عربی هنگام صبح به مسجد در آمد که نمازگزارد و عجله داشت چرا که کار مهمی داشت. پیشنماز بعد از سوره فاتحه، شروع به خواندن سوره نوح کرد. چون گفت : " انا ارسلنا نوحاً" یعنی ما(خدا) نوح را فرستادیم؛ باقی آیه از یادش برفت و دچار فراموشی شد و سکوت او به طول انجامید. عرب را طاقت نیامد و گفت: یا ایها القاری اگر نوح نمیرود ، دیگری را بفرست و ما را انتظار مده.
استاد و طلاب شوخ استاد: چرا حضرت محمد در... طلاب: اللهم صلی علی محمد و ال محمد استاد:بله افرین،خوب داشتم میگفتم چرا حضرت محمد... طلاب:اللهم صلی علی محمد وال محمد استاد:بله،چرا حضرت محمد طلاب: اللهم صلی علی محمد وال محمد استاد:لا اله الا الله،چرا ان حضرت... طلاب: کدام حضرت؟ استاد:حضرت محمد طلاب:اللهم صل علی محمد وال محمد!
قد مناره احمقی نظرش به مناره ی مسجدی افتاد به رفیق احمق خود گفت : آن کسانی که این مناره را ساخته اند بسیار قد بلند بودند که مناره ی به این بلندی بنا کرده اند. رفیقش گفت : که ای جاهل ساکت باش هرگز کسی به بلندی این مناره نمی شود بلکه این مناره را روی زمین ساخته اند و بعد آن را برپا داشته اند. کشکول منتظری یزدی، ص 160
كتاب حليه المتقين را از سايت اخلاق نت دانلود كنيد فهرست مطالب مقدمه باب اول : در بيان آداب جامه : و كفش پوشيدن باب دوم : در آداب حلى و زيور پوشيدن : مردان و زنان و سرمه كشيدن و در: آينه نظركردن و خضاب كردن باب سوم : در آداب : خوردن و آشاميدن باب چهارم : دربيان فضيلت تزويج و آداب : مجامعت و معاشرت زنان : و كيفيف تربيت فرزندان : و معاشرت ايشان باب پنجم : دربيان آداب مسواك كردن و: شانه كردن و ناخن و شارب گرفتن : و سرتراشيدن و امثال آن باب ششم : در آداب بوى خوش كردن : و گل بوئيدن و روغن ماليدن باب هفتم : در آداب حمام رفتن و سر وبدن شستن و دارو كشيدن و آداب بعضى ازاغسال باب هشتم : در آداب خواب رفتن و بيدار شدن و بيت الخلا رفتن باب نهم : در آداب حجامت كردن و تنقيه و بعضى از ادويه و معالجه بعضى از امراض وذكر بعضى از ادعيه و احراز باب دهم : در آداب معاشرت با مردم و حقوق اصناف ايشان باب يازدهم : در آداب مجالس از سلام و مصافحه ومعانقه و بوسيدن و آداب عطسه كردن وآداب نشستن و برخاستن و صحبت داشتن و امثال اينها باب دوازدهم درآداب خانه داخل شدن و بيرون رفتن . باب سيزدهم : درآداب پياده رفتن و سوار شدن و بازار رفتن و تجارت وزراعت نمودن وچهار پايان نگاه داشتن باب چهاردهم : در آداب سفر خاتمه : دربيان بعضى از آداب متفرقه و فوايد نافعه
در حديث حسن از حضرت امام موسى عليه السلام منقول است در تقسير آيه كريمه خُذُوا زَينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِ مَسْجِدٍ يعنى بگيريد زينت خود را نزد هر مسجدى ، حضرت فرمود از اين زينت است شانه كردن پيش از هر نمازى .
مصداق هاي ديگر پوشيدن لباس هاي خوب و تميز و روشن عطر زدن طلا و زيور زنان
شهيد مطهري رحمت الله عليه اين گونه بودند
يك نكته روان شناختي:
برداشت يك: وقت نماز است والدين با سر و وضع ژوليده بدون سجاده و جا نماز يا با جا نماز مچاله شده نيمه باز نماز مي خوانند برداشت دوم: والدين قبل از اذان ذكر مي گويند زيرلب، و قرآن تلاوت مي كنند، خود را معطر مي كنند. مو را شانه مي زنند. لباس مناسب به تن مي كنند
از هر كدام فرزندان ما چه برداشتي مي كنند. آيا برداشت دومي عظمت يك ملاقات را تداعي نمي كند. آيا كودك و خود نماز گزار ذهنيتش آماده تر نمي شود و...
امام زمان يه خواهش دعا كن خدا ما را از نماز گزاران قرار دهد همان دعاي ظهر عاشوراي امام حسين براي فردي كه ياد اور اذان شد
[FONT=B Morvarid]قهقهه در نماز [FONT=B Mitra]سؤال:[FONT=B Mitra]آیا قهقهه بی اختیاری نماز را باطل میکند؟ [FONT=B Mitra]پاسخ: [FONT=B Mitra]پنجمين چيزى كه نماز را باطل میکند خنديدن به قهقهه است هرچند كه از روى اضطرار باشد. بله اگر فراموش كرده باشد كه در نماز است عيبى ندارد همچنانكه تبسم كردن حتى عمديش ضررى به نماز نمیزند و قهقهه عبارت است از خنديدن با صداى بريده بريده و نزدیکتر به احتياط آن است كه بگوئيم خنده با صوت نيز همين حكم را دارد هرچند قهقهه نباشد و اگر مكلف در حال نماز خندهای كند كه اگر جلو آن را نگيرد هم صدا دارد و هم قهقهه چون خنده دلش را پر كرده ولكن او نمیگذارد رها شود و در نتيجه صورتش سرخ شده و بدنش مرتعش میشود در اين صورت اگر باعث بر هم خوردن صوت نماز نشود اشكال ندارد.[FONT=Calibri][1]
لطيفه روزى مجمعى آراسته شد و در آن جمعى نشسته، رباخور رياكاري:Graphic (10): از آنان كه بر صدر مجلس نشسته بود، آغاز نصيحت و موعظه كرد، در اثناى گفتگو گفت كه به جان آمدم، از بس كه زحمت كشيدم و كار كردم و شكم خورد. :Graphic (41): يكى از حاضرين:looti: كه در پايين مجلس نشسته بود، گفت: آقاى من، حالا مدتى امر را بر عكس گذشته كنيد، گفت: چه كنم؟ گفت: شكم كار بكند و شما بخوريد.
[FONT=B Morvarid]پوشیدن کلاه گیس [FONT=B Mitra]سؤال: [FONT=B Mitra]آيا استفاده از كلاهگيس به جاى روسرى، در مجالس عروسى كفايت مىكند؟ [FONT=B Mitra]آيات عظام امام خمينى، خامنهاى و فاضل: [FONT=B Mitra]استفاده از آن اشكال ندارد؛ ولى بنابر احتياط واجب، بايد كلاهگيس را از نامحرم پوشاند. [FONT=B Mitra]آيات عظام سيستانى، صافى، مكارم و نورى: [FONT=B Mitra]استفاده از آن اشكال ندارد؛ ولى كلاهگيس خود يك نوع زينت است و بايد از نامحرم پوشانده شود. [FONT=B Mitra]آيت الله بهجت و آيت الله وحيد: [FONT=B Mitra]استفاده از آن اشكال ندارد؛ ولى در برابر نامحرم اگر باعث مفسده شود، جايز نيست. [FONT=B Mitra]آيت الله تبريزى: [FONT=B Mitra]استفاده از آن اشكال ندارد؛ ولى اگر زينت محسوب شود، پوشاندن آن از نامحرم واجب است.[FONT=Calibri][1]
[FONT=Calibri][1] . آيت الله فاضل و امام خمينى، تعليقات علىالعروة،(الستر)، م1 و دفتر: آيت الله خامنهاى؛آيت الله نورى، استفتاءات، ج2، س670؛ آيت الله سيستانى، [FONT=Calibri]sistani.org، (زينت)، س14؛ آيت الله مكارم، استفتاءات،ج1، س137؛ آيت الله تبريزى، صراطالنجاة، ج5، س1276 و دفتر: آيت الله صافى؛ دفتر: آيت الله وحيد و آيت الله بهجت؛ دفتر: آيت الله تبريزى. (احكام ازدواج، سيدمجتبي حسيني، ص106.
اگر
اگر غربي ها ماهي به نام مهماني خدا(رمضان) داشتند
اگر ماهي به نام بهار اول(ربيع الاول: ازدواج پيامبر با حضرت خديجه و ولادت پيامبر مهرباني)
و اگر ماهي به نام بهار دوم(ربيع الثاني) داشتند
اگر شبي به نام شب آرزوها(ليله الرغائب در نيمه رجب)داشتند:Graphic (55)::taghdim::dokhtari::khandeh::keik::kaf::hadyeh:
اگر عيد فطر داشتند
اگر عيد قربان داشتند
اگر غسل هاي مستحبي اگر فرهنگ وليمه دادن و افطاري دادن داشتند :Graphic (24)::Graphic (15): اگر فرهنگ يتيم و فقيرنوازي عيد فطر با شريك كردن آنها در شادي ها:Graphic (10)::Graphic (16)::madar: داشتند .....
با جشن و شادي و... خودشون را مي كشتند
گر اگر غربي ها ماهي به نام مهماني خدا(رمضان) داشتند اگر ماهي به نام بهار اول(ربيع الاول: ازدواج پيامبر با حضرت خديجه و ولادت پيامبر مهرباني) و اگر ماهي به نام بهار دوم(ربيع الثاني) داشتند اگر شبي به نام شب آرزوها (ليله الرغائب در نيمه رجب)داشتند اگر عيد فطر داشتند اگر عيد قربان داشتند اگر غسل هاي مستحبي اگر فرهنگ وليمه دادن و افطاري دادن داشتند اگر فرهنگ يتيم و فقيرنوازي عيد فطر با شريك كردن آنها در شادي ها داشتند ..... با جشن و شادي و... خودشون را مي كشتند
به نظر اين بنده سرپا تقصر مي رسه
اگر كسي بتونه شادي ها، رخصت ها و فرصت هاي دين را برجسته كنه
خدمت بزرگي به اهل بيت كرده است و ان شاالله دست شون را مي گيرند
حتي با نوشتن يك حديث مرتبط
با ساخت يك تصوير و طرح جذاب
با نشان دادن سنت هاي خوب در حاشيه
با نمودار
با گفتار
با نوشتن
با هنر
و....
