استاد چرا شما ضرب را فقط به کتک زدن معنا می کنید. در زبان خودمان هم می گوییم با بدحجابان برخورد شد اما کسی با آنها تصادف نکرده یا سیلی نزده است بلکه قهر آمیز عمل شده است. البته بستگی به شخص و عرف جامعه هم دارد.
سلام
اتفاقا بنده اصرار دارم بگویم ضرب تا همان فاضربوهن قرآن باشد و از استعمال کلمه کتک هم ابا دارم چون اصلا منظور قرآن کتک زدن معروف نیست چون به ضرب شدید کتک می گویند و مقصود قرآن این نیست
اما منظور برخورد هم نیست یعنی لفظ ضرب این معنا را همراهی نمی کند
والله الموفق
چند بار گفتم بازهم میگویم.
طبق آیه 34 سوره نساء زن باید مطیع دستورات شوهرش باشد.
ولایت تامه البته تا زمانی که خواسته های مرد از حدود دین و شرع خارج نشود.
که در این بین بخاطر اطاعت پذیری زن مرد هم وظایفی نسبت به زن دارد.
والا این همه ایت الله رساله نوشتن یکیشون حرف شمارو نزده!
گفتن در دو مورد است
تمکینو خروج از منزل!
مطیع کامل یعنی این:
شما میگی اگه یه برنامه تلویزیونو دوس داشت اگه خواس یه کتاب بخونه اگه خواس درامد خودشو یه جا خرج کنه اگه نخواس کارای خونه رو بکنه اگه...و شوهرش گف نکن نباید انجام بده!
ببین برده است یا همسر؟!؟![/]
چند بار گفتم بازهم میگویم.
طبق آیه 34 سوره نساء زن باید مطیع دستورات شوهرش باشد.
ولایت تامه البته تا زمانی که خواسته های مرد از حدود دین و شرع خارج نشود.
که در این بین بخاطر اطاعت پذیری زن مرد هم وظایفی نسبت به زن دارد.
و اما خطبه 80 مول الموحدین علی (ع)
بعض از اسناد خطبه 80 در نهج البلاغه
اولا شیخ رضی تماما با سند این کتاب را نوشته و به خودی خود این کتاب(نهج البلاغه)صحیح است.
اما بعض دوستان سلسله راویان را خواستند که بدانند.
اين روايت را شريف رضى در نهجالبلاغه و کلينى از تعدادى اصحاب ما از احمد بن ابى عبدالله از پدرش از کسانى که ذکر مى کند از حسن مختار از
ابى عبدالله عليهالسلام که فرمود: قال اميرالمؤمنين عليهالسلام فى کلام له... (کافى، 5، 517، ح 5)
_______________________________________________
کلينى از تعدادى اصحاب ما از محمدبن يحيى از محمدبن حسين از عمروبن عثمان از مطلب بن زياد با رفع حديث به ابى عبدالله عليهالسلام نيز نقل کرده است.
جعفرى، محمدتقى، ترجمه و تفسير نهجالبلاغه، چاپ دوم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1371 ش.
_______________________________________________
و چند روایت دیگر که همین قدر بسته.
هر کسی که یه کمی وارد باشه میتونه خطاهای سخنان شما رو از اول تا آخر بفهمه. برای شما هم توضیح داده شد که متوجه نشدید
[=arial]اگر زنان ناقص العقل باشند و نتوانند در بحثها عقلانی صحبت کنند بدین معناست که معافند و حرجی بر آنها نیست و هر خلافی هم که انجام دهند گناهی ندارند.
دوم اینکه اگر حضرت زنان را ناقص العقل دانسته باشند بدان معناست که همه مردها عقل کاملی دارند درصورتیکه کمال و نقصان عقل در هر دو جنس زن و مرد دیده میشود
[=arial]
احساساتی بودن در زنان نقطه ضعف به حساب نمیاید و یک امر طبیعی به شمار میرود اما غرور در مردها که باعث شود خود را متمایز و برتر ببینند ( باعرض معذرت) بیانگر کم عقلی هست . طبق احادیث وارده
والا این همه ایت الله رساله نوشتن یکیشون حرف شمارو نزده!
گفتن در دو مورد است
تمکینو خروج از منزل!
مطیع کامل یعنی این:
شما میگی اگه یه برنامه تلویزیونو دوس داشت اگه خواس یه کتاب بخونه اگه خواس درامد خودشو یه جا خرج کنه اگه نخواس کارای خونه رو بکنه اگه...و شوهرش گف نکن نباید انجام بده!
ببین برده است یا همسر؟!؟!
دوست عزیز تمام علما بر این قائل هستند که مرد بر زن ولایت دارند.
آیت الله مشکینیمردان سرپرست زنانند به سبب آنکه خداوند برخی را بر برخی دیگر ( مردان را بر زنان در نیروی فکری و روانی و جسمی ) برتری بخشیده ( و از این رو ولایت امر جامعه را در رتبه نبوّت و امامت و ولایت انتصابی از جانب معصوم ، از آن مردان قرار داده است )
ایت الله قرائتی مردان داراى ولایت بر زنانند از آن جهت که خدا بعضى از ایشان (مردان) را بر بعضى (زنان) برترى داده (قدرت بدنى، تولیدى واراده بیشترى دارند)
ترجمه نور مردان داراى ولایت بر زنانند از آن جهت که خدا بعضى از ایشان (مردان) را بر بعضى (زنان) برترى داده
حجت الاسلام انصاریان مردان ، کارگزاران و تدبیرکنندگانِ [ زندگی ] زنانند
جناب آقای صفوی (بر اساس المیزان) مردان عهده دار امور زندگی زنانند . این از آن روست که خداوند برخی از مردم را بر برخی دیگر به خردمندی و توانمندیِ بیشتر برتری داده
نهج البلاغه شما چاپ کدوم انتشاراته که توش سندم هس؟!نکنه نیو ورژنه؟!:Khandidan!:
دوست عزیز اگه پست رو کامل میخوندی.من سند خطبه 80 رو گفتم.
سند این خطبه در کافی است.نگفتم در کتاب نهج البلاغه نوشته است.در ضمن در کتاب اصلی که شیخ رضی نوشته اند هم اسناد نوشته شده است.
دقیقا این سخن شما ضعف شما در مطالعات دینی رو نشون میده.:Gig:
هر کسی که یه کمی وارد باشه میتونه خطاهای سخنان شما رو از اول تا آخر بفهمه. برای شما هم توضیح داده شد که متوجه نشدید
اتفاقا خطا از دید شما هست.
و به نظر من و اشتباه در گفتار شماست.
شما فرمودید که بعضی از نوشته های کتاب نهج البلاغه اشتباه است.
چند عالم که در گذشته قادر به پاسخگویی شبهات در نهج البلاغه نبودند گفتند تمام این کتاب صحیح نیست.و با یک حرف من دراوردی این کتاب را به چالش کشیدند.
همانطور که بعضی از علما بخاطر اینکه بعضی از شبهات قرآن را نتوانستند جواب دهند و از لغت ترک اولی استفاده میکنند.
شما راویان را خواسته اید.بنده سلسله راویان را به شما گفتم.نهایت این روایت از زبان امام معصوم(ع) خارج شد.
[=arial]اگر زنان ناقص العقل باشند و نتوانند در بحثها عقلانی صحبت کنند بدین معناست که معافند و حرجی بر آنها نیست و هر خلافی هم که انجام دهند گناهی ندارند.
دوم اینکه اگر حضرت زنان را ناقص العقل دانسته باشند بدان معناست که همه مردها عقل کاملی دارند درصورتیکه کمال و نقصان عقل در هر دو جنس زن و مرد دیده میشود
[=arial]
احساساتی بودن در زنان نقطه ضعف به حساب نمیاید و یک امر طبیعی به شمار میرود اما غرور در مردها که باعث شود خود را متمایز و برتر ببینند ( باعرض معذرت) بیانگر کم عقلی هست . طبق احادیث وارده
بنده برای شما نگران هستم.
شما و بعضی از دوستان عقل را با (هوش ، درک ، فهم و منطق) قاطی میکنید.و برای اینکه فرق این عبارات را نمیتوانید تشخیص دهید میگویید فلان جمله از امام معصوم نیست و به او نسبت داده شده است.
بنده روایتی از علامه مجلسی در پست 75 ذکر کردم.کهمراد از عقل همان احساسات زنانه است.اما شما به دلیل اینکه یا پست 75 رو نخوانده اید یا معنی واژه عقل را نمیدانید تمام سخن امام معصوم (ع) را به چالش کشیده اید.
مثلا بعضی از علما برآن قائل هستند که زن نباید قاضی شود.حتی اگر بالاترین مدرک قضاوت را داشته باشد.
چرا:
اگر کسی در دادگاه بیاید و گریه و زاری کند به طبع زن تحت تاثیر احساسش قرار میگیرد و به درستس نمیتواند حکم کند.
و اگر احساسش را لگد کوب کند صفت زنانه و آن ظرافت زنانه اش از بین میرود.و بایک مرد فرقی ندارد.
بنده گفتم بازهم میگویم مراد از عقل احساس است. نه درک و فهم و هوش و منطق.
و اما شما درباره غرور سخن گفته اید.تاجایی که خودم نوشته هام رو خوندم دیدم که نه به زن توهین کردم و نه به مرد.
و قصدم بزرگ نگه داشتن هردو جنس بود و هست.
گفتم مرد بر زن ولایت دارد.زن باید مطیع دستورات شوهرش باشد. تا جایی باید مطیع باشد که خواسته های مرد خارج از حدود دین و شرع نباشد.
و حال که زن باید مطیع شوهرش باشد.
مرد هم باید برای زن زندگی خوبی فراهم کند. مرد حق ندارد به زن بی احترامی کند و باید همیشه احترامش را حفظ کند و ........ .(و مهریه ، نفقه و....هم بعضی از امتیازات زنان است.)
جناب امین نه شما و نه کسی دیگر در هیچ پستی پاسخی نداده است.
فقط قانون حقوقی و فقهی تمکین رو با بحث موضوع قاطی کردید.و به هیچکدام از سوالات بنده پاسخ داده نشده است.
و شخص شما هم صرفا قصد تخریب نهج البلاغه را داشتید. و گفتید سند ندارد. وقتی هم سند آوردم گفتید اسناد بی اعتبار است.
در باره خطبه 80 دقیقا 7 روایت جداگانه وجود دارد که هر هفت روایت میرسد به حضرت ابی عبدالله(ع)
شما ثابت کردید روایتی که باب میلتان نباشد را بی اعتبار و روایتی که باب میلتان باشد با اعتبار میدانید.
جناب امین نه شما و نه کسی دیگر در هیچ پستی پاسخی نداده است.
فقط قانون حقوقی و فقهی تمکین رو با بحث موضوع قاطی کردید.و به هیچکدام از سوالات بنده پاسخ داده نشده است.
و شخص شما هم صرفا قصد تخریب نهج البلاغه را داشتید. و گفتید سند ندارد. وقتی هم سند آوردم گفتید اسناد بی اعتبار است.
در باره خطبه 80 دقیقا 7 روایت جداگانه وجود دارد که هر هفت روایت میرسد به حضرت ابی عبدالله(ع)
شما ثابت کردید روایتی که باب میلتان نباشد را بی اعتبار و روایتی که باب میلتان باشد با اعتبار میدانید.
سلام
ببینید شما الان با بنده طرف نیستید پاسخ اسنادی که شما آوردید در زیر داده شده
بررسی اسناد روایت:
روایت فوق به صورت كامل و یا در برخی منابع بصورت ناقص و صرفا عبارت «ان النساء نواقص العقول» در منابع ذیل یافت می شوند:
1- وسائل الشیعه/ج2/ص344-باب تحریم صلاه و صیام و نحوهما علی الحائض.
2- بحار/ج30/ص7/تتمه ی کتاب فتن و محن
3- ارشاد القلوب/ج1/ص192
4- خصائص الائمه/ص97
5- غرر الحکم/باب نساء/4
6- اختصاص/ص 176-
7- خصال ج 2/ص 378
8- کافی/ج5/ص 322
9- نهج ص 373-14
10- القرشی، حیاة الامام الحسن، ج 2، ص 448، عبارت « ان انساء نواقص العقول »
در تمامی منابع فوق روایت مذكور بصورت مرسل یا مرفوع وارد شده است و در منبع اخیر نیز در سلسله سند آن ابوطالب مكی دیده میشود كه دچار جنون گردیده بود و قابل اعتماد نیست.
مهدی مهریزی هم در خصوص سلسله سند اين روايت می نویسد:« برای این حدیث سند متصلی وجود ندارد و منبع قابل استنادی هم برای آن نیامده است»
مرفوع: حدیثی است که از وسط، یا آخر سند آن یک راوی یا بیشتر افتاده باشد، ولی با تصریح به لفظ "رفع". مرسل: حدیثی است که دچار ارسال و حذف اسناد باشد، اعم از این که همه راویان یا شماری از آنان حذف شده باشند. اینها را شما پاسخگو باشید
سلام
متاسفانه من تا یه مدت طولانی ای (شاید چند هفته) نیتونم به اینجا سر بزنم و جواب محبت های دوستان رو بدم. ولی همه این صفحه ها رو ذخیره کردم و همه حرف ها رو میخونم.
از همه تشکر میکنم که لطف دارن و با حرف های منطقی شون کمک میکنن تا شبهه هایی که برام ایجاد شده برطرف بشه.:Gol:
جناب امین نه شما و نه کسی دیگر در هیچ پستی پاسخی نداده است.
فقط قانون حقوقی و فقهی تمکین رو با بحث موضوع قاطی کردید.و به هیچکدام از سوالات بنده پاسخ داده نشده است.
و شخص شما هم صرفا قصد تخریب نهج البلاغه را داشتید. و گفتید سند ندارد. وقتی هم سند آوردم گفتید اسناد بی اعتبار است.
در باره خطبه 80 دقیقا 7 روایت جداگانه وجود دارد که هر هفت روایت میرسد به حضرت ابی عبدالله(ع)
شما ثابت کردید روایتی که باب میلتان نباشد را بی اعتبار و روایتی که باب میلتان باشد با اعتبار میدانید.
از لینکی که در اولین پستم در این تاپیک دادم از مطالب قبلی همین سایت و نخواندید(!!!!) نقل قول میکنم:
1.وسائل الشیعه/ج2/ص344-باب تحریم صلاه و صیام و نحوهما علی الحائض.بنده که سند متصلی در این نقل ندیدم.بنظر مرسل است.اگر سند متصلی در این نقل هست بفرمایید اشخاصش را بررسی کنیم.
2.بحار/ج30/ص7/تتمه ی کتاب فتن و محن که این خودش از کشف المحجه لثمره المهجه ی سیدبن طاووس نقل کرده و سید بن طاووس هم از محمد بن ابراهیم نقل کرده و محمد بن ابراهیم هم از رسائل علی بن ابراهیم.علی بن ابراهیم اگر اشتباه نکنیم یکی از اساتید کلینی بوده.فلذا خودش که به حضرت نمی رسیده.علاوه بر اون ما چیزی بنام رسائل علی بن ابراهیم نمی شناسیم.و مرسل است.
