علل اختلاف بين اديان چيست ؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علل اختلاف بين اديان چيست ؟

اولاً: بايد توجه داشت كه از ديدگاه فرهنگ قرآني دين خد از آدم تا محمد(ص) يكي است و همه پيامبران به يك مكتب دعوت مي‏كرده‏اند، ( آل عمران / 19 و 67).

ثانيا: بر اين اساس، همه پيامبران از يك سلسله اصول مشترك و سنتهاي ثابت و واحدي پيروي مي‏كردند، اصولي چون دعوت به تقوا، نفي شخصيت‏پرستي، دعوت به وحدت، تبشير و انذار، تحمل دشمني و استهزاي جاهلان، دعوت به تعالي و... ( تفسير موضوعي قرآن كريم، حضرت آية‏الله جوادي آملی، ج 6، صص 41 ـ 123).

امّا در عين حال به سه جهت پيامبران واديان با يكديگر متفاوت‏اند:

الف) تفاوت محيط و سطح و احتياج و استعداد مردم،

اين جهت غير قابل انكار است كه پيامبران براي هدايت مردم آمده‏اند؛ از اين رو، نوع دستورها و سطح مطالب و معارف بايد در حدود رشد و درك جامعه و نيازهاي محيط باشد.
طبعا بشر در قرون اوليه روابط اجتماعي بسيارمحدودي داشت و نظام اجتماعي وي گسترش و تفصيل زيادي نداشت

از اين رو، قوانين محدودي زندگي او را اداره و رهبري مي‏كرد و همين طور آراء، اهواء، افكار و عقايد مختلفي در جامعه ابراز نشده بود
تا براي اصلاح، نياز به تذكرات فراوان باشد و اين گسترش افكار، روابط،شناخت و برخورد با عوامل طبيعي و نيازمنديها رفته رفته موجبات پيدايش دعوت و رسالت و پيامبر جديدي را فراهم مي‏كرد تا سرانجام محيط دعوت اسلامي و شرايط آن، ابلاغ دعوت نهايي و كامل را ايجاب كرد.

ب) تحريف؛
بدون شك در طي زمان تحريف و انحرافي در اديان گذشته توسط پيروان نادان و رهبران مذهبي و مقامات خودخواه و سود پرست جامعه به وجود مي‏آمد، در اين صورت لازم بود تا پيامبر ديگري بيايد و جهات انحراف و تحريف را خاطرنشان ساخته و دينگذشته را از آلودگي‏ها پيراسته سازد.

امّا از آنجا كه دوران خود اسلام شروع زمان تسلط بشر به ضبط و تدوين و حفظ آثار خود بود، قرآن را بدون هيچ كم و كاست و تغييري حفظ كردند و بسياري از آثار رسول اكرم(ص) و ائمه هدي را به خوبي براي آيندگان نگاه داشتند، ديگر تجديددعوت و آمدن پيامبري جديد ضرورت ندارد.

ج) تفاوت در نوع گمراهي

نوع گمراهي و كج روي در زمان ظهور پيامبران تفاوت داشت. مثلاً حضرت موسي در جامعه‏اي كه با ذلت و اسارت و نداشتن نظام اجتماعي و قدرت و حكومت و ظلم كشيدن خو گرفته بودند، پيدا شد و ايجاب مي‏كرد تا آنان را به زندگي و به دستآوردن قدرت و مبارزه و كوشش دعوت كند
از اين رو، در دعوت حضرت موسي جنبه‏هاي اين جهاني و زندگي دنيوي و خشونت به چشم مي‏خورد.

امّا حضرت عيسي در محيط تزارها و سرداران خون آشام و توسعه طلب و جنگجو و دوران زورآزمايي‏ها و قهرماني و توجه شديد بهماديّات و دنيادوستي و چپاول اموال قيام كرد و از اين رو ايجاب مي‏كرد كه در دعوت خود، محبّت و نوع دوستي و دل بركندن از مادّيات، و زهد و توجه به معنويات را مطرح كند.