سئوال: کار رسمی ندارم و هر شرکتی که برای کار میروم برای فرار از بیمه و دادن برخی مزایا چند ماه میرویم دوباره میگویند نیرو نیاز نداریم. اغلب این شرکتها سه ماه اول به ما حقوق نمیدهند و با پول من و امثال من تجارت میکنند. آیا این درست است من و زن و بچهام برای کاری که انجام دادهام حقوقی نگیرم و آن وقت فردی برای رشد خودش حقوق چند ماه من و امثال من را ندهد و سرمایه کاری خودش کند؟ 1- آیا تأخیر در دادن حق و مزد کارگر و کارمند که همراه با استرس زیاد بر خانوادههای آنها است و خواب و خوراک آنها را مختل میکند، گناه نیست؟ 2- آیا آنها نباید بعد از تأخیر حقوق جبران کنند؟ 3- آیا مسئول شرکت به دلیل این که من مجبورم رو بزنم و از دیگران قرض بگیرم مدیون من نیست؟ 4- اگر مسئولان این شرکت با حقوق این کارگران حج و زیارت بروند قبول است؟و آیا حکومت اسلامی نباید با بازرسی حقوق قشر آسیب پذیر را از این افراد خون آشام بگیرد؟ 5- ما شکایت میکنیم ولی حاصل آن بیکار شدن ما است اگر مسئولی به دلیل سهلانگاری سبب فشار مالی بر این خانوادهها شود ضامن فشارهای روحی آنها نیست؟ 6-آیا به من و امثال من که اهل کار وآبرومند هستیم ولی گیر انسانهای نامرد افتادهایم و مخارج سالمان را نداریم خمس یا زکات تعلق نمیگیرد؟ آیتالله خامنهای: ج3و1) بدهکار در اولین فرصت ممکن باید بدهى خود را بپردازد. ج2) در صورت تأخیر در پرداخت بدهى، بنابر احتیاط واجب باید مصالحه کنند. ج4) استفاده از اموال دیگران بدون رضایت مالک در اعمال واجب شرعى که نیاز به قصد قربت دارد، موجب بطلان عمل و ضمان است.[1] آیتالله مکارم شیرازی: 1و2و3- باید حقوق کارگر داده شود و الا مدیون هستند. 4- در فرض سوال باطل است. 5- مشکل خود را باید از طریق مجاری قانونی پیگیری کنید تا رسیدگی شود. 6- اگر نیازمند باشید میتوانید زکات بگیرید.[2] آیتالله فاضل لنکرانی: استخدام کارمند برای شرکتها شرعا اجباری نیست؛ اگر صاحب شرکت کارمند نیاز نداشته باشد کسی نمیتواند انها را وادار کند که حتما کارمند استخدام کنند.واگر شرکت کسی را استخدام کند واز اول با کارمند قرار داد کند که درصورتی کارمند را استخدام میکند که سه ماه اول به کارمند حقوق ندهد و بعد از سه ماه حقوق انها را با تاخیر بدهد یا قرار داد کند که سه ماه درسه ماه حقوق کارمند را میدهد و کارمند هم قبول کند و استخدام شود. تاخیر پرداخت حقوق به مقداری که درقرار داد ذکر شده برای شرکت شرعا اشکال ندارد و صاحب شرکت مدیون کسی نیست و حج وزیارت شان هم قبول است. اما اگر قرار داد نکند ولی تاخیر درپرداخت حقوق کارمند داشته باشند حرام است و هرمقداری که تاخیر در پرداخت حقوق کارمند داشته باشند نسبت به حق کارمند مدیون هستند و اگر از طریق پول کارمند درامد داشته باشد درامدش حرام است واگر بایان درامد حرام حج وزیارت برود قبول نیست. حکومت اسلامی وظیفه ومسئولیت سنگینی درقبال افراد بی بضاعت و کم توان جامعه را دارد منتها حکومت اسلامی نیز فعلا ان قدرگرفتار مشکلات دیگر میباشد که قدرت رسیدگی برانجام تمام اموررا ندارند.[3] ........................................... منبع:http://zndgiearam.persianblog.ir/post/1362/ و قوانین شوخی و آیین خوشی, محمدعلی قدیری و محمدحسین قدیری, ص300؛ [1] . استفتا نگارنده از سایت آیتالله خامنهای، شماره استفتاء: 283258، تاریخ دریافت پاسخ از سایت 6/9/1391.؛[2] . استفتا نگارنده از سایت آیتالله مکارم شیرازی، کد ثبت 85_30_07_91، تاریخ دریافت پاسخ از سایت 1/8/1391.؛[3] . استفتاء مؤلف از دفتر آیت الله فاضل لنکرانی، کد ثبت سؤال: 48581، تاریخ دریافت پاسخ 4/10/1391. از نظر اسلام حق نداريم براي خوشي خود ديگران را ناخوش كنيم.
تخلف مسئولان ادارة کار سؤال: اگر مسئولان ادارة کار که وظیفه دارند از حقوق کارگر و کارمند حمایت کنند به دلیل سهل انگاری یا تبانی با شرکتهای خصوصی(رشوه و...) به وظیفه خود عمل نکنند 1- آیا مدیون ضایع شدن حقوق کارمندان توسط شرکتها نیستند؟ 2-آیا نسبت به فشاری مالی شدیدی که به همسر و فرزندان میآید نیستند؟ 3-حقوقی که این مسئولان دریافت میکنند حلال است؟ 4- رشوه و مزایا که میگیرند چطور؟ 5- آیا مسئولان رده بالا که بر کار این مسئولان نظارت ندارند مقصر و گناهکار و ضامن نیستند؟ مکارم شیرازی: ضایع کردن حقوق محترم هر انسانی ضمانآور است و آنانی که عمداً یا سهواً حقی را ضایع میکنند باید نزد پروردگار متعال پاسخگو باشند؛ و آنان که برای کاری حقوق میگیرند، اما به وظایف محوله خود عمل نمیکنند نیز ضامن هستند.[1] فاضل لنکرانی: مسئولان اداره کار اگر نسبت به حقوق شرعی کارمندان شرکتها و کارخانجات سهل انگاری کنند مسئول هستند و اگر نعوذ با لله با شرکت تبانی کنند و رشوه بگیرند و حق کارمندان را پایمال کنند. نسبت به ضایع کردن حقوق کارمندان مسئولاند و درقیامت باید پاسخ گوی کارمندان باشند و پولی که بابت رشوه از کارمندان میگیرند حرام است و حقوقی که دربرابر اموری که مسئولیت کاریشان را ادا نمیکنند میگیرند نیز حرام میباشد.[2] ............................................. منبعhttp://zndgiearam.persianblog.ir/post/1361/؛:قوانین شوخی و آیین خوشی, محمدحسین قدیری, ص300 ؛[1] . استفتا مؤلف از دفتر آیتالله مکارم شیرازی، کد ثبت0_02_08_91، تاریخ دریافت پاسخ از سایت 2/8/1391؛[2] . استفتاء مؤلف از دفتر آیت الله فاضل لنکرانی، کد ثبت سؤال: 48581، تاریخ دریافت پاسخ 4/10/1391؛
کارفرمایان حق خور خر حجتان قبول خر عیسی گرش به مکه برند ×××× چون بیاید هنوز خر باشد
يادش بخير صمصام روحاني شوخ را مي گويم كدوم صمصام اين همه وقت من داشتم قصه حسن كرد مي خوندم براتون تازه ميگه ليلي زنه:Nishkhand: ليلي برا خودش مردي بود خب صمصام را رجوع كنيد به نرم افزار شوخ طبعي ها و حكايات طلبگي كجا بابا سر برگ سايت قسمت نرم افزارها داشتم مي گفتم اعصاب برامون نمي ذاريد چي مي گفتم؟ ها مي گفتم سر برگ...نه اين را كه گفتم لااله .... الاالله داشتم مي گفتم خدا رحمت كنه صمصام رو با زور ميكرفن را گفت در محرم و جلوي دسته ايستاد و گفت مي خوام خير مقدم به عزا دارها بگم بعد عده اي را با گفتن كلمات خطاب قرار داد و گفت:
حسینه تظاهر در شهر نفاق حسین چراغ هدایت است تا ما در هر زمان آمپر بصیرتمان دقیق کار کند و در هر مکان نادانسته در لشکر باطل کربلایی برپا نکنیم. امروز در اداره ای عمر سعد از نوکر رجوع هایش (نه ارباب رجوع)رشوه های کلان می گرفت ، در سازمانی ابن زیاد توافق نامه رانت خوری با یزید امضا می کرد و در دادگاهی شمر از جانی حق السکوت می گرفت، حرمله در بیمارستان اطفال پول زیر میزی می گرفت و سنان در روزنامه با قلمش خیمه های عفاف آتش می زد. و امشب در «حسینه تظاهر» در «شهر نفاق» با دو چشم خود دیدم که عمر سعد مرثیه غنایی می خواند، زمانی اشک می ریخت و گاهی پایکوبی می کرد، شمر و سربازانش زیر پرچم امام حسین-ع- سینه می زندند، ابن زیاد کنار نیزه ای که دست قلم شده عباس برفرازش بود، قرآن می خواند، یزید با جام شکسته شراب بر سر خود و کودک خردسالش قمه می زدند و سنان هنگام شنیدن به آتش کشیده شدن خیمه های امام حسین-ع- واضطراب زینب برای حجابش اشک تمساح می ریخت.1 1.محمدحسين قديري، خانه خوبان، دي ماه 89، شماره 27.
نظر سنجي : لطفا در نظر سنجي بالاي اين تاپيك هم مشاركت بفرماييد. هزينه دريافت اين نرم افزار : هديه 3 صلوات جهت تعجيل در فرج امام زمان(عج) - التماس دعا:Gol:
[center] يكی از شاگردان بزرگوار شيخ گفت:
فرزند دو سالهام - كه اكنون حدود چهل سال دارد - در منزل ادرار كرده بود
و ماردش چنان او را زد كه نزديك بود نفس بچه بند بيايد.
خانم پس از يك ساعت تب كرد، تب شديدی كه به پزشك مراجعه كرديم
و در شرايط اقتصادی آن روز شصت تومان پول نسخه و دارو شد،
ولی تب قطع نشد، بلكه شديدتر شد.
مجدداً به پزشك مراجعه كرديم
و اين بار چهل تومان بابت هزينه درمان پرداخت كرديم كه در آن روزگار برايم سنگين بود.