3.ارشاد القلوب/ج1/ص192 که این خودش از حذیفه بن الیمان عن رسول الله نقل کرده.ولی در خود کتاب نوشته که این حدیث مرفوع است و حذیفه همچین چیزی در مورد فرموده ی رسول خدا شنیده ولی سند و اشخاص مشخصی نداره که برسه به خود رسول خدا که از خود حضرت شنیده باشه.
4.خصائص الائمه/ص97 که این از نوفل البکالی نقل کرده تا حضرت علی که این خود از سید رضی نقل شده.مرسل.
5.غرر الحکم/باب نساء/4 که خودش گویا از نهج البلاغه نقل کرده.مرسل.
6.اختصاص/ص 176-بنده سند متصل ندیدم.به علاوه اشخاصش هم باید دقیق بررسی شود.
7.خصال ج 2/ص 378 - بنده سند متصل ندیدم.به علاوه اشخاصش هم باید دقیق بررسی شود.
8.کافی/ج5/ص 322 که این مشخصا (عن من ذکره ) داره یعنی افتادگی در سند.سند متصل نیست و قطعا مرسل است.
بنده یک بار دیگه یه سوالی که بهش پاسخ داده نشده میپردازم.
هر معلولی یک علت دارد و همان علت ، معلول علتی دیگر است.
مثلا شخصی به جهنم میرود.
علت رفت به جهنم این است که ضد دستورات خدا را عمل کرد.
و علت اینکه ضد دستورات خدا را انجام داد. این است که شیطان او را وسوسه کرد.
و علت اینکه شیطان او را وسوسه کرد این است که شیطان دشمن قسم خورده انسانهاست.
و علت اینکه شیطان دشمن قسم خورده انسانهاست این است که خود را برتر از آدم میدانست.
ووووووو.......................!
بنده از کارشناس یک سوال میپرسم و از ایشان میخواهم تا چند مرحله علت را بیان کنند. در بخشی از آیه 282 سوره بقره آمده است شهادت دو زن با یک مرد برابر است.
1- علت چیست؟
2 -علت علت چیست؟
3 - علت علت علت چیست؟
و.....!
از لینکی که در اولین پستم در این تاپیک دادم از مطالب قبلی همین سایت و نخواندید(!!!!) نقل قول میکنم:
1.وسائل الشیعه/ج2/ص344-باب تحریم صلاه و صیام و نحوهما علی الحائض.بنده که سند متصلی در این نقل ندیدم.بنظر مرسل است.اگر سند متصلی در این نقل هست بفرمایید اشخاصش را بررسی کنیم.
2.بحار/ج30/ص7/تتمه ی کتاب فتن و محن که این خودش از کشف المحجه لثمره المهجه ی سیدبن طاووس نقل کرده و سید بن طاووس هم از محمد بن ابراهیم نقل کرده و محمد بن ابراهیم هم از رسائل علی بن ابراهیم.علی بن ابراهیم اگر اشتباه نکنیم یکی از اساتید کلینی بوده.فلذا خودش که به حضرت نمی رسیده.علاوه بر اون ما چیزی بنام رسائل علی بن ابراهیم نمی شناسیم.و مرسل است.
3.ارشاد القلوب/ج1/ص192 که این خودش از حذیفه بن الیمان عن رسول الله نقل کرده.ولی در خود کتاب نوشته که این حدیث مرفوع است و حذیفه همچین چیزی در مورد فرموده ی رسول خدا شنیده ولی سند و اشخاص مشخصی نداره که برسه به خود رسول خدا که از خود حضرت شنیده باشه.
4.خصائص الائمه/ص97 که این از نوفل البکالی نقل کرده تا حضرت علی که این خود از سید رضی نقل شده.مرسل.
5.غرر الحکم/باب نساء/4 که خودش گویا از نهج البلاغه نقل کرده.مرسل.
6.اختصاص/ص 176-بنده سند متصل ندیدم.به علاوه اشخاصش هم باید دقیق بررسی شود.
7.خصال ج 2/ص 378 - بنده سند متصل ندیدم.به علاوه اشخاصش هم باید دقیق بررسی شود.
[HL]8.کافی/ج5/ص 322 که این مشخصا (عن من ذکره ) داره یعنی افتادگی در سند.سند متصل نیست و قطعا مرسل است.[/HL]
9.نهج ص 373-14 که این هم به بیان ماضی ضعیف است.
سلام
این روایت متواتر است و امکان رد آن وجود ندارد!
البته من به کتب دیگر فعلا دسترسی ندارم اما به کتاب کافی دسترسی دارم و سند آن را اثبات می کنم:
اما سندی که به آن ایراد گرفته اند:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْجَعْفَرِيِّ [HL]عَن منْ ذَكَرَهُ [/HL]عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
ایرادی که به سند گرفته شده مربوط به عن من ذکره برای کسی پیش می آید که آشنا به علم رجال نباشد و گرنه این روایت مرسل نیست چون عن من ذکره مشخص است چه کسانی هستند
اشکالی که در حدیث به نظر میرسد مرسل بودن آن است زیرا واسطه بین سلیمان جعفری و ابی عبد الله علیهالسلام ذکر نشده است ولی در کتاب «معجم الرجال» نقل شده که سلیمان جعفری یا از پدرش یا از ابی الحسن موسی بن جعفر و یا ابی الحسن امام رضا(ع) نقل حدیث میکرده است. البته از سه نفر دیگر که حماد بن عیسی و موسی بن حمزة بن بزیع و سکونی هستند نیز نقل حدیث کرده است که آنها هم هر سه ثقه هستند پس عن من ذکره تنها به چند نفر محصور است که تمام آن ها ثقه هستند.
در راویان دیگر این حدیث هم مشکلی نیست پس حدیث صحیح است و قطعا از معصوم صادر شده.[/]
آیت الله مشکینی مردان سرپرست زنانند به سبب آنکه خداوند برخی را بر برخی دیگر ( مردان را بر زنان در نیروی فکری و روانی و جسمی ) برتری بخشیده ( و از این رو ولایت امر جامعه را در رتبه نبوّت و امامت و ولایت انتصابی از جانب معصوم ، از آن مردان قرار داده است )
سلام دوباره بعد از مدتی وقفه
شما هنوز نظرت عوض نشده و می خوای درسات بخونی :khandeh!:
دوست گرامی اشتباه شما اینه که سرپرست و فکر می کنی باید کسی باشه که عقل بیشتری داشته باشه
سرپرست یعنی نان اور خانواده و لزوما کسی نیست که عاقل تر باشه
من خانوادهای می شناسم که بچه هاشون همه دکترو مهندس و عاقل ولی سرپرست شون که پدرشون هست
حتی سواد خوندن و نو.شتن همه نداره و خیلی هم بی عقله
پس قیم بودن و سرپرست بودن لزوما به معنی عاقل بودن نیست
بلکه فقط برای نان اوری و معیشت خانواده است
بنده روایتی از علامه مجلسی در پست 75 ذکر کردم.که مراد از عقل همان احساسات زنانه است.اما شما به دلیل اینکه یا پست 75 رو نخوانده اید یا معنی واژه عقل را نمیدانید تمام سخن امام معصوم (ع) را به چالش کشیده اید.
فکر کنم تنها کسی که عقل را احساسات زنانه دانسته علامه و شما باشید
پس مردان خیلی بی عقلند چون دارای احساسات زنانه نیستند
فاطمیون 18;390571 نوشت:
مثلا بعضی از علما برآن قائل هستند که زن نباید قاضی شود.حتی اگر بالاترین مدرک قضاوت را داشته باشد.
چرا:
اگر کسی در دادگاه بیاید و گریه و زاری کند به طبع زن تحت تاثیر احساسش قرار میگیرد و به درستس نمیتواند حکم کند.
و اگر احساسش را لگد کوب کند صفت زنانه و آن ظرافت زنانه اش از بین میرود.و بایک مرد فرقی ندارد.
الان در دنیا تقریبا نصف قاضی ها زنان هستند
فاطمیون 18;390571 نوشت:
گفتم مرد بر زن ولایت دارد
این کلمه ولایت را از کجا اوردید ؟ قیم تبدیل شد به ولایت ؟!!!!!!!!!!!!!!
سلام
این روایت متواتر است و امکان رد آن وجود ندارد!
البته من به کتب دیگر فعلا دسترسی ندارم اما به کتاب کافی دسترسی دارم و سند آن را اثبات می کنم:
اما سندی که به آن ایراد گرفته اند:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْجَعْفَرِيِّ [HL]عَن منْ ذَكَرَهُ [/HL]عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
ایرادی که به سند گرفته شده مربوط به عن من ذکره برای کسی پیش می آید که آشنا به علم رجال نباشد و گرنه این روایت مرسل نیست چون عن من ذکره مشخص است چه کسانی هستند
اشکالی که در حدیث به نظر میرسد مرسل بودن آن است زیرا واسطه بین سلیمان جعفری و ابی عبد الله علیهالسلام ذکر نشده است ولی در کتاب «معجم الرجال» نقل شده که سلیمان جعفری یا از پدرش یا از ابی الحسن موسی بن جعفر و یا ابی الحسن امام رضا(ع) نقل حدیث میکرده است. البته از سه نفر دیگر که حماد بن عیسی و موسی بن حمزة بن بزیع و سکونی هستند نیز نقل حدیث کرده است که آنها هم هر سه ثقه هستند پس عن من ذکره تنها به چند نفر محصور است که تمام آن ها ثقه هستند.
در راویان دیگر این حدیث هم مشکلی نیست پس حدیث صحیح است و قطعا از معصوم صادر شده.
با سلام.
برای بنده هیچ مشکلی نیست که بگم زنان بلانسبت ناقص العقلند، ولی هیچ وقت نمیتوانم چنین سخنی رو به حضرت علی علیه السلام نسبت بدهم هر چند که توجیهات گوناگون از جمله همین توجیه جنابعالی برایش آروده بشه.
حضرت میتوانستند بگویند زنها احساساتی هستند. ثانیا مشابه این سخن در هیچ جایی از دین ما نیامده. اگر آمده لطفا بیاورید تا ما از اشتباه دربیایم ودلایل دیگری که در پستهای قبلم آوردم
لطفا شما ابتدا به پست 167 بنده پاسخ دهید.سپس به احساسات زنانه هم میپردازیم.
نه مانند پاسختان در پست 172 بصورت مسخره کنند.
بلکه منطقی.
چرا شهادت دو زنی که مدرک دکترا دارند با شهادت یک مرد که دیپلم دارد برابر است.
درضمن زنانی که در داگاه حاظر میشوند برای شهادت مشکل زایمان ندارند.
لطفا تا 4 مرحله علت را بیان کنید.
با سلام.
برای بنده هیچ مشکلی نیست که بگم زنان بلانسبت ناقص العقلند، ولی هیچ وقت نمیتوانم چنین سخنی رو به حضرت علی علیه السلام نسبت بدهم هر چند که توجیهات گوناگون از جمله همین توجیه جنابعالی برایش آروده بشه.
حضرت میتوانستند بگویند زنها احساساتی هستند. ثانیا مشابه این سخن در هیچ جایی از دین ما نیامده. اگر آمده لطفا بیاورید تا ما از اشتباه دربیایم ودلایل دیگری که در پستهای قبلم آوردم
جناب امین با اینکه جناب ملاصدرا بدن هیچ رفعی بین روایت ، روایت را کامل ذکر کردند.
باز شما میگویی این روایت غلط است.
لطفا نگویید روایط غلط است بگویید باب میل من نیست.
درضمن در نهج البلاغه خطبه درباره زنان زیاد است لطفا برو مطالعه کن. لابد همهی آنها اشتباه است!؟
چون به نظر شما صحیح نیست!!!!!
با سلام.
برای بنده هیچ مشکلی نیست که بگم زنان بلانسبت ناقص العقلند، ولی هیچ وقت نمیتوانم چنین سخنی رو به حضرت علی علیه السلام نسبت بدهم هر چند که توجیهات گوناگون از جمله همین توجیه جنابعالی برایش آروده بشه.
سلام
از شما سوالی دارم.
اگر امام زمان ظهور کرد و از او درباره زنان پرسیدند و طبق فرض (هر چند فرض محال باشد یا نباشد) امام زمان همان خطبه حضرت علی را خواند که ان النساء نواقص العقول .... آیا شما قبول می کنید؟!
ممکن است دو جواب بدهید:
1-ممکن است سخن امام را قبول نکنید که دیگر شیعه نیستید.
2-سخن امام را قبول می کنید.
اگر خود امام بگوبد و قبول نکنید انتظاری ندارم که سخنانشان و احادیثشان را قبول کنید و دیگر با شما کاری ندارم!
اما اگر این جمله را امام گفت و شما قبول کنید باید به شما بگویم که خود ائمه در احادیث صحیحی گفتند که اگر حدیثی به شما رسید آن را تکذیب نکنید َ: لَا تُكَذِّبُوا الْحَدِيثَ إِذَا أَتَاكُم...لَعَلَّهُ شَيْءٌ مِنَ الْحَقِّ فَيُكَذَّبُ اللَّهُ فَوْقَ عَرْشِه
چون که اگر این کار را بکنید خدا را در بالای عرشش تکذیب کرده اید!
اصلا من کاری ندارم که منظور امام از این جمله چه بوده و آیا اصلا منظورش تمام زنان بوده یا خیر فقط می گویم این حدیث با سند صحیح نقل شده و حدیث صحیح حجت است همانگونه که امام معصوم حجت است! چون که ادعا شد هیچ سند صحیحی وجود ندارد این سند را بیان کردم تا جواب این مورد را داده باشم و گرنه من علاقه ای به این بحث ها ندارم!
.امین.;392686 نوشت:
حضرت میتوانستند بگویند زنها احساساتی هستند. ثانیا مشابه این سخن در هیچ جایی از دین ما نیامده. اگر آمده لطفا بیاورید تا ما از اشتباه دربیایم ودلایل دیگری که در پستهای قبلم آوردم
این که حضرت چه می توانست بگوید ما در جایگاهی نیستیم که برایشان تعیین تکلیف کنیم ممکن است این مورد که امام گفتند چیزی از حق باشد که ما نمی دانیم.
اما اینکه می گویید مشابه این سخن در هیچ جا نیامده به این دلیل است که با احادیث آشنایی ندارید عین این سخن از پیامبر هم نقل شده و اگر به کتب حدیثی مراجعه کنید درباره اینگونه تفاوت ها بین زن و مرد احادیثی که نقل شده از یکی دو حدیث عبور کرده به حدی که تحت یک باب در کتب حدیثی آمده است!
اما آن دلایلی که در پست های دیگرتان گفتید آورده اید من آن ها را ندیدم و فقط اگر درباره احادیث باشد و آن هم سند حدیث ان شاء الله جواب آن ها را می دهم.چون اصلا علاقه ای به بحث تفاوت بین زن و مرد ندارم.....[/]
چرا شهادت دو زنی که مدرک دکترا دارند با شهادت یک مرد که دیپلم دارد برابر است.
درضمن زنانی که در داگاه حاظر میشوند برای شهادت مشکل زایمان ندارند.
با سلام
دلیل این مطلب به خاطر وجود احساسات قوی در زنان است ممکن است احساسات روی نظر آنها تاثیر داشته باشد .
پس از ناقص العقول یا عواملی از این دست نیست.
ان النساء نواقص العقول .... آیا شما قبول می کنید؟!
