' دست نوشته ها + نمک ید دار '

تب‌های اولیه

422 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

مواظب باشید شور نشه

اگه خدای نکرده شور بشه میشه یه کم آب اضافش کنیم:Khandidan!:

مواظب باشید شور نشه

سلام و درود:gol:
خوب هستید:gol:

شما که نوشته رو قرار دادید:cheshmak:
وقتی به فکرتون بها نمی دید چرا خسته اش می کنید و دلشو می شکنید:nishkhand:

نان شب جان نگران نباش میزاریم لای نان شبمون با چای شیرین می خوریم خوشمزه میشه:nishkhand:

خودت بامزه ای خوشمزه یه لقمه باهات بگیرم نان شب !:cheshmak::nishkhand:

هرچقدر هم بی مزه باشه لای نان شب با چای شیرین خوشمزه میشه :nishkhand: :cheshmak:

[size=12]

یا خیر :nishkhand:

حتما از مامان می ترسی :nishkhand: :doosti:به هرحال مامانه و هزارتا آرزو برای نان شبش :cheshmak: پوستتو می کنه اگر بهش بگی مامان من عاشق شدم!!!!! :nishkhand::dar:

چه اسمی زیبا و با مسمایی براتون انتخاب کرده :doosti: :nishkhand:

برخوردتون با هم چه رمانتیک بوده :cheshmak: غبطه می خوریم :_loool::khaneh:

بله نمی شه گفت ولی ظاهرا بدجور داره خفتون می کنه و بهتون فشار آوره :nishkhand::doosti:

آخی :cheshmak: فضولی موقوفففففففففففف:nishkhand::loool:

این وسط جناب قضاوت واقعا مظلوم واقع شده! :ok::nishkhand:

واسه اختتامیه هم بد نیستاااااااااا چون .... (محرمانه):nishkhand:

شاد و سلامت باشید:gol:

یا علی


بابا دعوا خوبیت نداره کوتاه بیایین . یا علی

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
نوشته ی زیر از نان شب است.هر گونه کپی برداری ،تغییر،تحریف،ویرایش خلاف رضایت نویسنده است.متشکرم
------------------------
زندگی
تنها شبی و روز نیست
زندگی، صبح و نگاه آفتاب
زندگی، شام و نگاه ماهتاب
زندگی
پیمودن یک راه از میان راه ها، همراه با با گام زمان است
کودکی دنبال نان است
دشت تنهایی من، باغ خزان است
زندگی تنها غذا نیست
گریه ی روز و شب من که عزا نیست
دشت تنهایی من، کس را سزا نیست
زندگی راز و نیاز است
از میان این همه نعمت، مرا تنها نیاز است
دشت تنهایی من، فرجام آغاز است
زندگی هرمِ بالِ گشته در آتش اسیر، از عشقِ جانسوزِ نگاهِ تیزِ یک شمع است
در میان مدعی ها، راستی تنها یکی عاشق در این جمع است
زندگی، خفتنِ در خاک با خاطری جمع است
زندگی
صدایِ بالِ گنجشکانِ اینک رفته تا بالای بید خشک سرماخورده یِ صبحِ امید است
زندگی،یک جو امید است
زندگی، شیب و نشیب است
خشکی و سردیِ شب های عجیب
ما را نصیب است
جیب ما خالی ز سیب است
زندگی، غوغای ماهی هاست
ماهیانی پیر، در میان اشک های خود اسیر
هر زمانی که ز اشک خود برون جستند
تا دمی شاد و سبک گردند
صید صیادی برون از اشک ها گشتند
لاجرم به عمق اشک خویش برگشتند
زندگی
یک قرص نانِ گرمِ شیرینِ محبت های انسان های این خاک است
زندگی، از خاک تا خاک است.
نان شب




سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام
صالح
می پرسی کیست
ستاره ای که به صبح من
از سقف زمین غروب کرد
هرگز او را احساس نکردم
امای نوای قرآنش
شبها لالایی خواب من است
ندیدم
اما او را می گریم
او که
شوق جان سپردن داشت
از لا مکانی و نامردمی
و شوق رفتن
ای کاش
حتی یکبارش می دیدم
و برایم
از محمد (ص)و علی وحسن
یا فاطمه و حسین می گفت
شاید که باید
اورا شبها
در بستر خواب و رویا ببینم

سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام
آن جا که یک کودک غریبه با چشم ها ی کودکیمن نشسته است
از دور لبخند او. چقدر شبیه من است
آه ای شباهت دور
ای چشم ها ی مغرور
این روز ها که جرات دیوانگی کم است
بگذار باز هم به تو برگردم
بگذار دست کم گاهی تو را در خواب
ببینم
در خیال تو باشم
بگذار تو را در خواب ببینم
بگذار و بگذر
این روز ها خیلی دلم برای گریه تنگ است
نمی دونم این رو قبلا گذاشتم یا نه
به هر حال اگه تکراری بود دلم هوای این شعر رو کرده بود
شما به بزرگیتون ببخشید
با یه شعر جدید جبران میکنم:Mohabbat:

ادب دوستان گرامی
درود
اهورانی گرامی مهرورزی کردند و نشانی این ادبستان را به من دادند.
اجازه ورود و بودن در این ادبستان را میخواهم.
من نیز چیزهایی دارم که نمکین مینمایند، ولی از ید دار بودنشان چندان آسودگی خیال ندارم. چند تا آزمایشگاه بردمشان ولی نتونستن ید دار بودنشان را تشخیص بدهند. یکی توش چند تا اسید تلخ و یکی هم مقداری عسل و شکر هم تویشان تشخیص دادند، ولی هیچکدامشان دستگاه اندازهگیری ید نداشتند و نتوانستند اندازه ید آن را اندازه گیری بکنند.

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام
نوشته ی زیر از نان شب است.هر گونه کپی برداری ،تغییر،تحریف،ویرایش خلاف رضایت نویسنده است.متشکرم
------------------------
زندگی
تنها شبی و روز نیست
زندگی، صبح و نگاه آفتاب
زندگی، شام و نگاه ماهتاب
زندگی
پیمودن یک راه از میان راه ها، همراه با با گام زمان است
کودکی دنبال نان است
دشت تنهایی من، باغ خزان است
زندگی تنها غذا نیست
گریه ی روز و شب من که عزا نیست
دشت تنهایی من، کس را سزا نیست
.....

یک قرص نانِ گرمِ شیرینِ محبت های انسان های این خاک است
زندگی، از خاک تا خاک است.
نان شب


نان شب گرامی
درود
با شعر شما هم سخنم جز با سخن پایانی آن.
زندگی از خاک تا خاک نیست، از خاک تا افلاک است.

زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه خویش خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

این سروده از بانو ژاله اصفهانی است. بخش نخست این شعر چنین است:
شاد بودن هنر است
شاد کردن هنری والاتر
گر به شادی تو دلهای دگر گردند شاد
بی غمی عیب بزرگیست که دور از ما باد.

سلام

خوش امدید به گلستان ما
و شکرستان ما

با ارزوی دیدار شما در این موضوع :Gol::Gol:

فقط دست نوشته های خودتونو هم قرا دهید

ممنون:Gol:

سلام

خوش امدید به گلستان ما
و شکرستان ما

با ارزوی دیدار شما در این موضوع :gol::gol:

فقط دست نوشته های خودتونو هم قرا دهید

ممنون:gol:


درود
سپاسگزارم
به روی چشم اگر دیگر دوستان و بویژه گرداننده این ادبستان پروانه بودن (اجازه حضور) بدهند، بر روی چشم از تنها و تنها از تراوشهای اندیشه خود خواهم نوشت.
برای آغاز بخشی از تازه ترین سروده خود را مینگارم. در این سروده، دشمن پهنان، بی مسوولیتی ای است که دنیامداران جهانخوار، در میان مردم ما گسترش میدهند.
آه آرش
امرداد 3749(1390)
تیرُ بادم* را سر کوهی به دست باد دادم
تا برد آن را به دور
تا گشاید مرز شادی بر دل غمدیده ام

آرشی کو تا بیندازد تیر
تا گشاید مرزها را
بی نوای ناله و بی آهِ خون

کاش امروز هم جنگ بود و تیغ و تیر دشمنی ناپاک
روبرو میدیدی آن دشمن
کینه خواه و رزمجو، ولی در روبرو
پاک دینانمان ای کاش
سینه را سنگر نموده، پر سوی دلدار میگشودند
کاش مارد اشک را بر گل پرپر شدش میریخت
کاش ساز جنگ بابا مرده ریگش بود.

آه آرش
تیر را بر زمین بگذار
دیگرت دشمن کمین در روبرو نیست
دشمن اینک در دل ماست
گم شده در لابه لای پرده ها، در خانه های ما
دشمن اینک چهره ای دوستانه دارد
بر سر سفره کنار ماست.
مادران فرزند خود را زنده میبینند، نمیگریند
بچه ها در خانه ها پروانه ای دردانه اند

زندگی اینست آیا؟
من ندانم کیستم از کیستم؟
گر یکی میگرید از غم، من که شادم
گر کباب است این یکی، ما را چه غم
من کبابم داغ باشد، تو سفره لای نان.
چشمه گر خشکید، آهو گر رمید
بولدوزر گر جنگلی را خورد
گر مرتعی زیر لودر ویرانه شد.
بستر ماهی اگر خاکست، ما را چه غم
دوش ما آبش روانست
گاز و برق ما درست.
جنگل ابر را اگر جاده سرنگ مرگ شد
گر که لبخند پرنده از درختی دور شد
آب از تالاب گم، پشت سد انبار شد
من که در خودرو روانم
شاد و سرمستم، رهایم
گر که دودی لای انگشت
سم به کام خویش و بیگانه بریزد
بی خیالش آخرش در زیر خاکم
این زمان خوش باش
با علف، افیون، و شیشه، با کراک
بی خیالش که پرستو** بال پروازش شکست
از علف پر گشته باغ و از مگس هر خانه ای***

*- تیرُ باد: زرتشتیان در روز جشن تیرگان، هفت رنگ نخ را دور هم تابیده به دور مچ دست چپ گره میزنند. در روزِ باد (ده روز پس از تیرگان) آن را بر سر یک بلندی به باد میسپارند. این ریسمان هفت رنگ را تیروباد میگویند که نمادی از تیر آرش است. هفت رنگ نیز نماد هفت گونه درد و رنج است.

