از فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام چه میدانیم؟

تب‌های اولیه

118 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال


قال رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم :

لا یجوز احد الصراط الّا من کتب له علیّ الجواز .



( مناقب خوارزمی ، 222 )




حضرت رسول اکرم ( صلّی الله علیه و آله وسلّم ) فرمودند :



هیچ کس از صراط نمی تواند عبور کند ، مگر آن کسی که علی ( علیه السّلام ) برای او پروانه عبور بنویسد .


قال رسول الله صلّی الله علیه و آله وسلّم :


یا علیّ ، انت اخی ، و صفیّی ، و وصیّی ، و وزیری ، و امینی ، مکانک فی حباتی و بعد موتی کمکان هارون من موسی الّا انّه لا نبیّ معی ، من مات و هو یحبّک ختم الله عزّوجلّ بالأمن و الأیمان ، و من مات و هو یبغضک لم یکن له فی الاسلام نصیب .


( غایة المرام ، صفحه 131 )





رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود :


ای علی ( علیه السّلام ) تو برادر من هستی ، و برگزیده من هستی ، و وصیّ من هستی ، و وزیر من هستی ، و امین من هستی ، محل و موقعیّت تو با من چه در حیات من و چه پس از مرگ من همان محل و موقعیّت هارون است با موسی . به غیر از آن که با من پیغمبری نیست کسی که بمیرد و تو را دوست داشته باشد ، خداوند عزّوجلّ عاقبت او را با امن و ایمان مختوم کند ، و کسی که بمیرد و بغض تو را در دل داشته باش ، برای او از اسلام بهره ای نیست .

قال النّبیّ صلّی الله علیه و آله و سلّم :


یا علیّ أخصمک بالنّبوّة ، و لا نبوّة بعدی ، و تخصم النّاس بسبع ، و لا یحاجّک فیها احد من قریش ،


انت اوّلهم ایماناَ بالله ، و اوفاهم بعهد الله ، و اقومهم بامر الله ، و اقسمهم بالسّویة ، و اعدلهم فی الرّعیّة ، و ابصرهم بالقضیّة ، و اعظمهم عند الله مزیّة .


(حلیة الاولیاء ، صفحه 65 و 66 )





رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود :


ای علی ( علیه السّلام ) ، من در امر نبوّت بر تو غلبه کرده ام ، و پیغمبری بعد از من نیست ، و تو در هفت چیز بر جمع مردم غلبه کرده ای به طوری که هیچ یک از مردمان قریش را چنین توانی نیست که بتواند در آن ها با تو محاجّه کنند ، و برتری یا برابری خود را بر تو اثبات نمایند .تو در ایمان خدا ، سبقت گیرنده تر از همه هستی و در پیمان و عهد خدا وفا کننده ترین هستی ، و به امر خدا قیام کننده تر و استوار هستی . و در قسمت اموال و حقوق ، مساوی ترین قسمت کننده می باشی ، و در بین رعیت ، با عدالت رفتار کننده ترین آن ها هستی و در منازعات و مرافعات ، بصیرترین و بیناترین حاکم و قضاوت کننده هستی، و از جهت مزیّت و ارزش ، بزرگترین آن ها در نزد خداوند هستی .

قال رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم :


من اراد ان ینظر الی اسرافیل فی هیبته و الی میکائیل فی رتبته و الی جبرائیل فی جلالته و الی ادم فی علمه و الی نوح فی خشیته و الی ابراهیم فی خلّته و الی یعقوب فی حزنه و الی یوسف فی جماله و الی موسی فی مناجاته و الی ایّوب فی صبره و الی یحیی فی زهده و الی عیسی فی عبادته و الی یونس فی ورعه و الی محمّد فی حسبه و خلقه ، فلینظر الی علیّ ، فانّ فیه تسعین خصلة من خصال الأنبیاء جمعها الله فیه و لم یجمعها فی احد غیره .


( ینابیع المودة ، جلد 2 ، باب 56 )




رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود :


هر کس اراده کرده است اسرافیل را در هیبتش ، و میکائیل را در رتبه اش و جبرائیل را در جلالتش و حضرت آدم را در علمیّتش و نوح را درخشیتش و ابراهیم را در دوستیش و یعقوب را در حزنش و یوسف را در جمالش و موسی را در مناجاتش و ایّوب را در صبرش و یحیی را در زهدش و عیسی را در عبادتش و یونس را در ورعش و حضرت محمّد ( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) را در حسب و خلقش تماشا کند به علیّ بن ابیطالب ( علیه السّلام ) نگاه کند ، براستی خداوند در او نود خصلت از صفات انبیاء را جمع کرده است که در غیر او جمع نفرموده است .

