چرا اجازه زن ،دست مرد است؟

تب‌های اولیه

387 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[=arial]جناب ملاصدرا
حدیثی که 10 جا سند صحیح نداشته و فقط یکجا و به آن صورت آمده که با اغماز میتوان پذیرفت مورد شک هست. خواه قبول کنید خواه نکنید.
مغایر بودن آن با کلام خدا را هم در چند پست از جمله پست قبل ثابت کردم هر چند که هنوز هم جای سخن دارد.....
[=arial][=arial]شما قبول نمیکنید به خودتان مربوط هست
........................
موفق باشید

[="Indigo"]

.امین.;393661 نوشت:
جناب ملاصدرا
حدیثی که 10 جا سند صحیح نداشته و فقط یکجا و به آن صورت آمده که با اغماز میتوان پذیرفت مورد شک هست. خواه قبول کنید خواه نکنید.
مغایر بودن آن با کلام خدا را هم در چند پست از جمله پست قبل ثابت کردم هر چند که هنوز هم جای سخن دارد..... شما قبول نمیکنید به خودتان مربوط هست
........................
موفق باشید

اگر شما نمی خواهید سخن امام را قبول کنید،قبول نکنید
اما نگوییید این سخن امام نیست
فکر نکنم شما با علم رجال آشنایی داشته باشید چون اگر آشنا بودید این حرف را نمی زدید!
اگر روایتی به بیست و یا کمتر و یا بیشتر نقل شده باشد و نوزده طریق آن ایراد سندی داشته باشد و یک طریق آن صحیح باشد این حدیث صحیح است و حجت ولو 19 طریق آن ضعیف باشد.
برای من یک آیه بیاورید. کجا ثابت کردید که خدا گفته عقل تمام انسان ها برابر است؟!!! آیا این منطقی است؟!
من پست های قبلی را نخواندم اما اگر آیه ای دارید که کلام امام را رد کند ارایه دهید
و السلام
و من الله التوفیق[/]

جناب امین شما بنده رو به خند در میاورید.
آن کسی که قیمومیت و تمکین را با هم یکی میداند چیزی نمیفهمد نه آن کسی که برایش فرق قائل است.

شما بهتره اول بروید کاملا قانو قیمومیت رو یاد بگیرید بعد بیاد بگویید تمکین با قیمومیت یکی است.
تمکین صرفا برای زن و شوهر است.
قیمومیت کلی است و معنی عام میدهد.

شما که قانون میاورید بهتره بروید کاملا درباره قانون قیمومیت و تمکین مطالعه کنید و زمانی که یاد گرفته اید بعد بیاید بحث کنید.

شما هنوز فرق بین قیمومیت و تمکین رو بلد نیستید اونوقت میاید از ایراد نهج البلاغه سخن میگویید!؟

با سلام.

صرف نظر از صحت سندی این حدیث که ظاهراً جناب ملاصدرا آن را ثابت کردند و سرکار طارق در همین سایت آن را رد کرده بودند آیا دلیل ارائه شده در نهج البلاغه در خصوص نقص عقول زنان نمی تواند بسط معنای بما فضل الله بعضهم علی بعض یا للرجال علیهن درجة در قرآن باشد؟ حداقل از این منظر اگر نتوان گفت که مورد تأیید قرآن است خلاف آن هم نیست. نظر دوستان در این زمینه چیست؟

با تشکر و آرزوی توفیق.

بی نظیر;393459 نوشت:
وقتی می گم اطلاعاتتون نسبت به قران کمه قبول نمی فرمایید
اگر تمام مطالب قران مل تمام زمانهاست پس مسایل مربوط به برده داری چیه ؟
بزرگوار مطالب زیادی در قران هست که فقط با فرهنگ ان زمان هم خوانی داره مثل همین برده داری
و ....


دوست گرامی این سخن شما به بنده ثابت کرده است شما قادر نیستید حتی یک کلمه از قرآن را تحلیل کنید چه برسد یک آیه یا یک سوره و....
دوست گرامی تمام آیات قرآن کلمه به کلمه مخصوص تمام زمانها و مکانهاست.
اما کسانی که با دید عامیانه قرآن را میخوانند درکی از آن هم ندارند.
بهتره قانون برده داری در اسلام رو کاملا مطالعه بفرمایید و شرایط ان را هم مطالعه کنید.بعد بیایید از برده داری در اسلام سخن بگویید.


بنده از ادامه بحث با شما خود داری میکنم زیرا شما قرآن را هم به چالش کشیده اید.
چند وقت دیگر میگویید فلان آیه در قرآن از جانب خدا نیامده است.


درضمن قانون مجازات اسلامی از قرآن و روایات از اهل بیت بیرون کشیده شده است.
لطفا پست 183 رو مطالع بفرمایید.

بی نظیر;393459 نوشت:

اگر بخاطر احساساتنی بودن زنان است پس در کل دنیا باید همین قانون وضع شود
چون نمی شود گفت فقط زنان مسلمان احساساتی هستند و بقیه زنها نه

یکبار گفتم الان در کل دنیا شاید قضات زن یا وکلای زن بیشتر از مردها هم باشه
و قانون شهادت یک زن در مقابل یک مرد

اخه اونا نمی دونستند زنها احساساتی هستند ؟ فقط ما فهمیدیم زنها احساساتی هستند ؟

این چه جور دلیل اوردنه که عقلای عالم نفهمیدن شما فهمیدین ؟

یعنی نوع قضاوت شما کشورهای دیگر است.
ما چه کار به کشورانی داریم که حاکمانشان کافراند.

بحث ما در اسلام است نه کشورهای غربی که اسلام را قبول ندارند.

کشورهای غربی قانون اسلام را قبول ندارند ، خوب به درک که قبول ندارند.

حاکمان کشورهای غربی نماز خواندن را قبول ندارند آیا ماهم باید مانند آنها نماز را قبول نکنیم.اگر ملاک شما کشورهای دیگر است پس تمام استدلالهای شما کاملا کودکانه است.

درضمن قانون مجازاتهای اسلامی را عقلای عالم تایید کردن.نه بنده.

جناب امین شما فرمودید:

.امین.;393305 نوشت:
دوم اینکه در قرآن کریم چنین کلمه ای نیامده است. حالا من از شما میپرسم اگر در قیامت خداوند به شما بگوید من در کجای قرآن به زنان نسبت ناقص العقل بودن دادم شما چه جوابی دارید بدهید؟


بنده از شما سوالی پرسیدم اما گویا قادر به پاسخگویی نیستید.

اگر خداوند در قیامت به شما بگوید کجای قرآن آمده نماز صبح دو رکعت است شما چه جوابی دارید بدهید!!!!!؟؟؟؟؟

سوالی که شما پرسیدید : بنده به خداوند میگویم از سخنان امیرالمومنین (ع) فهمیدم.

جناب ملاصدرا به زیبایی روایت را به اثبات رسانده اند.اما گویا شما قبول ندارید زیرا منطق شما از علمایی که کتاب نهج البلاغه و مخصوصا خطبه 80 رو تایید کردند بالاتر است.

مؤمن;393685 نوشت:
با سلام.

صرف نظر از صحت سندی این حدیث که ظاهراً جناب ملاصدرا آن را ثابت کردند و سرکار طارق در همین سایت آن را رد کرده بودند آیا دلیل ارائه شده در نهج البلاغه در خصوص نقص عقول زنان نمی تواند بسط معنای بما فضل الله بعضهم علی بعض یا للرجال علیهن درجة در قرآن باشد؟ حداقل از این منظر اگر نتوان گفت که مورد تأیید قرآن است خلاف آن هم نیست. نظر دوستان در این زمینه چیست؟

با تشکر و آرزوی توفیق.


[=arial]
با عرض سلام

خیر نمیتوان نقص عقول زنان را به آیه شریفه

[=arial] "بما فضل الله بعضهم علی بعض"[=arial] ربط داد.

در اینباره باید گفت اگر مردان هم در کمال عقل مثل قدرت و توانایی بدنی و هوش و استعدادهای ذاتی بر زنان فضیلت داشتند، زنها در ارتکاب گناهان معذور بودند به تصریح آیه شریفه

[=arial]لا یکلف الله نفسا الا مااتها.[=arial] خدا هيچ كس را تكليف نمي‏كند مگر به مقدار قدرتي كه به او داده .