**- منظور از پرستو، فرزندان خانواده ی یک معتاد است.
***- دنباله این سروده با فرهنگ زرتشتی است، از این روی از آوردن آن پرهیز کردم.




سلام و درود بر برو بچه های ِ :Gol:
خوب هستید:Gol:

فک کنم این روزا زیادی داریم به دست نوشته ها می رسیم ! می ترسم لوس بشه :khaneh:IMAGE(http://www.askdin.com/images/smilies/Type/Narahat%20az.gif)

و بازهم ویرایشات مهربون + نمک یددار:Nishkhand:

ما دو نفر بودیم باد آمد یکی رفت

خوب شد که طوفان نیومد ! چون دوتا می رفت اونوقت باقیمانده میشد صفر :Nishkhand:

خسته ام


بنده به از طرف همه ی بچه ها خسته نباشید عرض می کنم :Cheshmak: :khaneh: حالا بگین ببینم شام و ناهار چیه:Nishkhand:

باید بنویسم تا خوابم نبرد

باشه پس با بچه ها هماهنگ می کنم مشق های همه رو میدیم شما بنویس :Nishkhand: فقط خطتون طوری باشه لو نره :khaneh:

هی روزگار لعنتی یک بار هم به ساز من برقص

وای از دست خانوما ! آقایون کم بودند ! حالا می خوان روزگارو برقصونن!! :Nishkhand::khaneh:

چی بگم گلایم از دست تو نیست

آهان ! وقتی از دستش گلایه ای ندارید حتما از زبونش یا شایدم از شکمش گلایه دارید:Nishkhand:

دلتنگی آدم و شاعر میکنه

ممکنه منو راهنمایی کنید ! وقتی دلتنگی شاعر می کنه چی آدمو خواننده می کنده :khaneh: حتما دل فراخی :Nishkhand:

و عشق یعنی غرق شدن در این همه زیبایی

ما شنا بلدیم غرق نمی شیم جناب قضاوت :Nishkhand:

حالا نمیشه بجای غرق شدن در عشق بریم قایق سواری کنیم توی عشق :khaneh:

چه زیباست این سیاهی هایم اگر در چشمان تو باشد

جناب قضاوت !! حالا نمیشه آبی دریاها توی چشمانشون باشه :Cheshmak: منظورم اینه چشاشون رنگی باشه :khaneh: اونوقتم چه زیباست میشه یانه :Nishkhand:

نگاهی گذرا به تاریخ

مواظب باشید نگاهتون گذرا باشه نگرانم یه وقت توی تاریخ بمونید :Nishkhand:

شما نگاه کنید به ماهم بفرمایید چی دیدید چون ما دیری است چشامونو درویش کردیم و فقط چیزای خوشگلو نگاه می کنیم و به قول عرفا زیبایی می بینیم فقط :Nishkhand: :khaneh:

سلام به عزیزان و دوستان و سلام به مدیران پاکن به دست خوبید خوشید خدا رو شکر

ببینم این پاچه خواری ها هم توی تاریخ اومده !! :Nishkhand:

موضوع این مطلبم تاثیر سفر و تضعیف حکومت قاجاریان

البته این سفر ها مصداق های دیگه ای هم در تاریخ داشته مثلا سفرهای مارکو پلو یا همین سفر های استانی دولت خودمون:Nishkhand:

یکی از مسائلی که باعث شد حکومت قاجار رو به سوی اضمحلال بره سفر پادشاهان و اطرافیان شاه بود

چه جالب الانم همینطوره فقط پادشاهان شده رئیس جمهوران ! اطرافیان شده هیئت وزیران :Nishkhand:

اطرافیان شاه بیش تر مشکل ساز بودن

اطرافیان یعنی وزیران و اینا !! خوب الانم همینطوره به همین خاطره که مجلس مدام استیضاح می کنه :khaneh:

ادامه دارد ...

ادامه ....

و اونقدر به سفر ادامه می داد که بلاخره یه جایی پولش تموم می شد

هرکی گفت چه شباهتی با خانوما داشته این آقا !!:Cheshmak:

خانما اونقدر خرید می کنند تا بالاخره جیبشون خالی میشه:khaneh:

و از سفر باز می ایستاد چون لوازم ارتباطی نبود در بار باید پول خرج میکرد تا اون رو وسط بیابون پیدا میکرد

خانما هم از خرید باز می ایستند ولی متاسفانه به لطف عابر بانکا و سیستم انتقال وجه دوباره شارژ می شوند و خریدشون آغاز میشه تا وقتی که پولشون تموم بشه :Nishkhand:

پدر این جوون کسی بود به نام میرزا جعفر خان چارتر شوهر خواهر صدر اعظم مظفر الدین شاه

چقدر شما خانما به نسبت های فامیلی اهمیت و بها می دید تاریخ نقل کردنتونم اینجوری! یه چیزی در مورد مادر زنشم می نوشتید :Nishkhand:

داخل کشور مردم داشتن از از قحطی و گرونی و ناامنی رنج میکشیدن ایشون چندین کجاوه چارتر می کرد به مقصد فرانکفورت

در حال حاضرم اینکارو می کنن ولی مسئله رو بازش نمی کنم تاپیک آلودگی سیاسی پیدا می کنه :khaneh::Nishkhand:

به بهانه رفع مشکلات مردم ولی فقط به شهر های دیگه می رفت و همسر اختیار می کرد

ببینم تو تاریخ ذکر نشده ایشون چندتا شناسنامه داشتند ! آخه شهرهای ایران زیاده ! اگر در هرکدوم یه زن اختیار کرده باشه چندین صفحه نیازه برای نوشتنشون:khaneh: تازه اونم اسم های قدیمی مثلا این اسم ها : تاج و الملوک ،نمی دونم چی سلطنه ، فلان بانو ، بیسار گیسو:Nishkhand: :khaneh:

تا شام و ناهارش در هر نقطه از ایران آماده باشه ببینید منابع کشور کجا ها صرف می شد؟؟

عجب آدم مدیر و مدبری احسنت :Nishkhand:

منابع کشور سر سفره ی ناهار و شام صرف می شد! الان هم ما سر سفره صرف می کنیم درآمد کشورو :Nishkhand: :khaneh:

حالا ببینید قاجار با این وضعیت می تونست ادامه بده یا خیر؟؟؟؟

قاجار استخوناشم پوسید حالا شما این سئوالو می پرسید:Nishkhand: سئوالتون تاریخ گذشته است فک کنم مال دوره ی قاجارهIMAGE(http://www.askdin.com/images/smilies/Small/Khandidan%21.gif):khaneh:

اومدم اولتیماتوم بدم IMAGE(http://www.askdin.com/images/smilies/Type/Narahat%20az.gif)

ممنونم راضی به زحمتتون نبودیم شرمنده کردید :Cheshmak: حالا این اولتیماتوم رو چجوری می خورنش:Nishkhand: جویدنیه ! مکیدنیه چجوریاست:khaneh:

که اگه باز سایه تون توی دستنوشته ها کمرنگ بشه ما نه من از طرف خودم به اندازه سهمم شما رو از تایپیک اخراج میکنم:ok:

باشه چشم سایمو پررنگ تر می کنم :Nishkhand: از بچگی وقتی نقاشیمو رنگ می کردم از خط خارج میشدم رنگ آمیزی خوب نیست به همین دلیل سایه ام کمرنگه :khaneh:

*****


سلام و درود ویژه به جناب موبد یار:Gol:

با اون چیزایی که بنده توی پروفایل شما خوندم فک کنم آشپز قابلی باشید:Cheshmak: بهتون پیشنهاد همکاری میدم آخه من حس چشایی فوق العاده است:Cheshmak: همکاریمون به این شکله شما بپزید من می خورم و با حس چشاییم مزشو میگم بهتون :khaneh: به این میگن شراکت پرسود :Nishkhand:

اجازه ورود و بودن در این ادبستان را میخواهم

خواهش می کنم خونه ی خودتونه :ok::Gol:

ولی هیچکدامشان دستگاه اندازهگیری ید نداشتند و نتوانستند اندازه ید آن را اندازه گیری بکنند.

اگر می بردید آزمایشگاه شیمی با یه دستگاه ساده یدشو اندازه گیری می کردن واستون IMAGE(http://www.askdin.com/images/smilies/Type/Narahat%20az.gif):Cheshmak:

واسه امروز کافیه :Cheshmak:

شاد و سلامت باشید:Gol:

یا علی

ادامه ....

