من سکوت اختران آسمان دانم که چیست .....من سکوت عمق بحر بی کران دانم که چیست
هم سکوت جنگل خاموش را پیش از بهار......هم سکوت مرگبار مردگان دانم که چیست
گر چه طفلم در طریق عشق و ابجد خوان علم.....مبدا و پایان کار عارفان دانم که چیست
طفل عشقا دعوی باطل مکن خاموش باش....من سکوت طفل عشق بی زبان دانم که چیست
بنگر زجهان چه طرف بربستم؟هـيچ
وز حاصل عمر چيست در دستم؟
هـيچ
شمع طربم ولي چو بنشستم.
هـيچ
من جام جم ولي چو بشكستم،
هـيچ
(شعر از خيّام نيشابوري)
همه چيز پوچ است
[CENTER]تو را از بی مثالی دوست دارم
[/CENTER][CENTER]اگر چه شاخه ای گل هم ندارم
[/CENTER][CENTER]تو را با دست خالی دوست دارم[/CENTER][/CENTER]
[CENTER]از یار جدا می شوم این ناله از آن است[/CENTER][/CENTER]
[FONT=arial black]تو میر عشقی عاشقان بسیار داری
پیغمبری، با جان عاشق کار دار[FONT=arial black]ی[FONT=arial black]
نی قصه ی آن شمع چو گل بتوان گفـــت نی حال دل سوخته دل بتوان گفـــــت
غم در دل تنگ من از آن است که نیسـت یک دوست که با او غم دل بتوان گفـت
ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود :Gol: تسبیح شیخ و خرقه رند شراب خوار
واعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش
زان که منزلگه سلطان دل مسکین من است
[CENTER]جای جایِ بدنم، پر نیش است
[/CENTER][CENTER]برو ای شیخ به فکر خود باش
[/CENTER][CENTER]که جهان دِگری در پیش است[/CENTER][/CENTER]
[FONT=lucida grande]تنم بپوسد و خاکم به باد ریزه شود
[FONT=lucida grande]هنوز مهر تو باشد در استخوان ای دوست
[CENTER]كه رحم اگر نكند مدعى، خدا بـكنـد
[/CENTER][CENTER]عتاب يـار پـریچـهـره، عــاشقانه بكــش
[/CENTER][CENTER]كه يک كرشمه، تلافى صد جفا بكند[/CENTER][/CENTER]
در پی مرا گر میبری ، دل را مبر پس نازنین
هر کار خواهی کن ، ولی یادت مکن از من جدا
پوش از سرم عیبم ولی ، رُخ بر من ای رعنا مپوش
از جرم و تقصیرم گذر ، مگذر ز یادم با صفا
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
دایم گل این بستان شاداب نمیماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
اینم این دو بیت با صدای بنده:
10.wma
یا
یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست
از نقطهای بترس که شیطانیات کنند
غره مشو که مرکب مردان مرد را ...............در سنگلاخ حادثه پی ها بریده اند
نومید هم مباش که رندان باده نوش...........ناگه به یک ترانه به مقصد رسیده اند
من سکوت اختران آسمان دانم که چیست .....من سکوت عمق بحر بی کران دانم که چیست
هم سکوت جنگل خاموش را پیش از بهار......هم سکوت مرگبار مردگان دانم که چیست
گر چه طفلم در طریق عشق و ابجد خوان علم.....مبدا و پایان کار عارفان دانم که چیست
طفل عشقا دعوی باطل مکن خاموش باش....من سکوت طفل عشق بی زبان دانم که چیست
ما عاشق و رندو مست و عالم سوزیم
با ما منشین اگرنه بدنام شوی
بنگر زجهان چه طرف بربستم؟هـيچ
وز حاصل عمر چيست در دستم؟
هـيچ
شمع طربم ولي چو بنشستم.
هـيچ
من جام جم ولي چو بشكستم،
هـيچ
(شعر از خيّام نيشابوري)
همه چيز پوچ است
[FONT=arial]
شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد
بنده ی طلعت آن باش که آنی دارد!