[=arial]کمال و نقصان عقل در همه انسانها وجود دارد و نمیتوان به یک جنسیت نسبت نقص داد و به جنست دیگر نداد[=arial]

[="Indigo"]

مؤمن;393685 نوشت:
صرف نظر از صحت سندی این حدیث که ظاهراً جناب ملاصدرا آن را ثابت کردند و سرکار طارق در همین سایت آن را رد کرده بودند آیا دلیل ارائه شده در نهج البلاغه در خصوص نقص عقول زنان نمی تواند بسط معنای بما فضل الله بعضهم علی بعض یا للرجال علیهن درجة در قرآن باشد؟ حداقل از این منظر اگر نتوان گفت که مورد تأیید قرآن است خلاف آن هم نیست. نظر دوستان در این زمینه چیست؟
:khaneh:
اگه اینجوریه کلا متون دیتنیتون با تحقیقات علمی در تضاد است![/]

[="Indigo"]

فاطمیون 18;393683 نوشت:
شما هنوز فرق بین قیمومیت و تمکین رو بلد نیستید اونوقت میاید از ایراد نهج البلاغه سخن میگویید!؟

کامل العقل!
قیمومیت از طف تو ست برای زن!
یعنی وظیفه داری بهش خدمت کنی!
خرجیشو بی،امنیتشو تامین کنی و....
ولی تمکین از طرف زن هست
یعنی زن در برابر خدمتی که تو بهش میکنی یه وظیفه ای اره اونم تمکینه.:Khandidan!:[/]

فاطمیون 18;393683 نوشت:
شما هنوز فرق بین قیمومیت و تمکین رو بلد نیستید اونوقت میاید از ایراد نهج البلاغه سخن میگویید!؟

قیمومیت از طرف تو ست برای زن!
یعنی وظیفه داری بهش خدمت کنی!
خرجیشو بدی،امنیتشو تامین کنی و....
ولی تمکین از طرف زن هست
یعنی زن در برابر خدمتی که تو بهش میکنی یه وظیفه ای اره اونم تمکینه.:Khandidan!:

ملاصدرا;392593 نوشت:
این روایت متواتر است و امکان رد آن وجود ندارد!
البته من به کتب دیگر فعلا دسترسی ندارم اما به کتاب کافی دسترسی دارم و سند آن را اثبات می کنم:
اما سندی که به آن ایراد گرفته اند:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْجَعْفَرِيِّ عَن منْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏
ایرادی که به سند گرفته شده مربوط به عن من ذکره برای کسی پیش می آید که آشنا به علم رجال نباشد و گرنه این روایت مرسل نیست چون عن من ذکره مشخص است چه کسانی هستند
اشکالی که در حدیث به نظر می‏رسد مرسل بودن آن است زیرا واسطه بین سلیمان جعفری و ابی عبد الله علیه‏السلام ذکر نشده است ولی در کتاب «معجم الرجال» نقل شده که سلیمان جعفری یا از پدرش یا از ابی الحسن موسی بن جعفر و یا ابی الحسن امام رضا(ع) نقل حدیث می‏کرده است. البته از سه نفر دیگر که حماد بن عیسی و موسی بن حمزة بن بزیع و سکونی هستند نیز نقل حدیث کرده است که آنها هم هر سه ثقه هستند پس عن من ذکره تنها به چند نفر محصور است که تمام آن ها ثقه هستند.
در راویان دیگر این حدیث هم مشکلی نیست پس حدیث صحیح است و قطعا از معصوم صادر شده.

اول برای حفظ امانت منبع متنی رو که به عنون بررسی سندی این حدیث اوردید معرفی میکنم: http://shiastudies.net/article/farsi/Article.php?id=11929 البته این مقاله مطالعه ی کاملش به رفع شبهات زیادی در این مور کمک میکنه.
اما مسئله ی بسیار جالب این است که در این مقاله بخشی که کپی پیست شده و مربوط به بررسی سندی است مربوط به این حدیث است:محمد بن يعقوب عن عدة من اصحابنا عن احمد بن ابي عبدالله عن ابيه عن سليمان بن جعفر الجعفري عن ذکره عن ابي عبدالله عليه السلام قال:قال رسول الله صلي الله عليه و اله :«ما رايت من ضعيفات الدين و ناقصات العقول اسلب لذي لب منکن.»
نه حدیث ذکر شده در نهج البلاغه!!!!!

بگذریم!...
اما برای رفع شبهات دوستان میتونن همان مقاله و بخش دوم و سومش رو در این لینکها مطالعه کنن:

  1. http://shiastudies.net/article/farsi/Article.php?id=11929
  2. http://shiastudies.net/article/farsi/Article.php?id=11928
  3. http://shiastudies.net/article/farsi/Article.php?id=11966

mona690;393850 نوشت:

قیمومیت از طرف تو ست برای زن!
یعنی وظیفه داری بهش خدمت کنی!
خرجیشو بدی،امنیتشو تامین کنی و....
ولی تمکین از طرف زن هست
یعنی زن در برابر خدمتی که تو بهش میکنی یه وظیفه ای اره اونم تمکینه.:Khandidan!:

اگه یک زن نخواد شوهرش خرجیش رو بده و امنیتش رو تامین کنه می تونه بگه تمکین هم نمی کنه؟

.امین.;393661 نوشت:
جناب ملاصدرا
حدیثی که 10 جا سند صحیح نداشته و فقط یکجا و به آن صورت آمده که با اغماز میتوان پذیرفت مورد شک هست. خواه قبول کنید خواه نکنید.
مغایر بودن آن با کلام خدا را هم در چند پست از جمله پست قبل ثابت کردم هر چند که هنوز هم جای سخن دارد..... شما قبول نمیکنید به خودتان مربوط هست

سلام

واقعا اگر این حدیث دارای یک چنین پیشینه خراب و مبهمی هست فقط ناقص العقلا اونو می پذیرند
یا کسانی که عناد دارند
از این دو حالت خارج نیست
بحث بیشتر با چنین کسانی که منطق و دلیلشون یک چنین حدیث بی اعتباری است
وقت هدر دادن است .

با تشکر از همه دوستانی مخصوصا جناب امین که مبهم و بی اعتبار بودن این حدیث و ثابت کردند

تا این لکه ننگ و از سخنان حضرت علی پاک کنند

[="Indigo"]

hoorshid;390995 نوشت:
از لینکی که در اولین پستم در این تاپیک دادم از مطالب قبلی همین سایت و نخواندید(!!!!) نقل قول میکنم:
1.وسائل الشیعه/ج2/ص344-باب تحریم صلاه و صیام و نحوهما علی الحائض.بنده که سند متصلی در این نقل ندیدم.بنظر مرسل است.اگر سند متصلی در این نقل هست بفرمایید اشخاصش را بررسی کنیم.

این حدیث را از خود نهج البلاغه نقل کرده اما شیخ حر عاملی نویسنده کتاب در ادامه حدیث را تایید کرده و می فرماید:
أَقُولُ: وَ تَقَدَّمَ مَا يَدُلُّ عَلَى ذَلِكَ‏[1] وَ يَأْتِي مَا يَدُلُّ عَلَيْهِ‏[2].

[/HR][1] ( 7)- تقدم في الأحاديث 1 و 2 و 3 الباب 2، و الأحاديث 2 و 3 و 4 الباب 3، و الأحاديث 4 و 9 و 13 الباب 10، و الباب 30 و الحديث 1 الباب 31، و الحديث 5 الباب 36 من هذه الأبواب، و تقدم أيضا في الحديث 1 الباب 14 من أبواب الوضوء.

[2] ( 8)- يأتي في الأبواب 40 و 48 و الحديث 2 الباب 51 من هذه الأبواب. و كذلك الباب 1 من أبواب الاستحاضة، و الباب 5 من أبواب النفاس، و الأحاديث 1 و 2 و 4 من الباب 48 من أبواب الاحرام.

شیخ حر عاملی: می گویم احادیثی که بر این خطبه دلالت می کند در این باب ها که ذکر می کند گذشت و احادیثی هم در این ابواب که ذکر می کند خواهد آمد
پس برای اثبات ضعف باید به این احادیث که شیخ حر عاملی به آنها ااره کرده رجوع کنید و ضعف آنها را هم ثابت کنید

hoorshid;390995 نوشت:
2.بحار/ج30/ص7/تتمه ی کتاب فتن و محن که این خودش از کشف المحجه لثمره المهجه ی سیدبن طاووس نقل کرده و سید بن طاووس هم از محمد بن ابراهیم نقل کرده و محمد بن ابراهیم هم از رسائل علی بن ابراهیم.علی بن ابراهیم اگر اشتباه نکنیم یکی از اساتید کلینی بوده.فلذا خودش که به حضرت نمی رسیده.علاوه بر اون ما چیزی بنام رسائل علی بن ابراهیم نمی شناسیم.و مرسل است.

اولا ماشاء الله به این همه دقت!!!
کجای کتاب گفته از کتاب رسایل علی بن ابراهیم؟!
ثانیا علامه مجلسی این حدیث را از کشف المحجه لثمره المهجه ی سیدبن طاووس نقل کرده و خود سید بن طاووس آن را از کتاب رسایل کلینی (ره) نقل کرده پس شما باید به کتابی که از آن نقل کرده رجوع کرده و جواب بدهید نه همینطوری بگویید ضعیف است و باید برای اثبات ضعیف بودن رجوع به کتابی که از آن نقل کرده یعنی کتاب رسایل کلینی!!!

hoorshid;390995 نوشت:
3.ارشاد القلوب/ج1/ص192 که این خودش از حذیفه بن الیمان عن رسول الله نقل کرده.ولی در خود کتاب نوشته که این حدیث مرفوع است و حذیفه همچین چیزی در مورد فرموده ی رسول خدا شنیده ولی سند و اشخاص مشخصی نداره که برسه به خود رسول خدا که از خود حضرت شنیده باشه.

این قسمت صحیح است اما اگر به توضیحات نرم افزار جامع الاحادیث نور مراجعه کنید نوشته شده:
مولف روايات را مستقيما از پيامبر و ائمه نقل مى‏كند و دليل اين كار خود را شهرت داشتن اين روايات در كتب روايى ذكر مى‏كند.

با اين حال كسى با اين روايات محذوف السند، معامله مرسله نكرده است و تمام روايات آن را مسنده مى‏دانند، كما اينكه در كتب روايى ديگر مشابه آنها با سند كامل يافت مى‏شود.