سلام و درود ویژه به جناب موبد یار:gol:

با اون چیزایی که بنده توی پروفایل شما خوندم فک کنم آشپز قابلی باشید:cheshmak: بهتون پیشنهاد همکاری میدم آخه من حس چشایی فوق العاده است:cheshmak: همکاریمون به این شکله شما بپزید من می خورم و با حس چشاییم مزشو میگم بهتون :khaneh: به این میگن شراکت پرسود :nishkhand:

خواهش می کنم خونه ی خودتونه :ok::gol:

اگر می بردید آزمایشگاه شیمی با یه دستگاه ساده یدشو اندازه گیری می کردن واستون IMAGE(http://www.askdin.com/images/smilies/type/narahat%20az.gif):cheshmak:

واسه امروز کافیه :cheshmak:

شاد و سلامت باشید:gol:

یا علی


آقای قضاوت گرامی
درود
از پیشواز (استقبال) گرم شما سپاسگزارم.
شما اگر سرافرازم کردید، و سر سفره اومدید، من نیز خوراکهای خوشمزه با طعم روستایی و میراث فرهنگی برایتان میپزم. البته بسیاری از همکیشان شما ما را نجس میدانند.
چون رشته ام کشاورزی است، به آزمایشگاه های خاکشناسی مراجعه کرده ام. میخوام تو دلم گل و سبزی بکارم. واسه همین، خاک دلم را بردم آزمایشگاه خاکشناسی، ایشان نیز تنها شوری کل را اندازه گرفتند، یدش را نمیتوانند اندازه گیری کنند.
میگن
باران که در لطافت طبعش خلل نیست
در دشت لاله رویاند، در شوره زار خس

یکی میگه خار شتر بکار، چکیده (عرق) ش برای درمان سنگ کلیه خوبه، میخرندش.
یکی میگه کارخانه خیارشور بزن.
یکی میگه خب نمک استخراج کن و بفروش
یکی میگه بنویس و شعر بگو تا کم کم نمکات بیان بیرون و تموم بشن.
راستش همه این راهها را رفتم، جز ورشکستگی چیزی بهره دلم نشد. از جمله یه روز رفتم کنار خیابان نمک فروشی کنم، شهرداری اومد دهانمو بست و گفت نمک فروشی ممنوع.

اون زمانی که گاری اسب مد بود، دیده بودید که یک توبره دم دهانش میبستند و اسب هم سرش به کاه و جو خوردن گرم میشد و یادش میرفت که دارن بارش میکنند و او بار کشی میکنه؟ من یکی از اون توبره ها دم دهانم بستم تا نمکام را توش جمع کنم و دیگر کسی سرکوفتم نزنه.
همه میگن اینو ولش کنین، این راست میگه، به درد ما نمیخوره.

سلامی به گرمی اجاق

امدم به آشپزی
نمک بپاشم
تا آشی برای این موضوع من بسازم:ok:
گر عشق و صفا باشد همه جا
دگر جایی برای من نیست اینجا
چرا باید بگم از درد دوری
مگر تو از این در خبر نداری؟

برایم چای بیار ای جان جانان
نمکرا کردم باز من فراموش
چه حیف که جای ملح دون
اوردم شکر دون!!!!

بگذار حالا که من کردم خطایی دهم یار و گل بستان صفایی
بگم از درد دوری عشق
که دردش درد سوزانه
بیاید تا دلم ارام گیرد
در این دنیاییپر از یخ
دلم آرام گیرد
قضاوت جان تو پاسخ گو من را
چرا المهدی نمی آید اینجا؟
مگر او مونس تنهایی ها نیست
مگر حب به او ،حب به خدا نیست:Gig:
مگر او منجی گل پژ مرده ها نیست؟:Ghamgin:
مگر او سایه لطف خدا نیست؟:Sham:
چرا باید که در پس باشد
بیاید و گلستان آب ریزد
دلم سرد است ازین درد دوری
بیاید و اجاق سوزد!
خدایا ای خدای رحمت آری:hamdel:
منم سرگشته و دور از یاری
کجا است ان مهدی صاحب عزت
همو که هر کسی چشمشم به راهش

خدا یا منجی ما را برسان

دگر بسته شود در این قندان!!

قضاوت جان تو باز من را حلال کن:Hedye:

که جای نمکدانم شد سم دان:ok:

که شاید در این دوری کند کار
چشانم گردد باز بینا

بیایید چو یعقوب باشیم
در چشم انتظار او باشیم

ها ای نمکدان ریزان
نمک ها را نشکانیم در این جا
رویم کار خویش سازیم
که شاید ما یارش باشیم

سلامی به گرمی اجاق

امدم به آشپزی
نمک بپاشم
تا آشی برای این موضوع من بسازم:ok:
گر عشق و صفا باشد همه جا
دگر جایی برای من نیست اینجا
چرا باید بگم از درد دوری
مگر تو از این در خبر نداری؟

برایم چای بیار ای جان جانان
نمکرا کردم باز من فراموش
چه حیف که جای ملح دون
اوردم شکر دون!!!!

بگذار حالا که من کردم خطایی دهم یار و گل بستان صفایی
بگم از درد دوری عشق
که دردش درد سوزانه
بیاید تا دلم ارام گیرد
در این دنیاییپر از یخ
دلم آرام گیرد
قضاوت جان تو پاسخ گو من را
چرا المهدی نمی آید اینجا؟
مگر او مونس تنهایی ها نیست
مگر حب به او ،حب به خدا نیست:gig:
مگر او منجی گل پژ مرده ها نیست؟:ghamgin:
مگر او سایه لطف خدا نیست؟:sham:
چرا باید که در پس باشد
بیاید و گلستان آب ریزد
دلم سرد است ازین درد دوری
بیاید و اجاق سوزد!
خدایا ای خدای رحمت آری:hamdel:
منم سرگشته و دور از یاری
کجا است ان مهدی صاحب عزت
همو که هر کسی چشمشم به راهش

خدا یا منجی ما را برسان

دگر بسته شود در این قندان!!

قضاوت جان تو باز من را حلال کن:hedye:

که جای نمکدانم شد سم دان:ok:

که شاید در این دوری کند کار
چشانم گردد باز بینا

بیایید چو یعقوب باشیم
در چشم انتظار او باشیم

ها ای نمکدان ریزان
نمک ها را نشکانیم در این جا
رویم کار خویش سازیم
که شاید ما یارش باشیم


خداوندا به فریاد دلم رس
کسِ بی کس تویی مو مونده بی کس
همه گویند که طاهر کس نداره
خدای یار مویه چه حاجت کس

خداوندا به فریاد دلم رس کسِ بی کس تویی مو مونده بی کس همه گویند که طاهر کس نداره خدای یار مویه چه حاجت کس

خدایا تو کنار من هستی
در این دنیا تو تنها یارم هستی
اما صد حیف که من کور خسته راهم
برای یافتنت عصا خواهم
تو از لطف خودت ما را عصایی
از ان وحی منجی رساندی
تا دردم را دوا گردد دوباره
شوم بینا و دوست دارت دوباره
در ان وقت همه کورند و محزون
همان منجی موعود را برسون
منم خسته از این درد دوری

خدایا خود عجب خوب دانی
منم وصل تو کویت با نگاهم
من وصل نگاهت با امامم
مرا از خود نگردان دور که من
وصلم با وصل به یارم
من جز تو کس نخواهم ای دوست
مونس و مرهم زخم ها را برسون:Gol:

صدایت هنوز در گوشم،
و حرف هایت را خوب به خاطر دارم
آخرین حرفت نام مادر بود وقتی سپردی به من،
که چشم هایم را ببندم وقتی که برای وداع به شهر آمدی ومن هنوز هم در وداع مانده ام.
دستانم از این که با تو وداع کند میلرزد،
و نگاهم روی قاب خاک خورده ی گوشه ی قلبم مانده
تو را باز صدا خواهم زد با نام خودت،نه! بگذار یک بار هم که شده برایم یادآوری شود که از تبار توام
پس اینبار با نام خودم صدایت میزنم:
پدر مهربانم سلام
دلم در تنهایی هایم و در غربت نوشته هایم تو را میخواهد و تو را میخواند، به قدر تمام روزهای انتظارم و فرصت هایی که برای دیدارت گذاشته ام اما هنوز ندیده امت دوستت دارم و
و دلم تنگ شده برای دستانی که آخرین بار دور از من نوشت که:
دخترم تو را به ... سپردم
و من هنوز در این سپردن مانده ام
در این که چگونه هوایت نکنم وقتی که دلم را به کسی نسپردی و با خود بردی و من با توام
تو را دوست دارم .....
صدایم را شنیدی حرف هایم را گفتم اما هنوز هم بغض دارم
آخر از اینکه تنها صدایت کنم میترسم، از اینکه در .....
چه انتظاری! این روزها همه مشغول اند....


خدایا تو کنار من هستی
در این دنیا تو تنها یارم هستی
اما صد حیف که من کور خسته راهم
برای یافتنت عصا خواهم
تو از لطف خودت ما را عصایی
از ان وحی منجی رساندی
تا دردم را دوا گردد دوباره
شوم بینا و دوست دارت دوباره
در ان وقت همه کورند و محزون
همان منجی موعود را برسون
منم خسته از این درد دوری

خدایا خود عجب خوب دانی
منم وصل تو کویت با نگاهم
من وصل نگاهت با امامم
مرا از خود نگردان دور که من
وصلم با وصل به یارم
من جز تو کس نخواهم ای دوست
مونس و مرهم زخم ها را برسون:gol:


بی دلی در همه احوال خدا با او بود
او نمیدیدش و از دور خدایا میکرد

بی دلی در همه احوال خدا با او بود او نمیدیدش و از دور خدایا میکرد

همو کی که به سنگ سجده می کرد
خدایش در همه بودش با او
اما او نشناخت منجی اش را
به سنگ سجده کرد گشت کافر
خدای رحمت و رحمت افرین
به فرمود به رسولم ایمان آرید
بگفت حکم رسول حکم من استش
ازو باید بکرد اطاعت
که کلید رستگاری
در ان باشد
ای خردمند:Gol:

خیزشی تا بلندای رهیدن باید
تا که زنجیر بگسلیم از هم
شیشه عمر دیوها(*) را
زیر پاهای پایداریمان
زنگ بیدار باش گردانیم.