باری، شب هنگام جناب شيخ را در ماشين سوار كردم تا به جلسه برويم
همسرم نيز در ماشين بود،
جناب شيخ كه سوار شد، اشاره به خانم كردم و گفتم:
والده بچههاست، تب كرده، دكتر هم برديم ولی تب او قطع نمیشود.
شيخ نگاهی كرد و خطاب به همسرم فرمود:
« بچه را كه آن طور نمیزنند، استغفار كن، از بچه دلجويی كن و چيزی برايش بخر، خوب میشود. »
[center] يكی از فرزندان شيخ نقل میكند:
مهندسی بود بساز و بفروش، يكصد دستگاه ساختمان ساخته بود
ولی به دليل بدهكاری زياد، شرايط اقتصادی بدی داشت،
حكم جلبش را گرفته بودند.
به منزل پدرم آمد و گفت نمیتوانم به خانهام بروم،
خود را پنهان میكنم تا كسی مرا نبيند.
شيخ با يك توجه فرمود:
« برو خواهرت را راضی كن »!
مهندس گفت: خواهرم راضی است،
شيخ فرمود: « نه! »
مهندسی تأملی كرد و گفت:
بله وقتی پدرم از دنيا رفت ارثيهای به ما رسيد،
هزار و پانصد تومان سهم او میشد، يادم آمد كه ندادهام.
رفت و برگشت و گفت:
پنج هزار تومان دادم به خواهرم و رضايتش را گرفتم.
پدرم سكوت كرد و پس از توجهی فرمود:
« میگويد: هنوز راضی نشده ... خواهرت خانه دارد؟ »
مهندس گفت: نه، اجاره نشين است.
فرمود:
« برو يكی از بهترين خانههايی را كه ساختهای را به نامش كن و به او بده بعد بيا ببينم چكار میشود كرد. »
مهندس گفت: جناب شيخ ما دو شريك هستيم چگونه میتوانم؟
شيخ فرمود:
« بيش از اين عقلم نمی رسد، چون اين بنده خدا هنوز راضی نشده است. »
بالاخره آن شخص رفت و يكی از آن خانهها را به نام خواهرش كرد و اثاثيه او را در آن خانه گذاشت و برگشت.
شيخ فرمود: « حالا درست شد. »[/center] [/size][/color]
[center] در منزل يكی از ارادتمندان شيخ، چند نفر از اداره دارايی خدمت ايشان میرسند. يكی از آنها اظهار میدارد كه بدنم مبتلا به خارش شده و خوب نمیشود؟
شيخ پس از توجهی فرمود:
« زن علويهای را اذيت كردهای. »
آن شخص گفت: آخر اينها آمدهاند پشت ميز نشستهاند بافتنی میبافند، تا حرفی هم به آنها میزنيم گريه میكنند!
معلوم شد كه آن زن علويه در اداره آنها شاغل بوده و او با گفتار خود آن زن را آزرده است.
شيخ فرمود:
« تا او راضی نشود، بدن شما بهبود نمیيابد. »
مشابه اين داستان را يكی ديگر از شاگردان شيخ نقل كردهاست. او میگويد: در حياط منزل يكی از دوستان در حضور شيخ نشسته بوديم. يك صاحب منصب دولتی هم كه در جلسه شيخ شركت میكرد نشسته بود. او كه به دليل بيماری پايش را دراز كرده بود رو به شيخ كرد و گفت: جناب شيخ! من مدتی است به اين پا درد مبتلا شدهام سه سال است هر كاری میكنم نتيجه ندارد و داروها كار ساز نيست؟
شيخ مطابق شيوه هميشگی از حاضران خواست يك سوره حمد بخوانند، آنگاه توجهی كرد و فرمود: « اين درد پای شما از آن روز پيدا شد كه زن ماشين نويسی را به دليل اين كه نامه را بد ماشين كردهاست توبیخ كردی و سر او داد زدی، او زنی علويه بود، دلش شكست و گريه كرد. اكنون بايد بروی و او را پيدا كنی و از او دلجويی كنی تا پايت درمان شود. »
آن مرد گفت: راست میگويی، آن خانم ماشيننويس اداره بود كه من سرش داد كشيدم و اشكهايش درآمد. منبع: كيمياي محبت شرح حال شيخ رجبعلي خياط، ، محمدي ري شهري
[/center]
[FONT=Verdana]« در ايام جوانی ( حدود 23 سالگی ) دختری رعنا و زيبا از بستگان، دلباخته من شد و سرانجام در خانهای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: « رجبعلی! خدا میتواند تو را خيلی امتحان كند، بيا يك بار تو خدا را امتحان كن! و از اين حرام آماده و لذت بخش به خاطر خدا صرف نظر كن. سپس به خداوند عرضه داشتم:
[CENTER]
« خدايا! من اين گناه را برای تو ترك میكنم، تو هم مرا برای خودت تربيت كن.»»
آنگاه دليرانه، همچون يوسف (ع) در برابر گناه مقاومت میكند و از آلوده شدن دامن به گناه اجتناب میورزد و به سرعت از دام خطر میگريزد. اين كف نفس و پرهيز از گناه، موجب بصيرت و بينايی او میگردد. ديده برزخی او باز میشود و آن چه را كه ديگران نمیديدند و نمی شنيدند، میبيند و میشنود. به طوری كه چون از خانه خود بيرون میآيد، بعضی از افراد را بهصورت واقعی خود میبيند و برخی اسرار برای او كشف میشود. [/CENTER]
پروفسور آرتور آربری که یکی از مترجمان مشهور قرآن به زبان انگلیسی است، می گوید: زمانی که به پایان ترجمه قرآن نزدیک می شدم، سخت در پریشانی به سر می بردم; اما قرآن آنچنان آرامش خاطری به من می بخشید که برای همیشه به خاطر خواهم داشت . من در حالی که مسلمان نیستم، قرآن را خواندم تا آن را درک کنم و به تلاوت آن گوش دادم تا مجذوب آهنگ های نافذ و مرتعش کننده اش شوم و تحت تاثیر آهنگش قرار گیرم و به کیفیتی که مسلمانان واقعی و نخستین داشتند، نزدیک گردم تا آن را بفهمم .
زنـــدگـی بـا خنـده کامــل می شود :khandeh!: شـادی ها از خنده حاصل می شود
هر غمـی با خـنده باطــل می شود :khandeh!: هر خُلی با خنــده عاقــل می شود
خنــده زیبــا و قشنــگ و دلرباست
خنده بر هر درد بی درمان دواست
خـــنـده کـــــــن بر آنکه جیبش خالی است :khandeh!: یـــا برآنــکه کــار او مـــاس مالی است
کاپشنش ارزان و جنسش عالی است :khandeh!: لاغــــر و ریشش شبیــه شالی است
خنده می کن، خنده کردن کار ماست
خنده بر هــــر درد بی درمــان دواست
خنده کــردن بــهتر از گرییدن است :khandeh!: گریه کــردن بــدتر از خندیدن است
چون که دیدن بهتر از نادیدن است :khandeh!: یـــــا نفهمیدن به از فهمیدن است
خندهمی کن خنده کردن بی بهاست
خنده بر هر درد بی درمــــــان دواست
خنده کن با ما و بی ما خنده کن :khandeh!: بــا گلی خانوم و سیما خنده کن
بــا علی آقـــــا و نیـــما خنده کن :khandeh!: توی گرمــا توی سرمــا خنده کن
خنده می کن خنده اکسیر شفاست
خنده بر هر درد بی درمــــان دواست
خنده کن ایـنجا و آنجــا خنده کن :khandeh!: خنده از عمق دلت چون بنده کن
هی بخند و غصه را شرمنده کن :khandeh!: لحـظـه را از خنـده ها آ کنده کن
زنـــدگـی بـا خنـده کامــل می شود :khandeh!: شـادی ها از خنده حاصل می شود
هر غمـی با خـنده باطــل می شود :khandeh!: هر خُلی با خنــده عاقــل می شود
خنــده زیبــا و قشنــگ و دلرباست
خنده بر هر درد بی درمان دواست
خـــنـده کـــــــن بر آنکه جیبش خالی است :khandeh!: یـــا برآنــکه کــار او مـــاس مالی است
کاپشنش ارزان و جنسش عالی است :khandeh!: لاغــــر و ریشش شبیــه شالی است
خنده می کن، خنده کردن کار ماست
خنده بر هــــر درد بی درمــان دواست
خنده کــردن بــهتر از گرییدن است :khandeh!: گریه کــردن بــدتر از خندیدن است
چون که دیدن بهتر از نادیدن است :khandeh!: یـــــا نفهمیدن به از فهمیدن است
خنده می کن خنده کردن بی بهاست
خنده بر هر درد بی درمــــــان دواست
خنده کن با ما و بی ما خنده کن :khandeh!: بــا گلی خانوم و سیما خنده کن
بــا علی آقـــــا و نیـــما خنده کن :khandeh!: توی گرمــا توی سرمــا خنده کن
خنده می کن خنده اکسیر شفاست
خنده بر هر درد بی درمــــان دواست
خنده کن ایـنجا و آنجــا خنده کن :khandeh!: خنده از عمق دلت چون بنده کن
هی بخند و غصه را شرمنده کن :khandeh!: لحـظـه را از خنـده ها آ کنده کن
خنده می کن خنده بهتر از طلاست
خنده بر هر درد بی درمــان دواست
خنـده کـــن در جـسمت ار بیماری است :khandeh!: یـــا که کـــارت روز و شـب بیکاری است
کار چشمت شب به شب بیداری است :khandeh!: یــا کــه دختـر خــالـه ات سیگاری است
خنده می کن خنده بر این ها رواست
خنده بر هر درد بی درمـــــان دواست
خنده بر آنــان و بر اینــان نما :khandeh!: خنده بر خُردان و بر پیران نما
خنده بر وضعیت ایـــــران نما :khandeh!: گریـــه بر اندوه مسکیـنان ما
خنده کن گر روزی ات باد ِ هواست
خنده بر هر درد بی درمان دواست
خنده خنده، بی نهــایت خنده کن :khandeh!: اندکی هــم با درایــــت خنده کن
لحظه ای بر گریه هایت خنده کن :khandeh!: از تـــه دل بــا رضـایـــت خنده کن
خنده میگن بهترین ِ نغمه هــاست
خنده بر هر درد بی درمان دواست
خنده کن بر هر که بی ایمان شده :khandeh!: همنـشــیـن و یــار بی دینـان شده
یـــار آنــــان، دشـمــن ایـنـان شده :khandeh!: کار و بارش سکه، از سیمان شده
خنده می کن خنده کردن با صفاست
خنده بر هر درد بی درمــــان دواست
ول کـــــن ایــــنهـا را و بـر آنــهـــا بخند :khandeh!: یـــک دو مثــقــال هــم بر آمریــکا بخند
انـــــدکـی بــر انــگلیــســی هــا بخند :khandeh!: یک کمی بر Russian و بر China بخند*
خنده می کن خنده بر غم ها بلاست
خنده بر هر درد بی درمـــــان دواست
خنده ای کن تو به حــــال زار ما :khandeh!: خـنده ای بر قــــلـــب بی آزار ما
خند ه ای بر حـــــال این بازار ما :khandeh!: خنده ای بر گریــــه ی زار زار ما
خنده می کن خنده از لطف خداست
خنده بر هر درد بی درمــــان دواست
خنده ای را هم به حـال خود بکن :khandeh!: خنده ای هم بهر وضـــــع مد بکن
خنده را در هر زمــان گر شد بکن :khandeh!: مثل مرغــــــان اندکی قد قد بکن
خنده می کن، گریه کردن نارواست
خنده بر هر درد بی درمــان دواست
خنده کن بر عالــــمان بی عمل :khandeh!: خنده کن بر جنگ صفین و جمل
خنده کن در بــــرج جوزا و حمل :khandeh!: خنده کن بر دانــه و زخم و دمل
خنده مـــال خوشـــگلا و بدگلاست
خنده بر هر در بی درمـــان دواست
خنده کـــن بـــر شــــاعـــران پر ادا :khandeh!: خنده بر آن ریـــش و موی و آن ردا
شعر بی معنا و این سان سرصدا! :khandeh!: خنده بر یک یک نـــما، هر یک جدا
خنده کردن از نخــندیدن سواست!
