آمدیم پیامبر دروغگو بود مانند دها پیامبر و امام دروغین ( مسیلمه دروغگو - جفر دروغگو )
والله خوبه !
عجب استدلال نیرومندی دارین
اون وق بر من خرده می گیرین ؟؟
بحث حافظ رو که من اصلاً باشما ادامه نمیدم. مطمئنم ده صفحه هم توضیح بدم برای شما جانخواهد افتاد.
من گفتم دربست بپذیریم؟؟؟؟
اعجاز چیز کمیه؟ اونچه به سمتش دعوت میکنه چیز کمیه؟
وقتی فطرت فرسنگ ها جلوتر از خود فرد فریاد می زنه و به سمت این دین و این پیامبر، گرایش پیدا می کنه، اونجا اختیار فرد خودش رو نشون میده که بپذیره دین رو یا نپذیره. که درصورت اول هدایت و در صورت دوم با مخالفت با فطرت، خودشو گمراه کرده.
حرف ،خیلی ساده و ابتداییه و هول زدن شما برای ساختن شبهه بر سر هر صحبت ابتدایی، برام عجیبه.
من این طور که از صحبت های شما برداشت میکنم شک هاتون تنها نسبت به حقانیت اسلام نیست بلکه به وجود خدا و بهشت و جهنم .....هم شک دارید ابتدا بررسی کنید و بااندکی تحقیق سعی کنید در وجود این دنیا و نظم هایش تفکر کنید و با دلایل اثبات خدا آشنا شوید اگر ایمان آوردید که خدایی هست و این جهان و هستی خود به خود به وجود نیامده آن گاه در مورد حقانیت قرآن و انجیل و تورات بپرسید و تحقیق کنید
سلام . من از کجا می توانم مطمئن شوم که قرآن کتابی از سوی خداست و این جملات و سوره ها ساخته ذهن و تفکرات حضرت محمد {ص} نیست و همه سخنان در قرآن کریم از طریق وحی به حضرت محمد {ص} رسیده اندو این جملات جملاتی فوق بشر هستند . از کجا بدانم حضرت محمد {ص} بی سواد بوده و اگر هم بی سواد بوده می توانسته از دانش شخص دیگری کمک بگیرد و قرآن را بنویسد. می خواهم که با دلایلتان مرا قانع کنید.
به نظر حقیر این مسئلهای نیست که قابل اثبات باشد. همانند بقیه معجزاتی که مشاهده شد اما الهی بودنش برای ناظرین اثبات نگردید.(حالا به هر دلیل)
این گونه مسائل، پس از تعقل و تفکر، با تحلیل به نتیجه میرسد. به واسطه تحلیلی بودنش، نتایج مختلفی اخذ خواهد شد. چون تحلیلها متفاوت است.
پیامبر (خواه باسواد خواه بیسواد و دنیا دیده) در یک اتاق امن و با کمک شخصی دیگر مشغول تألیف قرآن نشد. بلکه در شرایط بسیار دشوار و در مقابل هجمهها و تهمتها و فشارها و تهدیدهای گوناگون سخنانش را بیان نمود.
در مقابل همه آن موانع تنها پایداری و استقامت نمود و هیچگاه از موضع خود کوتاه نیامد و عقب نشینی ننمود.
جان خودش و یارانش به خطر افتاد و شماری کشته شدند و شماری شکنجه شدند و ... اما عقب نشینی صورت نگرفت.
در طول 23 سال کلامی بیان شد که در آن تناقض دیده نمیشود.
همین اکنون اگر مطلبی را در سایت تایپ کنید و به دلیلی نوشتههایتان از دست برود، آیا پس از گذشت یکی دو دقیقه قادرید دقیقاً عین همان کلمات و جمله بندیها را مجددا تایپ کنید؟
حقیر وقتی میبینم که در دنیای کوانتوم دانشمندان پس از مواجهه با لا مکانی و لا زمانی مجبورند به وجود ذره غیر مادی و انرژی غیر مادی اعتراف کنند، از این تعبیر به یؤمنون بالغیب میکنم. اما آیا همه اینگونه تحلیل خواهند کرد؟ و آیا تحلیل من میتواند اثباتی برای دیگران باشد؟
حقیر وقتی میبینم که خودآگاهی انسان و حیوان در هر ثانیه چهل مرتبه روشن و خاموش میشود، از آن تعبیر به افاضه مکرر وجود از طرف عالم غیر مادی به عالم مادی میکنم. اما آیا همه اینگونه تحلیل خواهند کرد؟ و آیا تحلیل من میتواند اثباتی برای دیگران باشد؟
حقیر وقتی میبینم که تمامی ذرات هستی دارای شعور هستند، و آنرا منطبق با بعضی آیات قرآن مییابم، از آن تعبیر به معجزه علمی مینمایم. اما آیا همه اینگونه تحلیل خواهند کرد؟ و آیا تحلیل من میتواند اثباتی برای دیگران باشد؟
حقیر وقتی میبینم در طول 1400 سال هیچ یهودی و مسیحی و ... عرب زبان یا مسلط به زبان عربی نتوانسته در مقابل تحدی قرآن پاسخگو باشد، از آن تعبیر به معجزه میکنم. اما آیا همه اینگونه تحلیل خواهند کرد؟ و آیا تحلیل من میتواند اثباتی برای دیگران باشد؟
علاوه بر ادبیات شما که جالب توجه است، املاء شما نیز قابل تامل می باشد. بنده اولین مرتبه بود واژه « عرب» را با املاء« ارب» ملاحظه کردم!
چاکریم یاسین جان :Gol:
نیست بو لوح دلم جز "الف" قامت یار
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم !
همانطور که ملاحظه می کنید در این مجموعه لغات، کلماتی از زبان های مختلف از جمله زبان فارسی وجود دارد، شاید به این ترتیب شما هم خودتان را مخاطب کلام خداوند بدانید.
بزرگوار وجود تک واژه ها در یک زبان دلیل بر این نیست که ما سمت سخن ( مخاطب) آن زبان باشیم
اگه اینگونه است پس سمت سخن فارسی کنونی ما همه ی جهان است
چرا ؟
چون واژه هایی که در زبان فارسی است از : روسی اربی انگلیسی یونانی چینی مغولی ترکی اسپانیایی لاتینی فرانسوی پرتفالی ژاپنی وووو است
خب پس با این استدلال همه ی جهان باید فرمانبر فارسی باشند چون در فارسی از همه ی جهان نشانه دارد !:Cheshmak:
حرف ،خیلی ساده و ابتداییه و هول زدن شما برای ساختن شبهه بر سر هر صحبت ابتدایی، برام عجیبه.
گفتم که من به اندازه ی دانه خردلی و هتا کوچکتر از آن را نمی پذیریم مگر برایم راستی آن بر آورده شود
جایگاه انسان راستجو بالا تر ازآن است که بخواهد برای هر چیزی آغوش باز کنند چرا که خشت بی ارزش نخست را چون چشم بسته بپذیرد تا مانگ دیوارش کج بالا می رود چکه چکه جم شود وانگهی مرداب گردد !
با دلایل اثبات خدا آشنا شوید اگر ایمان آوردید که خدایی هست و این جهان و هستی خود به خود به وجود نیامده آن گاه در مورد حقانیت قرآن و انجیل و تورات بپرسید و تحقیق کنید
ای دوست حقیقت شنواز من سخنی با باده لعل باش و با سیم تنی کانکس که جهان کرد فراغت دارد از سبلت چون تویی و ریش چو منی خیام
جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است
هزار بار من این نکته کرده ام تحقیق
خواجه شیراز
اگر قرار باشد نُبی سخن خدا باشد همه ی سخنان آدمیزاد هم سخن خداست !
گفتم که نبی کتاب ارزشمند و سترگی است و از یادگارهای ماندگار آدمیزاد ولی نه به این بهاء که هر کس آن را نپذیرید سدها دشنه دشنام برای او ردیف کنند و سر او را در کنارش بگذارند
اگر خدایی هست اگر الله هی هست شکنجه و آزار نپذیرفتن سخن او با خود او ست نه یک گروه زیستمندان کودن کاسه ی داغتر از آشی دوپایی بنام آدمیزاد که در پیام های پنهانی هر چه لجن درونی دارند استفراغ می کنند و با پوزش مانند سگ بی محل در پیام های پنهانی پارس می کنند
چه کسی از بودن خدایی بسیار نیرومند و مهربان و داد گر بدش می آید ؟
من بزرگترین آرزویم شناختن آفریدگار است و دوست داشتن او ولی آن دلایلی که شما برای بودن خدا برای من می آورید به هیچ روی مرا خشنود نمی کند
من نمی خواهم مانند کسانی که در تاریکی نادانی در برابر آرزوها و پندار های بی پشتوانه ی خود به خاک می افتند باشم
می خواهم اگر خدایی هست با شناخت راستین او - او را بپرستم نه آنچه که نیاکان نخستین و آدمیان نا آگاه باستانی برایمان گذاشته اند
عشق، عشق است و اینکه این دو بزرگوار دو درونمایه از آن میگویند، نشاندهندهی رسیدن متفاوت آنها به عشق است و تنها پوستهاش دوگانه است.
