بله پس از اندیشه و خرد به دور نیست اگر فکر کنیم که الله شما و ناظم جهان ممکن است خود ملیونها سال پیش مرده باشد اما جهان منظم ساخته شده ی وی طبق بر نامه ی ذخیره شده اش دارد کار خودش را می کند
البته این صرفا یک امکان هست که میتواند درست باشد یا نباشد. از نظر بنده که نشانه های او را میبینم هنوز زنده هست شما شاید به این نشانه ها توجه نکنید. به هر حال این یک نظر شخصی هست که میتواند درست باشد یا میتواند غلط باشد هم سخن شما هم سخن من.
البته این صرفا یک امکان هست که میتواند درست باشد یا نباشد. از نظر بنده که نشانه های او را میبینم هنوز زنده هست شما شاید به این نشانه ها توجه نکنید. به هر حال این یک نظر شخصی هست که میتواند درست باشد یا میتواند غلط باشد هم سخن شما هم سخن من.
درود
چون نیک بنگری من هم گفته ام شاید .....
من با گفتن این نمونه تنها خواستم به گروهی که با آسودگی سد درسد می گویند بسامان بودن گیتی دلیل بر بودن الله است گفته باشم که این باور هم بدون کاستی نیست شاید آنگونه نباشد که می پندارند و اینگونه باشد
گفتگوی در باره بود یا نبود خدا هیچ گاه به دستاوردی که هر دو سمت گفتگو خشنود باشند نمی رسد
ولی من به این یک نکته رسیده ام که خدای جهان آفرین و گرداننده ی آن هر چه باشد الله ادیان نیست
دوم اینکه بر اساس این آیه زمین از آسمانها جدا شده است، اگر منظور از آسمانها کائنات باشد بازهم این آیه غلط میشود.
سوم اینکه برای درک این آیه باید به توضیحی که قرآن از نحوه پیدایش جهان میدهد توجه کرد. داستان خلقت جهان در قرآن ریشه در اساطیر باستانی منطقه دارد، بویژه اساطیر بابلی و داستان گیلگمیش دارد. در حماسه گیلگمش که بسیار قدیمیتر از قرآن است نیز دقیقا از یکی بودن آسمانها و زمین و بعد جدا شدن آنها سخن رفته است. ایده جدا شدن زمین و آسمانها از یکدیگر در سایر اساطیر منطقه نیز یافت میشود، مثلا در مصر باستان باور بر این بوده است که خدای زمین (جب) و خدای آسمان (نات) به یکدیگر چسبیده بودند و جداشدن اختیاری آنها سبب شکل گیری جهان بصورت فعلی شد. بنابر این ماجرا جدا شدن زمین از آسمانها ارتباطی به بیگ بنگ ندارد و از اساطیر و افسانه های ملل مجاور اعراب به قرآن راه یافته است و اگر واقعا بخواهیم آنقدر نادان باشیم که آنرا به بیگ بنگ نسبت بدهیم، باید امتیاز را به کفار مصری و بابلی بدهیم نه به محمد بن عبدالله.
اما علاوه بر دانشمندان و فیزیک دانان باستانی، در ادیان نیز این عقیده که موجودات زنده از آب بوجود آمده اند ریشه ای بسیار کهن دارد. یکی از قدیمی ترین ادیانی که هنوز هم طرفداران بسیاری دارد بودائیسم است. پیروان این دین نیز بیخدا هستند و به هیچ نوع خدایی معتقد نیستند، هرچند به روح و تناسخ روح معتقدند. بودا نیز بیش از هزار سال قبل از محمد زندگی میکرده است و در کتاب پیدایش یا خلقت آگانا سوتا (Aganna Sutta) آیه 11 بطور مشخص به این قضیه که موجودات از آب بوجود آمده اند و غیر از آب هیچ چیز در ابتدا وجود نداشته است اشاره میکند. بنابر این حتی اسلام اولین دینی نیز نیست که به این قضیه اشاره مستقیم دارد.
عرض کرده بودم که مخاطب قران ،صاحبان اندیشه با فطرت سالم و پاک هستند و نه معاندان و لجبازان!
اساسا اول باید ادبیات و متون باستانی بین النهرین و تمدنهای کهن را ریشه یابی کرد و سپس ادعایی مطرح کرد!
حادثه طوفان نوح قرنها قبل از تورات و قران در الواح سومریان منعکس است!
حادثه ایوب نبی و صبرش در داستانهای بین النهرین منعکس است !
حادثه مصیبت کربلا در داستانهای بین النهرین منعکس است و قرنها پیش از حادثه کربلا، مردم بین النهرین برای دموزی(مرد نیکوکار) و خواهرش ذکر مصیبت میکردند و میگریستند!!!
نقل قول:
...
حماسه ها و قصه ها و شعرهای سومریان ثابت می کنند که قصه ی دین الهی در نزد سومریان با جزئیات و شخصیات و رازها قبل از دیانتهای یهودیت و مسیحیت و اسلام موجود و کامل است. بنابراین در لوح های سومری گِلین اله حقیقی یکتا و ایمن کننده و نگهبان بر همه چیز می بینیم، و در نزد آنها عقائد و اخلاق و ناموس مقدس و عبادت و روش آن، و پیروزی بر شیطان و بر دنیا و منیت و حب ذات را نیز می بینیم. بنابراین این تمامی دین است در نزد سومریان از الف تا یاء، پس آن را از کجا آوردند؟از کجا این نظم و ترتیبات پیچیده که ناگهان در تاریخ سرزمین ما بین النهرین ظهور کرد را آوردند؟ حقیقتی که هر عاقل آن را می بیند مانند خورشید نمایان و روشن است، و آن این است که در آنجا جهش فرهنگی و تمدنی است که فرهنگ و تمدن سومری آن را برای ما ظاهر ساخت، و هر کس خواهان انکار آنچه بدان اشاره شد، گردد، به او مربوط می شود.
و در هر حال برای تفسیر این جهش فرهنگی توضیح و نظریاتی قرار دادم، و اگر امر اینگونه نبود، نظریه ی آمدن موجودات از فضاء را مطرح نمی ساختند، و باعث تعجب است، کسانی که علت تکامل انسان را آمدن موجودات فضائی با بشقاب پرنده ها و توانائی های کیهانی که اثری از آنها بر روی زمین نمی بینیم را می پذیرند تا این جهش فرهنگی را تعلیل کنند، و قبول نمی کنند که نفس آدم در بدن دمیده شد و تکامل پیدا کرد و به سطح تکامل بیشتری در خلق و نظم و توانائی بر فکر و ادراک دست یافت. .........
ارتباط بین سومریان و حاکمیت خدا امری بود که نه کریمر و نه بسیاری از باستان شناسان آن را درک کردند، زیرا که آنها یا به حاکمیت خدا ایمان نداشتند و یا ملحد بودند و اعتقاد داشتند که دین بدعتی است که سومریان آن را بدعت گذاری کردند و تورات و قران فقط یک عمل نسخه برداری از قصه های سومری خیال پردازی-به نظر آنها- مانند قصه ی طوفان است، و لهذا آنها هنگامی که دیدند پادشاه سومری مسئله ی جنگ را بر دو مجلس یا پارلمان شوری عرضه کرد حکم و جزم کردند که آنچه سومریان انجام می دهند دموکراسی می باشد که شبیه به دموکراسی غربی امروزین است در حالیکه آنچه سومریان انجام می دادند به هیچ عنوان دموکراسی غربی نبود و هیچ ربطی به ممارست دموکراسی غربی ندارد، جائیکه در آنجا متن هایی سومری بسیاری وجود دارند که تأکید بر آن دارند که پادشاه شرعیتش را از تعیین الهی می گیرد. نظام حکم سومری نظامی است که آن را از نوح (ع) و پیامبران (ع) به میراث بردند همانطور که دین الهی را به میراث برده اند،و آنها نظام حکم الهی تحریف شده داشتند همانطور که اصحاب دین الهی تحریف شده ای بودند، پس نظام حکم سومری نه نظام دیکتاتوری بود و نه نظام دموکراسی به معنای دموکراسی غربی معروف امروزین. در نظام حکم سومری در آنجا پادشاهی بود که الهه (خدایان) آن را تعیین می کرد. همانطور که نظام حکم الهی پادشاه یا حکمفرما را خدا تعیین می کند و وظیفه ی این حکمفرما تحقق بخشیدن اراده و اجرای قانون خدا و مراقبت از اجرا و انصاف در حق مظلومین است،
عرض کرده بودم که مخاطب قران ،صاحبان اندیشه با فطرت سالم و پاک هستند و نه معاندان و لجبازان!
خب استدلال داده شده صحیح است یعنی عقیده در هم پیچیده شدن آسمان ها و زمین به کنار از صحیح نبودن از نظر علمی قبل از اسلام بوده عقیده پدید آمدن جانداران از آب قبل از اسلام بوده لینک اصلی با توضیحات کامل هم بهتون دادم حالا شما بجای اینکه حرف طرف مقابل را زیر سوال ببرید حمله شخصی به او میکنید؟! فطرت سالم و پاک رو همه دارند اگر خدا به کسی فطرت ناسالم و ناپاک داده باشه اونوقت دیگه بهشت و جهنم بی معنی میشه! هیچ عناد و لجبازیی هم وجود ندارد طرف مقابل فقط حرف شما را زیر سوال برده انقدر برافروخته شدن از شنیدن حرف مخالف و انگ زدن باعث میشود که بیننده فکر کند شما در میدان استدلال کم آورده اید و رو به جنگ روانی آورده اید! (حالا خوبه که تهدید نمیکنید!)
خب همانطور که شما میگویید خداناباوران سخنان خداباوران را برعکس نشان میدهند شما هم دارید سخنان آنها را برعکس نشان میدهید!
این سخن عیناً سخن راسل است.بدون هیچ تغییری.ضمن این که موارد بعدی ای که در پستتان آوردید،به هیچ عنوان نشان دهنده این نیست که من سخن آن ها را برعکس نشان دادم.
m@hdi;391885 نوشت:
شما میگویید خداناباوران میگویند که برهان علیت باطل است چرا که خدا هم نیاز به علت پیدا میکند پس به تسلسل میرسیم که باطل است پس برهان علیت بی ارزش میشود اما شما میایید نقص این برهان را اینگونه برطرف میکنید که خدا را واجب الوجود میکنید پس نیازی به علت ندارد
نخیر.ما نمی گوییم هر چیزی علت دارد ولی چون خدا واجب الوجود است علت ندارد.ما می گوییم اساساً هر ممکن الوجودی معلول است و واجب الوجود معلول نیست.
m@hdi;391885 نوشت:
حال آنکه ما هنوز خدا را اثبات نکرده ایم ولی شما وجود خدا را بدیهی در نظر گرفته و مینشینید از خود ویژگی هایی به او نسبت میدهید که اینها هم هنوز اثبات نشده اند!
کجای پست بنده دال بر این است که من وجود خدا را بدیهی گرفته ام؟این برداشت خودتان است.به من نچسبانید این حرف را.اگر برهان می خواهید،آوردن برهان کار سختی برای ما نیست.
ضمن این که شما در اینجا مرتکب مغالطه رفع مقدم شدید.بالفرض که من بگویم اگر خدا باشد،آنگاه فلان ویژگی ها را دارد(هر چند بنده این حرف نزدم و این را به من چسباندید).شما می گویید استنتاج تو صحیح نیست،چون فرض خدا وجود دارد معلوم نیست صحیح است یا نادرست است.به این می گوییم مغالطه رفع مقدم.بالفرض که ما این کار را کرده باشیم (که نکردیم) هیچ اشکالی ندارد و کاملاً کار ما منطقی است.منتهی متاسفانه اکثریت که آشنایی چندانی با منطق ندارند با عقلشان جور در نمی آید این مسئله.
m@hdi;391885 نوشت:
از اینکه امکان دارد موجود یا موجوداتی واجب الوجود (خدا یا خدایانی) وجود داشته باشند شما نتیجه میگیرید که حتما چنین موجودی (در حالی که هنوز عدم وجود موجودات دیگر یا خدایان دیگر را هم اثبات نکرده اید) وجود دارد و این موجود خداست که این هم نیازمند اثبات هست و شما آن را بدیهی در نظر میگیرید.
همانطور که گفتم متاسفانه این حرف های شماست.حرف های من نیست.برداشت و نظری که خداناباوران به شما گفته اند را دارید به ما می چسبانید.سیر بحث در برهان امکان و وجوب اینطور است:
1-در خارج واقعیتی هست (اولین حرف فلسفه).
2-واقعیت خارجی یا ممکن است یا واجب (بنا به تقسیم موجود ذهنی به ممکن یا واجب).
3-اگر واقعیت خارجی واجب باشد،حکم ثابت است و واجب الوجودی در کار خواهد بود.
4-اگر واقعیت خارجی ممکن باشد،آنگاه معلول است.
5-اگر علت ممکن الوجود،واجب الوجود باشد،حکم ثابت است.
6-اگر علت ممکن الوجود،ممکن الوجود دیگری باشد و همینطور الی آخر،تسلسل می شود که باطل است.پس در آخر باز به واجب می رسیم.
نتیجه:در هر صورت واجب بالذات وجود دارد.
حال کجای اینجا وجود واجب را بدیهی گرفته ایم؟
متاسفانه چون کفار به شما تقلین کرده اند غلط بودن را،فکر می کنید هر کس دیگری هم بیاید برهان امکان و وجوب بگوید،اشتباه می کند.
m@hdi;391885 نوشت:
هرکسی غرضی از انجام کاری دارد هیچکس در این دنیا بی غرض نیست پس صرف غرض داشتن به معنای غلط بودن سخن نیست.
ممکن است فردی بی طرفانه حرف بزند.غرضش حقیقت باشد.در اینصورت چنین کاری نمی کند.
m@hdi;391885 نوشت:
ادبیاتتان هم مناسب نیست
ادبیات شما هم مناسب نیست.چون چیز هایی که من نگفته ام را به من نسبت می دهید.ضمن این که همین که ادبیات من مناسب نیست را به من می گویید و علیه من موضع گیری می کنید.البته اینجور برخورد ها در جامعه ما مد شده است.
m@hdi;391885 نوشت:
وقتی شما سخنان آنان را چرت و پرت مینامید
ما ثابت می کنیم سخنان آن ها چرت و پرت یعنی غلط است.
m@hdi;391885 نوشت:
آنها هم سخنان شما را چرت و پرت مینامند
وقتی ثابت کنیم سخنان آن ها غلط و چرت پرت است،پس این سخن آن ها که "سخنان خداباوران چرت و پرت است" هم خود یک چرت و پرت محسوب می شود و غلط است.
m@hdi;391885 نوشت:
و این روش بحث منطقی نیست.
چرت و پرت یعنی غلط.شاید از نظر شما گفتن این که فلان گزاره غلط است،غیر منطقی به نظر می رسد!
به هر حال شما آمدید به ته پست من چسبیدید که اتفاقاً در آنجا بنده حرف غلطی هم نزده بودم.نرفتید اول پست من یا وسط آن را که در آنجا برهان آورده بودم بررسی کنید.این هم نشان از غرضورزی است باز.اگر می خواهید منطقی بحث کنید،مسئله را مطرح کنید و اثبات بخواهید.ضمن این که بنده در یک پست طولانی در صفحات قبلی ادعاهای شما را بررسی کردم که البته جوابی ندادید به بنده تا به حال.
بله پس از اندیشه و خرد به دور نیست اگر فکر کنیم که الله شما و ناظم جهان ممکن است خود ملیونها سال پیش مرده باشد اما جهان منظم ساخته شده ی وی طبق بر نامه ی ذخیره شده اش دارد کار خودش را می کند
با درود و سپاس
مطلبی که شما مطرح فرمودید یک (فرض) است. درست شبیه آنچه علمای اسلامی میگویند، آنهم یک (فرض) است. منظورم از فرض این است که هیچکدام از این دو مطلب با علم بشری مستقیما قابل اثبات و رد نیست. اما وفتی دو فرض را در کنار هم قرار میدهیم و مقایسه میکنیم میبینیم فرض شما دارای نواقضی است که فرض اسلامی این نواقص را ندارد. بنا بر این به سادگی میتوان به این نتیجه رسید این (خدا) نمیتواند خدایی کامل باشد چون صدمه پذیر بوده، چون نابود شده و از بین رفته، علم ما حکم میکند چیزی که از بین میرود یک روزی تولید شده است. این برداشت حاصل تمام دستاورد های علمی ما است. پس این (خدا) زمانی نبوده و بعد بوجود آمده.... ایا باز هم میتوان نام او را خدا گذاشت و خدا گونه او را وصف کرد؟ شاید هزاران ماهواره و سفینه از این دست در جهان بوده و باشند. آیا سازندگان آنها همگی خدایند و سازنده ای نداشته اند؟
با تشکر
حالا شما بجای اینکه حرف طرف مقابل را زیر سوال ببرید حمله شخصی به او میکنید؟
بنده به کسی توهین نکردم و اگر ادامه کامنت را خوانده بودید در تحلیل و نقد شبهات ایشان بود!
m@hdi;391973 نوشت:
فطرت سالم و پاک رو همه دارند اگر خدا به کسی فطرت ناسالم و ناپاک داده باشه اونوقت دیگه بهشت و جهنم بی معنی میشه!
بله و هدف دین هم تربیت و پرورش انسان بر مبنای این فطرت است و در صورت تربیت صحیح این فطرت شکوفا میشود و بهترین راه تربیت را هم تعالیم و احکام متعالی الهی مشخص کرده است و دوری از تعالیم الهی و گرایش به نفسانیات همان دوری از فطرت است
m@hdi;391973 نوشت:
هیچ عناد و لجبازیی هم وجود ندارد طرف مقابل فقط حرف شما را زیر سوال برده انقدر برافروخته شدن از شنیدن حرف مخالف و انگ زدن باعث میشود که بیننده فکر کند شما در میدان استدلال کم آورده اید و رو به جنگ روانی آورده اید!
