چرا اجازه زن ،دست مرد است؟

تب‌های اولیه

387 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

خطاب بنده به تمامی دوستانی که با بی زبانی به بنده توهین میکنند و بعد میگویند توهین نکردیم.
کسانی که خود را مغز متفکر میداند و دیگران را احمق فرض میکنند.

ومیگویند شما فقط روایت آوردید. و پشت هر روایت کلی تفسیر است.
خودم میدانم پشت هر روایت چقدر تفسیر است.

انفاقا برای از بین رفتن یک شبهه به این بزرگی باید تمام روایات و آیات برسی شود تا شبهه باقی نماند.
اگر پاسخ شبهات اینجا داده نشود و کسی بعدها یک روایت به چشمش بخورد و شبهه اش دو چندان شود اونوقت تکلیف چیست.

دوستان گرامی یا درباره مطلبی نباید بحث کرد یا اگر بحث کردید باید تمام شبهات و روایات برسی شود.

شاید خودم عقیده ای به حرفهایم نداشته باشم و در آخر جور دیگری نتیجه بگیرم.

پس بجای ایراد گرفتن بحث کنید تا زمان نتیجه گیری برسد.

من از بچگی یاد گرفتم در بحث اول عقیده خودم را له کنم و بعد آن را احیا کنم تا دیگر له نشود.

بارالها کمکم کن تا قبل از اینکه در مورد راه رفتن کسی قضاوت کنم کمی با کفشهایش راه برم.

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض ادب

حقیر واقعاً از این بحثها تعجب میکنم(البته نه اینکه خودم را مبرا بدانم، از انسانها متعجبم)
وقتی مرد فقط در حیطه اوامر خدا میتواند اجازه زن را محدود کند،
خب این چه ایرادی است؟

اگر مرد خارج از حیطه خدا چیزی گفت، خب میتواند پذیرفته نشود(هر چند شاید چیز بدی نباشد و به لحاظ معرفتی از سوی زن قابل پذیرش باشد که گزاره های معرفتی و مرامی از سوی دو طرف قابل پذیرش است)
اگر هم مرد خارج از حیطه دستورات الهی چیزی نگفت که شایسته است گوش داده بشه.
اگر هم اختلافی در تشخیص امر خدا بود، خب برید پیش متخصص امر خدا.

و تعجب میکنم، از کسانی که معتقد به دموکراسی هستند(منظورم شخص خاصی نیست، منظورم جامعه غرب گرا است)
در زندگی مشترک که یک زن و یک مرد هست، چه جایی برای دموکراسی هست؟
و اگر زندگی مشترک است در زمانی که نیاز به یک تصمیم جدی، سریع و مهم است و اختلاف نظر هست کی باید تصمیم بگیره؟

خب خداوند تکلیف این موضوعات را مشخص کرده، و با این تعیین تکلیف بار مسولیت درستی یا نادرستی آن هم به عهده مرد است،
حقیر فکر میکنم این نه تنها افتخار نیست که موجبات دردسر هم هست.:khaneh:

ضمناً آیا زندگی همه اش اجازه گرفتن و اجازه دادن است؟
پس « وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ روم - 21» چه میشود؟
موفق باشید.

و تعجب میکنم، از کسانی که معتقد به دموکراسی هستند(منظورم شخص خاصی نیست، منظورم جامعه غرب گرا است)
در زندگی مشترک که یک زن و یک مرد هست، چه جایی برای دموکراسی هست؟

و اگر هم میخواهید کفه ترازو به نفع شما سنگین شود، خب اجازه بدید شوهراتون چند زن بگیرن تا تعداد شما زیاد باشه! :khaneh::khaneh::khaneh:

حقیر واقعاً از این بحثها تعجب میکنم(البته نه اینکه خودم را مبرا بدانم، از انسانها متعجبم)
وقتی مرد فقط در حیطه اوامر خدا میتواند اجازه زن را محدود کند،
خب این چه ایرادی است؟
[FONT=palatino linotype]
مسأله همین جاست که مرد خارج از حیطه اوامر خداوند نیز می تواند زن را محدود کند!
البته سوء برداشت نشود، منظور مردان بی خبر از خدا هستند (خدا به زمین گرمشون بزنه).

سلام

مسأله همین جاست که مرد خارج از حیطه اوامر خداوند نیز می تواند زن را محدود کند!
البته سوء برداشت نشود، منظور مردان بی خبر از خدا هستند (خدا به زمین گرمشون بزنه).

بله متاسفانه کاملاً ممکن است ولی این ربطی به دین نداره.

البته گاهی این ناشی از خطا در تفسیر امر خداست که تا حدی قابل قبول است هر چند از مسولیت مرد در این مورد شاید نکاهد.

و گاهی هم نه ذاتاً مرد نخواسته که امر خدا را در نظر بگیرد که زشتی این موضوع هم واضح است.

و در کنارش خیلی زنها هم هستند که امر خدا را در نظر نگرفته اند.

بله متاسفانه کاملاً ممکن است ولی این ربطی به دین نداره.

البته گاهی این ناشی از خطا در تفسیر امر خداست که تا حدی قابل قبول است هر چند از مسولیت مرد در این مورد شاید نکاهد.

و گاهی هم نه ذاتاً مرد نخواسته که امر خدا را در نظر بگیرد که زشتی این موضوع هم واضح است.

و در کنارش خیلی زنها هم هستند که امر خدا را در نظر نگرفته اند.
[FONT=palatino linotype]به خاطر همین گفتم خدا به زمین گرمشون بزنه دیگه
اسم دین و اسلام و خراب می کنن واسه منافع شخصیشون
در کل هر کجا که امر خداوند زمین گذاشته شود، مشکلات از همانجا برمی خیزد.

در تمامی کتاب های دینی (تورات ، تلمود ، انجیل)
به صراحت آمده است که زنان باید همواره مطیع شوهران باشند.و مردان همانند فرمانروا بر رعیت هستند.

سلام

شما اهل بحث منطقی نیستین
یک بار گفتم شما اول صحت تورات و تلمود و انجیل و ثابت کنین بعد از اون دلیل بیارین
ندیده گرفتین و دوباره از تورات مطلب اوردین

اینجوری بحث پیش نمیره

کارشناسان محترم سرکار علیه هدی
اولا جناب زمخشري و ابن كثير گرچه سنی هستند ولی هردو مفسر قرآنی هستند.
ونظریه قیومیت مرد بر زن کاملا صحیح است.

مگر همه مفسرین قران و درست تفسیر می کنند !!!!!!!!!
هنوز هیچ مفسری پیدا نشده که بتونه قران و بدرستی تفسیر کنه

آیت الله مشکینی مردان سرپرست زنانند به سبب آنکه خداوند برخی را بر برخی دیگر ( مردان را بر زنان در نیروی فکری و روانی و جسمی ) برتری بخشیده ( و از این رو ولایت امر جامعه را در رتبه نبوّت و امامت و ولایت انتصابی از جانب معصوم ، از آن مردان قرار داده است )

آیت الله مکارم شیرازی مردان ، سرپرست و نگهبان زنانند

آیت‌الله موسوی همدانی (ترجمه‌المیزان) مردان بر زنان قیمومت و سرپرستی دارند ، به خاطر اینکه خدا بعضی را بر بعضی برتری داده ، و به خاطر این که مردان از مال خود نفقه زنان و مهریه آنان را می دهند ، پس زنان صالح و شایسته باید فرمانبر شوهران در کام گیری و تمتعات جنسی و حافظ ناموس و منافع و آبروی آنان در غیابشان باشند

استاد الهی قمشه‌ای مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانی است

استاد مهدی فولادوند مردان ، سرپرست زنانند

جناب آقای صفوی (بر اساس المیزان) مردان عهده دار امور زندگی زنانند . این از آن روست که خداوند برخی از مردم را بر برخی دیگر به خردمندی و توانمندیِ بیشتر برتری داده

حجت الاسلام انصاریان مردان ، کارگزاران و تدبیرکنندگانِ [ زندگی ] زنانند

ایت الله قرائتی مردان داراى ولایت بر زنانند از آن جهت که خدا بعضى از ایشان (مردان) را بر بعضى (زنان) برترى داده (قدرت بدنى، تولیدى واراده بیشترى دارند)

ترجمه نور مردان داراى ولایت بر زنانند از آن جهت که خدا بعضى از ایشان (مردان) را بر بعضى (زنان) برترى داده

بخش ابتدایی سوره نساء آیه 34الرجال قوامون علی النساء
مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانی است.

بخش دوم آیه 34بما فضل الله بعضهم علی بعض
خداوند بعضی (مردان) را بر بعضی (زنان) برتری بخشیده.



این تفسیرا رو بزارین کنار و ایه رو بیارین تا روش بحث کنیم

این تفسیرا هرکدوم کلی مطلب اضافی داره

حاضرین بفرمایین

عقلی یا احساسی رد میکنید!؟

تا جایی که همه خبر دارن دخترا در نه سالگی بالغ می شن و پسرا در پانزده سالگی پس مردا همیشه شش سال عقلشون از زنا کمتره

شما اول بیا اینجا صحت و تورات و ثابت کن بعد ازش مطلب بیار

در باره قران هم اطلاعاتت ناقصه تا الان مشخص شده

در باره تورات ، انجیل و تلمود تا هر وقت که بخواهید میتونم بحث کنم.
چه با شما چه با یهویان و مسیحیان و....

از مطالب مفید شما متشکر هستم.
یه مقدار در مورد کتک زدن خانمها صحبت کنید. البته می دانیم ولی خوب است شما هم نظری بدهید.
کی و چه طوری کتکشان بزنیم

واقعا براتون متاسفم

کاشکی یکم از ادب و احترام و تربیت صحبت کنند تا بعضی ها کمی یاد بگیرن

فرازی از خطبه 80 از نهج البلاغه

زنان عقولشان ناقص است.

باتوجه به این متن پس خواهران نمیتوانند عقلی بحث کنند.

شما از یک حدیث طولانی اول و اخر اونو قطع کردین و و سطشو اوردین و دارین مثلا دلیل میارین
در ضمن هر حدیثی در شرایط خاصی گفته شده درست مثل ایات قران

دقت کنید

به نماز نزدیک نشوید درحالی که مستید
حالا قسمت دوم جمله رو بردارین

به نماز نزدیک نشوید
دیدین قران گفته به نماز نزدیک نشوید

همه استدلالاتون اینطوریه :khaneh:

حقیر فکر میکنم هر کلمه ای بار معنایی خودش را دارد.