دوست خوب ما
عشق عشق است دیگه چگونه تریفی است ؟؟
عشق عشق است کتاب کتاب است و آسمان آسمان است و زمین زمین است !!!!!!! این که نمی شود شناسه ( تعریف)
عشق در دیوان حافظ ینی راستجویی و بدنبال راستینگی ( واقعیت و تحقیق ) امر بودن همین
خواهشمندیم که بار دیگر به دیوان حافط نگاهی شود؛ دیده میشود که واژهی ابتدایی مصراع دوم، «پارسیان» نیست و «پارسایان» است؛ زیرا اگر پارسیان باشد، از دیدگاه وزن نیز به مشکل میخورد! و این چنین بیوزنیای از حافظی که موسیقیدانی چیره بوده، نمیسزد.
گرامی
پارسایان نیست وبخوبی آشکار است که همان پارسیان است
نخست
آشکارا پارسیان است که آینه وار ( به صورت قرینه ) در برابر تازیان آمده است و در این سروده دو نمونه ی هم پاد ( متضاد) را به زیبایی آورده است دوم
اگر دیوان او را بگردی با زاهدان در ستیز است وبه آنها باور ندارد پس چگونه از آنها کمک بگیرد ؟؟:Gig:
در نکوش زاهدان و زهد ببینید چه گفته است
بشارت بر به کوی می فروشان
که حافظ توبه از زهد ریا کرد
ــــــــــــــ
ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم
با ما به جام باده صافی خطاب کن
ــــــــــــــــ برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر
که ندادند جز این تحفه به ما روز الست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من نخواهم کرد ترک لعل یار و جام می زاهدان معذور داریدمکه اینم مذهب است
سوم
نسخه های بی دستبرد دیوان خواجه همان پارسیان را نوشته اند ولی در نسخ های دیگر کژ اندیش دیگر سر خود پارسایان نوشته اند
چهارم
گیرم که شما درست بفرمایید این نکته هیچ از نکوهش تازیان در بیت نخست نمی کاهد
چندسال پیش سرم پر بود از مثل این صحبت هاتون که چرا بی پشتوانه ی فکری مسلمون باشم و شروع کردم به چرا سازی و دنبال پاسخ گشتن
در حد شمایی که با یک چوب همه رو می رونید و یک سری افراد افراطی رو شاهد مثال میارید تا زیراب حرف های حقی که میشنوید رو بزنید نیست که بگم چه چیز در آخر امر منو با اعتقادات یک موحد گره زد؟
شما فقط بهم می بافید و به نظر خودتون زیبا هم می بافید اما یک جوون بیست و اندی ساله از هر حرف شما کلی سوتی می کشه بیرون و حتی متوجه نیستین چون منی چی داره میگه به شما.
ما که نفهمیدیم این راستینگی بالاخره چیه؟
چیه که همه ی بشر پذیرفتن پس شماهم پذیرفتین؟
اگه همه بشر قبولش دارن پس یعنی من هم قبولش دارم دیگه؛ بگین شاید با بحث های این شکلی بهتر بشه جلو ببریم.
هرچند لحن پست اخیرتون کلاً داره ناامیدم می کنه از اینکه بحث با شما، به نتیجه ای هم برسه وقتی از قبل جانبداری هاتون و قضاوت هاتون رو کرده این
من نمی خواهم مانند کسانی که در تاریکی نادانی در برابر آرزوها و پندار های بی پشتوانه ی خود به خاک می افتند باشم
می خواهم اگر خدایی هست با شناخت راستین او - او را بپرستم نه آنچه که نیاکان نخستین و آدمیان نا آگاه باستانی برایمان گذاشته اند
عمر آدمی، در اندازهای نیست که بخواهد چنین زمانی را برای او بگذارد تا همه چیز را از ابتدا فرا بگیرد.
شما باید از دستآوردههای دیگرانی که آنها را پدیرفتهاید نیز بهرببرید.
وقتی حافظ که همه را در پرگهر بودن سخنانش مبهوت کرده است، میگوید «هرچه دارم، همه از قرآن است» کمی باید به این نوشتار، خوشبین شد!
البته گفتیم که این گفتهها از جایی سرچشمه میگیرد، که هرکسی میتواند به آن آستانه برسد!
عشق عشق است دیگه چگونه تریفی است ؟؟
عشق عشق است کتاب کتاب است و آسمان آسمان است و زمین زمین است !!!!!!! این که نمی شود شناسه ( تعریف)
عشق در دیوان حافظ ینی راستجویی و بدنبال راستینگی ( واقعیت و تحقیق ) امر بودن همین
این بهترین شناسه برای عشق بود! زیرا عاشقانی همچون مولانان چنین گفتهاند:
عشقی که مولوی و حافظ به آن رسیدهاند متفاوت نیست.
این سخن در همهی نوشتارهای عرفانی آمده است و اگر شما عارفی صاحبنظر هستید، ما خوشحال میشویم به پرسشهای عرفانی ما پاسخ دهید، زیرا به هیچ روی آن پرسشها را حتی نمیدانیم چگونه در اینجا بیان کنیم!
تنها با کسی که عارف باشد، میتوانیم آن پرسشها را در میان بگذاریم!
[QUOTE]گیرم که شما درست بفرمایید این نکته هیچ از نکوهش تازیان در بیت نخست نمی کاهد[/QUOTE]
بر تازیان ننگیست و آن سوزاندن نوشتارها و فرهنگ ایرانزمین است و هیچکس نمیتواند آن را بشوید!
با سلام
لطفا با این دید که افرادی دارند این بحث رو دنبال می کنن ادامه بدید. من هم قانع نشدم ک قران معجزه است و تنها به دنبال جواب هستم و در حال پیگیری
ملاحظات من :
چرا نمیشه معجزه بودنش ( از طرف خدا بودن ) رو براحتی به کسی که اهل استدلا ل باشه قبولوند.
در اینجا خود معجزه بودن خود قران مورد سوال پس چرا برای اثباتش از خودش دلیل میارید.
من باید طوری به یقین برسم که اگه کسی نظری اعلام کرد من از عقیده ام بر نگردم ( باید دلم آرام بگیرد)
توی کتاب تعلیمات دینی ( فکر کنم اول دبیرستان ) نوشته بود مفاهیم دین اسلام از لحاظ استدلالی از قوانین ریاضیات مستدلتر هستند !!!!!!!!!!! در صورتیکه ب نظر من اصلا اینطور نیست نمونش همین قرآن و ادعای معجزه بودن
از آقای نوری هم خواهشمندم کمی مراعات کنند چون در بعضی مواقع ک جواب دادن به سوال مشکل میشه ، صورت مساله ..... ( امیدوارم این اتفاق نیافتد )
اگر قرآن معجزه نیست، شما الان یک کتاب به خدا یا هر کس نسبت بده یا اصلا قرآن را در آن کتاب رد کن و ده سال بعد دو میلیون پیرو داشته باش. می بینی که تصورش هم سخت است .
اگر خدا پشت قرآن نبود مطمئن باش عربهای جاهل خیلی سریعتر از مردم حال حاضر جان پیامبر را می توانستند بگیرند. این کار را هم کردند ولی نتوانستند.
چرا نمیشه معجزه بودنش ( از طرف خدا بودن ) رو براحتی به کسی که اهل استدلا ل باشه قبولوند.
در اینجا خود معجزه بودن خود قران مورد سوال پس چرا برای اثباتش از خودش دلیل میارید.
من باید طوری به یقین برسم که اگه کسی نظری اعلام کرد من از عقیده ام بر نگردم ( باید دلم آرام بگیرد)
توی کتاب تعلیمات دینی ( فکر کنم اول دبیرستان ) نوشته بود مفاهیم دین اسلام از لحاظ استدلالی از قوانین ریاضیات مستدلتر هستند !!!!!!!!!!! در صورتیکه ب نظر من اصلا اینطور نیست نمونش همین قرآن و ادعای معجزه بودن
از آقای نوری هم خواهشمندم کمی مراعات کنند چون در بعضی مواقع ک جواب دادن به سوال مشکل میشه ، صورت مساله ..... ( امیدوارم این اتفاق نیافتد )
سلام
همانطور که از عنوان معجزه مشخص است اعجاز قرآن به این است که کسی قادر نیست مثل آنرا بیاورد
با همین سبک و سیاق در همین حد از طرح معارف عالیه و بدون تناقض و تنافی
این مساله روشنی است و ابهامی ندارد
والله الموفق
این را چه میگویید ؟
و وجدک ضالا فهدی
نبی اکرم در کدام ضلالت بوده ؟
و چه کرد که نشانه گمراهیش باشد ؟
گمراهی اینجا به معنای ناشناخته بودن است
یعنی هنوز به مقام رسالت برانگیخته نشده بودم تا کسی مرا به مقام رسالت بشناسد
اعجاز قرآن به این است که کسی قادر نیست مثل آنرا بیاورد
منظور از مثل آن برای من نامشخص است :Gig: به عنوان نمونه آیا نهج البلاغه و ... را نمی توان نمونه آورد ؟ دقت شود آوردن یک آیه هم سبب نقض کتاب خواهد شد
تشکر
سلام وعرض ادب
سؤال تاپیک این است ثابت کنید که قرآن کتاب خداست
شاید پاسخ به سؤال اصلی تر و اصیلتری در یافتن پاسخ به ما کمک کند و آن اثبات نبوت است البته اگر در اثبات خدای ادیان و ِارجح تر آفریدگار جهان گرفتار نباشیم
از ابن که بگذریم
نکات مختلفی در ارتباط به چالش کشیدن این ادعا هست
که چند مورد آن را که به ذهنم میرسد خدمت شما عنوان میکنم
وجود قرائتها و تفسیرهای گوناگون از قرآن که نتیجه عملی آن تفرقه رأی و نظر مخاطبین و مسلمین در مورد آیات و مطالب قرآن و درپی آن بوجود آمدن فرقه ها و مذاهب مختلف اسلامی در طول تاریخ شده که بعضی از اختلافها بسیار خونین و مصیبت بار بوده و هستند
بر طبق کتاب فرهنگ فرق اسلامی از ابتدا تا کنون بیش از پانصد فرقه اسلامی از خوارج سنی شیعه غلاء و تصوف و التقاتهای مختلف بوجود آمده اند
ناسازگار بودن متن بعضی از آیات با یافته های علمی جدید
متغیر بودن حال و احوال و پیام آیات بنابر تغییر اوضاع و احوال مسلمین و پیامبر اسلام
و ....