خانه از غم به پاکی شادی
گرد خواب از نگاه بزداییم
سینه را خانه گاه (خانقاه) آتشِِ مهر(**)
دست ها را به کار واداریم.

ریشه در زیر خاک خوابیده
دانه از بار خاک رنجیده
خاک از برهنگی فرسوده
نور خورشید بر چه تابیده؟

خیزشی تا بلندای رهیدن باید
تا جوانه ز خواب برخیزد
شادی رستن و رهایی را
دل هر دانه ای بیاموزد

از دل چشمه های دانش نیک
شور رستن به ریشه آموزیم
دل سپاریم به دانش مزدا(***)
سر خوش از مهر هستی بخش
راه رفتن به خانه دوست
نو شدن را بیاموزیم
بر دل مردگان شهر خاموشان
آبی از آسمان بیداری
روشن از نوازش دوست
زنده بودن بیاموزیم

*- جهانخواران مردم گریز

**- اشاره به یک بیت از مولوی و دو بیت از حافظ:
آتش است این بانگ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد نیست باد(مولوی)

از آن به دیر مغانم عزیز میدارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست(حافظ)

در ازل پرتو حسنت به تجلی دم زد
عشق (مهر) پیدا شد و آتش به همه عالم زد (حافظ).

***- مزدا به معنای دانا، نام خداوند است.

با اون چیزایی که بنده توی پروفایل شما خوندم فک کنم آشپز قابلی باشید بهتون پیشنهاد همکاری میدم آخه من حس چشایی فوق العاده است همکاریمون به این شکله شما بپزید من می خورم و با حس چشاییم مزشو میگم بهتون به این میگن شراکت پرسود

سلام و درود بر بروبچه های :Gol:
یادم باشه جناب موبدیار رو استخدام کنم چون من بر عکس ... :Ghamgin:
و جناب قضاوت خان چقدر شما زرنگی :khandeh!: فکر کردم با حس بینایی و یا احتمالا با حواس دیگه مزه غذا هارو میچشن :Gig:
اینقدر خوش اشتها هستی نترکی :Khandidan!::Nishkhand: اونموقع دیگه قضاوتی در کار نیست :Narahat az:
یه موقع برات زحمت میشه مزه غذا رو میچشی

سلام و درود بر بروبچه های :gol:
یادم باشه جناب موبدیار رو استخدام کنم چون من بر عکس ... :ghamgin:
و جناب قضاوت خان چقدر شما زرنگی :khandeh!: فکر کردم با حس بینایی و یا احتمالا با حواس دیگه مزه غذا هارو میچشن :gig:
اینقدر خوش اشتها هستی نترکی :khandidan!::nishkhand: اونموقع دیگه قضاوتی در کار نیست :narahat az:
یه موقع برات زحمت میشه مزه غذا رو میچشی

غزل خانم/آقا درود
شما ما را شایسته بدونین، بدون استخدام در خدمت خواهیم بود.
در باره آقای قضاوت هم (به گفته کرمونی ها) جوش نزن، خورو میرو نمیشه. یعنی کسی که میخوره، نمیمیره. اونی که نمیخوره میمیره. اگر هر کی که بسیار میخورد، میترکید، این آقای سه هزار میلیارد تومنی میترکید.
چنین به دید می آید که مشکل از شماست که توان خوردن ندارید. به گفته پیشنیان گنجشک روزی هستی. باید برید تمرین کنی، از کم آغاز کنی، هی بیشتر بخوری تا از گنجشک روزی به کبوتر روزی و نهنگ روزی و کم کم دایناسور روزی بشی. البته چون انسان توانایی رفتن به سوی بی نهایت را دارد، میتوانی در راستای کمال خواهی فطری نیز از دایناسور روزی آنچه اندر وهم ناید آن شوی.

سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام

واسه ی رسیدن و رها شدن نوبت میگیرن

عزیزم خوب چرا انقدر پشت گوش انداختی که کار به نوبت گرفتن برسه:khandeh!:
لابد تو هم مثل کارمندای..........از هر هشت ساعت بیست دقیقه کار میکنی:Esteghfar:

اخرین ادبیاتی که پاسش کردم فکنم 10 شدم

بهتره بگی با نمره ناپلئونی زدی گوش ادبیات فارسی رو کر کردی:khaneh:

این که همه اش محرمانه شد

تا از دست اغیار در امان باشن:Khandidan!:

سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام

می پرسی کیست

آره دیگه
باید بدونه کیه یا نه:Gig:
اگه صاحب خونه یارئیس بانک بود خیلی محترمانه جیم بشه:ghash:

حتی یکبارش می دیدم


اصلا اصرار نکن یه بار ببینی میگی دوبارو سه بار و هزار بار
نه بهتره اصلا نبینی:Labkhand:

به هر حال اگه تکراری بود دلم هوای این شعر رو کرده بود

دلتون هوای چیزه دیگه ای نکرده بود ما که غریبه نیستیم بگید
:khandeh!:

با یه شعر جدید جبران میکنم

تا ببینیم
اجازه ورود و بودن در این ادبستان را میخواهم.


خوش امدید به گلستان ما و شکرستان ما

میشه تکلیف رو مشخص کنید
ادبستان
گلستان
شکرستان
یا گزینه د هیچ کدام
این تست رو بزنید واسه کنکورتون خوبه:Kaf:
ممنون

ما هم ممنونیم:Rose:



سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام

آرشی کو تا بیندازد تیر

موبد یار مهران عزیز آرش خان رو پیدا کردین
بگین اسلحش رو عوض کنه دیگه تیر به دردش نمیخوره
یه موشک زمین به زمینی
یه زمین به هوایی
حالا..............اونا به جای خود

بر سر سفره کنار ماست.

این جوری که من فهمیدم قرار بود بنزین بیاد سر سفره:Gig:
برای شما دشمن اومده:khandeh!:
چه بد:Ghamgin:
دوش ما آبش روانست گاز و برق ما درست.

من فکر میکردم پز دادن مربوط میشه به خونه توی بالا شهر و ماشین مدل بالا
تحصیل بچمون توی بهترین رشته
پس اینا که گفتین هم پز داره:Motehayer:
چه جالب نمی دونستم:tajob:
بی خیالش که پرستو** بال پروازش شکست

بله بی خیال شین چیزهای مهم تری هست که باید بهشون فکر کرد
اجاره خونه
شهریه پسرتون توی دانشگاه آزاد و مهمونی که خانومتون به تازگی دعوت شده
و ایشون میخوان تک ستاره مجلس باشن
از صدقه سری جیب پر خالیه شما:mohandes:

فک کنم این روزا زیادی داریم به دست نوشته ها می رسیم ! می ترسم لوس بشه

نترسین اگه لوس شد پول توجیبیش رو به نصف تقلیل می دیم درست میشه:ghash:

خوب شد که طوفان نیومد ! چون دوتا می رفت اونوقت باقیمانده میشد صفر

نه این که گفتین وضعیت مالی کشورهای اروپایی و امریکاییه
یونان رو که یادتون نرفته

نترسین اگه لوس شد پول توجیبیش رو به نصف تقلیل می دیم درست میشه

سلام

لوس یا ل و س؟(ا سخته )

سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام

وای از دست خانوما ! آقایون کم بودند ! حالا می خوان روزگارو برقصونن!!

آقایون که به ساز ما نرقصیدن:Ghamgin:
شاید این روزگار بد سازگار رقصید:tajob:
اونم بعید می دونم:Labkhand:
حالا بزار برقصه بعد حسادت کن جناب قضاوت:pir:
ببینم این پاچه خواری ها هم توی تاریخ اومده !!

دو واحد استادامون توی دانشگاه اجباری بهمون آموزش دادن
هی ما مقاومت کردیم
هی اونا گوشمون رو کشیدن
یادمون دادن گفتن این دوواحد از نون شب واجب تره باید یاد بگبرین:khandan:
چه جالب الانم همینطوره فقط پادشاهان شده رئیس جمهوران ! اطرافیان شده هیئت وزیران

آخه من دنباله مصادیقش گشتم:Motehayer:
اما خوب بله حق با شماست:ok:
البته بیش تر از ایناست اما ما به همنا بسنده میکنیم:Narahat az:
چقدر شما خانما به نسبت های فامیلی اهمیت و بها می دید تاریخ نقل کردنتونم اینجوری! یه چیزی در مورد مادر زنشم می نوشتید

نه دیگه مادر زن حکم اسمش رو نبر رو داره:jangjoo:
خطرناکه حسن:khandeh!:
منم از جونم سیر نشدم
شما رو نمی دونم

ببینم تو تاریخ ذکر نشده ایشون چندتا شناسنامه داشتند !

بهانه نیارین
من که می دونم می خواین برین ببینین چطور تونستن چند تا شناسنامه بگیرن:yes::tavallod:

میراث فرهنگی برایتان میپزم

مگه میراث فرهنگی مزه داره:Gig:
شما که چشیدین مزه اش به چی نزدیکه:Moteajeb!:
البته بسیاری از همکیشان شما ما را نجس میدانند.

موبد جان به دل نگیر این جماعت از اصل فرق طهارت و نجاست رو گم کردن تو به رسم انسانیت ببخش:ok:

همه میگن اینو ولش کنین، این راست میگه، به درد ما نمیخوره.

