مشاعره عرفاني

تب‌های اولیه

1521 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی
خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصودست
بدین راه و روش میرو که به دلدار پیوندی

یارب آن زاهد خودبین که بجز عیب ندید

دود آهیش در آیینه ادراک انداز

زان سوي او چندان كرم زين سو خلاف و بيش و كم
زان سوي او چندان نعم زين سو ي تو چندين خطا

آشنایان ره عشق درین بحر عمیق

غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده

هزار بادیه سهل است با وجود تو رفتن
وگر خلاف کنم سعدیا به سوی تو باشم


مردم درین فراق و در آن پرده راه نیست

یا هست و پرده دار نشانم نمی دهد

دیدم همه را پیش رخت، راکع و ساجد
در میکده، رهبانم و در صومعه، عابد
گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را می‌طلبم خانه به خانه

هین خمش کن خار هستی را ز پای دل بکن

تا ببینی در درون خویشتن گلزارها

آن دم تو را او مي كشد تا وارهاند مر تو را
از جرم ترسان مي شوي و ز چاره پرسان مي شوي

یا الله*

يارم تويي در عالم. يار دگر ندارم

تادر تنم بود جان .دل از تو بر ندارم


[FONT=arial]منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن

منم که دیده نیالوده ام به بد دید
ن


[FONT=microsoft sans serif]نیستم بلبل که بر گلشن نظر باشد مرا


[FONT=microsoft sans serif]

[FONT=microsoft sans serif]باغهای دلگشا در زیر پر باشد مرا

[FONT=microsoft sans serif]
[FONT=microsoft sans serif] [FONT=microsoft sans serif] [FONT=microsoft sans serif]

[FONT=microsoft sans serif]سرمهٔ خاموشی من از سواد شهرهاست

[FONT=microsoft sans serif]
[FONT=microsoft sans serif] [FONT=microsoft sans serif]

[FONT=microsoft sans serif]چون جرس گلبانگ عشرت در سفر باشد مرا

[FONT=microsoft sans serif]
[FONT=microsoft sans serif]

اي چشم اميد من، بر لطف و عطاي تو
گر من هنري دارم، باشد به رضاي تو

*بسم ألله...*
و
قتی که پرسشی کنی اصحاب درد را
چون من شکسته دل ترم اول مرا بپرس

سـرتاسـر آفاق دویـدی هیچ اســــت

وان نیـز که در خانه خزیدی هیچ اســــت

*بسم ألله...*
تا بوده چشم عاشق در راه یار بوده
بی آنکه وعده باشد در انتظار بوده

[FONT=microsoft sans serif] [FONT=microsoft sans serif]

[FONT=microsoft sans serif]هم صحبت ما باش که چون اشک سحرگاه

[FONT=microsoft sans serif]
[FONT=microsoft sans serif] [FONT=microsoft sans serif]

[FONT=microsoft sans serif]روشندل و صاحب اثر و پاک ضمیریم

[FONT=microsoft sans serif]
[FONT=microsoft sans serif]

[FONT=microsoft sans serif] [FONT=microsoft sans serif] [FONT=microsoft sans serif]

[FONT=microsoft sans serif]از شوق تو بی تاب تر از باد صباییم

[FONT=microsoft sans serif]
[FONT=microsoft sans serif] [FONT=microsoft sans serif]

[FONT=microsoft sans serif]بی روی تو خاموش تر از مرغ اسیریم

[FONT=microsoft sans serif]
[FONT=microsoft sans serif]

محروم اگر شدم ز سر كوى او چه شد از گلشن زمانه كه بوى وفا شنيد

د[FONT=franklin gothic medium]ر قدح عکس تو یا گل در گلاب افتاده است؟

[FONT=franklin gothic medium]
[FONT=franklin gothic medium] [FONT=franklin gothic medium]

[FONT=franklin gothic medium]مهر در آیینه یا آتش در آب افتاده است؟

[FONT=franklin gothic medium]
[FONT=franklin gothic medium]
[FONT=franklin gothic medium] [FONT=franklin gothic medium] [FONT=franklin gothic medium]

[FONT=franklin gothic medium]بادهٔ روشن دمی از دست ساقی دور نیست

[FONT=franklin gothic medium]
[FONT=franklin gothic medium] [FONT=franklin gothic medium]

[FONT=franklin gothic medium]ماه امشب همنشین با آفتاب افتاده است

[FONT=franklin gothic medium]
[FONT=franklin gothic medium]

ای بابا من سرعتم کمه یا شما سرعتتون زیاده؟؟:)

تاریخ این حکایت گر از تو باز پرسند

سرجمله اش فروخوان از میوه ی بهشتی

تا بود جهان روزنه عشق تو بود

تا هست جهان پنجره روشن عشق

شعرگونه را الان گفتم

غم مخور يوسف گمگشته به کنعان آيد
غيبت دلبر دردانه به پايان آيد


غم مخور اي دل غمديده که بيني رخ دوست
راحت جان برسد رؤيت جانان آيد

[FONT=arial narrow]دل ز هر نقش گشته ساده مرا
[FONT=arial narrow]دو جهان از نظر فتاده مرا

[FONT=arial narrow]تا چو مجنون شدم بیابانگرد
[FONT=arial narrow]می‌گزد همچو مار، جاده مرا