البته نکته ای را هم باید متذکر شوم که الهی نبودن قرآن دلیلی بر کاهش ارزش والای متن قرآن در مقایسه با مقام و جایگاه اعراب و همینطور جایگاه تمدن و فرهنگ بشری در آن دوران یعنی 15 قرن قبل نمی باشد
هیچ آدمیزادی در دراز نای تاریخ مانند این ابر انسان نبوده است هتا در خواب هم هیچ کس نمی توانست او را شکست دهد
از سوی دیگر آن سختی کش هندی هم مجزه بلد است که کار هایی می کند که هیچ کسی نمی تواند انجام د هد
حسین رزا زاده هم مجزه گر است چون بالاتر از او هیچ انسانی وزنه ای سنگین تر بالا ی سر نبرده
هیچ انسانی در دراز نای تاریخ وزنه به اندازه ی پاول اندرسن بلند نکرده است ( 2800 کیلو گرم )
خب همه ی اینها مجزه گرند والله
هیچیک موارد مذکور معجزه نیست چون همه موارد به مورد دیگری رد میشود مثلا یک لودر از رضا زاده بیشتر وزن میزند
اما معجزه فوق ندارد
یعنی در مجموعه کلامها از هر کس و به هر نحو و حتی به کمک بزرگترین رایانه ها نمیتوان کتابی مثل قرآن آورد
خدا توفیق درک بدهد
از ابن که بگذریم
نکات مختلفی در ارتباط به چالش کشیدن این ادعا هست
که چند مورد آن را که به ذهنم میرسد خدمت شما عنوان میکنم
وجود قرائتها و تفسیرهای گوناگون از قرآن که نتیجه عملی آن تفرقه رأی و نظر مخاطبین و مسلمین در مورد آیات و مطالب قرآن و درپی آن بوجود آمدن فرقه ها و مذاهب مختلف اسلامی در طول تاریخ شده که بعضی از اختلافها بسیار خونین و مصیبت بار بوده و هستند
بر طبق کتاب فرهنگ فرق اسلامی از ابتدا تا کنون بیش از پانصد فرقه اسلامی از خوارج سنی شیعه غلاء و تصوف و التقاتهای مختلف بوجود آمده اند
ناسازگار بودن متن بعضی از آیات با یافته های علمی جدید
متغیر بودن حال و احوال و پیام آیات بنابر تغییر اوضاع و احوال مسلمین و پیامبر اسلام
و ....
البته نکته ای را هم باید متذکر شوم که الهی نبودن قرآن دلیلی بر کاهش ارزش والای متن قرآن در مقایسه با مقام و جایگاه اعراب و همینطور جایگاه تمدن و فرهنگ بشری در آن دوران یعنی 15 قرن قبل نمی باشد
جناب متحیر، فرض کنیم در 1400 سال قبل هستیم. حال به نظر شما یک کتاب الهی باید جه مشخصات و معیارهائی داشته باشد تا بتوان به مدعی آن و کتابش ایمان آورد؟
یعنی در مجموعه کلامها از هر کس و به هر نحو و حتی به کمک بزرگترین رایانه ها نمیتوان کتابی مثل قرآن آورد
خدا توفیق درک بدهد
به کمک بزرگترین رایانه ها هم نمی توان کتابی مانند - دیوان حافظ و خیام و فردوسی آورد خدا درک بدهد !
به کمک بزرگترین رایانه ها هم نمی توان کتابی مانند دیوان شمس - مثنوی مولوی آورد که
جامی در ستایش او گفته است
بلی و ربنا !
هیچیک موارد مذکور معجزه نیست چون همه موارد به مورد دیگری رد میشود
دانش و اندیشه ی انسانی هم بسیاری از آیه های نبی را رد کرده است
اما شما که نمی خواهین بپذیرین گناه دانش نیست
در دراز نای تاریخ چه بسیار گروهایی که سخن درست را نپذیرفتند چون پذیرفتن آن به سودشان نبود
اگه می پذیرفتند باید خانه نشین می شدند پس با ماست درمانی و نیرنگ سازی نپذیرفتد تا بلکه چند روزی بیشتر به پندار خود بر تخت فرمانروایی بمانند
امروزه هر روز تند تر از دیروز آدمیزاد آگاه می شود
پیشرفتی که انسان در یک سد سال کنونی داشته است از پیشرفت تاریخ دهها هزار ساله افزونتر بوده است
من با آسودگی و تمام توان می گویم روز به روز از شمار پیروان سنتی ادیان ابراهیمی کاسته می شود
تا آنجایی که زمانی خواهد آمد که خود را وابسته به مذهب ویژه ای دانستن جرم خواهد بود و فرد را از جایگاههای میان مردمی ( اجتماعی) بی بهره ( محروم ) خواهد ساخت زمانی خواهد آمد که ابراز مذهب جرم خواهدبود
جناب متحیر، فرض کنیم در 1400 سال قبل هستیم. حال به نظر شما یک کتاب الهی باید جه مشخصات و معیارهائی داشته باشد تا بتوان به مدعی آن و کتابش ایمان آورد؟
دوست عزیز
فرض اینکه من ساکن آن روزگار باشم و چگونه فکر و رفتار کنم برایم سخت است
ولی بر اساس یک سری حدسیات:
در آن روزگار که علم و دانش چندان پیشرفته نبوده سطح سواد اندک بوده و رواج خرافات حتی با وجود گسترش مسیحیت باور به وجود خدایان متعدد عادی بوده است حتی اگر به خدایان متعدد اعتقاد نداشتم و به خدای نادیده ادیان باور داشته باشم ولی باز وچودم پر از اعتقاد به نیروهای مرموز عجیب مثل دیو پری و غول و اجنه که گاهاً خبیث، شرور و یا مهربان بودند، که برای جلب آنان و عدم برانگیختن خشمشان مطابق عرف زمانه هر از مدتی ،پایبند قربانی و نذر و اعمال عبادی یا نیایش و یا برگزاری جشنهای متعدد بودم
و اینها همه غیر از خراجهای حکومتی بود که باید به اشراف و حاکمان و اربابان میپرداختم و یا اینکه به گماشتگی ایشان مشغول باشم و یا باجهایی که به شروران و راهزنان باید میپرداختم
جوامع بسته و سختی تبادل اطلاعات و پر خطر بودن راه های سفر را هم که در نظر آوریم به همراه بیماریهای مهلک و فقر غذایی که گریبانگیر اکثریت مردم بوده و همینطور نبود بهداشت
مسلم من فرضی، در آن دوران بسیار ناآگاه ابله و جاهل و بسیار ساده بودم و مسلم از زندگی آن زمان هم نه عیش وعشرتی داشتم و نه متوقع بهبود وضع و حالم بودم و همه آنچه در اطرافم میگذشت کاملاً طبیعی و غیرقابل تغییر بود
با این اوصاف مسلم هر ادعایی که سهولت بیشتری برای زندگی من ممکن میساخت همراه میشدم
و فقط یک امتحان بزرگ برای آن ادعا بود که آن ادعا آنقدر تاب می آورد که از پس خدایان و قدرتهای مرموز که سراسر زندگی من را فرا گرفته بود برمی آمد
مسلماً باآن روجیه بالا و ایمان قوی مسلمین قدرت خرافه های من پشیزی نمی ارزید و یه سرعت در برابر یورش مسلمین رنگ می باخت و با آنان همراه و همرأی مشدم و. یا به انقیاد آنان درمی آمدم پس مسلم به الهی بودن قرآن ایمان می آوردم و دلسلی بر رد ادعای آنها در مخیله ام هم جای نمیگرفت
سلام و عرض ادب
دوست عزیز
فرض اینکه من ساکن آن روزگار باشم و چگونه فکر و رفتار کنم برایم سخت است
ولی بر اساس یک سری حدسیات:
در آن روزگار که علم و دانش چندان پیشرفته نبوده سطح سواد اندک بوده و رواج خرافات حتی با وجود گسترش مسیحیت باور به وجود خدایان متعدد عادی بوده است حتی اگر به خدایان متعدد اعتقاد نداشتم و به خدای نادیده ادیان باور داشته باشم ولی باز وچودم پر از اعتقاد به نیروهای مرموز عجیب مثل دیو پری و غول و اجنه که گاهاً خبیث، شرور و یا مهربان بودند، که برای جلب آنان و عدم برانگیختن خشمشان مطابق عرف زمانه هر از مدتی ،پایبند قربانی و نذر و اعمال عبادی یا نیایش و یا برگزاری جشنهای متعدد بودم
و اینها همه غیر از خراجهای حکومتی بود که باید به اشراف و حاکمان و اربابان میپرداختم و یا اینکه به گماشتگی ایشان مشغول باشم و یا باجهایی که به شروران و راهزنان باید میپرداختم
جوامع بسته و سختی تبادل اطلاعات و پر خطر بودن راه های سفر را هم که در نظر آوریم به همراه بیماریهای مهلک و فقر غذایی که گریبانگیر اکثریت مردم بوده و همینطور نبود بهداشت
مسلم من فرضی، در آن دوران بسیار ناآگاه ابله و جاهل و بسیار ساده بودم و مسلم از زندگی آن زمان هم نه عیش وعشرتی داشتم و نه متوقع بهبود وضع و حالم بودم و همه آنچه در اطرافم میگذشت کاملاً طبیعی و غیرقابل تغییر بود
با این اوصاف مسلم هر ادعایی که سهولت بیشتری برای زندگی من ممکن میساخت همراه میشدم
و فقط یک امتحان بزرگ برای آن ادعا بود که آن ادعا آنقدر تاب می آورد که از پس خدایان و قدرتهای مرموز که سراسر زندگی من را فرا گرفته بود برمی آمد
مسلماً باآن روجیه بالا و ایمان قوی مسلمین قدرت خرافه های من پشیزی نمی ارزید و یه سرعت در برابر یورش مسلمین رنگ می باخت و با آنان همراه و همرأی مشدم و. یا به انقیاد آنان درمی آمدم پس مسلم به الهی بودن قرآن ایمان می آوردم و دلسلی بر رد ادعای آنها در مخیله ام هم جای نمیگرفت
پیروز و سربلند باشید
به نظرتان همه آن اعرابی که ایمان نیاوردند (آنهائی که مانند حدسیات شما فکر نمیکردند) از جمله یهودیان و مسیحیان که کتب آسمانیشان متهم به تحریف شده بود و علمایشان متهم به فریب پیروانشان، چرا در مقابل تحدی نتوانستند پاسخگو باشند؟
ضمن اینکه هنوز منتظر جواب پرسشی که در پست شماره 78 از جنابعالی نمودم هستم.