ضمن اینکه آیا منظور شما این بود که:
«سوار شدن از روی احترام خوب است
ولی سوار شدن از روی زور بد است؟»

سلام

ببینید منظورم اینه که اگر زنی اول ازدواج اونقدر محبت کنه که بتونه دل مردشو بدست بیاره
مرد دیگه اختیار خودشم از دست میده
و مطیع زن میشه
مردا در مقابل محبت زنها ضعیفن
این خصلت مرده
من از خودم نمی گم
این روانشناسان خانواده می گن و کسانی که شخصیتهای مردان و بررسی کردند
مرد کلا در مقابل محبت جنس مخالف ضعیفه و سریع تسلیم میشه

خوب وقتی تسلیم میشه خوب کاملا تسلیم دستورات زن میشه و هرچی زن بگه
اطاعت می کنه

منظورم این بود

یک نگاهی به دورو براتون بکنین ببینید چند تا از این مواردو می بینین

نقل قول نوشته اصلی توسط سلمان14 نمایش پست ها
و تعجب میکنم، از کسانی که معتقد به دموکراسی هستند(منظورم شخص خاصی نیست، منظورم جامعه غرب گرا است)
در زندگی مشترک که یک زن و یک مرد هست، چه جایی برای دموکراسی هست؟

اره اون جمله اولتون که کاملا مشخصه که نظرتون به شخص خاصی نیست اصلا و ابدا :Moteajeb!:

مشورت مگه دونفره نمیشه

و اگر هم میخواهید کفه ترازو به نفع شما سنگین شود، خب اجازه بدید شوهراتون چند زن بگیرن تا تعداد شما زیاد باشه!

والا اگه مردای حالا رو کتک هم بزنند یک زن نمی گیرن چه برسه به چند تا:ok:

مردم مردای قدیم :khandeh!:

خوب با اجازه دوستان تا مدتی نیستم برای جواب دهی
فکر نکنین از زیر جواب در رفتم ها

:ok:

موفق و موید در پناه خدا

پیشنهاد میکنم این تاپیک و مطالعه بفرمایید
http://www.askdin.com/thread14155.html

وقتی صحبت از حقوق میشه چند واژه دیگه هم خود به خود وارد بحث میشن مثلا وظیفه و یا لطف کردن برای روشن شدن موضوع ابتدا باید ببینیم در چه سیستمی داریم صحبت میکنیم؟
در واقع میخواهیم در کدوم سیستم زندگی رو تعریف کنیم؟
وقتی کسی به شما بگه عدد 3 برای کمیت طول زیاده یا کمه چی جواب میدین؟اولین سوالی که میپرسین اینه که در کدوم سیستم؟اس آی یا انگلیسی؟3 اینچ؟3 متر؟3 کیلومتر؟3 چی؟در ثانی این طول کجاست؟
از یه نظر ما در حال حاظر دو نوع زندگی داریم:سنتی و مدرن.
در زندگی سنتی مرد وظیفه داره به زن مهریه بده
مرد وظیفه داره خرجی زندگی رو تامین کنه
تا اینجا این دو امتیازی بود که به زن داده شده
در مقابل این دو امتیازی که به زن داده شده دو امتیاز به مرد داده شده:
حق طلاق با مرد هست و دیگری اینکه زن در اصطلاح باید از مرد تمکین کنه
یعنی هر جا مرد گفت باید زندگی کنه و رفت و آمد و سرکار رفتنش بستگی به اجازه ی مرد داره
بعضی ها میگن حقوق زن پایمال شد چون اختیار و سرنوشت زن ها در ایران دست مرد هست
چرا باید اختیار زن ها دست مردها باشه؟ چرا زن به خاطر شوهرش از رفتن به سر کار منع میشه؟
به چه حقی مردا میتونن این امر و نهی ها رو داشته باشند؟
این درست اما همین ها که ندای احیای حقوق زن رو سر دادن دیگه نمیگن چرا باید مرد به خاطر زن زیر بار مهریه بره؟ (اون هم مهریه های امروزی) چرا باید مرد خرج یکی دیگه رو هم تامین کنه؟ (اون هم با شرایط اقتصادی و کاری الان) بعضی ها ممکنه بگن مرده وظیفشه.چشش کور باید خرجی و نفقه بده.اگه بخواهیم با همین شیوه
صحبت کنیم باید بگیم زنه وظیفشه.چشش کور باید از شوهشرش اطاعت کنه بمونه خونه!
در دنیای مدرن مثلا فرض کنید در کالفرنیا مردی به خواستگاری زنی بره.اگه زن تقاضای مهریه کنه
اولین چیزی که ار طرف مرد میشنوه اینه که مرد میگه خودت چرا مهریه نمیدی؟!
اگه بگن تامین خرج زن با مرده اولین چیزی که میگه اینه که چرا اینجوری باشه؟چرا خرج من با زنم نباشه؟!
(هیچ میدونستید اگه در دنیای غرب زوجی به رستوران برن هر کدوم خودشون
باید غذای خودشون رو بپردازن؟!) ما باید ابتدا تکلیف خودمون رو روشن کنیم
که آیا می خواهیم سنتی زندگی کنیم یا مدرن؟ نمیشه که از دنیای سنتی و مدرن فقط چیزایی رو برداریم که به نفعمون هست! نمیشه که زن هم مهریه بگیره
هم خرجیش به عهده ی مرد باشه هم هر جا خواست زندگی کنه هر جا و هر وقت که
خواست بیرون بره کسی هم نگه بالا چشت ابرویه اگه اینجوری باشه دیگه حقوق زنان پایمال نشده!
یا باید امتیازی به هیچ کس داده نشه یا اگه داده میشه به دو طرف داده بشه
خیلی از زن ها این بار منت رو میذارن که من دارم به خاطر تو با شرایط مالی تو میسازم وگرنه تا حالا رفته بودم
از نظر دنیای سنت و اسلام ساختن با وضعیت مالی شوهر وظیفه است نه لطف کردن
اگه این طور بالشه پس مرد هم میتونه این منت رو بذاره که من به خاطر تو از صبح تا شب
دوندگی میکنم وگرنه تا حالا خرجیتو نمیدادم!
از نظر اسلام تمکین وظیفه ی زن هست همچنان که خرجی دادن وظیفه ی مرد هست
اگه زوجی این نوع زندگی رو بپذیرند دیگه نباید وظایفشون رو لطف تلقی کنند
اونا وقتی میتونن وظایفشون رو لطف حساب کنند که بخوان مدرن زندگی کنند.چون در دنیای مدرن
نه مرد وظیفه داره مهریه و نفقه بده نه زن وظیفه داره تمکین کنه
اما اینکه آیا زندگی کردن به شیوه ی سنتی و مطابق با احکام اولیه ی اسلام در این زمان
تا چه حد درسته بحث دیگری است این خود افراد هستن که تمیم میگرن چگونه زندگی کنند
مدرن یا سنتی.از نظر من این احکام برای اون زمان ها که زن ها توانایی استقلال مالی نداشتن
و به این لحاظ بی پناه بودن واجب کردن دادن مهریه و نفقه به زن برای مرد بسیار عادلانه بوده و نه تنها
حقوق زن ها پایمال نشده بلکه احیای حقوق اون ها رو به دنبال داشته.در واقع اسلام یه امتیازاتی
به زن داده در مقابلش یه امتیازاتی به مرد اگه زن ها می خوان سنتی زندگی کنند
اما این جور تقسیم بندی اسلام رو ناعادلانه میدونن بسیار خوب.بیان امتیازاتشونو با مردا عوض کنند
مثلا اونا مجبور باشند به مردا مهریه و نفقه بدند به عوضش حق طلاق و اختیار محل زندگی با زن ها باشه
حاظرند چنین معاوضه یی بکنند؟! من که بعید میدونم کسی از میون خانوما
با این تعویض امتیازات حاظر بشه

تا جایی که همه خبر دارن دخترا در نه سالگی بالغ می شن و پسرا در پانزده سالگی پس مردا همیشه شش سال عقلشون از زنا کمتره

شما اول بیا اینجا صحت و تورات و ثابت کن بعد ازش مطلب بیار

در باره قران هم اطلاعاتت ناقصه تا الان مشخص شده

به نظر من بحث بالغ بودن رو جای دیگه نگو چون بهت میخندن.

دختر در 9 سالگی و پسر در 15 سالگی به بلوغ جنسی میرسند.

پسر و دختر در سن 18 سالگی به بلوغ فکر میرسند.(اما پسر کجا و دختر کجا)

و سن بلوغ جسمی در هرکس فرق میکند ( چون این بلوغ به عوامل زیادی بستگی دارد)


بنده نگفتم تورات ، تلمود یا انجیل متنشون درسته. بلکه گفتم تویی کتاب فعلی ایگونه نوشته شده.

اگه اطلاعات قرآنیم ناقص بود، چرا نمیتونید نقضش کنید.
لابد علمایی رو هم که اسمشون رو آوردم و گفته هاشون رو اینجا نوشتم هم علم قرآنیشون ضعیف هست.

شما از یک حدیث طولانی اول و اخر اونو قطع کردین و و سطشو اوردین و دارین مثلا دلیل میارین
در ضمن هر حدیثی در شرایط خاصی گفته شده درست مثل ایات قران

دقت کنید

به نماز نزدیک نشوید درحالی که مستید
حالا قسمت دوم جمله رو بردارین

به نماز نزدیک نشوید
دیدین قران گفته به نماز نزدیک نشوید

همه استدلالاتون اینطوریه :khaneh:

دوست عزیز بنده کاری به کل حدیث ندارم.

گفتم امام علی (ع) فرمودند زن ناقص العقل است.

قسمت آخرشم جمله کامل هست.و کوتاه نشد.
از زنان پلید بترسید . از خوبانشان برحذر باشید . در کارهای نیکو از زنان اطاعت نکنید تا در کارهای زشت طمعی نورزند.
تو قسمت آخرش به صراحت اومده با زن جماعت مشورت نکنید.

واقعا براتون متاسفم

کاشکی یکم از ادب و احترام و تربیت صحبت کنند تا بعضی ها کمی یاد بگیرن
بایدم برای مردهایی که از زناشون کتک می خورند متاسف باشیم. دیدم که می گما ! :khandeh!:

-----------------------------------------------------------------------------------------

از کارشناس محترم خواهش می کنم در مورد آیه 34 سوره نسا نیز یک روشنگری بفرمایند. چون فکر کنم خودشان خانم هستند. البته درست نمی دانم هدی اسم خانم است یا آقا !


سلام

شما اهل بحث منطقی نیستین

مشخصه شما چقدر اهل بحث منطقی هستید.:khandeh!:


مگر همه مفسرین قران و درست تفسیر می کنند !!!!!!!!!
هنوز هیچ مفسری پیدا نشده که بتونه قران و بدرستی تفسیر کنه

هر چی باشه از بعضی ها بیشتر میفهمن....!!!!!!!!!!!!!!:ok:


این تفسیرا رو بزارین کنار و ایه رو بیارین تا روش بحث کنیم

این تفسیرا هرکدوم کلی مطلب اضافی داره

حاضرین بفرمایین

شما که تمام علما رو بردید زیر سوال!!!!!!
نه دوست گرامی مطلب اضافی نداره.

