مخالف قیام مختار چه کسی بود؟

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مخالف قیام مختار چه کسی بود؟

مخالف قیام مختار امام سجاد (علیه السلام)بودند؟؟؟؟؟؟؟؟

قاصدک;65831 نوشت:
مخالف قیام مختار امام سجاد (علیه السلام)بودند؟؟؟؟؟؟؟؟

[=Century Gothic]با سلام
اینطور نبوده و امام ع مخالف نبودند!!!!
اما باید در نظر دشت که شرایط سیاسی – اجتماعی دوران امامت امام چهارم (ع) به گونه ای بود که برای آن حضرت امکان فعالیتهای سیاسی و قیام مسلحانه علیه نظام اموی فراهم نبود، و حتی تأیید و حمایت علنی از جنبشهای مسلحانه علیه نظام حاکم، به مصلحت آن حضرت و پیروانش نبود.:Sham:
در رابطه با مختار و قیام وی علیه یزیدیان، امام (ع) هر چند او و قیامش را به صراحت و به طور علنی حمایت و تأیید نکرد، ولی از مجموع سخنان و موضعگیریهای آن حضرت در این رابطه، می توان استفاده کرده که مختار و قیامش مورد رضایت و تأیید امام (ع) بوده است.:Sham:
اینک یک نمونه:
«مختار» پس از آنکه دعوت خود را علنی ساخت و مردم کوفه را به خونخواهی امام حسین علیه السلام فراخواند، گروهی از کوفیان، در پاسخ به ندای او دچار تردید شدند. برای اطمینان از درستی راه وی، جریان را با «محمد حنفیه» در میان گذاشتند.
«محمد» به آنان گفت:
بپا خیزید! با هم نزد پیشوای من و شما (1) «علی بن حسین (ع)» برویم (و از آن حضرت در این رابطه کسب تکلیف نماییم).:Sham:
همگی نزد امام (ع) رفتند و «محمد» به نمایندگی، جریان را باز گفت.
امام (ع) فرمود:
ای عمو! اگر برده ای زنگی هم به نفع ما خاندان تعصب ورزد (و با دشمنانمان بجنگد) بر مردم لازم است که او را حمایت کنند. :Sham::Sham:
من تو را بر این امر (جریان قیام مختار) می گمارم، هر طور مصلحت دیدی عمل کن. :Sham:(2)
کوفیان، از نزد امام (ع) خارج شدند، در حالی که به یکدیگر می گفتند:
امام زین العابدین و محمد بن حنفیه به ما اجازه ی قیام دادند. (3):Sham:
«مختار» معتقد به امامت پیشوایان حق علیهم السلام و پیرو آن بزرگوار بود. وی در جریان حادثه ی «کربلا» با «مسلم بن عقیل» بعیت کرد و در ابتدای ورود نماینده ی امام حسین (ع) به کوفه میزبان او بود، و به همین جرم توسط «عبیدالله» - پیش از رسیدن امام حسین به کربلا – دستگیر و روانه ی زندان شد و تا بعد از شهادت امام حسین (ع) در زندان ماند.
«علامه امینی» درباره ی شخصیت «مختار» و قیام او می نویسد:
هر کسی که به تاریخ و حدیث و علم رجال با دیده ی بصیرت و نافذ بنگرد، درخواهد یافت که «مختار» از پیشتازان رجال دین و هدایت و اخلاص است و نهضت بزرگ او جز برای بر پا داشتن عدالت و ریشه کن کردن بنیان بی دینان و ستم امویان نبوده و ساحت او از کیش «کیسانی» (4) منزه است و تهمتها و بر چسبهایی که بر او زده اند از حقیقت و صداقت به دور است؛
به همین جهت، پیشوایان هدایت و رهبران بزرگ ما: امام سجاد، امام باقر و امام صادق صلوات الله علیهم او را مورد ترحم و دعا قرار داده اند؛ به ویژه امام باقر (ع) او را بسیار ستوده است.
شخصیت «مختار» و کردار او، پیوسته در پیشگاه خاندان پیامبر (ص) مورد ستایش و سپاس بوده است.:Sham:
علمای اعلام نیز مانند «سید بن طاووس»، «علامه»، «ابن داود»، «ابن نما»، «محقق اردبیلی»، «قاضی نورالله مرعشی» و «شیخ ابوعلی» او را بررگ شمرده، تنزیهش کرده و به دفاع از او برخاسته اند.
و حتی «شهید اول» در کتاب مزار خود، زیارت مخصوصی برای او نقل کرده است که در آن شهادت راستینی بر شایستگی و درستی اوست در امر ولایت بر اخلاص وی در اطاعت خداوند و محبتش نسبت به امام زین العابدین (ع) و خشنودی رسول خدا و امیر مؤمنان از او.
و نیز بیانگر آنست که وی در راه رضای پیشوایان دین و نصرت خاندان رسالت و خوانخواهی آنان، فداکاری و جانبازی کرده است. (5)