خوب چرا راست میگی تو راست کار کن
راستی این ضرب المثل گاهی لازمه یاد آوری بشه خواهی نشوی رسوا هم رنگ جماعت شو
اینم دوتا راه حل بی مصرف:Khandidan!:
تا آشی برای این موضوع من بسازم

ام کای عزیز می دونی که خانوم ها 12 ماه سال رو رژیم دارن :Ealam:
البته پیشه خودمون بمونه بهش عمل هم نمیکنن :eek:
لطفا کم روغن باشه:ok:
کالریش هم اندازه باشه:khaneh:
در این دنیا تو تنها یارم هستی

من کی باشم من توی کار خودم موندم اساسی:nevisandeh:
مونس و مرهم زخم ها را برسون

گذشت اون زمون که پزشک می اومد منزل الان یه آژانس میگیرید اول میرید از بانک یا عابر بانک حسابی پول میگیرید بعد هم به دیدار پزشک محترم میرید

سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام

صدایت هنوز در گوشم،

فقط توی گوشته لطفا تا در نرفته آویزه گوشت کن بجنب:kharej:
صدایم را شنیدی حرف هایم را گفتم اما هنوز هم بغض دارم

چون باور نکردی که شنیده
اگه سر سوزن باور داشتی بغضت از بین میرفت
بی دلی در همه احوال خدا با او بود او نمیدیدش و از دور خدایا میکرد

خوبه میگی بی دلی:nishkand:
اما از شوخی گذشته حتی توی نقل قول هم حرفی از کسه دیگه ای نباشه فقط خودتون:doosti:
در ان باشد

آن منظورتون چیه واضح بگید
توی دیگه
توی جیب
توی ماشین
توی خونه:fekr:
کجا رو بگردیم:god:از دست ام کا

سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام

شیشه عمر دیوها(*) را

موبد عزیز رستم و اسفندیار یه خورده کار داشتن رفتن مرخصی :khaneh:
برگشتن به روی چشم:Cheshmak:
سر خوش از مهر هستی بخش

مونده از چه دیدی نگاه کنی
اگه از دیده پدر مادرا نگاه کنی هستی بخش چیه:Moteajeb!:
فقط میگیره:ok:
جیب خالی بکنه:Narahat az:
اما از دید بازاری جماعت:Cheshmak:
معلومه باز هستی بخش چیه حساب بانکی بخشه:khandeh!::Mohabbat:
دست ها را به کار واداریم.

واداشتیم هیچ نتیجه ای نداد:ok:
هر که این آتش ندارد نیست باد(مولوی)

این آتیش رو داری نیست بادی
این آیش رو نداری نیست بادی
پس نداشته باشی و نیست باد بشی بهتره
به جان این کلاغ که لب پنجره اتاقم نشسته
اینقدر خوش اشتها هستی نترکی اونموقع دیگه قضاوتی در کار نیست

من در مورد ترکیدن یا نترکیدن جناب قضاوت نظری ندارم
اما بهشون قول می دم بچه های خوبی باشیم و از قوانین پیروی کنیم البته هنوز جناب موبد یه کم توی قوانین مشکل دارن
اما بلاخره یاد میگیرن
سه هزار میلیارد تومنی میترکید.

موبد جان باز شیطنت کردی خوب معلومه نمیترکه ایشون اول به اطرافیان خوراندن بعد خودشان خوردن
به همین دلیل قول می دهم اگر 10 میلیارد تومن هم میشد باز نمیترکیدن

لوس یا ل و س؟(ا سخته )

من که نمی دونم از جناب قضاوت بپرسید
اگه صلاح دیدین به منم بگین:hamdel:

"چون باور نکردی که شنیده
اگه سر سوزن باور داشتی بغضت از بین میرفت"

بغض نشانه اعتراضه، البته نه از ایشان.
بلکه ...

سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام

موبد عزیز رستم و اسفندیار یه خورده کار داشتن رفتن مرخصی :khaneh:
برگشتن به روی چشم:cheshmak:

موبد جان باز شیطنت کردی خوب معلومه نمیترکه ایشون اول به اطرافیان خوراندن بعد خودشان خوردن
به همین دلیل قول می دهم اگر 10 میلیارد تومن هم میشد باز نمیترکیدن

:hamdel:


اهورانی گرامی
درود
راستش فکر نمیکنم دیگه از دست رستم و اسفندیار هم کاری بر بیاد. آرش هم اگر موشک که هیچ از کانگورووو هم بهره ببره، باز نمیتونه.
خودمم حیرون موندم. من که نشستم و تنها سخن میگم، نتونستم. تو که با دستات کار کردی، نتونستی، هر کی هم تو این نمکدون نمک یددار میریزه از نتونستن میناله، پس چکار باس کرد؟
یک خاطره
نخستین خانه ای که خریدم، در یک محله بسیار قدیمی کرمان بود. یک همسایه داشتم که برام گاهی چایی می آورد. از دست پسر ناخلفش مینالید که رفته معتاد شده. میگفت من 50 ساله تریاک میکشم، معتاد نشدم، این ناخلف دو ساله معتاد شده... هرچی بش میگم بابا جون این منتقل، این چای نبات به این خوشمزگی، این تریاک ناب چه دردی داره که میری هروئین میکشی و معتاد شدی؟ خب بیا کنار هم دوتایی پدر و پسر با هم عشق میکنیم........

به نظر میاد منم باید از این همه نتونستن بی خیالش بشم و برم کنار دست همسایم.

آقایون که به ساز ما نرقصیدن شاید این روزگار بد سازگار رقصید اونم بعید می دونم حالا بزار برقصه بعد حسادت کن
اهورانی گرامی درود
من که آقایی ندیدم که به ساز خانما نرقصه. بیخودی گناه را گردن آقایون ندازین. شاید شما بلد نیستین چه جوری ساز بزنین.
[/quote]جناب قضاوت نقل نوشته اصلی توسط : قضاوت ببینم این پاچه خواری ها هم توی تاریخ اومده !! [/quote]
تاریخو پیروزمندان نوشتن. هرکی هم میخواسته جز اون بنویسه خودشو و قلمشو و دفترشو با هم سوزوندن

[/quote] بهانه نیارین من که می دونم می خواین برین ببینین چطور تونستن چند تا شناسنامه بگیرن [/quote] شما چرا چشوتون میسوزه= حسودیتون میشه؟
[/quote]نقل نوشته اصلی توسط : موبدیار مهران میراث فرهنگی برایتان میپزم مگه میراث فرهنگی مزه داره شما که چشیدین مزه اش به چی نزدیکه [/quote]
مزش مانند نون سنگ و نیمرو با تخم مرغ خونگی و مسکه یه. نه مانند خوراکای امروزی که مانند پفک و چیتوز و چیپس و پیتزایه

[/quote]نقل نوشته اصلی توسط : موبدیار مهران همه میگن اینو ولش کنین، این راست میگه، به درد ما نمیخوره. خوب چرا راست میگی تو راست کار کن راستی این ضرب المثل گاهی لازمه یاد آوری بشه خواهی نشوی رسوا هم رنگ جماعت شو [/quote]

هر گاه زبون می خواد بچرخه، دل نمیذاره، هر گاه که دل میذاره زبون نمیچرخه.
میگن گرگ زاده گرگ شود گرچه با آدمی بزرگ شود.
منم با گرگا بزرگ شدم، نمیتونم همرنگ آدما بشم.

[/quote] نقل نوشته اصلی توسط : mkk1369 تا آشی برای این موضوع من بسازم ام کای عزیز می دونی که خانوم ها 12 ماه سال رو رژیم دارن البته پیشه خودمون بمونه بهش عمل هم نمیکنن لطفا کم روغن باشه کالریش هم اندازه باشه[/quote]
خانم اهورانی، این آقای ام کا اگر آش پختن بلد بود، اینک تو این تالار نبود و در میان از ما بهتران یه کاره ای بود. بیخود دلتو صابون نزن.

گذشت اون زمون که پزشک می اومد منزل الان یه آژانس میگیرید اول میرید از بانک یا عابر بانک حسابی پول میگیرید بعد هم به دیدار پزشک محترم میرید

سلام

دیگه چه کار کنیم

خود پزشکمون وعده داده که قراره بیاد

ما می ریم مطبش انگار رامون نمی دند می گند تقوا نداری

می ریم تقوا جمع کنیم

یهو یک دزد میاد همه تقواهاتو می دزده و از بین می بره

باید انگار بمونیم و تقوا رو جمع کنیم دودستی بچسبیم و تکون نخوریم تا طبیب بیاد به بالینمونو مارو درمان کنه

خدا یا طبیب دل ها را برسون:Gol:

نقل نوشته اصلی توسط : mkk1369 تا آشی برای این موضوع من بسازم ام کای عزیز می دونی که خانوم ها 12 ماه سال رو رژیم دارن البته پیشه خودمون بمونه بهش عمل هم نمیکنن لطفا کم روغن باشه کالریش هم اندازه باشه[/quote] خانم اهورانی، این آقای ام کا اگر آش پختن بلد بود، اینک تو این تالار نبود و در میان از ما بهتران یه کاره ای بود. بیخود دلتو صابون نزن.[/quote]پ

اشو پختم!!

اما تا جابیافته یه سفر باید بریم آخرت تا بشه خودش و خوش طعم باشه:ok:

خانم اهورانی، این آقای ام کا اگر آش پختن بلد بود، اینک تو این تالار نبود و در میان از ما بهتران یه کاره ای بود. بیخود دلتو صابون نزن...

آشو پختم!!