یعنی رو آیه قرآن میتونی بحث کنی!؟

الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض

بعضهم : جنس مذکر
بعضٍ : جنس مونث

بخش ابتدایی سوره نساء آیه 34الرجال قوامون علی النساء
مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانی است.

بخش دوم آیه 34 بما فضل الله بعضهم علی بعض
خداوند بعضی
(مردان) را بر بعضی (زنان) برتری بخشیده.


آیه کامل

الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ اللاَّتي‏ تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبيلاً إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِيًّا کَبيراً34


ترجمه

مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانی است به واسطه آن برتری که خدا برای بعضی بر بعضی مقرر داشته و هم به واسطه آنکه مردان از مال خود نفقه دهند ، پس زنان شایسته مطیع شوهران و در غیبت آنان حافظ ( حقوق آنها ) باشند از آن رو که خدا هم ( حقوق زنان را ) حفظ فرموده است. و زنانی که از نافرمانی آنان ( در حقوق همسری ) بیمناکید باید نخست آنان را موعظه کنید و ( اگر مطیع نشدند ) از خوابگاه آنان دوری گزینید و ( اگر باز مطیع نشدند ) آنان را به زدن تنبیه کنید ، چنانچه اطاعت کردند دیگر راهی بر آنها مجویید ، که همانا خدا بزرگوار و عظیم الشأن است.

بعضی اول : جنس مذکر
بعضی دوم جنس مونث


گفتم امام علی (ع) فرمودند زن ناقص العقل است.

من کاری به بحث هایی که میکنید ندارم فقط یه مسئله رو احساس کردم از باب نهی از منکر باید بگم
بزرگوار میدونید که دروغ بستن به خدا و پیغمبر چه گناه بزرگی است؟!وقتی از حدیثی مطمئن نیستید لااقل بگید از امام فلان چیز منقول است نه انکه امام فلان چیز رو فرمودند...شما که علم رجال نمیدانید!میدانید؟!(بر خلاف تصور عامه هر چه در نهج البلاغه هست صحیح نیست)
حدیثی که شما نقل کردید سندش مرسل ست و متن حدیث هم مشکل دارد.
قبلا در سایت بررسی شده میتونید پستهای جناب طارق رو در این تاپیک ملاحضه کنید:http://www.askdin.com/thread9586.html#post73942 در پست هفتم دقیقا سند همین حدیث بررسی شده و در پستهای دیگه هم هم متن همین حدیث و هم ایاتی که اشاره کردید رو بررسی کردن.

موفق باشید

راستی!

به نظر من بحث بالغ بودن رو جای دیگه نگو چون بهت میخندن.

دختر در 9 سالگی و پسر در 15 سالگی به بلوغ جنسی میرسند.

پسر و دختر در سن 18 سالگی به بلوغ فکر میرسند.(اما پسر کجا و دختر کجا)

و سن بلوغ جسمی در هرکس فرق میکند ( چون این بلوغ به عوامل زیادی بستگی دارد)


[FONT=arial narrow]اگر به ایه لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا توجه کنید و اینکه دختر نه ساله مکلف به انجام اعمال عبادیست ولی پسر تا پانزده سالگی هنوز چنین وسعی ندارد تا تکلیفی بر گردنش باشد دیگر بقیه افراد رو مسخره نمیکنید!گرچه پیدا کردن این موارد که تفاوت بلوغ فکری رو در دختر و پسر نشان میدهد در مقالات روانشناسی هم بسیار زیاد است به همین خاطر هم روانشناسان توصیه میکنند که در ازدواج تفاوت سنی بین دختر و پسر باشد(دختر کوچکتر باشد) و ازدواج دختر و پسر هم سن توصیه نمیشه
این لینک رو هم مطالعه کنید:

http://www.shafaqna.com/persian/religious-questions/item/46557-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%A2%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF%DB%8C%E2%80%8C%D8%A2%D9%85%D9%84%DB%8C-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%86%D8%AF-%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B2%D9%88%D8%AF%D8%AA%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D9%BE%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%DA%A9%D9%84%D9%81-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B4%D9%88%D9%86%D8%AF%D8%9F.html[FONT=arial narrow]
.


تمام نتایج علمی روز نشون میده عقل زن ها تازه به مراتب بهتر از مرد ها هم هست، به طور متوسط باهوش تر هم هستند و مغز زن ها بسیار بهتر از مغز مردهاست. اگه هیکل بزرگ رو از مرد ها بگیریم هیچ چیزی بهتر از زن ها ندارند، بدن زن هم نسبت به همه چیز مقاوم تر از بدن مرد است.

[size=13]
من کاری به بحث هایی که میکنید ندارم فقط یه مسئله رو احساس کردم از باب نهی از منکر باید بگم
بزرگوار میدونید که دروغ بستن به خدا و پیغمبر چه گناه بزرگی است؟!وقتی از حدیثی مطمئن نیستید لااقل بگید از امام فلان چیز منقول است نه انکه امام فلان چیز رو فرمودند...شما که علم رجال نمیدانید!میدانید؟!(بر خلاف تصور عامه هر چه در نهج البلاغه هست صحیح نیست)
حدیثی که شما نقل کردید سندش مرسل ست و متن حدیث هم مشکل دارد.
قبلا در سایت بررسی شده میتونید پستهای جناب طارق رو در این تاپیک ملاحضه کنید:http://www.askdin.com/thread9586.html#post73942 در پست هفتم دقیقا سند همین حدیث بررسی شده و در پستهای دیگه هم هم متن همین حدیث و هم ایاتی که اشاره کردید رو بررسی کردن.

موفق باشید

[size=12][/size]

دوست عزیز نصحیت بنده به شما و تمام دوستانی که میگویند قسمتهای از متن نهج البلاغه صحیح نیست.این است.
اگر نمیتوانید رفع شبهه کنید لطفا نگویید متن احادیث اشکال دارد.
100% متن نهج البلاغه صحیح و بدون کوچکترین عیب است.
اتفاقا حرف شماها توهین به امام معصوم(ع) است که گفته هاشون رو تکذیب میکنید.
اتفاقا خلاف تصور شما و دوستانتان تمام متن نهج البلاغه کاملا صحیح است.

[quote=hoorshid;387803]
راستی!

اگر به ایه لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا توجه کنید و اینکه دختر نه ساله مکلف به انجام اعمال عبادیست ولی پسر تا پانزده سالگی هنوز چنین وسعی ندارد تا تکلیفی بر گردنش باشد دیگر بقیه افراد رو مسخره نمیکنید!گرچه پیدا کردن این موارد که تفاوت بلوغ فکری رو در دختر و پسر نشان میدهد در مقالات روانشناسی هم بسیار زیاد است به همین خاطر هم روانشناسان توصیه میکنند که در ازدواج تفاوت سنی بین دختر و پسر باشد(دختر کوچکتر باشد) و ازدواج دختر و پسر هم سن توصیه نمیشه
این لینک رو هم مطالعه کنید:
[/size]
http://www.shafaqna.com/persian/religious-questions/item/46557-%d8%ad%d8%b6%d8%b1%d8%aa-%d8%a2%db%8c%d8%aa%e2%80%8c%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d8%ac%d9%88%d8%a7%d8%af%db%8c%e2%80%8c%d8%a2%d9%85%d9%84%db%8c-%d9%be%d8%a7%d8%b3%d8%ae-%d8%af%d8%a7%d8%af%d9%86%d8%af-%da%86%d8%b1%d8%a7-%d8%af%d8%ae%d8%aa%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%b2%d9%88%d8%af%d8%aa%d8%b1-%d8%a7%d8%b2-%d9%be%d8%b3%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d9%85%da%a9%d9%84%d9%81-%d9%85%db%8c%e2%80%8c%d8%b4%d9%88%d9%86%d8%af%d8%9f.html
.


[/quote]

شما هروقت فهمیدی فرق تکلیف رو با عقل کامل بعد بیا بحث کن.

توهر چیز کم بیارم توی بحث رشته تحصیلیم کم نمیارم.

بنده از شما تقاضا درام ابتدا معنی بلوغ عقلی رو کاملا توضیح دهید.
بعد بگویید چند نوع بلوغ دارم. و هر کدام را به اختصار توضیح دهید تا در این مورد بحث کنیم.

در ضمن دوست گرامی لینکی که فرستادید صحبت آیت الله جوادی درباره فضل زنان بود.
ظاهرا شماهم فرق بین فضل و عقل رو نمیدونید.

و اما بنده فقط جواب یکی از شبهه های خودم رو میدم.

چون ظاهرا دوستان قادر به پاسخگویی نیستند و برای اینکه روی بنده رو کم کنن . صورت مساله رو با گفتن این حرف که متن نهج البلاغه اشتباه است پاک میکنند.

حضرت علی (ع) فرمودند زنان ناقص العقل هستند.

روزی شاگردی نزد علامه رفت و گفت امام علی فرمودند زن ناقص العقل است ، علامه فرمودند مرراد از این جمله این است که با مسائل احساسی برخورد میکنند.
اما شاگرد قبول نکرد.علامه هرقدر توضیح داد شاگرد نپذیرفت.

علامه برای اینکه به شاگرد بفهماند مراد احساس زنان است. گفت برو به همسرم که در فلان جا مشغول تدریس علم به زنان طلبه هست بگو: خانم چرا اینجا ایستاده ای برو که علامه یک زن دیگر گرفته و با او برای خرید رفته به بازار.

شاگرد هم همان کرد.
زن علامه تدریس درس را رها کرد و سراسیمه به منزل رفت و تمام لباسها و کتابهای علامه را در وسط حیاط آتش زد.

شاگرد نزد علامه برگشت و قضیه را تعریف کرد.

علامه گفت برای اینکه به تو ثابت کنم مراد از ناقص العقل بودن زنان احساسات آنان است به تو گفتم که به زنم اینگونه بگویی.

و شاگرد ناراحت و نادم از علامه معذرت خواهی کرد و گفتم آری همسر شما از سر احساس عاطفی ان عمل را انجام داد نه از سر بی عقلی.

بله منظور و مراد از ناقص العقل بودن زنان احساسی است که در بیشتر موارد بر عقلشان غلبه میکند.

متن فوق واقعی است اما برای اینکه علامه مورد نظر راضی به بردن نامشان نبودند نامی از ایشان نبردم.

لطفا از ابن به بعد دوستان اگر نمیتوانند رفع شبهه کنند نگویند متن نهج البلاغه ایراد دارد.

تمام نتایج علمی روز نشون میده عقل زن ها تازه به مراتب بهتر از مرد ها هم هست، به طور متوسط باهوش تر هم هستند و مغز زن ها بسیار بهتر از مغز مردهاست. اگه هیکل بزرگ رو از مرد ها بگیریم هیچ چیزی بهتر از زن ها ندارند، بدن زن هم نسبت به همه چیز مقاوم تر از بدن مرد است.