اتفاقا بنده برافروخته نشدم ! از کجای کامنت بنده چنین قضاوتی کردید ؟
و این اسلام ستیزان بی منطق هستند که ادبیاتشان سراسر تحقیر و توهین و تمسخر عقاید طرف مقابل است
نمونه ای از ادبیات این فرد که هدفش نه نقد علمی و منصفانه ، بلکه بدنبال تخلیه عقده های روانی خودش هست:
نقل قول:
آیا الله از کافران کاری که برایشان غیر ممکن بوده است را انتظار دارد؟ عجب گیج خداییست این الله.
البته این ترجمه آیت الله مکارم میباشد و آیت الله مکارم نیز معمولاً دست خوبی در ماست مالی کردن دارد، توجه داشته باشید که الله به چیزی که وجود ندارد صحبت میکند و به آن میگوید بوجود بیا! مگر اینکه الله دچار انحراف روانی باشد که نفهمد چیزی که وجود ندارد، وجود ندارد، و با چیزی که وجود ندارد نمیتوان صحبت کرد، حال از صحبت کردن با آسمان که بگذریم (چون ممکن است موجود دیوانه ای با در و دیوار و آسمان صحبت کند) جالبتر اینجا است که آسمان جواب هم میدهد.
اما مسلمانان که در مسابقه جهالت همواره رتبه نخست را دارند هرگز قبول نخواهند کرد که قرآنشان جز مشتی افسانه و داستان و اسطوره همچون سایر اسطوره ها و افسانه ها مثل سیندرلا و پینوکیو نیست. به نظر میرسد پیامبر اسلام در مورد این قضیه دچار گیجی شده است و نتوانسته است حکم مشخصی را در این مورد صادر کند بنابر این دست به دوپهلو صحبت کردن زده است و هردو تئوری را و بعبارتی هر آنچه میشنیده است به الله بیچاره چسبانده است.
شما به این لحن و ادبیات و شیوه نوشتاری توهین آمیز و تحقیر امیز و تمسخر عقاید مسلمانان میگویید نقد علمی و میگویید ایشان عناد و لجبازی ندارد !
و عوض ایشان بنده را متهم میکنید که برافروخته شدم؟؟!!
اثباتگرایی (یا پوزیتیویسم یا تحصلگرایی) هر گونه فلسفه علم بر اساس این دیدگاه است که در علوم طبیعی و اجتماعی، دادههای برگرفته شده از «تجربه حسّی» [و تلقی منطقی و ریاضی از این دادهها]، تنها منبع همه معرفتهای معتبر است. این هم شده عرف که البته منطقی هم هست. من و شما هم نمیتوانیم از نقطه نظر پوزیتیویستی عالم غیر مادی را اثبات کنیم چون عالم غیر مادی از نقطه نظر مادی قابل اثبات نیست. تنها دلیلمان این است که به خدا بنا به دلایلی اعتقاد داریم و با توجه به اعتقادمان به صداقت پیامبرمان به روح و بهشت و جهنم و کلا عالم غیر مادی اعتقاد داریم. به هر حال نه من نه شما نه هیچکس دیگر نمیتواند بگوید فلان کار رو خدا انجام داد یا فلان چیز علتش خداست مگر اینکه در جمع همفکران خودمون باشیم اما اگر یک دانشمند وسط ما باشد میگوید مدرکت کو؟! خب ما چی جواب داریم که بدیم؟!
با سلام
دوست عزیز اولا پرسشگر اصلی در مورد اثبات خداوند سوال کرده اند نه نظرات پوزیتیوستها ومبانی علمی آنها ووارد شدن در این بحثها ما را از بحث اصلی خارج می کند ولی شما همین قدر بدانید که مسلما یکی از راههای کسب معرفت روش حسی وتجربی است ولی تنها راه نیست وما نمی توانیم با تمسک به این روشها سایر روشها یعنی روش عقلی وشهودی را نفی کنیم چون روش حسی نفیا واثباتا نمی تواند در مورد آنها نظر دهد چون راهی به آنها ندارد وهر موضوع وروشی در محدوده ای که به آن راه دارد می تواند نظر دهد وروش تجربی تنها در مورد تجربیات کارایی دارد ونظر اشخاصی مانند آگوست کنت در تحصل گرایی را ما نمی توانیم تعمیم دهیم که برای مطالعه وآشنایی با ضعف این مبانی می توانید به کتاب علم ودین از ایان بابور مراجعه کنید.
اما اینکه روشهای غیر تجری هم کارایی دارند بخاطر این است کا ما خیلی چیزها را با تجربیات به دست نمی آوریم ولی یقین داریم وجود دارند مانند ترس، اظطراب، محبت ،خوشحالی وغیره که ما اینها با علم حضوری که بالاتر از علم حصولی وتجربی است درک می کنیم.
عقل انسانی با توجه به آثار اشیاء ونشانه هایی که از آنها وجود دارد حکم می کند که ماورای اینها چیز دیگری هم هست مانند دیدن بنا که عقل از آن پی می برد بنایی هم هست در حالی که بنا چیزی غیر از آجر وماسه ومصالح ساختمانی نیست.
همین اندازه در نفی نظریه تجربه گرایان کافی می باشد.
چیزی که در دنیای امروز عرف شده این هست که اثبات علمی تنها منشا معرفت های معتبر هست و اکثر مردم همینطور فکر میکنند بجز در مورد اعتقاد به خدا که بیشتر احساسی رفتار میکنند تا منطقی. شاید از طریق برهان های فلسفی بتوان وجود خدا را اثبات کرد اما به همین برهان ها هم نقد هایی وارد است و در نهایت این یک نظر شخصی هست که این برهان ها را قبول کنیم یا نکنیم.
با عرض سلام
اتفاقا چقدر خوب است اگر ما با نتیجه گیری های ملموس علمی به وجود او پی ببریم!
تمدن بشر و تمام پیشرفت های او مدیون علم اوست. به عقیده من علم بسیار صادق تر از احساس است. حتی صادق تر از فلسفه است. علم را شما با تمام وجود خود و با حواس پنج گانه خود بعنوان دریچه های ارتباطی با جهان خارج، لمس میکنید. خدایی که از علم شما شناخته شود قابل توصیف است. شما میدانید با چه روبرو هستید چون به شما اثبات شده است. ولی خدای برآمده از احساس الزاما خدا نیست، چیزی است که شما دوست دارید خدا باشد. چون این چیز، آنگونه که شما دوست دارید باشد، نیست، پس ممکن است روزی از او وازده شوید.
بگذارید مثالی بسیار ساده بزنم:
قدرت انرژی الکتریکی در سیم های برق ( همان که ما آنرا برق220 ولت میخوانیم) بیشتر است یا قدرت خدا؟
پاسخ شما این است: خدا
حال این سوال را می پرسم: چرا انسان با برق شوخی نمیکنید ولی خدا را نا فرمانی میکند؟
دلیل روشن است: چون قدرت برق در کشتن انسان برای او به صورت علمی ثابت شده است ولی قدرت خدا در انتقام گیری نه! به عبارت دیگر ما تلاش میکنیم خدایی را که (واقعا به آن باور نداریم) عبادت کنیم و به همدیگر بشناسانیم.
با تشکر
[=Times New Roman][="Arial"] [="Arial"]سلام من طوفانم سوالی رو مطرح کردم و جواب هایی شنیدم اما باز هم سوالاتیبه وجود می آید . اگر به وجود خدا ایمان نداریم پس معجزه های قرآن چه . در زمان حضرتمحمد {ص} چه کسی درباره پدیده بیگ بنگ می دونستکه جهان چگونه به وجود آمده ولی در قرآن به آن اشاره شده . در آن زمان چه کسی می دانستکه سیاهچاله چیست و کوبنده شب چیست؟ ولی در قرآن کریم به همه ی آنها اشاره شده. محمداز کجا این ها را می دانست از کجا چنین جملات عجیب و زیبا را آورده یا چه کسی این جملات را به او داده. پس کسی این جملات معجزه آسا رو به حضرت محمد {ص} دادهکه از همه چیز آگاه است. بهتر است بقیه بحثرا پیرامون قرآن ادامه بدهیم تا زودتر به نتیجه برسیم . من بیست سال دارم و فرد متدینیبودم ولی روز به روز ایمانم ضعیف تر و ضعیف تر شد تا اینکه کلا به وجود خدا شک دارماز اون روزی که ایمانم رو از دست دادم بدجوری افسرده شدم و احساس می کنم چیزی رو گمکردم احساس خالی بودن می کنم و دیگه به هیچیامید ندارم . من نمی تونم مثل شما ها زندگی کنم که در این اتفاقات کره زمین گم شده اید به هیچ چیز اهمیت نمی دهید .[=Times New Roman]
استفان هاو کینگ هم چیزی مانند اینو گفته گویی آقای سبحانی نیز پاسخی به ایشان داده اند !
بله.هاوکینگ قصد داشت بگوید برای توجیه پدید آمدن جهان،نیازی نداریم وجود خدا را بپذیریم.بدون آن هم میسر می شود توجیه پدید آمدن جهان.البته این ادعایش باطل است و باز نشان دهنده نارسایی مفاهیم در فلسفه غرب است.
غلام ملی نوری;390652 نوشت:
نه
چرا نه؟
شما در پست های بعدیتان گفتید بدون شناخت پذیرفتن،فریب دادن است.این حرف درستی است.حال با پذیرش این حرف،ما نیاز به دلیل داریم برای این که ثابت کنیم خود به خود پدید نیامده ایم.
غلام ملی نوری;390652 نوشت:
ولی یادتون نره که زندگی در روی زمین از آغازیان آغاز شده و فر گشت یافته
فکر نمی کنم این ارتباط چندانی با بحث ما داشته باشد.نظریه تکامل منافاتی با اسلام و قرآن و باور به وجود خدا ندارد.
غلام ملی نوری;391254 نوشت:
و نیازی هم نیست آنها را دربست بپذیریم
حرف شما کاملاً صحیح است.
غلام ملی نوری;391254 نوشت:
خرد مندانه این است که پذیرش هر چیزی باید با شناخت آن همراه باشد
باز هم درست است.
غلام ملی نوری;391254 نوشت:
بدون شناخت پذیرفتن , خود را فریب دادن یا فریب خوردن است است
که متاسفانه در اکثر مردم دنیا در حال حاضر این نوع پذیرفتن باب شده است که قطعاً غلط است.
غلام ملی نوری;391622 نوشت:
ساختار تن آدمی رهنمایی ( دلیلی) بر بودن الله ادیان نیست
نخست
پیکره ی انسان از آغاز که اینگونه نبوده است بلکه با گذشت هزاران هزار سال با دست روزگار و گزینش سپهری ( انتخاب طبیعی)
فر گشت( تکامل) یافته و بدین روی که می بینیم در آمده است و اگر تا هزاران سال دگر تبار آدمی از گزند آسیب های روزگار در امان بماند این روند فرگشت ( تکامل ) ادامه خواهد یافت و آدمی زاد های 900 هزار سال دیگر بسیار با اکنون دگر سان خواهند بود
برابر آیین های گیتیکی ( قوانین فیزیکی) همه چیز بسوی فر گشت می رود و سپس روند فرسایشی بخود خواهد گرفت
این کانونهای گیتیکی نیز خود به خود انجام می شود و نیازی به باشنده ای ( موجودی) فرا سپهری( الله) ندارد
ساختار تن ممکن الوجود یا واجب بالغیر است و از آن می فهمیم که ممکن الوجود یا واجب بالغیری هست.در نتیجه طبق برهان امکان و وجوب به وجود واجب بالذات (خدا) می رسیم.
غلام ملی نوری;391622 نوشت:
آیین سپهر می گوید اگر سنگی به آسمان پرت کنیم بر می گردد و این بر گشت نیازی به الله ندارد
در باستان چون مردمان نخستین نیروی گرانش را نمی شناختن این بر گشت را به الله نسبت می دادند ولی اکنون دانش بر ما روشن ساخته که انگیزه ی بر گشت گرانش است و دیگر نیازی به بودن باشنده ای بنام الله برای بر گرداندن سنگ نیست بلکه باز گشت کار گرانش است نه الله
از نظر عقلی و فلسفی علت اصلی هر ممکن الوجودی خداوند است.چه بجز آن علت دیگری را بشناسیم (برای مثال نیروی گرانش) چه نشناسیم.فرقی در اصل موضوع ایجاد نمی شود.
غلام ملی نوری;391622 نوشت:
گرامی بسامان بودن جهان ( برهان نظم) به هیچ روی رهنمای هستی( وجود) الله نیست این تن بار ها برای تباهی( بطلان ) این بر هان داستان ماهواره را در جاهای گوناگون برای راستجویان گفته ام اگر می خواهید تا برای بار چندم آن را نیز برای شما بازگو کنم
برهان نظم محدودیت های زیادی دارد و یک راهی است برای افرادی که نمی خواهند به شناخت کامل برسند.منتهی باطل بودن این برهان،نیازمند اثبات است.
غلام ملی نوری;391653 نوشت:
برای انسان هم چنین پسماند های باستانی هست
استخوانهای انسانهای نخستین که هر از چند گاهی پیدا می شود نشان می دهد که انسان فر گشت یافته است
برای آگاهی گسترده می توانید فر گشت انسان را بخوانید
فرگشت منافاتی با اسلام و وجود خدا ندارد.ضمن این که یک مسئله تجربی است و استقراء ناقص است و مانند سایر گزاره های تجربی،از نظر منطق دلیلی بر پذیرش آن نیست.تنها احتمال قوی است.به معنی یقین و صحت نیست.به معنی احتمال بالاست.
غلام ملی نوری;391653 نوشت:
آره درسته هر کسی خدایی داره ولی اینگونه نیس که از روی ناچاری هتما دنباله رو باور کردن خدای ذهن زاد دیگران باشه
چه بسا آن فرد به خدای باوری در ذهنش اعتقاد داشته باشد.مهم این است که دلیلش برای پذیرش وجود خدا چیست.
غلام ملی نوری;391772 نوشت:
با پوزش این نوشته ی این تن در چند سال پیش است و شیوه ی نوشتن آن با نوشته های کنونی ام دگر سانی دارد
فرض کنید یک دانشمند ماهواره ای دقیق و منظم و پر قدرت با سوخت اتمی را با یک موشک در فضا رها می کند
طبق محاسبات او این ماهواره 100 سال سوخت دارد و بعد از اتمام سوخت از کار می افتد
پس از بیست سال از پرتاب ماهواره دانشمند می میرد اما ماهواره هنوز کار می کند و تا 80 سال دیگر هم دستورات ذخیره شده ی دانشمند را انجام می دهد
اگر دانشمند دیگری آن ماهواره منظم و دقیق را مثلا در 50 سال بعد از پرتاب رصد کند آیا باید همیشه فکر کند که دانشمند طراح ماهواره الان زنده است ؟؟
مسلما نه !
ممکن است مرده باشد ولی چون برای صد سال به ماهواره بر نامه داده است ماهواره هنوز طبق بر نامه داده شده کار می کند
بله شاید اینطور باشد.منتهی همانطور که بنده گفتم برهان نظم محدودیت دارد.
غلام ملی نوری;391772 نوشت:
بله پس از اندیشه و خرد به دور نیست اگر فکر کنیم که الله شما و ناظم جهان ممکن است خود ملیونها سال پیش مرده باشد اما جهان منظم ساخته شده ی وی طبق بر نامه ی ذخیره شده اش دارد کار خودش را می کند
اگر طبق برهان نظم پیش رفته باشیم بله.منتهی با برهانی مثل برهان امکان و وجوب اصلاً چنین مشکلی پیش نمی آید.
غلام ملی نوری;391875 نوشت:
خب اگر این پنداره ( تصور) و هم سنجی ( قیاس) بد است چرا خود الله در نبی مانند آدمی زاد ها برای خودش واکنش ها و اندامهای گوناگون شناسانده است ؟
واکنش داشتن چیز بدی نیست و مربوط می شود به صفات خدا.اندام ها هم هیچ یک معنای حقیقی ندارند و بلکه مجاز و نماد هستند.همانطور که معصومین (ع) گفته اند.
غلام ملی نوری;391875 نوشت:
چون آداما گاهی مهر بان است و گاه خشمگین می شود
مهربانی مربوط به رئوف بودن می شود.منتهی خشمگین بودن از عدل است.یعنی چیزی به نام خشمگین بودن در حقیقت در خدا نیست.بلکه عدل است و بازتاب عدل اینطور به نظر می رسد.
غلام ملی نوری;391875 نوشت:
دو دست دارد( بل یداه مبسوطان )
طبق حرف معصومین (ع)،ید به معنی قدرت است.
غلام ملی نوری;391875 نوشت:
دو چشم دارد( ان اصنع الفلک باعیننا )
عین معنای متعدد دارد و در اینجا منظور چشم نیست.ما آیات قرآن را باید با هم بررسی کنیم.در تمامی موارد باید این ها را عطف کنیم به لیس کمثله شیء.
غلام ملی نوری;391875 نوشت:
می شنود
باز هم طبق سخن معصومین (ع) شنیدن به معنی آگاه بودن است نه به معنی شنیدن ظاهری ای که ما در اینجا داریم.
غلام ملی نوری;391875 نوشت:
نیرنگ می کند ! ( و مکر الله ) کینه جو است (فانتقمنا منهم )
این دو تعابیری هستند از حق و عادل بودن خدا.باز هم در این باره کافی است به سخنان معصومین که مستقیاً چنین تعابیری را بررسی کرده اند رجوع کنیم.
غلام ملی نوری;391900 نوشت:
چون نیک بنگری من هم گفته ام شاید .....
من با گفتن این نمونه تنها خواستم به گروهی که با آسودگی سد درسد می گویند بسامان بودن گیتی دلیل بر بودن الله است گفته باشم که این باور هم بدون کاستی نیست شاید آنگونه نباشد که می پندارند و اینگونه باشد
طبق مواد ثلاث (امکان و وجوب و امتناع) از وجود جهان به وجود خدا می رسیم.