اما تا جابیافته یه سفر باید بریم آخرت تا بشه خودش و خوش طعم باشه:ok:

1-آقای mkk
درود
خدا میگه، ادعونی استجب لکم.
تو اگه خدا رو در نزدیکی رگ گردنت ببینی، دیگه نیازی به درمان نداری، چون خودش درمان هر دردیه. این از درد نالیدن به خاطر اینه که دل مومن خانه خداست و تو هنوز دلت خانه خدا نیست، وگرنه در کنار دوست، چه جای نالیدن؟ اونی میناله که از دوست دوره. کجا هست که دوست اونجا نباشه؟

2-بانو اهورانی
درود
گفتم که صابون به دلت نزن.
ای آشی که آقای mkk داره میپزه، داستان همون بزک نمیر بهار میاد کمبوزه با خیار میاد است.

رود خدا میگه، ادعونی استجب لکم. تو اگه خدا رو در نزدیکی رگ گردنت ببینی، دیگه نیازی به درمان نداری، چون خودش درمان هر دردیه. این از درد نالیدن به خاطر اینه که دل مومن خانه خداست و تو هنوز دلت خانه خدا نیست، وگرنه در کنار دوست، چه جای نالیدن؟ اونی میناله که از دوست دوره. کجا هست که دوست اونجا نباشه؟

سلام

خدا هم گفته که سخنت به گوش مردگان نمی رسه
زحمت نکش

جناب اهورانی بنده برای ایشان کلی سند دادم بعد باز کتمان می کنند

برای همین حواست باشه ازش دفاع نکنی و اگر نه اش خوشمزه ای

برای همینم تمایلی ندارم با شما بحث کنم جناب موبدیار!!!

اونی میناله که از دوست دوره. کجا هست که دوست اونجا نباشه؟

ای دل یوسف ایینه جمال است بدان

گر نباشد ایینه چگونه تو ببینی جلوه ی خورشید را؟

در نمک باشد طعم شوری
گر نباشد سل چش
تو از طعم ان چه دانی ای خرد:hamdel:

سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام

فقط توی گوشته لطفا تا در نرفته آویزه گوشت کن بجنب:kharej:

چون باور نکردی که شنیده
اگه سر سوزن باور داشتی بغضت از بین میرفت

خوبه میگی بی دلی:nishkand:
اما از شوخی گذشته حتی توی نقل قول هم حرفی از کسه دیگه ای نباشه فقط خودتون:doosti:

آن منظورتون چیه واضح بگید
توی دیگه
توی جیب
توی ماشین
توی خونه:fekr:
کجا رو بگردیم:god:از دست ام کا


میشه واضح تر بگید منم متوجه بشم .......

سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام
یادمه قرار بود این جا از بحث ها دور باشه و فقط دست نوشته خودتون باشه با نمک هم دیگه حرف بزنیم
یادم نمیاد جناب قضاوت این جا از تفاوت ادیان گفته باشه:Ghamgin:
از حالا هم
به جناب ام کای عزیز
هم موبد یار مهران
که تمام قد به احترام شعور زندگیشون به احترامشون می ایستم
ما این جا دعوا نداریم جناب ام کا تقصیر من نیست اما با موبد یار مهران موافقم
و در ضمن اگه حرفی به ایشون زدین ماله اونجاست

اگر این جا کسی از دین و رسم دین داری کسی حرفی بزنه مطمئن باشید جوری بر خورد میکنم که از کردتون پشیمون بشید
جناب ام کا این جا پاتوقه دله نه پاتوق جدل درباره دین
خدا رو هزار مرتبه شکر
در این سایت
به اندازه کافی تایپیک هست
جناب موبد یار در مورد این که چه کسی به خدا نزدیک تره هم فقط خدا می دونه و بس
من و هر کس که آزاده از تعصب
این نظر و داره که اگر مثل این پست ها تکرار بشه به قطع یقین صاحبش از تایپیک اخراج میشه
و اگر این جر و بحث کودکانه با پست من شروع شد
با همه وجود از همه عذر میخوام

سلام خدا هم گفته که سخنت به گوش مردگان نمی رسه زحمت نکش جناب اهورانی بنده برای ایشان کلی سند دادم بعد باز کتمان می کنند برای همین حواست باشه ازش دفاع نکنی و اگر نه اش خوشمزه ای برای همینم تمایلی ندارم با شما بحث کنم جناب موبدیار!!!

من دیگه همچین پستی رو این جا نبینم:Narahat az:
تعصب دین داری انسان رو از عرش به فرش میاره جناب ام کای عزیز
در ضمن اهورانی ماندگار سرکاره
این هزار بار:Ghamgin:
و اما موبد یار عزیز به آش آدم ها گیر دادن حرمت ندونستن غذایی که تلاش شده خوشمزه باشه قدر بندگی و خضوع و خشوع اون
نبینم تکرار بشه
با دین هم چیکار دارین:Narahat az:
هنر تون رو توی نویسندگیتون نشون بدید

1-آقای mkk درود خدا میگه، ادعونی استجب لکم. تو اگه خدا رو در نزدیکی رگ گردنت ببینی، دیگه نیازی به درمان نداری، چون خودش درمان هر دردیه. این از درد نالیدن به خاطر اینه که دل مومن خانه خداست و تو هنوز دلت خانه خدا نیست، وگرنه در کنار دوست، چه جای نالیدن؟ اونی میناله که از دوست دوره. کجا هست که دوست اونجا نباشه؟ 2-بانو اهورانی درود گفتم که صابون به دلت نزن. ای آشی که آقای mkk داره میپزه، داستان همون بزک نمیر بهار میاد کمبوزه با خیار میاد است.

شما رو به نان نمکی که برای خدا احترام داره
دیگه تکرار نکنید
با تشکر اهورانی ماندگار

من میتونم یه جمله بگم ؟
چون جوابی نشنیدم :ok:همین جا میگم منتظر جواب نمیمونم:
اگه ممکنه عنوان رو از دست نوشته به دلنوشته تغییر بدین
چون فک کنم هر کسی که مطلب میذاره از دلش و بادلش مینویسه .
کلا کار دله نمیشه کاریش کرد
:Gol:

سلام خوبید الحمدالله شما گفتید به جای دست نوشته عنوان به دل نوشته تغییر داده بشه می خواستم بگم دوست من حرف دله که توسط دستانمان بر روی کاغذ نقش پیدا می کنه پس به قول استاد از حرفهای کلیشه ائی خودداری کنید تا بتونیم از کارهامون نتیجه بگیریم .:khaneh::Moteajeb!:

سلام

خدا هم گفته که سخنت به گوش مردگان نمی رسه
زحمت نکش

جناب اهورانی بنده برای ایشان کلی سند دادم بعد باز کتمان می کنند

برای همین حواست باشه ازش دفاع نکنی و اگر نه اش خوشمزه ای

برای همینم تمایلی ندارم با شما بحث کنم جناب موبدیار!!!


دوست عزیز mkk1369;147631 علت تمایل نداشتن شما به ادامه بحث با آقای موبدیار را نمی دانم اما این و بگم در گفته های ایشان هیچگونه بی احترامی به مقدسات اسلامی ما نداشته است که ما بخواهیم تغییر موضع بدهیم و با آن برخورد کنیم ، در اسلام تمامی ادیان محترم می باشند و سفارش به احترام آنان شده است .:Narahat az:

:kaf::kaf::kaf:

سلام دوست من خاتون مهر مزه زندگی به شوربودن اونه !

سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام
ساعت هامون رو روی یک ساعت و دقیقه و ثانیه میزان کنیم
اون ساعت قرار
و آی عشق ادرکنی
آهنگ زندگی مرا می برد به سمت امید
آخر چگونه باور کنم که هراس از شب روز را کتمان کردن است
بی امید طلوع
زندگانی را تباه کردن است
تو از پشت تمام پرچین های
اراده های منتظر خواهی آمد
آهنگ زندگی مرا می برد به فرو نگذاشتن تفکر آبادی
عشق به آمدن چنان روزی گشاده دست
که باران
تجلی رویش است

دانه ای در زیر خاک خوابیده بود
از شر و شور جهان آسوده بود



ریشه‌ای دستی به روی او کشید
شعر بیداری برایش خوانده بود
دانه خود را سنگ میدانست دلخراش
سرد و تنها درخموشی مانده بود
ریشه بر دانه تلنگر زد که او
دیده بگشاید، چرا خوابیده بود
کیست از کیست، برای چیست
از کجا از چه، چرا اینجا چنین افتاده بود
دانه از خواب گران کم کم برون آورد سر
یاد و فکرش گنگ و گیج وبر دلش چند پرده بود
من کیم؟ اینجا کجاست؟
راست بود، افسانه بود آن را که ریشه گفته بود
چیست رستن، آسمان، خورشید، ابر
در کجاست آن روشنایی ریشه آن را دیده بود
سنگ هستم؟ خاک هستم؟ دانه‌ام؟
میوه‌ام که روزگاری بر گیاهی رسته بود؟
کم کمک اندیشه‌اش بیدار می‌شد
یاد آورد آن گلی که در دلش روییده بود
آرزوها در دلش آویخت شور سر کشی
تنگ شد آن زندان که خانه گشته بود
ادامه دارد....

سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام
یادمه قرار بود این جا از بحث ها دور باشه و فقط دست نوشته خودتون باشه با نمک هم دیگه حرف بزنیم
یادم نمیاد جناب قضاوت این جا از تفاوت ادیان گفته باشه:ghamgin:
از حالا هم
به جناب ام کای عزیز
هم موبد یار مهران
که تمام قد به احترام شعور زندگیشون به احترامشون می ایستم
ما این جا دعوا نداریم جناب ام کا تقصیر من نیست اما با موبد یار مهران موافقم
و در ضمن اگه حرفی به ایشون زدین ماله اونجاست

اگر این جا کسی از دین و رسم دین داری کسی حرفی بزنه مطمئن باشید جوری بر خورد میکنم که از کردتون پشیمون بشید
جناب ام کا این جا پاتوقه دله نه پاتوق جدل درباره دین
خدا رو هزار مرتبه شکر
در این سایت
به اندازه کافی تایپیک هست
جناب موبد یار در مورد این که چه کسی به خدا نزدیک تره هم فقط خدا می دونه و بس
من و هر کس که آزاده از تعصب
این نظر و داره که اگر مثل این پست ها تکرار بشه به قطع یقین صاحبش از تایپیک اخراج میشه
و اگر این جر و بحث کودکانه با پست من شروع شد
با همه وجود از همه عذر میخوام

من دیگه همچین پستی رو این جا نبینم:narahat az:
تعصب دین داری انسان رو از عرش به فرش میاره جناب ام کای عزیز
در ضمن اهورانی ماندگار سرکاره
این هزار بار:ghamgin:
و اما موبد یار عزیز به آش آدم ها گیر دادن حرمت ندونستن غذایی که تلاش شده خوشمزه باشه قدر بندگی و خضوع و خشوع اون
نبینم تکرار بشه
با دین هم چیکار دارین:narahat az:
هنر تون رو توی نویسندگیتون نشون بدید

شما رو به نان نمکی که برای خدا احترام داره
دیگه تکرار نکنید
با تشکر اهورانی ماندگار


بانو اهورانی گرامی
درود
از توبیخی که کردید، سپاسگزارم و میکوشم که دیگر چنین نکنم، ولی خداوکیلی هنوز نفهمیدم که گفتن من از باور راستین به خدا و پرهیز از آویختن به دامن هر چیزی جز خدا، چرا این اندازه چالش برانگیزه.

سلام و درود :Gol:
خوب هستید:Gol:

روز دختر رو بر همه ی دخترا خانم های نجیب و پاک و گل سایتمون تبریک می گم آرزو می کنم برای همشون که بزودی روز زن رو بهشون تبریک بگم انشالله :Cheshmak: :Gol: :Narahat az:

متاسفانه برای اولین بار وقتی به تاپیک دست نوشته ها اومدم حس خوبی بهم دست نداد!! باید دید چیکار کردیم و چه نمک دونی رو شکستیم که چنین شده حال و روزه سوگلی ما :Ghamgin::ok:

من نمی دونم اهورنی خانم نمک پاشید توی تاپیک یا بذر فتنه :Nishkhand: IMAGE(http://www.askdin.com/images/smilies/Small/Khandidan%21.gif) :Narahat az:

همیشه پای یک زن در میان است ! البته این دفعه دست نوشته ی یک زن در میان است اونم از نوع نمکیش :khaneh:

بحث در مورد اعتقادات افراد جاش اینجا نیست ! اینجا هرکس با هر دین و مذهب و مسلکی که میاد مهمان ماست و قدمش بر تخم چشم ما :ok::Gol:

ما مؤمن به دینی هستیم که معتقد است مهمان حبیب خداست ! ما مهمانی را که خودمان به این تاپیک دعوتشون کردیم چه کردیم جناب ام کا!!! با حبیب خدامون چه کردیم ! رسم مهمان نوازی ما مسلمونا اینجوریه!

من از طرف خودم و هم مسلکان و هم دینان خودم از جناب موبد یار عزیز عذرخواهی می کنم شما مهمان عزیز ما بودید و هستید و انشالله خواهید لطفا کدورت پیش آمده را و نوع برخوردی رو که پیش آمده است را به حساب برخورد و برداشت یک شخص بگذارید نه دین و آینن اسلامی و شیعی ما که هرگز اینگونه نیست و خود می دانید که اینگونه نیست :Gol:

از جوان عزیز تاپیکمون جناب امکا هم تقاضا دارم هیجانات و انرژیشو در مسیری به کار ببنده که باعث بدست آوردن دل ها بشه و مردم دار باشه و در اشاعه ی فرهنگ اسلامی ایرانی ما از اخلاق نیکو بعنوان یک اصل که در زندگی تمامی معصومین ما نقش اصلی و اساسی را برای جذب مردم بازی می کرده استفاده کند :Gol:

فراموش نکنید شاید یک مسیحی یا یهودی یا زردتشتی یا هر فرد معتقد و مؤمن به یکی از ادیان آیمانی از ما بر خدای ما مؤمن تر و مقربت تر باشد!!!! خضوع و خشوع اخلاق نیکو و عدم خود بزرگ بینی که بزرگان دینی ما آن را آفت دین نامیده اند ما را در حرکت به سوی آنچه کمال یک انسان می نامیم هدایت و کمک می کند :ok:

چه بسیارند مسلمانانی که مقام و جایگاهشون از یک سگ و حیوان پایین تره !!! پس هیچگاه دچار خود بزرگ بینی نشیم که چون ما مسلمانیم پس برتری داریم بر سایر ادیان و بندگان خدا!! یک مسلمان هم می تواند سقوط کند و باطنی و جایگاهی همچون یک سگ را برای خود برگزیند ! آنچه تجلی و تجسم برزخی یک انسان است! :ok:

انشالله که با دقت در رفتار و کلاممون شیعه ی راستین و بنده و عبد صالحی خواهیم بود :ok::Gol:

خوب یکمی ویرایش مهربون کنیم فضا عوض بشه :Cheshmak: :

صدایت هنوز در گوشم،

حتما با انگشتتون گوشتون بستید نمی زارید صداش بیاد بیرون

:Nishkhand:

و حرف هایت را خوب به خاطر دارم

خانم ها در بخاطر سپردن حرفا بی نظریند البته در گوش نکردن به حرفها هم کم نظریند

:khaneh:

پس اینبار با نام خودم صدایت میزنم

شما که چند بار نامتون رو تغییر دادید کدومش منظورتونه ! یادمه اون اولا ماریا بود همسر رابین هود

:Nishkhand:

در غربت نوشته هایم تو را میخواهد

بشکنه این دست که نمک نداره!! حالا نوشته هاتون توی دست نوشته ها احساس غریبی می کنند

:Nishkhand:

خونه ی خودشونه احساس غریبی و تعارف نکنید نمک به اندازه ی کافی داریم برای همه

:Cheshmak: :khaneh:

دلم را به کسی نسپردی و با خود بردی

دل بردی از من به .....

:Cheshmak: دلو نباید امانت داد به کسی یا باید نداد یا اگر دادی به کسی باید همونجا بمونه :Nishkhand::Narahat az:

اما هنوز هم بغض دارم

کاش یه کم خوردنی داشتید بغض به کارمون نمیاد

:Nishkhand:

ادامه دارد ..........


ادامه ی پست بالا ....:Cheshmak:

آخر از اینکه تنها صدایت کنم میترسم،

خب تنهایی صداشون نکنید ! همه رو جمع کنید با هم دیگه صداشون بزنید البته اینجوری مخاطبتون سکته میکنه شایدم فرار کنه

:Nishkhand:

جناب قضاوت خان چقدر شما زرنگی

خواهش می کنم زرنگی از خودتونه

:Nishkhand:

اینقدر خوش اشتها هستی نترکی

نه قضاوت رویین تنه نمی ترکه

:Cheshmak::Nishkhand:

جوش نزن، خورو میرو نمیشه. یعنی کسی که میخوره، نمیمیره. اونی که نمیخوره میمیره. اگر هر کی که بسیار میخورد، میترکید، این آقای سه هزار میلیارد تومنی میترکید.

تشریح و بررسی فلسفه ی خوردن معضلات و مشکلات پیش رو توسط استاد موبد یار

:Kaf: :khaneh: :Nishkhand:

اگر سه هزار میلیاردو من می خواستم بخورم صبحانه می خوردمش که شام و ناهار یه چیز دیگه بخورم

:Nishkhand:

بهتره بگی با نمره ناپلئونی زدی گوش ادبیات فارسی رو کر کردی

فک نکنم گوششو کرده باشه ! زده چششو درآورده

:Nishkhand:

این جوری که من فهمیدم قرار بود بنزین بیاد سر سفره

بنزین نمی خواییم نفتم بیارن سر سفره راضی هستیم!!! فک کنم اگر اینکارو کنند سر سفره کنار ماشینامون می شینیم بنزین تلیت می کنیم یه لقمه میزاریم دهن اونا یه لقمه هم خودمون می خوریم

:khaneh: :Nishkhand:

نه دیگه مادر زن حکم اسمش رو نبر رو داره

شما که خودتون زن هستید !! این حکم ماق آقایونه ! آخی عجب سوتی باحال قانونی دادید

:Nishkhand:

البته با پیروی از این قانون یجورایی جناب اهورانی شدید نه سرکار اهورانی

:khaneh:

من که می دونم می خواین برین ببینین چطور تونستن چند تا شناسنامه بگیرن

حالا بالفرض محال که دانستیم چجوری شناسنامه گرفته ! ما که از اشتباهات این آقا عبرت گرفتیم از وقایع تاریخی باید عبرت گرفت

:Cheshmak:

منظورم اینه که بهتره زن های آدم توی یک شهر متمرکز باشن ! تا مرتکب اشتباه این اقا نشیم و هزینه ی سفرامون زیاد نشه

:Nishkhand: :khaneh:

موبد عزیز رستم و اسفندیار یه خورده کار داشتن رفتن مرخصی

حرفتون رو باور نمی کنیم !! رفتم و اسفندیار آبشون توی یک جوب نمیره چجوری رفتن باهم سیزده به در

:Nishkhand:

[QUOTE]

لوس یا ل و س؟(ا سخته ) [/QUOTE]

توی این مورد هردوتاش ! یه جمله ی کنایه ایی با معنای دور و نزدیک پس جواب سئوال شما هر دو گزینه است

:khaneh:

بغض نشانه اعتراضه

در ادامه این جمله اشک هم گلوله ی سلاح خانم هاست (اشک ) که قلب مخاطب رو سوراخ سوراخ می کنه البته اگر نشونه گیریشون خوب باشه و طرف جا خالی نده

:Cheshmak: :Nishkhand:

آهنگ زندگی مرا می برد به سمت امید

حالا چه آهنگی گوش دادید که جوگیر شدید :Nishkhand:

آخر چگونه باور کنم که هراس از شب روز را کتمان کردن است

شبا زود بخوابید شامم سبک و کم بخورید کابوس نمی بینید ! آهنگم کمتر گوش بدید:Nishkhand: :khaneh:

بانو اهورانی گرامی درود از توبیخی که کردید، سپاسگزارم و میکوشم که دیگر چنین نکنم، ولی خداوکیلی هنوز نفهمیدم که گفتن من از باور راستین به خدا و پرهیز از آویختن به دامن هر چیزی جز خدا، چرا این اندازه چالش برانگیزه.