1- از محتوای گفتگوهای این عده از کوفیان بر می آید که آنان معقتد به امامت «محمد حنفیه» بوده اند و «محمد» با بیان این جمله «امامی و امامکم» و بردن آنان نزد امام سجاد و کسب تکلیف از آن حضرت، آنان را متوجه حقیقت کرد.
2- یا عم! لو ان عبدا زنجیا تعصب لنا اهل البیت لوجب علی الناس موازرته و قد ولیتک هذا الأمر فاصنع ما شئت.
3- ر.ک. بحارالانوار، ج 45، ص 364-365.
4- کیسانیه، از انشعابات شیعه است و به گروهی گفته می شود که معتقد به امام «محمد بن حنفیه» هستند. در مورد وجه نامگذاری آنان به این اسم، نوبختی می گوید: چون رئیسشان مختاربن ابی عبیده ی ثقفی ملقب به «کیسان» بود آنان کیسانیه نامیده شدند. (فرق الشیعه، ص 41)؛ ولی شهرستانی می نویسد: کیسان نام غلام امیر مؤمنان (ع) بود و به یاران او که نسبت به وی اعتقادی فوق مقام و مرتبه اش داشتند «کیسانیه» می گفتند (ر.ک. الملل و النحل، ج 1، ص 147).
5- الغدیر،ج 2ف ص 343-344.

برادر رضا ممنونم جامع وکامل بود حاجی خداخیرت بده حج نصیبت بشه ان شالله:Gol::Mohabbat:

تواریخ معتبر حادثه عاشورا (تاریخ یعقوبی، تاریخ طبری، انساب الاشراف، الفتوح، ارشاد)؛ به نقل از دانشنامه امام حسین و طرح و تحقیق فیلم‎نامه امام حسین (علیه‎السلام) در بیان سکوت و تسلیم مختار می‎‎نویسند: مختار در هنگام قیام مسلم در لفقا ـ زمین کشاوزی اش ـ بود و بعد از شنیدن خبر قیام، خود را با سرعت به کوفه رساند. چون نتوانست در مقابل نگهبانان شهر مقاومت کند، عقب کشید و به نمایندگان قبایل گفت که ورود شما به کوفه صلاح نیست، برگردید... خود تنها به منزل رفت، لباس جنگ از تن بیرون کرد و با لباس عادی به‎سوی دارالاماره رفت. در میدان دارالاماره چادر سرخ رنگ عمرو بن حریث بود که پرچمی بالای آن در اهتزاز بود و می‎‎گفتند: «امیر دستور داده هر کسی امروز زیر این چادر وارد شود، در امان است»... مختار همراه عبدالرحمن و زائده به چادر عمرو بن حریث رفت و با شفاعت عمرو فردای روز شهادت مسلم (ع)، به بار عام ابن زیاد رفت. ابن زیاد که کسانی را برای دستگیری مختار فرستاده بود، با دیدن او برآشفت و فریاد زد: «تو همانی که برای پسر عقیل به جمع‎آوری نیرو پرداختی؟» مختار پاسخ داد: «چنین نکردم. من دیشب را هم در زیر پرچم عمرو پناه داشتم و شب را تا صبح نزد او گذراندم. (لم افعل، و لکنی اقبلت و نزلت تحت رایه عمرو بن حریت، و بت معه و اصبحت)» (تاریخ الطبری، ج 5، ص 596)... ابن زیاد با چوب‎دستی خود به‎ صورت مختار زد که بر اثر آن پلک وی وارونه شد و خون از صورتش جاری گشت. عمرو که قول داده بود تا مختار را شفاعت کند، از جایش برخاست و شهادت داد که او راست می‎‎گوید و دیشب (شب بعد از شهادت مسلم) در پناه ما بود. ابن زیاد گفت: اگر شهادت عمرو و شفاعت او نبود، گردنت را می‎‎زدم... و دستور داد او را به زندان ببرند. مختار تا پس از شهادت امام حسین (علیه‎السلام) در زندان بود. آن‎گاه مختار از زائده بن قدامه خواست تا نزد شوهر خواهرش، عبدالله بن عمر برود و از او بخواهد نامه‎ای برای یزید بنویسد تا او را آزاد کند. ابن عمر نیز برای برادر همسرش، مختار وساطت کرد و وی از زندان آزاد شد. (همزمان با آزادی مختار، میثم تمار به دار کشیده مي‌شود.)