از اونجا که تمام پستهای شما را در تمام تاپیکها خوندم و فهمیدم شما به وجود خدا اعتقاد نداری بعد از پایان نتیجه گیری جواب شما رو هم کاملا علمی میدهم.
چون به کسی که دین رو قبول نداره نمیشه دینی چیزی رو ثابت کرد.((مثل همون تاپیک تکامل که باهم مناظره داشتیم))

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض ادب

ببینید منظورم اینه که اگر زنی اول ازدواج اونقدر محبت کنه که بتونه دل مردشو بدست بیاره
مرد دیگه اختیار خودشم از دست میده

اینکه انسان از محبت خوشش میاد، بحثی است.
ولی اینکه مردان در اثر محبت زنان اختیار خودشان رو از دست بدن باز هم بی ربط است.
هر چند به صحت جمله بالا اعتقادی ندارم
اما یعنی زنان اگر به آنها بی محبتی شود، اختیارشان از دست شوهرشان بیرون نمیرود؟

در منطق اسلام هر کسی که وظیفه ای دارد، در قبالش حقی هم دارد و برعکس.

لذا اگر جایی محبت حق کسی است، وظیفه ای(محبتی، احترامی ..) هم در قبالش هست.

اگر هر دو به جای این حرفها به دنبال وظیفه و حق خدایی خودشان باشند،
محبت و تفاهم و ... هم به دنبالش هست.

خوب وقتی تسلیم میشه خوب کاملا تسلیم دستورات زن میشه و هرچی زن بگه
اطاعت می کنه

شما خودت این رو اجرا کن، در عمل نتیجه را گزارش کنید.:Nishkhand:
البته پیشنهاد حقیر این است که نه تنها این را اجرا نکنید بلکه اصلاً به ذهنتان هم راه ندهید.:khaneh:

انسان برای خودش و خدای خودش زندگی میکند(هر چند حقیر اینطوری نیستم ولی گفته اند اینطوری باشید)
«چو صد آمد، نود هم پیش ماست»
کسی که برای رضای خدا زندگی میکنه، رضایت همسر و شوهر و بقیه هم به دنبالش هست.

مشورت مگه دونفره نمیشه

مشورت بله، ولی دموکراسی نه!
دموکراسی رای گیری دارد.

والا اگه مردای حالا رو کتک هم بزنند یک زن نمی گیرن چه برسه به چند تا

راست میگید، واقعاً تعجب داره!:Moteajeb!:
زنهای عصر جدید که خیلی خیلی خوب شده اند
و روز به روز معرفتشان بیشتر میشود
فمنیسم و آزادی زن(مثلاً تا الان اسیر بودن، الان میخوان آزاد باشن و نه مال شوهرشان!!)
فردا هم یحتمل باید با کمربند شوهرشون رو کتک بزنند
به انتقام از ....
:khaneh:

موفق باشید.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

لطفاً بهم بگید علت وابستگی زن به مرد در اسلام چیه؟ چرا مرد بر زن سلطه داره و زن بدون اجازۀ اون هیچ کاری نباید انجام بده؟

خانواده به عنوان یک جامعه کوچک،رهبر نیاز دارد.این رهبر یا باید مرد باشد یا زن و قطعاً فرزندانشان نمی توانند رهبر خانواده باشند چون قدرت تدبر و تجربه آن ها بسیار کمتر است.بین مرد و زن هم قدرت تدبر مرد بیشتر است.پس مرد رهبر خانواده محسوب می شود.
ضمن این که مرد اختیار مطلق و کامل بر روی زن ندارد و این حرف شما صحیح نیست که زن بدون اجازه شوهر هیچ کاری نباید انجام بدهد.اگر شوهر اجازه نداد که زن نماز بخواند چه؟واضح است که زن باید در چنین شرایطی چه کند.هم زن بر مرد حق دارد و هم مرد بر زن.

مگه خدا به خود زن عقل نداده؟ شعور نداده؟ مگه خود زن نمیتونه راجع به موضوعی فکر کنه و تصمیم بگیره و عمل کنه؟

عقل دارای مراتبی است.برخی عقلشان بیشتر است و برخی کمتر.زن عقل دارد،منتهی عقل مرد بیشتر است.

حالا چرا باید عمل کردنش به اجازۀ شوهر وابسته باشه؟ حتی اگه شوهر منطقی برای حرفش نداشته باشه!

این حرف شما صحیح نیست.بستگی دارد منشاء حرف مرد چه باشد و مربوط به چه موضوعی باشد.برای مثال آیا درباره موضوعات عبادی،مرد حق دارد به زن بگوید عبادت نکن؟
اگر مرد حرفی بزند خلاف گفته اسلام،اطاعتش واجب نیست.این هم که مرد بتواند بدون دلیل زنش را مجبور کند،مصداق ظلم است و ظلم خلاف دستورات اسلام است.بنابراین زن از نظر اسلام در اینجا باید سرپیچی کند.

اگه قرار بود اختیار زن دست شوهر باشه پس چرا خدا زن رو انسان آفرید و بهش عقل و فکر و شعور داد؟! خب یه حیوون می آفرید و یه قلاده می بست گردنش و می داد دست مرد!!

همانطور که گفته شد اختیار مرد بر زن تام نیست و مرد حق ندارد هر دستوری به زن بدهد.بلکه دستوراتش باید در چارچوب اسلام باشد.اگر خلاف اسلام باشد دستوراتش،زن می تواند مخالفت کند و به حرفش گوش ندهد.درباره عقل هم توضیح داده شد.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

اینها قانون مردهاست نه قانون اسلام

این قانون اسلام است:«الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا»
مردان سرپرست زنانند به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده و [نيز] به دليل آنكه از اموالشان خرج مى‏كنند پس زنان درستكار فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [براى آنان] حفظ كرده اسرار [شوهران خود] را حفظ مى‏كنند و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد [نخست] پندشان دهيد و [بعد] در خوابگاه‏ها از ايشان دورى كنيد و [اگر تاثير نكرد] آنان را کتک بزنید (یا ترك كنيد) پس اگر شما را اطاعت كردند [ديگر] بر آنها هيچ راهى [براى سرزنش] مجوييد كه خدا والاى بزرگ است
آیه 34،سوره النساء (4).

حالا چند نفر می خونن به اسلام بد بین می شن

بله حقوق بشریون و فمنیست ها بدبین می شوند.منتهی ما آنچه را که خدا گفته راست می دانیم.نه آنچه را که حقوق بشر و آمریکا و انگلیس و ... از بچگی به خورد ما می دهند.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

دوستان باز این بحث.....
باور کنید نتیجه نداره

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

به مامانتون و خواهرتون بگین یک کلاس برای ما بزاره بشدت بهش نیاز داریم

بهترین کلاس،کلاس خداست.کلاس الهی است.کلاس معصومنین (ع) است.نه کلاس یک عده انسان عادی که معلوم نیست مبانی اجتماعی و فکریشان را از کجا گرفته اند.

این مورد سیاست می خواد دوست من
اگه اول ازدواج بتونی دل شوهرتو بدست بیاری تا اخرش سواری

این تعبیر،تعبیر جالبی نیست.مرد و زن باید بر اساس تفاهم و عاطفه زندگیشان را آغاز کنند.در اینصورت اصلاً کار به اعمال فشار و به کارگیری زور نمی رسد.

محدودۀ قیمومیت رو تعیین کنه یعنی چی؟ مثلاً اینکه توافق کنن که زن بتونه کار بیرون از خونه انجام بده و این تو عقدنامه قید بشه؟ یا توافق کنن تا چند سال بچه نداشته باشن و قید بشه؟ یا اینکه مثلاً تو عقدنامه قید بشه که زن میخواد با فلان دوستش در ارتباط باشه و نمیخواد ارتباطش رو با فلان دوستش یا فلان فامیلش قطع کنه؟ یا هر چیز دیگه ای...

بله.زن این حق را دارد که چنین مواردی را تعیین کند.اگر تعیین نکند،اشتباه خودش است.

خب اگه قید نشه چی؟ اگه اون موقع زن به این مسائل فکر نمیکرد و دنبال شروط ضمن عقد گذاشتن نبود حالا باید چه کنه؟ بسوزه و بسازه؟

اشتباه کرده که قید نکرده.اصلاً همین مطلب شاهدی است بر این که زن زیاد تحت تاثیر احساسات قرار می گیرد.وقتی می خواهد ازدواج کند اصلاً حواسش به این چیز ها نیست.پس موجه است بگوییم مرد باید سرپرستش باشد.در واقع دو حالت داریم:
1-زن تحت تاثیر احساسات قرار بگیرد.در اینصورت همین قضیه نشان می دهد که زن با تحت تاثیر قرار گرفتن،نمی تواند تدبر کافی کند برای حل مسائل.در نتیجه نیازمند سرپرست است در مسائل خانواده.
2-زن تحت تاثیر احساسات قرار نگیرد.در اینصورت می تواند در عقدنامه محدوده قیمومیت را تعیین کند.در نتیجه اسلام چیزی را بر او تحمیل نکرده است.

پس اینکه میگن اگه زن جایی بره که شوهرش راضی نیست اون اونجا بره کار حرام انجام داده؟ چرا این مسئله باید به شوهر ربط داشته باشه؟ ولی شوهر حق داره هرجایی بره و با هر نوع آدمی در ارتباط باشه و اصلاً مهم نیست که زنش راضی هست یا نه؟

همانطور که توضیح داده شد.زن بر شوهرش حق دارد.اگر شوهر برود بیرون برای رفیق بازی و ... و همسرش را از حقوقش محروم کند،در اینصورت گناه کرده و زن می تواند حقش را بگیرد.

شاید خیلی ها این موارد و به چشم دیده باشن
به نظر من این نوع رفتار ها ...اجازه و این ها نیست ..........این رفتار و میشه بهش گفت تفاهم

بله حقیر هم با شما موافق هستم.منتهی تفاهم حدی دارد.این که مرد به زن بگوید هر چه که بگویی انجام می دهم،در اینصورت تا حد شرک پیش رفته.چون ممکن است زنش بگوید نماز نخوان.بین تفاهم و زن ذلیلی باید تمایز قائل شد.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

سلام خدمت شما

ما که هنوز نفهمیدیم شما زنید یا مرد ولی مهم نیست زن و مرد فرقی ندارد همه انسان هستند

دوست گرامی تورات کجایش مطلب درست حسابی دارد که شما از ان مدرک اورده اید
داستان خلقت را از تورات می دانید
که خدایی را توصیف می کند که در باغ قدم می زند و ... یا خدا کشتی می گیرد و ...
این است مطالب تحریف شده تورات


قرآن که تحریف نشده از نظر ما.ما آن مطلب را از قرآن آوردیم.

