سلام خداي مهربونم هر چه قدر كه با گناهام ازت دور ميشم وبا خجالت نهفته تو وجودم ميخام دورتر شم ازت تا بيشتر خجالت نكشم،هر چه قدر اين نفس سركشم مي خواهد من و ازت دور كنه.... بازم آغوشت و برام باز ميكني... واي كه چه قدر من حقيرم ، و تو بزرگ...:hamdel:
[FONT="]مناجات بسیار جذاب گنجشک با خدا ! [FONT="]گنجشک با خدا قهر بود…….روزها گذشت و گنجشگ با خدا هیچ نگفت . فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت: می آید ؛ من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی هستم که دردهایش را در خود نگاه میدارد[FONT="]…..
و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان چشم به لب هایش دوختند، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود : با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست.[FONT="]
گنجشک گفت : لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام. تو همان را هم از من گرفتی. این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی؟ لانه محقرم کجای دنیا را گرفت ه بود؟ و سنگینی بغضی راه کلامش بست.
سکوتی در عرش طنین انداخت فرشتگان همه سر به زیر انداختند. خدا گفت:ماری در راه لانه ات بود. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو از کمین مار پر گشودی.
گنجشگ خیره در خدائیِ خدا مانده بود.
خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی! اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی درونش فرو ریخت
خدای من بمان از دیدگانی تار ... می نویسم ... برای تو و برای دل !
دل !....این دل تنگ و تنها ... امروز تنهاتر از هر زمان دیگری هستم..... تو هستی ! .... در تار و پود لحظاتم.... اما ... اما.....سهم من از این دنیای رنگی همیشه تنهایی بوده .... چشمانم را از من مگیر...بگذار تا جان دارم برای تو بنویسم... برای تو و از تو ! ....تویی که مهربانترینی... خدایا !..........دریاب حال مرا که....از وصف حالم عاجزم....و خسته.... دریاب مرا ! این بنده ی سراسر بغض و حسرت را.... صبر !....صبر را به من هدیه کن ! خدایا !...بگذار دست یابم به هر آنچه که دلم با او آرام میگیرد ...و مگذار ! تو را قسم به خداییت مگذار گناه کنم.... خدایا ! مواظبم باش ! مواظب این روح بی قرار و تنهایم باش ! خدای مهربانم ای بی کران نازنین !...عاشقم بر تو و هر آنچه که به من هدیه می کنی ! بهترین ها را به قلب بی قرار و تنهایم هدیه کن ...ای قدرتمند بی نهایت کریم. دوستت دارم ای مهربان ...تو را سپاس برای همه ی رحمت هایت ... با من بمان....خدا....با من که تنها تو نگهدار منی ! به تو و محبت و مهر و هدایتت نیازی مبرم و عمیق دارم.
خدایا !...بگذار دست یابم به هر آنچه که دلم با او آرام میگیرد ...و مگذار ! تو را قسم به خداییت مگذار گناه کنم.... خدایا ! مواظبم باش ! مواظب این روح بی قرار و تنهایم باش !
تا که بودیم نبودیم کسی ... کشت مارا غم بی همنفسی.
تا که رفتیم همه یار شدند ... خفته ایم و همه بیدار شدند. قدر آیینه بدانیم چو هست ... نه در آن وقت که افتاد شکست...
الهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
الهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
الهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
يکــتايــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
بي همـــتايـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
و قـيـــوم وتـــــوانـايــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
بــــرهمـــه چيـــــز دانـــايـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
و در همه حـــــال بيــنــايـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
از عــيــب مـصفــايــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
از شـــريـــک مـبــرايـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
اهـــل هــــردوايـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
جـــان داروي دلهـــــــــــايـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
مســـند نشيـــن استغنـــايـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
به تـــو زيــبد مـــلک خـــــدايــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
الهــــي در جــلال رحــــمانــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
ودر جــــمال سبــــحانــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
نه محــــتاج مــــکانــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
ونه آرزومندزمـــــانـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
نه کس به تو ماند ونه به کس مانـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
پــيداست که در ميان جـــــانـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
بلکه جان زنده به چيزيست که تو آنــــــــــــــــــــــــــي
الهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
الهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
الهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
الهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
الهــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
الهــــــــــــــــــــــــــــي
الهـــــــــــــــــــــي
الهـــــــــــــي
الهــــــي
الهــي
الهي
الهي
الهــــــــي
الهـــــــــــــــــــي
الهـــــــــــــــــــــــــــــــي
الهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
الهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
الهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
الهی! بر هر که داغ محبت خود نهادی، خرمن وجودش را به باد نیستی در دادی. الهی! همه آتش ها بی محبت تو سرد است و همه نعمتها بی لطف تو درد است. الهی! مخلصان به محبت تو می نازند و عاشقان به سوی تو می تازند.
کار ایشان تو بساز که دیگران نسازند، ایشان را تو نواز که دیگران ننوازند....
گفتم: خستهامگفت: "لاتقنطوا من رحمة الله" از رحمت خدا ناامید نشید (زمر/53) گفتم: انگار، مرا فراموش کرده ای! گفت: "فاذکرونی اذکرکم" منو یاد کنید تا یاد شما باشم(بقره/152)
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟
گفت: "و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا" تو چه میدانی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63)
گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای منِِِ کوچک، خیلی دوره! تا آن موقع چه کار کنم؟
گفت: "واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله" کارهایی که به تو گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کند (یونس/109)
[FONT=arial]
گفتم: خستهام[FONT=arial]گفت: "[FONT=arial]لاتقنطوا من رحمة الله" از رحمت خدا ناامید نشید[FONT=arial] (زمر/53) [FONT=arial]
[FONT=arial]
[FONT=arial]گفتم: انگار، مرا فراموش کرده ای!
گفت: [FONT=arial]"فاذکرونی اذکرکم" منو یاد کنید تا یاد شما باشم[FONT=arial](بقره/152)
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟
گفت: "
[FONT=arial]و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا" تو چه میدانی! شاید موعدش نزدیک باشه[FONT=arial] (احزاب/63)
گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای منِِِ کوچک، خیلی دوره! تا آن موقع چه کار کنم؟
گفت: "
[FONT=arial]واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله" کارهایی که به تو گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کند[FONT=arial, helvetica, sans-serif] (یونس/109)
گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بندهات هستم و ظرف صبرم کوچک است... یک اشاره کنی تمامه! گفت: "عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم" شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216)
گفتم: "انا عبدک الضعیف الذلیل..." اصلا چطور دلت میاد؟
گفت: "ان الله بالناس لرئوف رحیم" خدا نسبت به همهی مردم (نسبت به همه) مهربان است (بقره/143)
گفتم: دلم گرفته
گفت: "بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا" باید به فضل و رحمت خدا شاد باشند (یونس/58)
گفتم: اصلا بیخیال! توکلت علی الله گفت: "ان الله یحب المتوکلین" خدا آنهایی را که توکل میکنند دوست دارد (آل عمران/159)
گفتم: خیلی چاکریم! ولی این بار، انگار گفتی: حواست را خوب جمع کن!