قال ابو رافع :


لمّا کان الیوم الّذی توفّی رسول الله غشی علیه فاخذت بقدمیه اقبّلهما و ابکی ، فافاق و انا اقول :


من لی ولدی بعدک یا رسول الله ؟ فرفع الیّ رأسه و قال :


الله بعدی و وصیّی صالح المؤمنین .


( مناقب ابن شهر آشوب جلد 1 ، صفحه 543 )





ابو رافع گفته :


در روزی که پیامبر خدا از دنیا چشم فروبست حال بیهوشی بر آن حضرت دست داد ، من پاهای آن حضرت را گرفته می بوسیدم و می گریستم . حضرت به هوش آمد و من با خود می گفتم :


ای رسول خدا ( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) پس از تو که به درد من و فرزندان من برسد ؟ حضرت سر خود را به جانب من نمود و فرمود :


بعد از من خدا و وصیّ من صالح المؤمنین برای توست .


قال رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم :


انّ خلفائی و اوصیائی لاثناعشر ، اوّلهم اخی و اخرهم ولدی ،


قیل : یا رسول الله و من اخوک ؟


قال : علیّ ابن ابیطالب ،


قیل : فمن ولدک ؟


قال : المهدیّ الّذی یملا الأرض قسطا وعدلاَ کما ملئت جوراَ و ظلماَ .


( غایة المرام صفحه 43 )





رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود:


حقاَ که جانشینان من بعد از من و اوصیای من دوازده نفرند ، اول آن ها برادر من است و آخرین آن ها فرزند من است .


سؤال کردند : یا رسول الله برادر شما کیست ؟


فرمود : علیّ ابن ابی طالب ( علیه السّلام ) ،


گفته شد ، فرزند شما کیست ؟


فرمود : مهدی ،همان کسی که زمین را پر از عدل و داد می کند پس از آنکه به از جور و ظلم پر شده باشد .


قال رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم :



انّ الله تعالی جعل لکلّ نبیّ وصیّاَ ، جعل شیثاَ وصیّ ادم و یوشع وصیّ موسی و شمعون وصیّ عیسی و علیّاَ وصییّ ، و وصییّ خیرالأوصیاء فی البداء ، و انا الدّاعی و هو المضیّ .



( ینابع المودة، صفحه 248 )



رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود :



خداوند تبارک و تعالی برای هر پیامبری وصیّ قرار داد ، شیث را وصیّ آدم و یوشع را وصیّ موسی و شمعون را وصیّ عیسی و علی ( علیه السّلام ) را وصیّ من قرارداد و وصیّ من بهترین وصی از اوصیای پیغمبران است در عالم مشیّت و اداره حق تعالی و من دعوت کننده و دلالت کننده بسوی خدا هستم و علیّ ابن ابیطالب ( علیه السّلام ) روشن کننده این راه است .




قال رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم :


سیکون بعدی فتنة مظلمة ، النّاجی من تمسّک بالعروة الوثقی ، فقیل یا رسول الله من العروة الوثقی ؟


قال : ولایة سیّد الوصیّین ، قیل : یا رسول الله و من سیّد الوصیّین ؟


قال : امیر المؤمنین ، قیل ، یا رسول الله و من امیرالمؤمنین ؟


قال : مولی المسلمین و امامهم بعدی ، قیل ، یا رسول الله ، و من مولی المسلمین و امامهم بعدک ؟


قال : اخی علیّ ابن ابیطالب .


( غایة المرام ، صفحه 621 ، حدیث 23 )





رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود :


پس از من فتنه ای به پا خواهد شد ، فتنه های تاریک و ظلمانی ، فقط کسانی نجات پیدا می کنند که به دست آویز محکم ، خود را بیاویزند .


عرض کردند : ای رسول خدا ( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) دستاویز محکم کیست ؟


فرمود : ولایت سیّد و سرور اوصیای پیامبران ،


عرض کردند : سیّد اوصیای پیامبران کیست ؟


فرمود : امیرامؤمنان ( علیه السّلام )


عرض کردند : امیرالمؤمنان ( علیه السّلام ) کیست ؟


حضرت صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود : بزرگ صاحب اختیار مسلمانان و امام آن ها پس از من ،


عرض کردند: یا رسول الله ( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) سرور آن ها و امام آن ها بعد از شما کیست ؟


فرمود : برادر من ، علیّ ابن ابیطالب ( علیه السّلام ) .