خنده بر هر درد بی درمان دواست
خنده ات نـــاجــــور و نـامیزان بُوَد :khandeh!: چون گهـی افتان و گه خیزان بود
چشمت از این خنده نم ریزان بود :khandeh!: چیـــز ت از آن بیـــنــی آویزان بود
خنده در جمع است و تنهایی خطاست
خنده بر هر درد بی درمـــــــان دواست
خنده ی ما و شــما یکسان شده :khandeh!: خنده کـــــردن یکمی آسان شده
مش رجب راننده ی نیسان شده :khandeh!: قافـــیه اینجا گمانم "سان" شده
خنده جایش توی هر صحن و سراست
خنده بر هر درد بی درمـــــــان دواست
خنده می کن خنده هـای ناز و خوب :khandeh!: خنده می کن از ســـــحرگه تا غروب
خنده ای بر شـرق و بر غرب و جنوب :khandeh!: خنده کن بر پشـــــمک و بر آب جوب
خنده مــــــال بانــــوا و بیــــنواست
خنده بر هر درد بی درمان دواست
مرتضی خـــــان ِ خدادادی تویی :khandeh!: بـــــاعث خندیدن و شادی تویی
بلبل خوشخـــــــوان آزادی تویی :khandeh!: از طــــرفــــداران دامــادی تویی
خنده کــــار آدمــــای باصـــــفاست
خنده بر هر درد بی درمان دواست
بس کنم چون قـــــافیه تنگ آمده :khandeh!: زیر شــــصت پای من سنگ آمده
هر چی سنگه مال هر لنگ آمده :khandeh!: خنده ســـمت گریه بر جنگ آمده
شعرکم تقدیم ِ هر کی با خداست
خنده بر هر درد بی درمران دواست
در تحقيقات جامعي كشف شد: سرعت حلزون قطع نخاع شده، 15% بيشتر از اينترنت در ايران است.
پشيناني اي دي اس ال حا نگيم كجا بهتره چون ممكنه مخابرات بهش بربخوره تماس مي گيريم ميگه شما نفر 30 گاهي هم 25 گاهي هم 20 ليست انتظار هستيد. بهش ميگم اين وضع مناسبي نيست. خب قيمت را بالا مي بريد ولي خدمات صفر؟! دست روي دل دردمندمون نذاريد 118 هم همين آش است و همين كاسه. خدا نكنه كسي بيمار اورژانسي داشته باشه.
سلام
خب اگر ما تحريك كننده يا تأييد و تقويت كننده او باشيم به همان اندازه در خطاي او سهيم هستيم.
مديريت روابط( حتي شوخي و...) ديگران با ما خودمون هستيم
موفق باشيد
[FONT=Mj_Tunisia]در زمان رسول اکرم (ص) شخصی بسیار زشت رو و بدقیافه به نام ذوالنّمره زندگی می کرد.[FONT="][1][FONT=Mj_Tunisia]روزی خدمت پیامبر(ص) رسید و عرض کرد: یا رسول الله! خداوند چه مسائلی را بر من واجب کرده است؟[FONT="] [FONT=Mj_Tunisia]حضرت به او فرمود: خداوند، هفده رکعت نماز در هر شبانه روز، روزه ماه رمضان، حج خانه ی خدا (با شرایط آن، مانند داشتن امکانات مالی) و زکات را بر تو واجب کرده است. سپس حضرت شرح کاملی درباره واجبات او بیان کرد[FONT="]. [FONT=Mj_Tunisia]آن شخص عرض کرد: به آن خدایی که تو را به حق مبعوث کرده است، جز واجبات کار دیگری انجام نخواهم داد. پیامبر اسلام(ص) به او فرمود: چرا ای ذوالنّمره؟[FONT="]! [FONT=Mj_Tunisia]عرض کرد: برای این که مرا این گونه زشت و بدقیافه آفریده است! در این هنگام جبرئیل(ع) نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله! پروردگار می فرماید: «از طرف من ذوالنمره را سلام برسان و به او بگو: «آیا نمی خواهی خدا تو را در قیامت به زیبایی و وجاهت جبرئیل(ع) قرار داده و به این صورت تو را محشور گرداند؟[FONT="]![FONT=Mj_Tunisia]»[FONT="] [FONT=Mj_Tunisia]پیامبر اکرم(ص) وقتی مژده ی الهی را به وسیله جبرئیل به او رساند، عرض کرد[FONT="]: [FONT=Mj_Tunisia]خدایا! خشنود شدم، «یا ربِّ فوعزَّتِک لأیدنک حتَّی ترضی»؛ پروردگارا! به عزتت سوگند، من هم در مقابل، آن قدر عمل نیکو و شایسته انجام بدهم تا تو راضی شوی[FONT="].[FONT=Mj_Tunisia]»
[FONT=Mj_Tunisia]خدا گر زحکمت ببند دری
[FONT=Mj_Tunisia]به رحمت گشاید در دیگری
[FONT="][1][FONT="].[FONT="]نمره، در لغت به معنای لکه صورت است که هم رنگ آن نمی باشد.
1- پرخوری و روی آوردن به تنقلات و خوراکی ها، عیاشی،و.. در بسیاری موارد برای فرار از تنهایی و اضطراب و احساس بی هدفی و پوچی است.
2- اگر احساس پوچی داریم باید برای اساسی ترین سئوالات زندگی پاسخ قانع کننده بیابیم. از زندگی یکنواخت فرار کنیم و برنامه داشته باشیم. 3- برای مقابله با احساس تنهایی و اضطراب افراد دو روش دارند الف: هیجان مدار: گریه، پرخوری، بی قراری، پناه بردن سیگار، عیاشی و... ب: مسأله مدار: تغییر شناخت های خطا و نامعقول، برنامه ریزی و فرار از وقت خالی، تفریح جهت دار. مطالعه، دیدن فیلم های مفید بهترین وجه جمع کردن بین هیجان مداری و مسأله مداری با تأکید بیشتر بر مسأله مداری است. در هیجان مداری انس با دوستان خوب، زیارت اماکن مقدس رفتن، خواندن دعا و ذکر گفتن و...است. 4- برای پرهیز از پرخوری از کنترل محرک کمک بگیرید. خلوت و تنهایی خود را با برنامه مفید هنری و...پرکنید و مواد خوراکی را از دسترس دور کنید. 5..
پیامبر اعظم (ص) حکایتی نقل فرمودند به این شرح((برادرم عیسی (ع) از شهری می گذشت که دو نفر زن و مرد را دید که بر سر هم فریاد می کشند!حضرت فرمود چه شده است؟ مرد گفت: ای پیامبر خدا ایشان همسر من است و او را مشکلی نیست زنی درستکار است، اما دارم از او جدا می شوم. حضرت فرمود: چرا؟ مرد گفت:بی آنکه کهنسال شود، چهره اش از طراوت افتاده است. حضرت گفت: ای زن می خواهی چهره ات پر طراوت شود. زن گفت: بله ای پیامبر، حضرت فرمودند:چون غذا می خوری از سیر شدن حذر کن. آن زن چنان کرد و دیگر بار چهره اش طراوت یافت.
عربی هنگام صبح به مسجد در آمد که نمازگزارد و عجله داشت چرا که کار مهمی داشت. پیشنماز بعد از سوره فاتحه، شروع به خواندن سوره نوح کرد. چون گفت : " انا ارسلنا نوحاً" یعنی ما(خدا) نوح را فرستادیم؛ باقی آیه از یادش برفت و دچار فراموشی شد و سکوت او به طول انجامید. عرب را طاقت نیامد و گفت: یا ایها القاری اگر نوح نمیرود ، دیگری را بفرست و ما را انتظار مده.
استاد و طلاب شوخ
استاد: چرا حضرت محمد در...
طلاب: اللهم صلی علی محمد و ال محمد
استاد:بله افرین،خوب داشتم میگفتم چرا حضرت محمد...
طلاب:اللهم صلی علی محمد وال محمد
استاد:بله،چرا حضرت محمد
طلاب: اللهم صلی علی محمد وال محمد
استاد:لا اله الا الله،چرا ان حضرت...
طلاب: کدام حضرت؟
استاد:حضرت محمد
طلاب:اللهم صل علی محمد وال محمد!
ببخشید پی دی اف کامل کتاب (آیین شوخی و قوانین خوشی) تهیه شده؟
میشه لینکش رو بدید ؟ ( ببخشید وقت نمیکنم کل 50 صفحه رو بگردم ! )
قد مناره
احمقی نظرش به مناره ی مسجدی افتاد به رفیق احمق خود گفت : آن کسانی که این مناره را ساخته اند بسیار قد بلند بودند که مناره ی به این بلندی بنا کرده اند. رفیقش گفت : که ای جاهل ساکت باش هرگز کسی به بلندی این مناره نمی شود بلکه این مناره را روی زمین ساخته اند و بعد آن را برپا داشته اند.