گفت: "و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره" بعضی از مردم خدا را فقط به زبان عبادت میکنند. اگه خیری به آنها برسد، امن و آرامش پیدا میکنند و اگر بلایی سرشان بیاید تا امتحان بشوند، رو گردان میشوند. خودشان تو دنیا و آخرت ضرر میکنند (حج/۱۱)
گفتم: چقدر احساس تنهایی میکنم؛
گفت: "فانی قریب" من که نزدیکم (بقره/186)
گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش میشد به تو نزدیک بشوم
گفت: "و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال" هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/205)
گفتم: این هم توفیق میخواهد! گفت: "ألا تحبون ان یغفرالله لکم" دوست ندارید خدا شما را ببخشد؟! (نور/22)
گفتم: معلومه که دوست دارم مرا ببخشی
گفت: "و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه" پس از خدا بخواهید شما را ببخشد و بعد توبه کنید (هود/90)
گفتم: با این همه گناه... آخر چه کاری میتوانم بکنم؟
گفت: "الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده" مگر نمیدانید خداست که توبه را از بندههایش قبول میکند؟! (توبه/104)
گفتم: دیگر روی توبه ندارم
گفت: "الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب" ولی) خدا عزیز و دانا است، او آمرزندهی گناه هست و پذیرندهی توبه (غافر/3)
گفتم: با این همه گناه، برای کدام گناهم توبه کنم؟
گفت: "ان الله یغفر الذنوب جمیعا" خدا همهی گناهها را میبخشد (زمر/53)
گفتم: یعنی اگر باز هم بیابم؟ بازهم مرا میبخشی؟
گفت: "و من یغفر الذنوب الا الله" [چرا كه نه!] به جز خدا کیه که گناهان را ببخشد؟ (آل عمران/۱35)
گفتم: نمیدانم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتشم میزند؛ ذوبم میکند؛ عاشق میشوم! ... توبه میکنم
گفت: "ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین" [این را بدان كه] خدا هم توبهکنندهها و هم آنهایی که پاک هستند را دوست دارد (بقره/222)
ناخواسته گفتم: "الهی و ربی من لی غیرک" ای خدا و پروردگار من! [آخر] من جز تو كه را دارم؟
گفت: "الیس الله بکاف عبده" خدا برای بندهاش کافی نیست؟ (زمر/36)
مهرآفرینا! سجاده ام را به سمت قبله نیاز می گشایم تا ذره ذره وجودم را به معراج نگاهت، پرواز دهم می ایستم به قامت دربرابرت تاعظمتت راسپاس گویم به رکوع می روم تا بزرگی ات را به یاد بیاورم و به سجده می افتم تا بر بندگی ام مهر عشق بزنم… چه آرامش پایان ناپذیری در نگاه توست چه لحظه های مهرافروزی در ذکر یاد ت… پروردگارا! دستان دعایم را به عرش الهیت برسان ، دلم را به حلاوت دوستیت و چشمان باران زده ام رابه دیدارت نورانی گردان .
سلام
داشتم تاپیک رو میخوندم از اول ،
اینو دیدم ، تکراری ه ولی واقعا حرف دل ه ،
واسه همین باز گذاشتمش :Gol:
التماس دعا
:Gol: :hamdel: :Gol:
الو! سلام
-: سلام علیکم! بفرمایید.
ببخشید با خدا کار داشتم، می خواستم با خودشون صحبت کنم.
-: خودم هستم، باز چی شده بنده من؟
-: اِ… چه زود منو شناختید.
-: من هیچ کس را فراموش نمیکنم. هیچکس.
-: ببخشید خدا جونم! کارم یه خورده طول می کشه وقت دارین؟
- بگو! همه حرفات رو می شنوم.
-: خدا جونم؟!
-: بگو جانم!
-: یه خواهش دارم.
-: بگو عزیزم.
-: ببین خدا! می دونی! می خوام بدونم وقتی باهات حرف می زنم و درد دل می کنم
صدامو می شنوی یا نه.
اصلاً می خوام هر وقت دعا می کنم، دعامو بشنوی. به حرفم گوش بدی.
می دونی! همین که بدونم یکی حرفم رو می شنوی برام کافیه.
-: من که بارها گفتم ادعونی استجب لکم
تو هر دفعه منو صدا کنی جوابت رو میدم.
هر موقع منو صدا کنی میام و پای درد دلت می شینم و باهات حرف می زنم. اما وقتی اینقدر این گوش تو هر صدایی و هر سخنی رو شنیده و سنگین شده که صدای منو نمی شنوه، تقصیر من نیست.
-: واقعاً حرفام رو می شنوی؟!
-: واقعاً حرفات رو می شنوم.
-: ببین خدا! تو از همه چیز با خبری. همه چیز رو می دونی، مگه نه؟
-: بله!
-: از حاجتم، از نامه نا نوشتم، از حرف نگفتم، از وضع دنیام، از آخرتم، از ظاهرم، از
چیزی که تو دل دارم، … از همش خبر داری؟
-: آره همش رو می دونم
-: هق هق گریه هام رو می بینی؟
وقتی از بیچارگی و درموندگیم پیشت شکایت می کنم، حرفام رو می شنوی؟
وقتی از همه جا درمونده می شم و طرف تو میام، می فهمی که میام؟
صدای در زدنام رو می شنوی؟
-: بله بنده ام. می بینم. می شنوم. می فهمم. مگه نشنیدی ان الله بصیر بالعباد. مگه
نشنیدی ان الله سمیع الدعاء
-: می دونم. اما من…
-: هر جا که بری بازم بنده منی. اما از بس که باور نمی کنی که همشو می بینم و می شنوم اینقدر دل منو می شکونی.
-: الهی بمیرم!
-: بارها شده گفتم نرو. نفهمیدی! رفتی! هی دنبالت اومدم! به ملائک گفتم مبادا چیزی
بنویسینا صبر کنید تا لحظه آخر. بر می گرده ؛ "----" اون عمل رو انجام نمی ده. "-----" اون حرف رو نمی زنه. "------" اون …
هر چی ملائک گفتن بار الها ! این بنده سابقه داره. دفعه اولش نیست. اما گفتم: نه شاید
این دفعه عوض شده باشه. صبر کنید. چیزی ننویسید.
