشتر از این تعداد است، چرا که معمولا بعد از گذشت چند هزار سال نام و نشانی از پیامبران تبلیغی(5) باقی نمیماند.
این محال نیست که افراد معصومی در اقصی نقاط دنیا در هزاران سال پیش و در میان امت های کوچک مبعوث شده باشند، و خبری از آنها به ما نرسیده باشد؛ چرا که هر چه ما به عقب بر می گردیم با تمدن های کوچکتر روبرو میشویم لذا عیبی ندارد که انبیائی بوده اند که بر اقوام کوچکی مبعوث شده اند و امروزه نام و نشانی از آنها باقی نمانده است. وجود اصول تمدن انسانی و رگه هایی از تعالیم دینی و اصول مسلم اخلاقی و انسانی همان طور که در نکته دوم اشاره شد این احتمال وجود انبیاء الهی را تقویت میکند.
نکته چهارم: پیام بی واسطه و با واسطه
درست است که هدف خداوند از ارسال انبیاء رساندن پیامش به مردم است، اما لزومی ندارد این پیام حتما از دهان شخص نبی به تمام مردم برسد، بلکه نبی می آید تا اصل پیام را به مردم برساند، اما تبلیغ و گسترش و ترویج آن بر عهده مردم است، در غیر این صورت لازم می بود که هر شهر کوچک و بزرگی، بلکه هر محله ای آن هم در تمام زمان ها پیامبری داشته باشد!
نکته پنجم: بستر مناسب برای بعثت
تکلیف باید متناسب با استعداد و توانایی انسان ها باشد، اصلا به همین خاطر دین الهی در طی چند مرحله به بشر ابلاغ شده، و مرحله به مرحله کامل شد. در پراکندگی های بسیاری از قبائل انسان ها در شرائط اولیه به سر می برده اند، اصلا توانایی دریافت پیام الهی را نداشته اند، و از طرفی از نظر استعداد در حدی بوده اند که نمی توانسته اند در میان خود انسان های شریف و دارای ملکات کمالی فکری، عقلی، و روحی بپرورانند تا خداوند از میان آنان مستعدترین آنها را برای نبوت و پیغمبری انتخاب کند.(6)
نکته ششم: تناسب هدف با شرائط جوامع
پیام الهی باید متناسب با نیاز مخاطب باشد، جوامع کوچک نیازشان با پیامبران معمولی مرتفع می شود، برخلاف جوامع متمدن بزرگ که نیازهای اخلاقی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی و مانند آن احتیاج دارند، و به پیامبران بیشتر، و بزرگتری نیاز دارند.(7)
علاوه بر این که پیام همواره از شهرها و تمدن های بزرگ تر به شهرها و جوامع کوچک تر راه می یابد، نه بالعکس، بعثت انبیاء در جوامع بزرگ موجب میشد بتوانند به راحتی پیام الهی را از مراکز مهم به دیگر نواحی برسانند، لذا نبوت و ابلاغ پیام الهی بايد از مركز جمعيت و هسته مركزي اجتماع تودهها شكل يابد.(8)
________________________________
1. انعام:6/124.
2. نحل:16/36.
3. تعالیم متعددی چون اعتقاد به ظهور یک منجی در آخرالزمان حتی در میان سرخ پوستان بومی آمریکا، یا اعتقاد به دوگانگی جسم و روح در انسان در برخی ادیان هند که مایه بدبختی انسان و مانع سعادت او را دلبستگی و وابستگی به ماده میدانند که از آن به «کارما» یا «کارمه» تعبیر می کنند.(ساتیش چاندرا چاترجی و درندراموهان داتا، ترجمه فرناز ناظر زاده کرمانی، معرفی مکتبهای فلسفی هند، ص242).
4. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج11، ص30.
5. دو نوع نبوّت وجود دارد: نبوّت تشريعى و نبوّت تبليغى. پيامبران تشريعى كه عددشان بسيار اندك است صاحب قانون و شريعت بودهاند، ولى پيامبران تبليغى كارشان تعليم و تبليغ و ارشاد مردم به تعليمات پيامبر صاحب شریعت بوده است. (مطهری، مجموعه آثار، ج3، ص173)
6. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج10، ص108؛ مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج7، ص369، به نقل از محمد حسن قدردان قراملکی، پاسخ به شبهات دین و نبوت، صص246 الی 248.
7. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج7، ص368؛ به نقل از قدردان قراملکی، ص253.
8. جوادي آملي، عبدالله، سيره پيامبران در قرآن، ص 47.