کشکول منتظری یزدی، ص 160
عالم بی عملي در فیس بوک نوشته بود استفاده از فیلتر شکن شرعا حرام است. كسي نوشته بود شما با قندشکن اومدید فیس بوک؟!
حامی جان فیض بوک درست تره اینجا!! میان اسک دین رو فیلتر میکنناااا.... از ما گفتن بود! اونوقت باید برین ارشاد برای رفع فیلتر.....!!:khaneh:
كتاب حليه المتقين را از سايت اخلاق نت دانلود كنيد
فهرست مطالب
مقدمه
باب اول : در بيان آداب جامه : و كفش پوشيدن
باب دوم : در آداب حلى و زيور پوشيدن : مردان و زنان و سرمه كشيدن و در: آينه نظركردن و خضاب كردن
باب سوم : در آداب : خوردن و آشاميدن
باب چهارم : دربيان فضيلت تزويج و آداب : مجامعت و معاشرت زنان : و كيفيف تربيت فرزندان : و معاشرت ايشان
باب پنجم : دربيان آداب مسواك كردن و: شانه كردن و ناخن و شارب گرفتن : و سرتراشيدن و امثال آن
باب ششم : در آداب بوى خوش كردن : و گل بوئيدن و روغن ماليدن
باب هفتم : در آداب حمام رفتن و سر وبدن شستن و دارو كشيدن و آداب بعضى ازاغسال
باب هشتم : در آداب خواب رفتن و بيدار شدن و بيت الخلا رفتن
باب نهم : در آداب حجامت كردن و تنقيه و بعضى از ادويه و معالجه بعضى از امراض وذكر بعضى از ادعيه و احراز
باب دهم : در آداب معاشرت با مردم و حقوق اصناف ايشان
باب يازدهم : در آداب مجالس از سلام و مصافحه ومعانقه و بوسيدن و آداب عطسه كردن وآداب نشستن و برخاستن و صحبت داشتن و امثال اينها
باب دوازدهم درآداب خانه داخل شدن و بيرون رفتن .
باب سيزدهم : درآداب پياده رفتن و سوار شدن و بازار رفتن و تجارت وزراعت نمودن وچهار پايان نگاه داشتن
باب چهاردهم : در آداب سفر
خاتمه : دربيان بعضى از آداب متفرقه و فوايد نافعه
لطيفه
روزى عبدالرحمن جامى شعرى سرود:
شخصى به او گفت : اگر خرى پيدا شود، جامى به او گفت : پندارم توئى .
در حديث حسن از حضرت امام موسى عليه السلام منقول است در تقسير آيه كريمه خُذُوا زَينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِ مَسْجِدٍ يعنى بگيريد زينت خود را نزد هر مسجدى ، حضرت فرمود از اين زينت است شانه كردن پيش از هر نمازى .
مصداق هاي ديگر
پوشيدن لباس هاي خوب و تميز و روشن
عطر زدن
طلا و زيور زنان
شهيد مطهري رحمت الله عليه اين گونه بودند
يك نكته روان شناختي:
برداشت يك: وقت نماز است والدين با سر و وضع ژوليده بدون سجاده و جا نماز يا با جا نماز مچاله شده نيمه باز نماز مي خوانند
برداشت دوم: والدين قبل از اذان ذكر مي گويند زيرلب، و قرآن تلاوت مي كنند، خود را معطر مي كنند. مو را شانه مي زنند. لباس مناسب به تن مي كنند
از هر كدام فرزندان ما چه برداشتي مي كنند.
آيا برداشت دومي عظمت يك ملاقات را تداعي نمي كند. آيا كودك و خود نماز گزار ذهنيتش آماده تر نمي شود و...
امام زمان يه خواهش
دعا كن خدا ما را از نماز گزاران قرار دهد
همان دعاي ظهر عاشوراي امام حسين براي فردي كه ياد اور اذان شد
[FONT=B Morvarid]قهقهه در نماز
[FONT=B Mitra]سؤال:[FONT=B Mitra]آیا قهقهه بی اختیاری نماز را باطل میکند؟
[FONT=B Mitra]پاسخ: [FONT=B Mitra]پنجمين چيزى كه نماز را باطل میکند خنديدن به قهقهه است هرچند كه از روى اضطرار باشد. بله اگر فراموش كرده باشد كه در نماز است عيبى ندارد همچنانكه تبسم كردن حتى عمديش ضررى به نماز نمیزند و قهقهه عبارت است از خنديدن با صداى بريده بريده و نزدیکتر به احتياط آن است كه بگوئيم خنده با صوت نيز همين حكم را دارد هرچند قهقهه نباشد و اگر مكلف در حال نماز خندهای كند كه اگر جلو آن را نگيرد هم صدا دارد و هم قهقهه چون خنده دلش را پر كرده ولكن او نمیگذارد رها شود و در نتيجه صورتش سرخ شده و بدنش مرتعش میشود در اين صورت اگر باعث بر هم خوردن صوت نماز نشود اشكال ندارد.[FONT=Calibri][1]
[FONT=B Mitra][FONT=Calibri][1] . امام خمینی، ترجمه تحریرالوسیله ج 1، کتاب صلاه.
لطيفه
روزى مجمعى آراسته شد و در آن جمعى نشسته، رباخور رياكاري:Graphic (10): از آنان كه بر صدر مجلس نشسته بود، آغاز نصيحت و موعظه كرد، در اثناى گفتگو گفت كه به جان آمدم، از بس كه زحمت كشيدم و كار كردم و شكم خورد. :Graphic (41):
يكى از حاضرين:looti: كه در پايين مجلس نشسته بود، گفت: آقاى من، حالا مدتى امر را بر عكس گذشته كنيد، گفت: چه كنم؟
گفت: شكم كار بكند و شما بخوريد.
:Graphic (18):
[FONT=B Morvarid]پوشیدن کلاه گیس
[FONT=B Mitra]سؤال: [FONT=B Mitra]آيا استفاده از كلاهگيس به جاى روسرى، در مجالس عروسى كفايت مىكند؟
[FONT=B Mitra]آيات عظام امام خمينى، خامنهاى و فاضل: [FONT=B Mitra]استفاده از آن اشكال ندارد؛ ولى بنابر احتياط واجب، بايد كلاهگيس را از نامحرم پوشاند.
[FONT=B Mitra]آيات عظام سيستانى، صافى، مكارم و نورى: [FONT=B Mitra]استفاده از آن اشكال ندارد؛ ولى كلاهگيس خود يك نوع زينت است و بايد از نامحرم پوشانده شود.
[FONT=B Mitra]آيت الله بهجت و آيت الله وحيد: [FONT=B Mitra]استفاده از آن اشكال ندارد؛ ولى در برابر نامحرم اگر باعث مفسده شود، جايز نيست.
[FONT=B Mitra]آيت الله تبريزى: [FONT=B Mitra]استفاده از آن اشكال ندارد؛ ولى اگر زينت محسوب شود، پوشاندن آن از نامحرم واجب است.[FONT=Calibri][1]
[FONT=Calibri][1] . آيت الله فاضل و امام خمينى، تعليقات علىالعروة،(الستر)، م1 و دفتر: آيت الله خامنهاى؛آيت الله نورى، استفتاءات، ج2، س670؛ آيت الله سيستانى، [FONT=Calibri]sistani.org، (زينت)، س14؛ آيت الله مكارم، استفتاءات،ج1، س137؛ آيت الله تبريزى، صراطالنجاة، ج5، س1276 و دفتر: آيت الله صافى؛ دفتر: آيت الله وحيد و آيت الله بهجت؛ دفتر: آيت الله تبريزى. (احكام ازدواج، سيدمجتبي حسيني، ص106.
اگر
:Graphic (15):
اگر غربي ها ماهي به نام مهماني خدا(رمضان) داشتند
اگر ماهي به نام بهار اول(ربيع الاول: ازدواج پيامبر با حضرت خديجه و ولادت پيامبر مهرباني)
و اگر ماهي به نام بهار دوم(ربيع الثاني) داشتند
اگر شبي به نام شب آرزوها (ليله الرغائب در نيمه رجب)داشتند:Graphic (55)::taghdim::dokhtari::khandeh::keik::kaf::hadyeh:
اگر عيد فطر داشتند
اگر عيد قربان داشتند
اگر غسل هاي مستحبي
اگر فرهنگ وليمه دادن و افطاري دادن داشتند :Graphic (24):
اگر فرهنگ يتيم و فقيرنوازي عيد فطر با شريك كردن آنها در شادي ها:Graphic (10)::Graphic (16)::madar: داشتند
.....
با جشن و شادي و... خودشون را مي كشتند
به نظر اين بنده سرپا تقصر مي رسه
اگر كسي بتونه شادي ها، رخصت ها و فرصت هاي دين را برجسته كنه
خدمت بزرگي به اهل بيت كرده است و ان شاالله دست شون را مي گيرند
حتي با نوشتن يك حديث مرتبط
با ساخت يك تصوير و طرح جذاب
با نشان دادن سنت هاي خوب در حاشيه
با نمودار
با گفتار
با نوشتن
با هنر
و....
تأخیر پرداخت حقوق و استرس در زندگی ( نامردی مسئولان در محیط کار)
سئوال: کار رسمی ندارم و هر شرکتی که برای کار میروم برای فرار از بیمه و دادن برخی مزایا چند ماه میرویم دوباره میگویند نیرو نیاز نداریم. اغلب این شرکتها سه ماه اول به ما حقوق نمیدهند و با پول من و امثال من تجارت میکنند. آیا این درست است من و زن و بچهام برای کاری که انجام دادهام حقوقی نگیرم و آن وقت فردی برای رشد خودش حقوق چند ماه من و امثال من را ندهد و سرمایه کاری خودش کند؟
1- آیا تأخیر در دادن حق و مزد کارگر و کارمند که همراه با استرس زیاد بر خانوادههای آنها است و خواب و خوراک آنها را مختل میکند، گناه نیست؟
2- آیا آنها نباید بعد از تأخیر حقوق جبران کنند؟
3- آیا مسئول شرکت به دلیل این که من مجبورم رو بزنم و از دیگران قرض بگیرم مدیون من نیست؟
4- اگر مسئولان این شرکت با حقوق این کارگران حج و زیارت بروند قبول است؟و آیا حکومت اسلامی نباید با بازرسی حقوق قشر آسیب پذیر را از این افراد خون آشام بگیرد؟
5- ما شکایت میکنیم ولی حاصل آن بیکار شدن ما است اگر مسئولی به دلیل سهلانگاری سبب فشار مالی بر این خانوادهها شود ضامن فشارهای روحی آنها نیست؟
6-آیا به من و امثال من که اهل کار وآبرومند هستیم ولی گیر انسانهای نامرد افتادهایم و مخارج سالمان را نداریم خمس یا زکات تعلق نمیگیرد؟
آیتالله خامنهای: ج3و1) بدهکار در اولین فرصت ممکن باید بدهى خود را بپردازد.