و اونا هم با من منتظر نشستن تا ببینن تو عوض شدی.
هی صدات زدم. گفتم: "-----" نرو. اما تو رفتی. گفتم: "------" نزن. اما تو زدی. گفتم: "------"
نکن. اما تو کردی. اخر سر منو پیش ملائک سر افکنده کردی. ملائک گفتن: بار الها! بازم "------" عوض نشد.
-: شرمنده ام.
-: هر دفعه همین حرف رو می زنی. هر دفعه هم می بخشمت. هر دفعه هم روم رو پس میزنی.
-: شرمندتم . با وجود همه محبتی که بهم داری سرم زیره. با اینکه خیلی بدم اما تو خیلی خوبی.
به جون خودم می دونم که اگه یکی از این نعمتهایی رو که بهم دادی بخاطر این همه کفر
و ناشکریایی که می کنم ازم بگیری، کسی نمی تونه اون رو دوباره بهم بده.
به جون خودم می دونم اگر عزتی رو که تو چشم مردم بهم دادی و خوب می دونم که
لایق این عزت نیستم، اگه ثانیه ای از من بگیری تو همون یک ثانیه کسی دیگه حاضر
نیست بهم نگاه کنه. چه برسه به اینکه من رو به عنوان دوست، همراز و حتی فرزند
قبول کنه.
اگه بگیری کی می تونه اون عزت رو به من بر گردونه؟! می دونم که جز خودت هیچ کس.
خدا جونم! از روز برام روشن تره که جز تو پناهی ندارم. هر جا برم، به هر راهی برم،
به هر جا و مقامی برسم. باز اخر راه که رسیدم و دستم رو خالی دیدم تو رو صدا می کنم.
خیلی می ترسم یه روزی پیمونه گناه من سر بره و خشمت بگیره.
خیلی می ترسم که بگی به این بنده هر چی فرصت دادم آدم نشده.
خیلی می ترسم از لحظه ای که بخوای از من رو برگردونی.
خدا جونم! می دونم اینقدر نافرمانی و سرکشی کردم که لیاقت مهر تو رو ندارم.
اما…
اما بخشش صفتیه که فقط در خور شأن و مقام توست.
-: دلمو می شکنی. غم رو دلم میاری. غصه دارم می کنی. بعد می گی غلط کردم؟!
می دونی! هر بار که میای دلم نمیاد دست رد تو سینت بزارم؟!
چشمای اشک بارونت رو که می بینم از خودم خجالت می کشم که در رو بروت باز نکنم.
هر دفعه با روی گشاده در رو باز می کنم و به استقبالت میام به امید اینکه ایندفعه، دفعه دیگه رو درست می شی
اما تو میای نمک می خوری و نمک دون می شکنی
-: می دونم که با مدبر قرار دادن نفسم به خودم ستم کردم. اما خدایا! وای بر من اگر تو من رو نبخشی. خدایا! تو زندگیم این همه به من نیکی کردی من چطور می تونم باور کنم
که + لحظه مرگ ، منو تنها بذاری و خوبی خودت رو از من دریغ کنی!!! +
گفتم: در برابر این همه مهربانیت چه کار میتوانم بکنم؟ گفت: "یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما" ای مؤمنین! خدا را زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشتههایش بر شما درود و رحمت میفرستند تا شما را از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون بیاورند. خدا نسبت به مؤمنین مهربان است. ( احزاب/42)
گفتم: هیچ کسی نمیداند تو دلم چه میگذرد
گفت: "ان الله یحول بین المرء و قلبه" خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24)
گفتم: غیر از تو کسی را ندارم
گفت: "نحن اقرب الیه من حبل الورید" ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم (ق/16)
خدایاخدایا من همان هستم که وقت و بی وقت مزاحمت میشم همونی که وقتی دلش میگیره و بغضش میترکه میاد سراغت من همونی هستم که همیشه دعاهای عجیب و غریب میکنه و چشماشو و میبنده و میگه : من این حرفا سرم نمیشه باید دعاهامو مستجاب کنی همونی که بعضی وقتا لج میکنه و گاهی خوودشو برات لوس میکنه همونی که گاهی وقتا پشت سر مردم حرف میزنه گاهی بدجنس میشه و البته گاهی هم خودخواه گاهی هم ...... یادت میاد من کی هستم یادت اومد خدایا؟ فقط تویی که میتونی بگیری دستمو ...
خدایاشرمندم از اینکه داشتم هر روز از راهی که دوست داری فاصله میگرفتم و تو غفلت بودم :hey:
خدایا امیدم داشت به ناامیدی تبدیل میشد و فکر میکردم باهام قهر کردی و دیگه نمیخوای بهم نگاه کنی
ولی چقدر شرمندم از اینکه تو این مدت تو همش میخواستی کمکم کنی و منو متوجه اشتباهاتم کنی و این من بودم که تو غفلت بودم ...:geryeh:
خدایا ممنونم از اینکه وقتی دیدی تو غفلتم و متوجه نمیشم رهام نکردی و بازم بهم کمک کردی
خدایا هر کاری کنم نمیتونم شکر نعمتیو که بهم دادی ادا کنم ولی تمام تلاشمو میکنم تا ایندفعه از دست ندمش خودت بهم کمک کن چون بدون کمک تو نمیتونم حفظش کنم :Ghamgin:
خدایا
باز دلم تنگ است
باز چشمانم باران مي طلبد
آسمان دلم پر از ابرهاي سياه دلتنگي شده
باز من تنهايم و در اين سكوت حتي صداي ساز هم آرامم نمي كند
دل من باز كوچك شده براي آنكه نميدانم كيست
ولي غيبتش مرا مي آزارد
من خودم را گم كرده ام...! كجا...؟اين را ديگر نميدانم
خدایا دلم گرفته و چشمانم بارانیست.و فقط حس بودن توست که آرامم میکند.
خدا درد را من ایجاد کردم اما امیدم به درمان توست.خدایا امیدم به توست.خدایا فقط تو.
عاشقانه میپرسمتمت که لایق پرستیدنی.