ضمن اینکه هنوز منتظر جواب پرسشی که در پست شماره 78 از جنابعالی نمودم هستم.
دوست عزیز فکر میکنم از متن کلامم مشخص بود
که با توجه به جو غالب فرهنگی آن زمان که اعتقاد به خدا یا چند خدایی و نیروهای مرموز آسمانی بوده حتماً به آسمانی بودن قرآن ایمان می آوردم و شرح مختصری هم از وضع اجتماعی آنزمان در پست 80 خدمت شما آوردم
به خصوص که در نیردهای مختلف قدرت خدای قرآن برایم بیشتر آشکار میشد و آنرا دلیلی بر برتری و حقانیت دین جدید می یافتم
به نظرتان همه آن اعرابی که ایمان نیاوردند (آنهائی که مانند حدسیات شما فکر نمیکردند) از جمله یهودیان و مسیحیان که کتب آسمانیشان متهم به تحریف شده بود و علمایشان متهم به فریب پیروانشان، چرا در مقابل تحدی نتوانستند پاسخگو باشند؟
سؤال شما دو قسمت دارد
یک: اعراب قبایل متحد و یکدستی نیودند که موضع واحدی در قبال اسلام بگیرند تنش و تفرق آراء ایشان در جنگ احزاب کاملاً جو حاکم بر آنزمان را روشن میکند
آنها به شدت بدنبال حیثیت فردی و قبیلگی خود بودند که گاهاً با پیمانهایی با یکدیگر در صلح و اتحاد هایی شکننده بودند به همین خاطر هم بود که سازندگی اجتماعی و رشد مدنی شاخص و درخور ااهمیتی در جزیرةالعرب مشاهده نمیشد و همین عامل فلاکت و قهقرای آن قوم متفرق بود یکی از دلایل برانگیختگی پیامبر اسلام هم همین بود که با سر دادن لااله الا الله اعراب را متحد کند وتا اعراب از این همه رنج و حرمان نجات یابند.
او رمز فرار از این فلاکت و سربلندی اعراب را گرد آمدن در زیر یک پرچم میدانست و به شدت از خواری و زبونی اعراب منزجر بود و به دنبال راهکاری برای برون رفت از این منجلاب بود و او اسلام را آورد و به تدریج آنرا پربار ساخت و چون به کار خود ایمان قلبی داشت در این راه همه نوع تلاش و از جانگذشگی نشان داد به همین خاطر بود که در برابر اشراف قریش که خود را برتر از سایر اعراب بادیه نشین میدانستند گغت اگر ماه و خورشید را در کف من بگذارید از عزم خود نمی کاهم و لحظه ای از این آرمان بلند دست برنمیدارم.
و بخت با او یار بود که چنین توفیق بلندی یافت
هر چند نزدیکی نژادی بین اعراب و یهود وجود دارد و هر دو سامی به شمار می آیند ولی نخوت یهودیان هرگز اجازه نمیداد که آنها اعراب را در شأن خود بدانند و خود راصاحب کتاب می دانستد و اعراب را امّی میدانستند گروه های پراکنده یهودیان بواسطه تعدی رومیان و بعد ها در پی قدرت یافتن مسیحیان در این سرزمینهای دور و بدور از تاخت و تاز قدرتهای بزرگ مأوا گرفته بود ه اند به همین خاطر است که آنها حاضر به ترک و طن شدند ولی تن به انقیاد و یا پذیرش اسلام ندادند و در آن زمان که مسلمانان هنوز قدرت غالب منطقه نیودند آنها را استهزاء میکردند و ....
در موررد مسیحیان نکاتی وجود دارد که احتیاج است بنده دوباره مطالعات خود را تازه کنم
و پرداختن به آنها موجب انحراف بیشتر از بحث میشود
بحث دوم شما تحدی است
فکر میکنم در تاپیکهای مستقل این بحث انجام شده است
ولی عمده نکته در مورد تحدی
تعیین داور و اینکه چه نکاتی از قرآن باید مورد تحدی و مسابقه قرار گیرد نکاتی همواره پنهان و چالش برانگیز است که هیچگاه داوری درباره تحدی، سرانجام مورد رضای طرفین را ندارد
در ضمن امیدوارم به این نکته واقف باشید که بنده مدافع هیچ نبوت یا دینی نیستم و از اصل با نبوت خاصه که فرد خاصی میتواند برگزیده آفریدگار جهان باشد مشکل دارم
یعنی اینکه این تحدی را چه در گذشته و چه در حال حاضر هیچکدام از علمای قوم یهودی یا مسیحی قبول نداارند که اتفاق افتاده باشد یا از آنها دعوت رسمی شده باشد که پاسخگو باشند بحث تحدی یک بحث درون دینی و مقدس است و فقط در درون دین کاربرد دارد
شما میتوانید از حوزه های علمیه و یا دانشگاه الازهر درخواست کنید که این تحدی را به طور رسمی از واتیکان یا سران قوم یهود بخواهند که انجام دهند
مطمئن باشید این امر ناممکن است
چرا که از اساس تحدی مشکل دارد
یک نماینده اسلام از چه مذهبی باشد و همینطور نماینده مسیحیان از چه فرقه ای باشد
دو اصول تحدی و موارد تحدی نامشخص و است و اینکه چه کسی اعتبار این را دارد که حدود آن را معین کند
با سلام و احترام و تشکر از همه کاربران و دوستان محترمی که در بحث شرکت کردند.
سوال: از کجا می توانم مطمئن شوم که قرآن کتابی از سوی خداست و این جملات و سوره ها ساخته ذهن و تفکرات حضرت محمد {ص} نیست؟
اولین نکته این است که ببینیم ادعای خود کتاب چیست؟ آیا پیامبر(ص) این کتاب را به خودش نسبت می دهد یا آن را از جانب خداوند مطرح می کند؟
آنچه مسلم است در هیچ جای قرآن مطلبی ذکر نشده است که قرآن از جانب پیامبر(ص) باشد بلکه صریح آیات قرآن این است که این کتاب از طرف خداوند نازل شده است« الر كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ خَبيرٍ»( الر، اين كتابى است كه آياتش استحكام يافته سپس تشريح شده و از نزد خداوند حكيم و آگاه (نازل گرديده) است). سوره هود،آیه1.
وَ إِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ عَليمٍ »(به يقين اين قرآن از سوى حكيم و دانايى بر تو القا مىشود).سوره نمل آیه6.
بالفرض محال اگر این کتاب نعوذبالله نوشته خود پیامبر(ص) بود یا با کمک و همکاری فرد یا افرادی نوشته بود و آن را به خداوند نسبت می داد، بر خداوند لازم بود برای هدایت انسانها باطل بودن ادعای پیامبر دروغین را شروع کند تا مردم از اشتباه و گمراهی و جهالت نجات پیدا کنند. در حالی که از جانب خداوند هیچ مطلبی در رابطه با باطل بودن این ادعا بیان نشده است.