ج2) در صورت تأخیر در پرداخت بدهى، بنابر احتیاط واجب باید مصالحه کنند.
ج4) استفاده از اموال دیگران بدون رضایت مالک در اعمال واجب شرعى که نیاز به قصد قربت دارد، موجب بطلان عمل و ضمان است.[1]
آیتالله مکارم شیرازی: 1و2و3- باید حقوق کارگر داده شود و الا مدیون هستند.
4- در فرض سوال باطل است.
5- مشکل خود را باید از طریق مجاری قانونی پیگیری کنید تا رسیدگی شود.
6- اگر نیازمند باشید میتوانید زکات بگیرید.[2]
آیتالله فاضل لنکرانی: استخدام کارمند برای شرکتها شرعا اجباری نیست؛ اگر صاحب شرکت کارمند نیاز نداشته باشد کسی نمیتواند انها را وادار کند که حتما کارمند استخدام کنند.واگر شرکت کسی را استخدام کند واز اول با کارمند قرار داد کند که درصورتی کارمند را استخدام میکند که سه ماه اول به کارمند حقوق ندهد و بعد از سه ماه حقوق انها را با تاخیر بدهد یا قرار داد کند که سه ماه درسه ماه حقوق کارمند را میدهد و کارمند هم قبول کند و استخدام شود. تاخیر پرداخت حقوق به مقداری که درقرار داد ذکر شده برای شرکت شرعا اشکال ندارد و صاحب شرکت مدیون کسی نیست و حج وزیارت شان هم قبول است. اما اگر قرار داد نکند ولی تاخیر درپرداخت حقوق کارمند داشته باشند حرام است و هرمقداری که تاخیر در پرداخت حقوق کارمند داشته باشند نسبت به حق کارمند مدیون هستند و اگر از طریق پول کارمند درامد داشته باشد درامدش حرام است واگر بایان درامد حرام حج وزیارت برود قبول نیست. حکومت اسلامی وظیفه ومسئولیت سنگینی درقبال افراد بی بضاعت و کم توان جامعه را دارد منتها حکومت اسلامی نیز فعلا ان قدرگرفتار مشکلات دیگر میباشد که قدرت رسیدگی برانجام تمام اموررا ندارند.[3]
...........................................
منبع:http://zndgiearam.persianblog.ir/post/1362/ و قوانین شوخی و آیین خوشی, محمدعلی قدیری و محمدحسین قدیری, ص300؛ [1] . استفتا نگارنده از سایت آیتالله خامنهای، شماره استفتاء: 283258، تاریخ دریافت پاسخ از سایت 6/9/1391.؛[2] . استفتا نگارنده از سایت آیتالله مکارم شیرازی، کد ثبت 85_30_07_91، تاریخ دریافت پاسخ از سایت 1/8/1391.؛[3] . استفتاء مؤلف از دفتر آیت الله فاضل لنکرانی، کد ثبت سؤال: 48581، تاریخ دریافت پاسخ 4/10/1391.
از نظر اسلام حق نداريم براي خوشي خود ديگران را ناخوش كنيم.
حمایت دین از کارگر و تنفر دین از کارفرمای زالو صفت(استفای فقهی)
تخلف مسئولان ادارة کار
سؤال: اگر مسئولان ادارة کار که وظیفه دارند از حقوق کارگر و کارمند حمایت کنند به دلیل سهل انگاری یا تبانی با شرکتهای خصوصی(رشوه و...) به وظیفه خود عمل نکنند
1- آیا مدیون ضایع شدن حقوق کارمندان توسط شرکتها نیستند؟
2-آیا نسبت به فشاری مالی شدیدی که به همسر و فرزندان میآید نیستند؟
3-حقوقی که این مسئولان دریافت میکنند حلال است؟
4- رشوه و مزایا که میگیرند چطور؟
5- آیا مسئولان رده بالا که بر کار این مسئولان نظارت ندارند مقصر و گناهکار و ضامن نیستند؟
مکارم شیرازی: ضایع کردن حقوق محترم هر انسانی ضمانآور است و آنانی که عمداً یا سهواً حقی را ضایع میکنند باید نزد پروردگار متعال پاسخگو باشند؛ و آنان که برای کاری حقوق میگیرند، اما به وظایف محوله خود عمل نمیکنند نیز ضامن هستند.[1]
فاضل لنکرانی: مسئولان اداره کار اگر نسبت به حقوق شرعی کارمندان شرکتها و کارخانجات سهل انگاری کنند مسئول هستند و اگر نعوذ با لله با شرکت تبانی کنند و رشوه بگیرند و حق کارمندان را پایمال کنند. نسبت به ضایع کردن حقوق کارمندان مسئولاند و درقیامت باید پاسخ گوی کارمندان باشند و پولی که بابت رشوه از کارمندان میگیرند حرام است و حقوقی که دربرابر اموری که مسئولیت کاریشان را ادا نمیکنند میگیرند نیز حرام میباشد.[2]
.............................................
منبعhttp://zndgiearam.persianblog.ir/post/1361/؛: قوانین شوخی و آیین خوشی, محمدحسین قدیری, ص300
؛[1] . استفتا مؤلف از دفتر آیتالله مکارم شیرازی، کد ثبت0_02_08_91، تاریخ دریافت پاسخ از سایت 2/8/1391؛[2] . استفتاء مؤلف از دفتر آیت الله فاضل لنکرانی، کد ثبت سؤال: 48581، تاریخ دریافت پاسخ 4/10/1391؛
يادش بخير
صمصام روحاني شوخ را مي گويم
كدوم صمصام اين همه وقت من داشتم قصه حسن كرد مي خوندم براتون
تازه ميگه ليلي زنه:Nishkhand:
ليلي برا خودش مردي بود
خب صمصام را رجوع كنيد به نرم افزار شوخ طبعي ها و حكايات طلبگي
كجا
بابا سر برگ سايت قسمت نرم افزارها
داشتم مي گفتم
اعصاب برامون نمي ذاريد
چي مي گفتم؟
ها مي گفتم سر برگ...نه اين را كه گفتم لااله ....
الاالله
داشتم مي گفتم خدا رحمت كنه صمصام رو
با زور ميكرفن را گفت در محرم و جلوي دسته ايستاد و گفت مي خوام خير مقدم به عزا دارها بگم
بعد عده اي را با گفتن كلمات خطاب قرار داد و گفت:
حسینه تظاهر در شهر نفاق
حسین چراغ هدایت است تا ما در هر زمان آمپر بصیرتمان دقیق کار کند و در هر مکان نادانسته در لشکر باطل کربلایی برپا نکنیم.
امروز در اداره ای عمر سعد از نوکر رجوع هایش (نه ارباب رجوع)رشوه های کلان می گرفت ، در سازمانی ابن زیاد توافق نامه رانت خوری با یزید امضا می کرد و در دادگاهی شمر از جانی حق السکوت می گرفت، حرمله در بیمارستان اطفال پول زیر میزی می گرفت و سنان در روزنامه با قلمش خیمه های عفاف آتش می زد.
و امشب در «حسینه تظاهر» در «شهر نفاق» با دو چشم خود دیدم که عمر سعد مرثیه غنایی می خواند، زمانی اشک می ریخت و گاهی پایکوبی می کرد، شمر و سربازانش زیر پرچم امام حسین-ع- سینه می زندند، ابن زیاد کنار نیزه ای که دست قلم شده عباس برفرازش بود، قرآن می خواند، یزید با جام شکسته شراب بر سر خود و کودک خردسالش قمه می زدند و سنان هنگام شنیدن به آتش کشیده شدن خیمه های امام حسین-ع- واضطراب زینب برای حجابش اشک تمساح می ریخت.1
1.محمدحسين قديري، خانه خوبان، دي ماه 89، شماره 27.
اينه هاش
ღ دانلود نرم افزار «شوخ طبعيها و حكايات طلبگي» ღ⋱ (ويرايش دوم)
نظر سنجي : لطفا در نظر سنجي بالاي اين تاپيك هم مشاركت بفرماييد.
هزينه دريافت اين نرم افزار : هديه 3 صلوات جهت تعجيل در فرج امام زمان(عج) - التماس دعا:Gol:
[center]
يكی از شاگردان بزرگوار شيخ گفت:
فرزند دو سالهام - كه اكنون حدود چهل سال دارد - در منزل ادرار كرده بود
و ماردش چنان او را زد كه نزديك بود نفس بچه بند بيايد.
خانم پس از يك ساعت تب كرد، تب شديدی كه به پزشك مراجعه كرديم
و در شرايط اقتصادی آن روز شصت تومان پول نسخه و دارو شد،
ولی تب قطع نشد، بلكه شديدتر شد.
مجدداً به پزشك مراجعه كرديم
و اين بار چهل تومان بابت هزينه درمان پرداخت كرديم كه در آن روزگار برايم سنگين بود.
باری، شب هنگام جناب شيخ را در ماشين سوار كردم تا به جلسه برويم
همسرم نيز در ماشين بود،
جناب شيخ كه سوار شد، اشاره به خانم كردم و گفتم:
والده بچههاست، تب كرده، دكتر هم برديم ولی تب او قطع نمیشود.
شيخ نگاهی كرد و خطاب به همسرم فرمود:
« بچه را كه آن طور نمیزنند،
استغفار كن، از بچه دلجويی كن و چيزی برايش بخر، خوب میشود. »
چنين كرديم تب او قطع شد!.
[/center]
[center]
يكی از فرزندان شيخ نقل میكند:
مهندسی بود بساز و بفروش، يكصد دستگاه ساختمان ساخته بود
ولی به دليل بدهكاری زياد، شرايط اقتصادی بدی داشت،
حكم جلبش را گرفته بودند.
به منزل پدرم آمد و گفت نمیتوانم به خانهام بروم،
خود را پنهان میكنم تا كسی مرا نبيند.