خدایا کمکم کن که امشبمو به خیر بگذرونم که تویی آنکه باید باشی
الهی
من گریه به خنده در همی پیوندم/پنهان گریم ،به آشکارا خندم
شونه هام سنگینه انگار کوهی از آهن به دوش دارم
من ملک بودم وفردوس برین جایم بود
حالا فقط حس حضور سبزت به من آرامش میده
احساس میکنم زمان کوچ من فرا رسیده اما تو
تو ای خالق خوبم شاید فراموش کردی که من هم پرستو هستم
:Sham:
خدایا مگر من وقتی با تو حرف می زنم ذره ذره آب می شوم ؟ و کلمات یکی - یکی از من جدا می شوند و بر زمین می افتند ؟
خدایا دوست دارم آن قدربا تو حرف بزنم که فقط یک کلمه از من باقی بماند : " تو"
:Gol:سلام خداي مهربونم، منو ببخش كوله بار گناه هامو سبك كن، نه اصلآ خالي كن، بهم لياقت بده خالي نگهش دارم،:Gol: خدايا استاد مهربون و مومن منو شفا بده،خدايا همه ي مريضهارو شفا بده،:Gol: توي هيچ خانواده اي هيچ مريضي نباشه،هيچ بي خانواده اي هم مريض نباشه، هيچ خونه اي رو با سكوت تلخ مريض ساكت نگه ندار،:Gol:خدايا به همه شادي بده:Gol:،خدايا گره ي اين كاري كه چند روزه تو زندگيم افتاده رو به قشنگترين شكل بازكن:Gol:، خدايا منو آدم كن، عاقل كن، :Gol:خدايا همه ي حاجتمندارو راضي كن، منم راضي كن،:Gol:حاجتمو بده،:Gol: خداي خيلي خيلي خيلي مهربون من خداي خيلي خيلي خيلي بخشنده ي من،حاجت دل منو بده،:Gol: :Gol::hamdel:خدايا شكرت:Gol::hamdel:خدايا دوستت دارم:hamdel::Gol:i love you:hamdel::hamdel::Gol:
خدايا اينقدر از بنده هاي خوبت دلگيرم كه ديگه دوست ندارم مثل اونا شم مشكل من فقط مشكل خودمه همونايي كه مردم ازشون به خوبي ياد ميكنند نسبت به سوال يه مسلمان بي توجهند:Sham:
سلام خداي مهربونم
هر چه قدر كه با گناهام ازت دور ميشم وبا خجالت نهفته تو وجودم ميخام دورتر شم ازت تا بيشتر خجالت نكشم،هر چه قدر اين نفس سركشم مي خواهد من و ازت دور كنه....
بازم آغوشت و برام باز ميكني... واي كه چه قدر من حقيرم ، و تو بزرگ...:hamdel:
بسم الله الرحمن الرحيم
سلامي گرم به پروردگارم كه جز او كسي نيست.
چي بگم!
دلم خيلي برات تنگ شده..:hamdel:
منو در پناه خودت حفظ كن!
آره!مي بيني معبودم؟كسي نيست مگر لطف خودت
تسليمم به رضاي تو!
[FONT="]مناجات بسیار جذاب گنجشک با خدا !
[FONT="]گنجشک با خدا قهر بود…….روزها گذشت و گنجشگ با خدا هیچ نگفت . فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت: می آید ؛ من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی هستم که دردهایش را در خود نگاه میدارد [FONT="]…..
و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان چشم به لب هایش دوختند، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود : با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست.[FONT="]
گنجشک گفت : لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام. تو همان را هم از من گرفتی. این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی؟ لانه محقرم کجای دنیا را گرفت ه بود؟ و سنگینی بغضی راه کلامش بست.
سکوتی در عرش طنین انداخت فرشتگان همه سر به زیر انداختند. خدا گفت:ماری در راه لانه ات بود. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو از کمین مار پر گشودی.
گنجشگ خیره در خدائیِ خدا مانده بود.
خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی! اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی درونش فرو ریخت
چقدر قشنگ بود ممنون اگه میشه بازم بذارین
پروردگارا
به من آرامش ده
تا بپذيرم آنچه را كه نميتوانم تغيير دهم
دليري ده
تا تغيير دهم آن چه را كه ميتوانم تغيير دهم
بينش ده
تا تفاوت اين دو را بدانم
مرا فهم ده
تا متوقع نباشم ،دنيا و مردم آن مطابق ميل من رفتار كنند
شما دوستان هم میتونید توی این تایپیک مشارکت کنید..
خدای من بمان
از دیدگانی تار ... می نویسم ... برای تو و برای دل !
دل !....این دل تنگ و تنها ... امروز تنهاتر از هر زمان دیگری هستم.....
تو هستی ! .... در تار و پود لحظاتم.... اما ...
اما.....سهم من از این دنیای رنگی همیشه تنهایی بوده ....
چشمانم را از من مگیر...بگذار تا جان دارم برای تو بنویسم... برای تو و از
تو ! ....تویی که مهربانترینی...
خدایا !..........دریاب حال مرا که....از وصف حالم عاجزم....و خسته....
دریاب مرا ! این بنده ی سراسر بغض و حسرت را....
صبر !....صبر را به من هدیه کن !
خدایا !...بگذار دست یابم به هر آنچه که دلم با او آرام میگیرد ...و مگذار ! تو را قسم
به خداییت مگذار گناه کنم....
خدایا ! مواظبم باش ! مواظب این روح بی قرار و تنهایم باش !
خدای مهربانم ای بی کران نازنین !...عاشقم بر تو و هر آنچه که به من هدیه می
کنی !
بهترین ها را به قلب بی قرار و تنهایم هدیه کن ...ای قدرتمند بی نهایت کریم.
دوستت دارم ای مهربان ...تو را سپاس برای همه ی رحمت هایت ...
با من بمان....خدا....با من که تنها تو نگهدار منی ! به تو و محبت و مهر و هدایتت
نیازی مبرم و عمیق دارم.
مهرآفرینا!
سجاده ام را به سمت قبله نیاز می گشایم
تا ذره ذره وجودم را به معراج
نگاهت، پرواز دهم
می ایستم به قامت دربرابرت تاعظمتت راسپاس گویم
به رکوع می روم تا بزرگی ات را به یاد بیاورم
و به سجده می افتم تا بر بندگی ام مهر عشق بزنم…
چه آرامش پایان ناپذیری در نگاه توست
چه لحظه های مهرافروزی در ذکر یادت…
پروردگارا! دستان دعایم را
به عرش الهیت برسان ،
دلم را به حلاوت دوستیت
و چشمان باران زده ام رابه دیدارت
نورانی گردان ...