غلام ملی نوری;391900 نوشت:
گفتگوی در باره بود یا نبود خدا هیچ گاه به دستاوردی که هر دو سمت گفتگو خشنود باشند نمی رسد
حرف شما صحیح نیست.بستگی به طرفین دارد.اگر خداباور حرف حق بزند و خداناباور لج نکند و دنبال حقیقت باشد،هر دو به خشنودی می رسند.یا برعکس.
غلام ملی نوری;391900 نوشت:
ولی من به این یک نکته رسیده ام که خدای جهان آفرین و گرداننده ی آن هر چه باشد الله ادیان نیست
حرف شما یک ادعاست و نیازمند اثبات است.
غلام ملی نوری;391956 نوشت:
ببین نمی توانم بگویم چونکه پیشینه ی اینجا نشان می دهد یا سرنگار را یا در پایگاه را بر روی من می بندند
در اینجا شما مرتکب مغالطه توسل به استقراء ناقص شدید.دلیل نمی شود چون قبلاً این کار را کرده اند،الان هم این کار را تکرار کنند.
غلام ملی نوری;391956 نوشت:
ای دریغ از راستمردان و راست پذیران و راستجویان
واقعاً دریغا.به شرط آن که راست مردی و راست پذیری و راست جویی عقیده هر فرد نباشد.بلکه مستقل از آن باشد.
غلام ملی نوری;391956 نوشت:
گروهی تنها به دنبال سراب سالاری - کودن فریبی و در نا آگاهی نگه داشتن کم خردانند که شمار آنها هم اندک نیست
البته.منتهی مصادیق آن در هر دو طرف وجود دارند.چه مخالفین اسلام،چه به ظاهر موافقین اسلام.
با درود و سپاس
مطلبی که شما مطرح فرمودید یک (فرض) است. درست شبیه آنچه علمای اسلامی میگویند، آنهم یک (فرض) است. منظورم از فرض این است که هیچکدام از این دو مطلب با علم بشری مستقیما قابل اثبات و رد نیست. اما وفتی دو فرض را در کنار هم قرار میدهیم و مقایسه میکنیم میبینیم فرض شما دارای نواقضی است که فرض اسلامی این نواقص را ندارد. بنا بر این به سادگی میتوان به این نتیجه رسید این (خدا) نمیتواند خدایی کامل باشد چون صدمه پذیر بوده، چون نابود شده و از بین رفته، علم ما حکم میکند چیزی که از بین میرود یک روزی تولید شده است. این برداشت حاصل تمام دستاورد های علمی ما است. پس این (خدا) زمانی نبوده و بعد بوجود آمده.... ایا باز هم میتوان نام او را خدا گذاشت و خدا گونه او را وصف کرد؟ شاید هزاران ماهواره و سفینه از این دست در جهان بوده و باشند. آیا سازندگان آنها همگی خدایند و سازنده ای نداشته اند؟
با تشکر
درود
ببینید دوست ما این انگاره ( فرض) هم در نوشته های این تن نهفته است اگر دوباره بخوانید بنده بُرا ( قاطع) نگفته ام که هتما چنین است که می گویم گفته ام از خرد و اندیشه به دور نیست ..... ممکن است .....
شناسه ی کار مایه ( نیرو - انرژی) چیست ؟
نه آفریده می شود و نه میان می رود بلکه ار گونه ای به گونه ی دیگر دگر گون می شود ( پایستگی نیرو )
خب الله که پرنده را در آسمان نگه می دارد( ما یمسکهن الا الله ) همان نیروی گرانش است
الله نور زمین و آسمان است(الله نور السماوات و الارض) همان نیروی الکترو مغناتیس است
الله که( لا حول و لا قوة الا بالله ) همان نیرو است
و نیرو هم نه آفریده شده و نه از میان رفتنی است ( هو الاول و الاخر)
پس باز از خرد و اندیشه دور نیست که بگوییم آنچه که آدامهای نخستین و باستانی الله می پنداشتند همان نیروی های گسترده در جهان هستی است
آنها از الکترو مغناتیس گرانش و چون اینها آگهی نداشتند و بنا چار برای آرام کردن پندار خود هر چیزی را به الله ذهنی خود پیوند می دادن و می گفتند کار اوست !!
ولی امروز به کمک گیتیک دانان بزرگی چون هاوکینگ و هیگز می دانیم که برای آغاز و آفرینش جهان نیازی به کسی جز همان نیرو ها ی نامبرده شده نیست
مردمان باستان چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند و این افسانه سازی ها تا به امروز در دراز نای تاریخ شده است برای گروهی جان و نان و روغن
سلام من طوفانم سوالی رو مطرح کردم و جواب هایی شنیدم اما باز هم سوالاتیبه وجود می آید . اگر به وجود خدا ایمان نداریم پس معجزه های قرآن چه . در زمان حضرتمحمد {ص} چه کسی درباره پدیده بیگ بنگ می دونستکه جهان چگونه به وجود آمده ولی در قرآن به آن اشاره شده . در آن زمان چه کسی می دانستکه سیاهچاله چیست و کوبنده شب چیست؟ ولی در قرآن کریم به همه ی آنها اشاره شده. محمداز کجا این ها را می دانست از کجا چنین جملات عجیب و زیبا را آورده یا چه کسی این جملات را به او داده. پس کسی این جملات معجزه آسا رو به حضرت محمد {ص} دادهکه از همه چیز آگاه است. بهتر است بقیه بحثرا پیرامون قرآن ادامه بدهیم تا زودتر به نتیجه برسیم . من بیست سال دارم و فرد متدینیبودم ولی روز به روز ایمانم ضعیف تر و ضعیف تر شد تا اینکه کلا به وجود خدا شک دارماز اون روزی که ایمانم رو از دست دادم بدجوری افسرده شدم و احساس می کنم چیزی رو گمکردم احساس خالی بودن می کنم و دیگه به هیچیامید ندارم . من نمی تونم مثل شما ها زندگی کنم که در این اتفاقات کره زمین گم شده اید به هیچ چیز اهمیت نمی دهید .
سلام دوست جوان
بزرگترین لذت دانستن است. جای بدی نیامده ای. عده ای دور هم جمع هستند و در حد توان خود گفتگوی دینی و علمی میکنند و سعی میکنند هم نادانسته های خود را جواب دهند و هم ابهامات را برطرف کنند.....
با ما باش و لذت ببر! چرا پوچی؟
فرض کنید یک دانشمند ماهواره ای دقیق و منظم و پر قدرت با سوخت اتمی را با یک موشک در فضا رها می کند طبق محاسبات او این ماهواره 100 سال سوخت دارد و بعد از اتمام سوخت از کار می افتد پس از بیست سال از پرتاب ماهواره دانشمند می میرد اما ماهواره هنوز کار می کند و تا 80 سال دیگر هم دستورات ذخیره شده ی دانشمند را انجام می دهد اگر دانشمند دیگری آن ماهواره منظم و دقیق را مثلا در 50 سال بعد از پرتاب رصد کند آیا باید همیشه فکر کند که دانشمند طراح ماهواره الان زنده است ؟؟ مسلما نه ! ممکن است مرده باشد ولی چون برای صد سال به ماهواره بر نامه داده است ماهواره هنوز طبق بر نامه داده شده کار می کند بله پس از اندیشه و خرد به دور نیست اگر فکر کنیم که الله شما و ناظم جهان ممکن است خود ملیونها سال پیش مرده باشد اما جهان منظم ساخته شده ی وی طبق بر نامه ی ذخیره شده اش دارد کار خودش را می کند
این برداشت از آنجا نتیجه می گیرد که معنی علت تامه برای خیلی از ماها دقیقا مشخص نشده است واگر آنرا درست بشناسیم خواهیم دید که علت نمی تواند از معلول خود جدا شود.
علت تامه متشکل از معد،شروط، انگیزه است که وقتی اجزا آن کامل شوند معلول وجود پیدا خواهد کرد وآنچا که شما در مورد پرتاب گر ماهواره بیان می کنید معد است نه علت مانند بنا که می توانند از اثر خود جدا شوند وآن اثر سالها به دوام خود ادامه دهد اما طبق قاعده فلسفی علت محدثه علت مبقیه است علت تامه نمی تواند از معلولش جدا شود والا معلول از بین خواهد رفت وعلت العلل خداوند متعال است که اگر از معلولش جدا شود دیگر آن معلول باقی نخواهد ماند.
برای تقریب به ذهن مانند انتقال انرژی از نیروگاه به برقهای خانگی وسایر جاها است که اگر نیروگاه خاموش شود ویا جریان انرژی را قطع کنند برق قطع خواهد شد لذا اگر لطف الهی لحظه ای قطع شود اثری از ماها نخواهد بود.
m@hdi;391876 نوشت:
نمیتوان گفت جهان بدون خداست چون خدا به عنوان علت العلل برابر با موجودی مثل گورا گورا نیست که به راحتی بتوان گفت که نیست! اینکه علم در اثبات خدا ناتوان هست شاید صحیح باشد اما چیزی که در دنیای امروز عرف شده این هست که اثبات علمی تنها منشا معرفت های معتبر هست و اکثر مردم همینطور فکر میکنند بجز در مورد اعتقاد به خدا که بیشتر احساسی رفتار میکنند تا منطقی. شاید از طریق برهان های فلسفی بتوان وجود خدا را اثبات کرد اما به همین برهان ها هم نقد هایی وارد است و در نهایت این یک نظر شخصی هست که این برهان ها را قبول کنیم یا نکنیم.
البته به این نقدها جواب داده اند چه دانشمندان غربی ئچه اسلامی که منابع آنها را قبلا ذکر کردم ومتسفانه اکثر این نقدها بعد از رنسانس وفضای ضد دینی به وجود آمده در جهان غرب بوده است ویک طرفه بوده که امروزه دانشمندان خودشان به این نقدها جواب داده اند وما نباید فضای خودمان را با آنها یکسان قرار دهیم وبا یک جمله کلی که براهین اثبات خدا نقد شده اند بجز ایجاد ذهنیت چیزی به دست نمی آید وبهتر است دوستان حداقل قبل از این سخنان کتاب توحید شهید مطهری را بخوانند وکتابهای دیگر بعد ببینند آیا شبهات باز هم پا برجاست یا نه؟
اینگونه کار ها ینی سخن الله را لاک گیری ( غلط گیری ) کردن
ینی خدا خود نمی توانست به اسانی بگه بل قُدرتَه مبسوطه ؟ یا اینکه یادش نبوده ؟؟ مگر چقدر براش هزینه داشت که خودش بسادگی بگه قدرت ؟
خب اینها به کنار چرا دو دست گفته است تا درسته مانند آدامی زاد به ذهن بیاد ؟
امیدوارم برای این پرسشها پاسخی استوار بیاورید
بن موسی;391997 نوشت:
دلیل نمی شود چون قبلاً این کار را کرده اند،الان هم این کار را تکرار کنند.
برای کسانی که نخواهند با درستی و راستجویی کنار بیایند بله دلیل ذلیل است !
طوفان;391995 نوشت:
در زمان حضرتمحمد {ص} چه کسی درباره پدیده بیگ بنگ می دونستکه جهان چگونه به وجود آمده ولی در قرآن به آن اشاره شده . در آن زمان چه کسی می دانستکه سیاهچاله چیست و کوبنده شب چیست؟ ولی در قرآن کریم به همه ی آنها اشاره شده.
درود گرامی
این برداشت ها که می گوید زاییده پندار خود نُبی خوانان امروزی است که به آیه های آن چسبانده اند چرا ؟
جون هنگامی که می بینند مسلمانان هیچ دانگی ( سهمی) را دانش امروزی ندارند برای جبران پسماند گی مسلمانان در برابر کاروان پر شتاب دانش بیگانه گان این پندار ها را می سازند
از هر متن کهنی می توان بسیاری از پیشگوی ها را بیرون کشید این بیرون کشیدنها تنها در چنبره ی آیه های نبی نیست
من هم چند مورد از پیشگویهای مولوی و حافظ را در باره سیاه چاله ها و کرم چاله اگر بخواهید می آورم
در حالیکه روح حافظ و مولوی مانند پیامبر اسلام از این گونه بر داشتهای ما آگهی ندارد ! بلکه این ماییم که در ذهن خود شبه سازی می کنیم
نه آفریده می شود و نه میان می رود بلکه ار گونه ای به گونه ی دیگر دگر گون می شود ( پایستگی نیرو )
خب الله که پرنده را در آسمان نگه می دارد( ما یمسکهن الا الله ) همان نیروی گرانش است
الله نور زمین و آسمان است(الله نور السماوات و الارض) همان نیروی الکترو مغناتیس است
الله که( لا حول و لا قوة الا بالله ) همان نیرو است
و نیرو هم نه آفریده شده و نه از میان رفتنی است ( هو الاول و الاخر)
پس باز از خرد و اندیشه دور نیست که بگوییم آنچه که آدامهای نخستین و باستانی الله می پنداشتند همان نیروی های گسترده در جهان هستی است
آنها از الکترو مغناتیس گرانش و چون اینها آگهی نداشتند و بنا چار برای آرام کردن پندار خود هر چیزی را به الله ذهنی خود پیوند می دادن و می گفتند کار اوست !!
ولی امروز به کمک گیتیک دانان بزرگی چون هاوکینگ و هیگز می دانیم که برای آغاز و آفرینش جهان نیازی به کسی جز همان نیرو ها ی نامبرده شده نیست
آن نیرو و انرژی فیزیکی خود مخلوق است و وابسته به علتی کامل و مطلق و قائم بذات و بی نیاز از غیر (اللَّهُ الصَّمَدُ) !
هیچ پدیدهای در جهان هستی مانند او نیست :
لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ
وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ
الله سبحان صاحب درک و شعور مطلق و علم مطلق و حکمت مطلق است!
و در حالیکه این نیروهای طبیعی ، فاقد شعور عالی و محدود و متغیر و وابسته هستند!
و عجیبتر اینکه شما برای توجیه نظرات خود در رد الله سبحان به آیات قران و و صفات و اسما الحسنی الهی استناد میکنید و انها را به نیروهای طبیعی ربط میدهید!!!
در صورتیکه آنکسی که به حقانیت قران ایمان دارد او در حقیقت به یگانگی خدایی که قران را بر رسول و عبد برگزیده اش محمد مصطفی(ص) نازل کرده ایمان دارد و هم به نبوت حضرت رسول(ص) ایمان دارد و با این اوصاف او یک مسلمان است!
پس بیهوده اب در هاونگ نکوبید که مسلمان حقیقی با این اباطیل شما گمراه نمیشود!
ببین در خود این آیه ای که آورده ای آشکارا ناهمگونی داره
از یک سو گفته برای همه ی مردم سخن می گوییم و از سوی دیگر گفته تنها دانشمندان به آن پی می برند !
اگر برای همه ی مردم است ( که خرد و داد نیز به این رای می دهد ) پس باید همه ی آنها آن را متوجه شوند
از سوی دیگر اگر برای دانشمندان است دیگر چرا نام مردم را آورده است ؟
اگر قرار بر این باشد که تنها دانشورانمتوجه آن شوند دیگر هدی للناس منی ندارد
دیگر خودش نمی تواند راهنمای مردم باشد بلکه راهنمای یک گروه کوچک می شود( هدی للناس ؟؟؟)
با این آیه که آورده ای سر انجام روشن نمی شود که آماج از نبی چیست ؟ داد گرانه برای درک همه ی مردم است یا گروهی ویژه ؟
اگر برای گروه ی ویژه است که دیگر هدی للناس موردی ندارد بگوید
هر چه آن گروه ویژه بگویند باقی باید تنها گفته های آنها را نشخوار کنند و از خود هیچ نداشته باشند آیا این هدی للناس است ؟
دکتر علی شریتی :
[=Verdana]اسلام دروغین می گوید : تو نانت را بیاور به ما بده و ما قسمتی از آن را جلوی تو می اندازیم، و حرف بزن،
[=Verdana]امّا آن حرفی را که ما می گوییم.
شبکه امام حسین ع;392054 نوشت:
اگر خدایی نباشد... من و تو هیچ ضرری نکرده ایم
اگر خدایی باشد... تو به ضرر کردن نزدیک تری
حالا بنظرت فکر کدوممون آینده اندیش تر هست؟
درود
هر کسی برای خودش خدایی دارد پس خدا همیشه هست ولی چون و چند آن برای همه یکسان نیست
آسوده باش منم هم زیانی نکرده ام منم خدایی دارم برای خودم و شما هم چنانچه به او باور نداشته باشید به زیان نزدیک ترید
خدا یی نیرومند که گیتی را اداره می کند و دانش هم گواه هستی اوست
ببین در خود این آیه ای که آورده ای آشکارا ناهمگونی داره
از یک سو گفته برای همه ی مردم سخن می گوییم و از سوی دیگر گفته تنها دانشمندان به آن پی می برند !
اگر برای همه ی مردم است ( که خرد و داد نیز به این رای می دهد ) پس باید همه ی آنها آن را متوجه شوند
از سوی دیگر اگر برای دانشمندان است دیگر چرا نام مردم را آورده است ؟
اگر قرار بر این باشد که تنها دانشورانمتوجه آن شوند دیگر هدی للناس منی ندارد
خوب عقل و علم و حکمت نیازمند آموزش و تربیت صحیح است و شکل گیری آنها در یک انسان فرایندی تدریجی است!
مسلم است اگر دانشجویی در محضر استاد و مربی بازیگوشی(لهو و لعب) کند یا لجبازی و بهانه گیری کند چیزی یاد نمیگیرد و نمیتواند بطور شایسته از مرزهای جهل بیرون آید.
حال این دانشگاه جهان هستی است دانشجویان کل مخلوقات و بخصوص انسان و مربی ، رب العالمین است !
هدف دین و حجج و رسولان الهی پرورش و تربیت مادی و معنوی انسان بطور شایسته است تا انسان را از مرزهای حیوانیت و جهل برهاند و به مدارج عالیه که شایسته نوع انسان است برساند!
غلام ملی نوری;392060 نوشت:
دکتر علی شریتی :
اسلام دروغین می گوید : تو نانت را بیاور به ما بده و ما قسمتی از آن را جلوی تو می اندازیم، و حرف بزن،
امّا آن حرفی را که ما می گوییم.