شيخ با يك توجه فرمود:
« برو خواهرت را راضی كن »!
مهندس گفت: خواهرم راضی است،
شيخ فرمود: « نه! »
مهندسی تأملی كرد و گفت:
بله وقتی پدرم از دنيا رفت ارثيهای به ما رسيد،
هزار و پانصد تومان سهم او میشد، يادم آمد كه ندادهام.
رفت و برگشت و گفت:
پنج هزار تومان دادم به خواهرم و رضايتش را گرفتم.
پدرم سكوت كرد و پس از توجهی فرمود:
« میگويد: هنوز راضی نشده ... خواهرت خانه دارد؟ »
مهندس گفت: نه، اجاره نشين است.
فرمود:
« برو يكی از بهترين خانههايی را كه ساختهای را
به نامش كن و به او بده بعد بيا ببينم چكار میشود كرد. »
مهندس گفت: جناب شيخ ما دو شريك هستيم چگونه میتوانم؟
شيخ فرمود:
« بيش از اين عقلم نمی رسد، چون اين بنده خدا هنوز راضی نشده است. »
بالاخره آن شخص رفت و يكی از آن خانهها را به نام خواهرش كرد
و اثاثيه او را در آن خانه گذاشت و برگشت.
شيخ فرمود: « حالا درست شد. »[/center]
[/size][/color]
[center]
در منزل يكی از ارادتمندان شيخ،
چند نفر از اداره دارايی خدمت ايشان میرسند.
يكی از آنها اظهار میدارد كه بدنم مبتلا به خارش شده و خوب نمیشود؟
شيخ پس از توجهی فرمود:
« زن علويهای را اذيت كردهای. »
آن شخص گفت:
آخر اينها آمدهاند پشت ميز نشستهاند بافتنی میبافند،
تا حرفی هم به آنها میزنيم گريه میكنند!
معلوم شد كه آن زن علويه در اداره آنها شاغل بوده
و او با گفتار خود آن زن را آزرده است.
شيخ فرمود:
« تا او راضی نشود، بدن شما بهبود نمیيابد. »
مشابه اين داستان را يكی ديگر از شاگردان شيخ نقل كردهاست.
او میگويد: در حياط منزل يكی از دوستان در حضور شيخ نشسته بوديم.
يك صاحب منصب دولتی هم كه در جلسه شيخ شركت میكرد نشسته بود.
او كه به دليل بيماری پايش را دراز كرده بود رو به شيخ كرد و گفت:
جناب شيخ! من مدتی است به اين پا درد مبتلا شدهام
سه سال است هر كاری میكنم نتيجه ندارد و داروها كار ساز نيست؟
شيخ مطابق شيوه هميشگی از حاضران خواست يك سوره حمد بخوانند،
آنگاه توجهی كرد و فرمود:
« اين درد پای شما از آن روز پيدا شد كه
زن ماشين نويسی را به دليل اين كه نامه را بد ماشين كردهاست
توبیخ كردی و سر او داد زدی، او زنی علويه بود، دلش شكست و گريه كرد.
اكنون بايد بروی و او را پيدا كنی و از او دلجويی كنی تا پايت درمان شود. »
آن مرد گفت:
راست میگويی، آن خانم ماشيننويس اداره بود كه من سرش داد كشيدم و اشكهايش درآمد.
منبع: كيمياي محبت شرح حال شيخ رجبعلي خياط، ، محمدي ري شهري
[/center]
[FONT=Verdana]
[FONT=Verdana]« در ايام جوانی ( حدود 23 سالگی ) دختری رعنا و زيبا از بستگان،
دلباخته من شد و سرانجام در خانهای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم:
« رجبعلی! خدا میتواند تو را خيلی امتحان كند،
بيا يك بار تو خدا را امتحان كن!
و از اين حرام آماده و لذت بخش به خاطر خدا صرف نظر كن.
سپس به خداوند عرضه داشتم:
[CENTER]
« خدايا! من اين گناه را برای تو ترك میكنم، تو هم مرا برای خودت تربيت كن.»»
آنگاه دليرانه، همچون يوسف (ع) در برابر گناه مقاومت میكند و


[/CENTER]
از آلوده شدن دامن به گناه اجتناب میورزد و به سرعت از دام خطر میگريزد.
اين كف نفس و پرهيز از گناه، موجب بصيرت و بينايی او میگردد.
ديده برزخی او باز میشود و آن چه را كه ديگران نمیديدند و نمی شنيدند، میبيند و میشنود.
به طوری كه چون از خانه خود بيرون میآيد،
بعضی از افراد را بهصورت واقعی خود میبيند و برخی اسرار برای او كشف میشود.
فهرست
بخش اول : نكات مقدّماتى
شرط اول - اين كه شير، پس از ازدواج باشد
پروفسور آرتور آربری که یکی از مترجمان مشهور قرآن به زبان انگلیسی است، می گوید: زمانی که به پایان ترجمه قرآن نزدیک می شدم، سخت در پریشانی به سر می بردم; اما قرآن آنچنان آرامش خاطری به من می بخشید که برای همیشه به خاطر خواهم داشت . من در حالی که مسلمان نیستم، قرآن را خواندم تا آن را درک کنم و به تلاوت آن گوش دادم تا مجذوب آهنگ های نافذ و مرتعش کننده اش شوم و تحت تاثیر آهنگش قرار گیرم و به کیفیتی که مسلمانان واقعی و نخستین داشتند، نزدیک گردم تا آن را بفهمم .
زنـــدگـی بـا خنـده کامــل می شود :khandeh!: شـادی ها از خنده حاصل می شود
هر غمـی با خـنده باطــل می شود :khandeh!: هر خُلی با خنــده عاقــل می شود
خنــده زیبــا و قشنــگ و دلرباست
خنده بر هر درد بی درمان دواست
خـــنـده کـــــــن بر آنکه جیبش خالی است :khandeh!: یـــا برآنــکه کــار او مـــاس مالی است
کاپشنش ارزان و جنسش عالی است :khandeh!: لاغــــر و ریشش شبیــه شالی است
خنده می کن، خنده کردن کار ماست
خنده بر هــــر درد بی درمــان دواست
خنده کــردن بــهتر از گرییدن است :khandeh!: گریه کــردن بــدتر از خندیدن است
چون که دیدن بهتر از نادیدن است :khandeh!: یـــــا نفهمیدن به از فهمیدن است
خندهمی کن خنده کردن بی بهاست
خنده بر هر درد بی درمــــــان دواست
خنده کن با ما و بی ما خنده کن :khandeh!: بــا گلی خانوم و سیما خنده کن
بــا علی آقـــــا و نیـــما خنده کن :khandeh!: توی گرمــا توی سرمــا خنده کن
خنده می کن خنده اکسیر شفاست
خنده بر هر درد بی درمــــان دواست
خنده کن ایـنجا و آنجــا خنده کن :khandeh!: خنده از عمق دلت چون بنده کن
هی بخند و غصه را شرمنده کن :khandeh!: لحـظـه را از خنـده ها آ کنده کن
زنـــدگـی بـا خنـده کامــل می شود :khandeh!: شـادی ها از خنده حاصل می شود
هر غمـی با خـنده باطــل می شود :khandeh!: هر خُلی با خنــده عاقــل می شود
خنــده زیبــا و قشنــگ و دلرباست
خنده بر هر درد بی درمان دواست
خـــنـده کـــــــن بر آنکه جیبش خالی است :khandeh!: یـــا برآنــکه کــار او مـــاس مالی است
کاپشنش ارزان و جنسش عالی است :khandeh!: لاغــــر و ریشش شبیــه شالی است
خنده می کن، خنده کردن کار ماست
خنده بر هــــر درد بی درمــان دواست
خنده کــردن بــهتر از گرییدن است :khandeh!: گریه کــردن بــدتر از خندیدن است
چون که دیدن بهتر از نادیدن است :khandeh!: یـــــا نفهمیدن به از فهمیدن است
خنده می کن خنده کردن بی بهاست
خنده بر هر درد بی درمــــــان دواست
خنده کن با ما و بی ما خنده کن :khandeh!: بــا گلی خانوم و سیما خنده کن
بــا علی آقـــــا و نیـــما خنده کن :khandeh!: توی گرمــا توی سرمــا خنده کن
خنده می کن خنده اکسیر شفاست
خنده بر هر درد بی درمــــان دواست
خنده کن ایـنجا و آنجــا خنده کن :khandeh!: خنده از عمق دلت چون بنده کن
هی بخند و غصه را شرمنده کن :khandeh!: لحـظـه را از خنـده ها آ کنده کن
خنده می کن خنده بهتر از طلاست
خنده بر هر درد بی درمــان دواست
خنـده کـــن در جـسمت ار بیماری است :khandeh!: یـــا که کـــارت روز و شـب بیکاری است
کار چشمت شب به شب بیداری است :khandeh!: یــا کــه دختـر خــالـه ات سیگاری است
خنده می کن خنده بر این ها رواست
خنده بر هر درد بی درمـــــان دواست
خنده بر آنــان و بر اینــان نما :khandeh!: خنده بر خُردان و بر پیران نما
خنده بر وضعیت ایـــــران نما :khandeh!: گریـــه بر اندوه مسکیـنان ما
خنده کن گر روزی ات باد ِ هواست
خنده بر هر درد بی درمان دواست
خنده خنده، بی نهــایت خنده کن :khandeh!: اندکی هــم با درایــــت خنده کن
لحظه ای بر گریه هایت خنده کن :khandeh!: از تـــه دل بــا رضـایـــت خنده کن
خنده میگن بهترین ِ نغمه هــاست
خنده بر هر درد بی درمان دواست
خنده کن بر هر که بی ایمان شده :khandeh!: همنـشــیـن و یــار بی دینـان شده
یـــار آنــــان، دشـمــن ایـنـان شده :khandeh!: کار و بارش سکه، از سیمان شده
خنده می کن خنده کردن با صفاست
خنده بر هر درد بی درمــــان دواست
ول کـــــن ایــــنهـا را و بـر آنــهـــا بخند :khandeh!: یـــک دو مثــقــال هــم بر آمریــکا بخند
انـــــدکـی بــر انــگلیــســی هــا بخند :khandeh!: یک کمی بر Russian و بر China بخند*
خنده می کن خنده بر غم ها بلاست
خنده بر هر درد بی درمـــــان دواست
خنده ای کن تو به حــــال زار ما :khandeh!: خـنده ای بر قــــلـــب بی آزار ما
خند ه ای بر حـــــال این بازار ما :khandeh!: خنده ای بر گریــــه ی زار زار ما
خنده می کن خنده از لطف خداست
خنده بر هر درد بی درمــــان دواست
خنده ای را هم به حـال خود بکن :khandeh!: خنده ای هم بهر وضـــــع مد بکن
خنده را در هر زمــان گر شد بکن :khandeh!: مثل مرغــــــان اندکی قد قد بکن
خنده می کن، گریه کردن نارواست
خنده بر هر درد بی درمــان دواست
خنده کن بر عالــــمان بی عمل :khandeh!: خنده کن بر جنگ صفین و جمل
خنده کن در بــــرج جوزا و حمل :khandeh!: خنده کن بر دانــه و زخم و دمل
خنده مـــال خوشـــگلا و بدگلاست
خنده بر هر در بی درمـــان دواست
خنده کـــن بـــر شــــاعـــران پر ادا :khandeh!: خنده بر آن ریـــش و موی و آن ردا
شعر بی معنا و این سان سرصدا! :khandeh!: خنده بر یک یک نـــما، هر یک جدا
خنده کردن از نخــندیدن سواست!