بسیار زیبا بد ممنون
كاش ميشد خيلي راحت حرف زد تمام حرفهايي كه يه عمر بر قلب كوچكت
سنگيني ميكنند
تمام چيزهايي كه يه عمر روح تو را اذيت كردند
خدايا ميدونم در همين ۲۵ سال زندگيم فقط تورو اذيت كردم راستش تو تنها كسي
بودي كه هميشه داشتم
تو تنها كسي بودي كه كه هميشه پيشم بودي و هرگز تنهام نگذاشتي
خدايا تو همه دارايي مني همه وجودم ازت ممنونم به خاطر اينكه هميشه دوستم
داشتي حتي وقت هايي كه بد بودم حتي وقتهايي كه ناسپاس بودم حتي وقتهاي
كه من فراموشت كردم وقتهايي كه گناه كردم و تو دم نزدي خدايا دلم ميخواد تا
جون دارم فرياد بزنم خدايا من تنها تورو دارم تنهام نذار خدايا خيلي تنهام از اين ادما
دلگيرم
برخی اذيتم كردند هيچ وقت به معناي واقعي دوستم نداشتند هر وقت هم كه واژه
دوست داشتن به كار بردند دروغ گفتند براي دروغ گفتنشون هزار دليل داشتند ولي
حيف كه من هيچ وقت با اينها بد نبودم من با اينها بد نبودم ولي اينها با من بد بودند با
اينا مهربان بودم با من نامهربان بودند
خدايا من معامله را غلط كردم من دلي را نشكستم اگر شکستم من رو ببخشند
ولي هر لحظه دلم شكست داغون شدم و دم نزدم كاش انقدر كه با اينها مهربان
بودم با تو مهربان بودم مهربان خداي من منو ببخش
من همه ادم هارو صميمانه با همه وجودم دوست داشتم نه دروغي بود نه ريايي
پس چرا شكستند مرا پس چرا هيچ وقت تشكري نكردند و دستم را با مهرباني
نگرفتند
به رنج اينان رنجور و به خوش هايشان دلخوش بودم به غمشان غمگين به شاديشان
شاد بودم
خدايا خودت هميشه شاهدم بودي شاهد همه چيز من ازحنده هايم تا شاديهايم
خدايا ميدونم هميشه دوستم داشتي و هميشه به يادم بودي ميخواهم فراموشم
نكني ميخواهم تنهام نذاري بيشتر از هميشه امروز محتاج توام..

درد و دل با خداوند مهربان
گفتم : خدای من ، دقایقی بود در زندگانیم که هوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغه دیروز بود و
هراس فردا بر شانه های صبورت بگذارم ، آرام برایت بگویم و بگریم ، در آن لحظات شانه های تو کجا بود ؟
گفت: عزیز تر از هر چه هست ، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی که در تمام لحظات بودنت بر من تکیه کرده
بودی ، من آنی خود را از تو دریغ نکرده ام که تو اینگونه هستی . من همچون عاشقی که به معشوق
خویش می نگرد ، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم گفتم : پس چرا راضی شدی من
برای آن همه دلتنگی ، اینگونه زار بگریم ؟
گفت : عزیزتر از هر چه هست ، اشک تنها قطره ای است که قبل از آنکه فرود آید عروج می کند
،اشکهایت به من رسید و من یکی یکی بر زنگارهای روحت ریختم تا باز هم از جنس نور باشی و از حوالی
آسمان ، چرا که تنها اینگونه می شود تا همیشه شاد بود .گفتم : آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سر
راهم گذاشته بودی ؟
گفت : بارها صدایت کردم ، آرام گفتم از این راه نرو که به جایی نمی رسی ، تو هرگز گوش نکردی و آن
سنگ بزرگ فریاد بلند من بود که عزیز از هر چه هست از این راه نرو که به ناکجاآباد هم نخواهی رسید .
گفتم : پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی ؟
گفت : روزیت دادم تا صدایم کنی ، چیزی نگفتی ، پناهت دادم تا صدایم کنی ، چیزی نگفتی ، بارها گل
برایت فرستادم ، کلامی نگفتی ، می خواستم برایم بگویی آخر تو بنده ی من بودی چاره ای نبود جز نزول
درد که تو تنها اینگونه شد که صدایم کردی .
گفتم : پس چرا همان بار اول که صدایت کردم درد را از دلم نراندی ؟
گفت : اول بار که گفتی خدا آنچنان به شوق آمدم که حیفم آمد بار دگر خدای تو را نشنوم ، تو باز گفتی
خدا و من مشتاق تر برای شنیدن خدایی دیگر ، من می دانستم تو بعد از علاج درد بر خدا گفتن اصرار
نمی کنی وگر نه همان بار اول شفایت می دادم .
گفتم : مهربانترین خدا ، دوست دارمت ...
گفت : عزیز تر از هر چه هست من دوست تر دارمت ...
وقتي وارد طوفان هاي زندگي مي شويم مي پرسيم خدا كجاست؟
مي خواهم بگويم او كجاست : او در پس پرده در حال طراحي يك رنگين كمان است.
خدايا در سراشيبي و سر بالايي هاي زندگي تو با من حركت كن از لغزش و انحرافات راه مرا
محافظت كن خداوندا تنها مي خواهم از جانب تو تاييد شوم .
تنها بودن با تو را مي خواهم و بس . خدايا كمكم كن تا دوست بدارم همانگونه كه تو دوست مي
داري و عشق بورزم همچون تو كه عشق مي ورزي ...
تا که بودیم نبودیم کسی ... کشت مارا غم بی همنفسی.
تا که رفتیم همه یار شدند ... خفته ایم و همه بیدار شدند.
قدر آیینه بدانیم چو هست ... نه در آن وقت که افتاد شکست...
به یزدان اگر ما خرد داشتیم
کجا این سرانجام بد داشتیم
************************
خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است ...
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است...
الهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
الهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
الهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
يکــتايــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
بي همـــتايـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
و قـيـــوم وتـــــوانـايــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
بــــرهمـــه چيـــــز دانـــايـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
و در همه حـــــال بيــنــايـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
از عــيــب مـصفــايــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
از شـــريـــک مـبــرايـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
اهـــل هــــردوايـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
جـــان داروي دلهـــــــــــايـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
مســـند نشيـــن استغنـــايـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
به تـــو زيــبد مـــلک خـــــدايــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
الهــــي در جــلال رحــــمانــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
ودر جــــمال سبــــحانــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
نه محــــتاج مــــکانــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
ونه آرزومندزمـــــانـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
نه کس به تو ماند ونه به کس مانـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
پــيداست که در ميان جـــــانـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
بلکه جان زنده به چيزيست که تو آنــــــــــــــــــــــــــي
الهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
الهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
الهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
الهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
الهــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
الهــــــــــــــــــــــــــــي
الهـــــــــــــــــــــي
الهـــــــــــــي
الهــــــي
الهــي
الهي
الهي
الهــــــــي
الهـــــــــــــــــــي
الهـــــــــــــــــــــــــــــــي
الهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
الهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
الهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
در سمت توام
دلم باران ، دستم باران
دهانم باران ، چشمم باران
روزم را با بندگی تو پا گشا می کنم ...