قال الصّادق علیه السّلام :


صیام یوم غدیر خمّ یعدل عندالله فی کلّ عام ماة حجة و ماة عمرة مبرورات متبّلات ، و هو عید الله الاکبر .


( الغدیر ، جلد 1 ، صفحه 286 )





امام صادق علیه السّلام می فرماید :


روز گرفتن در روز غدیر خم ، معادل است در هر سالی که انجام داده شده ، در نزد خداوند ، با صد حج مبرور و با صد عمره مبروره پذیرفته شده ، و روز عید غدیر بزرگترین عید خداوند است .




قال رسول الله صلّی الله و آله و سلّم :



انت ( یا علی ) اوّل داخل الجنّة من امّتی ، و انّ شیعتک علی منابر من نور مسرورون مبیضّة وجوههم حولی ،اشفع لهم فیکونون غداَ فی الجنّة جیرانی .



( کفایة الطّالب صفحه 135 )




حضرت رسول اکرم ( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) به حضرت مولی الموالی ( علیه السّلام ) فرمودند :



تو اولین کسی هستی که از امت من داخل بهشت خواهی شد ،و شیعیان تو همگی بر منبرهایی از نوربالا خواهند رفت همگی خرسند و خشنود با صورت های سفید و چهره های درخشان اطراف من اند ،من شفیع آنها خواهم شد ، و همه آنها فردای قیامت همسایگان من هستند .


قال رسول الله صلّی الله و آله و سلّم :



یاعلیّ : اذا کان یوم القیامة اخذت بحجزة الله تعالی و اخذت انت بحجزتی و اخذ ولدک بحجزتک و اخذ شیعة ولدک بحجزهم فتری این یؤمر بنا.



(اصل الشیعة و اصولها ، صفحه 111)



حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم ) فرمود :



ای علی (علیه السّلام ) زمانی که قیامت بر پا می شود من دست به کمربند رحمت خدا می زنم و تو دست به کمربند و دامان من ، و فرزندان تو دست بهدامان تو ، و شیعیان و فرزندان تو دست به دامان فرزندان تو ، پس خواهی دید چگونه خدا ما را امر به بهشت خواهد نمود.


قال رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم:



من احبّ ان یتمسّک بالقضیب الاحمر الّذی غرسه الله فی جنّة عدن بیمینه فلیتمسّک بحبّ علیّ بن ابیطالب ( علیه السّلام) .



) مسند احمد حنبل(




حضرت رسول اکرم ( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) :



کسی که دوست دارد چنگ زند به شاخه قرمزی که خداوند با دست راست خودش در بهشت عدن کاشته است ، باید به محبت علیّ بن ابیطالب چنگ زند .


قال رسول الله صلیّ الله علیه و آله و سلّم :



قسمت الحکمة عشرة اجزاء فاعطی علیّ تسعة اجزاء و النّاس جزء واحد .



( فرائد السمطین جلد 1 ، صفحه 94، حدیث 63 )





حضرت رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلّم ) فرمودند :



[=&quot]حکمت به ده جزء تقسیم شد ، و به علی ( علیه السّلام ) نه جزء داده شد و به بقیّه مردم یک جزء .[/]

قال رسول الله صلّی الله علیه وآله وسلّم :


التّارکون ولایة علیّ علیه السّلام المنکرون لفضله المظاهرون اعدائه خارجون عن الاسلام .


)بحار جلد 72 ، صفحه 134)




رسول خدا ( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) فرمودند :


کسانی که ولایت و رهبری حضرت علی ( علیه السّلام ) را ترک کنند فضیلت و آقائی او را منکر شوند و پشتیبان دشمنان او باشند از دین اسلام خارج اند .

قال رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم:



انّ خلیلی و وزیری و خلیفتی فی اهلی و خیر من اترک بعدی ، من ینجز موعدی ، و یقضی دینی علیّ بن ابیطالب.



( مناقب این شهر آشوب جلد 1،صفحه 550)





رسول خدا ( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) فرمودند :



[=&quot]تحقیقاَ[/][=&quot] خلیل من و وزیر من و جانشین من در اهل من و بهترین کسی که بعد از خود به یادگار می گذارم ، کسی که به وعده من وفا کند و دین مرا ادا کند ، حضرت علی ( علیه السّلام ) است[/][=&quot] .[/]

قال رسول الله صلّی الله علیه وآله وسلّم:



علیّ یزهر فی الجنّة کالکوکب الصّبح لاهل الدّنیا.