از اين نكته نيز كاملا مشهود است كه قصد ديلمى تأليف كتاب روايى نبوده، بلكه صرفا قصد بيدار كردن خفتگان و غفلت زدگان را بوسيله مواعظ معصومين عليهم السلام داشته است.

hoorshid;390995 نوشت:
6.اختصاص/ص 176-بنده سند متصل ندیدم.به علاوه اشخاصش هم باید دقیق بررسی شود.

سندش این است! اگر ممکن است اشکالش را بیان کنید؟! کجای سند اشکال دارد؟! همینطوری روی هوا بگویید ضعیف است بحث علمی نیست!
1، 14، 2- جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عِيسَى بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَن‏ يَعْقُوبَ الْكُوفِيِّ قَالَ حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ عُبَيْدٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي الْمِقْدَامِ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ عَنِ الْحَارِثِ وَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ ابْنِ الْحَنَفِيَّةِ قَال‏
hoorshid;390995 نوشت:
7.خصال ج 2/ص 378 - بنده سند متصل ندیدم.به علاوه اشخاصش هم باید دقیق بررسی شود

کدام قسمت متصل نیست؟! خواهشا دقیق و علمی سخن بگویید و تمام اشخاص آن را بررسی کنید:
این هم سند:
جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عِيسَى بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَن‏ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ النَّوْفَلِيُّ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ قَالَ حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ عُبَيْدَةَ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي الْمِقْدَامِ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ عَنِ الْحَارِثِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِيَّةِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ عَمْرُو بْنُ أَبِي الْمِقْدَامِ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَال‏
hoorshid;390995 نوشت:
8.کافی/ج5/ص 322 که این مشخصا (عن من ذکره ) داره یعنی افتادگی در سند.سند متصل نیست و قطعا مرسل است.

اتفاقا این حدیث صحیح است و قبلا بیان شد و نیاز به تکرار نیست[/]

ملاصدرا;394273 نوشت:
اتفاقا این حدیث صحیح است و قبلا بیان شد و نیاز به تکرار نیست

راستش نمونه ای که از بررسی ستدی شما دیدم و در پست 212 دیدم رغبتی نمیذاره برای مطالعه ی پستتون.!
بله توضیح دادین بنده هم در مورد توضیحتون توضیح دادم!!:khandeh!:
موفق باشید!

بی نظیر;394213 نوشت:
واقعا اگر این حدیث دارای یک چنین پیشینه خراب و مبهمی هست فقط ناقص العقلا اونو می پذیرند
یا کسانی که عناد دارند
از این دو حالت خارج نیست
بحث بیشتر با چنین کسانی که منطق و دلیلشون یک چنین حدیث بی اعتباری است
وقت هدر دادن است .

اولا ناقص العقل کسی است که از علمی چیزی نمی داند اما درباره آن نظر می دهد!
اگر یک حدیث متواتر نباشد(چون اگر متواتر باشد نیاز به بررسی سندی ندارد و حدیث مورد قبول است) و به مثلا 20 طریق نقل شده باشد و 19 طریق آن ضعیف باشد و 1 طریق آن صحیح باشد آنگاه روایت صحیح و قابل پدیرش است!!
بر فرض که شما ثابت کردید که تمام روایت ضعیف است که نکردید! خوب من یک طریقش را بیان کردم که صحیح است و نیازی به اینهمه بهانه جویی نیست
ثانیا بسیاری از علما بر این اعتقاد هستند که خطبه های حضرت علی در نهج البلاغه تماما از خود اوست به خاطر بلاغت و فصاحتی که دارد!
ثالثا دلایلی که برای ضعف حدیث ارایه شد بیشتر مضحک بود تا اینکه علمی باشد و همینطور بیان می شد که سند متصل نیست و باید تک تک راویان بررسی شود!!!!!! خوب اگر متصل نیست جایش متصل نیست و راویان را هم بررسی کنید و فقط ادعا نکنید

hoorshid;394274 نوشت:

راستش نمونه ای که از بررسی ستدی شما دیدم و در پست 212 دیدم رغبتی نمیذاره برای مطالعه ی پستتون.!
بله توضیح دادین بنده هم در مورد توضیحتون توضیح دادم!!:khandeh!:
موفق باشید!

اولا این حدیث را خودتان نقل کردید و گفتید ضعیف است و به شما جواب داده شد !
ثانیا این حدیث ناقص العقل بودن را ثابت می کند!
ثالثا فکر نکنم دهان یک انسان به طور طبیعی اینقدر برای خنده باز شود:khaneh:
رابعا باید بدانید که اگر حدیثی مرسل باشد به قراینی تقویت می شود مثلا همین جا که در روایات نهج البلاغه هست زنان ناقص العقل هستند و بر فرض بتوانید ثابت کنید که مرسل است اما این روایت با روایات دیگری که به این مضمون است تقویت می شود و قرینه حدیث نهج البلاغه همان بود که بیان شد و شما اگر در رد آن جوابی دارید بدهید و گر نه که هیچ!!
خامسا اگر توضیح من را مطالعه نکردید چطور به آخرش رسیدید و آخرش را اسپم زدید؟!

[="Indigo"]

hoorshid;394030 نوشت:
اول برای حفظ امانت منبع متنی رو که به عنون بررسی سندی این حدیث اوردید معرفی میکنم: http://shiastudies.net/article/farsi...e.php?id=11929 البته این مقاله مطالعه ی کاملش به رفع شبهات زیادی در این مور کمک میکنه.

هدف از نقل قول این قسمت این است که خود کسانی که در این رابطه مطلب می نویسند هم دچار آشفتگی های زیادی هستند!!!
یک گروه می گویند روایات ضعیف است!!
یک گروه که می دانند روایات صحیح است و نمی توانند آن را رد کنند شروع به توجیه می کنند مثل همین مقاله که خودش ثابت می کند روایت صحیح است و سپس جواب می دهد!
hoorshid;394030 نوشت:
اما مسئله ی بسیار جالب این است که در این مقاله بخشی که کپی پیست شده و مربوط به بررسی سندی است مربوط به این حدیث است:محمد بن يعقوب عن عدة من اصحابنا عن احمد بن ابي عبدالله عن ابيه عن سليمان بن جعفر الجعفري عن ذکره عن ابي عبدالله عليه السلام قال:قال رسول الله صلي الله عليه و اله :«ما رايت من ضعيفات الدين و ناقصات العقول اسلب لذي لب منکن.»
نه حدیث ذکر شده در نهج البلاغه!!!!!

اگر بدانید قرینه چیست و چه فایده ای برای احادیث مرسل دارد این سوال را نمی کردید و این حدیث صحیح قرینه است برای ناقص العقل بودن در خطبه نهج البلاغه!!![/]

mona690;393846 نوشت:
:khaneh:
اگه اینجوریه کلا متون دیتنیتون با تحقیقات علمی در تضاد است!

تحقیقات علمی ممکن است اشتباه باشد بر فرض اینکه چنین تحقیقی اصلا وجود داشته باشد.
شما می توانید با اطمینان بگویید بر فرض این چیزی که امروز در علم ثابت شد 10000 سال دیگه اگر این ها را بشنوند بهش نمی خندند؟!

هدی;388970 نوشت:
خير .طبق آيه برخي از مردان بر برخي از زنان برتري دارند
خب چرا از لفظ بعضي استفاده كرده ؟ مگر نمي فرماييد "بعضهم " به مردان بر مي گردد ؟ خب چرا نفرمود بما فضلهم عليهن؟
چرا فرمود " بعضهم علي بعض" چرا وقتي مي خواهد از مردان سخن بگويد و به قول شما برتري مردان را بيان كند نمي فرمايد همه ي مردان = فضلهم ؟بلكه فرموده بعضهم ، خب من مي پرسم چرا بعضي از مردان چرا نفرموده همه ي مردان ؟اميدوارم متوجه اصل سوال من شده باشيد .

الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ
اینکه "هم" بعضهم به مردان بر می گردد یعنی بما فضل الله بعض الرجال علی بعض النساء؟ یا اینکه هم به الناس(جمع الرجال و النساء ابتدا آیه) بر می گردد یعنی اینگونه است بما فضل الله بعض الناس علی بعض؟!
این تعبیر اول صحیح به نظر نمی رسد به چند دلیل
اولا اگر اینگونه باشد که "هم" به رجال برگردد و گفته شود بعضهم علی بعض از حضرات مفسیرین این سوال را می پرسیم چرا اینگونه نگفت که بما فضل الله بعضهم(ای بعض الرجال)علی بعضهن(ای بعض النساء)؟یعنی به چه قرینه ای "هن"در بعضهن حذف شد و تبدیل به بعض شد؟!!!
در جالی که در تفسیر دوم که بما فضل الله بعضهم (ای بعض الناس=الرجال) علی بعض(ای بعض الناس=النساء) می توان برای بعض توجیه آورد.
ان شاء الله که متوجه منظورم شده باشید

ثانیا این حضرات مفسرین که معتقد به تفسیر قرآن به قرآن هستند به این آیه هم توجه کنند که وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ
اینجا که سخن از برتری به میان آمده دیگر به زعم آقایان به برخی بر نمی گردد و می گوید مردان را بر زنان برتری هایی است در واقع این آیه بما فضل الله بعضهم علی بعض تفسیر می شود و معنای دقیق آن با آیه و للرجال علیهن درجه مشخص می شود و این خود نیز تاییدی بر تفسیر ماست.