سلام
با توجه به اين بحث يه سوال ديگه هم برا ي من پيش اود و اون سوال اينه كه اگر حضرت امام سجاد(ع ) از قيام مختار خوشحال شدند چرا خود ايشان قيام نكردند؟

ابوتراب;68395 نوشت:
سلام با توجه به اين بحث يه سوال ديگه هم برا ي من پيش اود و اون سوال اينه كه اگر حضرت امام سجاد(ع ) از قيام مختار خوشحال شدند چرا خود ايشان قيام نكردند؟

با سلام خدمت همه دوستان و مخصوصا ابو تراب

به نظر ميرسه كه قيام نكردن ائمه(ع) علل و عوامل مختلفي داشته باشد؛ مثلاً يكي از علت‏هايي كه ائمه(ع) دست به قيام نمي‏زده‏اند، نداشتن اصحاب و ياران واقعي است. در روايتي امام صادق(ع) مي‏فرمايد: «اگر ما تعدادي ولو محدود، شيعه واقعي داشتيم قيام مي‏كرديم».
علت قيام نكردن امام سجاد(ع) نيز همين مسأله بوده است. در زمان امام حسن(ع) عده زيادي اطراف آن حضرت بودند، ولي بيشتر آنها سست عنصر و بي‏وفا بودند، تا چه رسد به زمان امام زين‏العابدين(ع). فراهم بودن شرايط براي قيام مختار، نمي‏تواند دليل بر اين باشد كه براي امام زين‏العابدين(ع) هم شرايط فراهم بوده است.
از طرفي آنچه مسلم است اين كه يكي از اهداف قيام مختار خون‏خواهي از قاتلان فرزند پيامبر(ص) بوده است؛ اما تمام عقايد و اهداف او از قيام صحيح بوده يا نه معلوم نيست و شادي امام زين‏العابدين(ع) هم از نتيجه قيام؛ يعني، كشته شدن اشقياي كربلا و قاتلان امام حسين(ع) بوده است واين نمي‏تواند دليل بر خوب بودن شخص مختار و صحت قيام او باشد. البته اين بدين معنا نيست كه مختار شخص بدي بوده و يا قيام او صد در صد باطل بوده است؛بلكه سخن گفتن در مورد مختار مشكل و محل اختلاف است.

عمار بزرگوار امکان داره کمی بیشتر راجع به این مساله بحث کنید و برامون روشن ترش بکنید :Gol:

با سلام و عرض ادب
ببینید بزرگوار يكى از رمزهاى پيروزى مردان بزرگ، زمان‏شناسى و شناخت شرايط روزگار است. آنان با شناخت درست از آنچه پيرامونشان می گذرد، چگونگى رفتار خود را برمی گزينند. بر اين اساس، نه همواره به قيام برمی ‏خيزند و نه هميشه در صلح به سر می ‏برند، بلكه اين، اقتضاى زمان و مصلحت روزگار است كه جنگ يا صلح را برايشان تعيين مى‏كند.
امام سجاد عليه‏ السلام نيز از اين قاعده بيرون نبود. آن حضرت با مصلحت‏ انديشى شايسته و در خور ستايش، پايدارى دين و مانايى اسلام را در دگرگونى شكل مبارزه می ‏داند. «در حقيقت، با وحشت و ديكتاتورى سختى كه در جامعه حكم ‏فرما شده بود و در اثر كنترل و چيرگى شديدى كه حكومت ستم‏گر اموى به وجود آورده بود، هرگونه جنبش و قيام مسلحانه پيشاپيش، محكوم به شكست بود و كوچك‏ترين حركت از نگاه جاسوسان حكومت پنهان نمی ‏ماند».
به همين سبب، امام راه درست و عاقلانه را در آن می ‏ديد كه به گونه ‏اى ديگر به مبارزه برخيزد و در ساختار دعا، با ستم‏گران بستيزد و پيام خود را به نسل‏ هاى آينده برساند. گويا امام سجاد عليه‏السلام با اشاره به چنين شرايط دردناكى، در ساختار دعا به خداوند چنين عرض می كند: «پروردگارا! چه‏ بسا دشمنى كه شمشير دشمنی ‏اش بر ضد من آخته، دم تيغش را براى ضربه زدن به من تيز كرده و سر نيزه‏اش را به قصد جان من تيز ساخته و مرا آماج تيرهاى خويش قرار داده است. زهرهاى جان‏كاهش را براى كام من در جام، فرو ريخته و چشمش براى كنترل من نهفته است و بر آن است كه به من گزند برساند».

امام سجاد عليه‏السلام به دليل آماده نبودن شرايط براى قيام، با مبارزه‏اى غيرمستقيم و سياست هايى حكيمانه در ترويج و پايدارى اسلام ناب كوشيد كه برخى از آنها عبارتند از:

1. زنده نگه داشتن ياد و خاطره عاشورا
شهادت امام حسين عليه‏السلام و ياران آن حضرت، در افكار عمومى براى حكومت اموى، بسيار گران تمام شده و مشروعيت آن را زير سؤال برده بود. براى آنكه اين حادثه دلخراش فراموش نشود و ثمره‏هاى بزرگ آن به بار بنشيند، امام با گريه بر شهيدان عاشورا و زنده نگه داشتن ياد آنان، مبارزه منفى و حركت فرهنگى را به صورت گريه ادامه می ‏داد. گرچه اين اشك‏ هاى سوزان ريشه عاطفى هم داشت، ولى آثار و بركات سياسى و اجتماعى آن بی نظير بود تا آنجا كه يكى از ريشه‏ هاى جاودانگى نام و ياد عاشورا را می ‏توان در همين عزاداری‏ها و گريه‏ هاى امام زين‏ العابدين عليه‏السلام دانست.

2. پند و ارشاد
گرچه امام سجاد عليه‏السلام به سبب وجود تنگناهاى بازدارنده زمان خويش، نتوانست انديشه‏ هاى خود را آشكارا باز گويد، ولى آنها را در ساختار موعظه و نصيحت بيان می ‏كرد. بررسى اين موعظه‏ها نشان مى‏دهد كه امام با روش حكيمانه‏اى، در عين حال كه مردم را موعظه می كرد، آنچه را می خواست به ايشان می ‏آموخت و اين بهترين شكل آموزش انديشه‏ هاى درست اسلامى در آن شرايط بود.

3. برخورد و مبارزه با عالمان دربارى
علماى دربارى كسانى بودند كه انديشه و ذهن مردم را به سود قدرت‏ هاى فاسد جهت می ‏دادند و زمينه فكرى و ذهنى مردم را براى پذيرش حكومت آنان فراهم می كردند. ازاين‏رو، امام سجاد عليه‏السلام با برخورد با ريشه ‏هاى گمراهى و تباهى، به شكلى اساسى به ترويج فرهنگ ناب اسلامى همت می گماشت و مردم را درباره ريشه‏ هاى ستم‏ پرورى هشدار می داد.