اما ارسطو مگر کی بوده که شما به حرف او استناد می کنید
یک فیلسوف در 3000 سال پیش که مبنای حرفاش نه مذهبی بوده نه علمی
بلکه تراوشات ذهنییشو بیان می کرده که فلسفش الان کلا باطل شده

این حرف شما یک ادعای بی اساس است.شما چقدر ارسطو را می شناسید؟چقدر فلسفه اش را مطالعه کرده اید؟ارسطو کسی بوده که منطق را برای اولین برای تدوین کرده.ارسطو کسی بوده که اولین بار طبیعیات را بررسی کرده.
ادعای شما صحیح نیست.بر چه مبنایی می گویید کل فلسفه ارسطو باطل شده؟تنها شبهاتی که راجع به ارسطو هست،مربوط می شود به طبیعیاتش.هیچ کس هم انقدر راحت راجع به چنین شخصیت بزرگ و تاثیرگذاری نباید اظهار نظر کند.

وجود مردان هم باعث بسیاری از جنگها و خونریزیها و غارتها و تبعیضها و دزدیها و ... می باشد

وجود مردان یک بحث است،آزادی مردان یک بحث دیگر که شما این ها را یکی گرفتید.

اینها هم مال انجیل تحریف شده است که مورد قبول ما و حتی خودشون نیست

ما هم گفتیم که از قرآن آوردیم مطلب را.

من هم با استدلال منطقی و عقلی و علمی همه رو رد می کنم به شما هم دوستانه توصیه می کنم

تا منطق چه باشد.آیا منطق چیزی است که فقط من یا فقط شما قبولش دارید؟
ضمناً از نظر منطقی،هیچ دلیلی برای پذیرش حرف های علوم تجربی نداریم.چون همه مبتنی بر استقراء ناقص هستند.

اطلاعات خودتون رو نسبت به قران و تورات و انجیل و ... زیاد کنید

ایشان به نقد شخیصت شما نپرداختند.منتهی شما ظاهراً دارید این کار را انجام می دهید.

جنسیت رو برای این می خوام چون اگه بدونم مردین می دونم حرف منطقی رو هرگز قبول نخواهید کرد

همچنان که پیشینیان از شما قبول نکردند


منطق در کلام شما چیزی است که خودتان قبولش دارید؟گزاره شما این است:آگر مرد باشید،حرف منطقی را هرگز قبول نخواهید کرد.من مرد هستم،اما می پذیرم که 2=2.پس گزاره شما نقض شد.

البته منم اگه صدتا دختر یا پسر داشته باشم به کسی که چنین اعتقاداتی داره
نه زن می دم نه شوهر

مختارید.خیلی ها هم بر عکس شما،تمایل دارند به افرادی که چنین اعتقاداتی دارند زن بدهند.شما دلیل بیاورید برای حرف هایتان.

من همه جا این مطلب و گفتم که این حرفا و اجحافها در حق زن مال دین نیست چه دین اسلام و چه ادیان دیگر
اینها قانونهای مردهاست که به اسم دین می خوان بر زنها حاکم بشند و به اونها ظلم کنند

ما بطلان ادعای شما را نشان دادیم.طبق آیات قرآن.

من پرسیدم چرا اینطوریه شما میگی برو خدا رو شکر کن ازین بدتر نیست؟!!!

پاسخ شما داده شد.

حتی یه جایی هم خوندم (تو پست های جناب پیام، کارشناس پاسخگوی قرآن و حدیث) که زن حتی برای رنگ کردن موی سرش هم باید از شوهر اجازه بگیره!
میشه این مسئله رو کاملاً روشن کنین...

زن و شوهر تعهد داده اند که مسائل جنسیشان را با هم حل کنند.حال اگر زنی موهای سرش را رنگ کند،ممکن است این قصد را داشته باشد که برود وسط خیابان و خودش را در مقابل نامحرم به نمایش بگذارد.این خلاف تعهد و پیمانی است که هنگام ازدواج صورت گرفته.

(یه خانومی توی زمان پیامبر شوهرش بهش میگه نباید از خانه خارج بشی و اون هم گوش داده و حتی خبر دادند که پدرش به بستر مرگه از پیامبر اجازه میگیره که آیا حالا که شوهرم مسافرته و پدرم به بستر مرگ میتونم برم دیدن پدرم
پیامبر گفتند نه صبر کن تا شوهرت اجازه بده
پدرش میمیره باز پیک میفرسته اجازه میگیره باز پیامبر میفرمایند نه حتی الآنم بدون اجازه شوهرت نمیتونی بری بیرون!)
آخه چرا باید اینطوری باشه؟

صحت این داستان معلوم نیست.منتهی اگر راست هم باشد،ناقص حقوق زن نیست.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

خانمها بروند خدا را شکر کنند که مسیحی نیستند.

"ای زنان تسلیم شوهران خود باشید همان گونه که تسلیم خداوند هستید.
سلام.

البته اگر اشتباه نکنم حدیثی با مضمون مشابهی هم از پیامبر اسلام (ص) نقل شده است با این محتوا که اگر قرار بود کسی غیرخدا را پرستش کند امر می کردم که زنان همسرانشان را بپرستند. البته اعتبار و دلالت این گونه احادیث باید مورد ارزیابی قرار بگیرد.

موفق باشید. :Hedye:

اگر اينگونه كه شما مي فرماييد بود بايد تعبير قرآني بدين شكل بيان مي شد : بما فضلهم عليهن
يعني فضل كل مردان بر كل زنان ، اما همانگونه كه قبلا هم عرض كرديم و متاسفانه عنايت نفرموديد ، نوع بيان قرآن كريم ، " بما فضل الله بعضهم علي بعض " است و بيان دقيق اين عبارت يعني :
بعضي مردان بر بعضي زنان فضل دارند
بعضي مردان بر بعضي زنان فضل ندارند
بعضي مردان با بعضي زنان در فضل برابرند
(1)
پس ديدگاه قرآن كريم اولا بر سلطه و سالارگري هيچ يك از زن و مرد نسبت به يكديگر نيست

با سلام و احترام خدمت شما

با توضیحی که نقل فرمودید بیان جمله معترضه دوم چه خاصیتی دارد؟
بگوییم مردان قیم زنان هستند چون بعضی مردان نسبت به بعضی زنان برتری دارند و بعضی مردان نسبت به بعضی زنان برتری ندارند و بعضی با بعضی مساوی اند!!!! جسارتاً این ترجمه خنده دار نیست؟!

به نظر می رسد عبارت دوم در تعلیل عبارت اول آمده است تا بگوید چرا نوع مردان در زندگی مشترک و زندگی اجتماعی قیم و سرپرست نوع زنان معرفی شده است. ضمیر هم نیز مانند بسیاری از خطاب های دیگر قرآن کریم به نوع انسان بر می گردد. یعنی بخشی از انسان ها (مردان) به بخش دیگری (زنان) از لحاظ توانمندی ها فضیلت داده شده اند.

اگر می خواست بفرماید بعضی مردان بر بعضی زنان برتری دارند اولاً عبارت اول را با لحن عمومی نمی گفت (الرجال قوامون علی النساء) و ثانیاً می فرمود «بما فضل الله بعضهم علی بعضهن». این که ضمیر را برای بعض دوم نیاورده است نشان می دهد منظور ضمیر دوم نیز «هم» است. یعنی «بما فضل الله بعضَهُم علی بعضِهِم» و در نتیجه مشابه بسیاری از خطابات قرآن کریم برای کل انسان ها از ضمیر مذکر استفاده کرده است.

اما این که فرمودید چرا آیه شریفه نفرموده «بما فضلهم علیهن» علتش می تواند این باشد که اولاً تمام مردان بر تمام زنان برتری ندارند و این حکم در مقام بیان وجه غالب است و این راه را برای ما باز می گذارد که هرجا این وجه غالب وجود نداشت از اطلاق عبارت اول تخطی کنیم. ثانیاً آیه شریفه خواسته بیان بفرماید که زنان و مردان بخشی از یک پیکره واحدند نه دو موجود مختلف که یکی بر دیگری برتری داشته باشد (مستحضرید که تعبیر مشابهی برای اختلاف مرتبه پیامبران نیز وجود دارد) و این لطافت بیان قرآن است که هر دو را جزئی از یک کل می داند.

پس اگر دلالت این آیه را محدود به شرایط زمان و مکان می دانید بحث دیگری است اما ترجمه ای که نقل فرمودید صحیح به نظر نمی رسد و بسیار بعید است.

موفق باشید. :Gol:

جواب علمی به کسانی که دین راقبول ندارند.




شبهه دیگری که اینجا به وجود میاید این است.
نکات مثبت این پدیده
(آزادی زنان) بیشتر است یا نکات و تبعات منفی آن.

به طور مثال:

موناشارن نويسنده آمريكايى مى گويد:
آزادى زنان براى ما افزايش درآمد, سيگار ويژه زنان, حق انتخاب تنها زيستن, تشكيل خانواده يك نفره, ايجاد مراكز بحران تجاوز …,عشق آزاد و زنان متخصص بيمارى هاى زنان را به ارمغان آورده

ولى در ازاى آن چيزى را به غارت برد كه خوشبختى بسيارى از زنان در گرو اوست و آن وجود همسر و خانواده است.



آن آزادی که زنان در ایران به دنبال آن هستند خیلی سالهاست که در آمریکا و کشورهای دیگر اجرا گشت.

زنان چیزهای زیادی به دست آوردن .اما چیزی که از دست دادند به مراتب وحشناکتر بود.

و آن هم از بین رفتن ستون خانواده است.



در آمریکا
80% کودکان ، کودکان تلاق شمرده میشوند. و این کودکان از نظر روحی ضربه ای سنگین خوردند. که در دوره نوجوانی و جوانی در معرض انجام قتل قرار گرفتند.
عملی که تمام جامعه شناسان و روانشناسان آمریکایی را برآن داشت تا کاری کنند که بیان خانواده از هم نپاشد.

شما اگر دهه 60 ایران را نگاه کنید شاید از هر صد ازدواج یک نفر تلاق میگرفت.
اما از زمانی که پدیده ازادی زنان به میان آمد درصد تلاق روز به روز بالاتر میرود.
و فرزندان تلاق رو به افزایش هستند.


بنده نمیگویم زن باید در بند باشد.
بنده عرضم این است واژه زن و مادر به مراتب بالاتر از این است که بزرگیش را در آزادی بی چون و چرا بیابد.


اگر اسلام گفت زن باید مطیع شوهرش باشد نه برای این است که زن بی ارزش است.
بلکه برای زن ارزش قائل است. و از آن بالاتر برای بیان خانواده ارزش قائل است.

بزرگترین وظیفه یک زن که در مقام مادر قرار میگیرد تربیت فرزند صالح است که در راه خدا باشد.
همانگونه که امام حسین (ع) در دامن پاک حضرت زهرا(س) رشد کرد.

شهدا در دامن پاک مادرشان رشد کردند.
حال که نام مادر شهدا آمد.
بردامن پاک مادر شهیدان صلوات.

.
پس آیه 34 سوره نساء در حمایت از بیان خانواده است.
.
پس خواهران برای حفظ ستون خانواده مطیع شوهرانتان باشد.
.


بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

ضمن این که مرد اختیار مطلق و کامل بر روی زن ندارد و این حرف شما صحیح نیست که زن بدون اجازه شوهر هیچ کاری نباید انجام بدهد.اگر شوهر اجازه نداد که زن نماز بخواند چه؟واضح است که زن باید در چنین شرایطی چه کند.هم زن بر مرد حق دارد و هم مرد بر زن.

همانطور که گفته شد اختیار مرد بر زن تام نیست و مرد حق ندارد هر دستوری به زن بدهد.بلکه دستوراتش باید در چارچوب اسلام باشد.اگر خلاف اسلام باشد دستوراتش،زن می تواند مخالفت کند و به حرفش گوش ندهد.درباره عقل هم توضیح داده شد.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

سلام.

حق مرد نسبت به زن تنها در دو مورد هست بقیه مشارکت و همراهی و همفکری هست نه رابطه رئیس و مرئوسی و دستور دادن

1- حق تمکین جنسی (که این حق زن هم بر مرد هست)

2- دانستن اینکه زنش در کجاست یعنی همان اجازه گرفتن برای رفتن به جایی. در موارد دیگر باید مشارکت و همفکری باشد (بحث نشوز)

به نظر می رسد عبارت دوم در تعلیل عبارت اول آمده است تا بگوید چرا نوع مردان در زندگی مشترک و زندگی اجتماعی قیم و سرپرست نوع زنان معرفی شده است. ضمیر هم نیز مانند بسیاری از خطاب های دیگر قرآن کریم به نوع انسان بر می گردد. یعنی بخشی از انسان ها (مردان) به بخش دیگری (زنان) از لحاظ توانمندی ها فضیلت داده شده اند.
ببخشید یعنی مثلا الان شما بر من قیمومیت دارید؟!یا مثلا شما بر مادرتون قیمومیت دارید یا اینکه پدرتون نسبت به مادرتون شامل ایه میشود؟!؟یا...؟
در مورد زندگی مشترک و بین زن و شوهر قابل پذیرش است.و اون هم ربطی به جنسیت ندارد. ادم وارد یک رابطه میشود و یک سری تعهدات و وظایف رو میپذیرد به خاطر نقشی که در اون رابطه پیدا میکند ولی...
گر می خواست بفرماید بعضی مردان بر بعضی زنان برتری دارند اولاً عبارت اول را با لحن عمومی نمی گفت (الرجال قوامون علی النساء)
این رو میشود به شیوه های مختلفی تفسیر کرد.مثلا بگوییم منظور قران از اوردن کلمه ی رجال (با توجه به اینکه تا قبل از این عبارت مدام از ضمیر مذکر و البته کلمه ی بعل استفاده کرده و اینجا عبارت را به جای انکه به راحتی با یک ضمیر مذکر حل کند کلمه ی رجال اورده) این ست که بگوید نه شوهر بودن ملاک است نه جنسیت.انچه باعث قیمومیت میشود مردانگیست...
ثانیاً می فرمود «بما فضل الله بعضهم علی بعضهن». این که ضمیر را برای بعض دوم نیاورده است نشان می دهد منظور ضمیر دوم نیز «هم» است. یعنی «بما فضل الله بعضَهُم علی بعضِهِم» و در نتیجه مشابه بسیاری از خطابات قرآن کریم برای کل انسان ها از ضمیر مذکر استفاده کرده است.
خب با این تعبیر این نمیشود همان حرف کارشناس؟

بعضي مردان بر بعضي زنان فضل دارند
بعضي مردان بر بعضي زنان فضل ندارند
بعضي مردان با بعضي زنان در فضل برابرند


عقلی یا احساسی رد میکنید!؟:Khandidan!:

در باره تورات ، انجیل و تلمود تا هر وقت که بخواهید میتونم بحث کنم.
چه با شما چه با یهویان و مسیحیان و....:ok:

درباره قرآن هم تا جایی که بتوانم سعی میکنم دوام بیاورم در بحث.:ok:

ببخشید عقل شما تنها به این اندازه هست که احساسات خانمها رو جریحه دار کنید؟

[FONT=arial]دانشنامه حقوقي/

[FONT=arial] [FONT=arial]
شرايط" تمکين و نشوز" در فقه و قانون



[FONT=arial] [FONT=arial]هر كس با داشتن استطاعت مالي نفقه زن خود را در صورت تمكين ندهد يا از تاديه نفقه ساير اشخاص واجب‌النفقه امتناع نمايد، دادگاه مي‌تواند او را به شلاق تا 74 ضربه محكوم نمايد.

به گزارش خبرنگار حقوقي قضايي باشگاه خبرنگاران، تمكين و نشوز يكي از مباحث حقوق خانواده است. تمكين به معناي انجام وظايف زناشويي و نشوز مقابل آن است. اين موضوع وابستگي عميق به مبحث رياست خانواده دارد، و مباني پذيرفته شده در آنجا روشنگر حريم اين موضوع است.

تمكين و نشوز غالبا نسبت به زن به كار مي‌رود و آثار آن در مورد زن، منظور نظر فقيهان و حتي حقوقدانان بوده است. يعني از تمكين و نشوز زن سخن مي‌گويند نه مرد!!

تمكين و نشوز زن، يا زن و مرد

در كتب فقهي، تمكين را از وظايف زن مي‌دانند، و از تمكين مرد سخني به ميان نيامده است. همين طور است در قانون مدني. اما در باب نشوز، فقيهان، آن را تعميم داده و به مرد نيز نسبت داده‌اند.

حقيقت آن است كه اگر زن و مرد، هر كدام در قبال ديگري وظايفي دارد و هر كدام بر ديگري حقي دارد، تمكين و نشوز عنواني عام خواهد بود كه بايد از قلمرو آن نسبت به زن و شوهر به طور مشترك بحث كرد، گرچه حقوق يكي از آنان بيشتر يا وظايفش سنگين‌تر باشد.

همان‌گونه كه زن در قبال شوهر وظايفي دارد، مرد نيز چنان است. و همانطور كه زن ممكن است تخلف ورزد مرد نيز ممكن است، قصور و تقصير داشته باشد.

در كتب فقه وظايف زن و مرد بدين شرح آمده است:

الف ـ وظايف زن

1ـ تمكين جنسي
2ـ عدم خروج از منزل بدون اذن شوهر

ب ـ وظايف مرد

1ـ انفاق
2ـ پرداخت مهر
3ـ حق قسم
4ـ آميزش

در كتب حقوقي نيز همين موارد با اندك اختلافي آمده است و علاوه بر آن از حقوق و وظايف مشتركي چون:

1ـ حسن معاشرت
2ـ تشييد مباني خانواده
3ـ معاضدت در تربيت اولاد
4ـ وفاداري
نيز بحث شده است.

اين موارد نشان‌دهنده آن است كه نمي‌توان بحث تمكين و نشوز را در قلمرو وظايف زن منحصر كرد.

آثار حقوقي تمكين و نشوز

براي تمكين و نشوز زن در منابع فقهي، آثاري بدين شرح (با پاره‌اي اختلاف نظرها) به چشم مي‌خورد:

1ـ زن در صورت تمكين، مستحق نفقه است و اگر ناشزه شد وظيفه انفاق از مرد برداشته مي‌شود.
2ـ با نشوز زن، مرد مي‌تواند از مضاجعت با وي خودداري كند.
3ـ با نشوز زن، مرد مي‌تواند وي را تنبيه كند.

و اگر مرد نشوز كرد يعني از وظايفش سرپيچي داشت اين آثار بر آن مترتب شده است:

1ـ اگر مرد از پرداخت مهر سر باز زد، زن مي‌تواند از تمكين خودداري كند.

هر كس با داشتن استطاعت مالي نفقه زن خود را در صورت تمكين ندهد يا از تاديه نفقه ساير اشخاص واجب النفقه امتناع نمايد، دادگاه مي تواند او را به شلاق تا 74 ضربه محكوم نمايد.

2ـ اگر مرد از ديگر وظايفش، سر باز زد، زن مي‌تواند از او نزد حاكم شكايت كند و خود نمي‌تواند اقدامي كند.

«اگر نشوز شوهر آشكار گشت بدين‌سان كه حقوق واجب زن را از قبيل: قسم، نفقه و... ادا نكرد، زن حق مطالبه دارد و مي‌تواند شوهر را موعظه كند. اگر شوهر اجابت نكرد، نزد حاكم از وي شكايت كند و حاكم وي را به اداي حقوق الزام مي كند.

در قانون مدني ماده 1111 نيز اين مطلب آمده است:

«زن مي‌تواند در صورت استنكاف شوهر از دادن نفقه، به محكمه رجوع كند. در اين صورت محكمه ميزان نفقه را معين و شوهر را به دادن آن محكوم مي‌كند».


اینم دین مبین اسلام:

(نساء/ 34) و (وللرجال عليهن درجة) (بقره/ 228), براى مرد سلطه اى بى چون و چرا قائل شده.

در توضيح قواميت او مى گويند:
شوهر رئيس, بزرگ حاكم و تنبيه كننده زن است هرگاه بدخوى گردد.

(( ابن كثير, اسماعيل, تفسير القرآن العظيم, دارالمعرفة, 1/503. ))

مردان با امر و نهى, به راست نمودن زنان مى پردازند, چونان كه فرمانروايان بر رعيت فرمان مى رانند.

(( زمخشرى, جارالله, تفسير الكشاف, قم, منشورات دار البلاغه, 1/503. ))

[FONT=arial]
[FONT=arial]عمادالدین ابوالفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر قرشی گذشته‌نگار، تفسیرگر و حدیث‌نگار مشهور شافعی بود.[۱] وی از پیروان ابن تیمیه بود و تفسیری بر قرآن به نام تفسیر ابن کثیر دارد.همچنین کتاب البدایة و النهایة که تاریخی از آغاز جهان تا دو سال قبل از مرگ خود او نوشته اوست.


[FONT=arial]ابوالقاسم محمود بن عمر بن محمد خوارَزمی زَمَخْشَری

[FONT=arial] زمخشری در فقه، پیرو مذهب حنفی و در اصول و کلام، معتزلی مذهب بود.

معتزله از جریان‌های اصلی کلامی در میان اهل سنت است.