ادب نشانه ی بزرگی است از اینکه انسان بزرگی چون شما به جمع ما اضافه شده خداوند بزرگ و منان را شکر گزارم:Gol:

خب دیگه کافیه!!!!!!!:Cheshmak:

شاد و سلامت باشید :Gol:

یا علی

با عرض سلام

روز دختر رو بر همه ی دخترا خانم های نجیب و پاک و گل سایتمون تبریک می گم
ممنون از لطفتون ایشالله یه روزی جبران می کنیم :Nishkhand:
کاش یه کم خوردنی داشتید بغض به کارمون نمیاد :Nishkhand:
بفرمائید البته خودتون خواستید

چشمه شکلاتی

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//594/1_ChocolateFondue.jpg)

تشریح و بررسی فلسفه ی خوردن معضلات و مشکلات پیش رو توسط استاد موبد یار :Kaf: :khaneh: :Nishkhand:

اگر سه هزار میلیاردو من می خواستم بخورم صبحانه می خوردمش که شام و ناهار یه چیز دیگه بخورم:Nishkhand:

شما که خودتون زن هستید !! این حکم ماق آقایونه ! آخی عجب سوتی باحال قانونی دادید:Nishkhand:

البته با پیروی از این قانون یجورایی جناب اهورانی شدید نه سرکار اهورانی :khaneh:

حالا بالفرض محال که دانستیم چجوری شناسنامه گرفته ! ما که از اشتباهات این آقا عبرت گرفتیم از وقایع تاریخی باید عبرت گرفت :Cheshmak:

منظورم اینه که بهتره زن های آدم توی یک شهر متمرکز باشن ! تا مرتکب اشتباه این اقا نشیم و هزینه ی سفرامون زیاد نشه :Nishkhand: :khaneh:

حرفتون رو باور نمی کنیم !! رفتم و اسفندیار آبشون توی یک جوب نمیره چجوری رفتن باهم سیزده به در :Nishkhand:

توی این مورد هردوتاش ! یه جمله ی کنایه ایی با معنای دور و نزدیک پس جواب سئوال شما هر دو گزینه است:khaneh:

در ادامه این جمله اشک هم گلوله ی سلاح خانم هاست (اشک ) که قلب مخاطب رو سوراخ سوراخ می کنه البته اگر نشونه گیریشون خوب باشه و طرف جا خالی نده :Cheshmak: :Nishkhand:

حالا چه آهنگی گوش دادید که جوگیر شدید :Nishkhand:

شبا زود بخوابید شامم سبک و کم بخورید کابوس نمی بینید ! آهنگم کمتر گوش بدید:Nishkhand: :khaneh:

ادب نشانه ی بزرگی است از اینکه انسان بزرگی چون شما به جمع ما اضافه شده خداوند بزرگ و منان را شکر گزارم:Gol:

خب دیگه کافیه!!!!!!!:Cheshmak:

شاد و سلامت باشید :Gol:

یا علی[COLOR=#000000]

[/COLOR]
آقای قضاوت گرامی
درود
یکم- از مهری که به من ورزیدید، سپاسگزارم.
باورم اینه:
ما برای وصل کردن آمدیم
نی برای فصل کردن آمدیم

دوم- میشه یک مهر دیگر هم بورزید و یادم بدید، چه جوری اینهمه نقل قول را از نامه های گوناگون در یک نامه بیارم؟

سوم- شما نوشته اید:
1-:"... تشریح و بررسی فلسفه ی خوردن معضلات و مشکلات پیش رو توسط استاد موبد یار :Kaf: :khaneh: :Nishkhand:..."
پاسخ
نژاد از دو سو دارد این نیک پی
ز افراسیاب و ز کاووس کی
شما کجاشو دیدی! من هنرها دارم که هنوز پنج هفتمش زیر زمینه.

2-:"... اگر سه هزار میلیاردو من می خواستم بخورم صبحانه می خوردمش که شام و ناهار یه چیز دیگه بخورم:Nishkhand:..."
پاسخ
نه ترا به حضرت صدام حسین، بیا و بخور
آخه مرد حسابی مرغی که انجیر میخوره، چنگش کجه. اونی که 3000 میلیارد رو میخوره، نخست 1000 میلیاردش رو قانونی وثیقه میذاره و وام میگیره.
من تنها حیرون اینم که آدمی که چنین وثیقه ای داره، خب بذاره تو بانک با سودش بره هاوایی.

3-:"... شما که خودتون زن هستید !! این حکم ماق آقایونه ! آخی عجب سوتی باحال قانونی دادید:Nishkhand:
البته با پیروی از این قانون یجورایی جناب اهورانی شدید نه سرکار اهورانی :khaneh:
..."

پاسخ
به در میگه دیوار تو بشنو.
چون خانم اهورانی را درست نمیشناسم، دو احتمال هست:

آ-میخواد گربه رو دم حجله بکشه، تا کسی جرات نکنه پشت سر مادر ایشون چیزی بگه.
ب- خودش پسر نداره، بازم میخواد گربه دم در حجله بکشه که دیگه دومادا جرات نکنن...........
ولی باید به ایشان پند بدم، که با چنین گربه کوشونی که ایشون راه انداختن، بایستی چند تا خمره برای خودشون و یا دختراشون، البته خواهراشون بخرن. آخه کی جرات میکنه با همچی مادر زنی بیاد همچی زنی بگیره؟

4-:" ... حالا بالفرض محال که دانستیم چجوری شناسنامه گرفته ! ما که از اشتباهات این آقا عبرت گرفتیم از وقایع تاریخی باید عبرت گرفت :Cheshmak:...
منظورم اینه که بهتره زن های آدم توی یک شهر متمرکز باشن ! تا مرتکب اشتباه این اقا نشیم و هزینه ی سفرامون زیاد نشه :Nishkhand: :khaneh:..."
پاسخ
پیداست که تازه کاری. مرد حسابی هزینه سفر بیشتر بشه بهتره که هزینه بیمارستان و اورژانس و شکسته بند و کلانتری وووو رو بدی. زنات که تو یه شهر باشن، هر روز دعوا و وووووو
نشنیدی میگن دور باش دوست باش؟

5-:"... حرفتون رو باور نمی کنیم !! رفتم و اسفندیار آبشون توی یک جوب نمیره چجوری رفتن باهم سیزده به در :Nishkhand:...."
پاسخ
نه این موضوع چند زنی، بدجوری پریشونت کرده رستم رو رفتم نوشتی. از بس که تو فکر رفتن به این شهر و اون شهری.

6-:"... در ادامه این جمله اشک هم گلوله ی سلاح خانم هاست (اشک ) که قلب مخاطب رو سوراخ سوراخ می کنه البته اگر نشونه گیریشون خوب باشه و طرف جا خالی نده :Cheshmak: :Nishkhand: ..."
پاسخ
هر که بامش بیش برفش بیشتر. کسی که این همه زن داره، چشمش کور و دنده اش نرم، سوراخ سوراخ شدن رو هم تاب بیاره. خودش کرده که .... بر خودش باد.

7-:"... ادب نشانه ی بزرگی است از اینکه انسان بزرگی چون شما به جمع ما اضافه شده خداوند بزرگ و منان را شکر گزارم:Gol:..."
پاسخ
من نیز از شما سپاسگزارم که بال پرواز تو ابرا را بهم دادین.

8-:"... خب دیگه کافیه!!!!!!!:Cheshmak:..."
پاسخ
از این تو گوشی مودبانه تان هم سپاسگزارم. چندان دردی نداشت، تنها نمیفهمم که چرا مردم این اندازه سوت میزنن. حتی ارواح هم سوت میزنن، چون تو خونه هم که تنهای تنهام بازم سوت میشنوم.

شاد و سلامت باشید

خاتون مهر گرامی
درود
از آقای قضاوت نمیدونم، دهن من که با حلوا حلوا شیرین نمیشه. نشونی بدم برام بفرستین؟

با عرض سلام :Gol:

نشونی بدم برام بفرستین؟
شرمنده من فقط تصویرشو دارم

هشدار :
آقایان به جای خرج زیادی کردن (زنهای متعدد گرفتن) یه وسیله به درد بخور بخرید

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//594/1_ChocolateFondue.jpg)
:ok:

موضوع قفل شده است