در هر حدیثی که می شنویم یا می خوانیم دو نمونه عکس العمل میشود نسان داد
1. به ظاهر حدیث نگاه کرد
2. با تفکر و مطالعه بیشتر به عمق مطلب! توجه کرد
من گزینه 2 را انتخاب می کنم و حداقل نظر اساتید را می پرسم
در رابطه با این حدیث زمان فرمایش حضرت امیر (ع) بعد از جنگ جمل بوده است که نشان از برخورد حضرت با طرف مقابل در جنگ را دارد.
پس از این زنان به دلیل احساسات قوی نیمکره راست مغزشان (طبق مطالعات دانشمندان) فعال تر است و نیمکره چپ در آقایان به دلیل قوی تر بودن در منطق اما آنان به دلیل ضعیف بودن احساسات نسبت به زنان ناقص العواطف اند.
سلام
از شما سوالی دارم.
اگر امام زمان ظهور کرد و از او درباره زنان پرسیدند و طبق فرض (هر چند فرض محال باشد یا نباشد) امام زمان همان خطبه حضرت علی را خواند که ان النساء نواقص العقول .... آیا شما قبول می کنید؟!
ممکن است دو جواب بدهید:
1-ممکن است سخن امام را قبول نکنید که دیگر شیعه نیستید.
2-سخن امام را قبول می کنید.
اگر خود امام بگوبد و قبول نکنید انتظاری ندارم که سخنانشان و احادیثشان را قبول کنید و دیگر با شما کاری ندارم!
[=arial] [=arial]با عرض سلام
بزرگوار اگر به حرف بنده توجه کرده بودید نیازی به این سوال نمیدیدید. من گفتم اگر در جای دیگری( آیات یا احادیث صحیح نه احادیثی که در اسنادش مثل این حدیث اینهمه اشکالات هست) بیاورید تا از اشتباه بیرون بیام.
ملاصدرا;392738 نوشت:
اما اگر این جمله را امام گفت و شما قبول کنید باید به شما بگویم که خود ائمه در احادیث صحیحی گفتند که اگر حدیثی به شما رسید آن را تکذیب نکنید َ: لَا تُكَذِّبُوا الْحَدِيثَ إِذَا أَتَاكُم...لَعَلَّهُ شَيْءٌ مِنَ الْحَقِّ فَيُكَذَّبُ اللَّهُ فَوْقَ عَرْشِه
چون که اگر این کار را بکنید خدا را در بالای عرشش تکذیب کرده اید!
[=arial]
خود فرمودید احادیث صحیح. نه یک چنین حدیثی که همه اسنادش غیر معتبر هست الا همین سندی که شما آوردید و در هر صورت لااقل یک نفر از راویان در این سند هم ذکر نشده.[=arial]
بنده علم حدیث نمیدانم ولی در این مورد دلیلی برتعصب نمیبینم که مبادا خداوند رو تکذیب کرده باشم چون نپذیرفتن این روایت اشکالی به سخن خداوند وارد نمیکند تا تکذیب خدا باشد.
اتفاقا عکسش تکذیب کلام الله هست.
[=arial][=arial]چون در جای جای قرآن کریم زن و مرد رو از لحاظ عقل مساوی دانسته و کیفر و پاداش مشابهی برای آنها وعده داده است. [=arial] حال ما بیاییم یک چنین حدیث پرشک و شبهه ای رو علم کنیم تا هر کسی به این سایت دینی سر زد فورا بعنوان مدرک علیه خود دین در همه جا جار بزنه .
ملاصدرا;392738 نوشت:
اصلا من کاری ندارم که منظور امام از این جمله چه بوده و آیا اصلا منظورش تمام زنان بوده یا خیر فقط می گویم این حدیث با سند صحیح نقل شده و حدیث صحیح حجت است همانگونه که امام معصوم حجت است! چون که ادعا شد هیچ سند صحیحی وجود ندارد این سند را بیان کردم تا جواب این مورد را داده باشم و گرنه من علاقه ای به این بحث ها ندارم!
این که حضرت چه می توانست بگوید ما در جایگاهی نیستیم که برایشان تعیین تکلیف کنیم ممکن است این مورد که امام گفتند چیزی از حق باشد که ما نمی دانیم.
اما اینکه می گویید مشابه این سخن در هیچ جا نیامده به این دلیل است که با احادیث آشنایی ندارید عین این سخن از پیامبر هم نقل شده و اگر به کتب حدیثی مراجعه کنید درباره اینگونه تفاوت ها بین زن و مرد احادیثی که نقل شده از یکی دو حدیث عبور کرده به حدی که تحت یک باب در کتب حدیثی آمده است!
اما آن دلایلی که در پست های دیگرتان گفتید آورده اید من آن ها را ندیدم و فقط اگر درباره احادیث باشد و آن هم سند حدیث ان شاء الله جواب آن ها را می دهم.چون اصلا علاقه ای به بحث تفاوت بین زن و مرد ندارم.....
[=arial]
ما که منکر تفاوتهای زن و مرد نشدیم گرامی. ولی این قبیل احادیث تا به طور متواتر نقل نشده باشند جای دفاع کردن ندارد چون هیچ سودی که ندارد برعکس برانگیختن مخالفین است بر ضد اسلام.
در رابطه با این حدیث زمان فرمایش حضرت امیر (ع) بعد از جنگ جمل بوده است که نشان از برخورد حضرت با طرف مقابل در جنگ را دارد.
پس از این زنان به دلیل احساسات قوی نیمکره راست مغزشان (طبق مطالعات دانشمندان) فعال تر است و نیمکره چپ در آقایان به دلیل قوی تر بودن در منطق اما آنان به دلیل ضعیف بودن احساسات نسبت به زنان ناقص العواطف اند.
[=arial]سلام
بله میتوان به دلایلی به زنها نواقص العقول و به مردها نواقص العواطف گفت.
اما اینکه ما دلیل چنین سخنی رو از جانب حضرت پس از جنگ جمل بدانیم ، آنهم [=arial][=arial] برای آن اعرابی که از نیمکره چپ و راست مغز و عقل عملی و نظری چیزی نمیدانستند دو حالت دارد:
یا اینکه [=arial][=arial]عایشه در کاری که کرده معذور هست به این علت که زنان ناقص العقلند و[=arial]یا اینکه که زبانم لال حضرت هم گرفتار احساسات شده و از روی عصبانیت چنین حرفی زده اند
چرا شهادت دو زنی که مدرک دکترا دارند با شهادت یک مرد که دیپلم دارد برابر است.
درضمن زنانی که در داگاه حاظر میشوند برای شهادت مشکل زایمان ندارند.
لطفا تا 4 مرحله علت را بیان کنید.
سلام خدمت جناب اقای فاطمیون
من بسیار جدی و منطقی گفتم ولی شما به علت عدم دقت حمل بر مسخره گرفتید
مجبورم کامل تر توضیح بدم
زنان در قدیم به علت نبودن وسایل تنظیم خانواده تقریبا همیشه باردار بودند
و می دانید یک زن باردار بسیاری مواقع مریض و در وقت زایمان در دسترس نیست
و علت اینکه دو زن برای شهادت به جای یک مرد باید باشد همین هست
که اگر یک زن دچار مشکلات بارداری و زایمان بود و نتوانست در محکمه حاضر شود
زن دیگر بتواند این کار را انجام دهد
چها مرحله را هم که قبلا توضیح دادم مطالعه بفرمایید
سرکار علیه بی نظیر با کمال تاسف باید بگم نظر شما کاملا اشتباه است.
قرآن برای همه ی زمانهاست نه صرفا زمان قدیم.
لابد به نظر شما و دیگر دوستان این مطلبم هم مطعلق به قرآن نیست.
اگر همین امروز شما از کسی شکایت کنیدو. ونیاز به شاهد داشته باشید باید سه مرد را برای شهادت ببرید.
اگر مردی نبود باید 6 زن را ببرید.
اگر امروز شما دو زن که هیچ مشکلی نداشته باند را به دادگاه برای شهادت ببرید حتی اگر مدرک دکترای علمی هم داشته باشند شهادتشان برابر با یک مرد حتی اگر دیپلم داشته باسد.
این قانون بخاطر احساسی بودن زنان است که ممکن است در دادگاه تحت تاثیر احساسات قرار بگیرند.نه بخاطر اینکه زایمان دارد.
از خودتون فلسفه نبافید.
درضمن هردو زن باید در دادگاه حاظر شوند برای شهادت.اگر یک مرد بگوید این درست است و یک زن بگوید این غلط حرف زن اعتباری در دادگاه ندارد.
بهتره قانون اسلامی رو هم مطالعه کنید ، بد نیست. دلیل اول میشود احساس زنانه.
حال علت احساسی بودن زنان چیست.
تا 4 مرحله علت را بیابید.در آخر یک بار دیگر خطاب به شما سرکار عیله بی نظیر خانم.
تمام آیات قرآن برای تمام زمانهاست و صرفا برای زمان گذشته نیست.
اگر شما بتوانی ثابت کنی بعضی از آیات قرآن فقط متعلق به گذشته است تمام قرآن زیر سوال میرود.
بله میتوان به دلایلی به زنها نواقص العقول و به مردها نواقص العواطف گفت.
[=arial]اگه اینجوری قبول میکنی باشه مردان نواقص العواطف هستند.[=arial]
[=arial]
.امین.;392890 نوشت:
[=arial]
یا اینکه [=arial][=arial]عایشه در کاری که کرده معذور هست به این علت که زنان ناقص العقلند و[=arial]یا اینکه که زبانم لال حضرت هم گرفتار احساسات شده و از روی عصبانیت چنین حرفی زده اند
دوست عزیز به نظر شما اگه خطبه 80 رو حضرت علی (ع) گفته باشه ، حضرت علی(ع) از سراحساس و غضب این حرف رو زد.
این حرف شما یعنی توهین به امام معصوم (ع)
اگه این سخن واقعا از امام معصوم باشه شما در چه جایگاهی هستی که بر آن ایراد وارد کنی.
برو استغفار کن.
بهتره سخن امام علی (ع) در مورد عایشه رو خوب بری مطالعه کنی.لابد از نظر شما اونم غلطه!؟
اگه بری دادگاه اونهای که قتل کردن رو باهاشون صحبت کنی می بینی که همه از سر احساس این عمل رو کردند. جایی که فکرشان کاملا بسته شده بود.
با سلام
دلیل این مطلب به خاطر وجود احساسات قوی در زنان است ممکن است احساسات روی نظر آنها تاثیر داشته باشد .
پس از ناقص العقول یا عواملی از این دست نیست.
پس برای چه وقتی علامه بزرگ مجلسی میفرمایند معنی نواقص العقول ، احساسات زیادی زنانه است همگی بر من هجوم می آورید و میگوید به ما فحش دادید.
و میگویید این سخن حضرت علی (ع) نیست.
عقل به معنی احساس است.
و هیچ ربطی به منطق یا شعور ندارد.
وقتی امام علی (ع) فرمودن زنان ناقص العقول هستند یعنی احساسات قوی زنانه دارند.
ومنظور بی منطقی نبود.
بنده هم هیچگاه جسارت نکردم و جایی نگفتم زنان احمق هستند.
[=arial]اگه اینجوری قبول میکنی باشه مردان نواقص العواطف هستند.
[=arial] [=arial] [=arial]جناب فاطمیون چه جای قبول کردنی هست ؟ این حرفا مال امروزه.
همانطور که گفتم اعراب آن روزگار این چیزها رو نمیفهمیدند اونها فقط میتوانستند از این سخن حقارت زن را درک کنند. اسلام آمده بود شخصیت از دست رفته زن رو بهش بازگرداند نه اینکه تا به یکجای حساس رسید و یک زن مرتکب خطایی هرچند بسیار بزرگ شود [=arial]خویشتن داری خود را از دست بدهد و کل عقل و ایمان زنان رو بزنه تو سرشون بگه آره شماها فلان هستید.....
فاطمیون 18;393102 نوشت:
دوست عزیز به نظر شما اگه خطبه 80 رو حضرت علی (ع) گفته باشه ، حضرت علی(ع) از سراحساس و غضب این حرف رو زد.
این حرف شما یعنی توهین به امام معصوم (ع)
اگه این سخن واقعا از امام معصوم باشه شما در چه جایگاهی هستی که بر آن ایراد وارد کنی.
برو استغفار کن.
فاطمیون 18;393102 نوشت:
بهتره سخن امام علی (ع) در مورد عایشه رو خوب بری مطالعه کنی.لابد از نظر شما اونم غلطه!؟
اگه بری دادگاه اونهای که قتل کردن رو باهاشون صحبت کنی می بینی که همه از سر احساس این عمل رو کردند. جایی که فکرشان کاملا بسته شده بود.
[=arial]
اگر این سخن از حضرت باشد اول باید به ایرادات وارده پاسخ داده شود بعد سخن حضرت توجیه شود... اگر خیلی واردید بجای اتهام زدن اشکالات رو پاسخ بدید
فاطمیون 18;393109 نوشت:
پس برای چه وقتی علامه بزرگ مجلسی میفرمایند معنی نواقص العقول ، احساسات زیادی زنانه است همگی بر من هجوم می آورید و میگوید به ما فحش دادید.
و میگویید این سخن حضرت علی (ع) نیست.
عقل به معنی احساس است. و هیچ ربطی به منطق یا شعور ندارد.
وقتی امام علی (ع) فرمودن زنان ناقص العقول هستند یعنی احساسات قوی زنانه دارند.
ومنظور بی منطقی نبود.
بنده هم هیچگاه جسارت نکردم و جایی نگفتم زنان احمق هستند.
[=arial]
شما فقط حرفاتو تکرار میکنی بدون اینکه پاسخهایی که قبلا داده شده را مدنظر بگیری
ما حرف علامه هایی مثل علامه مجلسی رو هم رد نمیکنیم اما این در صورتی هست که اصل حدیث صحیح باشد
[=arial]
یکی باید شما رو توجیه کنه که عقل همان معرفت و فطرت انسان هست و احساس فقط میتواند گاهی بجای عقل پیشوای انسان شده و او را به بیراهه هدایت کند. واتبع هواه... [=arial]
بقیه مسائل بماند...
از اونجا که به نظر میرسه سخنی باقی نمانده از ادامه بحث صرف نظر میکنم...
بزرگوار اگر به حرف بنده توجه کرده بودید نیازی به این سوال نمیدیدید. من گفتم اگر در جای دیگری( آیات یا احادیث صحیح نه احادیثی که در اسنادش مثل این حدیث اینهمه اشکالات هست) بیاورید تا از اشتباه بیرون بیام.
.امین.;393130 نوشت:
ما حرف علامه هایی مثل علامه مجلسی رو هم رد نمیکنیم اما این در صورتی هست که اصل حدیث صحیح باشد
.امین.;392883 نوشت:
خود فرمودید احادیث صحیح. نه یک چنین حدیثی که همه اسنادش غیر معتبر هست الا همین سندی که شما آوردید و در هر صورت لااقل یک نفر از راویان در این سند هم ذکر نشده.
من متوجه اشکال به سند حدیث نشدم!!!! چون حدیث صحیح است و مشکلی ندارد!