خوب شما دنبال اسلام حقیقی باش!
اما ایا راه اسلام حقیقی از انکار مسلمات اسلام ، و رکن اصلی آن یعنی توحید میگذرد؟؟!!
و میگویی عالم بی شعور خودش را درست کرد
من میگویم خدای با شعور عالم را درست کرد
من می گویم به این آسانی هم نیست که شما می گویید و کن فیکون می کنید
گیتی در بنیاد درک و دانش نداشته است
چهان هستی را اکنون می توان دو بخش کرد یک بخش بسیار بسیار بزرگ و هتا بیکران بی درک و دانش
و یک بخش بسیار بسیار کوچک با درک و دانش ( مردمان زمین ) که در برابر بخش بالا براستی هیچ است
اگر درست نگر باشیم در می یابیم که جهان آفرینش براستی بی در و دانش است بلکه خود کار و بر پایه ی دستور های سپهری و گیتیکی
کهن کار خود را انجام میدهد بی آنکه نیازی به خدایی ویژه ( خدای ادیان) داشته باشد
از سوی دیگر مردمان زمین نیز خود یکباره به این پایه نرسیده اند بلکه گزینش سپهری ( انتخاب طبیعت) و دست روز گار و گذز زمان آنها را در دراز نای هزاران هزار سال بدینجا رسانیده است
آیین سپهر می گوید اگر سنگی به آسمان پرت کنیم بر می گردد و این بر گشت نیازی به الله ندارد
در باستان چون مردمان نخستین نیروی گرانش را نمی شناختن این بر گشت را به الله نسبت می دادند ولی اکنون دانش بر ما روشن ساخته که انگیزه ی بر گشت گرانش است و دیگر نیازی به بودن باشنده ای بنام الله برای بر گرداندن سنگ نیست بلکه باز گشت کار گرانش است نه الله
[=arial]
این برنامه های آیین سپهر رو کی به شما یاد داده؟؟؟ [=arial]
[=arial]"و چيزهايي را كه نه شما و نه پدرانتان نميدانستيد تعليم يافتيد" بگو آن خداست[=arial][=arial](که به شما یاد داده)
غلام ملی نوری;392070 نوشت:
اگر درست نگر باشیم در می یابیم که جهان آفرینش براستی بی در و دانش است بلکه خود کار و بر پایه ی دستور های سپهری و گیتیکی
کهن کار خود را انجام میدهد بی آنکه نیازی به خدایی ویژه ( خدای ادیان) داشته باشد
از سوی دیگر مردمان زمین نیز خود یکباره به این پایه نرسیده اند بلکه گزینش سپهری ( انتخاب طبیعت) و دست روز گار و گذز زمان آنها را در دراز نای هزاران هزار سال بدینجا رسانیده است
[=arial]شما دوست دارید اینطور فکر کنید مساله ای نیست [=arial]خداوند یکتا به ما فرموده [=arial]بگو : آن الله است آنگاه رهايشان ساز تا همچنان به انکارخويش دلخوش باشند.91انعام
چهان هستی را اکنون می توان دو بخش کرد یک بخش بسیار بسیار بزرگ و هتا بیکران بی درک و دانش
و یک بخش بسیار بسیار کوچک با درک و دانش ( مردمان زمین ) که در برابر بخش بالا براستی هیچ است
اگر درست نگر باشیم در می یابیم که جهان آفرینش براستی بی در و دانش است بلکه خود کار و بر پایه ی دستور های سپهری و گیتیکی
کهن کار خود را انجام میدهد بی آنکه نیازی به خدایی ویژه ( خدای ادیان) داشته باشد
انشا ننویس !
برای گفته هایت دلیل منطقی و عقلی ارائه بده!
با این ادبیات و طرز نگارش هم قادر نیستی متنی صحیح و قابل فهم ارائه بدهی بنابرین تعصبات جاهلانه و نژاد پرستانه را کنار بگذار و بجای اصرار بر استفاده از کلمات غیر عربی نامانوس ، از کلمات زبان عربی که در فارسی مانوس و قابل فهم هستند استفاده کن!
انشا ننویس !
برای گفته هایت دلیل منطقی و عقلی ارائه بده!
با این ادبیات و طرز نگارش هم قادر نیستی متنی صحیح و قابل فهم ارائه بدهی بنابرین تعصبات جاهلانه و نژاد پرستانه را کنار بگذار و بجای اصرار بر استفاده از کلمات غیر عربی نامانوس ، از کلمات زبان عربی که در فارسی مانوس و قابل فهم هستند استفاده کن!
الحمد لله رب العالمین
من نمیخوام هیچ طرفداری از ایشون بکنم اما خداییش متنشون دیگه قابل فهم بود! کلماتش رو حداقل من که به راحتی فهمیدم .
خدایا این چند روز انقدر دارم اینجور انکار درباره خدا رو میبینم که نگو! از بحث های کلاس زبان گرفته تا چت ها.........
خدایا خودت به خیر کن.
اگر شما به خدا باور داری و باورداری که همه چیز رو آفریده باید این را هم بپذیری که نیروی اندیشیدن و پژوهش در باره هستی او نیز کار خودشه
من اگر خدا را باور ندارم خود اون خدا در سرای دیگر مرا شکنجه خواهد کرد نیازی نیست که خدا باوران کاسه ی داغتر از آش شوند
shamime narges;392124 نوشت:
دکتر علی شریتی :
اسلام دروغین می گوید : تو نانت را بیاور به ما بده و ما قسمتی از آن را جلوی تو می اندازیم، و حرف بزن،
امّا آن حرفی را که ما می گوییم.
اسلام حقیقی می گوید : نانت را خودت بخور، حرفت را هم خودت بزن و من فقط برای اینم که تو به این حق برسی.
خب اکنون در ایران و کشور های اسلامی کدام سخن بالا درستر است ؟
همه از جانب ملت هاشون سخن می گویند و ملت ما.... ملت ما...... می کنند اما به تنها چیزی که می اندیشند باقی ماندن خودشون در سندلی فرمانروایی است نه آسایش و گشایش بد بختی های ملت
ببینید دوست ما این انگاره ( فرض) هم در نوشته های این تن نهفته است اگر دوباره بخوانید بنده بُرا ( قاطع) نگفته ام که هتما چنین است که می گویم گفته ام از خرد و اندیشه به دور نیست ..... ممکن است .....
امکان فایده ای برای رسیدن به یقین ندارد.ما ثابت می کنیم ضروری است که نقیض حرف شما برقرار باشد.لذا حرف شما امکان ندارد و محال است.
غلام ملی نوری;392001 نوشت:
شناسه ی کار مایه ( نیرو - انرژی) چیست ؟
نه آفریده می شود و نه میان می رود بلکه ار گونه ای به گونه ی دیگر دگر گون می شود ( پایستگی نیرو )
اولاً که نیرو با انرژی متفاوت است.به طور ساده و مختصر انرژی انتگرال نیرو است.پس این دو عین هم نیستند.
ثانیاً فیزیک مدرن به اصل بالایی که گفتید معتقد نیست.اصلی که شما مطرح کردید ناقص است.امروزه اصل بقای انرژی و ماده مطرح است.نه اصل بقای انرژی خالی.
ثالثاً اصل بقای ماده و انرژی فقط و فقط در زمان مطرح است.یعنی اگر زمان نباشد،این اصل اعتبار ندارد.در واقع زمان را نمی شود از ماده و انرژی جدا کرد.پس اصل به اینصورت می شود:
اگر و تنها اگر زمان باشد،انرژی و ماده به وجود نمی آیند و از بین نمی روند،بلکه از شکلی به شکل دیگر یا به یک دیگر تبدیل می شوند.منتهی این دال بر معلول نبودن نیست.تفکر شما مثل تفکر متکلمان است که فکر می کنید هر چیزی که همیشه بوده،لزوماً خالق و آفریننده ندارد.در حالی که از نظر فلسفی ملاک نیازمندی به علت،حدوث نیست.ممکن الوجود بودن است.
غلام ملی نوری;392001 نوشت:
خب الله که پرنده را در آسمان نگه می دارد( ما یمسکهن الا الله ) همان نیروی گرانش است
به طور مشابه،من هم می توانم پرنده را در دستم بگیرم و در آسمان نگه دارم.پس من هم نیروی گرانش هستم.از آشنایی با شما خوشبختم!
غلام ملی نوری;392001 نوشت:
الله نور زمین و آسمان است(الله نور السماوات و الارض) همان نیروی الکترو مغناتیس است
استدلال شما مانند استدلال زیر است:
در باز است.باز پرنده است.نتیجه:در پرنده است.
شما مغالطه اشتراک لفظی دارید می کنید.نور در آیه بالا طبق سخن معصوم معنای هدایت کننده و آشکار کننده می دهد.نه نور لامپ یا خورشید!
غلام ملی نوری;392001 نوشت:
الله که( لا حول و لا قوة الا بالله ) همان نیرو است
گفته نشده لا حول و لا قوة الا الله.گفته شده لا حول و لا قوة الا بالله.شما دارید یواشکی از اولی به جای دومی استفاده می کنید.هر چند شما ادعا کردید خدا انرژی است و ظاهراً فرق بین نیرو و انرژی را نمی دانید که الان می گویید نیرو است.وقتی حرف "ب" چسبیده در لسان عربی یعنی به واسطه و به واسطه یعنی معلول.پس این جمله یعنی این که هیچ احاطه و نیرویی نیست مگر این که معلول خدا باشد.حال طبق حرف شما الله همان نیرو است.پس در گزاره اخیر بجای الله می گذاریم نیرو:هیچ احاطه و نیرویی نیست مگر این که معلول نیرو باشد!این از نظر فلسفی و منطقی دور است.یعنی توقف شیء الی النفسه که ممتنع و باطل است.
غلام ملی نوری;392001 نوشت:
و نیرو هم نه آفریده شده و نه از میان رفتنی است ( هو الاول و الاخر)
باز هم یکی گرفتن نیرو و انرژی.اتفافاً انرژی کاملاً می تواند به وجود بیاید،به شرط آن که زمان محقق نشده باشد.اگر بخواهیم مانند شما فکر کنیم،بیگ بنگ با اصل بقای انرژی و ماده تناقض دارد.در حالی که پاسخ واضح است.این اصل در زمان مطرح است.یعنی مادامی که زمان هست مطرح است.در نبود زمان معلوم نیست.
غلام ملی نوری;392001 نوشت:
پس باز از خرد و اندیشه دور نیست که بگوییم آنچه که آدامهای نخستین و باستانی الله می پنداشتند همان نیروی های گسترده در جهان هستی است
بله اندیشه و خرد شما را در بالا کاملاً دیدیم.این هم پس باید اضافه کنیم:آدم های نخستین و باستانی می پنداشتده اند الله همان نیرو های گسترده در جهان هستی است.بنابراین یحتمل از نظر شما مسلمانان از آدم های نخستین و باستانی بوده اند.
غلام ملی نوری;392001 نوشت:
آنها از الکترو مغناتیس گرانش و چون اینها آگهی نداشتند و بنا چار برای آرام کردن پندار خود هر چیزی را به الله ذهنی خود پیوند می دادن و می گفتند کار اوست !!
تمامی ممکنات معلول واجب هستند و این ادعاهای شبه علمی شما به هیچ وجه ناقض حرف مردم قدیم نمی شود.
غلام ملی نوری;392001 نوشت:
ولی امروز به کمک گیتیک دانان بزرگی چون هاوکینگ و هیگز می دانیم که برای آغاز و آفرینش جهان نیازی به کسی جز همان نیرو ها ی نامبرده شده نیست
این هم باز ادعاهای شبه فلسفی و شبه علمی شماست.شما ملاک نیازمندی به علت را حدوث زمانی می دانید.مانند اکثر انسان ها.در حالی که اینطور نیست.
غلام ملی نوری;392001 نوشت:
مردمان باستان چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند و این افسانه سازی ها تا به امروز در دراز نای تاریخ شده است برای گروهی جان و نان و روغن
البته کاملاً معلوم است چه کسی ادعاهای غیر علمی و غیر فلسفی می کند.
شما یک سری کلمه علمی شنیده اید و با آن ها دارید گزاره های غلط می کنید.یعنی بازی با کلمات می کنید.توصیه دوستانه ای می کنم به شما و همه کسانی که مثل شما عمل می کنند.قبل از اظهار نظر،یکخورده فلسفه علم و منطق کار کنید تا این هم مغالطه مادی و صوری در مطالبتان پیدا نشود.
انشا ننویس !
برای گفته هایت دلیل منطقی و عقلی ارائه بده!
با این ادبیات و طرز نگارش هم قادر نیستی متنی صحیح و قابل فهم ارائه بدهی بنابرین تعصبات جاهلانه و نژاد پرستانه را کنار بگذار و بجای اصرار بر استفاده از کلمات غیر عربی نامانوس ، از کلمات زبان عربی که در فارسی مانوس و قابل فهم هستند استفاده کن!
الحمد لله رب العالمین
من در ایران پرورش یافته ام و ایرانی ام و برای ایرانی ها می نویسم نه ارب پرستها و ارب زده ها
اگر کسی در نمی یابد این از کاستی خودش است نه زبان میهنی من
بدهکار اربها نیستم که بخواهم بردگی و چپاولگری فرهنگی آنها را بپذیرم
هر چه در دراز نای تاریخ سر سپرده ی اندیشه های اربی بوده ایم دیگر بس است دمی می خواهیم خودمان باشیم
اینگونه کار ها ینی سخن الله را لاک گیری ( غلط گیری ) کردن
کار شما خط کشیدن الکی روی حرف های خداوند است.
غلام ملی نوری;392010 نوشت:
ینی خدا خود نمی توانست به اسانی بگه بل قُدرتَه مبسوطه ؟ یا اینکه یادش نبوده ؟؟ مگر چقدر براش هزینه داشت که خودش بسادگی بگه قدرت ؟
خب اینها به کنار چرا دو دست گفته است تا درسته مانند آدامی زاد به ذهن بیاد ؟
اولاً که خدا اینطور نگفته.شما خودتان دارید ید را به دست معنی می کنید و بعد می گویید نگاه کنید نگاه کنید،خدا گفته دست.در حالی که ید در اینجا دست نیست.قدرت است.این ترجمه و برداشت شماست که آن را به قرآن می چسبانید.
ثانیاً اگر قرار باشد همه چیز حی و حاضر برای دریافت هدایت نزد شما باشد،پس نقش عقل و اختیار انسان چه می شود؟
غلام ملی نوری;392010 نوشت:
امیدوارم برای این پرسشها پاسخی استوار بیاورید
پاسخ استوار دادیم.
غلام ملی نوری;392010 نوشت:
برای کسانی که نخواهند با درستی و راستجویی کنار بیایند بله دلیل ذلیل است !
متاسفانه شما ظاهراً خیلی منطق کار نکرده اید.و الا از نظر منطقی عیناً کار شما مغالطه توسل به استقراء ناقص است.این حرف من نیست،حرف منطق است.شاید شما منطق را قبول نداشته باشید و حرف خودتان را مساوی منطق بدانید.اینش به من مربوط نیست دیگر.
[="Arial"] [="Arial"]سلام من طوفانم سوالی رو مطرح کردم و جواب هایی شنیدم اما باز هم سوالاتیبه وجود می آید . اگر به وجود خدا ایمان نداریم پس معجزه های قرآن چه . در زمان حضرتمحمد {ص} چه کسی درباره پدیده بیگ بنگ می دونستکه جهان چگونه به وجود آمده ولی در قرآن به آن اشاره شده . در آن زمان چه کسی می دانستکه سیاهچاله چیست و کوبنده شب چیست؟ ولی در قرآن کریم به همه ی آنها اشاره شده. محمداز کجا این ها را می دانست از کجا چنین جملات عجیب و زیبا را آورده یا چه کسی این جملات را به او داده. پس کسی این جملات معجزه آسا رو به حضرت محمد {ص} دادهکه از همه چیز آگاه است. بهتر است بقیه بحثرا پیرامون قرآن ادامه بدهیم تا زودتر به نتیجه برسیم . من بیست سال دارم و فرد متدینیبودم ولی روز به روز ایمانم ضعیف تر و ضعیف تر شد تا اینکه کلا به وجود خدا شک دارماز اون روزی که ایمانم رو از دست دادم بدجوری افسرده شدم و احساس می کنم چیزی رو گمکردم احساس خالی بودن می کنم و دیگه به هیچیامید ندارم . من نمی تونم مثل شما ها زندگی کنم که در این اتفاقات کره زمین گم شده اید و به هیچ چیز اهمیت نمی دهید .
به طور مشابه،من هم می توانم پرنده را در دستم بگیرم و در آسمان نگه دارم.پس من هم نیروی گرانش هستم.از آشنایی با شما خوشبختم!
شگفت از این تیز هوشی :Nishkhand:
شما در این نمونه ای که آورده اید پاد گرانش( ضد جاذبه ) هستید , گرانش نیستید گرانبها
بن موسی;392140 نوشت:
گفته نشده لا حول و لا قوة الا الله.گفته شده لا حول و لا قوة الا بالله.