من خيلى كم سن تر و بى اطلاعات تر از اينم كه بخوام جواب بدم.اما به نظرم مبناى زندگى اگه بر اساس اسلام واقعى باشه كسى ناراضى نخواهد بود.من زندگى هاى اطراف خودم رو ميبينم.مردى كه روز به سختى كار ميكنه تا خرج خانواده اش رو تامين كنه اما همه ى وقت فراغتش رو با رفيقانش ميگذرونه نميتونه از همسرش انتظار داشته باشه كه هرجا ميخواد بره ازش اجازه بگيره اگرچه شخصيت يك زن واقعى هيچ وقت به أو اجازه نميده كه كارى رو انجام بده كه با شانش منافاتى داشته باشه.ولى ازطرفى وقتى مبناى يك زندگى بر اساس عشق باشه زن از اينكه از همسرش اجازه بگيره ناراحت نميشه چون اطمينان داره كه همسرش مصلحت خانواده رو در نظر ميگيره،نه فقط منافع شخصيش رو!به هر حال وقتى دو نفر قصد ازدواج دارند بايد مصالح خانواده رو به همه چى ترجيح بدن.من شخصا به عنوان يك خانوم اگه اولويتم شغلمه نبايد سعادت يك خانواده رو تهديد كنم و ازدواج كنم.يا نهايتا زندگى مدرن رو انتخاب كنم.يعنى انتظار نداشته باشم همسرم تعهد پرداخت مهريه يا خرجى به من داشته باشه.ولى مشكلى كه اين روز ها زياد ديده ميشه اينه كه زن بايد به خاطر مشكلات اقتصادى پابه پاى همسر كار كند ودر همان حين به خوراك،بهداشت و وضعيت تحصيلى فرزندان و رفاه همسرش نيز رسيدگى كند و همه ى اين ها جزء وظايفش مطرح شود درحالى كه همسرش به وظايف خود عمل نميكند يا در حق او به حداقل اكتفا كرده و هيچ گذشتى هم ندارد.اين مسائل باعث ميشه خانم ها نسبت به اين مسايل حساسيت نشان دهند. يك مسءله ديگه هم اينه كه تعداد زيادى از اقايون امروزى تنها وظيفشون رو خرجى دادن ميدونند و غافل از اين هستند كه بايد براى همسرش وقت بگذارند و به نياز هاى روحيش رسيدگى كنند.چون اگه واقعا تنها وظيفه ى يك مرد خرجى دراوردنه من با كمال ميل حاضرم وظيفه به دنيا اوردن بچه،تربيتش(كه در حال حاضر بيشر اقايون همكارى در اين زمينه ندارند و انتظار دارند بدون هيچ نظارت و همكارى بهترين فرزند دنيا رو داشته باشن!)رسيدگى به درس و مدرسه و مشكلات روحى و اجتماعى فرزندان،انجام دادن همه كار هاى خونه از قبيل خريد و نظافت و پخت و پز(كه البته اينها وظاءف زن نيست اما اين روزها جزء وظائف مسلمش به حساب مياد)با رعايت حجاب و عفاف و در نظر گرفتن رضايت همسر با كار كردن و پول در اوردن عوض كنم.درسته كه در اين شرايط اقتصادى اين كار واقعا سخت است و مسووليت بالايى دارد اما همه ما ميبينم كه اقايون خيلى راحت ميگن نشد و پول در نمياد!اماايا يك خانوم ميتونه بگه كه نشد و بچه آت به بى راهه كشيد؟!يا نشد و فرزندت از گرسنگى مرد؟خيلى ببخشيد كاملا متوجهم كه حرف هايم بچگانه و سطحى است اما منظورم اينه كه در نهايت اين مادر و زن خانواده است كه بار نهايى مسووليت ها رو به دوش ميكشد ولى اگر اين همه دغدغه برايش وجود نداشته باشد،مسلما اجازه گرفتن براى خروج از خانه نبايد انقدر برايش دشوار به نظر برسد. از همه عزيزانى كه لطف كردم كامنت بنده رو خوندن به خاطر سطحى و ناقص بودنش عذر خواهى ميكنم.

ببخشید یعنی مثلا الان شما بر من قیمومیت دارید؟!یا مثلا شما بر مادرتون قیمومیت دارید یا اینکه پدرتون نسبت به مادرتون شامل ایه میشود؟!؟یا...؟

سلام.

خواهش می کنم. البته اینجا ظاهراً بیشتر بحث خانوادگی مطرح است. اما اگر بتوان آن را در مورد مناسبات اجتماعی نیز صائب دانست در جامعه این برتری در احکامی مثل شهادت و قضاوت و ... ظاهر می شود. در این احکام بر اساس حکم اسلام مرد بر زن برتری دارد (از جمله در مصادیقی که ذکر فرمودید). ضمن این که عرض شد این حکم حکم حداکثری و غالب است. پس با موارد استثنا کلیت آن کنار نمی رود.

نه شوهر بودن ملاک است نه جنسیت.انچه باعث قیمومیت میشود مردانگیست...

اگر منظور شما از مردانگی همان مذکر بودن است درست است و همان بحث ماست. اما اگر منظورتان جوانمردی است به نظرم از معنای نزدیک آیه دور است و قرینه ای هم برای آن وجود ندارد.

خب با این تعبیر این نمیشود همان حرف کارشناس؟

خیر توضیحاتی که از بنده نقل قول فرمودید کاملاً عکس فرمایش کارشناس محترم بود. تقاضا می کنم یک بار دیگر پست بنده را با دقت مطالعه بفرمایید اگر باز ابهام داشت مشخصاً بفرمایید کجا ابهام دارد تا با کمال میل توضیح بدهم.

تشکر از حسن توجه شما. :Gol:

سلام

خواهش می کنم. البته اینجا ظاهراً بیشتر بحث خانوادگی مطرح است. اما اگر بتوان آن را در مورد مناسبات اجتماعی نیز صائب دانست در جامعه این برتری در احکامی مثل شهادت و قضاوت و ... ظاهر می شود. در این احکام بر اساس حکم اسلام مرد بر زن برتری دارد (از جمله در مصادیقی که ذکر فرمودید). ضمن این که عرض شد این حکم حکم حداکثری و غالب است. پس با موارد استثنا کلیت آن کنار نمی رود.
استثنا؟!؟اتفاقا استثنائات از اون طرف قضیه بیشتر است.وقتی مسئله ، مسئله ی خانواده باشد قیمومیت فقط در اون مورد است بزرگوار.
از طرفی معنی قیمومیت خیلی وسیع تر از انی است که بخواهیم اون رو به قضاوت و شهادت و... تامیم بدیم!!!!گرچه در مورد قضاوت هم اختلافات کم نیست بین علما و بعضی در صورت ثابت شدن ملکه ی عدالت در زن قضاوت زن رو در بسیاری از مورد جایز میدونن.البته در امور اجرایی به خطر حق ارتباط و.... خب در اسلام بیشتر توصیه شده توسط مردان انجام بشه.در مورد شهادت هم میدونید همیشه اینطور نیست.گاهی شهادت یک زن در فقه کافی است.البته بنده قصد بحث کردن در مورد چیزی که شما بهش میگین برتری رو ندارم.فقط خواستم در مورد ایه توضیح بدم.و البته جدای از این موارد بنده واقعا ربط قیمومیت رو به این مسائل نمیفهمم!!...(به خصوص که اگر دقت کنیم هم قبل از این عبارت هم بعد ا ان ایه در مورد زن و شوهر صحبت میکنه.نه به قول شما نوع مرد و نوع زن)
اگر منظور شما از مردانگی همان مذکر بودن است درست است و همان بحث ماست. اما اگر منظورتان جوانمردی است به نظرم از معنای نزدیک آیه دور است و قرینه ای هم برای آن وجود ندارد.
در مورد مذکر بودن عرض کردم اگر منظور ایه جنس مذکر بود میتوانست به راحتی مسئله رو با یک ضمیر مذکر حل کند در حالی که در عبارات قبل هم از ضمیر مذکر استفاده کرده ولی در اینجا بی مقدمه لحن رو عوض میکنه.منظورم از مرانگی کاملا واضح و روشن است....نیاز به توضیح ندارد
خیر توضیحاتی که از بنده نقل قول فرمودید کاملاً عکس فرمایش کارشناس محترم بود. تقاضا می کنم یک بار دیگر پست بنده را با دقت مطالعه بفرمایید اگر باز ابهام داشت مشخصاً بفرمایید کجا ابهام دارد تا با کمال میل توضیح بدهم.
عرض بنده این بود که ایه بیانی کاملا عام دارد و ین بین عام که خود شما هم اشاره کردید میشود همان حرف کارشناس.یعنی همانطور که گفتید ضمیر استفاده شده منحصر به مردان نیست.عام است
موفق باشید

با سلام

کارشناسان محترم سرکار علیه هدی
اولا جناب زمخشري و ابن كثير گرچه سنی هستند ولی هردو مفسر قرآنی هستند.
ونظریه قیومیت مرد بر زن کاملا صحیح است.

اشکال نداره سخنان علمای شیعه رو هم برسی میکنیم.
درباره قیومیت مرد بر زن.

آیت الله مشکینی مردان سرپرست زنانند به سبب آنکه خداوند برخی را بر برخی دیگر ( مردان را بر زنان در نیروی فکری و روانی و جسمی ) برتری بخشیده ( و از این رو ولایت امر جامعه را در رتبه نبوّت و امامت و ولایت انتصابی از جانب معصوم ، از آن مردان قرار داده است )

آیت الله مکارم شیرازی مردان ، سرپرست و نگهبان زنانند

آیت‌الله موسوی همدانی (ترجمه‌المیزان) مردان بر زنان قیمومت و سرپرستی دارند ، به خاطر اینکه خدا بعضی را بر بعضی برتری داده ، و به خاطر این که مردان از مال خود نفقه زنان و مهریه آنان را می دهند ، پس زنان صالح و شایسته باید فرمانبر شوهران در کام گیری و تمتعات جنسی و حافظ ناموس و منافع و آبروی آنان در غیابشان باشند

استاد مهدی فولادوند مردان ، سرپرست زنانند

جناب آقای صفوی (بر اساس المیزان) مردان عهده دار امور زندگی زنانند . این از آن روست که خداوند برخی از مردم را بر برخی دیگر به خردمندی و توانمندیِ بیشتر برتری داده

حجت الاسلام انصاریان مردان ، کارگزاران و تدبیرکنندگانِ [ زندگی ] زنانند
خب مگر ما غير از اين گفتيم بزرگوار ؟!
ما هم تمام عرضمان در نقد فرمايش شما اين بود كه شما فرموديد مردان بر زنان سلطه دارند ما عرض كرديم خير بحث مديريت اجرايي و تدبير زندگي و سر پرستي و نگهباني غير از سالارگري و سلطه و ... است .
موارد نقد ي كه به نوشتارتان بود را مجددا مطالعه بفرماييد ، بحث ما اين نيست كه نپذيريم مرد مدير خانواده است ، خير اينطور نيست ، نقد بر مطالب شما به مواردي باز مي گشت كه قواميت را سلطه گري و سالارگري تلقي فرموديد .

بعضی از خواهران عزیز میگویند.
میخواهیم عقلی جواب دهیم.

فرازی از خطبه 80 از نهج البلاغه

زنان عقولشان ناقص است.

باتوجه به این متن پس خواهران نمیتوانند عقلی بحث کنند.