این سند حدیث اگر اشکالی دیدید به من اطلاع دهید:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْجَعْفَرِيِّ عَن منْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
[SPOILER]بررسی شرح حال راویان حدیث
الف) محمد بن یعقوب کلینی که مشهور است به موثق بودن و مراد از عدة من اصحابنا، نیز بنا بر گفته شیخ کلینی یکی از جماعات چهارگانه است که نزد اهل رجال شناخته شده هستند که کل آنها ثقه هستند و نیازی به ذکر اسماء آنها نیست.
ب) احمد بن ابی عبدالله البرقی: ایشان احمد بن محمد بن خالد البرقی هستند که نجاشی و شیخ و علامه او را تأیید کرده و گفتهاند ایشان ثقه است اما از ضعفا نقل حدیث کرده و به حدیثهای مرسله نیز اعتماد کرده است.(1) به نقل از فهرست شیخ طوسی ص 56 و رجال علامه ص 14.
مرحوم خویی در مورد ایشان گفتهاند: که او کثیر الروایة بود. اما چون زیاد نقل از ضعیفان کرده او را از شهر قم بیرون کردهاند و این طعنی است که متوجه راویان است که هر سخنی را از زبان هر شخصی گفتهاند.(2)
ج) ابی عبدالله برقیک همان محمد بن خالد است او از سلیمان بن جعفر حدیث نقل کرده است. و پسرش از او حدیث نقل کرده است. شیخ طوسی و علامه کشی(3) او را موثق دانستهاند. ولی نجاشی به دلیل اینکه از ضعفاء نقل حدیث کرده او را ضعیف شمرده است.(4)
مرحوم خویی فرمودهاند: او جدا کثیرالروایه است و ضعف او ناشی از نقل قول از ضعیفان میباشد نه از وثاقت شخص او، در توثیق شیخ معارضی دیده نمیشود.(5)
د) سلیمان بن جعفر الجعفری: سلیمان بن جعفر بن ابراهیم بن محمد الجعفری و پدرش هر دو ثقه بودند.(6)
برخی از عالمان ایشان را جزء اعلام و رؤسایی شمردهاند که حلال و حرام از آنان نقل شده و راهی برای خدمت هیچیک از آنها نیست، ایشان در «رساله الرد علی اصحاب العدد» مینویسد:
«و اما رواة الحدیث بأن شهر رمضان تسعة و عشرون یوما، فهم فقهاء اصحاب ابی جعفر و ابی عبدالله علیهالسلام و ابی الحسن و ابی محمد صلوات الله علیهم الاعلام و الرؤساء المأخوذ عنهم الحلال و الحرام و الفتیا و الاحکام الذین لایطعن علیهم و لا طریق الی ذم واحد منهم و هم اصحاب الاصول المدونة و المصنفات المشهورة ثم ذکر جماعة تقدم کثیر منهم فی «فصل الثقات المصرحة بتوثیقهم» و ذکر منهم ابراهیم بن حمزة الغنوی و محمدبن قیس و اباجارود، و...».(7)
آیا با توجه به راویان سلسله سند این روایت میتوان حکم به صحیح بودن حدیث کرد؟
اشکالی که در حدیث به نظر میرسد مرسله بودن آن است زیرا واسطه بین سلیمان جعفری و ابی عبد الله علیهالسلام ذکر نشده است ولی در کتاب «معجم الرجال» نقل شده که سلیمان جعفری یا از پدرش یا از ابی الحسن موسی بن جعفر و یا ابی الحسن امام رضا(ع) نقل حدیث میکرده است.(8) البته از سه نفر دیگر که حماد بن عیسی و موسی بن حمزة بن بزیع و سکونی هستند نیز نقل حدیث کرده است که آنها هم هر سه ثقه هستند.(9)
پس کل راویان حدیث افرادی موثق هستند و مرسله بودن این حدیث به صحت آن حذر نمیزند پس میتوان گفت حدیث صحیحه است. زیرا فرد مجهول منحصر است به سه نفر که کل آنها موثقاند. خلاصه پس از بررسی سلسله راویان سند، آن حلقه مجهوله، تقریبا مشخص است، پس میتوان گفت حدیث صحیحه است.
[/SPOILER]
وقتی سند اشکالی ندارد پس صحیح است و حدیث صحیح حجت است!![/]
زنان در قدیم به علت نبودن وسایل تنظیم خانواده تقریبا همیشه باردار بودند
و می دانید یک زن باردار بسیاری مواقع مریض و در وقت زایمان در دسترس نیست
و علت اینکه دو زن برای شهادت به جای یک مرد باید باشد همین هست
که اگر یک زن دچار مشکلات بارداری و زایمان بود و نتوانست در محکمه حاضر شود
زن دیگر بتواند این کار را انجام دهد
جدا خودتان یک کم بر روی این پاسخ فکر کنید ببینید منطقی به نظر می رسد؟![/]
پرسش آیا راهی برای فهم این که چه حدیثی درست است یا غلط، داریم؟
پاسخ
احادیثی از پیامبر اکرم(ص) و ائمه اهل البیت(ع) رسیده است که فرموده اند:
احادیث باید هم از نظر سند و هم از نظر دلالت، صحیح باشند و ملاک صحت حدیث یا جعلی بودن آن را هم بیان کرده اند از جمله این که چنان چه حدیثی مخالف قرآن کریم بود آن را به دیوار بزنید، یعنی آن را طرد کنید.
در این باره می توانید به مقدمه جلد یک، اصول کافی ثقّة الاسلام کلینی و همچنین باب الأخذ بالسنة و شواهد الکتاب، اصول کافی، جلد یک، رجوع فرمائید.
منبع: http://www.hawzah.net/fa/question/questionview/9951
1- بررسی سندی احادیث (که با دانش رجال صورت می گیرد)
2- بررسی متنی و محتوایی احادیث (که با دانش درایه و فقه الحدیث صورت می گیرد)
این روایت از نظر سند صحیح است همانگونه که ذکر شد
از لحاظ متن هم مخالف هیچ آیه ای نیست! چون آیه ای وجود ندارد که بگوید عقل تمامی انسان ها برابر است! و این خودش بسیار واضح است که حتی بین مردان هم عقل همه آن ها یکسان نیست و بین آن ها تفاوت وجود دارد اما تکالیف برابر است! پس برابر بودن تکالیف و وعده های بهشت دلیل تساوی عقل نیست![/]
جناب امین شما در چه جایگاهی هستی که تشخیص دهید حدیث درست است یا جعلی!؟
علامه مجلسی ، علامه بهر العلوم ، علامه جعفری ، شیخ و سید شریف رضی همگی تمام متن نهج البلاغه را تایید کرده اند.
امام خمینی و مقام معظم رهبری هم ایرادی بر نهج البلاغه وارد ندانسته اند.
حال شما در چه جایگاهی هستی که این کتاب پرمعنا را به زیر سوال میبرید.
اینگونه که شما فرمودید وقتی نشود بحثی در نهج البلاغه را با عقل عوام پاسخ داد آن بحث و آن خطبه یا نامه از پایه و اساس مردود است.
انقدر نفرمایید از حضرت علی(ع) این سخن بعید است.
جناب ملاصدرا روایت را به طور متواطر بیان کردند.پس تمام اشکالی که وارد کرده اید نا معتبر است.
بخشی از آیه 111 سوره بقره
اگه راست میگویید دلیتان را بیاورید.
درضمن اگه راست میگویید پست 181 را منطقی جواب دهید.
نه مانند دوستان دلیل را باردار بودن زنان بیان کنید.
اما اینکه ما دلیل چنین سخنی رو از جانب حضرت پس از جنگ جمل بدانیم ، آنهم برای آن اعرابی که از نیمکره چپ و راست مغز و عقل عملی و نظری چیزی نمیدانستند دو حالت دارد:
یا اینکه عایشه در کاری که کرده معذور هست به این علت که زنان ناقص العقلند ویا اینکه که زبانم لال حضرت هم گرفتار احساسات شده و از روی عصبانیت چنین حرفی زده اند
سخنان ائمه که تنها مخصوص اعراب نیست بلکه برای تمام شیعیان، مسلمین و حتی جهانیان است.
در غیر اینصورت اگر بگویید برای اعراب است که از نیمکره چپ و راست مغز و عقل عملی و نظری چیزی نمیدانستند پس حضرت برای اعتراض خود نسبت به اشتباه عایشه (با توجه به آنکه اعراب او را ام المومنین خطاب می کردند.) این سخن را گفته اند.
اما اگر برای تمام شیعیان، مسلمین و حتی جهانیان است پس نشان از همان احساسات قوی مادرانه در زنان دارد.
من دو حالتی را که معمولا در تفسیر این حدیث می گویند نقل کردم.
البته عده ای حالت سومی هم برای آن متصور اند و متاسفانه آن بی عقلی و نادانی برای زنان است.:no:
در مورد روایات و مخصوصا خطبه80 نهج البلاغه
اولاً این سخن در پی بیان یک قضیه موجبه کلیهای که استثنا نداشته باشد، نیست. نه تمامی مردان از نظر عقل بر تمامی زنان برتری دارند و نه نقص عقل در انحصار زن و کمال عقل در انحصار مرد است، بلکه این سخن درصدد بیان یک واقعیت است و آن این که: وجه غالب در کنشهای مردان، رفتارهای حسابگرانه و وجه غالب در کنشهای زنان رفتارهای مهرانگیز و عاطفی و احساسی است
دوم: هر یک از این دو نیروی عاطفه و عقل حسابگرانه در جای خویش نیکو، پسندیده و ضروری است. قوت هر یک از این دو در یک فرد نه دلیل بر خوبی او است و نه دلیل بر بدی. نیز ضعف هر یک از این دو نه دلیل بر خوبی و نه دلیل بر بدی او است
سوم: عقل مورد بحث، عقل ارزشی نیست، بلکه عقل سنجش است. عقل یک وقت عقل سنجش یا نظری است که مایه تکلیف است و هر انسان مکلفی میبایست بهرهای از آن داشته باشد تا مشمول تکلیف گردد. این در دختران زودتر از پسران شکوفا میشود، بدین جهت دختران سن تکلیف شان چند سال قبل از پسران است.
معنای دیگر عقل، عقل عملی یا ارزشی است. این عقل است که در روایات از آن تمجید شده است. این عقل آدمی را به عبادت خدا وامیدارد و مایه تحصیل بهشت است. (العقل ما عبد به الرحمان و اکتسب به الجنان) این عقل به منزله عقال (زانو بند شتر) هواهای نفسانی را کنترل میکند. ( در چنین عقلی مردان برزنان برتری ندارند)
در عقل نظری یا سنجشی به عقیده برخی روانشناسان، پسران از یک سن خاصی بر دختران سبقت میگیرند.
اما در مورد این که آیا حضرت زهرا هم مشمول این حکم کلی است ، عرض کردیم که این یک قضییه کلی نیست که تمام زنان را در بر گیرد و در مورد حضرت زهرا دلیل داریم که ایشان مانند پدر و همسر و فرزندان معصومش ، به قله انسانیت رسیده و کامل است.
این روایت از نظر سند صحیح است همانگونه که ذکر شد
از لحاظ متن هم مخالف هیچ آیه ای نیست! چون آیه ای وجود ندارد که بگوید عقل تمامی انسان ها برابر است! و این خودش بسیار واضح است که حتی بین مردان هم عقل همه آن ها یکسان نیست و بین آن ها تفاوت وجود دارد اما تکالیف برابر است! پس برابر بودن تکالیف و وعده های بهشت دلیل تساوی عقل نیست!
[=arial]جناب ملاصدرا شما میتوانید این حدیث رو بطور متواتر از مخالف و موافق بیاورید؟
دوم اینکه در قرآن کریم چنین کلمه ای نیامده است. حالا من از شما میپرسم اگر در قیامت خداوند به شما بگوید من در کجای قرآن به زنان نسبت ناقص العقل بودن دادم شما چه جوابی دارید بدهید؟
سوم اینکه سید رضی احادیث نهج البلاغه رو بدون سند آورده و بعدها برای اینکه ثابت کنند این خطبه ها واقعا به حضرت منسوب میشود علما سعی کردند اسناد روایات رو جمع کنند. بنابراین بخاطر چند روایتی که برضد زنان هست نمیتوان کل نهج البلاغه را زیر سوال برد.
تعصبات دینی مغایر با شئون زنان بسیار هست که حتی بعضی از علمای ما هم به آن پایبندند و برای خود دلایلی هم دارند . ما هم صرفا بخاطر مقام والای آن علمای بزرگ قبول میکنیم. اما این پذیرفتن شاید زبانی باشد اما قلبا هیچ کس نمیواند کسی را مجبور به پذیرفتن چیزی کند که قبول ندارد.
جناب امین خان در کدام یک از آیات قرآن کریم آمده است که نماز صبح دو رکعت است!؟
خداوند فرمود هر چه رسول بگوید درست وحق است.
پیغمبر فرمود هرچه علی(ع) و دیگر امامان بگویند حق است.
پس سخن حضرت علی(ع) حق است و خداوند به واسطه ی پیغمبر فرمود که سخن حضرت علی (ع) کاملا حق است.
پس حتما نباید خطبه 80 در قرآن آمده باشد.
زیرا خداوند در قرآن هم نفرموده است که نماز صبح دو رکعت است.چون در قرآن نیامده پس نماز صبح 10 رکعت است.
شما هر روایتی هم که بیاورید اشتباه است.زیرا به نظر منطقی نماز هرچه بیشتر باشد ثوابش بیشتر است.
جناب امین تمام استدلالهای شما کاملا ضعیف است و صرفا میخواهید بگویید از نظر عقلی این بحث اشتباه است.
حال عقل شما بیشتر است یا حضرت علی(ع).:Gig:
سرکار علیه بی نظیر با کمال تاسف باید بگم نظر شما کاملا اشتباه است.
قرآن برای همه ی زمانهاست نه صرفا زمان قدیم.
لابد به نظر شما و دیگر دوستان این مطلبم هم مطعلق به قرآن نیست.
وقتی می گم اطلاعاتتون نسبت به قران کمه قبول نمی فرمایید
اگر تمام مطالب قران مل تمام زمانهاست پس مسایل مربوط به برده داری چیه ؟
بزرگوار مطالب زیادی در قران هست که فقط با فرهنگ ان زمان هم خوانی داره مثل همین برده داری
و ....
فاطمیون 18;393097 نوشت:
این قانون بخاطر احساسی بودن زنان است که ممکن است در دادگاه تحت تاثیر احساسات قرار بگیرند.نه بخاطر اینکه زایمان دارد.
از خودتون فلسفه نبافید.