ثالثا حضرات مفسیرین چرا به صدر آیه توجهی نمی کنند تا بهتر قسمت بعد را تفسیر کنند؟!
قسمت اول می گوید الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ
الرجال دیگر بعض الرجال نیست و ال دارد و واضح و روشن است که منظور تمام مردان است و همچنین النساء که دیگر نمی گوید بعضی از زنان
پس قسمت اول می گوید مردان بر زنان قیمومیت دارند و سپس می خواهد سبب این قیمومیت را با با سببیه بیان کند که بما فضل الله بعضهم علی بعض
یعنی اگر قسمت اول قیمومیت مردان و نه بعض مردان را بیان می کند معنا ندارد که برای بیان علت از بعض مردان مثال بزند و اصلا با صفات پرودگار در تضاد است

ملاصدرا;394277 نوشت:
اولا ناقص العقل کسی است که از علمی چیزی نمی داند اما درباره آن نظر می دهد!

سلام

ناقص العقل کسی است که فکر می کند از دیگران داناتر است و دیگران به مطالب اگاهی ندارند

ملاصدرا;394277 نوشت:
اگر یک حدیث متواتر نباشد(چون اگر متواتر باشد نیاز به بررسی سندی ندارد و حدیث مورد قبول است) و به مثلا 20 طریق نقل شده باشد و 19 طریق آن ضعیف باشد و 1 طریق آن صحیح باشد آنگاه روایت صحیح و قابل پدیرش است!!

حدیث متواتر ی مانند حدیث غدیر که جلوی چشم هزاران مسلمان اتفاق می افتد با صدنوع الفاظ و عبارات مختلفی بیان می شود چه برسد به حدیثی که صحت ان خواسته باشد از یک طریق به اثبات برسد
سخنی امام خمینی در جلوی چشم میلیونها انسان بیان می کند در روزنامه ها ثبت می شود در استریوها ضبط
می شود انگاه هزاران برداشت مختلف و نقل مختلف از ان برداشت می شود و هرکس برداشتی متفاوت از دیگران نسبت به ان دارد ان را اقای عقل کل مقایسه کنید با سخنی که شاید امام علی در 1400 سال پیش
بدون این امکانات ثبت و ضبطی گفته باشد و هیچ گونه تواتری هم نداشته باشد حالا یک چند تا بنده خدای
که معلوم نیست چه تغییراتی ممکن است در ان داده باشند و یک کلاغ چهل کلاغ نشده باشد
ان وقت عده ای که خودشان را عقل کل و زنان را ناقص العقل می پندارند با استناد به چنین حدیث مبهم
و ضعیف و غیر عقلی و غیر عقلانی خدشه به ساحت مقدس اسلام و وجهه امام علی ع می زنند
و ساعت ها در صحت ان بنا بدلایل شخصی قلم فرسایی می کنند اینان ناقص العقل می باشند

خدایا همه را هدایت به راه راست بفرما

ملاصدرا;394282 نوشت:

هدف از نقل قول این قسمت این است که خود کسانی که در این رابطه مطلب می نویسند هم دچار آشفتگی های زیادی هستند!!!
یک گروه می گویند روایات ضعیف است!!
یک گروه که می دانند روایات صحیح است و نمی توانند آن را رد کنند شروع به توجیه می کنند مثل همین مقاله که خودش ثابت می کند روایت صحیح است و سپس جواب می دهد!

اگر بدانید قرینه چیست و چه فایده ای برای احادیث مرسل دارد این سوال را نمی کردید و این حدیث صحیح قرینه است برای ناقص العقل بودن در خطبه نهج البلاغه!!!


ملاصدرا;394280 نوشت:

اولا این حدیث را خودتان نقل کردید و گفتید ضعیف است و به شما جواب داده شد !
ثانیا این حدیث ناقص العقل بودن را ثابت می کند!
ثالثا فکر نکنم دهان یک انسان به طور طبیعی اینقدر برای خنده باز شود
رابعا باید بدانید که اگر حدیثی مرسل باشد به قراینی تقویت می شود مثلا همین جا که در روایات نهج البلاغه هست زنان ناقص العقل هستند و بر فرض بتوانید ثابت کنید که مرسل است اما این روایت با روایات دیگری که به این مضمون است تقویت می شود و قرینه حدیث نهج البلاغه همان بود که بیان شد و شما اگر در رد آن جوابی دارید بدهید و گر نه که هیچ!!
خامسا اگر توضیح من را مطالعه نکردید چطور به آخرش رسیدید و آخرش را اسپم زدید؟!

1.بنده ابتدای بحث در این تاپیک عرض کردم قصد بحث در مورد این جور موارد رو ندارم.برتری زن و مردو...اینها برای بنده حل شدست.اصلا هم قصد بحث ندارم.یک جای دیگه هم عرض کرم در سایت که این رشد شخصیتی و بلوغ فکری چیزی نیست که بشود به کسی خوراند!!هر کس جویای حق باشد میتونه به مقالاتی که ادرسشو دادم و کتب دیگه ای که در این زمینه نوشته شده و قبلا معرفی شدند مراجعه کنه.خداوند بحث و جدل بی هوده رو دوست نداره!کپی پیست کردن متن اون مقالات و یا تکرار اون مضامین با ادبیات دیگه کار بیهوده ای است.
من فقط برای تذکری که احساس کردم لازمه بیان بشه به جناب فاطمیون وارد بحث شدم ولی بحث به اینجا کشیده شد.از اول هم (اگر پست اولم رو در این تاپیک بخونید)بحث من بحث سند بود صرفا. در مورد متن حدیث چیزی نگفتم در این تاپیک.فقط لینک دادم.
2.هدف از نقل قول شما این بود که بگید حدیث مرسل نیست در حالی که سندی که اوردید و نقل قول کردید اصلا مال یک حدیث دیگه بود!حالا هم که بنده توضیح دادم شما باز هم....!!ما شالله اعتماد به نفستون عالیه!!
3.پست شما رم نخوندم.فقط اخرین خطش توجهم رو جلب کرد!
4.شما حتی اون مقاله رو اونقدر کامل نخوندید که ببینید بررسی سندی انجام شده ای که کپی پیست کردین(البته به اسم خودتون!!!) هیچ ربطی به اون حدیث مورد بحث ما نداره !! بعد در مورد متنش نظر میدین؟!؟شما اصلا نویسندشو میشناسین که اینطور نظر میدین.میگم اعتماد به نفستون بالاس!!!(البته نبود اون طوری از جناب طارق که تحصیلاتشون تو این زمینه است ایراد نمیگرفتید و بعد از اینکه یک نفر بهتون تذکر میده و متوجه ایرادتون میکنه شما رو باز هم روش پا فشاری کنین!!!)
البته این شیوه ی بحث شما برای بنده جدید نیست در تاپیک های دیگه هم افتخار بحث با شما رو داشتم!!غیر این انتظاری نیست!...

  • اما یک نکته ی اخر:
این بزرگی شخصیت یک انسان نیست که سعی کنه دیگران رو تحقیر کنه اون هم به چنین شیوه ی (عذر میخوام ) کثیفی!!استفاده از دین!!متن مقالات رو میخوندید متوجه ایرادتون میشدید!...(بنده بخوام مقابله به مثل بکنم کار شما رو فقط کافی است به بعضی احکام دین اشاره کنم که قاعدتا متناسب با شخصیت مردان است!ولی... بگذریم!)
کاش یاد بگیرید با کوچک کردن دیگران بزرگ نمیشید!

موفق باشید!

[="Indigo"]

hoorshid;394389 نوشت:
1.بنده ابتدای بحث در این تاپیک عرض کردم قصد بحث در مورد این جور موارد رو ندارم.برتری زن و مردو...اینها برای بنده حل شدست.اصلا هم قصد بحث ندارم.یک جای دیگه هم عرض کرم در سایت که این رشد شخصیتی و بلوغ فکری چیزی نیست که بشود به کسی خوراند!!هر کس جویای حق باشد میتونه به مقالاتی که ادرسشو دادم و کتب دیگه ای که در این زمینه نوشته شده و قبلا معرفی شدند مراجعه کنه.خداوند بحث و جدل بی هوده رو دوست نداره!کپی پیست کردن متن اون مقالات و یا تکرار اون مضامین با ادبیات دیگه کار بیهوده ای است.

اگر علاقه ای به شرکت در این تاپیک ندارید پس دیگر در این تاپیک شرکت نکنید! کسی شما را مجبور به دادن نظر که نکرده...
بله این مقالاتی که تماما مربوط به عصر حاضر است و معلوم است با چه قصدی نوشته شده! اگر می خواهید بدانید واقعا نظر اسلام درباره این مسایل چیست به سخنان بزرگانی که بدون در نظر گرفتن اینکه به خاطر مصالح می توان حقایق را وارونه جلوه داد مراجعه کنید و جوع کنید!
البته بحث با شما نتیجه ای به دنبال نخواهد داشت به دلیل همان احادیثی که قبلا بیان شد...

hoorshid;394389 نوشت:
من فقط برای تذکری که احساس کردم لازمه بیان بشه به جناب فاطمیون وارد بحث شدم ولی بحث به اینجا کشیده شد.از اول هم (اگر پست اولم رو در این تاپیک بخونید)بحث من بحث سند بود صرفا. در مورد متن حدیث چیزی نگفتم در این تاپیک.فقط لینک دادم.
2.هدف از نقل قول شما این بود که بگید حدیث مرسل نیست در حالی که سندی که اوردید و نقل قول کردید اصلا مال یک حدیث دیگه بود!حالا هم که بنده توضیح دادم شما باز هم....!!ما شالله اعتماد به نفستون عالیه!!