البته در اسلام چون مواجه با بشريت است و مخصوص منطقه يا نژاد خاصي نيست، نوع دعوت و اصول و برنامه يك جهت نبود و به هر نوع انحراف و كج روي و افراط و تفريطي كه ممكن است در بين اقوام و امم به وجود آيد، ناظر است، (معارف اسلامي، دكتر محمدجواد باهنر، ، صص 79 ـ 81، 121 ـ 123 و 124 ـ 160

اما علل:

يا برخى براى آن كه مى‏خواستند در محيط اسلامى راهى براى مباح كردن گناهان و ترك واجبات و فراهم ساختن بساط عيش و عشرت توأم با توجيه شرعى پيدا كنند تا توده‏هاى ناآگاه مسلمان به آن ايمان آورده آنگاه به كمك همين توده‏هاى ناآگاه تشكيلاتى به وجود آورده و به اهداف خود كه همان بسط اباحه‏گرى بوده دست يابند. برخى از مورخان ملل و نحل يكى از علل پيدايش فرقه غلات را همين امر دانسته‏اند، (نگا: الاشعرى، سعد بن عبدالله ابن خلف، المقالات و الفرق، تصحيح محمدجواد مشكور، تهران، مركز انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ دوّم، 1360 ش، صص 51 - 52). 4. سياسى: سياست‏بازانى كه بيشتر به اهداف غلط خود مى‏انديشند براى نيل به مقصود خود از حربه‏هاى گوناگونى استفاده مى‏كنند و يكى از اين حربه‏هاى قوى و كارآمد ايجاد فرق و نحله‏هاى گوناگون مذهبى است. اينان با به وجود آوردن چنين فرقه‏هايى يك سلسله مسائل و آموزه‏هاى دور از ذهن و عقل را وارد جريان مخالف خود مى‏كردند تا به آن آسيب وارد كرده و آن را در مقابل چشم ديگران ناميمون جلوه دهند. مانند برخى از اخبار در مورد ائمه(ع) كه به دور از حقيقت و واقعيت است، (نگا: الذهبى، ابى عبدالله محمد بن احمد بن عثمان، ميزان الاعتدال فى نقد الرجال، تحقيق على محمد البجاوى، دار احياء الكتب العربية، چاپ اوّل، 1382 ق، ج 2، ص 45). يا پديدارى فرقه كيسانيه كه پيروان مختار بن ابى عبيده ثقفى تلقى شده‏اند براى تضعيف ديدگاه و حركت مختار از سوى مخالفانش پديدار شد، (نگا: صفرى فروشانى، نعمت‏الله، غاليان، مشهد، بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، چاپ اوّل، 1378 ش، صص 83 - 89).
1. ضعف فكرى و فرهنگى: اصولاً محدوديت قواى ادراكى انسان و عدم توانايى او براى حلّ قطعى همه مسائل اعتقادى، از جمله مهم‏ترين علل اختلاف انسان‏هاست، در مواردى كه مسأله به روشنى قابل حلّ نيست هر كس به حدس و گمان مى‏رسد كه ممكن است با حدس و گمان ديگران متفاوت باشد. در اين صورت است كه اختلاف نظرها آشكار مى‏شود. حضرت رسول(ص) در مدت كوتاه رسالتش فرصت بيان همه مطالب را براى مردم نيافت؛ از اين رو، لازم بود از سوى رسول خدا(ص) جانشينى همچون او كه معصوم باشد كار را به عنوان امامت مسلمين و تبيين معارف قرآن و سنت نبوى ادامه دهند ولى چنين نشد. يكى از علل پيدايش غلات را در همين امر مى‏توان جست، (نگا: بحارالانوار، محمدباقر مجلسى، بيروت مؤسسة الوفاء، چاپ دوّم، 1983 م، ج 25، ص 288، روايت 44).
2. تعصبات قبليه‏اى: پس از وفات پيامبر(ص)، مردم به جاى اين كه در مراسم خاكسپارى شركت كنند، هر گروهى مدعى شد كه حق خلافت از آن اوست. بنابر شواهد تاريخى هيچ يك از انصار و مهاجران در تعيين جانشين پيامبر(ص) از قرآن و سنت رسول خدا(ص) يا از مصلحت امت سخن نگفت، بلكه سخن در اين بود كه جانشينى پيامبر حق گروه انصار است يا مهاجر و چون در ميان انصار دو قبيله اوس و خزرج بود اين دو نيز به رقابت برخاستند و به دليل همين مخالفت مهاجران غالب شدند، (نگا: جانشينى حضرت محمد(ص)، ويلفردمادولونگ، ترجمه احمد نمايى، جواد قاسمى و... مشهد، بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، چاپ اوّل، 1377 ش، صص 47 - 65 و قيام حسين(ع)، دكتر سيد جعفر شهيدى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، بهمن 1359، صص 26 - 36).