لطفا بیشتر در تاریخ سیر کنید

سید زاهد;167288 نوشت:
لطفا بیشتر در تاریخ سیر کنید

با سلام
دوست گرامی متوجه منظورتان نشدیم؟
اگر شبهه ای دارید بیان بفرماید تا برسی کنیم

یاعلی حیدر مددی

یک نکته از مو باریک تر . بد نیست عزیزان هم بدانند . هیچ وقت از مختار یک شخصیت معصوم نسازید , مختار اشتباهات زیادی داشت ( به قول عوام با کله خودش راه می رفت ) عقاید خودش را داشت . مطیع صد درصد نبود . در زمان امام حسن مجتبی علیه سلام آن طور کرد . در زمان امام حسین علیه سلام هم اشتباهی داشت . مثلا در قیامی که میثم تمار در زندان داشت مختار در آن جا ایشان را حمایت نکرد واین یک اشتباهی است که اهل معرفت بهتر می دانند در واقع شخصیت مختار را برای ما بیشتر روشن می کند .
میثم تمار تالی تلو معصوم است حمایت از آن بزرگ وار یعنی حمایت از معصوم علیه سلام چه بسا سرنوشت آن قیام عوض می شد . ( معلوم است نه امام شناس بود و نه ولی شناس )
در مورد قیامشام هم که اولا اذن صد در صد داشتن یا نه جای شبهه است . اینکه بعد از مختار هرکسی شمشیر یا العان دیگر توپ و تانک داشته باشد به اسم دین خدا قیام کند .
خوب این همان چیزی است که فتنه ها در پیش است .( ماهم سکوت کنیم بهتر است )

anti310;167428 نوشت:
مثلا در قیامی که میثم تمار در زندان داشت مختار در آن جا ایشان را حمایت نکرد واین یک اشتباهی است که اهل معرفت بهتر می دانند در واقع شخصیت مختار را برای ما بیشتر روشن می کند .

لطفا منبع ارايه دهيد که قيام ميثم در زندان چه وقتي بوده ؟و چطور؟ آيا منبعتان همان فيلم است يا منبع ديگري داريد

anti310;167428 نوشت:
در مورد قیامشام هم که اولا اذن صد در صد داشتن یا نه جای شبهه است . اینکه بعد از مختار هرکسی شمشیر یا العان دیگر توپ و تانک داشته باشد به اسم دین خدا قیام کند . خوب این همان چیزی است که فتنه ها در پیش است .( ماهم سکوت کنیم بهتر است )

آیۀ‌الله خویی درباره مختار می‌نویسد: والاخبار الواردۀ فی حقه، علی قسمین: مادحۀ و ذامۀ. اما المادحۀ، فهی متضافرۀ؛ اخبار و روایاتی که درباره مختار رسیده، دو قسم است: ۱/اخباری در مدح و ستایش او 2.اخباری که در مذمت اوست اما اخبار در مدح، قوی‌تر و برتر است.
آیت الله خویی می‌فرماید: «و از بعضی روایات روشن می‌شود که قیام مختار با اذن خاص امام سجاد(ع) بوده است»... و یظهر من بعض الروایات ان هذا کان باذن خاص من السجاد علیه السلام... .
سید ابوالقاسم خوئی(ره)، معجم رجال الحدیث، چاپ سوم، قم مدینة العلم 1403ق، ج18، از ص99 تا ص 102.
علامه امینی در كتاب نفيس « الغدير» شرح نسبتا جامع و مفصلى در عظمت مختار نوشته اند و ایشان در مقام دفاع از مقام شامخ مختار رضی الله عنه مى فرمايد: اگر كسى در تاريخ و حديث و علم رجال با ديده دقت بنگرد، مى فهمد كه :
«... ان المختار فى الطليعة من رجالات الدين و الهدى و الاخلاص و ان نهضته الكريمة لم تكن الا لاقامة العدل ، باستيصال شاءفه الملحدين ، و اجتياح جذوم الظلم الاموى و انه منزح (اى مبعد) من المذهب الكيسانى »(7)
مختار در طليعه پيشگام مردان دين و هدايت و اخلاص است و نهضت مقدس او نبود مگر بخاطر استوار ساختن عدالت ، نابودى تبهكاران و قطع كردن شاخه هاى ظلم اموى ، و او از مذهب كيسانى دور است

- الغدیر،ج2، ص 343

سوال از دو مرجع بزرگوار درباره مختار
ايه الله بهجت

یکی از پرسش هایی که در زمان حیات آیت الله العظمی بهجت از ایشان صورت گرفت پرسشی در مورد شخصیت مختار بن ابوعبید ثقفی بود.