خب لا حول و لا قوة الا بالانرژی روشنتر شد ؟ :Narahat az:
بن موسی;392140 نوشت:
شما دارید یواشکی از اولی به جای دومی استفاده می کنید.هر چند شما ادعا کردید خدا انرژی است و ظاهراً فرق بین نیرو و انرژی را نمی دانید
وانگهی می دانم ولی اینجا تالار گیتیگ دانان( فیزیکدانان ) که نیست تا گفتگوی گیتیکی کنیم اینجا سر خدا دعواس
برابر پارسی انرژی نیرو است و کار مایه
بن موسی;392142 نوشت:
اولاً که خدا اینطور نگفته.شما خودتان دارید ید را به دست معنی می کنید و بعد می گویید نگاه کنید نگاه کنید،خدا گفته دست.در حالی که ید در اینجا دست نیست.قدرت است
هنگامی که می گین ید در اینجا ینی قدرت - این ینی ماست مالی ینی لاک گیری اشتباه
خب یک روز پدر بزر گم داشت برا نو هاش می گفت که علامه مجلسی نیروی گرانش را کشف کرد منم برا ایکه اشتباهشو پیش باقی ماست مالی کنم گفتم علامه مجلسی در اینجا ینی نیو تن !! خوبه ؟؟
اتفافاً انرژی کاملاً می تواند به وجود بیاید،به شرط آن که زمان محقق نشده باشد
با عرض سلام
از اینکه وارد بحث شما میشوم عذر خواهی میکنم. سوالی در رابطه با توضیحات شما برایم پیش آمد:
ماده، انرژی، زمان و مکان و... کمیت ها و تعاریفی فیزیکی هستند و با علم فیزیک تعریف و شناسایی شده و در چهارچوب همین علم نیز اندازه گیری میشوند. سوال من این است که فرمایش فوق الذکر شما از چه بنیانی برخوردار است؟
با تشکر
سلام من طوفانم سوالی رو مطرح کردم و جواب هایی شنیدم اما باز هم سوالاتیبه وجود می آید . اگر به وجود خدا ایمان نداریم پس معجزه های قرآن چه . در زمان حضرتمحمد {ص} چه کسی درباره پدیده بیگ بنگ می دونستکه جهان چگونه به وجود آمده ولی در قرآن به آن اشاره شده . در آن زمان چه کسی می دانستکه سیاهچاله چیست و کوبنده شب چیست؟ ولی در قرآن کریم به همه ی آنها اشاره شده. محمداز کجا این ها را می دانست از کجا چنین جملات عجیب و زیبا را آورده یا چه کسی این جملات را به او داده. پس کسی این جملات معجزه آسا رو به حضرت محمد {ص} دادهکه از همه چیز آگاه است. بهتر است بقیه بحثرا پیرامون قرآن ادامه بدهیم تا زودتر به نتیجه برسیم . من بیست سال دارم و فرد متدینیبودم ولی روز به روز ایمانم ضعیف تر و ضعیف تر شد تا اینکه کلا به وجود خدا شک دارماز اون روزی که ایمانم رو از دست دادم بدجوری افسرده شدم و احساس می کنم چیزی رو گمکردم احساس خالی بودن می کنم و دیگه به هیچیامید ندارم . من نمی تونم مثل شما ها زندگی کنم که در این اتفاقات کره زمین گم شده اید و به هیچ چیز اهمیت نمی دهید .
علیکم السلام جناب طوفان خدا خیرت دهد که حق را گفتی!
با تدبر در قران و کلام معصومین(ع) که قران ناطق و مصداق و حقیقیت قران هستند انسان گمراه نمیشود انشا الله! چرا که خداوند ما را به تدبر و تفکر عمیق در مورد ایات قران دعوت میفرماید
خداوند در قران میفرماید:
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا در قرآن [عمیقا]تدبر نمیکنند [تاحقایق را بفهمند] یا بر دل هایشان قفل هایی قرار دارد؟
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا
آیا به قرآن [عمیقاً] نمی اندیشند؟ چنانچه از سوی غیر خدا بود، همانا در آن اختلاف و ناهمگونی بسیاری می یافتند
اگر درست نگر باشیم در می یابیم که جهان آفرینش براستی بی در و دانش است بلکه خود کار و بر پایه ی دستور های سپهری و گیتیکی
بر چه دستوری؟
کیف تحکمون؟
آیا جرقه ای زد و ماه و خورشید و میلیارها ستاره منظم شدند؟
آیا جرقه ای زد و تو به این منظمی درست شدی؟
کیف تحکمون؟
خالق من باشعور است، ولی تو میگویی خالق تو:
غلام ملی نوری;392070 نوشت:
گیتی در بنیاد درک و دانش نداشته است
غلام ملی نوری;392060 نوشت:
هر کسی برای خودش خدایی دارد پس خدا همیشه هست ولی چون و چند آن برای همه یکسان نیست
آسوده باش منم هم زیانی نکرده ام منم خدایی دارم برای خودم و شما هم چنانچه به او باور نداشته باشید به زیان نزدیک ترید
پس خدا داری؟ خدای تو کو؟
اگر خدا داری به این منظمی می آفریند، وبه این عادلی که میگویی شاید من ضرر کنم از عدلش. پس نباید بدون انذار کسی را مجازات کند. خدای تو کو یا فرستاده اش کو که انذار کند؟ بگو ماهم بدانیم
آیا جرقه ای زد و ماه و خورشید و میلیارها ستاره منظم شدند؟
آیا جرقه ای زد و تو به این منظمی درست شدی؟
کیف تحکمون؟
سلام برادر محترم
اساس تئوری ماتریالیستهای منکر خدا
1-بر قوانین فیزیک که توجیه کننده پیدایش و گسترش کهکشانها
2- برای موجودات زنده بر اساس قوانین زیست شناسی تکاملی که توجیه کننده پیدایش موجودات زنده است
استوار میباشد.
در صورتیکه هیچ توجهی به طراح و پدید آورنده این قوانین نمیکنند!
قوانینی که عالم هستی بر اساس انها گسترش و تکامل یافته است
در حالیکه اینها خیال میکنند لازمه خلقت هستی توسط خدا اینست که این نظم و تعادل موجود بین کهکشانها و موجودات زنده ، دفعتا و بطور آنی و بدون واسطه قوانین طبیعت و بدون بی نظمیها و اشفتگیهایی که تا مرحله نظم و تکامل وجود دارد ، و مستقیما توسط خدا شکل گرفته باشد!
در حقیقت اینها فکر میکنند قوانین طبیعت، قائم بذات است و نیاز به طراح و پدید آورنده ندارد!
بعبارت دیگر قوانین و نیروهای طبیعت را در برابر قدرت و اراده خدا قرا میدهند و انتظار دارند اگر اراده و قدرتی بنام خدا وجود دارد، این قوانین طبیعت هر روز باید به گونه ای نقض شود تا قدرت و اراده خدا تجلی پیدا کند و غافل از این هستند که قوانین طبیعت عین تدبیر و اراده خداست و مستقل از اراده و تدبیر خدا نمیباشد!
قدرت انرژی الکتریکی در سیم های برق ( همان که ما آنرا برق220 ولت میخوانیم) بیشتر است یا قدرت خدا؟
پاسخ شما این است: خدا
حال این سوال را می پرسم: چرا انسان با برق شوخی نمیکنید ولی خدا را نا فرمانی میکند؟
دلیل روشن است: چون قدرت برق در کشتن انسان برای او به صورت علمی ثابت شده است ولی قدرت خدا در انتقام گیری نه! به عبارت دیگر ما تلاش میکنیم خدایی را که (واقعا به آن باور نداریم) عبادت کنیم و به همدیگر بشناسانیم.
با تشکر
ایراداز جانب خداوند نیست بلکه ایراد کار از طرف ماست که به جای رشد وتعالی وجدا کردن خود از این عالم ماده ومحسوسات به آن چسبیده ام وهمه چیز را با معیار آن مقایسه می کنیم در حالی که اگر ما در رشد ایمانی خود تلاش می کردیم واز عالم ماده فاصله گرفته با معنویات بیشتر انس داشتیم دیگر قضیه اینطور نبود بلکه شما در احوالات امام علی علیه السلام ومومنان راستین مشاهده می کنید که شبها چطور از ترس الهی خواب به چشمشان نمی آمد وراز ونیاز می کردند وبعضی ها از ترس عذاب وعقاب الهی به خود می پیچیدند.
غلام ملی نوری;392001 نوشت:
پس باز از خرد و اندیشه دور نیست که بگوییم آنچه که آدامهای نخستین و باستانی الله می پنداشتند همان نیروی های گسترده در جهان هستی است
آنها از الکترو مغناتیس گرانش و چون اینها آگهی نداشتند و بنا چار برای آرام کردن پندار خود هر چیزی را به الله ذهنی خود پیوند می دادن و می گفتند کار اوست !!
ولی امروز به کمک گیتیک دانان بزرگی چون هاوکینگ و هیگز می دانیم که برای آغاز و آفرینش جهان نیازی به کسی جز همان نیرو ها ی نامبرده شده نیست
مردمان باستان چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند و این افسانه سازی ها تا به امروز در دراز نای تاریخ شده است برای گروهی جان و نان و روغن
از قضا آنها راه درست رفته بودند وآنچیزی که باید به خدا نسبت می دادند نسبت می دادند ودر عین حال از علتهای اصلی نیز غافل نبودند هر چند با رشد علم حقایق هستی بیشتر روشن شد وعظمت خلقت الهی بیشتر آشکار گردید ولی این امروزی ها بودند که با استنباطهای ناقص خود وصرفا با تکیه بر علوم تجربی تلاش کردند دیگر چیزها را نفی کنند وبا پندار غلط خود قبلی ها را متهم کنند به اینکه از روی جهالت خدا را می پسندیدند.
با زهم عرض می کنم باور به خدا ودر راس علل قرار داشتن پروردگار منافاتی با علل طبیعی ندارد بلکه طبق آموزه های ما خداوند اباء دارد از اینکه امور از غیر راه طبیعی خود جریان پیدا کنند أبی الله أن یجر الامور الا باسبابها واین نوع خلقت ونظام هستی همان است که خداوند آنرا با این حالت آفریده است.
سوای اینکه علم امروزی که در قرن 19ادعا می کرد همه مجهولات را کشف کرده وبه همه علل دست یافته است با اثبات چند نظریه علمی جدید مانند نظریه نسبیت انیشتن وموجی بودن گردش نو به هم ریخت .مشخص شد که اینطور نبوده است وشما شاهد هستید که نظری امروز اثبات می شود ولی بعد از ودتی دوباره با نظریه جدید باطل می شود واین همان علمی است که بر اساس آن مردمان سابق را محکوم به خرافه پرستی می کنیم.
غلام ملی نوری;392010 نوشت:
این برداشت ها که می گوید زاییده پندار خود نُبی خوانان امروزی است که به آیه های آن چسبانده اند چرا ؟
جون هنگامی که می بینند مسلمانان هیچ دانگی ( سهمی) را دانش امروزی ندارند برای جبران پسماند گی مسلمانان در برابر کاروان پر شتاب دانش بیگانه گان این پندار ها را می سازند
از هر متن کهنی می توان بسیاری از پیشگوی ها را بیرون کشید این بیرون کشیدنها تنها در چنبره ی آیه های نبی نیست
شما دوست عزیز اگر آنچه که از منابع غیر مسلمانها وغربی ها را در مورد تاریخ تمدن اسلام نوشته اند مطالعه می کردید که چطور به خدمات علمی مسلمانان اعتراف کرده اند دیگر این سخنان را نمی گفتید مثل تاریخ تمدن اسلام وعرب گوستاولبون وویل دورانت وکتاب مغز متفکر شیعه از جمعی از دانشمندان مسیحی وکتاب تاریخ تمدن سید حسین نصر.
شما بفرمایید زمانی که آیه زیر روش لقاح گیاهان را بیان می کند علم کجا آنرا کشف کرده بود.
وأرسلنا الریاح لواقح فإنزلنا من السماء ماء فأسقیناکموه وما أنتم لها بخازنین (حجر/22) وبادها را باردار کننده فرستادیم واز آسمان آبی نازل کردیم...
قرآن زمانی روش لقاح گیاهان توسط باد را نقل می کند که علم هنوز در این رابطه سخنی نگفته بود وبعدها مساله روشن شد.
يك نكته را خدمت دوستانی که روس سخنان دانشمندان تجربه گرا وماده گرایی تاکید می کنند عرض بکنم وآن اینکه دانشمندان تجربه گرا در مورد ماوراء طبیعت ونفی خدا نمی توانند نظر بدهند چون ماوراء طبیعت وموجودات مجرد مادی نیستند که این دانشمندان بتوانند در مورد آنها ونفی شان نظر دهند واین مساله از محدوه وحوزه تجربه گرایی بیرون است ولذا باید تلاش کنیم تا ببینیم آیا امر غیر مادی قابل اثبات است یانه؟ وبعد از آن درمورد امور مجرد وروش اثبات آنها بحث کنیم. البته قبلا بعضی از مواردی که اثبات گر این مساله هستند بیان کردیم.
نظراتی که بعضی از دوستان در مورد عدم وجود دلیل بر وجود خدا با توجه به تجربه گرایی است که با توجه به توضیح فوق ارزشی ندارد.
کجای پست بنده دال بر این است که من وجود خدا را بدیهی گرفته ام؟این برداشت خودتان است.به من نچسبانید این حرف را.اگر برهان می خواهید،آوردن برهان کار سختی برای ما نیست.
ضمن این که شما در اینجا مرتکب مغالطه رفع مقدم شدید.بالفرض که من بگویم اگر خدا باشد،آنگاه فلان ویژگی ها را دارد(هر چند بنده این حرف نزدم و این را به من چسباندید).شما می گویید استنتاج تو صحیح نیست،چون فرض خدا وجود دارد معلوم نیست صحیح است یا نادرست است.به این می گوییم مغالطه رفع مقدم.بالفرض که ما این کار را کرده باشیم (که نکردیم) هیچ اشکالی ندارد و کاملاً کار ما منطقی است.منتهی متاسفانه اکثریت که آشنایی چندانی با منطق ندارند با عقلشان جور در نمی آید این مسئله.
منطقی بودنش را با مثال توضیح دهید.
بن موسی;391983 نوشت:
همانطور که گفتم متاسفانه این حرف های شماست.حرف های من نیست.برداشت و نظری که خداناباوران به شما گفته اند را دارید به ما می چسبانید.سیر بحث در برهان امکان و وجوب اینطور است:
1-در خارج واقعیتی هست (اولین حرف فلسفه).
2-واقعیت خارجی یا ممکن است یا واجب (بنا به تقسیم موجود ذهنی به ممکن یا واجب).
3-اگر واقعیت خارجی واجب باشد،حکم ثابت است و واجب الوجودی در کار خواهد بود.
4-اگر واقعیت خارجی ممکن باشد،آنگاه معلول است.
5-اگر علت ممکن الوجود،واجب الوجود باشد،حکم ثابت است.
6-اگر علت ممکن الوجود،ممکن الوجود دیگری باشد و همینطور الی آخر،تسلسل می شود که باطل است.پس در آخر باز به واجب می رسیم.
نتیجه:در هر صورت واجب بالذات وجود دارد.
حال کجای اینجا وجود واجب را بدیهی گرفته ایم؟
متاسفانه چون کفار به شما تقلین کرده اند غلط بودن را،فکر می کنید هر کس دیگری هم بیاید برهان امکان و وجوب بگوید،اشتباه می کند.
تجربه میگوید واجب الوجود وجود خارجی ندارد شما بر چه اساسی میگویید واجب الوجود وجود خارجی دارد؟! چون امکان دارد وجود داشته باشد پس هست؟! این برهان برای فرار از تسلسل میگوید واجب الوجود وجود دارد در حالی که اگر این برهان را هم صحیح در نظر بگیریم ثابت نمیکند که صرفا یک واجب الوجود وجود دارد بلکه امکان دارد چند واجب الوجود وجود داشته باشد. روش برهان غلط است که به تسلسل میرسد و برای فرار از تسلسل موجودی واجب الوجود که با تجربه هیچ سنخیتی ندارد شکل میگیرد تا راه فرار نویسنده این برهان فراهم شود! این برهان با سوالی شروع میشود که غلط است پس نتیجه برهان هم غلط میشود. مثل اینکه من بگویم بزرگترین عدد چیست و شروع کنم به فلسفه بافی و در نهایت نتیجه بگیرم که چون وجود نداشتن بزرگترین عدد منطقی نیست (مثل همان تسلسلی که شما گفتید) پس عددی وجود خواهد داشت که از آن عدد عددی بالاتر نباشد حال آنکه تجربه این حرف من را رد میکند. خب این برهان من چون با سوال غلط (بزرگترین عدد چیست) شروع شده نتیجه اش هم غلط (بزرگترین عدد وجود دارد) میشود.
بن موسی;391983 نوشت:
ممکن است فردی بی طرفانه حرف بزند.غرضش حقیقت باشد.در اینصورت چنین کاری نمی کند.
خب این فرد غرضش رسیدن به حقیقت است مثل خیلی از کسانی که در این فروم سوالی مطرح میکنند و غرضشان رسیدن به حقیقت است و فردی میگوید این حرف معاندین و لجبازان است و انواع و اقسام انگ ها را بر پیشانی او میچسبانند!
بن موسی;391983 نوشت:
ما ثابت می کنیم سخنان آن ها چرت و پرت یعنی غلط است.
شما از نظر خودتان ثابت کرده اید آنها هم از نظر خودشان ثابت کرده اند که حرف های شما غلط است اما اینکه یکی این وسط حرف طرف مقابلش را چرت و پرت بخواند طرف مقابل هم واکنش نشان میدهد و این بحث به درگیری لفظی میکشد و دیگر منطقی بر بحث حکمفرما نخواهد بود.
بن موسی;391983 نوشت:
به هر حال شما آمدید به ته پست من چسبیدید که اتفاقاً در آنجا بنده حرف غلطی هم نزده بودم.نرفتید اول پست من یا وسط آن را که در آنجا برهان آورده بودم بررسی کنید.این هم نشان از غرضورزی است باز.اگر می خواهید منطقی بحث کنید،مسئله را مطرح کنید و اثبات بخواهید.ضمن این که بنده در یک پست طولانی در صفحات قبلی ادعاهای شما را بررسی کردم که البته جوابی ندادید به بنده تا به حال.
شما به این لحن و ادبیات و شیوه نوشتاری توهین آمیز و تحقیر امیز و تمسخر عقاید مسلمانان میگویید نقد علمی و میگویید ایشان عناد و لجبازی ندارد !
و عوض ایشان بنده را متهم میکنید که برافروخته شدم؟؟!!