ماشاء الله به جنابعالی با این اعتماد به نفس!!!!!!!!:khaneh:

خودت گفتی این حدیث ضعیف است یادت رفته؟!!!

hoorshid;390995 نوشت:
از لینکی که در اولین پستم در این تاپیک دادم از مطالب قبلی همین سایت و نخواندید(!!!!) نقل قول میکنم:
1.وسائل الشیعه/ج2/ص344-باب تحریم صلاه و صیام و نحوهما علی الحائض.بنده که سند متصلی در این نقل ندیدم.بنظر مرسل است.اگر سند متصلی در این نقل هست بفرمایید اشخاصش را بررسی کنیم.

2.بحار/ج30/ص7/تتمه ی کتاب فتن و محن که این خودش از کشف المحجه لثمره المهجه ی سیدبن طاووس نقل کرده و سید بن طاووس هم از محمد بن ابراهیم نقل کرده و محمد بن ابراهیم هم از رسائل علی بن ابراهیم.علی بن ابراهیم اگر اشتباه نکنیم یکی از اساتید کلینی بوده.فلذا خودش که به حضرت نمی رسیده.علاوه بر اون ما چیزی بنام رسائل علی بن ابراهیم نمی شناسیم.و مرسل است.

3.ارشاد القلوب/ج1/ص192 که این خودش از حذیفه بن الیمان عن رسول الله نقل کرده.ولی در خود کتاب نوشته که این حدیث مرفوع است و حذیفه همچین چیزی در مورد فرموده ی رسول خدا شنیده ولی سند و اشخاص مشخصی نداره که برسه به خود رسول خدا که از خود حضرت شنیده باشه.

4.خصائص الائمه/ص97 که این از نوفل البکالی نقل کرده تا حضرت علی که این خود از سید رضی نقل شده.مرسل.

5.غرر الحکم/باب نساء/4 که خودش گویا از نهج البلاغه نقل کرده.مرسل.

6.اختصاص/ص 176-بنده سند متصل ندیدم.به علاوه اشخاصش هم باید دقیق بررسی شود.

7.خصال ج 2/ص 378 - بنده سند متصل ندیدم.به علاوه اشخاصش هم باید دقیق بررسی شود.

[HL]8.کافی/ج5/ص 322 که این مشخصا (عن من ذکره ) داره یعنی افتادگی در سند.سند متصل نیست و قطعا مرسل است.[/HL]

9.نهج ص 373-14 که این هم به بیان ماضی ضعیف است.


چقدر زود فراموش می کنید مطالب را!!!!!!
اگر ربطی به این بحث ندارد پس چرا این جا این حدیث را قرار دادی و می گویی مرسل است؟!!
یک بار دیگر به شما می گویم بروید درباره اینکه چگونه احادیث مرسل و ضعیف با قراین تقویت می شوند مطالعه بفرمایید بعد درباره اینکه ربط دارد یا ندارد بحث کنید!
hoorshid;394389 نوشت:
شما اصلا نویسندشو میشناسین که اینطور نظر میدین.

من معمولا هر متنی را که می بینم توجهی به نویسنده آن نمی کنم بلکه به آن چیزی که بیان شده دقت می کنم و اصلا هم مهم نیست نویسنده آن چه کسی است

برای بار آخر اگر دلیلی خودتان دارید بیان کنید!!!!
اگر هم لینک ها دلیل شما هستند همان را اینجا کپی کرده تا جواب داده شود!!
[/]

ملاصدرا;394396 نوشت:
چقدر زود فراموش می کنید مطالب را!!!!!!
اگر ربطی به این بحث ندارد پس چرا این جا این حدیث را قرار دادی و می گویی مرسل است؟!!

وااااااقعا هنوز متوجه نشدید؟!!؟:Moteajeb!:
باز از پست 212 نقل قول میکنم:
hoorshid;394030 نوشت:

اول برای حفظ امانت منبع متنی رو که به عنون بررسی سندی این حدیث اوردید معرفی میکنم: http://shiastudies.net/article/farsi/Article.php?id=11929 البته این مقاله مطالعه ی کاملش به رفع شبهات زیادی در این مور کمک میکنه.
اما مسئله ی بسیار جالب این است که در این مقاله بخشی که کپی پیست شده و مربوط به بررسی سندی است مربوط به این حدیث است:محمد بن يعقوب عن عدة من اصحابنا عن احمد بن ابي عبدالله عن ابيه عن سليمان بن جعفر الجعفري عن ذکره عن ابي عبدالله عليه السلام قال:قال رسول الله صلي الله عليه و اله :«ما رايت من ضعيفات الدين و ناقصات العقول اسلب لذي لب منکن.»
نه حدیث ذکر شده در نهج البلاغه!!!!!

بگذریم!...
اما برای رفع شبهات دوستان میتونن همان مقاله و بخش دوم و سومش رو در این لینکها مطالعه کنن:

  1. http://shiastudies.net/article/farsi/Article.php?id=11929
  2. http://shiastudies.net/article/farsi/Article.php?id=11928
  3. http://shiastudies.net/article/farsi/Article.php?id=11966

بررسی سندی بنده مربوط به حدیث نهج البلاغه بود!!!..ان شا الله میدونید که نهج البلاغه احادیث منسوب به حضرت امیر است؟ متوجه شدین که بالاخره؟!؟اگه هنوز متوجه نشدین به صفحات اول مراجعه کنید متن حدیث مورد بحث هست
ملاصدرا;394396 نوشت:
من معمولا هر متنی را که می بینم توجهی به نویسنده آن نمی کنم بلکه به آن چیزی که بیان شده دقت می کنم و اصلا هم مهم نیست نویسنده آن چه کسی است
اگه متنشو خونده بودین اینو نمیگفتم!!ولی اشتباه فاحشتون نشون میده متنم نخوندین اخه!!نه به نویسنده توجه میکنین نه متن!!؟
ملاصدرا;394396 نوشت:
برای بار آخر اگر دلیلی خودتان دارید بیان کنید!!!!
اگر هم لینک ها دلیل شما هستند همان را اینجا کپی کرده تا جواب داده شود!!

قرار بود متوجه منظورم بشین تا حالا متوجه شده بودین!!گفتم که این بلوغ شخصیتی چیزی نیست که بشه به کسی خوراند!

[SPOILER]

ملاصدرا;394396 نوشت:
بله این مقالاتی که تماما مربوط به عصر حاضر است و معلوم است با چه قصدی نوشته شده! اگر می خواهید بدانید واقعا نظر اسلام درباره این مسایل چیست به سخنان بزرگانی که بدون در نظر گرفتن اینکه به خاطر مصالح می توان حقایق را وارونه جلوه داد مراجعه کنید و جوع کنید!

بزرگان یعنی چه کسانی؟یعنی کسانی که حرف شما رو تایید میکنن؟!؟!اگر منظوتون مراجع محترم هست میتونید به تفسیر تسنیم ایت الله جوادی و کتاب ن در اینه جال و جمال ایشون ماجعه کنید.یا اثاری ه از سخنرانی های امام و رهبری در این مورد هست یا سخنرانی های ایت الله مکارم یا...کتاب حقوق زن در اسلام شهید مطهری هم مناسبه.کافیه یا باز منبع بدم؟
[/SPOILER]

hoorshid;394417 نوشت:
گفتم که این بلوغ شخصیتی چیزی نیست که بشه به کسی خوراند!

البته کسانی که در روایات ناقص العقل هستند همواه خود را هم کسانی می دانند که به بلوغ شخصیتی رسیده اند!!!

فکر نکنم شما این مطالب را متوجه شوید چون در روایات صحیح آمده که زن‏ از دنده‏ كج خلق شده است و در دنده آنچه كجتر است بالاتر است و اگر بخواهيد راستش كنيد آن را مى‏شكنيد و اگر رهايش كنيد كج ميماند

فإنّ المرأة خلقت من ضلع أعوج و إنّ أعوج شى‏ء في الضّلع أعلاه فإن ذهبت تقيمه كسرته و إن تركته لم يزل أعوج‏


بنا بر این من هم دیگر بیش از این سعی در راست کردن این دنده نکرده و با شما بحثی نخواهم داشت چون هر آنچه که می گویم را طبق همان ویژگی هایی که روایات برای زنان بیان کرده متوجه نمی شود!!!
چون اگر بخواهم جواب شما را بدهم باید همان مطالب را دوباره برای شما قرار دهم اما کسی که متوجه نشود و فقط ادعا داشته باشد...

بنا بر این همان کج ماندن دنده کج بهتر است!!:khaneh:

ملاصدرا;394396 نوشت:
برای بار آخر اگر دلیلی خودتان دارید بیان کنید!!!!
اگر هم لینک ها دلیل شما هستند همان را اینجا کپی کرده تا جواب داده شود!!

منتظر جواب به پست هایم هستم.

در حدیثی صحیح وجود دارد زنان ناقص العقل هستند.آیا این روایت هم ضعیف است؟
«ما رايت من ضعيفات الدين و ناقصات العقول اسلب لذي لب منکن.»

[=arial]
فراوانند از این دست احادیثی که با هیچ قانونی در دین ما سازگاری ندارند غیر از قانونی که برای پذیرش اینگونه احادیث آمده.

قانونی که نمیتوان صحتش را به تجربه ثابت کرد و احادیثی که مخالفت آشکار با دین ماست و اگر علما هم براش تفسیری آوردند در فرض صحت حدیث هست ...