به گزارش بولتن، شرح پرسش و پاسخ آیت الله بهجت را به نقل از کتاب ورق های آسمانی در زیر می خوانیم:

سؤال:

"نظر حضرتعالی درباره شخصیت مختار ثقفی که مورد تردید واقع شده است، چیست؟ علاقمندیم که دیدگاه شما را در این مورد بدانیم".

پاسخ:

«مختار اهل نماز بود. او از اولیای خدا بود. نماز را با حال عجیبی می خواند. در شأن مختار همین کفایت می‏کند که قاتل دشمنان اهل بیت(ع) و قتله سیدالشهداء(ع) بود.

نقل است که می‏گفت: "فلانی را کشتم، فلانی را کشتم ..." تا اینکه وقتی آخرین نفر را کشت گفت: "الان راحت شدم".

دوره نهضت او شاید 9 ماه بوده اما نوشته‏اند:هنگامی که آخرین نفر که «محمد اشعث» یا «شمر» بود را به قتل رساند گفت: "الان اگر بمیرم دیگر باکی نیست". یعنی وقتی به نهایت مقصودش رسید گفت: "دیگر اگر بمیرم، غصه‏ای ندارم".».

منبع: کتاب ورق های آسمانی/ محسن کمره ای زاده

ايه الله سيد صادق روحاني

پرسش: با توجه به اینکه عده ایی در مدح و عده ای در ذم مختار ثقفی می گویند نظر حضرتعالی در رابطه با وی چیست؟ با توجه به روایت وارده علت ادعای امامت محمد حنفیه چه بود؟

پاسخ: بسمه جلت اسمائه، جناب مختار خدماتی که به اهل بیت علیهم السلام کرده است بیان ارزش آن از عهده من و امثال من بر نمی آید و بعضی نسبت هایی که به او می دهند مانند آنکه "محمد حنفیه" را به عنوان امام خود شناخته بود، کذب است.

از ملاقات نوه مختار با امام صادق (ع) نیز معلوم می شود چه مقام عظیمی از نظر ائمه اطهار علیهم السلام داشته است و از رفتارش با قاتلین امام حسین (ع) علاقه او به ائمۀ اطهار (ع) معلوم می شود، همچنین رابطه وی با محمد حنفیه، جنبه سیاسی داشته است. حتی بعضی ادعا می کنند مختار حزب کیسانیه را تشکیل داده و خود رهبر آن بوده است که آنهم دروغ است بلکه بر حسب ادله قطعیه کیسانیه بعد از کشته شدن مختار تأسیس شد.

مختار، مسلماً از مردان بزرگ الهی بوده و قطعاً جای او در بهشت است خدای تعالی بر درجاتش بیفزاید. همچنین در مورد محمد حنفیه نیز باید اشاره نمودکه وی صریحا گفته امام سجاد (ع) هم برای شما امام است هم برای من. اخیرا کتابی نوشته شده تحت عنوان مختار ثقفی رایت امید برای اطلاع بیشتر به آن مراجعه نمایید،مفید است.

نقل قول:
لطفا منبع ارايه دهيد که قيام ميثم در زندان چه وقتي بوده ؟و چطور؟ آيا منبعتان همان فيلم است يا منبع ديگري داريد

سلام علیکم . ببخشید دیرجواب می دهم . خواستم بیشتر در این زمینه تحقیق کنم تا نتیجه مطلوبی از بحث بگیرم . ولی متاسفانه آنقدر مشکلات پیش می اید که فرصتی نشد....

درباره قیام حضرت میثم رحمة‌ الله علیه نه منبع حقیرهرگز آن فیلم های دگر واره شده نبود ونیست . الحمدالله . بلکه از اساتید پرسیده بودم ....


درباره پرسش و پاسخ از بهجت مرحوم هم اولا اینکه آن منابع چقدر صحیح می تواند باشد . آن هم آقای بهجت با آن پیشینه تقیه و تناقضات گفتاری ....