الهی! بر هر که داغ محبت خود نهادی، خرمن وجودش را به باد نیستی در دادی.
الهی! همه آتش ها بی محبت تو سرد است و همه نعمتها بی لطف تو درد است.
الهی! مخلصان به محبت تو می نازند و عاشقان به سوی تو می تازند.
کار ایشان تو بساز که دیگران نسازند، ایشان را تو نواز که دیگران ننوازند....
:hamdel:سلام خداي مهربونم،تو خيلي برام خوب خدايي مي كني،كمكم كن،دستمو بگير تا من هم يه كم برات خوب بندگي كنم.
دوستت دارم و عاشقتم،منو ببخش:Ghamgin:
گفتم: خستهامگفت: "لاتقنطوا من رحمة الله" از رحمت خدا ناامید نشید (زمر/53)
گفتم: انگار، مرا فراموش کرده ای!
گفت: "فاذکرونی اذکرکم" منو یاد کنید تا یاد شما باشم(بقره/152)
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟
گفت: "و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا" تو چه میدانی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63)
گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای منِِِ کوچک، خیلی دوره! تا آن موقع چه کار کنم؟
گفت: "واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله" کارهایی که به تو گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کند (یونس/109)
:Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf:
گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بندهات هستم و ظرف صبرم کوچک است... یک اشاره کنی تمامه!
گفت: "عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم" شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216)
گفتم: "انا عبدک الضعیف الذلیل..." اصلا چطور دلت میاد؟
گفت: "ان الله بالناس لرئوف رحیم" خدا نسبت به همهی مردم (نسبت به همه) مهربان است (بقره/143)
گفتم: دلم گرفته
گفت: "بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا" باید به فضل و رحمت خدا شاد باشند (یونس/58)
گفتم: اصلا بیخیال! توکلت علی الله
گفت: "ان الله یحب المتوکلین" خدا آنهایی را که توکل میکنند دوست دارد (آل عمران/159)
گفتم: خیلی چاکریم! ولی این بار، انگار گفتی: حواست را خوب جمع کن!
گفت: "و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره" بعضی از مردم خدا را فقط به زبان عبادت میکنند. اگه خیری به آنها برسد، امن و آرامش پیدا میکنند و اگر بلایی سرشان بیاید تا امتحان بشوند، رو گردان میشوند. خودشان تو دنیا و آخرت ضرر میکنند (حج/۱۱)
گفتم: چقدر احساس تنهایی میکنم؛
گفت: "فانی قریب" من که نزدیکم (بقره/186)
گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش میشد به تو نزدیک بشوم
گفت: "و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال" هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/205)
وقتي دلم پر از غمه يادت مي افتم
وقتي كار خطايي ميكنم يادت مي افتم
وقتي دور و برم خالي ميشه يادت مي افتم
خدايا
بهم قدرت دركي بده كه هيچ وقت فراموشت نكنم
الهي
بگير دست نيازمندم رو
گفتم: این هم توفیق میخواهد!
گفت: "ألا تحبون ان یغفرالله لکم" دوست ندارید خدا شما را ببخشد؟! (نور/22)
گفتم: معلومه که دوست دارم مرا ببخشی
گفت: "و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه" پس از خدا بخواهید شما را ببخشد و بعد توبه کنید (هود/90)
گفتم: با این همه گناه... آخر چه کاری میتوانم بکنم؟
گفت: "الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده" مگر نمیدانید خداست که توبه را از بندههایش قبول میکند؟! (توبه/104)
گفتم: دیگر روی توبه ندارم
گفت: "الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب" ولی) خدا عزیز و دانا است، او آمرزندهی گناه هست و پذیرندهی توبه (غافر/3)
گفتم: با این همه گناه، برای کدام گناهم توبه کنم؟
گفت: "ان الله یغفر الذنوب جمیعا" خدا همهی گناهها را میبخشد (زمر/53)
گفتم: یعنی اگر باز هم بیابم؟ بازهم مرا میبخشی؟
گفت: "و من یغفر الذنوب الا الله" [چرا كه نه!] به جز خدا کیه که گناهان را ببخشد؟ (آل عمران/۱35)
گفتم: نمیدانم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتشم میزند؛ ذوبم میکند؛ عاشق میشوم! ... توبه میکنم
گفت: "ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین" [این را بدان كه] خدا هم توبهکنندهها و هم آنهایی که پاک هستند را دوست دارد (بقره/222)
ناخواسته گفتم: "الهی و ربی من لی غیرک" ای خدا و پروردگار من! [آخر] من جز تو كه را دارم؟
گفت: "الیس الله بکاف عبده" خدا برای بندهاش کافی نیست؟ (زمر/36)
مهرآفرینا!

سجاده ام را به سمت قبله نیاز می گشایم
تا ذره ذره وجودم را به معراج
نگاهت، پرواز دهم
می ایستم به قامت دربرابرت تاعظمتت راسپاس گویم
به رکوع می روم تا بزرگی ات را به یاد بیاورم
و به سجده می افتم تا بر بندگی ام مهر عشق بزنم…
چه آرامش پایان ناپذیری در نگاه توست
چه لحظه های مهرافروزی در ذکر یاد ت…
پروردگارا! دستان دعایم را
به عرش الهیت برسان ،
دلم را به حلاوت دوستیت
و چشمان باران زده ام رابه دیدارت
نورانی گردان .
سلام
داشتم تاپیک رو میخوندم از اول ،
اینو دیدم ، تکراری ه ولی واقعا حرف دل ه ،
واسه همین باز گذاشتمش :Gol:
التماس دعا
:Gol: :hamdel: :Gol:
الو! سلام
-: سلام علیکم! بفرمایید.
ببخشید با خدا کار داشتم، می خواستم با خودشون صحبت کنم.
-: خودم هستم، باز چی شده بنده من؟
-: اِ… چه زود منو شناختید.
-: من هیچ کس را فراموش نمیکنم. هیچکس.
-: ببخشید خدا جونم! کارم یه خورده طول می کشه وقت دارین؟
- بگو! همه حرفات رو می شنوم.