(فضائل الصحابة بیهقی)





حضرت رسول خدا ( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) فرمودند:



حضرت علی (علیه السّلام ) در بهشت می درخشد همان گونه که ستاره ی صبح برای اهل دنیا می درخشد.


در روایت وارد شده كه ده نفر با هم، هم قول شدند گفتند مى‏ رویم و از على بن ابیطالب سوال مى‏كنیم اگر جواب همه ما را یكى داد مى‏فهمیم فضلى ندارد ولى اگر هر یكى از ما را از مساله واحد بنوع مخصوص جواب داد مى‏فهمیم كه رسول اكرم صلى‏الله علیه و آله راست فرموده: انا مدینه العلم على بابها من شهر علم هستم و على (علیه السلام) در آن شهر است.
جمعیت زیادی دور حضرت علی حلقه زده بودند. اولین مرد وارد مسجد شد. . .
و در فرصتی مناسب پرسید: یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟ علی در پاسخ گفت: علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.
مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد. در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همان‌طور که ایستاده بود بلافاصله پرسید: اباالحسن! سؤالی دارم، می‌توانم بپرسم؟ امام در پاسخ آن مرد گفت: بپرس! مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟ علی فرمود: علم بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ می‌کند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی. نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همان‌‌جا که ایستاده بود نشست. در همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد، و امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار! هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. او در حالی که کنار دوستانش می‌نشست، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید: یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟ حضرت‌علی در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می‌شود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده می‌شود.
نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد. حضرت‌ علی در پاسخ به او فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می‌دانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می‌کنند. با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه ‌کردند. یکی از میان جمعیت گفت: حتماً این هم می‌خواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت! کسانی که صدایش را شنیده بودند، پوزخندی زدند. مرد، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد: یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟ امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. مرد ساکت شد. همهمه‌ای در میان مردم افتاد؛ چه خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را می‌پرسند؟ نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت‌ علی و گاهی به تازه‌واردها دوخته می‌شد. در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت ‌علی وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود، پرسید: یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟ امام دستش را به علامت سکوت بالا برد و فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه می‌شود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد. مرد آرام از جا برخاست و کنار دوستانش نشست؛ آن‌گاه آهسته رو به دوستانش کرد و گفت: بیهوده نبود که پیامبر فرمود: من شهر علم هستم و علی هم درِ آن! هرچه از او بپرسیم، جوابی در آستین دارد، بهتر است تا بیش از این مضحکة مردم نشده‌ایم، به دیگران بگوییم، نیایند! مردی که کنار دستش نشسته بود، گفت: از کجا معلوم! شاید این چندتای باقیمانده را نتواند پاسخ دهد، آن‌وقت در میان مردم رسوا می‌شود و ما به مقصود خود می‌رسیم! مردی که آن طرف‌تر نشسته بود، گفت: اگر پاسخ دهد چه؟ حتماً آن‌وقت این ما هستیم که رسوای مردم شده‌ایم! مرد با همان آرامش قلبی گفت: دوستان چه شده است، به این زودی جا زدید! مگر قرارمان یادتان رفته؟ ما باید خلاف گفته‌های پیامبر را به مردم ثابت کنیم.
در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید، که امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش می‌ماند ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.
سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمی‌گفت. همه از پاسخ‌‌های امام شگفت‌زده شده بودند که نهمین نفر وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید: یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟ امام در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود: علم بهتر است؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می‌کند، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می‌شود.
نگاه‌های متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را می‌کشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبه‌رو چشم دوخت. مردم که فکر نمی‌کردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید: یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟ نگاه‌های متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای علی مردم به خود آمدند: علم بهتر است؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعای خدایی می‌کنند، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع‌اند. فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود. سؤال کنندگان، آرام و بی‌صدا از میان جمعیت برخاستند. هنگامی‌که آنان مسجد را ترک می‌کردند، صدای امام را شنیدند که می‌گفت: اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من می‌پرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی می‌دادم.

منابع: کشکول بحرانی، ج1، ص27. به نقل از امام علی‌بن‌ابی‌طالب، ص142، جامع الدرر ج 1 ص

موضوع قفل شده است