خنده بر هر درد بی درمان دواست
خنده ات نـــاجــــور و نـامیزان بُوَد :khandeh!: چون گهـی افتان و گه خیزان بود
چشمت از این خنده نم ریزان بود :khandeh!: چیـــز ت از آن بیـــنــی آویزان بود
خنده در جمع است و تنهایی خطاست
خنده بر هر درد بی درمـــــــان دواست
خنده ی ما و شــما یکسان شده :khandeh!: خنده کـــــردن یکمی آسان شده
مش رجب راننده ی نیسان شده :khandeh!: قافـــیه اینجا گمانم "سان" شده
خنده جایش توی هر صحن و سراست
خنده بر هر درد بی درمـــــــان دواست
خنده می کن خنده هـای ناز و خوب :khandeh!: خنده می کن از ســـــحرگه تا غروب
خنده ای بر شـرق و بر غرب و جنوب :khandeh!: خنده کن بر پشـــــمک و بر آب جوب
خنده مــــــال بانــــوا و بیــــنواست
خنده بر هر درد بی درمان دواست
مرتضی خـــــان ِ خدادادی تویی :khandeh!: بـــــاعث خندیدن و شادی تویی
بلبل خوشخـــــــوان آزادی تویی :khandeh!: از طــــرفــــداران دامــادی تویی
خنده کــــار آدمــــای باصـــــفاست
خنده بر هر درد بی درمان دواست
بس کنم چون قـــــافیه تنگ آمده :khandeh!: زیر شــــصت پای من سنگ آمده
هر چی سنگه مال هر لنگ آمده :khandeh!: خنده ســـمت گریه بر جنگ آمده
شعرکم تقدیم ِ هر کی با خداست
خنده بر هر درد بی درمران دواست
در تحقيقات جامعي كشف شد:
سرعت حلزون قطع نخاع شده، 15% بيشتر از اينترنت در ايران است.
پشيناني اي دي اس ال حا نگيم كجا بهتره چون ممكنه مخابرات بهش بربخوره
تماس مي گيريم ميگه شما نفر 30 گاهي هم 25 گاهي هم 20 ليست انتظار هستيد. بهش ميگم اين وضع مناسبي نيست. خب قيمت را بالا مي بريد ولي خدمات صفر؟!
دست روي دل دردمندمون نذاريد 118 هم همين آش است و همين كاسه. خدا نكنه كسي بيمار اورژانسي داشته باشه.
اگه با یه نفر شوخی کنیم و بعد طرف شروع کنه به شوخی فحش دادن و بعد خندیدن
و اگه ما باز به شوخی ادامه بدیم گناه کردیم؟
سلام
خب اگر ما تحريك كننده يا تأييد و تقويت كننده او باشيم به همان اندازه در خطاي او سهيم هستيم.
مديريت روابط( حتي شوخي و...) ديگران با ما خودمون هستيم
موفق باشيد
[FONT=Mj_Tunisia]مژده الهی
[FONT=Mj_Tunisia]در زمان رسول اکرم (ص) شخصی بسیار زشت رو و بدقیافه به نام ذوالنّمره زندگی می کرد.[FONT="][1][FONT=Mj_Tunisia]روزی خدمت پیامبر(ص) رسید و عرض کرد: یا رسول الله! خداوند چه مسائلی را بر من واجب کرده است؟[FONT="]
[FONT=Mj_Tunisia]حضرت به او فرمود: خداوند، هفده رکعت نماز در هر شبانه روز، روزه ماه رمضان، حج خانه ی خدا (با شرایط آن، مانند داشتن امکانات مالی) و زکات را بر تو واجب کرده است. سپس حضرت شرح کاملی درباره واجبات او بیان کرد[FONT="].
[FONT=Mj_Tunisia]آن شخص عرض کرد: به آن خدایی که تو را به حق مبعوث کرده است، جز واجبات کار دیگری انجام نخواهم داد. پیامبر اسلام(ص) به او فرمود: چرا ای ذوالنّمره؟[FONT="]!
[FONT=Mj_Tunisia]عرض کرد: برای این که مرا این گونه زشت و بدقیافه آفریده است! در این هنگام جبرئیل(ع) نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله! پروردگار می فرماید: «از طرف من ذوالنمره را سلام برسان و به او بگو: «آیا نمی خواهی خدا تو را در قیامت به زیبایی و وجاهت جبرئیل(ع) قرار داده و به این صورت تو را محشور گرداند؟[FONT="]![FONT=Mj_Tunisia]»[FONT="]
[FONT=Mj_Tunisia]پیامبر اکرم(ص) وقتی مژده ی الهی را به وسیله جبرئیل به او رساند، عرض کرد[FONT="]:
[FONT=Mj_Tunisia]خدایا! خشنود شدم، «یا ربِّ فوعزَّتِک لأیدنک حتَّی ترضی»؛ پروردگارا! به عزتت سوگند، من هم در مقابل، آن قدر عمل نیکو و شایسته انجام بدهم تا تو راضی شوی[FONT="].[FONT=Mj_Tunisia]»
[FONT=Mj_Tunisia]خدا گر زحکمت ببند دری
[FONT=Mj_Tunisia]به رحمت گشاید در دیگری
[FONT="][1] [FONT="].[FONT="]نمره، در لغت به معنای لکه صورت است که هم رنگ آن نمی باشد.
راستی اگر همه خوشگل بودن خوشگلی معنایی نداشت ها بنابراین باید خوشگل ها ماهیانه ای برای بدگل ها در نظر بگیرند.
خواجه حافظ میگه
نصاب حسن در حد کمال است
زکاتم ده که مسکین و فقیر م
خوشگلی دنیا
به تبی
و مال و منال دنیا
به شبی
بند است.
??؟؟؟
آخه چرا ؟؟؟؟؟
آخه چرا ؟؟؟؟؟ مگه نمی گویید
آخه چرا ؟؟؟؟؟ مگه نمی گویید خدامهربونه
آخه چرا ؟؟؟؟؟ مگه نمی گویید خدامهربونه
آخه چرا ؟؟؟؟؟ مگه نمی گویید خدامهربونه
آخه چرا ؟؟؟؟؟ مگه نمی گویید خدامهربونه
آخه چرا ؟؟؟؟؟ مگه نمی گویید خدامهربونه
آخه چرا ؟؟؟؟؟ مگه نمی گویید خدامهربونه
آخه چرا ؟؟؟؟؟ مگه نمی گویید
آخه چرا ؟؟؟؟؟ مگه
آخه چرا ؟؟؟؟؟
آخه چرا ؟؟؟؟؟ مگه نمی گویید خدامهربونه
آخه چرا ؟؟؟؟؟ مگه نمی گویید خدامهربونه
آخه چرا ؟؟؟؟؟ مگه نمی گویید خدامهربونه
آخه چرا ؟؟؟؟؟ مگه نمی گویید خدامهربونه
آخه چرا ؟؟؟؟؟ مگه نمی گویید خدامهربونه
ائمه فرمودند ما به یاد شما هستیم
به تب شما هم تب می کنیم در سختی ها برای تان دعا می کنیم
[FONT=times new roman,times,serif]
کلیک کنید و نمودارها را ببینید
1- پرخوری و روی آوردن به تنقلات و خوراکی ها، عیاشی،و.. در بسیاری موارد برای فرار از تنهایی و اضطراب و احساس بی هدفی و پوچی است.
2- اگر احساس پوچی داریم باید برای اساسی ترین سئوالات زندگی پاسخ قانع کننده بیابیم. از زندگی یکنواخت فرار کنیم و برنامه داشته باشیم.
3- برای مقابله با احساس تنهایی و اضطراب افراد دو روش دارند
الف: هیجان مدار: گریه، پرخوری، بی قراری، پناه بردن سیگار، عیاشی و...
ب: مسأله مدار: تغییر شناخت های خطا و نامعقول، برنامه ریزی و فرار از وقت خالی، تفریح جهت دار. مطالعه، دیدن فیلم های مفید
بهترین وجه جمع کردن بین هیجان مداری و مسأله مداری با تأکید بیشتر بر مسأله مداری است. در هیجان مداری انس با دوستان خوب، زیارت اماکن مقدس رفتن، خواندن دعا و ذکر گفتن و...است.
4- برای پرهیز از پرخوری از کنترل محرک کمک بگیرید. خلوت و تنهایی خود را با برنامه مفید هنری و...پرکنید و مواد خوراکی را از دسترس دور کنید.
5..
شادابی چهره و کم خوری
پیامبر اعظم (ص) حکایتی نقل فرمودند به این شرح((برادرم عیسی (ع) از شهری می گذشت که دو نفر زن و مرد را دید که بر سر هم فریاد می کشند!حضرت فرمود چه شده است؟
مرد گفت: ای پیامبر خدا ایشان همسر من است و او را مشکلی نیست زنی درستکار است، اما دارم از او جدا می شوم.
حضرت فرمود: چرا؟
مرد گفت:بی آنکه کهنسال شود، چهره اش از طراوت افتاده است.
حضرت گفت: ای زن می خواهی چهره ات پر طراوت شود.
زن گفت: بله ای پیامبر،
حضرت فرمودند:چون غذا می خوری از سیر شدن حذر کن.
آن زن چنان کرد و دیگر بار چهره اش طراوت یافت.
علل الشرایع، ص ٤٩٧