با توجه به اين برداشت شما از روايت فوق ، از نظر شما خطبه فدكيه حضرت زهراي مرضيه -كه نام آي دي شما متبرك به نام آن سرور كائنات است - كه سراسر استدلال و برهان است بايد نامعقول باشد .
و يا دفاعيات و سخنرانيهاي آتشين و سراسر حق حضرت زينب در رسوا سازي يزيد و بني اميه ، غير معقول است .
اميدوارم در مناظرات علمي و مباحثات ، بيش از اين عنايت بفرماييد و در خطبه فوق مطالعه بيشتري داشته باشيد تا منجر به فهم نادرست از روايت معصوم عليه السلام نشود .

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض ادب

بعضی از خواهران عزیز میگویند.
میخواهیم عقلی جواب دهیم.
فرازی از خطبه 80 از نهج البلاغه
زنان عقولشان ناقص است.
باتوجه به این متن پس خواهران نمیتوانند عقلی بحث کنند.

اگر اینطور باشد، پس خدا هیچ حجتی بر زنان ندارد و زنان میتوانند هر کاری بکنند،
چون به قول شما، زنان نمیتوانند عقلی بحث کنند و بحث عقلی را درک نمی کنند!

به نظرم این برداشت شما از بحث حضرت امیر(ع) کاملاً نادرست است.

موفق باشید.

اگر اینطور باشد، پس خدا هیچ حجتی بر زنان ندارد و زنان میتوانند هر کاری بکنند،
چون به قول شما، زنان نمیتوانند عقلی بحث کنند و بحث عقلی را درک نمی کنند!

به نظرم این برداشت شما از بحث حضرت امیر(ع) کاملاً نادرست است.چه انتظاری از کسی دارید که راحت حرف علمی رو رد میکنه؟!و میگه هر چه در نهج البلاغه هست عین سخنان حضرت امیر است.چه جراتی دارند که اینطور میگن!!!شیعه حتی کتاب ثقه الاسلام کلینی رو هم نیازمند بررسی سندی میداند چه برسد به نهج البلاغه ای که شیخ قمی دران حتی سند احادیث رو هم ذکر نکرده...گرچه احادیث مثل ان مورد کم و بیش در منابع دیگه هم هست و جدای از بررسی سندی اگر لینکی که دادم رو مطالعه میکردن معنی این احادیث توضیح داده شده بود

ببخشید عقل شما تنها به این اندازه هست که احساسات خانمها رو جریحه دار کنید؟

نه اینکه شما با عقلتون تونستید پستهای بنده را منطقی رد کنید!
هرچی باشه عقل مردان از زنان کاملتر است!

با توجه به اين برداشت شما از روايت فوق ، از نظر شما خطبه فدكيه حضرت زهراي مرضيه -كه نام آي دي شما متبرك به نام آن سرور كائنات است - كه سراسر استدلال و برهان است بايد نامعقول باشد .
و يا دفاعيات و سخنرانيهاي آتشين و سراسر حق حضرت زينب در رسوا سازي يزيد و بني اميه ، غير معقول است .
اميدوارم در مناظرات علمي و مباحثات ، بيش از اين عنايت بفرماييد و در خطبه فوق مطالعه بيشتري داشته باشيد تا منجر به فهم نادرست از روايت معصوم عليه السلام نشود .

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض ادب

اگر اینطور باشد، پس خدا هیچ حجتی بر زنان ندارد و زنان میتوانند هر کاری بکنند،
چون به قول شما، زنان نمیتوانند عقلی بحث کنند و بحث عقلی را درک نمی کنند!

به نظرم این برداشت شما از بحث حضرت امیر(ع) کاملاً نادرست است.

موفق باشید.

عرض سلام و ادخدمت کارشنان محترم و جناب سلمان 14

ای کاش قبل از صدور حکم پست 75 رو که بنده نوشتم مطالعه میکردید.

و یک سوال وِیژه خدمت کارشناس محترم.
آیا حضرت زهرا(س) که به نظر بنده تنها دلیل خلقت آدم بود. از حساسات زنانه مبرا بود!؟؟


[FONT=arial]دانشنامه حقوقي/

[FONT=arial]
شرايط" تمکين و نشوز" در فقه و قانون



[FONT=arial]هر كس با داشتن استطاعت مالي نفقه زن خود را در صورت تمكين ندهد يا از تاديه نفقه ساير اشخاص واجب‌النفقه امتناع نمايد، دادگاه مي‌تواند او را به شلاق تا 74 ضربه محكوم نمايد.
[FONT=arial]
به گزارش خبرنگار حقوقي قضايي باشگاه خبرنگاران، تمكين و نشوز يكي از مباحث حقوق خانواده است. تمكين به معناي انجام وظايف زناشويي و نشوز مقابل آن است. اين موضوع وابستگي عميق به مبحث رياست خانواده دارد، و مباني پذيرفته شده در آنجا روشنگر حريم اين موضوع است.

تمكين و نشوز غالبا نسبت به زن به كار مي‌رود و آثار آن در مورد زن، منظور نظر فقيهان و حتي حقوقدانان بوده است. يعني از تمكين و نشوز زن سخن مي‌گويند نه مرد!!

تمكين و نشوز زن، يا زن و مرد

در كتب فقهي، تمكين را از وظايف زن مي‌دانند، و از تمكين مرد سخني به ميان نيامده است. همين طور است در قانون مدني. اما در باب نشوز، فقيهان، آن را تعميم داده و به مرد نيز نسبت داده‌اند.

حقيقت آن است كه اگر زن و مرد، هر كدام در قبال ديگري وظايفي دارد و هر كدام بر ديگري حقي دارد، تمكين و نشوز عنواني عام خواهد بود كه بايد از قلمرو آن نسبت به زن و شوهر به طور مشترك بحث كرد، گرچه حقوق يكي از آنان بيشتر يا وظايفش سنگين‌تر باشد.

همان‌گونه كه زن در قبال شوهر وظايفي دارد، مرد نيز چنان است. و همانطور كه زن ممكن است تخلف ورزد مرد نيز ممكن است، قصور و تقصير داشته باشد.

در كتب فقه وظايف زن و مرد بدين شرح آمده است:

الف ـ وظايف زن

1ـ تمكين جنسي
2ـ عدم خروج از منزل بدون اذن شوهر

ب ـ وظايف مرد

1ـ انفاق
2ـ پرداخت مهر
3ـ حق قسم
4ـ آميزش

در كتب حقوقي نيز همين موارد با اندك اختلافي آمده است و علاوه بر آن از حقوق و وظايف مشتركي چون:

1ـ حسن معاشرت
2ـ تشييد مباني خانواده
3ـ معاضدت در تربيت اولاد
4ـ وفاداري
نيز بحث شده است.

اين موارد نشان‌دهنده آن است كه نمي‌توان بحث تمكين و نشوز را در قلمرو وظايف زن منحصر كرد.

آثار حقوقي تمكين و نشوز

براي تمكين و نشوز زن در منابع فقهي، آثاري بدين شرح (با پاره‌اي اختلاف نظرها) به چشم مي‌خورد:

1ـ زن در صورت تمكين، مستحق نفقه است و اگر ناشزه شد وظيفه انفاق از مرد برداشته مي‌شود.
2ـ با نشوز زن، مرد مي‌تواند از مضاجعت با وي خودداري كند.
3ـ با نشوز زن، مرد مي‌تواند وي را تنبيه كند.

و اگر مرد نشوز كرد يعني از وظايفش سرپيچي داشت اين آثار بر آن مترتب شده است:

1ـ اگر مرد از پرداخت مهر سر باز زد، زن مي‌تواند از تمكين خودداري كند.

هر كس با داشتن استطاعت مالي نفقه زن خود را در صورت تمكين ندهد يا از تاديه نفقه ساير اشخاص واجب النفقه امتناع نمايد، دادگاه مي تواند او را به شلاق تا 74 ضربه محكوم نمايد.

2ـ اگر مرد از ديگر وظايفش، سر باز زد، زن مي‌تواند از او نزد حاكم شكايت كند و خود نمي‌تواند اقدامي كند.

«اگر نشوز شوهر آشكار گشت بدين‌سان كه حقوق واجب زن را از قبيل: قسم، نفقه و... ادا نكرد، زن حق مطالبه دارد و مي‌تواند شوهر را موعظه كند. اگر شوهر اجابت نكرد، نزد حاكم از وي شكايت كند و حاكم وي را به اداي حقوق الزام مي كند.

در قانون مدني ماده 1111 نيز اين مطلب آمده است:

«زن مي‌تواند در صورت استنكاف شوهر از دادن نفقه، به محكمه رجوع كند. در اين صورت محكمه ميزان نفقه را معين و شوهر را به دادن آن محكوم مي‌كند».

ظاهرا شما فرق بین قیومیت مرد نسبت به زن. و تمکین رو متوجه نیستید.

قانون تمکین ربطی به بحث قیومیت نداره!؟

[FONT=arial]
[FONT=arial]
[FONT=arial]عمادالدین ابوالفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر قرشی گذشته‌نگار، تفسیرگر و حدیث‌نگار مشهور شافعی بود.[۱] وی از پیروان ابن تیمیه بود و تفسیری بر قرآن به نام تفسیر ابن کثیر دارد.همچنین کتاب البدایة و النهایة که تاریخی از آغاز جهان تا دو سال قبل از مرگ خود او نوشته اوست.


[FONT=arial]ابوالقاسم محمود بن عمر بن محمد خوارَزمی زَمَخْشَری

[FONT=arial] زمخشری در فقه، پیرو مذهب حنفی و در اصول و کلام، معتزلی مذهب بود.

معتزله از جریان‌های اصلی کلامی در میان اهل سنت است.

اولا معلوم نیست که نوشته های فوق رو از کدوم سایت کپی پیس کردی....بماند.

زَمَخْشَری پیرو گروه حنفی بود چه ربطی به تفسیر قرآن ایشون داره!؟
بجای اختلاف انداختن بین شیعه و سنی منطقی جواب بدهید.لطفا.

کسی که باعث اختلاف بین شیعه و سنی شود کافر و منافق است.سخن تمام علمای شیع و سنی.

آیه 34 سوره نساء

الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ ترجمه

مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانی است به واسطه آن برتری که خدا برای بعضی بر بعضی مقرر داشته

بعضی اول : جنس مذکرکلمهبَعْضَهُمْ برای شخص مذکر به کار میرود.
بعضی دوم جنس مونث
کلمه بَعْضٍ برای شخص مونث بکار میرود.

پس معنی ترجمه میشود.
مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانی است به واسطه آن برتری که خدا برای

مردان بر زنان مقرر داشته.

طبق آیه مردان نسبت به زنان فضل و برتری دارند. درضمن قسمت دوم در تایید قسمت اول آمد نه برای نقض.

پس اینکه کارشناس عزیز این قسمت را به صورت زیر تفسیر میکند کاملا اشتباه است.
بعضي مردان بر بعضي زنان فضل دارند
بعضي مردان بر بعضي زنان فضل ندارند
بعضي مردان با بعضي زنان در فضل برابرند

به کار بردن فعل مذکر برای شخص مونث اشتباه است.


موضوع قفل شده است