لحن ایشان مناسب نیست بنده هم نه طرفدار ایشان هستم نه حافظ منافعش! خودش هم در آن سایت گفته که چرا اینطور صحبت میکند همانند بلاگش که به هر حال از نظر من اینطور صحبت کردن صحیح نیست. اما بی ادبی صرفا به معنای بی منطقی نیست در سخنان ایشان توهین ها فراوان است اما با نادیده گرفتن توهین ها باز هم منطقی در سخنانش نیست؟ چرا ما عادت داریم همه کاسه کوزه ها را بر سر طرف مقابل بشکنیم؟ در همین سایت اسک دین که سایتی حکومتی هست شما با اندکی بررسی کردن سخنان کسانی که مخالف هستند پی به سطح بسیار پایین جنبه کاربران به اصطلاح مومن و برخورد شدید مدیران با نظرات مخالف میبرید. وقتی با کسی اینگونه برخورد میشود مسلما عقده از اسلام و مسلمین در وجود او شکل میگیرد و عقده گشایی او منجر به این سخنان توهین آمیز میشود. پس یک طرفه به قاضی نرویم.
[="Arial"] [="Arial"]سلام من طوفانم سوالی رو مطرح کردم و جواب هایی شنیدم اما باز هم سوالاتیبه وجود می آید . اگر به وجود خدا ایمان نداریم پس معجزه های قرآن چه . در زمان حضرتمحمد {ص} چه کسی درباره پدیده بیگ بنگ می دونستکه جهان چگونه به وجود آمده ولی در قرآن به آن اشاره شده . در آن زمان چه کسی می دانستکه سیاهچاله چیست و کوبنده شب چیست؟ ولی در قرآن کریم به همه ی آنها اشاره شده. محمداز کجا این ها را می دانست از کجا چنین جملات عجیب و زیبا را آورده یا چه کسی این جملات را به او داده. پس کسی این جملات معجزه آسا رو به حضرت محمد {ص} دادهکه از همه چیز آگاه است. بهتر است بقیه بحثرا پیرامون قرآن ادامه بدهیم تا زودتر به نتیجه برسیم . من بیست سال دارم و فرد متدینیبودم ولی روز به روز ایمانم ضعیف تر و ضعیف تر شد تا اینکه کلا به وجود خدا شک دارماز اون روزی که ایمانم رو از دست دادم بدجوری افسرده شدم و احساس می کنم چیزی رو گمکردم احساس خالی بودن می کنم و دیگه به هیچیامید ندارم . من نمی تونم مثل شما ها زندگی کنم که در این اتفاقات کره زمین گم شده اید به هیچ چیز اهمیت نمی دهید .
البته این صرفا یک امکان هست که میتواند درست باشد یا نباشد. از نظر بنده که نشانه های او را میبینم هنوز زنده هست شما شاید به این نشانه ها توجه نکنید. به هر حال این یک نظر شخصی هست که میتواند درست باشد یا میتواند غلط باشد هم سخن شما هم سخن من.
درود
چون نیک بنگری من هم گفته ام شاید .....
من با گفتن این نمونه تنها خواستم به گروهی که با آسودگی سد درسد می گویند بسامان بودن گیتی دلیل بر بودن الله است گفته باشم که این باور هم بدون کاستی نیست شاید آنگونه نباشد که می پندارند و اینگونه باشد
گفتگوی در باره بود یا نبود خدا هیچ گاه به دستاوردی که هر دو سمت گفتگو خشنود باشند نمی رسد
ولی من به این یک نکته رسیده ام که خدای جهان آفرین و گرداننده ی آن هر چه باشد الله ادیان نیست
البته الله مختص اسلام است. خدای هر دین با خدای ادیان دیگر فرق میکند. به هر حال دلایلتان چیست؟
عرض کرده بودم که مخاطب قران ،صاحبان اندیشه با فطرت سالم و پاک هستند و نه معاندان و لجبازان!
اساسا اول باید ادبیات و متون باستانی بین النهرین و تمدنهای کهن را ریشه یابی کرد و سپس ادعایی مطرح کرد!
حادثه طوفان نوح قرنها قبل از تورات و قران در الواح سومریان منعکس است!
حادثه ایوب نبی و صبرش در داستانهای بین النهرین منعکس است !
حادثه مصیبت کربلا در داستانهای بین النهرین منعکس است و قرنها پیش از حادثه کربلا، مردم بین النهرین برای دموزی(مرد نیکوکار) و خواهرش ذکر مصیبت میکردند و میگریستند!!!
الحمد لله رب العالمین
ببین نمی توانم بگویم چونکه پیشینه ی اینجا نشان می دهد یا سرنگار را یا در پایگاه را بر روی من می بندند
ای دریغ از راستمردان و راست پذیران و راستجویان
گروهی تنها به دنبال سراب سالاری - کودن فریبی و در نا آگاهی نگه داشتن کم خردانند که شمار آنها هم اندک نیست
خب استدلال داده شده صحیح است یعنی عقیده در هم پیچیده شدن آسمان ها و زمین به کنار از صحیح نبودن از نظر علمی قبل از اسلام بوده عقیده پدید آمدن جانداران از آب قبل از اسلام بوده لینک اصلی با توضیحات کامل هم بهتون دادم حالا شما بجای اینکه حرف طرف مقابل را زیر سوال ببرید حمله شخصی به او میکنید؟! فطرت سالم و پاک رو همه دارند اگر خدا به کسی فطرت ناسالم و ناپاک داده باشه اونوقت دیگه بهشت و جهنم بی معنی میشه! هیچ عناد و لجبازیی هم وجود ندارد طرف مقابل فقط حرف شما را زیر سوال برده انقدر برافروخته شدن از شنیدن حرف مخالف و انگ زدن باعث میشود که بیننده فکر کند شما در میدان استدلال کم آورده اید و رو به جنگ روانی آورده اید! (حالا خوبه که تهدید نمیکنید!)
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
این سخن عیناً سخن راسل است.بدون هیچ تغییری.ضمن این که موارد بعدی ای که در پستتان آوردید،به هیچ عنوان نشان دهنده این نیست که من سخن آن ها را برعکس نشان دادم.
نخیر.ما نمی گوییم هر چیزی علت دارد ولی چون خدا واجب الوجود است علت ندارد.ما می گوییم اساساً هر ممکن الوجودی معلول است و واجب الوجود معلول نیست.
کجای پست بنده دال بر این است که من وجود خدا را بدیهی گرفته ام؟این برداشت خودتان است.به من نچسبانید این حرف را.اگر برهان می خواهید،آوردن برهان کار سختی برای ما نیست.
ضمن این که شما در اینجا مرتکب مغالطه رفع مقدم شدید.بالفرض که من بگویم اگر خدا باشد،آنگاه فلان ویژگی ها را دارد(هر چند بنده این حرف نزدم و این را به من چسباندید).شما می گویید استنتاج تو صحیح نیست،چون فرض خدا وجود دارد معلوم نیست صحیح است یا نادرست است.به این می گوییم مغالطه رفع مقدم.بالفرض که ما این کار را کرده باشیم (که نکردیم) هیچ اشکالی ندارد و کاملاً کار ما منطقی است.منتهی متاسفانه اکثریت که آشنایی چندانی با منطق ندارند با عقلشان جور در نمی آید این مسئله.
همانطور که گفتم متاسفانه این حرف های شماست.حرف های من نیست.برداشت و نظری که خداناباوران به شما گفته اند را دارید به ما می چسبانید.سیر بحث در برهان امکان و وجوب اینطور است:
1-در خارج واقعیتی هست (اولین حرف فلسفه).
2-واقعیت خارجی یا ممکن است یا واجب (بنا به تقسیم موجود ذهنی به ممکن یا واجب).
3-اگر واقعیت خارجی واجب باشد،حکم ثابت است و واجب الوجودی در کار خواهد بود.
4-اگر واقعیت خارجی ممکن باشد،آنگاه معلول است.
5-اگر علت ممکن الوجود،واجب الوجود باشد،حکم ثابت است.
6-اگر علت ممکن الوجود،ممکن الوجود دیگری باشد و همینطور الی آخر،تسلسل می شود که باطل است.پس در آخر باز به واجب می رسیم.
نتیجه:در هر صورت واجب بالذات وجود دارد.
حال کجای اینجا وجود واجب را بدیهی گرفته ایم؟
متاسفانه چون کفار به شما تقلین کرده اند غلط بودن را،فکر می کنید هر کس دیگری هم بیاید برهان امکان و وجوب بگوید،اشتباه می کند.
ممکن است فردی بی طرفانه حرف بزند.غرضش حقیقت باشد.در اینصورت چنین کاری نمی کند.
ادبیات شما هم مناسب نیست.چون چیز هایی که من نگفته ام را به من نسبت می دهید.ضمن این که همین که ادبیات من مناسب نیست را به من می گویید و علیه من موضع گیری می کنید.البته اینجور برخورد ها در جامعه ما مد شده است.
ما ثابت می کنیم سخنان آن ها چرت و پرت یعنی غلط است.
وقتی ثابت کنیم سخنان آن ها غلط و چرت پرت است،پس این سخن آن ها که "سخنان خداباوران چرت و پرت است" هم خود یک چرت و پرت محسوب می شود و غلط است.
چرت و پرت یعنی غلط.شاید از نظر شما گفتن این که فلان گزاره غلط است،غیر منطقی به نظر می رسد!
به هر حال شما آمدید به ته پست من چسبیدید که اتفاقاً در آنجا بنده حرف غلطی هم نزده بودم.نرفتید اول پست من یا وسط آن را که در آنجا برهان آورده بودم بررسی کنید.این هم نشان از غرضورزی است باز.اگر می خواهید منطقی بحث کنید،مسئله را مطرح کنید و اثبات بخواهید.ضمن این که بنده در یک پست طولانی در صفحات قبلی ادعاهای شما را بررسی کردم که البته جوابی ندادید به بنده تا به حال.
لبیک یا مهدی
و من الله توفیق
.
با درود و سپاس
مطلبی که شما مطرح فرمودید یک (فرض) است. درست شبیه آنچه علمای اسلامی میگویند، آنهم یک (فرض) است. منظورم از فرض این است که هیچکدام از این دو مطلب با علم بشری مستقیما قابل اثبات و رد نیست. اما وفتی دو فرض را در کنار هم قرار میدهیم و مقایسه میکنیم میبینیم فرض شما دارای نواقضی است که فرض اسلامی این نواقص را ندارد. بنا بر این به سادگی میتوان به این نتیجه رسید این (خدا) نمیتواند خدایی کامل باشد چون صدمه پذیر بوده، چون نابود شده و از بین رفته، علم ما حکم میکند چیزی که از بین میرود یک روزی تولید شده است. این برداشت حاصل تمام دستاورد های علمی ما است. پس این (خدا) زمانی نبوده و بعد بوجود آمده.... ایا باز هم میتوان نام او را خدا گذاشت و خدا گونه او را وصف کرد؟ شاید هزاران ماهواره و سفینه از این دست در جهان بوده و باشند. آیا سازندگان آنها همگی خدایند و سازنده ای نداشته اند؟
با تشکر
بنده به کسی توهین نکردم و اگر ادامه کامنت را خوانده بودید در تحلیل و نقد شبهات ایشان بود!
بله و هدف دین هم تربیت و پرورش انسان بر مبنای این فطرت است و در صورت تربیت صحیح این فطرت شکوفا میشود و بهترین راه تربیت را هم تعالیم و احکام متعالی الهی مشخص کرده است و دوری از تعالیم الهی و گرایش به نفسانیات همان دوری از فطرت است
اتفاقا بنده برافروخته نشدم ! از کجای کامنت بنده چنین قضاوتی کردید ؟
و این اسلام ستیزان بی منطق هستند که ادبیاتشان سراسر تحقیر و توهین و تمسخر عقاید طرف مقابل است
نمونه ای از ادبیات این فرد که هدفش نه نقد علمی و منصفانه ، بلکه بدنبال تخلیه عقده های روانی خودش هست:
شما به این لحن و ادبیات و شیوه نوشتاری توهین آمیز و تحقیر امیز و تمسخر عقاید مسلمانان میگویید نقد علمی و میگویید ایشان عناد و لجبازی ندارد !
و عوض ایشان بنده را متهم میکنید که برافروخته شدم؟؟!!
چگونه قضاوت میکنید؟؟
الحمد لله رب العالمین
با سلام
دوست عزیز اولا پرسشگر اصلی در مورد اثبات خداوند سوال کرده اند نه نظرات پوزیتیوستها ومبانی علمی آنها ووارد شدن در این بحثها ما را از بحث اصلی خارج می کند ولی شما همین قدر بدانید که مسلما یکی از راههای کسب معرفت روش حسی وتجربی است ولی تنها راه نیست وما نمی توانیم با تمسک به این روشها سایر روشها یعنی روش عقلی وشهودی را نفی کنیم چون روش حسی نفیا واثباتا نمی تواند در مورد آنها نظر دهد چون راهی به آنها ندارد وهر موضوع وروشی در محدوده ای که به آن راه دارد می تواند نظر دهد وروش تجربی تنها در مورد تجربیات کارایی دارد ونظر اشخاصی مانند آگوست کنت در تحصل گرایی را ما نمی توانیم تعمیم دهیم که برای مطالعه وآشنایی با ضعف این مبانی می توانید به کتاب علم ودین از ایان بابور مراجعه کنید.
اما اینکه روشهای غیر تجری هم کارایی دارند بخاطر این است کا ما خیلی چیزها را با تجربیات به دست نمی آوریم ولی یقین داریم وجود دارند مانند ترس، اظطراب، محبت ،خوشحالی وغیره که ما اینها با علم حضوری که بالاتر از علم حصولی وتجربی است درک می کنیم.
عقل انسانی با توجه به آثار اشیاء ونشانه هایی که از آنها وجود دارد حکم می کند که ماورای اینها چیز دیگری هم هست مانند دیدن بنا که عقل از آن پی می برد بنایی هم هست در حالی که بنا چیزی غیر از آجر وماسه ومصالح ساختمانی نیست.
همین اندازه در نفی نظریه تجربه گرایان کافی می باشد.
با عرض سلام
اتفاقا چقدر خوب است اگر ما با نتیجه گیری های ملموس علمی به وجود او پی ببریم!
تمدن بشر و تمام پیشرفت های او مدیون علم اوست. به عقیده من علم بسیار صادق تر از احساس است. حتی صادق تر از فلسفه است. علم را شما با تمام وجود خود و با حواس پنج گانه خود بعنوان دریچه های ارتباطی با جهان خارج، لمس میکنید. خدایی که از علم شما شناخته شود قابل توصیف است. شما میدانید با چه روبرو هستید چون به شما اثبات شده است. ولی خدای برآمده از احساس الزاما خدا نیست، چیزی است که شما دوست دارید خدا باشد. چون این چیز، آنگونه که شما دوست دارید باشد، نیست، پس ممکن است روزی از او وازده شوید.
بگذارید مثالی بسیار ساده بزنم:
قدرت انرژی الکتریکی در سیم های برق ( همان که ما آنرا برق220 ولت میخوانیم) بیشتر است یا قدرت خدا؟
پاسخ شما این است: خدا
حال این سوال را می پرسم: چرا انسان با برق شوخی نمیکنید ولی خدا را نا فرمانی میکند؟
دلیل روشن است: چون قدرت برق در کشتن انسان برای او به صورت علمی ثابت شده است ولی قدرت خدا در انتقام گیری نه! به عبارت دیگر ما تلاش میکنیم خدایی را که (واقعا به آن باور نداریم) عبادت کنیم و به همدیگر بشناسانیم.
با تشکر
[=Times New Roman]
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
گفتن بله.منتهی آیا ضرورت دارد چنین چیزی؟
بله.هاوکینگ قصد داشت بگوید برای توجیه پدید آمدن جهان،نیازی نداریم وجود خدا را بپذیریم.بدون آن هم میسر می شود توجیه پدید آمدن جهان.البته این ادعایش باطل است و باز نشان دهنده نارسایی مفاهیم در فلسفه غرب است.
چرا نه؟
شما در پست های بعدیتان گفتید بدون شناخت پذیرفتن،فریب دادن است.این حرف درستی است.حال با پذیرش این حرف،ما نیاز به دلیل داریم برای این که ثابت کنیم خود به خود پدید نیامده ایم.
فکر نمی کنم این ارتباط چندانی با بحث ما داشته باشد.نظریه تکامل منافاتی با اسلام و قرآن و باور به وجود خدا ندارد.
حرف شما کاملاً صحیح است.
باز هم درست است.
که متاسفانه در اکثر مردم دنیا در حال حاضر این نوع پذیرفتن باب شده است که قطعاً غلط است.
ساختار تن ممکن الوجود یا واجب بالغیر است و از آن می فهمیم که ممکن الوجود یا واجب بالغیری هست.در نتیجه طبق برهان امکان و وجوب به وجود واجب بالذات (خدا) می رسیم.
از نظر عقلی و فلسفی علت اصلی هر ممکن الوجودی خداوند است.چه بجز آن علت دیگری را بشناسیم (برای مثال نیروی گرانش) چه نشناسیم.فرقی در اصل موضوع ایجاد نمی شود.
برهان نظم محدودیت های زیادی دارد و یک راهی است برای افرادی که نمی خواهند به شناخت کامل برسند.منتهی باطل بودن این برهان،نیازمند اثبات است.
فرگشت منافاتی با اسلام و وجود خدا ندارد.ضمن این که یک مسئله تجربی است و استقراء ناقص است و مانند سایر گزاره های تجربی،از نظر منطق دلیلی بر پذیرش آن نیست.تنها احتمال قوی است.به معنی یقین و صحت نیست.به معنی احتمال بالاست.
چه بسا آن فرد به خدای باوری در ذهنش اعتقاد داشته باشد.مهم این است که دلیلش برای پذیرش وجود خدا چیست.
بله شاید اینطور باشد.منتهی همانطور که بنده گفتم برهان نظم محدودیت دارد.
اگر طبق برهان نظم پیش رفته باشیم بله.منتهی با برهانی مثل برهان امکان و وجوب اصلاً چنین مشکلی پیش نمی آید.