اگر بخاطر احساساتنی بودن زنان است پس در کل دنیا باید همین قانون وضع شود
چون نمی شود گفت فقط زنان مسلمان احساساتی هستند و بقیه زنها نه
یکبار گفتم الان در کل دنیا شاید قضات زن یا وکلای زن بیشتر از مردها هم باشه
و قانون شهادت یک زن در مقابل یک مرد
اخه اونا نمی دونستند زنها احساساتی هستند ؟ فقط ما فهمیدیم زنها احساساتی هستند ؟
این چه جور دلیل اوردنه که عقلای عالم نفهمیدن شما فهمیدین ؟
جناب ملاصدرا شما میتوانید این حدیث رو بطور متواتر از مخالف و موافق بیاورید؟
اگر حدیثی به یک سند صحیح بیاید حجت است و باید به آن معتقد باشید و من هم سند این حدیث را ثابت کردم پس به جای بهانه های واهی یا سند را رد کن و یا خلاف قرآن بودنش را ثابت کن و اگر نمی توانی پس حدیث را بپذیر و این حدیث صحیح را تکذیب نکنید که در روایات صحیح است که اگر حدیثی به شما رسید اما با عقلتان سازگار نبود (مثلا امام گفته بود شب روز است!!)آن را تکذیب نکنید چون ممکن است حق باشد و شما آن را متوجه نمی شوید:
قلت لابي عبد الله (ع) جعلت فداك يأتينا الرجل من قبلكم يعرف بالكذب فيحدث بالحديث فنستبشعه فقال أبو عبد الله (ع) يقول لك اني قلت الليل انه نهار والنهار انه ليل قلت لا قال فان قال لك هذا اني قلته فلا تكذب به فانك انما تكذبني
به امام صادق (ع) گفتم : فدایتان شوم ، شخصی از نزد شما می آید که به کذب و دروغ گویی معروف است و از شما حدیث روایت می کند و ما نسبت به او اکراه داریم . پس امام صادق (ع) فرمود : آیا می گوید که من گفته ام شب روز است و یا روز شب است ؟ گفتم : خیر . فرمود : حتی اگر گفت که من آن را گفته ام ، آن را تکذیب نکن که اگر تکذیب کنی بدرستی که مرا تکذیب کرده ای
.امین.;393305 نوشت:
دوم اینکه در قرآن کریم چنین کلمه ای نیامده است. حالا من از شما میپرسم اگر در قیامت خداوند به شما بگوید من در کجای قرآن به زنان نسبت ناقص العقل بودن دادم شما چه جوابی دارید بدهید؟
خود پیامبر حدیث ثقین را فرمودند و فرمودند قرآن به تنهایی کافی نیست و باید به هر دو متمسک شد و اگر خداوند در روز قیامت این سخن را به من گفت می گویم در عترت پیامبر چنین چیزی با سند صحیح بود و خودت گفتی به عترت رجوع کن اما سوال را از خودتان می پرسم اگر روز قیامت خدا گفت با اینکه حدیث صحیح از عترت پیامبر نقل شده بود تو به چه بهانه ای آن را رد کردی چه جوابی می دهی؟!
.امین.;393305 نوشت:
سوم اینکه سید رضی احادیث نهج البلاغه رو بدون سند آورده و بعدها برای اینکه ثابت کنند این خطبه ها واقعا به حضرت منسوب میشود علما سعی کردند اسناد روایات رو جمع کنند. بنابراین بخاطر چند روایتی که برضد زنان هست نمیتوان کل نهج البلاغه را زیر سوال برد.
من سند یک فرازش را برایتان ثابت کردم پس اگر می توانید آن را رد کنید
asal;393302 نوشت:
( در چنین عقلی مردان برزنان برتری ندارند، بلکه از پارهای روایات برتری زنان فهمیده میشود. )
آن پاره ای از روایات را به ما نشان دهید ببینم آیا چنین چیزی وجود دارد؟![/]
وقتی می گم اطلاعاتتون نسبت به قران کمه قبول نمی فرمایید
اگر تمام مطالب قران مل تمام زمانهاست پس مسایل مربوط به برده داری چیه ؟
بزرگوار مطالب زیادی در قران هست که فقط با فرهنگ ان زمان هم خوانی داره مثل همین برده داری
و ....
اتفاقا اطلاعات شما نسبت به قرآن کمه!
احکام برده داری کماکان پا بر جاست اما به دلیل مصالح حاکم جامعه اسلامی می تواند اجرای برخی از احکام را به تعویق بیاندازد و تمام مطالب قرآن مربوط به تمام دوره هاست و مربوط به تمام زمان ها است![/]
اما در مورد این که آیا حضرت زهرا هم مشمول این حکم کلی است ، عرض کردیم که این یک قضییه کلی نیست که تمام زنان را در بر گیرد و در مورد حضرت زهرا دلیل داریم که ایشان مانند پدر و همسر و فرزندان معصومش ، به قله انسانیت رسیده و کامل است.
یک بار دیگر به استدلال حضرت علی دقت کنید:
أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَيْنِ كَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِد
چون شهادت دو زن برابر شهادت یک مرد است پس زنان تفاوت عقلانی دارند با مردان!!
پس حضرت علی علت تفاوت عقل را شهادت بیان کردند اما آیا این شهادت در مورد حضرت فاطمه هم هست؟! قطعا خیر! حضرت فاطمه معصوم هستند و شهادتشات حجت است و اگر هزار مرد غیر معصوم یک چیز شهادت دهند اما حضرت فاطمه یک چیز شهادت دهد شهادت حضرت فاطمه حجت است
جناب امین خان در کدام یک از آیات قرآن کریم آمده است که نماز صبح دو رکعت است!؟
خداوند فرمود هر چه رسول بگوید درست وحق است.
پیغمبر فرمود هرچه علی(ع) و دیگر امامان بگویند حق است.
پس سخن حضرت علی(ع) حق است و خداوند به واسطه ی پیغمبر فرمود که سخن حضرت علی (ع) کاملا حق است.
پس حتما نباید خطبه 80 در قرآن آمده باشد.
زیرا خداوند در قرآن هم نفرموده است که نماز صبح دو رکعت است.چون در قرآن نیامده پس نماز صبح 10 رکعت است.
شما هر روایتی هم که بیاورید اشتباه است.زیرا به نظر منطقی نماز هرچه بیشتر باشد ثوابش بیشتر است.
جناب امین تمام استدلالهای شما کاملا ضعیف است و صرفا میخواهید بگویید از نظر عقلی این بحث اشتباه است.
حال عقل شما بیشتر است یا حضرت علی(ع).:Gig:
[=arial]
جناب فاطمیون خیال شما راحت ، شاید شما نمیتوانی پاسخ اشکالاتی که آوردم بدهی ،اما من در دادن پاسخ به صحبتهای شما کم نمیارم. اما من بعد کوچکترین جوابی نمیدم.
شما بهتره اول برید ارتباط بین قیمومیت و تمکین رو یاد بگیرید بعد یکی یکی سوالات ایجاد شده ات رو بیای بپرسی تا پاسخ بدم. پله پله
اگر حدیثی به یک سند صحیح بیاید حجت است و باید به آن معتقد باشید
جناب ملاصدار:
بنده باید به چی معتقد باشم؟ به احادیثی که دستاویز یک عده شده تا بدینوسیله هر ظلمی که به این بندگان خدا میخواهند بکنند ؟
و من هم سند این حدیث را ثابت کردم پس به جای بهانه های واهی یا سند را رد کن
برای چی بهانه نیاورم؟ برای نرفتن زیر بار سخنانی که باعث شده اینهمه زن از اسلام یا لااقل قانون حجاب رو برگردانند تا شاید بدینوسیله بعضی مردها کمی بهشون بها بدن؟
کار خارج از منزل را که طبق احکام اسلامی وظیفه زن نیست برعهده بگیرند تا بلکه شخصیت از دست رفته اشونو بدست بیاورند.
کار منزل را انجام بدهند با اینکه وظیفه اشان نیست. اما مردها حق مسلم و شرعیشون هست که سرشان هوو بیاورند... آدم بعضی مسلمونیا رو میبینه واقعا شرمش میشه
..
و یا خلاف قرآن بودنش را ثابت کن
در خلاف قرآن بودنش همین بس که کلمه ای از "نقص عقل زنان" در قرآن نیامده
و اگر نمی توانی پس حدیث را بپذیر و این حدیث صحیح را تکذیب نکنید
چه چیزی را بپذیرم و تکذیب نکنم ؟ خداوند را در عرش یا روایاتی را که با تکیه ی امثال شما به صحیح بودنشان دستاویز دشمنان شده برای گمراه کردن بندگان خدا؟
که در روایات صحیح است که اگر حدیثی به شما رسید اما با عقلتان سازگار نبود (مثلا امام گفته بود شب روز است!!)آن را تکذیب نکنید چون ممکن است حق باشد و شما آن را متوجه نمی شوید:
قلت لابي عبد الله (ع) جعلت فداك يأتينا الرجل من قبلكم يعرف بالكذب فيحدث بالحديث فنستبشعه فقال أبو عبد الله (ع) يقول لك اني قلت الليل انه نهار والنهار انه ليل قلت لا قال فان قال لك هذا اني قلته فلا تكذب به فانك انما تكذبني
به امام صادق (ع) گفتم : فدایتان شوم ، شخصی از نزد شما می آید که به کذب و دروغ گویی معروف است و از شما حدیث روایت می کند و ما نسبت به او اکراه داریم . پس امام صادق (ع) فرمود : آیا می گوید که من گفته ام شب روز است و یا روز شب است ؟ گفتم : خیر . فرمود : حتی اگر گفت که من آن را گفته ام ، آن را تکذیب نکن که اگر تکذیب کنی بدرستی که مرا تکذیب کرده ای
ممنون از اینکه این حدیث گرانبها را هم آوردید. پس کسی نباید احادیث جعلی رو هم تکذیب کند چون اینکار تکذیب همین حدیث هست
خود پیامبر حدیث ثقین را فرمودند و فرمودند قرآن به تنهایی کافی نیست و باید به هر دو متمسک شد و اگر خداوند در روز قیامت این سخن را به من گفت می گویم در عترت پیامبر چنین چیزی با سند صحیح بود و خودت گفتی به عترت رجوع کن اما سوال را از خودتان می پرسم اگر روز قیامت خدا گفت با اینکه حدیث صحیح از عترت پیامبر نقل شده بود تو به چه بهانه ای آن را رد کردی چه جوابی می دهی؟!
راست میگویید با این تعصبات جاهلی قرآن به تنهایی کافی نبوده برای ظلم به زنان و برگردانندن آنها از دین ...
من سند یک فرازش را برایتان ثابت کردم پس اگر می توانید آن را رد کنید
همینکه اول این عبارات میاورد: ای مردم: زنها... همین بیانگر این هست که تنها مردها را آدم فرض کرده و زنها موجوداتی هستند که چنین مشخصاتی دارند. این مخالف قرآن کریم هست که عبارت یاایهاالناس کل انسانها از زن و مرد را شامل میشود.
آن پاره ای از روایات را به ما نشان دهید ببینم آیا چنین چیزی وجود دارد؟!
اینهمه آیات و روایات هست که زنها را هم مانند مردان انسان دانسته و از حق و حقوق ایشان دفاع کرده. متاسفانه کسی آنها را نمیبیند. در این تاپیکی که باید آن مسائل مطرح شود چنین مسائل طرد کننده ای مطرح میشود
و فقط آن دسته ای را علم میکنند که حس غرور و تکبر و نیازهای جنسی مردانه را اشباع کند.
پناه برخدا از غرور و هواهای نفسانی که چشم امثال بنده رو کور کرده...
اینهمه آیات و روایات هست که زنها را هم مانند مردان انسان دانسته و از حق و حقوق ایشان دفاع کرده. متاسفانه کسی آنها را نمیبیند. در این تاپیکی که باید آن مسائل مطرح شود چنین مسائل طرد کننده ای مطرح میشود
و فقط آن دسته ای را علم میکنند که حس غرور و تکبر و نیازهای جنسی مردانه را اشباع کند.
پناه برخدا از غرور و هواهای نفسانی که چشم امثال بنده رو کور کرده...
اولا قصد من دفاع از سخنان حضرت علی است و نه چیز دیگر که شما بیان می فرمایید
ثانیا هنوز پاسخ ندادید!! حدیثی وجود دارد برای شما سندش را اثبات کردم! یا سند حدیث را رد کنید و یا ثابت کنید حدیث خلاف قرآن است در غیر اینصورت حدیث صحیح و کلام معصوم است و کسی که این سخن را رد کند مانند کسی است که خود امام را رد کند.(طبق احادیث)[/]
سلام
اتفاقا بنده اصرار دارم بگویم ضرب تا همان فاضربوهن قرآن باشد و از استعمال کلمه کتک هم ابا دارم چون اصلا منظور قرآن کتک زدن معروف نیست چون به ضرب شدید کتک می گویند و مقصود قرآن این نیست
اما منظور برخورد هم نیست یعنی لفظ ضرب این معنا را همراهی نمی کند
والله الموفق
[="Indigo"] فاطمیون 18;390270 نوشت:
والا این همه ایت الله رساله نوشتن یکیشون حرف شمارو نزده!
گفتن در دو مورد است
تمکینو خروج از منزل!
مطیع کامل یعنی این:
شما میگی اگه یه برنامه تلویزیونو دوس داشت اگه خواس یه کتاب بخونه اگه خواس درامد خودشو یه جا خرج کنه اگه نخواس کارای خونه رو بکنه اگه...و شوهرش گف نکن نباید انجام بده!
ببین برده است یا همسر؟!؟![/]
[="Indigo"] فاطمیون 18;390270 نوشت:
نهج البلاغه شما چاپ کدوم انتشاراته که توش سندم هس؟!نکنه نیو ورژنه؟!:Khandidan!:[/]
هر کسی که یه کمی وارد باشه میتونه خطاهای سخنان شما رو از اول تا آخر بفهمه. برای شما هم توضیح داده شد که متوجه نشدید
[=arial]اگر زنان ناقص العقل باشند و نتوانند در بحثها عقلانی صحبت کنند بدین معناست که معافند و حرجی بر آنها نیست و هر خلافی هم که انجام دهند گناهی ندارند.
دوم اینکه اگر حضرت زنان را ناقص العقل دانسته باشند بدان معناست که همه مردها عقل کاملی دارند درصورتیکه کمال و نقصان عقل در هر دو جنس زن و مرد دیده میشود
[=arial]
احساساتی بودن در زنان نقطه ضعف به حساب نمیاید و یک امر طبیعی به شمار میرود اما غرور در مردها که باعث شود خود را متمایز و برتر ببینند ( باعرض معذرت) بیانگر کم عقلی هست . طبق احادیث وارده
دوست عزیز تمام علما بر این قائل هستند که مرد بر زن ولایت دارند.
آیت الله مشکینی مردان سرپرست زنانند به سبب آنکه خداوند برخی را بر برخی دیگر ( مردان را بر زنان در نیروی فکری و روانی و جسمی ) برتری بخشیده ( و از این رو ولایت امر جامعه را در رتبه نبوّت و امامت و ولایت انتصابی از جانب معصوم ، از آن مردان قرار داده است )
ایت الله قرائتی مردان داراى ولایت بر زنانند از آن جهت که خدا بعضى از ایشان (مردان) را بر بعضى (زنان) برترى داده (قدرت بدنى، تولیدى واراده بیشترى دارند)
ترجمه نور مردان داراى ولایت بر زنانند از آن جهت که خدا بعضى از ایشان (مردان) را بر بعضى (زنان) برترى داده
حجت الاسلام انصاریان مردان ، کارگزاران و تدبیرکنندگانِ [ زندگی ] زنانند
جناب آقای صفوی (بر اساس المیزان) مردان عهده دار امور زندگی زنانند . این از آن روست که خداوند برخی از مردم را بر برخی دیگر به خردمندی و توانمندیِ بیشتر برتری داده
دوست عزیز اگه پست رو کامل میخوندی.من سند خطبه 80 رو گفتم.