-: خدا جونم؟!
-: بگو جانم!
-: یه خواهش دارم.
-: بگو عزیزم.
-: ببین خدا! می دونی! می خوام بدونم وقتی باهات حرف می زنم و درد دل می کنم
صدامو می شنوی یا نه.
اصلاً می خوام هر وقت دعا می کنم، دعامو بشنوی. به حرفم گوش بدی.
می دونی! همین که بدونم یکی حرفم رو می شنوی برام کافیه.
-: من که بارها گفتم ادعونی استجب لکم
تو هر دفعه منو صدا کنی جوابت رو میدم.
هر موقع منو صدا کنی میام و پای درد دلت می شینم و باهات حرف می زنم. اما وقتی اینقدر این گوش تو هر صدایی و هر سخنی رو شنیده و سنگین شده که صدای منو نمی شنوه، تقصیر من نیست.
-: واقعاً حرفام رو می شنوی؟!
-: واقعاً حرفات رو می شنوم.
-: ببین خدا! تو از همه چیز با خبری. همه چیز رو می دونی، مگه نه؟
-: بله!
-: از حاجتم، از نامه نا نوشتم، از حرف نگفتم، از وضع دنیام، از آخرتم، از ظاهرم، از
چیزی که تو دل دارم، … از همش خبر داری؟
-: آره همش رو می دونم
-: هق هق گریه هام رو می بینی؟
وقتی از بیچارگی و درموندگیم پیشت شکایت می کنم، حرفام رو می شنوی؟
وقتی از همه جا درمونده می شم و طرف تو میام، می فهمی که میام؟
صدای در زدنام رو می شنوی؟
-: بله بنده ام. می بینم. می شنوم. می فهمم. مگه نشنیدی ان الله بصیر بالعباد. مگه
نشنیدی ان الله سمیع الدعاء
-: می دونم. اما من…
-: هر جا که بری بازم بنده منی. اما از بس که باور نمی کنی که همشو می بینم و می شنوم اینقدر دل منو می شکونی.
-: الهی بمیرم!
-: بارها شده گفتم نرو. نفهمیدی! رفتی! هی دنبالت اومدم! به ملائک گفتم مبادا چیزی
بنویسینا صبر کنید تا لحظه آخر. بر می گرده ؛ "----" اون عمل رو انجام نمی ده. "-----" اون حرف رو نمی زنه. "------" اون …
هر چی ملائک گفتن بار الها ! این بنده سابقه داره. دفعه اولش نیست. اما گفتم: نه شاید
این دفعه عوض شده باشه. صبر کنید. چیزی ننویسید.
و اونا هم با من منتظر نشستن تا ببینن تو عوض شدی.
هی صدات زدم. گفتم: "-----" نرو. اما تو رفتی. گفتم: "------" نزن. اما تو زدی. گفتم: "------"
نکن. اما تو کردی. اخر سر منو پیش ملائک سر افکنده کردی. ملائک گفتن: بار الها! بازم "------" عوض نشد.
-: شرمنده ام.
-: هر دفعه همین حرف رو می زنی. هر دفعه هم می بخشمت. هر دفعه هم روم رو پس میزنی.
-: شرمندتم . با وجود همه محبتی که بهم داری سرم زیره. با اینکه خیلی بدم اما تو خیلی خوبی.
به جون خودم می دونم که اگه یکی از این نعمتهایی رو که بهم دادی بخاطر این همه کفر
و ناشکریایی که می کنم ازم بگیری، کسی نمی تونه اون رو دوباره بهم بده.
به جون خودم می دونم اگر عزتی رو که تو چشم مردم بهم دادی و خوب می دونم که
لایق این عزت نیستم، اگه ثانیه ای از من بگیری تو همون یک ثانیه کسی دیگه حاضر
نیست بهم نگاه کنه. چه برسه به اینکه من رو به عنوان دوست، همراز و حتی فرزند
قبول کنه.
اگه بگیری کی می تونه اون عزت رو به من بر گردونه؟! می دونم که جز خودت هیچ کس.
خدا جونم! از روز برام روشن تره که جز تو پناهی ندارم. هر جا برم، به هر راهی برم،
به هر جا و مقامی برسم. باز اخر راه که رسیدم و دستم رو خالی دیدم تو رو صدا می کنم.
خیلی می ترسم یه روزی پیمونه گناه من سر بره و خشمت بگیره.
خیلی می ترسم که بگی به این بنده هر چی فرصت دادم آدم نشده.
خیلی می ترسم از لحظه ای که بخوای از من رو برگردونی.
خدا جونم! می دونم اینقدر نافرمانی و سرکشی کردم که لیاقت مهر تو رو ندارم.
اما…
اما بخشش صفتیه که فقط در خور شأن و مقام توست.
-: دلمو می شکنی. غم رو دلم میاری. غصه دارم می کنی. بعد می گی غلط کردم؟!
می دونی! هر بار که میای دلم نمیاد دست رد تو سینت بزارم؟!
چشمای اشک بارونت رو که می بینم از خودم خجالت می کشم که در رو بروت باز نکنم.
هر دفعه با روی گشاده در رو باز می کنم و به استقبالت میام به امید اینکه ایندفعه، دفعه دیگه رو درست می شی
اما تو میای نمک می خوری و نمک دون می شکنی
-: می دونم که با مدبر قرار دادن نفسم به خودم ستم کردم. اما خدایا! وای بر من اگر تو من رو نبخشی. خدایا! تو زندگیم این همه به من نیکی کردی من چطور می تونم باور کنم
که + لحظه مرگ ، منو تنها بذاری و خوبی خودت رو از من دریغ کنی!!! +
:Gol: :hamdel: :Gol:
گفتم: در برابر این همه مهربانیت چه کار میتوانم بکنم؟
گفت: "یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما" ای مؤمنین! خدا را زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشتههایش بر شما درود و رحمت میفرستند تا شما را از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون بیاورند. خدا نسبت به مؤمنین مهربان است. ( احزاب/42)
گفتم: هیچ کسی نمیداند تو دلم چه میگذرد
گفت: "ان الله یحول بین المرء و قلبه" خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24)
گفتم: غیر از تو کسی را ندارم
گفت: "نحن اقرب الیه من حبل الورید" ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم (ق/16)
[indent] حرف دل امیر مومنان امام مهر علیه السلام : اي خدا مرا اين عزت بس كه بنده ي تو باشم ، اين فخرم بس كه پروردگارم تو باشي. [/indent]
خدایاخدایا من همان هستم که وقت و بی وقت مزاحمت میشم همونی که وقتی دلش میگیره و بغضش میترکه میاد سراغت من همونی هستم که همیشه دعاهای عجیب و غریب میکنه و چشماشو و میبنده و میگه : من این حرفا سرم نمیشه باید دعاهامو مستجاب کنی همونی که بعضی وقتا لج میکنه و گاهی خوودشو برات لوس میکنه همونی که گاهی وقتا پشت سر مردم حرف میزنه گاهی بدجنس میشه و البته گاهی هم خودخواه گاهی هم ...... یادت میاد من کی هستم یادت اومد خدایا؟ فقط تویی که میتونی بگیری دستمو ...