ملاصدرا;394427 نوشت:

منتظر جواب به پست هایم هستم.

در حدیثی صحیح وجود دارد زنان ناقص العقل هستند.آیا این روایت هم ضعیف است؟
«ما رايت من ضعيفات الدين و ناقصات العقول اسلب لذي لب منکن.»


[=arial]
بدون در نظر گرفتن سندیت این حدیث میتوان چنین گفت که:

در این جمله به کل زنان نسبت ضعیفات الدین و ناقصات العقول داده نشده.

بله ما قبول داریم که بعضی زنان دینشان ضعیف و عقلشان ناقص هست همانطور که این مساله شامل حال خیلی از مردان هم میشود

سلام.
جناب ملاصدرا.

ملاصدرا;394427 نوشت:

منتظر جواب به پست هایم هستم.

در حدیثی صحیح وجود دارد زنان ناقص العقل هستند.آیا این روایت هم ضعیف است؟
«ما رايت من ضعيفات الدين و ناقصات العقول اسلب لذي لب منکن.»

چه اصراری بر پاسخ به پست‌هایتان دارید؟

اکثر مخالفان نظرات جنابعالی، خواهران بزرگوار سایت هستند که از منظر شما ناقص العقل می‌باشند.

آیا اصرار شما برای بحث علمی و عقلانی با ایشان عقلانی است؟

شما که عقل کل هستید خودتان بریدید و دوختید و تحقیر کردید. دیگر پافشاری به پاسخ چرا؟؟

راستی به نظرتان، به جز فاطمه زهرا(س) معصومه، بقیه زنان بزرگ مانند خدیجه کبری و زینب کبری و فاطمه معصومه و مریم و آسیه ... ، زنان عالِم و دانشمند، زنان سیاستمدار، پزشکان زن و ... ناقص العقلند؟

آیا اسامی مانند صغری آزرمی و صدیقه دولت آبادی ... را تا کنون شنیده‌اید؟

اگر همه بزرگان بالا، از منظر جنابعالی استثناء هستند، از کجا مطمئنید که خواهرانمان در سایت که مدام تحقیرشان میکنید، جزء نوابغ و همان استثناها نباشند؟!

ملاصدرا;394277 نوشت:

اگر یک حدیث متواتر نباشد(چون اگر متواتر باشد نیاز به بررسی سندی ندارد و حدیث مورد قبول است) و به مثلا 20 طریق نقل شده باشد و 19 طریق آن ضعیف باشد و 1 طریق آن صحیح باشد آنگاه روایت صحیح و قابل پدیرش است!!

[=arial]
شما که خودتان را خیلی وارد به علم حدیث میدانید باید این را هم بدانید که:

هر روایتی اگر چه از نظر سندی تام و معتبر باشد و به حد تواتر نرسیده باشد ولی با آیات مخالف باشد، نمی‏توان به آن تمسک کرد، یا باید آن روایت را رد کرد، یا درباره آن توقف کرد.

در آیه ی شریفه ای که در مورد خاصی شهادت دو زن را برابر یک مرد دانسته آن را به نقص عقل زنان نسبت نداده و دلیلش را فراموشی آورده


[="Indigo"]

.امین.;394491 نوشت:
شما که خودتان را خیلی وارد به علم حدیث میدانید باید این را هم بدانید که:

هر روایتی اگر چه از نظر سندی تام و معتبر باشد و به حد تواتر نرسیده باشد ولی با آیات مخالف باشد، نمی‏توان به آن تمسک کرد، یا باید آن روایت را رد کرد، یا درباره آن توقف کرد.

در آیه ی شریفه ای که در مورد خاصی شهادت دو زن را برابر یک مرد دانسته آن را به نقص عقل زنان نسبت نداده و دلیلش را فراموشی آورده


شما معنای خلاف قرآن را می دانید؟؟
اولا آیه بیان نمی کند تنها دلیل شهادت این است که زنان اینگونه هستند یعنی قرآن حصری در دلیل شهادت نمی کند که تنها دلیل شهادت این است و جز این نیست که شما بگویید خلاف قرآن است
وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِن رِّجَالِكُمْ فَإِن لَّمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَن تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَىٰ
پس نمی توان گفت خلاف قرآن است یعنی اگر کسی گفت زنان به دلیل اینکه بر احساسات نمی توانند به خوبی مردان غلبه کنند بنا بر این شهادت دو زن برابر شهادت یک مرد است به او بگوییم این سخن شما خلاف قرآن است
ثانیا اتفاقا این سخن موافق قرآن است. من از شما سوال می پرسم.علت فراموشی زنان چیست؟؟ یعنی فراموشی به چیزی ربط دارد به جز عقل و ذهن؟! اگر زنان بیشتر مطالب را فراموش می کنند تا مردان (البته اگر این را هم قبول کرده و منکر قرآن هم نشوید) و فراموشی مربوط به عقل و ذهن است پس می توان گفت زنان ناقص العقل هستند[/]

بی نظیر;394213 نوشت:
سلام

واقعا اگر این حدیث دارای یک چنین پیشینه خراب و مبهمی هست فقط ناقص العقلا اونو می پذیرند
یا کسانی که عناد دارند
از این دو حالت خارج نیست
بحث بیشتر با چنین کسانی که منطق و دلیلشون یک چنین حدیث بی اعتباری است
وقت هدر دادن است .



با تشکر از همه دوستانی مخصوصا جناب امین که مبهم و بی اعتبار بودن این حدیث و ثابت کردند

تا این لکه ننگ و از سخنان حضرت علی پاک کنند

میدونی چه کسی عناد دارد.
کسی که بگوید بعضی از آیات قرآن مطعلق به گذشته است.
البته میدانم شما از روی ندانستن این حرف را میزنید.

فقط یه چیز به شما عرض کنم.اگر شما بتوانی ثابت کنی یک آیه از قرآن مطعلق به گذشته است. آنوقت قرآن دیگر کتاب فصیح نیست.
اگر قرآن فصیح بودنش را از دست بدهد تمام متنش دچار تردید و خلا میشود.
اگر این عیب بر قرآن وارد شود دیگر نمیتوان آن را به عنوان یک کتاب راه گشا پذیرفت و تمام دین اسلام دچار تزلزل میشود.
دیگه ادامه نمیدم چون مخت صوت میکشه.

درضمن میدونید اگر به کسی بگویید عناد دارد یعنی او مرتد است. و اگر نتوانید ثابت کنید آن شخص مرتد است حکمتان چیست!؟
لطفا درگفته هایتان دقت کنید.

mona690;393848 نوشت:

کامل العقل!
قیمومیت از طف تو ست برای زن!
یعنی وظیفه داری بهش خدمت کنی!
خرجیشو بی،امنیتشو تامین کنی و....
ولی تمکین از طرف زن هست
یعنی زن در برابر خدمتی که تو بهش میکنی یه وظیفه ای اره اونم تمکینه.:Khandidan!:

بهتره شما هم قانون قیمومیت رو با دقت مطالعه بفرمایید بعدا ابراز وجود بفرمایید.
کسی که قیم کسی بشود بر او ولایت پیدا میکند.
بهتره کاملترشو مطالعه بفرمایید بعد بیاید مناظره داشته باشیم.

حاج سید مهندس دکتر;394481 نوشت:
سلام.
جناب ملاصدرا.

چه اصراری بر پاسخ به پست‌هایتان دارید؟

اکثر مخالفان نظرات جنابعالی، خواهران بزرگوار سایت هستند که از منظر شما ناقص العقل می‌باشند.

آیا اصرار شما برای بحث علمی و عقلانی با ایشان عقلانی است؟

شما که عقل کل هستید خودتان بریدید و دوختید و تحقیر کردید. دیگر پافشاری به پاسخ چرا؟؟

راستی به نظرتان، به جز فاطمه زهرا(س) معصومه، بقیه زنان بزرگ مانند خدیجه کبری و زینب کبری و فاطمه معصومه و مریم و آسیه ... ، زنان عالِم و دانشمند، زنان سیاستمدار، پزشکان زن و ... ناقص العقلند؟

آیا اسامی مانند صغری آزرمی و صدیقه دولت آبادی ... را تا کنون شنیده‌اید؟

اگر همه بزرگان بالا، از منظر جنابعالی استثناء هستند، از کجا مطمئنید که خواهرانمان در سایت که مدام تحقیرشان میکنید، جزء نوابغ و همان استثناها نباشند؟!

دوست گرامی اولا کسی مراد از ناقص العقل بودن را منطق و تفکر بیان نکرد که اینگونه سخن میرانید.

مراد از عقل احساسات قوی زنانه است.
حال بنده از شما سوال میکنم.
حضرت زهرا(س) - فاطمه معصومه(س) - حضرت مریم - آسیه و .......
مبرا از احساسات زنانه بودند!!؟؟

جناب امین بنده همچنان منتظرم که بگویید در کدام یک از آیات قرآن آمده است نماز صبح دو رکعت است!؟

اگر آن دنیا خدا از شما این سوال را پرسید چه جوابش میدهید!؟

اگر نمیتوانید به این سوال پاسخ دهید لطفا به سوالات تخصصی تر اصلا پاسخ ندهید زیرا باعث گمراهی دیگران میشوید.:khaneh:


جناب آیت الله ناصر مکارم شیرازی تمام خطبه ها و نامه های نهج البلاغه را برسی فرمودند و همه را تایید فرمودند.