واکنش داشتن چیز بدی نیست و مربوط می شود به صفات خدا.اندام ها هم هیچ یک معنای حقیقی ندارند و بلکه مجاز و نماد هستند.همانطور که معصومین (ع) گفته اند.
مهربانی مربوط به رئوف بودن می شود.منتهی خشمگین بودن از عدل است.یعنی چیزی به نام خشمگین بودن در حقیقت در خدا نیست.بلکه عدل است و بازتاب عدل اینطور به نظر می رسد.
طبق حرف معصومین (ع)،ید به معنی قدرت است.
عین معنای متعدد دارد و در اینجا منظور چشم نیست.ما آیات قرآن را باید با هم بررسی کنیم.در تمامی موارد باید این ها را عطف کنیم به لیس کمثله شیء.
باز هم طبق سخن معصومین (ع) شنیدن به معنی آگاه بودن است نه به معنی شنیدن ظاهری ای که ما در اینجا داریم.
این دو تعابیری هستند از حق و عادل بودن خدا.باز هم در این باره کافی است به سخنان معصومین که مستقیاً چنین تعابیری را بررسی کرده اند رجوع کنیم.
طبق مواد ثلاث (امکان و وجوب و امتناع) از وجود جهان به وجود خدا می رسیم.
حرف شما صحیح نیست.بستگی به طرفین دارد.اگر خداباور حرف حق بزند و خداناباور لج نکند و دنبال حقیقت باشد،هر دو به خشنودی می رسند.یا برعکس.
حرف شما یک ادعاست و نیازمند اثبات است.
در اینجا شما مرتکب مغالطه توسل به استقراء ناقص شدید.دلیل نمی شود چون قبلاً این کار را کرده اند،الان هم این کار را تکرار کنند.
واقعاً دریغا.به شرط آن که راست مردی و راست پذیری و راست جویی عقیده هر فرد نباشد.بلکه مستقل از آن باشد.
البته.منتهی مصادیق آن در هر دو طرف وجود دارند.چه مخالفین اسلام،چه به ظاهر موافقین اسلام.
لبیک یا مهدی
و من الله توفیق
درود
ببینید دوست ما این انگاره ( فرض) هم در نوشته های این تن نهفته است اگر دوباره بخوانید بنده بُرا ( قاطع) نگفته ام که هتما چنین است که می گویم گفته ام از خرد و اندیشه به دور نیست ..... ممکن است .....
شناسه ی کار مایه ( نیرو - انرژی) چیست ؟
نه آفریده می شود و نه میان می رود بلکه ار گونه ای به گونه ی دیگر دگر گون می شود ( پایستگی نیرو )
خب الله که پرنده را در آسمان نگه می دارد( ما یمسکهن الا الله ) همان نیروی گرانش است
الله نور زمین و آسمان است(الله نور السماوات و الارض) همان نیروی الکترو مغناتیس است
الله که( لا حول و لا قوة الا بالله ) همان نیرو است
و نیرو هم نه آفریده شده و نه از میان رفتنی است ( هو الاول و الاخر)
پس باز از خرد و اندیشه دور نیست که بگوییم آنچه که آدامهای نخستین و باستانی الله می پنداشتند همان نیروی های گسترده در جهان هستی است
آنها از الکترو مغناتیس گرانش و چون اینها آگهی نداشتند و بنا چار برای آرام کردن پندار خود هر چیزی را به الله ذهنی خود پیوند می دادن و می گفتند کار اوست !!
ولی امروز به کمک گیتیک دانان بزرگی چون هاوکینگ و هیگز می دانیم که برای آغاز و آفرینش جهان نیازی به کسی جز همان نیرو ها ی نامبرده شده نیست
مردمان باستان چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند و این افسانه سازی ها تا به امروز در دراز نای تاریخ شده است برای گروهی جان و نان و روغن
سلام دوست جوان
بزرگترین لذت دانستن است. جای بدی نیامده ای. عده ای دور هم جمع هستند و در حد توان خود گفتگوی دینی و علمی میکنند و سعی میکنند هم نادانسته های خود را جواب دهند و هم ابهامات را برطرف کنند.....
با ما باش و لذت ببر! چرا پوچی؟
این برداشت از آنجا نتیجه می گیرد که معنی علت تامه برای خیلی از ماها دقیقا مشخص نشده است واگر آنرا درست بشناسیم خواهیم دید که علت نمی تواند از معلول خود جدا شود.
علت تامه متشکل از معد،شروط، انگیزه است که وقتی اجزا آن کامل شوند معلول وجود پیدا خواهد کرد وآنچا که شما در مورد پرتاب گر ماهواره بیان می کنید معد است نه علت مانند بنا که می توانند از اثر خود جدا شوند وآن اثر سالها به دوام خود ادامه دهد اما طبق قاعده فلسفی علت محدثه علت مبقیه است علت تامه نمی تواند از معلولش جدا شود والا معلول از بین خواهد رفت وعلت العلل خداوند متعال است که اگر از معلولش جدا شود دیگر آن معلول باقی نخواهد ماند.
برای تقریب به ذهن مانند انتقال انرژی از نیروگاه به برقهای خانگی وسایر جاها است که اگر نیروگاه خاموش شود ویا جریان انرژی را قطع کنند برق قطع خواهد شد لذا اگر لطف الهی لحظه ای قطع شود اثری از ماها نخواهد بود.
البته به این نقدها جواب داده اند چه دانشمندان غربی ئچه اسلامی که منابع آنها را قبلا ذکر کردم ومتسفانه اکثر این نقدها بعد از رنسانس وفضای ضد دینی به وجود آمده در جهان غرب بوده است ویک طرفه بوده که امروزه دانشمندان خودشان به این نقدها جواب داده اند وما نباید فضای خودمان را با آنها یکسان قرار دهیم وبا یک جمله کلی که براهین اثبات خدا نقد شده اند بجز ایجاد ذهنیت چیزی به دست نمی آید وبهتر است دوستان حداقل قبل از این سخنان کتاب توحید شهید مطهری را بخوانند وکتابهای دیگر بعد ببینند آیا شبهات باز هم پا برجاست یا نه؟
اینگونه کار ها ینی سخن الله را لاک گیری ( غلط گیری ) کردن
ینی خدا خود نمی توانست به اسانی بگه بل قُدرتَه مبسوطه ؟ یا اینکه یادش نبوده ؟؟ مگر چقدر براش هزینه داشت که خودش بسادگی بگه قدرت ؟
خب اینها به کنار چرا دو دست گفته است تا درسته مانند آدامی زاد به ذهن بیاد ؟
امیدوارم برای این پرسشها پاسخی استوار بیاورید
برای کسانی که نخواهند با درستی و راستجویی کنار بیایند بله دلیل ذلیل است !
درود گرامی
این برداشت ها که می گوید زاییده پندار خود نُبی خوانان امروزی است که به آیه های آن چسبانده اند چرا ؟
جون هنگامی که می بینند مسلمانان هیچ دانگی ( سهمی) را دانش امروزی ندارند برای جبران پسماند گی مسلمانان در برابر کاروان پر شتاب دانش بیگانه گان این پندار ها را می سازند
از هر متن کهنی می توان بسیاری از پیشگوی ها را بیرون کشید این بیرون کشیدنها تنها در چنبره ی آیه های نبی نیست
من هم چند مورد از پیشگویهای مولوی و حافظ را در باره سیاه چاله ها و کرم چاله اگر بخواهید می آورم
در حالیکه روح حافظ و مولوی مانند پیامبر اسلام از این گونه بر داشتهای ما آگهی ندارد ! بلکه این ماییم که در ذهن خود شبه سازی می کنیم
وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ
وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ
وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ
الحمد لله رب العالمین
اگر خدایی نباشد... من و تو هیچ ضرری نکرده ایم
اگر خدایی باشد... تو به ضرر کردن نزدیک تری
حالا بنظرت فکر کدوممون آینده اندیش تر هست؟
ای برادر اهل پارس
تو میگویی عالم بی شعور خودش را درست کرد
من میگویم خدای با شعور عالم را درست کرد
کدامش به عقل نزدیک تر است؟
من میگویم هر چیز را خالقیست، پس خدا خالق عالم هست.
تو میگویی خالق خدا کیست؟
من میگویم تو مطمئنی که عالم، خودت، درخت و خاک عاجز هستید بر آفریدن خودتان، اما تو مطمئن نیستی که خدا عاجز است بر آفریدن خودش.
کدام به تفکر نزدیک تر است؟
آن نیرو و انرژی فیزیکی خود مخلوق است و وابسته به علتی کامل و مطلق و قائم بذات و بی نیاز از غیر (اللَّهُ الصَّمَدُ) !
هیچ پدیدهای در جهان هستی مانند او نیست :
لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ
وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ
الله سبحان صاحب درک و شعور مطلق و علم مطلق و حکمت مطلق است!
و در حالیکه این نیروهای طبیعی ، فاقد شعور عالی و محدود و متغیر و وابسته هستند!
و عجیبتر اینکه شما برای توجیه نظرات خود در رد الله سبحان به آیات قران و و صفات و اسما الحسنی الهی استناد میکنید و انها را به نیروهای طبیعی ربط میدهید!!!
در صورتیکه آنکسی که به حقانیت قران ایمان دارد او در حقیقت به یگانگی خدایی که قران را بر رسول و عبد برگزیده اش محمد مصطفی(ص) نازل کرده ایمان دارد و هم به نبوت حضرت رسول(ص) ایمان دارد و با این اوصاف او یک مسلمان است!
پس بیهوده اب در هاونگ نکوبید که مسلمان حقیقی با این اباطیل شما گمراه نمیشود!
الحمد لله رب العالمین
ببین در خود این آیه ای که آورده ای آشکارا ناهمگونی داره
از یک سو گفته برای همه ی مردم سخن می گوییم و از سوی دیگر گفته تنها دانشمندان به آن پی می برند !
اگر برای همه ی مردم است ( که خرد و داد نیز به این رای می دهد ) پس باید همه ی آنها آن را متوجه شوند
از سوی دیگر اگر برای دانشمندان است دیگر چرا نام مردم را آورده است ؟
اگر قرار بر این باشد که تنها دانشورانمتوجه آن شوند دیگر هدی للناس منی ندارد
دیگر خودش نمی تواند راهنمای مردم باشد بلکه راهنمای یک گروه کوچک می شود( هدی للناس ؟؟؟)
با این آیه که آورده ای سر انجام روشن نمی شود که آماج از نبی چیست ؟ داد گرانه برای درک همه ی مردم است یا گروهی ویژه ؟
اگر برای گروه ی ویژه است که دیگر هدی للناس موردی ندارد بگوید
هر چه آن گروه ویژه بگویند باقی باید تنها گفته های آنها را نشخوار کنند و از خود هیچ نداشته باشند آیا این هدی للناس است ؟
دکتر علی شریتی :
درود
هر کسی برای خودش خدایی دارد پس خدا همیشه هست ولی چون و چند آن برای همه یکسان نیست
آسوده باش منم هم زیانی نکرده ام منم خدایی دارم برای خودم و شما هم چنانچه به او باور نداشته باشید به زیان نزدیک ترید
خدا یی نیرومند که گیتی را اداره می کند و دانش هم گواه هستی اوست
خوب عقل و علم و حکمت نیازمند آموزش و تربیت صحیح است و شکل گیری آنها در یک انسان فرایندی تدریجی است!
مسلم است اگر دانشجویی در محضر استاد و مربی بازیگوشی(لهو و لعب) کند یا لجبازی و بهانه گیری کند چیزی یاد نمیگیرد و نمیتواند بطور شایسته از مرزهای جهل بیرون آید.
حال این دانشگاه جهان هستی است دانشجویان کل مخلوقات و بخصوص انسان و مربی ، رب العالمین است !
هدف دین و حجج و رسولان الهی پرورش و تربیت مادی و معنوی انسان بطور شایسته است تا انسان را از مرزهای حیوانیت و جهل برهاند و به مدارج عالیه که شایسته نوع انسان است برساند!
خوب شما دنبال اسلام حقیقی باش!
اما ایا راه اسلام حقیقی از انکار مسلمات اسلام ، و رکن اصلی آن یعنی توحید میگذرد؟؟!!
الحمد لله رب العالمین
من می گویم به این آسانی هم نیست که شما می گویید و کن فیکون می کنید
گیتی در بنیاد درک و دانش نداشته است
چهان هستی را اکنون می توان دو بخش کرد یک بخش بسیار بسیار بزرگ و هتا بیکران بی درک و دانش
و یک بخش بسیار بسیار کوچک با درک و دانش ( مردمان زمین ) که در برابر بخش بالا براستی هیچ است
اگر درست نگر باشیم در می یابیم که جهان آفرینش براستی بی در و دانش است بلکه خود کار و بر پایه ی دستور های سپهری و گیتیکی
کهن کار خود را انجام میدهد بی آنکه نیازی به خدایی ویژه ( خدای ادیان) داشته باشد
از سوی دیگر مردمان زمین نیز خود یکباره به این پایه نرسیده اند بلکه گزینش سپهری ( انتخاب طبیعت) و دست روز گار و گذز زمان آنها را در دراز نای هزاران هزار سال بدینجا رسانیده است
منظور شما کدام اطلاعات غلط هست؟ چه کسی قصد فریب منو داشته؟
مستندات تلوزیونی که ساخت غربیهاست هنوز چیزی رو نتوانستند در اینباره بطور قطع یقین بیان کنند
همه این انسانهایی که گفتید بغیر از انسان امروزی نسلشان منقرض شده. در این لینکی که قرار دادید هم این مساله اذعان شده
همهٔ این گونهها به جز انسان خردمند منقرض شدهاند.
پس نسل انسانهای امروزی نمیتواند به آنها برسد.
این که چنین نظریه ای دلیل بر نبودن خدا نیست رو به آقای غلامعلی نوری بفرمایید
.[=arial]
این برنامه های آیین سپهر رو کی به شما یاد داده؟؟؟
[=arial]
[=arial]"و چيزهايي را كه نه شما و نه پدرانتان نميدانستيد تعليم يافتيد" بگو آن خداست[=arial][=arial](که به شما یاد داده)
[=arial]شما دوست دارید اینطور فکر کنید مساله ای نیست
[=arial]خداوند یکتا به ما فرموده [=arial]بگو : آن الله است آنگاه رهايشان ساز تا همچنان به انکارخويش دلخوش باشند.91انعام
خیلی زیبا بود ! واقعا کدام به تفکر نزذیک تر است؟
انشا ننویس !
برای گفته هایت دلیل منطقی و عقلی ارائه بده!
با این ادبیات و طرز نگارش هم قادر نیستی متنی صحیح و قابل فهم ارائه بدهی بنابرین تعصبات جاهلانه و نژاد پرستانه را کنار بگذار و بجای اصرار بر استفاده از کلمات غیر عربی نامانوس ، از کلمات زبان عربی که در فارسی مانوس و قابل فهم هستند استفاده کن!
الحمد لله رب العالمین
خدایا این چند روز انقدر دارم اینجور انکار درباره خدا رو میبینم که نگو! از بحث های کلاس زبان گرفته تا چت ها.........
خدایا خودت به خیر کن.
من نمیخوام هیچ طرفداری از ایشون بکنم اما خداییش متنشون دیگه قابل فهم بود! کلماتش رو حداقل من که به راحتی فهمیدم .
دکتر علی شریتی :
اسلام حقیقی می گوید : نانت را خودت بخور، حرفت را هم خودت بزن و من فقط برای اینم که تو به این حق برسی.
اگر شما به خدا باور داری و باورداری که همه چیز رو آفریده باید این را هم بپذیری که نیروی اندیشیدن و پژوهش در باره هستی او نیز کار خودشه
من اگر خدا را باور ندارم خود اون خدا در سرای دیگر مرا شکنجه خواهد کرد نیازی نیست که خدا باوران کاسه ی داغتر از آش شوند
خب اکنون در ایران و کشور های اسلامی کدام سخن بالا درستر است ؟
همه از جانب ملت هاشون سخن می گویند و ملت ما.... ملت ما...... می کنند اما به تنها چیزی که می اندیشند باقی ماندن خودشون در سندلی فرمانروایی است نه آسایش و گشایش بد بختی های ملت
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
امکان فایده ای برای رسیدن به یقین ندارد.ما ثابت می کنیم ضروری است که نقیض حرف شما برقرار باشد.لذا حرف شما امکان ندارد و محال است.
اولاً که نیرو با انرژی متفاوت است.به طور ساده و مختصر انرژی انتگرال نیرو است.پس این دو عین هم نیستند.
ثانیاً فیزیک مدرن به اصل بالایی که گفتید معتقد نیست.اصلی که شما مطرح کردید ناقص است.امروزه اصل بقای انرژی و ماده مطرح است.نه اصل بقای انرژی خالی.
ثالثاً اصل بقای ماده و انرژی فقط و فقط در زمان مطرح است.یعنی اگر زمان نباشد،این اصل اعتبار ندارد.در واقع زمان را نمی شود از ماده و انرژی جدا کرد.پس اصل به اینصورت می شود:
اگر و تنها اگر زمان باشد،انرژی و ماده به وجود نمی آیند و از بین نمی روند،بلکه از شکلی به شکل دیگر یا به یک دیگر تبدیل می شوند.منتهی این دال بر معلول نبودن نیست.تفکر شما مثل تفکر متکلمان است که فکر می کنید هر چیزی که همیشه بوده،لزوماً خالق و آفریننده ندارد.در حالی که از نظر فلسفی ملاک نیازمندی به علت،حدوث نیست.ممکن الوجود بودن است.
به طور مشابه،من هم می توانم پرنده را در دستم بگیرم و در آسمان نگه دارم.پس من هم نیروی گرانش هستم.از آشنایی با شما خوشبختم!
استدلال شما مانند استدلال زیر است:
در باز است.باز پرنده است.نتیجه:در پرنده است.
شما مغالطه اشتراک لفظی دارید می کنید.نور در آیه بالا طبق سخن معصوم معنای هدایت کننده و آشکار کننده می دهد.نه نور لامپ یا خورشید!