دوما . اینکه مختار حال عجیبی در نماز داشت برای ما ملاک نبوده و نخواهد بود .دیگر از خواجه ربیع که بالاتر نبود یک شب را تا صبح رکوع و شب بعدش در سجود بود اما در ترازوی ولایت این عملش ارزش نداشت .حقیر می گویم امثال مختار را اگر معصوم کنیم و از ان ها اسطوره بسازیم . این می تواند خیلی خطرناک باشد اینکه هرکسی می خواهد دیگر به شیوه خودش اهدافی را که در سر دارد را پیش ببرد ...
مختاری که در زمان امام حسن مجتبی علیه سلام یک بار محکوم شد به بی بصیرتی نسبت به ولی زمانه چند سال بعد در زمان اباعبدالله الحسین علیه سلام هم همان شیوه را بکار برد ...
بعضی اقوال می گویند در زندان بود اما عجیب اینجاست که سالها بعد از شهادت واسارت اهل البیت در زندان با چاپلوسی که نزد یزید لعین داشت آزاد شد....
ای کاش آنا چاپلوسی را زود تر می کرد.

anti310;168357 نوشت:
درباره قیام حضرت میثم رحمة‌ الله علیه نه منبع حقیرهرگز آن فیلم های دگر واره شده نبود ونیست . الحمدالله . بلکه از اساتید پرسیده بودم ....

سلام عليكم
باز منبعي كه قابل مراجعه باشد نفرموده ايد ،‌ منبعي بفرماييد كه در آن ميثم تمار قيام كرده باشد و مختار بوده باشد و حمايت نكرده باشد

anti310;168357 نوشت:
امثال مختار را اگر معصوم کنیم و از ان ها اسطوره بسازیم . این می تواند خیلی خطرناک باشد اینکه هرکسی می خواهد دیگر به شیوه خودش اهدافی را که در سر دارد را پیش ببرد ... مختاری که در زمان امام حسن مجتبی علیه سلام یک بار محکوم شد به بی بصیرتی نسبت به ولی زمانه چند سال بعد در زمان اباعبدالله الحسین علیه سلام هم همان شیوه را بکار برد ...

اولا : اي كاش باتوجه به تاييد اين همه زياد از مختار از نظر علما كمي محتاط تر سخن مي گفتيد
ثانيا: كسي نمي گويد مختار معصوم است اما مورد تاييد بوده همه از طرف ائمه و هم از طرف علما ، اگر فرمايش آيه الله بهجت قابل خدشه باشد كه نيست به فرمايش ايه الله خويي و ديگر بزرگان دقت كيد
ثالثا: اينكه در زمان امام حسن مجتبي عليه السلام چه كار كرده بر فرض درست بودن و عدم توجيه مي شود گفت كه قبلا از ائمه دور بوده و بعدا راه را شناخته ما در تاريخمان امثال حر داريم كه روي امام شمشير كشيد

anti310;168357 نوشت:
بعضی اقوال می گویند در زندان بود اما عجیب اینجاست که سالها بعد از شهادت واسارت اهل البیت در زندان با چاپلوسی که نزد یزید لعین داشت آزاد شد.... ای کاش آنا چاپلوسی را زود تر می کرد.

همين كه مختار مورد تاييد امام حسين بوده وامام عليه السلام به حضرت مسلم فرموده بود به خانه كسي كه مورد اعتماد است برو حضرت به منزل مختار رفتند دليلي بر اعتماد به ايشان است
بر اساس گواهی تـاریـخ و تـصـریـح شـیـخ مـفـیـد و طـبـری، پـس از آن کـه مـسـلم بـن عـقیل وارد کوفه شد، مستقیما به خانه مختار وارد شد، مختار او را گرامی داشت و رسما از او اعلام حمایت و پشتیبانی کرد.1

فرمايش شما در باره چاپلوسي نيز درست نمي باشد ، حضرت صادق عليه السلام پيش منصور واسطه مي شوند وبعضي از سادات از زندان نجات پيدا مي كنند ، پس گاهي لازم مي شود انسان براي آزادي خود به حكام جور مراجعه نمايد دليل بر چاپلويس نيست
1 - الارشاد، ص 205؛ تاریخ طبری، ج 5، ص 355

اگر امام سجاد با قیام مختارمخالف بودند چرا بعد از آوردن سر ابن مرجانه امام خوشنود شد و مختار را دعا کرد.
مشکلم اینست؟

موضوع قفل شده است