در کتابی به نام پیام امام علی(ع)

سخنی راجع به نهج البلاغه

محتوا و موضوعات نگاهي اجمالي به محتواي خطبه ها و كلمات و نامه هاي نهج البلاغه راهكار ديگري جهت استناد آنها به امام علي عليه السلام است، زيرا صدور آنها از غير معصوم امكان پذير نيست. از اين رو درباره نهج البلاغه گفته شده است: ".. بياني است فروتر از كلام خدا و فراتر از گفتار بشري و گنجينه اي است گرانبها از مسايل فكري، عقيدتي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي كه بزرگان تاريخ بشري به عمق آن پي نبرده اند. خطبه ها و كلمات قصار اين كتاب عظيم بسان قوانين و تئوري هاي اجتماعي، سياسي، اخلاقي و حقوق عصري است كه اوج گيري دانش و تمدن انساني شناخته مي شود و گاه بلندمرتبه تر از آن و ژرف و جذاب و تأمل كردني است...". اين معنا و مبنا را حسين علي منتظري، شرح نهج البلاغه، ص ۳۰. مي توان در بررسي تك تك خطبه ها به كار گرفت.

فصاحت و بلاغت يكي از شاخصه هاي خطبه ها و كلمات امام علي عليه السلام فصاحت و بلاغت است. لقب "امير سخن" دادن به امام علي عليه السلام حكايت از آن دارد كه اين سبك و ادبيات، اختصاص به حضرت داشته و ديگران از آن عاجزند. سيد رضي كه خود اديب و شاعر و سخن شناس است، فصاحت و بلاغت نهج البلاغه بسيار او را تحت تأثير قرار داد، از اين رو اسم آن را نهج البلاغه گذاشت. جرج جرداق مي نويسد: "آيا در تاريخ مشرق زمين هيچ سراغ نهج البلاغه رفته ايد؟... نهج البلاغه اي كه از فكر و خيال و عاطفه، آياتي به دست مي دهد كه تا انسان هست و تا خيال و عاطفه و انديشه انساني وجود دارد، با ذوق بديع ادبي و هنري او پيوند ناگسستني خواهد داشت... سخنان زيبا و نغز كه زيبايي موضوع و بيان آن چنان در آن به هم آميخته كه تعبير با مدلول و شكل با معنا يكي شده اند. همچنان كه حرارت با آتش و نور با خورشيد هستند. بشر در مقابل كلام او به مشابه موجودي در برابر سيل خروشان و درياي پر موج يا طوفان سركش يا گردبادي به شمار مي آيد... نهج البلاغه بياني است رساتر از هر دو ساله و پاره اي است از يك تنزيه و پيوند ناگسستني با اصول ادب انساني دارد". صوت العدالة الانسانية، به نقل از حسين علي منتظري، پيشين، ص ۲۸.

بنا بر این از دوستانی که معتقدند این خطبه از حضرت علی نیست طبق عمل قرآن ایشان را به تحدی دعوت کرده و می گویم اگر در اینکه این کلام از حضرت علی (ع) است شک دارید خطبه ای از غیر معصوم مانند این خطبه که درباره زنان است بیاورید و اگر نتوانستید پس بهانه های واهی نگیرید که اگر شخصی به دروغ این سخنان را به حضرت علی نسبت می داد نمی توانست اینقدر فصیح و زیبا سخن بگوید اما متاسفانه تعصب همواره مانع پذیرش حق است.

سلام.
دوست عزیز، جناب فاطمیون 18

فاطمیون 18;394599 نوشت:

دوست گرامی اولا کسی مراد از ناقص العقل بودن را منطق و تفکر بیان نکرد که اینگونه سخن میرانید.

مراد از عقل احساسات قوی زنانه است.
حال بنده از شما سوال میکنم.
حضرت زهرا(س) - فاطمه معصومه(س) - حضرت مریم - آسیه و .......
مبرا از احساسات زنانه بودند!!؟؟

اشکال من به آن بخش از سخنان برادرمان جناب ملاصدرا بود که در حین بحث مخاطب را تحقیر نمودند و پایه این تحقیر متأسفانه روایات است و این اصلاً چیز خوبی نیست.
منظورم به پست شماره 226 ایشان است.

اما چیزی که از قول شما در بالا متوجه نمی‌شوم این است:
میگوئید زنان ناقص العقلند. بعد می‌فرمائید منظور از عقل احساسات قوی زنانه است. یعنی نتیجه میشود که زنان در احساسات قوی زنانه ناقص هستند؟!:Gig:

دوست عزیزم. به این مطلب خود دقت کنید:

فاطمیون 18;394598 نوشت:

بهتره شما هم قانون قیمومیت رو با دقت مطالعه بفرمایید بعدا ابراز وجود بفرمایید.
کسی که قیم کسی بشود بر او ولایت پیدا میکند.
بهتره کاملترشو مطالعه بفرمایید بعد بیاید مناظره داشته باشیم.

حقیر نیامدم که در بحث دخالت کنم. حرفم فقط این است:

بین دو عبارت بعدا ابراز وجود بفرمایید و عبارت بعد بیاید مناظره داشته باشیم خیلی تفاوت وجود دارد. اولی تحقیر آمیز است. سعی کنیم دیگران را تحقیر نکنیم.

فاطمیون 18;394599 نوشت:
دوست گرامی اولا کسی مراد از ناقص العقل بودن را منطق و تفکر بیان نکرد که اینگونه سخن میرانید.

مراد از عقل احساسات قوی زنانه است.
حال بنده از شما سوال میکنم.
حضرت زهرا(س) - فاطمه معصومه(س) - حضرت مریم - آسیه و .......
مبرا از احساسات زنانه بودند!!؟؟

ملاصدرا;394427 نوشت:
در حدیثی صحیح وجود دارد زنان ناقص العقل هستند.آیا این روایت هم ضعیف است؟
«ما رايت من ضعيفات الدين و ناقصات العقول اسلب لذي لب منکن.»

البته کسانی که در روایات ناقص العقل هستند همواه خود را هم کسانی می دانند که به بلوغ شخصیتی رسیده اند!!!

فکر نکنم شما این مطالب را متوجه شوید چون در روایات صحیح آمده که زن‏ از دنده‏ كج خلق شده است و در دنده آنچه كجتر است بالاتر است و اگر بخواهيد راستش كنيد آن را مى‏شكنيد و اگر رهايش كنيد كج ميماند

فإنّ المرأة خلقت من ضلع أعوج و إنّ أعوج شى‏ء في الضّلع أعلاه فإن ذهبت تقيمه كسرته و إن تركته لم يزل أعوج‏


بنا بر این من هم دیگر بیش از این سعی در راست کردن این دنده نکرده و با شما بحثی نخواهم داشت چون هر آنچه که می گویم را طبق همان ویژگی هایی که روایات برای زنان بیان کرده متوجه نمی شود!!!
چون اگر بخواهم جواب شما را بدهم باید همان مطالب را دوباره برای شما قرار دهم اما کسی که متوجه نشود و فقط ادعا داشته باشد...

بنا بر این همان کج ماندن دنده کج بهتر است!!


چرا رک نمیگی؟
خجالت نکش
ه چی از دهنت ر اومد به ماها گفتی به اینایی که الان اسمشونم اوردی بگو.
جرئت داری؟
منتظرم!
همون قد که که به بقیه رک گفتی:
بگو حضرت فاطمه...است.

من میخوام بدونم مردایی که انقد ادعاشون میشه تحمل یه دونه از این تحقیرارو دارن نسبت به خودشون؟
پس کو حفظ حرمت ادما و عزت نفس و...که انقدر میگین اسلام براش مهمه؟شاید زنا جز ادما به حساب نمیان!

[="Indigo"]

حاج سید مهندس دکتر;394620 نوشت:
اشکال من به آن بخش از سخنان برادرمان جناب ملاصدرا بود که در حین بحث مخاطب را تحقیر نمودند و پایه این تحقیر متأسفانه روایات است و این اصلاً چیز خوبی نیست.
منظورم به پست شماره 226 ایشان است.

سلام
آیا شما فقط یک طرف قضیه را می بینید و نگاه نمی کنید چه حرفی به من زده شد تا من هم مجبور شوم از روایات جواب ایشان را بدهم

mona690;394695 نوشت:
منتظرم
همون قد که که به بقیه رک گفتی
بگو حضرت فاطمه...است.

خیر
حضرت فاطمه اینگونه نیست به دلایل همان روایات
در روایات نهج البلاغه آمده دلیل نافص العقل بودن زنان این است که شهادت دو زن مانند شهادت یک مرد است أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَيْنِ كَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِد
یعنی هر کسی این ویژگش شهادت را داشت ناقص العقل است و حضرت فاطمه سلام الله علیها این ویژگی را ندارد و شهادتشان حجت است یعنی اگر 1000 مرد غیر معصوم چیزی شهادت دهند و حضرت فاطمه یک چیز شهادت دهند،شهادت حضرت فاطمه حجت و قابل قبول است،پس هیچ یک از استدلال های امام بر حضرت فاطمه تطبیق ندارد.
[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]

[="Indigo"]

mona690;394696 نوشت:
من میخوام بدونم مردایی که انقد ادعاشون میشه تحمل یه دونه از این تحقیرارو دارن نسبت به خودشون؟

اگر گفته شود بین زن و مرد تفاوت وجود دارد این چه جور تحقیری است که از آن حرف می زنید؟!
یعنی بین زن و مرد هیچ تفاوتی وجود ندارد؟![/]

ملاصدرا;394707 نوشت:
اگر گفته شود بین زن و مرد تفاوت وجود دارد این چه جور تحقیری است که از آن حرف می زنید؟!
یعنی بین زن و مرد هیچ تفاوتی وجود ندارد؟!