گفته نشده لا حول و لا قوة الا الله.گفته شده لا حول و لا قوة الا بالله.شما دارید یواشکی از اولی به جای دومی استفاده می کنید.هر چند شما ادعا کردید خدا انرژی است و ظاهراً فرق بین نیرو و انرژی را نمی دانید که الان می گویید نیرو است.وقتی حرف "ب" چسبیده در لسان عربی یعنی به واسطه و به واسطه یعنی معلول.پس این جمله یعنی این که هیچ احاطه و نیرویی نیست مگر این که معلول خدا باشد.حال طبق حرف شما الله همان نیرو است.پس در گزاره اخیر بجای الله می گذاریم نیرو:هیچ احاطه و نیرویی نیست مگر این که معلول نیرو باشد!این از نظر فلسفی و منطقی دور است.یعنی توقف شیء الی النفسه که ممتنع و باطل است.
باز هم یکی گرفتن نیرو و انرژی.اتفافاً انرژی کاملاً می تواند به وجود بیاید،به شرط آن که زمان محقق نشده باشد.اگر بخواهیم مانند شما فکر کنیم،بیگ بنگ با اصل بقای انرژی و ماده تناقض دارد.در حالی که پاسخ واضح است.این اصل در زمان مطرح است.یعنی مادامی که زمان هست مطرح است.در نبود زمان معلوم نیست.
بله اندیشه و خرد شما را در بالا کاملاً دیدیم.این هم پس باید اضافه کنیم:آدم های نخستین و باستانی می پنداشتده اند الله همان نیرو های گسترده در جهان هستی است.بنابراین یحتمل از نظر شما مسلمانان از آدم های نخستین و باستانی بوده اند.
تمامی ممکنات معلول واجب هستند و این ادعاهای شبه علمی شما به هیچ وجه ناقض حرف مردم قدیم نمی شود.
این هم باز ادعاهای شبه فلسفی و شبه علمی شماست.شما ملاک نیازمندی به علت را حدوث زمانی می دانید.مانند اکثر انسان ها.در حالی که اینطور نیست.
البته کاملاً معلوم است چه کسی ادعاهای غیر علمی و غیر فلسفی می کند.
شما یک سری کلمه علمی شنیده اید و با آن ها دارید گزاره های غلط می کنید.یعنی بازی با کلمات می کنید.توصیه دوستانه ای می کنم به شما و همه کسانی که مثل شما عمل می کنند.قبل از اظهار نظر،یکخورده فلسفه علم و منطق کار کنید تا این هم مغالطه مادی و صوری در مطالبتان پیدا نشود.
لبیک یا مهدی
و من الله توفیق
من در ایران پرورش یافته ام و ایرانی ام و برای ایرانی ها می نویسم نه ارب پرستها و ارب زده ها
اگر کسی در نمی یابد این از کاستی خودش است نه زبان میهنی من
بدهکار اربها نیستم که بخواهم بردگی و چپاولگری فرهنگی آنها را بپذیرم
هر چه در دراز نای تاریخ سر سپرده ی اندیشه های اربی بوده ایم دیگر بس است دمی می خواهیم خودمان باشیم
کار شما خط کشیدن الکی روی حرف های خداوند است.
اولاً که خدا اینطور نگفته.شما خودتان دارید ید را به دست معنی می کنید و بعد می گویید نگاه کنید نگاه کنید،خدا گفته دست.در حالی که ید در اینجا دست نیست.قدرت است.این ترجمه و برداشت شماست که آن را به قرآن می چسبانید.
ثانیاً اگر قرار باشد همه چیز حی و حاضر برای دریافت هدایت نزد شما باشد،پس نقش عقل و اختیار انسان چه می شود؟
پاسخ استوار دادیم.
متاسفانه شما ظاهراً خیلی منطق کار نکرده اید.و الا از نظر منطقی عیناً کار شما مغالطه توسل به استقراء ناقص است.این حرف من نیست،حرف منطق است.شاید شما منطق را قبول نداشته باشید و حرف خودتان را مساوی منطق بدانید.اینش به من مربوط نیست دیگر.
لبیک یا مهدی
و من الله توفیق
[=Times New Roman]
شگفت از این تیز هوشی :Nishkhand:
شما در این نمونه ای که آورده اید پاد گرانش( ضد جاذبه ) هستید , گرانش نیستید گرانبها
خب لا حول و لا قوة الا بالانرژی روشنتر شد ؟ :Narahat az:
وانگهی می دانم ولی اینجا تالار گیتیگ دانان( فیزیکدانان ) که نیست تا گفتگوی گیتیکی کنیم اینجا سر خدا دعواس
برابر پارسی انرژی نیرو است و کار مایه
هنگامی که می گین ید در اینجا ینی قدرت - این ینی ماست مالی ینی لاک گیری اشتباه
خب یک روز پدر بزر گم داشت برا نو هاش می گفت که علامه مجلسی نیروی گرانش را کشف کرد منم برا ایکه اشتباهشو پیش باقی ماست مالی کنم گفتم علامه مجلسی در اینجا ینی نیو تن !! خوبه ؟؟
سلام.
زمانی که یک کتاب علمی 500 برگی را به زبان انگلیسی مطالعه میکنم اینقدر به دردسر نمیافتم تا خواندن پستهای شما به زبان پارسی.:ok:
آیا وبلاگ دانشنامک غلامعلی نوری نیرو متعلق به خودتان هست جناب دکتر؟
با عرض سلام
از اینکه وارد بحث شما میشوم عذر خواهی میکنم. سوالی در رابطه با توضیحات شما برایم پیش آمد:
ماده، انرژی، زمان و مکان و... کمیت ها و تعاریفی فیزیکی هستند و با علم فیزیک تعریف و شناسایی شده و در چهارچوب همین علم نیز اندازه گیری میشوند. سوال من این است که فرمایش فوق الذکر شما از چه بنیانی برخوردار است؟
با تشکر
این برای آن است که از بنیاد و ریشه راستینت ترا دور کرده اند
نوای بلبلت ای گل کجا پسند افتد-------------------- که گوش و هوش به مرغان هرزه گو داری ( حافظ)
علیکم السلام جناب طوفان خدا خیرت دهد که حق را گفتی!
با تدبر در قران و کلام معصومین(ع) که قران ناطق و مصداق و حقیقیت قران هستند انسان گمراه نمیشود انشا الله! چرا که خداوند ما را به تدبر و تفکر عمیق در مورد ایات قران دعوت میفرماید
خداوند در قران میفرماید:
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا در قرآن [عمیقا]تدبر نمیکنند [تاحقایق را بفهمند] یا بر دل هایشان قفل هایی قرار دارد؟
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا
آیا به قرآن [عمیقاً] نمی اندیشند؟ چنانچه از سوی غیر خدا بود، همانا در آن اختلاف و ناهمگونی بسیاری می یافتند
در لینک زیر سعی کرده ام مفهوم تدبر در قران را با ذکر مثالهایی ملموس توضیح دهم :
http://www.askdin.com/thread30446-3.html#post390292
و همچنین این لینکها را نیز مطالعه کنید:
ماجرای مسلمان شدن یک دانشمند فرانسوی که مسئول کالبد شکافی فرعون بود با دیدن ایه 92 سوره یونس !
http://www.askdin.com/thread27699-2.html#post347956
ماجرای مسلمان شدن یک مسیحی با مشاهده حقیقت علمی آیات مربوط به معجزه شق القمر رسول الله(ص):
http://www.askdin.com/thread27699-2.html#post347955
اعجاز عددی در قران:
http://www.askdin.com/thread27699.html#post347927
نسبت خشکیها و دریاها در قران:
http://www.askdin.com/thread27699.html#post347942
حداقل فاصله نسبی زمین تا ماه( بر اساس واحد قطر ماه)
http://www.askdin.com/thread27699-2.html#post347952
اشاره قران به عناصر تشکیل دهنده خورشید یعنی هیدروژن و هلیم در سوره شمس !
http://www.askdin.com/thread27699-2.html#post347954
الحمد لله رب العالمین
کیف تحکمون؟
آیا جرقه ای زد و ماه و خورشید و میلیارها ستاره منظم شدند؟
آیا جرقه ای زد و تو به این منظمی درست شدی؟
کیف تحکمون؟
خالق من باشعور است، ولی تو میگویی خالق تو:
پس خدا داری؟ خدای تو کو؟
اگر خدا داری به این منظمی می آفریند، وبه این عادلی که میگویی شاید من ضرر کنم از عدلش. پس نباید بدون انذار کسی را مجازات کند. خدای تو کو یا فرستاده اش کو که انذار کند؟ بگو ماهم بدانیم
ابر غول منکر خدا که مردمان امروز به دامنش برای اثبات عدم وجود خدا چنگ زده اند میگوید:
هیچ کس نمیتواند ثابت کند که خدا نیست.
One can't prove that God doesn't exist
http://abcnews.go.com/GMA/stephen-hawking-science-makes-god-unnecessary/story?id=11571150
استیفن هاوکینگ ازبزرگان فیزیک جهان میخواهد بر پدرش نیوتون درباره خدا غلبه کند... و عاجزانه میگوید... هیچ کس نمی تواند...
سلام برادر محترم
اساس تئوری ماتریالیستهای منکر خدا
1-بر قوانین فیزیک که توجیه کننده پیدایش و گسترش کهکشانها
2- برای موجودات زنده بر اساس قوانین زیست شناسی تکاملی که توجیه کننده پیدایش موجودات زنده است
استوار میباشد.
در صورتیکه هیچ توجهی به طراح و پدید آورنده این قوانین نمیکنند!
قوانینی که عالم هستی بر اساس انها گسترش و تکامل یافته است
در حالیکه اینها خیال میکنند لازمه خلقت هستی توسط خدا اینست که این نظم و تعادل موجود بین کهکشانها و موجودات زنده ، دفعتا و بطور آنی و بدون واسطه قوانین طبیعت و بدون بی نظمیها و اشفتگیهایی که تا مرحله نظم و تکامل وجود دارد ، و مستقیما توسط خدا شکل گرفته باشد!
در حقیقت اینها فکر میکنند قوانین طبیعت، قائم بذات است و نیاز به طراح و پدید آورنده ندارد!
بعبارت دیگر قوانین و نیروهای طبیعت را در برابر قدرت و اراده خدا قرا میدهند و انتظار دارند اگر اراده و قدرتی بنام خدا وجود دارد، این قوانین طبیعت هر روز باید به گونه ای نقض شود تا قدرت و اراده خدا تجلی پیدا کند و غافل از این هستند که قوانین طبیعت عین تدبیر و اراده خداست و مستقل از اراده و تدبیر خدا نمیباشد!
الحمد لله رب العالمین
ایراداز جانب خداوند نیست بلکه ایراد کار از طرف ماست که به جای رشد وتعالی وجدا کردن خود از این عالم ماده ومحسوسات به آن چسبیده ام وهمه چیز را با معیار آن مقایسه می کنیم در حالی که اگر ما در رشد ایمانی خود تلاش می کردیم واز عالم ماده فاصله گرفته با معنویات بیشتر انس داشتیم دیگر قضیه اینطور نبود بلکه شما در احوالات امام علی علیه السلام ومومنان راستین مشاهده می کنید که شبها چطور از ترس الهی خواب به چشمشان نمی آمد وراز ونیاز می کردند وبعضی ها از ترس عذاب وعقاب الهی به خود می پیچیدند.
از قضا آنها راه درست رفته بودند وآنچیزی که باید به خدا نسبت می دادند نسبت می دادند ودر عین حال از علتهای اصلی نیز غافل نبودند هر چند با رشد علم حقایق هستی بیشتر روشن شد وعظمت خلقت الهی بیشتر آشکار گردید ولی این امروزی ها بودند که با استنباطهای ناقص خود وصرفا با تکیه بر علوم تجربی تلاش کردند دیگر چیزها را نفی کنند وبا پندار غلط خود قبلی ها را متهم کنند به اینکه از روی جهالت خدا را می پسندیدند.
با زهم عرض می کنم باور به خدا ودر راس علل قرار داشتن پروردگار منافاتی با علل طبیعی ندارد بلکه طبق آموزه های ما خداوند اباء دارد از اینکه امور از غیر راه طبیعی خود جریان پیدا کنند أبی الله أن یجر الامور الا باسبابها واین نوع خلقت ونظام هستی همان است که خداوند آنرا با این حالت آفریده است.
سوای اینکه علم امروزی که در قرن 19ادعا می کرد همه مجهولات را کشف کرده وبه همه علل دست یافته است با اثبات چند نظریه علمی جدید مانند نظریه نسبیت انیشتن وموجی بودن گردش نو به هم ریخت .مشخص شد که اینطور نبوده است وشما شاهد هستید که نظری امروز اثبات می شود ولی بعد از ودتی دوباره با نظریه جدید باطل می شود واین همان علمی است که بر اساس آن مردمان سابق را محکوم به خرافه پرستی می کنیم.
شما دوست عزیز اگر آنچه که از منابع غیر مسلمانها وغربی ها را در مورد تاریخ تمدن اسلام نوشته اند مطالعه می کردید که چطور به خدمات علمی مسلمانان اعتراف کرده اند دیگر این سخنان را نمی گفتید مثل تاریخ تمدن اسلام وعرب گوستاولبون وویل دورانت وکتاب مغز متفکر شیعه از جمعی از دانشمندان مسیحی وکتاب تاریخ تمدن سید حسین نصر.
شما بفرمایید زمانی که آیه زیر روش لقاح گیاهان را بیان می کند علم کجا آنرا کشف کرده بود.
وأرسلنا الریاح لواقح فإنزلنا من السماء ماء فأسقیناکموه وما أنتم لها بخازنین (حجر/22) وبادها را باردار کننده فرستادیم واز آسمان آبی نازل کردیم...
قرآن زمانی روش لقاح گیاهان توسط باد را نقل می کند که علم هنوز در این رابطه سخنی نگفته بود وبعدها مساله روشن شد.
يك نكته را خدمت دوستانی که روس سخنان دانشمندان تجربه گرا وماده گرایی تاکید می کنند عرض بکنم وآن اینکه دانشمندان تجربه گرا در مورد ماوراء طبیعت ونفی خدا نمی توانند نظر بدهند چون ماوراء طبیعت وموجودات مجرد مادی نیستند که این دانشمندان بتوانند در مورد آنها ونفی شان نظر دهند واین مساله از محدوه وحوزه تجربه گرایی بیرون است ولذا باید تلاش کنیم تا ببینیم آیا امر غیر مادی قابل اثبات است یانه؟ وبعد از آن درمورد امور مجرد وروش اثبات آنها بحث کنیم. البته قبلا بعضی از مواردی که اثبات گر این مساله هستند بیان کردیم.
نظراتی که بعضی از دوستان در مورد عدم وجود دلیل بر وجود خدا با توجه به تجربه گرایی است که با توجه به توضیح فوق ارزشی ندارد.
منطقی بودنش را با مثال توضیح دهید.
تجربه میگوید واجب الوجود وجود خارجی ندارد شما بر چه اساسی میگویید واجب الوجود وجود خارجی دارد؟! چون امکان دارد وجود داشته باشد پس هست؟! این برهان برای فرار از تسلسل میگوید واجب الوجود وجود دارد در حالی که اگر این برهان را هم صحیح در نظر بگیریم ثابت نمیکند که صرفا یک واجب الوجود وجود دارد بلکه امکان دارد چند واجب الوجود وجود داشته باشد. روش برهان غلط است که به تسلسل میرسد و برای فرار از تسلسل موجودی واجب الوجود که با تجربه هیچ سنخیتی ندارد شکل میگیرد تا راه فرار نویسنده این برهان فراهم شود! این برهان با سوالی شروع میشود که غلط است پس نتیجه برهان هم غلط میشود. مثل اینکه من بگویم بزرگترین عدد چیست و شروع کنم به فلسفه بافی و در نهایت نتیجه بگیرم که چون وجود نداشتن بزرگترین عدد منطقی نیست (مثل همان تسلسلی که شما گفتید) پس عددی وجود خواهد داشت که از آن عدد عددی بالاتر نباشد حال آنکه تجربه این حرف من را رد میکند. خب این برهان من چون با سوال غلط (بزرگترین عدد چیست) شروع شده نتیجه اش هم غلط (بزرگترین عدد وجود دارد) میشود.
خب این فرد غرضش رسیدن به حقیقت است مثل خیلی از کسانی که در این فروم سوالی مطرح میکنند و غرضشان رسیدن به حقیقت است و فردی میگوید این حرف معاندین و لجبازان است و انواع و اقسام انگ ها را بر پیشانی او میچسبانند!
شما از نظر خودتان ثابت کرده اید آنها هم از نظر خودشان ثابت کرده اند که حرف های شما غلط است اما اینکه یکی این وسط حرف طرف مقابلش را چرت و پرت بخواند طرف مقابل هم واکنش نشان میدهد و این بحث به درگیری لفظی میکشد و دیگر منطقی بر بحث حکمفرما نخواهد بود.
برهان شما را هم شنیدم و منطقی در آن ندیدم.
لحن ایشان مناسب نیست بنده هم نه طرفدار ایشان هستم نه حافظ منافعش! خودش هم در آن سایت گفته که چرا اینطور صحبت میکند همانند بلاگش که به هر حال از نظر من اینطور صحبت کردن صحیح نیست. اما بی ادبی صرفا به معنای بی منطقی نیست در سخنان ایشان توهین ها فراوان است اما با نادیده گرفتن توهین ها باز هم منطقی در سخنانش نیست؟ چرا ما عادت داریم همه کاسه کوزه ها را بر سر طرف مقابل بشکنیم؟ در همین سایت اسک دین که سایتی حکومتی هست شما با اندکی بررسی کردن سخنان کسانی که مخالف هستند پی به سطح بسیار پایین جنبه کاربران به اصطلاح مومن و برخورد شدید مدیران با نظرات مخالف میبرید. وقتی با کسی اینگونه برخورد میشود مسلما عقده از اسلام و مسلمین در وجود او شکل میگیرد و عقده گشایی او منجر به این سخنان توهین آمیز میشود. پس یک طرفه به قاضی نرویم.
[=Times New Roman]