ای تو ای پیک صدیق از شه خوبان چه خبر
بگو از آمدن حضرت جانان چه خبر
کی رسد دولت او تا که رسد وعده حق
بگو از وقت ظهور رخ تابان چه خبر

روزها گـر رفت گـو رو بــاک نیســــت

تو بمـان ای آنکه چــون تـو پاک نیســــت

[FONT=system] [FONT=system]

[FONT=system]تا به‌کی در پرده دارم آه بی‌تأثیر را

[FONT=system]
[FONT=system] [FONT=system]

[FONT=system]از وداع آرزو پر می‌دهم این تیر را

[FONT=system]
[FONT=system]

[FONT=system] [FONT=system] [FONT=system]

[FONT=system]کلبهٔ مجنون چوصحرا ازعمارت فارغ‌است

[FONT=system]
[FONT=system] [FONT=system]

[FONT=system]بام و در حاجت نباشد خانهٔ زنجیر را

[FONT=system]
[FONT=system]

امسال هم گذشت و دلي شعله ور نشد

چشمي براي غربت آيينه تر نشد

*بسم ألله...*
درد عاشق را دوایی بهتر از معشوق نیست
شربت بیماری فرهاد را شیرین کنید

[FONT=microsoft sans serif]
در خرقه از این بیش منافق نتوان بود:Sham: بنیادش از این شیوه ی رندانه نهادیم
قانع به خیالی ز تو بودیم چو حافظ:Sham: بنیادش از این شیوه ی رندانه نهادیم

مستیم ولی مست می موعودیم
هستیم چنین و از ازل هم بودیم
ما را چو عدو مور شمارد غم نیست
ما وارث مُلک وَلَد داوودیم

[FONT=microsoft sans serif]من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم


[FONT=microsoft sans serif]تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی




[FONT=microsoft sans serif]خواهم که ترا در بر بنشانم و بنشینم


[FONT=microsoft sans serif]تا آتش جانم را بنشینی و بنشانی




یک روز می رسی منتقم عشق ما حسین

ای تک سوار ، یوسف زهرای ما ولی

احساس می کنم که روضه به پا شود

با صحبت از حسینِ ِتو و کربلا ولی

[FONT=microsoft sans serif]
یاد باد آنکه سرکوی تو ام منزل بود
:Gol:[FONT=microsoft sans serif] دیده راروشنی از خاک درت حاصل بود
راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاک
:Gol:[FONT=microsoft sans serif]در زبان بود مرا آنچه تو را در دل بود

در غم ما روزها بى‏گاه شد

روزها با سوزها همراه شد

روزها گر رفت گو رو باك نيست

تو بمان اى آن كه چون تو پاك نيست‏

*بسم ألله...*
تویی آن گوهر پاکیزه که در علم قدس
ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

کوچه گردِ غریب میداند

بی کسی در غروب یعنی چه




عابرِ شهرِ کوفه می فهمد





بارشِ سنگ و چوب یعنی چه





*بسم ألله...*
هست از ملال گر چه بری ذات ذوالجلال
او در دلست و هیچ دلی نیست بی ملال



لحظه ها بی تو شده مشکل ولی
میرود این شام هجران عاقبت

*بسم ألله...*
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد

دل گواهی بدهد رؤیت او نزدیک است
زانکه این بر دلم افتاده که او می آید
باید آماده شوی تا که کنی استقبال
باید آغوش تو بگشاده که او می آید

*بسم ألله...*
در راه عشق، تکیه به تدبیر عقل خویش
با چتر زیر سایه‌ی بهمن نشستن است

تا رسد با نفس ناب و مسیحایی خویش
مرده را زنده کند بخت سعید آورد او

*بسم ألله...*
وه که ز همراهیت محتشم افتاده شد
بسته بند ستم خسته‌ی زخم جفا

[FONT=microsoft sans serif]از يك انديشه كه آيد از درون :Rose: صد جهان گردد به يك دم سرنگون

*بسم ألله...*
نی حدیث راه پر خون میکند
قصه های عشق مجنون میکند
نی حریف هر که از یاری برید
پرده هایش پرده های ما درید

[FONT=arial]«بنام زیبای پرده نشین»

دیدم ز دور او را میارد کوزه ی آب فرات
که حسینم تشنه و بسته است راه فرات
چشم من اشکش به دامان علی ریزد در آنگاه
که پسر شیر خدا تشنه باشد هر ز آنگاه

*بسم ألله...*
هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فکند
هم گریه بر ملائک هفت آسمان فتاد
هرجا که بود آهویی از دشت پاکشید
هرجا که بود طایری از آشیان فتاد

[FONT=microsoft sans serif]دوش تا آتش می از دل پیمانه دمید


[FONT=microsoft sans serif]نیمشب صبح جهانتاب ز میخانه دمید


[FONT=microsoft sans serif]روشنی بخش حریق مه و خورشید نبود


[FONT=microsoft sans serif]آتشی بود که از باده مستانه دمید


*بسم ألله...*
دیروز تمام بدن تو سپرم شد
امروز تماشا شده ام تا شدنت را
نزدیک سه ماه است که یک گوشه می افتی
بگذار ببینیم همه،پا شدنت را

[SPOILER]السلام علیکِ یا فاطمةالزهراء "سلام ألله علیها"[/SPOILER]