نکته دیگر اینکه اگر پیامبر(ص) یا هر فرد دیگری می توانست کتابی به این خوبی و ظرافت بنویسد چه لزومی داشت که آن را به دیگری نسبت دهد؟
مخصوصا در محیط عربستان که به شدت مسائل تعصبی و افتخارات قبیله ای رواج داشت، آیا اگر فردی می توانست چنین فضیلتی را برای خود و خاندان خویش کسب، به این راحتی از کنار آن می گذشت!
شاید بد نباشد در اینجا به گوشه ای از سخنان وشاید هم شبهه افکنی برخی از کاربران اشاره کنیم؛
پس آقای الکساندر کار لین کشتی گیر قهر مان افسانه ای جهان که 24 مدال تلای اروپا پا جهان و المپیک را در چنته دارد مجزه گر است
هیچ آدمیزادی در دراز نای تاریخ مانند این ابر انسان نبوده است هتا در خواب هم هیچ کس نمی توانست او را شکست دهد
از سوی دیگر آن سختی کش هندی هم مجزه بلد است که کار هایی می کند که هیچ کسی نمی تواند انجام د هد
حسین رزا زاده هم مجزه گر است چون بالاتر از او هیچ انسانی وزنه ای سنگین تر بالا ی سر نبرده
هیچ انسانی در دراز نای تاریخ وزنه به اندازه ی پاول اندرسن بلند نکرده است ( 2800 کیلو گرم )
خب همه ی اینها مجزه گرند والله
سوال: آیا آقای رضازاده یا هر کدام از این افراد و مشابه شان ادعای معجزه دارند؟! آیا این حرف که بعضی ها به این افراد نسبت معجزه بدهند، به قول خودشان همان تعبیر کاسه داغ تر از آش شدن نیست؟!
این افراد اگرچه هر کدامشان در رشته و تخصص شان سرآمد افراد معاصرشان بودند، اما همانطور که خودشان توانستند رکورد افرادی قبلی را پشت سر بگذارند، چون انسانهای عاقلی هستند این احتمال را مد نظر دارند که دیر یا زود، دیگرانی پیدا شوند که رکود آنها را پشت سر بگذارند.
اگرچه خداوند پیامبر اکرم(ص) را فردی از افراد بشر مانند سایرین معرفی می کند، اما در ادامه به نکته مهم و تفاوتی که بین آن حضرت و سایرین وجود دارد یعنی مساله نزول وحی
بر ایشان اشاره می کند«قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكمُْ يُوحَى إِلىََّ أَنَّمَا إِلَاهُكُمْ إِلَاهٌ وَاحِد»[1] (بگو: «من فقط بشرى هستم مثل شما (امتيازم اين است كه) به من وحى مىشود كه تنها معبودتان معبود يگانه است)
جای تامل است که چگونه افرادی قسمت اول این آیه، یعنی بشر بودن پیامبر(ص) را می پذیرند و به قرآن استناد می کنند، اما ادامه همان آیه، یعنی نزول وحی از جانب خداوند بر آن حضرت را نمی پذیرند.
انشاالله ما مشمول این آیه شریفه نشویم که در مورد ظالمین می فرماید« وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَساراً»[2] (و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل مىكنيم و ستمگران را جز خسران (و زيان) نمىافزايد).
ابتدا به ساکن ؟ دربست بپذیریم ؟ به همین راحتی ؟
آمدیم پیامبر دروغگو بود مانند دها پیامبر و امام دروغین ( مسیلمه دروغگو - جفر دروغگو )
والله خوبه !
عجب استدلال نیرومندی دارین
اون وق بر من خرده می گیرین ؟؟
بحث حافظ رو که من اصلاً باشما ادامه نمیدم. مطمئنم ده صفحه هم توضیح بدم برای شما جانخواهد افتاد.
من گفتم دربست بپذیریم؟؟؟؟
اعجاز چیز کمیه؟ اونچه به سمتش دعوت میکنه چیز کمیه؟
وقتی فطرت فرسنگ ها جلوتر از خود فرد فریاد می زنه و به سمت این دین و این پیامبر، گرایش پیدا می کنه، اونجا اختیار فرد خودش رو نشون میده که بپذیره دین رو یا نپذیره. که درصورت اول هدایت و در صورت دوم با مخالفت با فطرت، خودشو گمراه کرده.
حرف ،خیلی ساده و ابتداییه و هول زدن شما برای ساختن شبهه بر سر هر صحبت ابتدایی، برام عجیبه.
من این طور که از صحبت های شما برداشت میکنم شک هاتون تنها نسبت به حقانیت اسلام نیست بلکه به وجود خدا و بهشت و جهنم .....هم شک دارید ابتدا بررسی کنید و بااندکی تحقیق سعی کنید در وجود این دنیا و نظم هایش تفکر کنید و با دلایل اثبات خدا آشنا شوید اگر ایمان آوردید که خدایی هست و این جهان و هستی خود به خود به وجود نیامده آن گاه در مورد حقانیت قرآن و انجیل و تورات بپرسید و تحقیق کنید
سلام
برادرم، جناب طوفان
به نظر حقیر این مسئلهای نیست که قابل اثبات باشد. همانند بقیه معجزاتی که مشاهده شد اما الهی بودنش برای ناظرین اثبات نگردید.(حالا به هر دلیل)
این گونه مسائل، پس از تعقل و تفکر، با تحلیل به نتیجه میرسد. به واسطه تحلیلی بودنش، نتایج مختلفی اخذ خواهد شد. چون تحلیلها متفاوت است.
پیامبر (خواه باسواد خواه بیسواد و دنیا دیده) در یک اتاق امن و با کمک شخصی دیگر مشغول تألیف قرآن نشد. بلکه در شرایط بسیار دشوار و در مقابل هجمهها و تهمتها و فشارها و تهدیدهای گوناگون سخنانش را بیان نمود.
در مقابل همه آن موانع تنها پایداری و استقامت نمود و هیچگاه از موضع خود کوتاه نیامد و عقب نشینی ننمود.
جان خودش و یارانش به خطر افتاد و شماری کشته شدند و شماری شکنجه شدند و ... اما عقب نشینی صورت نگرفت.
در طول 23 سال کلامی بیان شد که در آن تناقض دیده نمیشود.
همین اکنون اگر مطلبی را در سایت تایپ کنید و به دلیلی نوشتههایتان از دست برود، آیا پس از گذشت یکی دو دقیقه قادرید دقیقاً عین همان کلمات و جمله بندیها را مجددا تایپ کنید؟
حقیر وقتی میبینم که در دنیای کوانتوم دانشمندان پس از مواجهه با لا مکانی و لا زمانی مجبورند به وجود ذره غیر مادی و انرژی غیر مادی اعتراف کنند، از این تعبیر به یؤمنون بالغیب میکنم. اما آیا همه اینگونه تحلیل خواهند کرد؟ و آیا تحلیل من میتواند اثباتی برای دیگران باشد؟
حقیر وقتی میبینم که خودآگاهی انسان و حیوان در هر ثانیه چهل مرتبه روشن و خاموش میشود، از آن تعبیر به افاضه مکرر وجود از طرف عالم غیر مادی به عالم مادی میکنم. اما آیا همه اینگونه تحلیل خواهند کرد؟ و آیا تحلیل من میتواند اثباتی برای دیگران باشد؟
حقیر وقتی میبینم که تمامی ذرات هستی دارای شعور هستند، و آنرا منطبق با بعضی آیات قرآن مییابم، از آن تعبیر به معجزه علمی مینمایم. اما آیا همه اینگونه تحلیل خواهند کرد؟ و آیا تحلیل من میتواند اثباتی برای دیگران باشد؟
حقیر وقتی میبینم در طول 1400 سال هیچ یهودی و مسیحی و ... عرب زبان یا مسلط به زبان عربی نتوانسته در مقابل تحدی قرآن پاسخگو باشد، از آن تعبیر به معجزه میکنم. اما آیا همه اینگونه تحلیل خواهند کرد؟ و آیا تحلیل من میتواند اثباتی برای دیگران باشد؟
موفق باشید:Gol:
چاکریم یاسین جان :Gol:
نیست بو لوح دلم جز "الف" قامت یار
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم !
بزرگوار وجود تک واژه ها در یک زبان دلیل بر این نیست که ما سمت سخن ( مخاطب) آن زبان باشیم
اگه اینگونه است پس سمت سخن فارسی کنونی ما همه ی جهان است
چرا ؟
چون واژه هایی که در زبان فارسی است از : روسی اربی انگلیسی یونانی چینی مغولی ترکی اسپانیایی لاتینی فرانسوی پرتفالی ژاپنی وووو است
خب پس با این استدلال همه ی جهان باید فرمانبر فارسی باشند چون در فارسی از همه ی جهان نشانه دارد !:Cheshmak:
گفتم که من به اندازه ی دانه خردلی و هتا کوچکتر از آن را نمی پذیریم مگر برایم راستی آن بر آورده شود
جایگاه انسان راستجو بالا تر ازآن است که بخواهد برای هر چیزی آغوش باز کنند چرا که خشت بی ارزش نخست را چون چشم بسته بپذیرد تا مانگ دیوارش کج بالا می رود چکه چکه جم شود وانگهی مرداب گردد !
ای دوست حقیقت شنواز من سخنی
با باده لعل باش و با سیم تنی
کانکس که جهان کرد فراغت دارد
از سبلت چون تویی و ریش چو منی خیام
جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است
هزار بار من این نکته کرده ام تحقیق
خواجه شیراز
اگر قرار باشد نُبی سخن خدا باشد همه ی سخنان آدمیزاد هم سخن خداست !
گفتم که نبی کتاب ارزشمند و سترگی است و از یادگارهای ماندگار آدمیزاد ولی نه به این بهاء که هر کس آن را نپذیرید سدها دشنه دشنام برای او ردیف کنند و سر او را در کنارش بگذارند
اگر خدایی هست اگر الله هی هست شکنجه و آزار نپذیرفتن سخن او با خود او ست نه یک گروه زیستمندان کودن کاسه ی داغتر از آشی دوپایی بنام آدمیزاد که در پیام های پنهانی هر چه لجن درونی دارند استفراغ می کنند و با پوزش مانند سگ بی محل در پیام های پنهانی پارس می کنند
چه کسی از بودن خدایی بسیار نیرومند و مهربان و داد گر بدش می آید ؟
من بزرگترین آرزویم شناختن آفریدگار است و دوست داشتن او ولی آن دلایلی که شما برای بودن خدا برای من می آورید به هیچ روی مرا خشنود نمی کند
من نمی خواهم مانند کسانی که در تاریکی نادانی در برابر آرزوها و پندار های بی پشتوانه ی خود به خاک می افتند باشم
می خواهم اگر خدایی هست با شناخت راستین او - او را بپرستم نه آنچه که نیاکان نخستین و آدمیان نا آگاه باستانی برایمان گذاشته اند
دوست خوب ما
عشق عشق است دیگه چگونه تریفی است ؟؟
عشق عشق است کتاب کتاب است و آسمان آسمان است و زمین زمین است !!!!!!! این که نمی شود شناسه ( تعریف)
عشق در دیوان حافظ ینی راستجویی و بدنبال راستینگی ( واقعیت و تحقیق ) امر بودن همین
گرامی
پارسایان نیست وبخوبی آشکار است که همان پارسیان است
نخست
آشکارا پارسیان است که آینه وار ( به صورت قرینه ) در برابر تازیان آمده است و در این سروده دو نمونه ی هم پاد ( متضاد) را به زیبایی آورده است
دوم
اگر دیوان او را بگردی با زاهدان در ستیز است وبه آنها باور ندارد پس چگونه از آنها کمک بگیرد ؟؟:Gig:
در نکوش زاهدان و زهد ببینید چه گفته است
بشارت بر به کوی می فروشان
که حافظ توبه از زهد ریا کرد
ــــــــــــــ
ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم
با ما به جام باده صافی خطاب کن
ــــــــــــــــ
برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر
که ندادند جز این تحفه به ما روز الست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من نخواهم کرد ترک لعل یار و جام می
زاهدان معذور داریدم که اینم مذهب است
سوم
نسخه های بی دستبرد دیوان خواجه همان پارسیان را نوشته اند ولی در نسخ های دیگر کژ اندیش دیگر سر خود پارسایان نوشته اند
چهارم
گیرم که شما درست بفرمایید این نکته هیچ از نکوهش تازیان در بیت نخست نمی کاهد
چندسال پیش سرم پر بود از مثل این صحبت هاتون که چرا بی پشتوانه ی فکری مسلمون باشم و شروع کردم به چرا سازی و دنبال پاسخ گشتن
در حد شمایی که با یک چوب همه رو می رونید و یک سری افراد افراطی رو شاهد مثال میارید تا زیراب حرف های حقی که میشنوید رو بزنید نیست که بگم چه چیز در آخر امر منو با اعتقادات یک موحد گره زد؟
شما فقط بهم می بافید و به نظر خودتون زیبا هم می بافید اما یک جوون بیست و اندی ساله از هر حرف شما کلی سوتی می کشه بیرون و حتی متوجه نیستین چون منی چی داره میگه به شما.
ما که نفهمیدیم این راستینگی بالاخره چیه؟
چیه که همه ی بشر پذیرفتن پس شماهم پذیرفتین؟
اگه همه بشر قبولش دارن پس یعنی من هم قبولش دارم دیگه؛ بگین شاید با بحث های این شکلی بهتر بشه جلو ببریم.
هرچند لحن پست اخیرتون کلاً داره ناامیدم می کنه از اینکه بحث با شما، به نتیجه ای هم برسه وقتی از قبل جانبداری هاتون و قضاوت هاتون رو کرده این
درود بر آقای نوری :Gol:
عمر آدمی، در اندازهای نیست که بخواهد چنین زمانی را برای او بگذارد تا همه چیز را از ابتدا فرا بگیرد.
شما باید از دستآوردههای دیگرانی که آنها را پدیرفتهاید نیز بهرببرید.
وقتی حافظ که همه را در پرگهر بودن سخنانش مبهوت کرده است، میگوید «هرچه دارم، همه از قرآن است» کمی باید به این نوشتار، خوشبین شد!
البته گفتیم که این گفتهها از جایی سرچشمه میگیرد، که هرکسی میتواند به آن آستانه برسد!
این بهترین شناسه برای عشق بود! زیرا عاشقانی همچون مولانان چنین گفتهاند:
عشقی که مولوی و حافظ به آن رسیدهاند متفاوت نیست.
این سخن در همهی نوشتارهای عرفانی آمده است و اگر شما عارفی صاحبنظر هستید، ما خوشحال میشویم به پرسشهای عرفانی ما پاسخ دهید، زیرا به هیچ روی آن پرسشها را حتی نمیدانیم چگونه در اینجا بیان کنیم!
تنها با کسی که عارف باشد، میتوانیم آن پرسشها را در میان بگذاریم!
[QUOTE]گیرم که شما درست بفرمایید این نکته هیچ از نکوهش تازیان در بیت نخست نمی کاهد[/QUOTE]
بر تازیان ننگیست و آن سوزاندن نوشتارها و فرهنگ ایرانزمین است و هیچکس نمیتواند آن را بشوید!
هان مشو نا امید چون واقف نه ای از سر غیب
باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور :Nishkhand:
هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز
گو پاشو برو دوتا چای بریز :Khandidan!:
دل نشان شد سخنم تا تو قبولش کردی
آری آری سخن عشق نشانی دارد
همانانکه با سخن حسبنا کتاب الله آتش در زبان وفرهنگ مردمان زدند
با سلام
لطفا با این دید که افرادی دارند این بحث رو دنبال می کنن ادامه بدید. من هم قانع نشدم ک قران معجزه است و تنها به دنبال جواب هستم و در حال پیگیری
ملاحظات من :
سلام
اگر قرآن معجزه نیست، شما الان یک کتاب به خدا یا هر کس نسبت بده یا اصلا قرآن را در آن کتاب رد کن و ده سال بعد دو میلیون پیرو داشته باش. می بینی که تصورش هم سخت است .
اگر خدا پشت قرآن نبود مطمئن باش عربهای جاهل خیلی سریعتر از مردم حال حاضر جان پیامبر را می توانستند بگیرند. این کار را هم کردند ولی نتوانستند.
سلام
همانطور که از عنوان معجزه مشخص است اعجاز قرآن به این است که کسی قادر نیست مثل آنرا بیاورد
با همین سبک و سیاق در همین حد از طرح معارف عالیه و بدون تناقض و تنافی
این مساله روشنی است و ابهامی ندارد
والله الموفق
با سلام
خيلي سربسر اين دوست ما نگذاريد چون چند روز ديگر اسم ورسم جديدي پيدا ميكنه !
قبلا :
http://www.ayehayeentezar.com/thread2607.html
http://www.askdin.com/thread5144.html
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=23
ابتدا قران را قبول داشت و در اثبات اعجاز آن ميكوشيد با اعداد و.... اما امروز پلوراليست !!!!!!
اللهم اجعل عاقبه امرنا خيرا
قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ(الشعراء/20)
گفت: «من آن کار را انجام دادم در حالي که از گمراهان بودم!
از دي كه گذشت ، هيچ از او ياد مكن
فردا كه نيامدست فرياد مكن
بر نامده و گذشته بنياد مكن
حالي خوش باش و عمر بر باد مكن
این را چه میگویید ؟
و وجدک ضالا فهدی
نبی اکرم در کدام ضلالت بوده ؟
و چه کرد که نشانه گمراهیش باشد ؟
گمراهی اینجا به معنای ناشناخته بودن است
یعنی هنوز به مقام رسالت برانگیخته نشده بودم تا کسی مرا به مقام رسالت بشناسد
سلام جناب دکتر نوری.
و چه اطمینانی هست که بعدها همین جمله را در مورد اکنونتان بکار نبرید؟
درود جناب دانشور استوار :Gol:
ای کاش چنین باشد
من می کوشم با آغوش باز به پیشوازراستی بروم
شاید در آینده پرده ای دیگر کنار رود و از هم اکنون بهتر شوم نمی دانم !
این هم سخنی والا است که برای سزاوارش راست بر آمد
درود و آفرین برشما جناب دکتر :Gol:
سلام
منظور از مثل آن برای من نامشخص است :Gig: به عنوان نمونه آیا نهج البلاغه و ... را نمی توان نمونه آورد ؟ دقت شود آوردن یک آیه هم سبب نقض کتاب خواهد شد
تشکر
سلام
ولی کلام الهی برتر از نهج البلاغه است لذا معجزه نیست در حالیکه ویژگی اعجاز اینستکه فوق آن چیزی نباشد
والله الموفق
ضال به معنای گمراه لایق شما
و به معنای گمشده عالمیان شایسته رسول اعظم صلی الله علیه و آله است
تِلْكَ إِذًا قِسْمَةٌ ضِيزَى(النجم/22) !!!!!!!!!!!!
آره دیگه این هم نمو نه بسیار روشن از یک بام دو هوای مادرزادی ویژه ی مسلمونا !!!
یک واژه را در یک زمان دو جور هم پاد ( ضد و نقیض ) به فارسی بر می گردانند
هر چه خوبه ینی مال ماس و هر چه که بده مال دشمنای ما س
این کار شما را مشرکان روز گار جاهلیت نیز انجام می دادند
هر چه پسر بود برای خود نگه می داشتند و دختران را برای خدا در نگر می گرفتند
جوری که سدای نبی هم در اومد و گفت
تِلْكَ إِذًا قِسْمَةٌ ضِيزَى(النجم/22)
خدایتان افزون کند :Cheshmak:
پس آقای الکساندر کار لین کشتی گیر قهر مان افسانه ای جهان که 24 مدال تلای اروپا پا جهان و المپیک را در چنته دارد مجزه گر است
http://en.wikipedia.org/wiki/Aleksandr_Karelin
هیچ آدمیزادی در دراز نای تاریخ مانند این ابر انسان نبوده است هتا در خواب هم هیچ کس نمی توانست او را شکست دهد
از سوی دیگر آن سختی کش هندی هم مجزه بلد است که کار هایی می کند که هیچ کسی نمی تواند انجام د هد
حسین رزا زاده هم مجزه گر است چون بالاتر از او هیچ انسانی وزنه ای سنگین تر بالا ی سر نبرده
هیچ انسانی در دراز نای تاریخ وزنه به اندازه ی پاول اندرسن بلند نکرده است ( 2800 کیلو گرم )
خب همه ی اینها مجزه گرند والله
این فرمایش شما شامل املاء کلمات هم میشه :Cheshmak:
سلام وعرض ادب
سؤال تاپیک این است
ثابت کنید که قرآن کتاب خداست
شاید پاسخ به سؤال اصلی تر و اصیلتری در یافتن پاسخ به ما کمک کند و آن اثبات نبوت است البته اگر در اثبات خدای ادیان و ِارجح تر آفریدگار جهان گرفتار نباشیم
از ابن که بگذریم
نکات مختلفی در ارتباط به چالش کشیدن این ادعا هست
که چند مورد آن را که به ذهنم میرسد خدمت شما عنوان میکنم
وجود قرائتها و تفسیرهای گوناگون از قرآن که نتیجه عملی آن تفرقه رأی و نظر مخاطبین و مسلمین در مورد آیات و مطالب قرآن و درپی آن بوجود آمدن فرقه ها و مذاهب مختلف اسلامی در طول تاریخ شده که بعضی از اختلافها بسیار خونین و مصیبت بار بوده و هستند
بر طبق کتاب فرهنگ فرق اسلامی از ابتدا تا کنون بیش از پانصد فرقه اسلامی از خوارج سنی شیعه غلاء و تصوف و التقاتهای مختلف بوجود آمده اند
ناسازگار بودن متن بعضی از آیات با یافته های علمی جدید
متغیر بودن حال و احوال و پیام آیات بنابر تغییر اوضاع و احوال مسلمین و پیامبر اسلام
و ....
البته نکته ای را هم باید متذکر شوم که الهی نبودن قرآن دلیلی بر کاهش ارزش والای متن قرآن در مقایسه با مقام و جایگاه اعراب و همینطور جایگاه تمدن و فرهنگ بشری در آن دوران یعنی 15 قرن قبل نمی باشد
شاد و سربلند باشید
هیچیک موارد مذکور معجزه نیست چون همه موارد به مورد دیگری رد میشود مثلا یک لودر از رضا زاده بیشتر وزن میزند
اما معجزه فوق ندارد
یعنی در مجموعه کلامها از هر کس و به هر نحو و حتی به کمک بزرگترین رایانه ها نمیتوان کتابی مثل قرآن آورد
خدا توفیق درک بدهد
سلام.
جناب متحیر، فرض کنیم در 1400 سال قبل هستیم. حال به نظر شما یک کتاب الهی باید جه مشخصات و معیارهائی داشته باشد تا بتوان به مدعی آن و کتابش ایمان آورد؟
به کمک بزرگترین رایانه ها هم نمی توان کتابی مانند - دیوان حافظ و خیام و فردوسی آورد خدا درک بدهد !
به کمک بزرگترین رایانه ها هم نمی توان کتابی مانند دیوان شمس - مثنوی مولوی آورد که
جامی در ستایش او گفته است
بلی و ربنا !
دانش و اندیشه ی انسانی هم بسیاری از آیه های نبی را رد کرده است
اما شما که نمی خواهین بپذیرین گناه دانش نیست
در دراز نای تاریخ چه بسیار گروهایی که سخن درست را نپذیرفتند چون پذیرفتن آن به سودشان نبود
اگه می پذیرفتند باید خانه نشین می شدند پس با ماست درمانی و نیرنگ سازی نپذیرفتد تا بلکه چند روزی بیشتر به پندار خود بر تخت فرمانروایی بمانند
امروزه هر روز تند تر از دیروز آدمیزاد آگاه می شود
پیشرفتی که انسان در یک سد سال کنونی داشته است از پیشرفت تاریخ دهها هزار ساله افزونتر بوده است
من با آسودگی و تمام توان می گویم روز به روز از شمار پیروان سنتی ادیان ابراهیمی کاسته می شود
تا آنجایی که زمانی خواهد آمد که خود را وابسته به مذهب ویژه ای دانستن جرم خواهد بود و فرد را از جایگاههای میان مردمی ( اجتماعی) بی بهره ( محروم ) خواهد ساخت زمانی خواهد آمد که ابراز مذهب جرم خواهدبود
سلام و عرض ادب
دوست عزیز
فرض اینکه من ساکن آن روزگار باشم و چگونه فکر و رفتار کنم برایم سخت است
ولی بر اساس یک سری حدسیات:
در آن روزگار که علم و دانش چندان پیشرفته نبوده سطح سواد اندک بوده و رواج خرافات حتی با وجود گسترش مسیحیت باور به وجود خدایان متعدد عادی بوده است حتی اگر به خدایان متعدد اعتقاد نداشتم و به خدای نادیده ادیان باور داشته باشم ولی باز وچودم پر از اعتقاد به نیروهای مرموز عجیب مثل دیو پری و غول و اجنه که گاهاً خبیث، شرور و یا مهربان بودند، که برای جلب آنان و عدم برانگیختن خشمشان مطابق عرف زمانه هر از مدتی ،پایبند قربانی و نذر و اعمال عبادی یا نیایش و یا برگزاری جشنهای متعدد بودم
و اینها همه غیر از خراجهای حکومتی بود که باید به اشراف و حاکمان و اربابان میپرداختم و یا اینکه به گماشتگی ایشان مشغول باشم و یا باجهایی که به شروران و راهزنان باید میپرداختم
جوامع بسته و سختی تبادل اطلاعات و پر خطر بودن راه های سفر را هم که در نظر آوریم به همراه بیماریهای مهلک و فقر غذایی که گریبانگیر اکثریت مردم بوده و همینطور نبود بهداشت
مسلم من فرضی، در آن دوران بسیار ناآگاه ابله و جاهل و بسیار ساده بودم و مسلم از زندگی آن زمان هم نه عیش وعشرتی داشتم و نه متوقع بهبود وضع و حالم بودم و همه آنچه در اطرافم میگذشت کاملاً طبیعی و غیرقابل تغییر بود
با این اوصاف مسلم هر ادعایی که سهولت بیشتری برای زندگی من ممکن میساخت همراه میشدم
و فقط یک امتحان بزرگ برای آن ادعا بود که آن ادعا آنقدر تاب می آورد که از پس خدایان و قدرتهای مرموز که سراسر زندگی من را فرا گرفته بود برمی آمد
مسلماً باآن روجیه بالا و ایمان قوی مسلمین قدرت خرافه های من پشیزی نمی ارزید و یه سرعت در برابر یورش مسلمین رنگ می باخت و با آنان همراه و همرأی مشدم و. یا به انقیاد آنان درمی آمدم پس مسلم به الهی بودن قرآن ایمان می آوردم و دلسلی بر رد ادعای آنها در مخیله ام هم جای نمیگرفت
پیروز و سربلند باشید
سلام.
برادرم، جناب متحیر.
به نظرتان همه آن اعرابی که ایمان نیاوردند (آنهائی که مانند حدسیات شما فکر نمیکردند) از جمله یهودیان و مسیحیان که کتب آسمانیشان متهم به تحریف شده بود و علمایشان متهم به فریب پیروانشان، چرا در مقابل تحدی نتوانستند پاسخگو باشند؟
ضمن اینکه هنوز منتظر جواب پرسشی که در پست شماره 78 از جنابعالی نمودم هستم.
سلام و عرض ادب
دوست عزیز فکر میکنم از متن کلامم مشخص بود
که با توجه به جو غالب فرهنگی آن زمان که اعتقاد به خدا یا چند خدایی و نیروهای مرموز آسمانی بوده حتماً به آسمانی بودن قرآن ایمان می آوردم و شرح مختصری هم از وضع اجتماعی آنزمان در پست 80 خدمت شما آوردم
به خصوص که در نیردهای مختلف قدرت خدای قرآن برایم بیشتر آشکار میشد و آنرا دلیلی بر برتری و حقانیت دین جدید می یافتم
سؤال شما دو قسمت دارد
یک: اعراب قبایل متحد و یکدستی نیودند که موضع واحدی در قبال اسلام بگیرند تنش و تفرق آراء ایشان در جنگ احزاب کاملاً جو حاکم بر آنزمان را روشن میکند
آنها به شدت بدنبال حیثیت فردی و قبیلگی خود بودند که گاهاً با پیمانهایی با یکدیگر در صلح و اتحاد هایی شکننده بودند به همین خاطر هم بود که سازندگی اجتماعی و رشد مدنی شاخص و درخور ااهمیتی در جزیرةالعرب مشاهده نمیشد و همین عامل فلاکت و قهقرای آن قوم متفرق بود یکی از دلایل برانگیختگی پیامبر اسلام هم همین بود که با سر دادن لااله الا الله اعراب را متحد کند وتا اعراب از این همه رنج و حرمان نجات یابند.
او رمز فرار از این فلاکت و سربلندی اعراب را گرد آمدن در زیر یک پرچم میدانست و به شدت از خواری و زبونی اعراب منزجر بود و به دنبال راهکاری برای برون رفت از این منجلاب بود و او اسلام را آورد و به تدریج آنرا پربار ساخت و چون به کار خود ایمان قلبی داشت در این راه همه نوع تلاش و از جانگذشگی نشان داد به همین خاطر بود که در برابر اشراف قریش که خود را برتر از سایر اعراب بادیه نشین میدانستند گغت اگر ماه و خورشید را در کف من بگذارید از عزم خود نمی کاهم و لحظه ای از این آرمان بلند دست برنمیدارم.
و بخت با او یار بود که چنین توفیق بلندی یافت
هر چند نزدیکی نژادی بین اعراب و یهود وجود دارد و هر دو سامی به شمار می آیند ولی نخوت یهودیان هرگز اجازه نمیداد که آنها اعراب را در شأن خود بدانند و خود راصاحب کتاب می دانستد و اعراب را امّی میدانستند گروه های پراکنده یهودیان بواسطه تعدی رومیان و بعد ها در پی قدرت یافتن مسیحیان در این سرزمینهای دور و بدور از تاخت و تاز قدرتهای بزرگ مأوا گرفته بود ه اند به همین خاطر است که آنها حاضر به ترک و طن شدند ولی تن به انقیاد و یا پذیرش اسلام ندادند و در آن زمان که مسلمانان هنوز قدرت غالب منطقه نیودند آنها را استهزاء میکردند و ....
در موررد مسیحیان نکاتی وجود دارد که احتیاج است بنده دوباره مطالعات خود را تازه کنم
و پرداختن به آنها موجب انحراف بیشتر از بحث میشود
بحث دوم شما تحدی است
فکر میکنم در تاپیکهای مستقل این بحث انجام شده است
ولی عمده نکته در مورد تحدی
تعیین داور و اینکه چه نکاتی از قرآن باید مورد تحدی و مسابقه قرار گیرد نکاتی همواره پنهان و چالش برانگیز است که هیچگاه داوری درباره تحدی، سرانجام مورد رضای طرفین را ندارد
در ضمن امیدوارم به این نکته واقف باشید که بنده مدافع هیچ نبوت یا دینی نیستم و از اصل با نبوت خاصه که فرد خاصی میتواند برگزیده آفریدگار جهان باشد مشکل دارم
یعنی اینکه این تحدی را چه در گذشته و چه در حال حاضر هیچکدام از علمای قوم یهودی یا مسیحی قبول نداارند که اتفاق افتاده باشد یا از آنها دعوت رسمی شده باشد که پاسخگو باشند بحث تحدی یک بحث درون دینی و مقدس است و فقط در درون دین کاربرد دارد
شما میتوانید از حوزه های علمیه و یا دانشگاه الازهر درخواست کنید که این تحدی را به طور رسمی از واتیکان یا سران قوم یهود بخواهند که انجام دهند
مطمئن باشید این امر ناممکن است
چرا که از اساس تحدی مشکل دارد
یک نماینده اسلام از چه مذهبی باشد و همینطور نماینده مسیحیان از چه فرقه ای باشد
دو اصول تحدی و موارد تحدی نامشخص و است و اینکه چه کسی اعتبار این را دارد که حدود آن را معین کند
پیروز و موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام و تشکر از همه کاربران و دوستان محترمی که در بحث شرکت کردند.
سوال: از کجا می توانم مطمئن شوم که قرآن کتابی از سوی خداست و این جملات و سوره ها ساخته ذهن و تفکرات حضرت محمد {ص} نیست؟
اولین نکته این است که ببینیم ادعای خود کتاب چیست؟ آیا پیامبر(ص) این کتاب را به خودش نسبت می دهد یا آن را از جانب خداوند مطرح می کند؟
آنچه مسلم است در هیچ جای قرآن مطلبی ذکر نشده است که قرآن از جانب پیامبر(ص) باشد بلکه صریح آیات قرآن این است که این کتاب از طرف خداوند نازل شده است« الر كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ خَبيرٍ»( الر، اين كتابى است كه آياتش استحكام يافته سپس تشريح شده و از نزد خداوند حكيم و آگاه (نازل گرديده) است). سوره هود،آیه1.
وَ إِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ عَليمٍ »(به يقين اين قرآن از سوى حكيم و دانايى بر تو القا مىشود).سوره نمل آیه6.
بالفرض محال اگر این کتاب نعوذبالله نوشته خود پیامبر(ص) بود یا با کمک و همکاری فرد یا افرادی نوشته بود و آن را به خداوند نسبت می داد، بر خداوند لازم بود برای هدایت انسانها باطل بودن ادعای پیامبر دروغین را شروع کند تا مردم از اشتباه و گمراهی و جهالت نجات پیدا کنند. در حالی که از جانب خداوند هیچ مطلبی در رابطه با باطل بودن این ادعا بیان نشده است.
نکته دیگر اینکه اگر پیامبر(ص) یا هر فرد دیگری می توانست کتابی به این خوبی و ظرافت بنویسد چه لزومی داشت که آن را به دیگری نسبت دهد؟
مخصوصا در محیط عربستان که به شدت مسائل تعصبی و افتخارات قبیله ای رواج داشت، آیا اگر فردی می توانست چنین فضیلتی را برای خود و خاندان خویش کسب، به این راحتی از کنار آن می گذشت!
شاید بد نباشد در اینجا به گوشه ای از سخنان وشاید هم شبهه افکنی برخی از کاربران اشاره کنیم؛
پس آقای الکساندر کار لین کشتی گیر قهر مان افسانه ای جهان که 24 مدال تلای اروپا پا جهان و المپیک را در چنته دارد مجزه گر است
هیچ آدمیزادی در دراز نای تاریخ مانند این ابر انسان نبوده است هتا در خواب هم هیچ کس نمی توانست او را شکست دهد
از سوی دیگر آن سختی کش هندی هم مجزه بلد است که کار هایی می کند که هیچ کسی نمی تواند انجام د هد
حسین رزا زاده هم مجزه گر است چون بالاتر از او هیچ انسانی وزنه ای سنگین تر بالا ی سر نبرده
هیچ انسانی در دراز نای تاریخ وزنه به اندازه ی پاول اندرسن بلند نکرده است ( 2800 کیلو گرم )
خب همه ی اینها مجزه گرند والله
سوال: آیا آقای رضازاده یا هر کدام از این افراد و مشابه شان ادعای معجزه دارند؟! آیا این حرف که بعضی ها به این افراد نسبت معجزه بدهند، به قول خودشان همان تعبیر کاسه داغ تر از آش شدن نیست؟!
این افراد اگرچه هر کدامشان در رشته و تخصص شان سرآمد افراد معاصرشان بودند، اما همانطور که خودشان توانستند رکورد افرادی قبلی را پشت سر بگذارند، چون انسانهای عاقلی هستند این احتمال را مد نظر دارند که دیر یا زود، دیگرانی پیدا شوند که رکود آنها را پشت سر بگذارند.
اگرچه خداوند پیامبر اکرم(ص) را فردی از افراد بشر مانند سایرین معرفی می کند، اما در ادامه به نکته مهم و تفاوتی که بین آن حضرت و سایرین وجود دارد یعنی مساله نزول وحی
بر ایشان اشاره می کند«قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكمُْ يُوحَى إِلىََّ أَنَّمَا إِلَاهُكُمْ إِلَاهٌ وَاحِد»[1] (بگو: «من فقط بشرى هستم مثل شما (امتيازم اين است كه) به من وحى مىشود كه تنها معبودتان معبود يگانه است)
جای تامل است که چگونه افرادی قسمت اول این آیه، یعنی بشر بودن پیامبر(ص) را می پذیرند و به قرآن استناد می کنند، اما ادامه همان آیه، یعنی نزول وحی از جانب خداوند بر آن حضرت را نمی پذیرند.
انشاالله ما مشمول این آیه شریفه نشویم که در مورد ظالمین می فرماید« وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَساراً»[2] (و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل مىكنيم و ستمگران را جز خسران (و زيان) نمىافزايد).
و من الله التوفیق
[/HR][1] - سوره کهف،آیه110.
[2] - سوره کهف،آیه82.