3. مادى: از منابع تاريخى و روايى معلوم مى‏شود گروهى بوده و هستند كه مثلاً با جعل مطالب و اخبار غلوآميز و انتشار آن، توجه عده‏اى را به خود جلب كرده و از مواهب و فضل و بخششهاى مادى آنان بهره‏مند شوند؛ مانند مغيرة بن سعيد كه در تمام عمر خود در تلاش بود تا مرام جديدى احداث كرده و گروهى متشكل پديد آورد تا به اهداف مادى و دنيايى خود برسد، (نگا: ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغة، تحقيق: محمد ابوالفضل ابراهيم بيروت، دار احياء الكتب العربية، چاپ دوّم، 1385 ق، ج 8، ص 21 و شهرستانى ابوالفتح، الملل و النحل، بيروت، دار المعرفة للطباعة و النشر، چاپ دوّم، بى تا، ص 83). 5. گسترش حوزه جغرافيايى اسلام با فتوحات مسلمانان، به تدريج پيروان اديان و عقايد ديگر وارد حوزه حكومت اسلامى شدند. گروهى از اين افراد كه مسلمان شده بودند به طرح مسائل و مشكلات خود براى مسلمانها پرداختند و آنها كه بر دين خود باقى مانده بودند در اين مسائل با مسلمانان مجادله مى‏كردند اين مسأله در اواخر حكومت بنى‏اميه و اوائل حكومت عباسيان به دليل ترجمه فلسفه يونان شدت بيشترى گرفت و باعث پديدارى برخى از فرقه‏ها شد. بر اساس گزارش دكتر حسين عطوان، قدريه ديدگاههاى خود را از تأثيرپذيرى يهوديان و مسيحيان مسلمان شده شامى صورت مى‏دادند، (نگا: فرقه‏هاى اسلامى در سرزمين شام در عصر اموى، دكتر حسين عطوان، ترجمه حميدرضا شيخى، مشهد، بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، چاپ اوّل، 1371 ش، صص 31 - 33 و نيز نگا: تاريخ الجدل، محمد ابو زهرة، قاهره، دار الفكر العربى، صص 76 - 81 و نيز الميزان، علامه سيد محمدحسين طباطبايى(ره)، موسسة الاعلمى للمطبوعات، ج 5، ص 276). 6. منع حديث، يكى ديگر از عوامل پديدارى فرقه‏هاى گوناگون اسلام گشت، زيرا با جلوگيرى از ضبط و تدوين حديث كه در واقع ترجمان اصلى و مفسّر حقيقى وحى به شمار مى‏رفت، اسرائيلياتى وارد آموزه‏هاى دينى گشت و موجب پديدارى هرج و مرج در اعتقادات اعمال، اخلاق و آداب و حتى جوهره و كنه دين وارد كرد و اين خود موجب پيدايش بدعت‏هاى يهودى و مسيحى در آموزه‏هاى اسلام گرديد، (نگا: معالم المدرستين، علامه سيد مرتضى عسگرى، قم، لكبة اصول الدين و المجمع العلمى الاسلامى، چاپ ششم، 1416 ق (1996 م)، ج‏2، ص 57) اين موضوع را به خوبى مى‏توان در تفاسير قرآن رهيابى كرد، (در اين باب نگا: پژوهشى در باب اسرائليات در تفاسير قرآن، دكتر محمدتقى ديارى، تهران، دفتر پژوهش و نشر سهروردى، چاپ اوّل، 1379 ش، مجموع كتاب). اين موارد بخشى از علل پيدايش فرقه‏ها در اسلام بود.

بسمه تعالی
اصل واساس ادیان توحیدی در اصول هیچ اختلافی با یکدیگر ندارندولی در جهت کمال ونقص متفاوتند.اختلافاتی که امروزه در ادیان مشاهده میشود ناشی ازتحریفاتی است که در ادیان دیگر اتفاق افتاده است

با سلام خدمت جناب آقای کمنام


با تشکر ازذکر مطالب متین

قابل ذکر است که آنچه جنابعالی فرموده اید مربوط به اختلاف در دین اسلام است که بنده آن را در جای خود با نام علل به وجودآمدن فرق اسلامی آورده ام.

با سلام خدمت استاد بزرگوار جناب طاها

قصد جسارت نبود من باب تکمیل مطالب زیبای جنابعالی بود:Gol:

موضوع قفل شده است