چه ربطی به تفاوت داره؟
توهین و تحقیر یعنی تفاوتو گفتن؟
تو خودت به قصد تحقیر و کوچک کردن کاربری که باهاش حرف میزدی اون احادیثو ننوشتی؟
بعدم مگه شماها نقص ندارین؟
چرا درباره نقص شماها اسلام چیزی نگفته؟
خلاصشون برات نوشتم اینجا ببین
http://www.askdin.com/thread29665-9.html#post380532

ملاصدرا;394707 نوشت:
یعنی بین زن و مرد هیچ تفاوتی وجود ندارد؟!

چرا تفاوت هست
شماها خوبین
عاقلین
به قول خوت دنده راستین
باید نارو بزنین

سلام.
جناب ملاصدرا.

ملاصدرا;394707 نوشت:

اگر گفته شود بین زن و مرد تفاوت وجود دارد این چه جور تحقیری است که از آن حرف می زنید؟!
یعنی بین زن و مرد هیچ تفاوتی وجود ندارد؟!

آری. بین زن و مرد تفاوت وجود دارد:
استاد مطهری در کتاب حقوق زن در اسلام مینویسد: «مرد بنده شهوت است و زن در بند محبت مرد ، مرد تصاحب کننده شخص زن است و زن تصاحب کننده دل مرد است ، زن بیش از مرد قادر است بر شهوت خود مسلط شود»

این جملات بدین معناست که از دیدگاه شهوت جنسی، زنان بیشتر میتوانند در مقابل نیروی شهوت، عقلانیت خود را حفظ کنند.
به عبارتی دیگر از دیدگاه شهوت جنسی، مردان نسبت به زنان، ناقص العقلند.

موفق باشید:Gol:

سلام.
دوست عزیز، جناب ملاصدرا

ملاصدرا;394703 نوشت:
آیا شما فقط یک طرف قضیه را می بینید و نگاه نمی کنید چه حرفی به من زده شد تا من هم مجبور شوم از روایات جواب ایشان را بدهم

خب شما ببینید که مباحث چگونه مطرح می‌شود و طبیعی است که ایشان در مقابل نوع بیانات موضعگیری نمایند.
دوست عزیزم، من با دیدگاه خودتان به سؤالتان جواب میدهم:
اگر معتقدید ایشان ناقص العقلند، شما چرا باید تحقیر کنید؟ تحقیر و توهین بهتر نیست تنها از سوی آن ناقص العقلان باشد؟ بهتر نیست شما بسیار بزرگوارانه اگر توهینی شنیدید، صرفا تذکری موقرانه بدهید و از ادامه بحث خودداری کنید؟

mona690;394696 نوشت:
من میخوام بدونم مردایی که انقد ادعاشون میشه تحمل یه دونه از این تحقیرارو دارن نسبت به خودشون؟
پس کو حفظ حرمت ادما و عزت نفس و...که انقدر میگین اسلام براش مهمه؟شاید زنا جز ادما به حساب نمیان!

معلومه که زنا ادم نیستن
زنا ماشین جوجه کشی هستن
زنا یه نوکر بی جیره و مواجب هستن تا اخر عمرر
بعضی وقتا هم یه عرسک واسه چشم چرونی
بزرگترین جهادشون غذا پختنه
اگه خیانت کنند سنگسار میشن

اینجوری برات بگم انگار خدا یه چیز همه کاره رو خلق کرده تا مرد بهتر زندگی کنه

حاج سید مهندس دکتر;394751 نوشت:
این جملات بدین معناست که از دیدگاه شهوت جنسی، زنان بیشتر میتوانند در مقابل نیروی شهوت، عقلانیت خود را حفظ کنند.

مسئله همین است.
بلوغ شخصیتیی که گفتم نمیشه به دیگران خوراند همین است.
اینکه انسان واقعا معنی کلام خدا یعنی ان اکرمکم عند الله اتقیکم رو درک کنه.بفهمه اینها همه صنفند نه فصل.
جنسیت،نژاد،رنگ پوست و... اینها همه صنفهای انسانیست.
هم زن ها ضعفهایی دارند هم مردها.
داشتن احساسات ضعف نیست اتفاقا وسیله تقرب الی الله هم هست. داشتن احساسات یعنی قساوت قلب نداشتن.یعنی قلب انسان راحت بشکنه با دیدن ظلم . چه ظلم خودش چه ظلم غیر.یعنی ناتوانی در نبخشیدن در کینه داشتن . یعنی تحمل دیدن رنجش دیگرانو نداشتن.یعنی توانایی بالا در فداکاری کردن یعنی وقت حرف زدن با معبود اشک ریختن یعنی...
اینها بد نیست کمال هم هست.
انچه ضعف است غلبه ی احساس بر عقل است.همان طور که غلبه ی شهوت بر عقل هم غلط است.
هم زن باید با تهذیب یاد بگیره عقلش بر احساسش غلبه نکنه هم مرد باید این تمرین رو در مورد شهوتش انجام بده
البته شهوت و احساس هم در زن هست هم مرد.اما هر کدام در یکی بیشتر و در یکی کمتر است.

ملاصدرا;394703 نوشت:
آیا شما فقط یک طرف قضیه را می بینید و نگاه نمی کنید چه حرفی به من زده شد تا من هم مجبور شوم از روایات جواب ایشان را بدهم

من چه توهینی به شما کردم؟
شما که هر چی خواستین گفتین.
در تاپیک های دیگه به بنده نفهم هم گفتید!حتی شما رو با فعل اول شخص هم خطاب نکردم!
انصافا من شروع کردم یا شما؟
بحث بنده از اول هم فقط در مورد سند حدیث بود و اشتباهتون رو در مورد بررسی سندی روایت توضیح دادم ولی شما بعد از اون به جای اینکه حتی پست بنده رو درست بخونید ببینید چی دارم میگم و در مورد سند بحث کنید(که اگر همون پست اول که در جواب شما ده بودم رو درست خونده بودین کار به اینجا نمیکشید) شروع کردین با اوردن باقی احادیث غیر مستقیم توهین کردن!بنده هم گفتم تحقیر شخصیت دیگران ان هم به این شیوه کار غلطی است.غیر این است؟
بعد از اون تذکر شما این کار رو شدیدتر هم ادامه دادین.
بگذریم...
موفق باشید

ღ✿ღ Parisa ღ✿ღ;394753 نوشت:
معلومه که زنا ادم نیستن
زنا ماشین جوجه کشی هستن
زنا یه نوکر بی جیره و مواجب هستن تا اخر عمرر
بعضی وقتا هم یه عرسک واسه چشم چرونی
بزرگترین جهادشون غذا پختنه
اگه خیانت کنند سنگسار میشن

اینجوری برات بگم انگار خدا یه چیز همه کاره رو خلق کرده تا مرد بهتر زندگی کنه


اگر شما دوست دارید چنین موجودی باشید دلیل نمیشه که هدف خلقت زن همین باشه
اونم در جایی که خداوند در حدیث قدسی خودش فرموده که تمام عالم حتی پیامبر اکرم و حضرت علی (علیهما السلام )هم به خاطر حضرت زهرا (س) خلق شدند نه حضرت زهرا (س) به خاطر اونها

حضرت زهرا(س) یک زن است .

mona690;394695 نوشت:

چرا رک نمیگی؟
خجالت نکش
ه چی از دهنت ر اومد به ماها گفتی به اینایی که الان اسمشونم اوردی بگو.
جرئت داری؟
منتظرم!
همون قد که که به بقیه رک گفتی:
بگو حضرت فاطمه...است.

اولا که متن نهج البلاغه اثبات شده است.توسط 15 عالم طراز اول.

و هر 15 عالم عزیز گفتند مراد از نواقص العقول یعنی احساسات قوی زنانه.

سرور گرامی. حضرت زهرا (س) هم احساسات زنانه و مادرانه داشتند.یک مورد را در پستهای قبلی ذکر کردم.
و یک نمونه دیگر از زمانی که پیغمبر اسلام به شهادت رسیدند.
حضرت زهرا (س) تا زمان شهادتش به خاطر آن احساس زنانه اش روز و شب ناله میزد و میگریست.

اما خود شما میخواهید به خودتان توهین کنید.در ضمن احساسات عیب نیست.

طبق پست 182 که گذاشتم زنان در بعضی از شرایط نمیتوانند شهادت بدهند و یا شهادت دو زن با یک مرد برابر است.
قانون مجازات اسلامی را با طتبیق بر روایت نوشته اند.
بنده گفتم دلیل بر این است که زنان احساساتی برخورد میکنند با قضیه.

شما فرمودید اینگونه نیست.
لابد زبانم لال زبانم لال احمق هستند که نمیتوانند شهادت دهند.

پس این شما هستید که به خودتان توهین کردید نه بنده.

و سرکار علیه بی نظیر برای اینکه آیه 282 سوره بقره را نقض کنند فرمودند که این آیه برای گذشته می باشد.
یعنی یک آیه از قرآن را محدود به گذشته کردند.که اگر حتی یک کلمه از قرآن محدود به گذشته شود قرآن فصاحتش را از دست میدهد.و تمام قرآن نقض میشود و .........!

موضوع قفل شده است