سند این خطبه در کافی است.نگفتم در کتاب نهج البلاغه نوشته است.در ضمن در کتاب اصلی که شیخ رضی نوشته اند هم اسناد نوشته شده است.
دقیقا این سخن شما ضعف شما در مطالعات دینی رو نشون میده.:Gig:
اتفاقا خطا از دید شما هست.
و به نظر من و اشتباه در گفتار شماست.
شما فرمودید که بعضی از نوشته های کتاب نهج البلاغه اشتباه است.
چند عالم که در گذشته قادر به پاسخگویی شبهات در نهج البلاغه نبودند گفتند تمام این کتاب صحیح نیست.و با یک حرف من دراوردی این کتاب را به چالش کشیدند.
همانطور که بعضی از علما بخاطر اینکه بعضی از شبهات قرآن را نتوانستند جواب دهند و از لغت ترک اولی استفاده میکنند.
شما راویان را خواسته اید.بنده سلسله راویان را به شما گفتم.نهایت این روایت از زبان امام معصوم(ع) خارج شد.
حال که روایت را آوردم بهانه ای جدید طرح کردید!
بنده برای شما نگران هستم.
شما و بعضی از دوستان عقل را با (هوش ، درک ، فهم و منطق) قاطی میکنید.و برای اینکه فرق این عبارات را نمیتوانید تشخیص دهید میگویید فلان جمله از امام معصوم نیست و به او نسبت داده شده است.
بنده روایتی از علامه مجلسی در پست 75 ذکر کردم.که مراد از عقل همان احساسات زنانه است.اما شما به دلیل اینکه یا پست 75 رو نخوانده اید یا معنی واژه عقل را نمیدانید تمام سخن امام معصوم (ع) را به چالش کشیده اید.
مثلا بعضی از علما برآن قائل هستند که زن نباید قاضی شود.حتی اگر بالاترین مدرک قضاوت را داشته باشد.
چرا:
اگر کسی در دادگاه بیاید و گریه و زاری کند به طبع زن تحت تاثیر احساسش قرار میگیرد و به درستس نمیتواند حکم کند.
و اگر احساسش را لگد کوب کند صفت زنانه و آن ظرافت زنانه اش از بین میرود.و بایک مرد فرقی ندارد.
بنده گفتم بازهم میگویم مراد از عقل احساس است. نه درک و فهم و هوش و منطق.
و اما شما درباره غرور سخن گفته اید.تاجایی که خودم نوشته هام رو خوندم دیدم که نه به زن توهین کردم و نه به مرد.
و قصدم بزرگ نگه داشتن هردو جنس بود و هست.
گفتم مرد بر زن ولایت دارد.زن باید مطیع دستورات شوهرش باشد. تا جایی باید مطیع باشد که خواسته های مرد خارج از حدود دین و شرع نباشد.
و حال که زن باید مطیع شوهرش باشد.
مرد هم باید برای زن زندگی خوبی فراهم کند. مرد حق ندارد به زن بی احترامی کند و باید همیشه احترامش را حفظ کند و ........ .(و مهریه ، نفقه و....هم بعضی از امتیازات زنان است.)
جناب امین نه شما و نه کسی دیگر در هیچ پستی پاسخی نداده است.
فقط قانون حقوقی و فقهی تمکین رو با بحث موضوع قاطی کردید.و به هیچکدام از سوالات بنده پاسخ داده نشده است.
و شخص شما هم صرفا قصد تخریب نهج البلاغه را داشتید. و گفتید سند ندارد. وقتی هم سند آوردم گفتید اسناد بی اعتبار است.
در باره خطبه 80 دقیقا 7 روایت جداگانه وجود دارد که هر هفت روایت میرسد به حضرت ابی عبدالله(ع)
شما ثابت کردید روایتی که باب میلتان نباشد را بی اعتبار و روایتی که باب میلتان باشد با اعتبار میدانید.
سلام
ببینید شما الان با بنده طرف نیستید پاسخ اسنادی که شما آوردید در زیر داده شده
بررسی اسناد روایت:
روایت فوق به صورت كامل و یا در برخی منابع بصورت ناقص و صرفا عبارت «ان النساء نواقص العقول» در منابع ذیل یافت می شوند:
1- وسائل الشیعه/ج2/ص344-باب تحریم صلاه و صیام و نحوهما علی الحائض.
2- بحار/ج30/ص7/تتمه ی کتاب فتن و محن
3- ارشاد القلوب/ج1/ص192
4- خصائص الائمه/ص97
5- غرر الحکم/باب نساء/4
6- اختصاص/ص 176-
7- خصال ج 2/ص 378
8- کافی/ج5/ص 322
9- نهج ص 373-14
10- القرشی، حیاة الامام الحسن، ج 2، ص 448، عبارت « ان انساء نواقص العقول »
در تمامی منابع فوق روایت مذكور بصورت مرسل یا مرفوع وارد شده است و در منبع اخیر نیز در سلسله سند آن ابوطالب مكی دیده میشود كه دچار جنون گردیده بود و قابل اعتماد نیست.
مهدی مهریزی هم در خصوص سلسله سند اين روايت می نویسد:« برای این حدیث سند متصلی وجود ندارد و منبع قابل استنادی هم برای آن نیامده است»
منبع:
http://www.soalcity.ir/node/1920
مرفوع: حدیثی است که از وسط، یا آخر سند آن یک راوی یا بیشتر افتاده باشد، ولی با تصریح به لفظ "رفع".
مرسل: حدیثی است که دچار ارسال و حذف اسناد باشد، اعم از این که همه راویان یا شماری از آنان حذف شده باشند.
اینها را شما پاسخگو باشید
متشکرم
سلام
متاسفانه من تا یه مدت طولانی ای (شاید چند هفته) نیتونم به اینجا سر بزنم و جواب محبت های دوستان رو بدم. ولی همه این صفحه ها رو ذخیره کردم و همه حرف ها رو میخونم.
از همه تشکر میکنم که لطف دارن و با حرف های منطقی شون کمک میکنن تا شبهه هایی که برام ایجاد شده برطرف بشه.:Gol:
از لینکی که در اولین پستم در این تاپیک دادم از مطالب قبلی همین سایت و نخواندید(!!!!) نقل قول میکنم:
2.بحار/ج30/ص7/تتمه ی کتاب فتن و محن که این خودش از کشف المحجه لثمره المهجه ی سیدبن طاووس نقل کرده و سید بن طاووس هم از محمد بن ابراهیم نقل کرده و محمد بن ابراهیم هم از رسائل علی بن ابراهیم.علی بن ابراهیم اگر اشتباه نکنیم یکی از اساتید کلینی بوده.فلذا خودش که به حضرت نمی رسیده.علاوه بر اون ما چیزی بنام رسائل علی بن ابراهیم نمی شناسیم.و مرسل است.
3.ارشاد القلوب/ج1/ص192 که این خودش از حذیفه بن الیمان عن رسول الله نقل کرده.ولی در خود کتاب نوشته که این حدیث مرفوع است و حذیفه همچین چیزی در مورد فرموده ی رسول خدا شنیده ولی سند و اشخاص مشخصی نداره که برسه به خود رسول خدا که از خود حضرت شنیده باشه.
4.خصائص الائمه/ص97 که این از نوفل البکالی نقل کرده تا حضرت علی که این خود از سید رضی نقل شده.مرسل.
5.غرر الحکم/باب نساء/4 که خودش گویا از نهج البلاغه نقل کرده.مرسل.
6.اختصاص/ص 176-بنده سند متصل ندیدم.به علاوه اشخاصش هم باید دقیق بررسی شود.
7.خصال ج 2/ص 378 - بنده سند متصل ندیدم.به علاوه اشخاصش هم باید دقیق بررسی شود.
8.کافی/ج5/ص 322 که این مشخصا (عن من ذکره ) داره یعنی افتادگی در سند.سند متصل نیست و قطعا مرسل است.
9.نهج ص 373-14 که این هم به بیان ماضی ضعیف است.
دوستان عزیزی که متن کتاب نهج البلاغه را با استدلالهای پوچ رد میکنند.
کتابهای که از آنها مثال آورده اید.بر خود همان کتابها اشکال بسیار فراوان و واضحی وارد است.
و به هیچ وجه منطقی نتوانید نوشته های نهج البلاغه را رد کنید.
هر معلولی یک علت دارد و همان علت ، معلول علتی دیگر است.
مثلا شخصی به جهنم میرود.
بنده از کارشناس یک سوال میپرسم و از ایشان میخواهم تا چند مرحله علت را بیان کنند.علت رفت به جهنم این است که ضد دستورات خدا را عمل کرد.
و علت اینکه ضد دستورات خدا را انجام داد. این است که شیطان او را وسوسه کرد.
و علت اینکه شیطان او را وسوسه کرد این است که شیطان دشمن قسم خورده انسانهاست.
و علت اینکه شیطان دشمن قسم خورده انسانهاست این است که خود را برتر از آدم میدانست.
ووووووو.......................!
در بخشی از آیه 282 سوره بقره آمده است شهادت دو زن با یک مرد برابر است.
1- علت چیست؟
2 -علت علت چیست؟
3 - علت علت علت چیست؟
و.....!
[="Indigo"] hoorshid;390995 نوشت:
سلام
این روایت متواتر است و امکان رد آن وجود ندارد!
البته من به کتب دیگر فعلا دسترسی ندارم اما به کتاب کافی دسترسی دارم و سند آن را اثبات می کنم:
اما سندی که به آن ایراد گرفته اند:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْجَعْفَرِيِّ [HL]عَن منْ ذَكَرَهُ [/HL]عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
ایرادی که به سند گرفته شده مربوط به عن من ذکره برای کسی پیش می آید که آشنا به علم رجال نباشد و گرنه این روایت مرسل نیست چون عن من ذکره مشخص است چه کسانی هستند
اشکالی که در حدیث به نظر میرسد مرسل بودن آن است زیرا واسطه بین سلیمان جعفری و ابی عبد الله علیهالسلام ذکر نشده است ولی در کتاب «معجم الرجال» نقل شده که سلیمان جعفری یا از پدرش یا از ابی الحسن موسی بن جعفر و یا ابی الحسن امام رضا(ع) نقل حدیث میکرده است. البته از سه نفر دیگر که حماد بن عیسی و موسی بن حمزة بن بزیع و سکونی هستند نیز نقل حدیث کرده است که آنها هم هر سه ثقه هستند پس عن من ذکره تنها به چند نفر محصور است که تمام آن ها ثقه هستند.
در راویان دیگر این حدیث هم مشکلی نیست پس حدیث صحیح است و قطعا از معصوم صادر شده.[/]
سلام دوباره بعد از مدتی وقفه
شما هنوز نظرت عوض نشده و می خوای درسات بخونی :khandeh!:
دوست گرامی اشتباه شما اینه که سرپرست و فکر می کنی باید کسی باشه که عقل بیشتری داشته باشه
سرپرست یعنی نان اور خانواده و لزوما کسی نیست که عاقل تر باشه
من خانوادهای می شناسم که بچه هاشون همه دکترو مهندس و عاقل ولی سرپرست شون که پدرشون هست
حتی سواد خوندن و نو.شتن همه نداره و خیلی هم بی عقله
پس قیم بودن و سرپرست بودن لزوما به معنی عاقل بودن نیست
بلکه فقط برای نان اوری و معیشت خانواده است
فکر کنم تنها کسی که عقل را احساسات زنانه دانسته علامه و شما باشید
پس مردان خیلی بی عقلند چون دارای احساسات زنانه نیستند
الان در دنیا تقریبا نصف قاضی ها زنان هستند
این کلمه ولایت را از کجا اوردید ؟ قیم تبدیل شد به ولایت ؟!!!!!!!!!!!!!!
با سلام.
برای بنده هیچ مشکلی نیست که بگم زنان بلانسبت ناقص العقلند، ولی هیچ وقت نمیتوانم چنین سخنی رو به حضرت علی علیه السلام نسبت بدهم هر چند که توجیهات گوناگون از جمله همین توجیه جنابعالی برایش آروده بشه.
حضرت میتوانستند بگویند زنها احساساتی هستند. ثانیا مشابه این سخن در هیچ جایی از دین ما نیامده. اگر آمده لطفا بیاورید تا ما از اشتباه دربیایم ودلایل دیگری که در پستهای قبلم آوردم
تا کارشناس جواب بدهند این هم جواب بنده
1 ممکن است زن در هنگام شهادت نتواند در دادگاه حاضر شود
2 علتش این است که ممکن است زایمان کرده و در دسترس نیست
3 و علت اخرش این است که وظیفه خطیر انتقال نسل را می خواهد انجام دهد
4 علتش این هست که مردها قادر به ادامه دادن نسل نیستند ووووو
با عرض سلامی مجدد خدمت شما.
لطفا شما ابتدا به پست 167 بنده پاسخ دهید.سپس به احساسات زنانه هم میپردازیم.
نه مانند پاسختان در پست 172 بصورت مسخره کنند.
چرا شهادت دو زنی که مدرک دکترا دارند با شهادت یک مرد که دیپلم دارد برابر است.بلکه منطقی.
درضمن زنانی که در داگاه حاظر میشوند برای شهادت مشکل زایمان ندارند. لطفا تا 4 مرحله علت را بیان کنید.
جناب امین با اینکه جناب ملاصدرا بدن هیچ رفعی بین روایت ، روایت را کامل ذکر کردند.
باز شما میگویی این روایت غلط است.
لطفا نگویید روایط غلط است بگویید باب میل من نیست.
درضمن در نهج البلاغه خطبه درباره زنان زیاد است لطفا برو مطالعه کن. لابد همهی آنها اشتباه است!؟
چون به نظر شما صحیح نیست!!!!!
[="Indigo"] .امین.;392686 نوشت:
سلام
از شما سوالی دارم.
اگر امام زمان ظهور کرد و از او درباره زنان پرسیدند و طبق فرض (هر چند فرض محال باشد یا نباشد) امام زمان همان خطبه حضرت علی را خواند که ان النساء نواقص العقول .... آیا شما قبول می کنید؟!
ممکن است دو جواب بدهید:
1-ممکن است سخن امام را قبول نکنید که دیگر شیعه نیستید.
2-سخن امام را قبول می کنید.
اگر خود امام بگوبد و قبول نکنید انتظاری ندارم که سخنانشان و احادیثشان را قبول کنید و دیگر با شما کاری ندارم!
اما اگر این جمله را امام گفت و شما قبول کنید باید به شما بگویم که خود ائمه در احادیث صحیحی گفتند که اگر حدیثی به شما رسید آن را تکذیب نکنید َ: لَا تُكَذِّبُوا الْحَدِيثَ إِذَا أَتَاكُم...لَعَلَّهُ شَيْءٌ مِنَ الْحَقِّ فَيُكَذَّبُ اللَّهُ فَوْقَ عَرْشِه
چون که اگر این کار را بکنید خدا را در بالای عرشش تکذیب کرده اید!
اصلا من کاری ندارم که منظور امام از این جمله چه بوده و آیا اصلا منظورش تمام زنان بوده یا خیر فقط می گویم این حدیث با سند صحیح نقل شده و حدیث صحیح حجت است همانگونه که امام معصوم حجت است! چون که ادعا شد هیچ سند صحیحی وجود ندارد این سند را بیان کردم تا جواب این مورد را داده باشم و گرنه من علاقه ای به این بحث ها ندارم!
این که حضرت چه می توانست بگوید ما در جایگاهی نیستیم که برایشان تعیین تکلیف کنیم ممکن است این مورد که امام گفتند چیزی از حق باشد که ما نمی دانیم.
اما اینکه می گویید مشابه این سخن در هیچ جا نیامده به این دلیل است که با احادیث آشنایی ندارید عین این سخن از پیامبر هم نقل شده و اگر به کتب حدیثی مراجعه کنید درباره اینگونه تفاوت ها بین زن و مرد احادیثی که نقل شده از یکی دو حدیث عبور کرده به حدی که تحت یک باب در کتب حدیثی آمده است!
اما آن دلایلی که در پست های دیگرتان گفتید آورده اید من آن ها را ندیدم و فقط اگر درباره احادیث باشد و آن هم سند حدیث ان شاء الله جواب آن ها را می دهم.چون اصلا علاقه ای به بحث تفاوت بین زن و مرد ندارم.....[/]
با سلام
دلیل این مطلب به خاطر وجود احساسات قوی در زنان است ممکن است احساسات روی نظر آنها تاثیر داشته باشد .
پس از ناقص العقول یا عواملی از این دست نیست.
در هر حدیثی که می شنویم یا می خوانیم دو نمونه عکس العمل میشود نسان داد
1. به ظاهر حدیث نگاه کرد
2. با تفکر و مطالعه بیشتر به عمق مطلب! توجه کرد
من گزینه 2 را انتخاب می کنم و حداقل نظر اساتید را می پرسم
در رابطه با این حدیث زمان فرمایش حضرت امیر (ع) بعد از جنگ جمل بوده است که نشان از برخورد حضرت با طرف مقابل در جنگ را دارد.
پس از این زنان به دلیل احساسات قوی نیمکره راست مغزشان (طبق مطالعات دانشمندان) فعال تر است و نیمکره چپ در آقایان به دلیل قوی تر بودن در منطق اما آنان به دلیل ضعیف بودن احساسات نسبت به زنان ناقص العواطف اند.
[=arial]با عرض سلام
بزرگوار اگر به حرف بنده توجه کرده بودید نیازی به این سوال نمیدیدید. من گفتم اگر در جای دیگری( آیات یا احادیث صحیح نه احادیثی که در اسنادش مثل این حدیث اینهمه اشکالات هست) بیاورید تا از اشتباه بیرون بیام.
[=arial]
خود فرمودید احادیث صحیح. نه یک چنین حدیثی که همه اسنادش غیر معتبر هست الا همین سندی که شما آوردید و در هر صورت لااقل یک نفر از راویان در این سند هم ذکر نشده.[=arial]
بنده علم حدیث نمیدانم ولی در این مورد دلیلی برتعصب نمیبینم که مبادا خداوند رو تکذیب کرده باشم چون نپذیرفتن این روایت اشکالی به سخن خداوند وارد نمیکند تا تکذیب خدا باشد.
اتفاقا عکسش تکذیب کلام الله هست.
[=arial][=arial]چون در جای جای قرآن کریم زن و مرد رو از لحاظ عقل مساوی دانسته و کیفر و پاداش مشابهی برای آنها وعده داده است.
[=arial]
حال ما بیاییم یک چنین حدیث پرشک و شبهه ای رو علم کنیم تا هر کسی به این سایت دینی سر زد فورا بعنوان مدرک علیه خود دین در همه جا جار بزنه .
[=arial]
ما که منکر تفاوتهای زن و مرد نشدیم گرامی. ولی این قبیل احادیث تا به طور متواتر نقل نشده باشند جای دفاع کردن ندارد چون هیچ سودی که ندارد برعکس برانگیختن مخالفین است بر ضد اسلام.
با تشکر
[=arial]سلام
بله میتوان به دلایلی به زنها نواقص العقول و به مردها نواقص العواطف گفت.
اما اینکه ما دلیل چنین سخنی رو از جانب حضرت پس از جنگ جمل بدانیم ، آنهم [=arial][=arial] برای آن اعرابی که از نیمکره چپ و راست مغز و عقل عملی و نظری چیزی نمیدانستند دو حالت دارد:
یا اینکه [=arial][=arial]عایشه در کاری که کرده معذور هست به این علت که زنان ناقص العقلند و[=arial]یا اینکه که زبانم لال حضرت هم گرفتار احساسات شده و از روی عصبانیت چنین حرفی زده اند
من بسیار جدی و منطقی گفتم ولی شما به علت عدم دقت حمل بر مسخره گرفتید
مجبورم کامل تر توضیح بدم
زنان در قدیم به علت نبودن وسایل تنظیم خانواده تقریبا همیشه باردار بودند
و می دانید یک زن باردار بسیاری مواقع مریض و در وقت زایمان در دسترس نیست
و علت اینکه دو زن برای شهادت به جای یک مرد باید باشد همین هست
که اگر یک زن دچار مشکلات بارداری و زایمان بود و نتوانست در محکمه حاضر شود
زن دیگر بتواند این کار را انجام دهد
چها مرحله را هم که قبلا توضیح دادم مطالعه بفرمایید
قرآن برای همه ی زمانهاست نه صرفا زمان قدیم.
لابد به نظر شما و دیگر دوستان این مطلبم هم مطعلق به قرآن نیست.
اگر همین امروز شما از کسی شکایت کنیدو. ونیاز به شاهد داشته باشید باید سه مرد را برای شهادت ببرید.
اگر مردی نبود باید 6 زن را ببرید.
اگر امروز شما دو زن که هیچ مشکلی نداشته باند را به دادگاه برای شهادت ببرید حتی اگر مدرک دکترای علمی هم داشته باشند شهادتشان برابر با یک مرد حتی اگر دیپلم داشته باسد.
این قانون بخاطر احساسی بودن زنان است که ممکن است در دادگاه تحت تاثیر احساسات قرار بگیرند.نه بخاطر اینکه زایمان دارد.
درضمن هردو زن باید در دادگاه حاظر شوند برای شهادت.اگر یک مرد بگوید این درست است و یک زن بگوید این غلط حرف زن اعتباری در دادگاه ندارد.از خودتون فلسفه نبافید.
بهتره قانون اسلامی رو هم مطالعه کنید ، بد نیست.
دلیل اول میشود احساس زنانه.
حال علت احساسی بودن زنان چیست.
تا 4 مرحله علت را بیابید.در آخر یک بار دیگر خطاب به شما سرکار عیله بی نظیر خانم.
تمام آیات قرآن برای تمام زمانهاست و صرفا برای زمان گذشته نیست.
اگر شما بتوانی ثابت کنی بعضی از آیات قرآن فقط متعلق به گذشته است تمام قرآن زیر سوال میرود.
[=arial]اگه اینجوری قبول میکنی باشه مردان نواقص العواطف هستند.[=arial]
[=arial]
دوست عزیز به نظر شما اگه خطبه 80 رو حضرت علی (ع) گفته باشه ، حضرت علی(ع) از سراحساس و غضب این حرف رو زد.
این حرف شما یعنی توهین به امام معصوم (ع)
اگه این سخن واقعا از امام معصوم باشه شما در چه جایگاهی هستی که بر آن ایراد وارد کنی.
برو استغفار کن.
بهتره سخن امام علی (ع) در مورد عایشه رو خوب بری مطالعه کنی.لابد از نظر شما اونم غلطه!؟
اگه بری دادگاه اونهای که قتل کردن رو باهاشون صحبت کنی می بینی که همه از سر احساس این عمل رو کردند. جایی که فکرشان کاملا بسته شده بود.
سرکار عیله قانون مجازات اسلامی را برای شما مینویسم.
باب حد زنا
ماده 74
زنا چه موجب حد جلد باشد و چه موجب حد رجم با شهادت 4 مرد عادل یا سه مرد عادل و دو زن ثابت میشود.
یعنی اگه یه مرد کم بشه دو زن باید اضافه شود. و قانون در باره بارداری چیزی نگفته.
باب حد لواطماده 118
با شهادت کمتر از چهار مرد عادل لواط ثابت نمیشود و شهود به حد قذف محکوم میشوند.
ماده 119 = شهادت زنان چه به تنهای چه به ضمه مردان لواط را ثابت نمیکند.
باب محاربه و افساد فی الارض
در ماده 189 در این باره آمده فقط شهادت 2 مرد قبول است و شهادت زن فایده ندارد.
باب حد سرقت ماده 119 برای اثبات سرقت هم فقط شهادت 2 مرد قبول است.
و چندین قانون دیگر.
سرکار بی نظیر خانم در هیچکجای قانون دلیل را باردار بودن زن بیان نکرده است.
لطفا تا 4 مرحله علت را بیان کنید.
پس برای چه وقتی علامه بزرگ مجلسی میفرمایند معنی نواقص العقول ، احساسات زیادی زنانه است همگی بر من هجوم می آورید و میگوید به ما فحش دادید.
و میگویید این سخن حضرت علی (ع) نیست.
عقل به معنی احساس است.
و هیچ ربطی به منطق یا شعور ندارد.
وقتی امام علی (ع) فرمودن زنان ناقص العقول هستند یعنی احساسات قوی زنانه دارند.
ومنظور بی منطقی نبود.
بنده هم هیچگاه جسارت نکردم و جایی نگفتم زنان احمق هستند.
مادر کودکش را شیر می دهد
و کودک از نور چشم مادر
خواندن و نوشتن می آموزد
...
وقتی کمی بزرگ شد
کیف مادر را خالی می کند
تا بسته ی سیگاری بخرد
بر استخوان های لاغر و کم خون مادر راه می رود
تا از دانشگاه فارغ التحصیل شود
وقتی برای خودش مردی شد
پا روی پا می اندازد
و در یکی از کافه تریاهای روشنفکران
کنفرانس مطبوعاتی ترتیب می دهد و می گوید:
« عقل زن کامل نیست »
و به افتخار این سخن
مگس ها و گارسون ها کف طولانی می زنند!
واسه همه تون متاسفم
[=arial]
[=arial]جناب فاطمیون چه جای قبول کردنی هست ؟ این حرفا مال امروزه.
همانطور که گفتم اعراب آن روزگار این چیزها رو نمیفهمیدند اونها فقط میتوانستند از این سخن حقارت زن را درک کنند. اسلام آمده بود شخصیت از دست رفته زن رو بهش بازگرداند نه اینکه تا به یکجای حساس رسید و یک زن مرتکب خطایی هرچند بسیار بزرگ شود [=arial]خویشتن داری خود را از دست بدهد و کل عقل و ایمان زنان رو بزنه تو سرشون بگه آره شماها فلان هستید.....
[=arial]
اگر این سخن از حضرت باشد اول باید به ایرادات وارده پاسخ داده شود بعد سخن حضرت توجیه شود... اگر خیلی واردید بجای اتهام زدن اشکالات رو پاسخ بدید
[=arial]
شما فقط حرفاتو تکرار میکنی بدون اینکه پاسخهایی که قبلا داده شده را مدنظر بگیری
ما حرف علامه هایی مثل علامه مجلسی رو هم رد نمیکنیم اما این در صورتی هست که اصل حدیث صحیح باشد
[=arial]یکی باید شما رو توجیه کنه که عقل همان معرفت و فطرت انسان هست و احساس فقط میتواند گاهی بجای عقل پیشوای انسان شده و او را به بیراهه هدایت کند. واتبع هواه...
[=arial]
بقیه مسائل بماند...
از اونجا که به نظر میرسه سخنی باقی نمانده از ادامه بحث صرف نظر میکنم...
موفق باشید
[="Indigo"] .امین.;392883 نوشت:
.امین.;393130 نوشت:
.امین.;392883 نوشت:
من متوجه اشکال به سند حدیث نشدم!!!! چون حدیث صحیح است و مشکلی ندارد!
این سند حدیث اگر اشکالی دیدید به من اطلاع دهید:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْجَعْفَرِيِّ عَن منْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
[SPOILER]بررسی شرح حال راویان حدیث
الف) محمد بن یعقوب کلینی که مشهور است به موثق بودن و مراد از عدة من اصحابنا، نیز بنا بر گفته شیخ کلینی یکی از جماعات چهارگانه است که نزد اهل رجال شناخته شده هستند که کل آنها ثقه هستند و نیازی به ذکر اسماء آنها نیست.
ب) احمد بن ابی عبدالله البرقی: ایشان احمد بن محمد بن خالد البرقی هستند که نجاشی و شیخ و علامه او را تأیید کرده و گفتهاند ایشان ثقه است اما از ضعفا نقل حدیث کرده و به حدیثهای مرسله نیز اعتماد کرده است.(1) به نقل از فهرست شیخ طوسی ص 56 و رجال علامه ص 14.
مرحوم خویی در مورد ایشان گفتهاند: که او کثیر الروایة بود. اما چون زیاد نقل از ضعیفان کرده او را از شهر قم بیرون کردهاند و این طعنی است که متوجه راویان است که هر سخنی را از زبان هر شخصی گفتهاند.(2)
ج) ابی عبدالله برقیک همان محمد بن خالد است او از سلیمان بن جعفر حدیث نقل کرده است. و پسرش از او حدیث نقل کرده است. شیخ طوسی و علامه کشی(3) او را موثق دانستهاند. ولی نجاشی به دلیل اینکه از ضعفاء نقل حدیث کرده او را ضعیف شمرده است.(4)
مرحوم خویی فرمودهاند: او جدا کثیرالروایه است و ضعف او ناشی از نقل قول از ضعیفان میباشد نه از وثاقت شخص او، در توثیق شیخ معارضی دیده نمیشود.(5)
د) سلیمان بن جعفر الجعفری: سلیمان بن جعفر بن ابراهیم بن محمد الجعفری و پدرش هر دو ثقه بودند.(6)
برخی از عالمان ایشان را جزء اعلام و رؤسایی شمردهاند که حلال و حرام از آنان نقل شده و راهی برای خدمت هیچیک از آنها نیست، ایشان در «رساله الرد علی اصحاب العدد» مینویسد:
«و اما رواة الحدیث بأن شهر رمضان تسعة و عشرون یوما، فهم فقهاء اصحاب ابی جعفر و ابی عبدالله علیهالسلام و ابی الحسن و ابی محمد صلوات الله علیهم الاعلام و الرؤساء المأخوذ عنهم الحلال و الحرام و الفتیا و الاحکام الذین لایطعن علیهم و لا طریق الی ذم واحد منهم و هم اصحاب الاصول المدونة و المصنفات المشهورة ثم ذکر جماعة تقدم کثیر منهم فی «فصل الثقات المصرحة بتوثیقهم» و ذکر منهم ابراهیم بن حمزة الغنوی و محمدبن قیس و اباجارود، و...».(7)
آیا با توجه به راویان سلسله سند این روایت میتوان حکم به صحیح بودن حدیث کرد؟
اشکالی که در حدیث به نظر میرسد مرسله بودن آن است زیرا واسطه بین سلیمان جعفری و ابی عبد الله علیهالسلام ذکر نشده است ولی در کتاب «معجم الرجال» نقل شده که سلیمان جعفری یا از پدرش یا از ابی الحسن موسی بن جعفر و یا ابی الحسن امام رضا(ع) نقل حدیث میکرده است.(8) البته از سه نفر دیگر که حماد بن عیسی و موسی بن حمزة بن بزیع و سکونی هستند نیز نقل حدیث کرده است که آنها هم هر سه ثقه هستند.(9)
پس کل راویان حدیث افرادی موثق هستند و مرسله بودن این حدیث به صحت آن حذر نمیزند پس میتوان گفت حدیث صحیحه است. زیرا فرد مجهول منحصر است به سه نفر که کل آنها موثقاند. خلاصه پس از بررسی سلسله راویان سند، آن حلقه مجهوله، تقریبا مشخص است، پس میتوان گفت حدیث صحیحه است.
[/SPOILER]
وقتی سند اشکالی ندارد پس صحیح است و حدیث صحیح حجت است!![/]
[="Indigo"] بی نظیر;392892 نوشت:
جدا خودتان یک کم بر روی این پاسخ فکر کنید ببینید منطقی به نظر می رسد؟![/]
با سلام
باید به عرض شما برسانم حتی اگر دلیلتان در مورد صحیح بودن احادیثی که در سلسه راویانشان "عن من ذکره "آمده درست باشد دلیلی بر صحت این حدیث نخواهد بود.
ملاک صحت یا جعلی بودن حدیث
سؤال:
چگونه می توان روایات جعلی را از غیر جعلی تشخیص داد؟
پاسخ:
دو راه کلی وجود دارد:
1- بررسی سندی احادیث (که با دانش رجال صورت می گیرد)
2- بررسی متنی و محتوایی احادیث (که با دانش درایه و فقه الحدیث صورت می گیرد)
منبع : پایگاه حوزه | تاریخ درج : 1385/9/15 | بازدید : 1356
کلید واژه ها :
پرسش آیا راهی برای فهم این که چه حدیثی درست است یا غلط، داریم؟
پاسخ
احادیثی از پیامبر اکرم(ص) و ائمه اهل البیت(ع) رسیده است که فرموده اند:
احادیث باید هم از نظر سند و هم از نظر دلالت، صحیح باشند و ملاک صحت حدیث یا جعلی بودن آن را هم بیان کرده اند از جمله این که چنان چه حدیثی مخالف قرآن کریم بود آن را به دیوار بزنید، یعنی آن را طرد کنید.در این باره می توانید به مقدمه جلد یک، اصول کافی ثقّة الاسلام کلینی و همچنین باب الأخذ بالسنة و شواهد الکتاب، اصول کافی، جلد یک، رجوع فرمائید.
منبع:
http://www.hawzah.net/fa/question/questionview/9951
[="Indigo"] .امین.;393206 نوشت:
این روایت از نظر سند صحیح است همانگونه که ذکر شد
از لحاظ متن هم مخالف هیچ آیه ای نیست! چون آیه ای وجود ندارد که بگوید عقل تمامی انسان ها برابر است! و این خودش بسیار واضح است که حتی بین مردان هم عقل همه آن ها یکسان نیست و بین آن ها تفاوت وجود دارد اما تکالیف برابر است! پس برابر بودن تکالیف و وعده های بهشت دلیل تساوی عقل نیست![/]
علامه مجلسی ، علامه بهر العلوم ، علامه جعفری ، شیخ و سید شریف رضی همگی تمام متن نهج البلاغه را تایید کرده اند.
امام خمینی و مقام معظم رهبری هم ایرادی بر نهج البلاغه وارد ندانسته اند.
حال شما در چه جایگاهی هستی که این کتاب پرمعنا را به زیر سوال میبرید.
انقدر نفرمایید از حضرت علی(ع) این سخن بعید است.اینگونه که شما فرمودید وقتی نشود بحثی در نهج البلاغه را با عقل عوام پاسخ داد آن بحث و آن خطبه یا نامه از پایه و اساس مردود است.
جناب ملاصدرا روایت را به طور متواطر بیان کردند.پس تمام اشکالی که وارد کرده اید نا معتبر است.
بخشی از آیه 111 سوره بقره
اگه راست میگویید دلیتان را بیاورید. درضمن اگه راست میگویید پست 181 را منطقی جواب دهید.نه مانند دوستان دلیل را باردار بودن زنان بیان کنید.
سخنان ائمه که تنها مخصوص اعراب نیست بلکه برای تمام شیعیان، مسلمین و حتی جهانیان است.
در غیر اینصورت اگر بگویید برای اعراب است که از نیمکره چپ و راست مغز و عقل عملی و نظری چیزی نمیدانستند پس حضرت برای اعتراض خود نسبت به اشتباه عایشه (با توجه به آنکه اعراب او را ام المومنین خطاب می کردند.) این سخن را گفته اند.
اما اگر برای تمام شیعیان، مسلمین و حتی جهانیان است پس نشان از همان احساسات قوی مادرانه در زنان دارد.
من دو حالتی را که معمولا در تفسیر این حدیث می گویند نقل کردم.
البته عده ای حالت سومی هم برای آن متصور اند و متاسفانه آن بی عقلی و نادانی برای زنان است.:no:
در مورد روایات و مخصوصا خطبه80 نهج البلاغه
اولاً این سخن در پی بیان یک قضیه موجبه کلیهای که استثنا نداشته باشد، نیست. نه تمامی مردان از نظر عقل بر تمامی زنان برتری دارند و نه نقص عقل در انحصار زن و کمال عقل در انحصار مرد است، بلکه این سخن درصدد بیان یک واقعیت است و آن این که: وجه غالب در کنشهای مردان، رفتارهای حسابگرانه و وجه غالب در کنشهای زنان رفتارهای مهرانگیز و عاطفی و احساسی است
دوم: هر یک از این دو نیروی عاطفه و عقل حسابگرانه در جای خویش نیکو، پسندیده و ضروری است. قوت هر یک از این دو در یک فرد نه دلیل بر خوبی او است و نه دلیل بر بدی. نیز ضعف هر یک از این دو نه دلیل بر خوبی و نه دلیل بر بدی او است
سوم: عقل مورد بحث، عقل ارزشی نیست، بلکه عقل سنجش است. عقل یک وقت عقل سنجش یا نظری است که مایه تکلیف است و هر انسان مکلفی میبایست بهرهای از آن داشته باشد تا مشمول تکلیف گردد. این در دختران زودتر از پسران شکوفا میشود، بدین جهت دختران سن تکلیف شان چند سال قبل از پسران است.
معنای دیگر عقل، عقل عملی یا ارزشی است. این عقل است که در روایات از آن تمجید شده است. این عقل آدمی را به عبادت خدا وامیدارد و مایه تحصیل بهشت است. (العقل ما عبد به الرحمان و اکتسب به الجنان) این عقل به منزله عقال (زانو بند شتر) هواهای نفسانی را کنترل میکند. ( در چنین عقلی مردان برزنان برتری ندارند)
در عقل نظری یا سنجشی به عقیده برخی روانشناسان، پسران از یک سن خاصی بر دختران سبقت میگیرند.
اما در مورد این که آیا حضرت زهرا هم مشمول این حکم کلی است ، عرض کردیم که این یک قضییه کلی نیست که تمام زنان را در بر گیرد و در مورد حضرت زهرا دلیل داریم که ایشان مانند پدر و همسر و فرزندان معصومش ، به قله انسانیت رسیده و کامل است.
منبع : پاسخگویی به سوالات و شبهات دینی
[=arial]جناب ملاصدرا شما میتوانید این حدیث رو بطور متواتر از مخالف و موافق بیاورید؟
دوم اینکه در قرآن کریم چنین کلمه ای نیامده است. حالا من از شما میپرسم اگر در قیامت خداوند به شما بگوید من در کجای قرآن به زنان نسبت ناقص العقل بودن دادم شما چه جوابی دارید بدهید؟
سوم اینکه سید رضی احادیث نهج البلاغه رو بدون سند آورده و بعدها برای اینکه ثابت کنند این خطبه ها واقعا به حضرت منسوب میشود علما سعی کردند اسناد روایات رو جمع کنند. بنابراین بخاطر چند روایتی که برضد زنان هست نمیتوان کل نهج البلاغه را زیر سوال برد.
تعصبات دینی مغایر با شئون زنان بسیار هست که حتی بعضی از علمای ما هم به آن پایبندند و برای خود دلایلی هم دارند . ما هم صرفا بخاطر مقام والای آن علمای بزرگ قبول میکنیم. اما این پذیرفتن شاید زبانی باشد اما قلبا هیچ کس نمیواند کسی را مجبور به پذیرفتن چیزی کند که قبول ندارد.
یا حق
جناب امین خان در کدام یک از آیات قرآن کریم آمده است که نماز صبح دو رکعت است!؟
خداوند فرمود هر چه رسول بگوید درست وحق است.
پیغمبر فرمود هرچه علی(ع) و دیگر امامان بگویند حق است.
پس سخن حضرت علی(ع) حق است و خداوند به واسطه ی پیغمبر فرمود که سخن حضرت علی (ع) کاملا حق است.
پس حتما نباید خطبه 80 در قرآن آمده باشد.
زیرا خداوند در قرآن هم نفرموده است که نماز صبح دو رکعت است.چون در قرآن نیامده پس نماز صبح 10 رکعت است.
شما هر روایتی هم که بیاورید اشتباه است.زیرا به نظر منطقی نماز هرچه بیشتر باشد ثوابش بیشتر است.
جناب امین تمام استدلالهای شما کاملا ضعیف است و صرفا میخواهید بگویید از نظر عقلی این بحث اشتباه است.
حال عقل شما بیشتر است یا حضرت علی(ع).:Gig:
وقتی می گم اطلاعاتتون نسبت به قران کمه قبول نمی فرمایید
اگر تمام مطالب قران مل تمام زمانهاست پس مسایل مربوط به برده داری چیه ؟
بزرگوار مطالب زیادی در قران هست که فقط با فرهنگ ان زمان هم خوانی داره مثل همین برده داری
و ....
اگر بخاطر احساساتنی بودن زنان است پس در کل دنیا باید همین قانون وضع شود
چون نمی شود گفت فقط زنان مسلمان احساساتی هستند و بقیه زنها نه
یکبار گفتم الان در کل دنیا شاید قضات زن یا وکلای زن بیشتر از مردها هم باشه
و قانون شهادت یک زن در مقابل یک مرد
اخه اونا نمی دونستند زنها احساساتی هستند ؟ فقط ما فهمیدیم زنها احساساتی هستند ؟
این چه جور دلیل اوردنه که عقلای عالم نفهمیدن شما فهمیدین ؟
[="Indigo"] .امین.;393305 نوشت:
اگر حدیثی به یک سند صحیح بیاید حجت است و باید به آن معتقد باشید و من هم سند این حدیث را ثابت کردم پس به جای بهانه های واهی یا سند را رد کن و یا خلاف قرآن بودنش را ثابت کن و اگر نمی توانی پس حدیث را بپذیر و این حدیث صحیح را تکذیب نکنید که در روایات صحیح است که اگر حدیثی به شما رسید اما با عقلتان سازگار نبود (مثلا امام گفته بود شب روز است!!)آن را تکذیب نکنید چون ممکن است حق باشد و شما آن را متوجه نمی شوید:
قلت لابي عبد الله (ع) جعلت فداك يأتينا الرجل من قبلكم يعرف بالكذب فيحدث بالحديث فنستبشعه فقال أبو عبد الله (ع) يقول لك اني قلت الليل انه نهار والنهار انه ليل قلت لا قال فان قال لك هذا اني قلته فلا تكذب به فانك انما تكذبني
به امام صادق (ع) گفتم : فدایتان شوم ، شخصی از نزد شما می آید که به کذب و دروغ گویی معروف است و از شما حدیث روایت می کند و ما نسبت به او اکراه داریم . پس امام صادق (ع) فرمود : آیا می گوید که من گفته ام شب روز است و یا روز شب است ؟ گفتم : خیر . فرمود : حتی اگر گفت که من آن را گفته ام ، آن را تکذیب نکن که اگر تکذیب کنی بدرستی که مرا تکذیب کرده ای
خود پیامبر حدیث ثقین را فرمودند و فرمودند قرآن به تنهایی کافی نیست و باید به هر دو متمسک شد و اگر خداوند در روز قیامت این سخن را به من گفت می گویم در عترت پیامبر چنین چیزی با سند صحیح بود و خودت گفتی به عترت رجوع کن اما سوال را از خودتان می پرسم اگر روز قیامت خدا گفت با اینکه حدیث صحیح از عترت پیامبر نقل شده بود تو به چه بهانه ای آن را رد کردی چه جوابی می دهی؟!
من سند یک فرازش را برایتان ثابت کردم پس اگر می توانید آن را رد کنید
آن پاره ای از روایات را به ما نشان دهید ببینم آیا چنین چیزی وجود دارد؟![/]
[="Indigo"] بی نظیر;393459 نوشت:
اتفاقا اطلاعات شما نسبت به قرآن کمه!
احکام برده داری کماکان پا بر جاست اما به دلیل مصالح حاکم جامعه اسلامی می تواند اجرای برخی از احکام را به تعویق بیاندازد و تمام مطالب قرآن مربوط به تمام دوره هاست و مربوط به تمام زمان ها است![/]
[="Indigo"] asal;393302 نوشت:
یک بار دیگر به استدلال حضرت علی دقت کنید:
أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَيْنِ كَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِد
چون شهادت دو زن برابر شهادت یک مرد است پس زنان تفاوت عقلانی دارند با مردان!!
پس حضرت علی علت تفاوت عقل را شهادت بیان کردند اما آیا این شهادت در مورد حضرت فاطمه هم هست؟! قطعا خیر! حضرت فاطمه معصوم هستند و شهادتشات حجت است و اگر هزار مرد غیر معصوم یک چیز شهادت دهند اما حضرت فاطمه یک چیز شهادت دهد شهادت حضرت فاطمه حجت است
[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]
[=arial]
جناب فاطمیون خیال شما راحت ، شاید شما نمیتوانی پاسخ اشکالاتی که آوردم بدهی ،اما من در دادن پاسخ به صحبتهای شما کم نمیارم. اما من بعد کوچکترین جوابی نمیدم.
شما بهتره اول برید ارتباط بین قیمومیت و تمکین رو یاد بگیرید بعد یکی یکی سوالات ایجاد شده ات رو بیای بپرسی تا پاسخ بدم. پله پله
اینهمه آیات و روایات هست که زنها را هم مانند مردان انسان دانسته و از حق و حقوق ایشان دفاع کرده. متاسفانه کسی آنها را نمیبیند. در این تاپیکی که باید آن مسائل مطرح شود چنین مسائل طرد کننده ای مطرح میشود
و فقط آن دسته ای را علم میکنند که حس غرور و تکبر و نیازهای جنسی مردانه را اشباع کند.
پناه برخدا از غرور و هواهای نفسانی که چشم امثال بنده رو کور کرده...
[="Indigo"] .امین.;393598 نوشت:
اولا قصد من دفاع از سخنان حضرت علی است و نه چیز دیگر که شما بیان می فرمایید
ثانیا هنوز پاسخ ندادید!! حدیثی وجود دارد برای شما سندش را اثبات کردم! یا سند حدیث را رد کنید و یا ثابت کنید حدیث خلاف قرآن است در غیر اینصورت حدیث صحیح و کلام معصوم است و کسی که این سخن را رد کند مانند کسی است که خود امام را رد کند.(طبق احادیث)[/]