چرا نمیاد اونی که باید بیاد؟
میدونم، میدونم اون هست و ما باید بریم، اما خودت بگو چطور دیگه؟؟؟؟؟؟
مگه ما امام زمان نداریم؟:crying:
مگه ما غریبیم؟ :crying:
خدایاشرمندم از اینکه داشتم هر روز از راهی که دوست داری فاصله میگرفتم و تو غفلت بودم :hey:
خدایا امیدم داشت به ناامیدی تبدیل میشد و فکر میکردم باهام قهر کردی و دیگه نمیخوای بهم نگاه کنی
ولی چقدر شرمندم از اینکه تو این مدت تو همش میخواستی کمکم کنی و منو متوجه اشتباهاتم کنی و این من بودم که تو غفلت بودم ...:geryeh:
خدایا ممنونم از اینکه وقتی دیدی تو غفلتم و متوجه نمیشم رهام نکردی و بازم بهم کمک کردی
خدایا هر کاری کنم نمیتونم شکر نعمتیو که بهم دادی ادا کنم ولی تمام تلاشمو میکنم تا ایندفعه از دست ندمش خودت بهم کمک کن چون بدون کمک تو نمیتونم حفظش کنم :Ghamgin:
خدايا مثل هميشه درستش كن:Gol:
خدايا تموم شد.
خدا همه چی تموم شد.
خدایا آرومم کن.
خدایا دیگه میخوام بیام.
خدایا کمکم کن.
خدایا دیگه میخوام برم از همه جا میرم.
خدایا فقط تو از حالم خبر داری پس منو دریاب.
بنام خدا.
خدایا راضیم به رضایت.
خدایا
باز دلم تنگ است
باز چشمانم باران مي طلبد
آسمان دلم پر از ابرهاي سياه دلتنگي شده
باز من تنهايم و در اين سكوت حتي صداي ساز هم آرامم نمي كند
دل من باز كوچك شده براي آنكه نميدانم كيست
ولي غيبتش مرا مي آزارد
من خودم را گم كرده ام...! كجا...؟اين را ديگر نميدانم
خدایا بگذار که نمونه خوبی باشم .بگذار که سمبل عشق و محبت باشم .بگذار که مظهر ایثار و فداکاری باشم .
بگذار معیار خدایی باشم که جز خواسته تو عمل نکنم .
خدایا بگذار دریا باشم ؛ساکن و ساکت که طوفان های سخت هم مرا به هیجان نیاورد .
خدایا دلم گرفته و چشمانم بارانیست.و فقط حس بودن توست که آرامم میکند.
خدا درد را من ایجاد کردم اما امیدم به درمان توست.خدایا امیدم به توست.خدایا فقط تو.
عاشقانه میپرسمتمت که لایق پرستیدنی.
خدایا کمکم کن که امشبمو به خیر بگذرونم که تویی آنکه باید باشی
الهی
من گریه به خنده در همی پیوندم/پنهان گریم ،به آشکارا خندم
شونه هام سنگینه انگار کوهی از آهن به دوش دارم
من ملک بودم وفردوس برین جایم بود
حالا فقط حس حضور سبزت به من آرامش میده
احساس میکنم زمان کوچ من فرا رسیده اما تو
تو ای خالق خوبم شاید فراموش کردی که من هم پرستو هستم
:Sham:
یا الله یا رحمن یا رحیم ، یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک....
سلام خداي مهربونم، من گناه كارو ببخش، منو ادمم كن، خدايا به آبروي حضرت زهرا سلام الله عليه، گره از كارم باز كن، خدايا گره ي اين كار وباز كن....:Gol:
خداوندا! نان از تو می خوریم و فرمان از شیطان می بریم.
ما را ببخش . . .
خدایا مگر من وقتی با تو حرف می زنم ذره ذره آب می شوم ؟ و کلمات یکی - یکی از من جدا می شوند و بر زمین می افتند ؟
خدایا دوست دارم آن قدربا تو حرف بزنم که فقط یک کلمه از من باقی بماند : " تو"
:Gol:سلام خداي مهربونم، منو ببخش كوله بار گناه هامو سبك كن، نه اصلآ خالي كن، بهم لياقت بده خالي نگهش دارم،:Gol: خدايا استاد مهربون و مومن منو شفا بده،خدايا همه ي مريضهارو شفا بده،:Gol: توي هيچ خانواده اي هيچ مريضي نباشه،هيچ بي خانواده اي هم مريض نباشه، هيچ خونه اي رو با سكوت تلخ مريض ساكت نگه ندار،:Gol: خدايا به همه شادي بده:Gol:، خدايا گره ي اين كاري كه چند روزه تو زندگيم افتاده رو به قشنگترين شكل بازكن:Gol:، خدايا منو آدم كن، عاقل كن، :Gol:خدايا همه ي حاجتمندارو راضي كن، منم راضي كن، :Gol:حاجتمو بده،:Gol: خداي خيلي خيلي خيلي مهربون من خداي خيلي خيلي خيلي بخشنده ي من،حاجت دل منو بده،:Gol:
:Gol::hamdel:خدايا شكرت:Gol::hamdel:خدايا دوستت دارم:hamdel::Gol:i love you:hamdel::hamdel::Gol:
خدايا اينقدر از بنده هاي خوبت دلگيرم كه ديگه دوست ندارم مثل اونا شم مشكل من فقط مشكل خودمه همونايي كه مردم ازشون به خوبي ياد ميكنند نسبت به سوال يه مسلمان بي توجهند:Sham:
عشق يعني پاكي و صدق و صفا
خودشناسي حق شناسي از وفا
عشق يعني دور بودن ازخطا
بنده بودن خلوت دل با خدا
عشق يعني نفس را گردن زدن
پاك و طاهر گشتن روح و بدن
عشق يعني صيقل زنگار دل
ديدن اسرار غيب در جام دل
:hamdel:تو كار خود با خداي كن و دل خوشدار:Gol:
:Gol:كه رحم اگر نكند مدعي ، خداي كند:hamdel: