خدایا ازت ممنونم که اسم شیعه رو من گذاشتی. ولی خدا جون کمک کن دوست و همراه واقعی معصومین باشم.
در جریان هستم چه اشتباهاتی کردم. میبینی سرم پایینه اخه شرمندم.
خداجون ی خواهش:
منو عاشق راه حسین کن.
خداجون کمک کن حسینیا به اسم راضی نیستن.قلباشونو پر از نور حسین کن.
دستامو پایین نمیارم تا وقتی نور حسین(ع) رو تو قلبم نبینم.
[="Arial Black"][="Navy"]سلام.خوبی ؟من که بدم.محرم اومده هنوز کاری نکردم.میگم اگه میتونی کمکم کن بگو منم راه بدن اخه تو بگی قبول میکنند .راستی دوست دارم فراموش که نکردی؟فداتشم خدا که این قد نازی و خوشگل و مهربون[/]
مرا به حال خود رها کن ای دوست ... که من جز آن رب العرش کس ندارم
مرا به حال خود رها کن ای دوست...که من جز ان روح القدوس کسی را کس ندانم
مرا به حال خود رها کن ای دوست...که من را کسی جز ملک الحق یار نیست
مرا جز او مرهم و یاری نیست ...
[=Microsoft Sans Serif]-چطوری حاج پروردگار؟
* خوبم! تو چطوری؟
- شکر یه نفسی که بهمون دادی هی جلو عقب میکنه تا ببینم کی گریبُکسش خراب بشه و وایسه!
* جنس ژاپنی برات انداختم؛ حالا حالاها خراب نمیشه! :khandidan:
- میدونی که این چن روزه خیلی بهم فشار اومد و هیچ لبخندی هم روی لبام نیومد!
* خب چیکنم؟
- یه شعر بگم، دور هم بخندیم؟* باز میخوای چرت و پرت بگی؟
- دستت درد نکنه؛ حالا او همه حرفای خوبخوب، شد چرت و پرت؟
* خب! حالا قهر نکن! بگو زود کار دارم!
-
آنکس که بداند و بداند که بداند /// باید برود غاز، به کنجی بچراند
آنکس که بداند و نداند که بداند /// بهتر برود خویش، به گُوری بتپاند
آنکس که نداند و بداند و که نداند /// با پارتی و با پول، خر خویش براند
حالا اینجا رو گوش کن!
آنکس که نداند و نداند که نداند /// در پست ریاست، ابدالدهر بماند!
* :shad:))))
- خوبه بابا یواشتر بخند آبرومونو بردی!
* :ghash:
- عجب! بابا تو که گفتی چرت و پرته! یواش بابا! تبسم کن!
* خب حالا نمیخاد به من درس اخلاق بدی! ولی خودمونیم؛ عجب مملکتی داریدآ!
- ببین خدایی کردن کاری ندارهآ! تو فقط بلدی اشک در بیاری! خب اینجوری خدایی کن! بیا جوک بگو؛ شعر بگو؛ والا!
* :vamonde:
- یه شعریم در مورد دخترا بگم و کلی بخندیم به این موجودات؟
* بگو زود :vamonde:
خدایااااااااااااااا مگه نگفتی هرکس تلاش کنه به نتیجه میرسه
من اینهمه پارسال برا پزشکی خودمو کشتم حتی دانشگاه پولی هم منو نذاشتنننننننن:geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh:
من دلم شکسته غصه میخورم چیکار کنم حالا:geristan::crying:
به من جواب بده :Ghamgin:
یکی دو ماه پیش همچین با اطمینان میگفتم دانشگاه بین المللی منو قبول میکنه که انگاری واقا اینده رو دیده بودم ولی دیگه الان میبینم تا یک سال دیگه حتی دریغ از یک معجزه برا پیشرفت من:Shekastan Del:
چرا چرا چرااااااااااا چرا این کارا پیش میاد مگه نگفتی بهتون زندگی و حیاط دادم تا از نعمت وجود شماها هم لذت ببرید پس کوووووووووو:Ghamgin:
من دیگه به هیچکس و هیچ چیز امید ندارم حتی از معجزه های خودتم نا امید شدم زندگی رو با خون دل سپری کنم که یه روز مرگمون فرابرسه به خدمتمونم برسی:Ghamgin:
خدایا میدونی قدم اول رو که برداشتم قصد و نیتم این نبود که عاقبت شد
من اصلا تصور این چیزارو نمی کردم من به فکر چیزای دیگه بودم و ...
اما نمی دونم چی شد که وسط راه رفتم به بیراهه
و توی بیراهه گم شدم خیلی سعی کردم راه اصلی رو پیدا کنم و خودمو برسونم اونجا
ولی موانع سر راه زیاد بود خودت این موانع و ایجاد کردی گاهی موانع خیلی بلنده و نمی شه
از روش بپریم و با سر می خوریم زمین
اتفاقا من توی یکی از این موانع بدلیل خستگی راه خوردم زمین و کمرم شکست
اولش نمی تونستم بلند شم چقدر بلند شدن سخت بود خدایا
احتیاج داشتم کسی دستمو بگیره و بلندم کنه ولی ...
عاقبت با زحمت زیاد و سعی و تلاش خودم تونستم بلند شم و موقعیتم و تشخیص بدم
کمی گیج بودم از ضربه ای که به سرم خورده بود ولی کم کم و کورمال کورمال راه افتادم
به تدریج دردام کمتر شد و تونستم بهتر راه برم ولی هنوزم اثر جراحات در بدنم بود و مانع پیشروی سریع
حالا هم خدا خیلی بهتر شدم ولی خوب خوب نشدم
بازم تورو شکر که ضربه فنی نشدم
می دونم در اینده حتی از گذشته بهتر خواهم شد
چون حالا تجربه ای به تجربیاتم افزوده شده بود و من تصمیمات مهمی بعد از این ضربه گرفتم
تصمیماتی گرفتم که دیگه با دقت راه برم و وارد بیراهه ها نشم تا مبادا دوباره گم بشم
خدایا از تو می خوام منو در این تصمیمی که گرفتم یاری کنی
به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
حرف خدا با دل!
او جواب داد بانوی من!
به پرسش شما!
به پرسش بشریت! و پرسش فرشتگان!
به پرسشی که شیطان داشت ولی به خاطر شتابزدگیش خود را به دره کینه و تنهاییش به پایین انداخت با آن خنده بر از بلاهت و غرور اوباماییش! همان که معلوم نشد پدرش کیست! چه هیولاییست!
اما بوفالوی سپید شما، اون رو یافت! آره! شما کمکش کردید!
چون استاد اعظم کائنات، پیرمرد پشمکموی! پدر راستین، پدر زرین کمر! او رو به سنگ بسته بود! به سنگ جهل و تلاش بیهودهاش برای شکستن واقعی (نه تخیل اهریمنی شما بانوی من!) کمر شما! (همان سنگی که قطعههای بسیار ریزش رو در سایت گذاشتید!)
شمایی که با همه نامردان جنگیدید، یکتنه با نیروی خداوندی خدا، با قدرت فرمانروایی خداوند یکتا!
تا مردی بیاد! مردی پیدا بشه در این عصر یخبندان، که ملکه سرما، آمریکای شیطان صفت، به جهان دمیده، و همه مردان رو با خودش متحد کنه!
کسی که با آتش هزاران هزار خورشید مشتعل شده و از یک نقطه! بله یک نقطه یک پیکسل! هیچکس راز رو نفهمیده! بیرون بیاد در عظمت و وحشت یک أژدها! یک هیولا! کسی که همیشه پشت صحنه است! ابی بنبست! کسی که قاچاقی برای اولین بار شیشه رو به ایران آورد! و کسی او را دید! آمد با کسی که آورد!
کسی که خودش رو کشت! خود خدا شدهاش رو کشت! خود بت شدهاش رو! اژدهای درونی، وحشتناکترین اژدهایی که تاکنون مردم توصیف کرده و به چشم دیده و تخیل کردهاند! با درونش جنگید و همه را را هولوکاست کرده و بر فراز کوه دماوند جلوس فرمود!
و اینک نوبت کاوه آهنگر هست! که با این اژدها یعنی من! روبرو بشود! یک جنگ تمام عیار!
یعنی میشه منم تو این زندگی صاحب شخصیت و مقام اجتماعی بالایی باشم:geryeh:
خدایا من کوچکم و تو بزرگی, من نا توانم و تو بسیار توانایی, من حقیرم و تو عزیز, من فقیرم و تو غنی ,من نادانم و تو دانا ,من خودخواه و ناپاکم و تو بخشنده و پاک و پاک کننده
[="Arial Black"][="Navy"]دیشب هم بهم لطف کردی .باز نمیدونم چرا .ولی میدونم خیلی دوست دارم .بزار لاقل ببوسمت .از بس مهربونی از خودم خجالت میکشم.همیشه پیشم باش و ازم جدا نشو حتی اگه من بد شدم .[/]
اگه تو عذاب کنی کسی هست که بشه بهش پناه اورد :Ghamgin:!
ماها ادمای خیلی بدی هستیم میدونیم خیلی بد خیلی بد بدبدبدبدبد ولی تو خدایی و خیلی مهربان مارو دوست داشته باش دیگه من گدایی محبت میکنم ازت:hamdel::Gol:من گدای محبت تو ام نه این بنده هایی که خودتو قبول ندارن چه برسه به هم نوعاشون
خدا
من این پایین منتظرم
منتظرم دستت سر بخوره روی موهام
انگشتات اشکامو پاک کنه
مهربون زل بزنی تو چشام
بهم بگی مینو خودم همه چیو درست میکنم تو دیگه گریه نکن
:((((((((((((((
[="Arial Black"][="Navy"]سلام.این چند روز محرم بدجور به من حال دادی .نمیدونم چرا با این که من اینقد گناهکارم ولی میدونم دوسم داری ودوست دارم همین بسه مگه نه؟کمکم کن سر پیمانی که با حسین تو بستم عمل کنم و عشق بین من و تو بیشتر از همیشه بشه[/]
حتی توسل به حضرت عباسم باعث نشد که دلت یه لحظه برام بسوزه خدا ؟؟؟؟
وقتی نذریمو شب تاسوعا به نیت حضرت عباست پخش میکردم
توی دلم ولوله بود
ذوق داشتم که منو دست خالی برنمیگردونی
بیخودی اونهمه ذوق داشتم ینی ؟؟؟
:(((
خدایا خیلی خستم خیلی ..تمام این لحظات و ثانیه های سخت اماده شدن ازمایش به این فکر میکنم که تو خودت گفتی من امید ادمهای توبه کار هستم اگه من نباشم اونا ب کی میخان تکیه کنن کی رو دارن.خدایا بدجوری ترس برم داشته بدجوری ترسیدم و داغونم..نگران دل پدر و مادرم که بشکنه.خدایا فقط خودمو خودت میدونی چه اتفاقهایی برام پیش اومده تو رو به امام حسین به اون اقای کرم قسمت میدم نجاتم بده ازین وضعیت خوف ورجا خدایا گاهی فکر میکنم دارم دیونه میشم.خدایا خیلی سخته که بخوای این همه پنهونکاری کنی.میفهمی که چی میگم خدا..خودت بهتر شاهدی.ای خدا امید منه ترسان و ناامید نکن که تو جارالمستجرینی تو امان الخائفینی تو غیاث المستغیثینی.. خدایا همه ایمانم وسطه خودت پشتم باش و تنها نذار این بنده رنجورو
باید کوتاه گردد زبانی که بی ربط سخن می گوید وباید کوتاهتر گردد زبانی که می داند بی ربط می گوید وباز .......... خداوندا من همیشه درد دل با تو میگفتم ولی اکنون درد بزرگتری را در دل دارم وآن اینکه روی صحبت کردن با تورا ندارم خدا یا اکنون مرا ننگر برایت پیغامی ازدل می گذارم پیغامم را بخوان ولی آکنون مرا ننگر که در برابرت شرمسام خدایا هرچه خود راگستاخ تر می بینم تورا بزرگتر می نگرم وهرچه خود را دور تر می بینم تورا نزدیگتر می نگرم مرابه خود وا نگذار وگستاخیم ببخش ....:Sham:
خدایا میدونی قدم اول رو که برداشتم قصد و نیتم این نبود که عاقبت شد
من اصلا تصور این چیزارو نمی کردم من به فکر چیزای دیگه بودم و ...
اما نمی دونم چی شد که وسط راه رفتم به بیراهه
و توی بیراهه گم شدم خیلی سعی کردم راه اصلی رو پیدا کنم و خودمو برسونم اونجا
ولی موانع سر راه زیاد بود خودت این موانع و ایجاد کردی گاهی موانع خیلی بلنده و نمی شه
از روش بپریم و با سر می خوریم زمین
اتفاقا من توی یکی از این موانع بدلیل خستگی راه خوردم زمین و کمرم شکست
اولش نمی تونستم بلند شم چقدر بلند شدن سخت بود خدایا
احتیاج داشتم کسی دستمو بگیره و بلندم کنه ولی ...
عاقبت با زحمت زیاد و سعی و تلاش خودم تونستم بلند شم و موقعیتم و تشخیص بدم
کمی گیج بودم از ضربه ای که به سرم خورده بود ولی کم کم و کورمال کورمال راه افتادم
به تدریج دردام کمتر شد و تونستم بهتر راه برم ولی هنوزم اثر جراحات در بدنم بود و مانع پیشروی سریع
حالا هم خدا خیلی بهتر شدم ولی خوب خوب نشدم
بازم تورو شکر که ضربه فنی نشدم
می دونم در اینده حتی از گذشته بهتر خواهم شد
چون حالا تجربه ای به تجربیاتم افزوده شده بود و من تصمیمات مهمی بعد از این ضربه گرفتم
تصمیماتی گرفتم که دیگه با دقت راه برم و وارد بیراهه ها نشم تا مبادا دوباره گم بشم
خدایا از تو می خوام منو در این تصمیمی که گرفتم یاری کنی
بهشت را به دو نیم می کنم
نیمی را می دهم تا به در خانه ات برسم
و نیمی را ...
می گذارم سهم آب...
می ترسم موقعی که می گذری آبی نباشد که پشتت بریزم ، برگردی... عزیزم!!!
وقتي از بيچارگي و درموندگيم پيشت شكايت مي كنم، حرفام رو مي شنوي؟
وقتي از همه جا درمونده مي شم و طرف تو ميام، مي فهمي كه ميام؟
صداي در زدنام رو مي شنوي؟
-: بله بنده ام. مي بينم. مي شنوم. مي فهمم. مگه نشنيدي ان الله بصير بالعباد. مگه نشنيدي ان الله سميع الدعاء
-: مي دونم. اما من…
-: هر جا كه بري بازم بنده مني. اما از بس كه باور نمي كني كه همشو مي بينم و مي شنوم اينقدر دل منو مي شكوني.
-: الهي بميرم!
-: بارها شده گفتم نرو. نفهميدي. رفتي. هي دنبالت اومدم. به ملائك گفتم مبادا چيزي بنويسينا صبر كنيد تا لحظه اخر. بر مي گرده. بنده ام اون عمل رو انجام نمي ده.بنده ام اون حرف رو نمي زنه. بنده ام اون…
هر چي ملائك گفتن بار الها! اين بنده سابقه داره. دفعه اولش نيست. اما گفتم: نه شايد اين دفعه عوض شده باشه. صبر كنيد. چيزي ننويسيد.
و اونا هم با من منتظر نشستن تا ببينن تو عوض شدي.
هي صدات زدم. گفتم: بنده ام نرو. اما تو رفتي. گفتم: بنده ام نزن. اما تو زدي. گفتم: بنده ام نكن. اما تو كردي. اخر سر منو پيش ملائك سر افكنده كردي. ملائك گفتن: بار الها! بازم بنده ات عوض نشد
-: شرمنده ام.
-: هر دفعه همين حرف رو مي زني. هر دفعه هم مي بخشمت. هر دفعه هم به روم سيلي مي زني.
-: شرمندتم. با وجود همه محبتي كه بهم داري سرم زيره. با اينكه خيلي بدم اما تو خيلي خوبي.
مي دوني! هر بار كه مياي دلم نمياد دست رد تو سينت بزارم؟!
چشماي اشك بارونت رو كه مي بينم از خودم خجالت مي كشم كه در رو بروت باز نكنم. هر دفعه با روي گشاده در رو باز مي كنم و به استقبالت ميام به اميد اينكه ايندفعه، ديگه رو درست مي شي
اما تو مياي نمك مي خوري و نمك دون مي شكني
متن جالبی بود....
اما چیزی که هست اینه یه حس مظلومیت و القا میکنه به آدم ... نمیدونم ، اما از این سبک نوشته ها خوشم نمیاد چون خوندنش یه جورایی با جبروت خدا ساز گار نیست..
این فقط حس و برداشت من از این مطلب بود...
درکل نمیگم خدا بخشش نداره...
نمیگم خدا خشنه چون تو قرانش میگه : ای شیطان من جهنم و از تو و کسایی که پیرو راه تو باشن پر میکنم...
درسته میگن خدا توبه پذیر و مهربانه....
اما به نظرم این نیست که بگه صد بار اگر توبه شکستی باز آی...
به نظرم این نیست که بخواد به بنده اش بگه چشمات و که میبینم ازت خجالت میکشم...
یا تو با گناهات منو سرافکنده میکنی....
خوندن این مطلب یه جورایی تصوراتمو بهم ریخت...
خدا اگه میخواست همه رو مومن و درست کار میافرید.... به خواسته ی خدا به دل بعضی ها مهر زده شده....
این مطالب شاید برا بعضی ها خوب باشن.... اما ممکنه رو بعضی ها نتیجه ی عکس بزاره...
جوری که احساس کنه خدا مظلوم و ترحم برانگیزه...
بارالها
در وادی نفس و منیت غرق گشته ام .
هرچه کرده ام از زمان طفولیت تا به حال در خدمت به نفس کرده
خدایا هیچ ندارم که به تو عرضه کنم .
تنها میتوانم دست خالی خود را به تو نشان دهم تا پرش کنی .
من را برای خود بساز علی اعلی .
خدای من.....
تمام کرده هایم را تو می دانی
همه ناکرده هایم را تو می دانی
خدای من.....
من آن خواهم که تو خواهی
نمی خواهم همانی که نمی خواهی
خدای من.....
خوشحالم از آن حالی که خوشحالی
و ناراحت از آن حالی که ناراحت،نه خوشحالی
خدای من.....
خدای من.....
[=Times New Roman]خدای خوبم سلام....[=Times New Roman] [=Times New Roman]دلم یه دنیا گرفته....[=Times New Roman] [=Times New Roman]چه خوبه که همیشه هستی...[=Times New Roman] [=Times New Roman]کوله بار گناهام خیلی سنگین شده... ببخشم... کمکم کن...[=Times New Roman]
[=Times New Roman]خدای خوبم سلام.... [=Times New Roman]دلم یه دنیا گرفته.... [=Times New Roman]چه خوبه که همیشه هستی... [=Times New Roman]کوله بار گناهام خیلی سنگین شده... ببخشم... کمکم کن...
[=arial]سراسیمه سلام
هنگام انتظار سلام
هنگام رسیدن سلام [=arial]آرزویم حضورت در تمام لحظه هایم است
دوباره
زمین را بوسه می زنم
هزار باره
آن گاه تمام درها گشوده می شود
اتفاقی در دلم افتاده
خدایا تو نادیده میگیری
تو خطاهایم را و من عطاهایت را
آن که روحش کلید باران است
را برای دل مادر
آن که بهشت زیر پایش گسترانیدی
برسان
نگفتم برای دله من
که تا اوضاع
بر وفق مرادم نیست یادش می افتم :Ghamgin:
برای دله مادر که سالهاست
صبح جمعه آب می پاشد به کوچه
و نرگس می آرد به خانه:Gol:
خدایا دلم خیلی هواتو کرده ...
یه جورایی انگاری از زمین خستم دیگهاما هنوز خیلی کار دارم.......
خدایا یه جورایی ....بدجوری عاشقتم
دلتنگتم....
اصلن دیوونتم....
خدایا همیشه همین حس رو تو
وجودم نگه دار .....
خدایا ....بذار همیشه دلتنگ خودت باشم....
بذار همیشه فقط به رسیدن به تو فکر کنم...
خدایا آرامش با
خودت بودن ...
رها شدن از هرچی هست و نیست غیر تو ...
خدایا حال و هوای رفتن و نرسیدن ....نترسیدن از نرسیدن .... تسلیم بودن مطلق در برابرت ...خدایا همه اون حال و هوایی که باعث میشه حس تو نسبت به من خوب بشه رو بهم عطا کن ..... آمین یا رب العالمین ....
خدایا ازت ممنونم که اسم شیعه رو من گذاشتی. ولی خدا جون کمک کن دوست و همراه واقعی معصومین باشم.
در جریان هستم چه اشتباهاتی کردم. میبینی سرم پایینه اخه شرمندم.
خداجون ی خواهش:
منو عاشق راه حسین کن.
خداجون کمک کن حسینیا به اسم راضی نیستن.قلباشونو پر از نور حسین کن.
دستامو پایین نمیارم تا وقتی نور حسین(ع) رو تو قلبم نبینم.
خدا
از تو نخوام
از کی بخوام ؟؟؟
خودت بگو:Ghamgin:
[="Arial Black"][="Navy"]سلام.خوبی ؟من که بدم.محرم اومده هنوز کاری نکردم.میگم اگه میتونی کمکم کن بگو منم راه بدن اخه تو بگی قبول میکنند .راستی دوست دارم فراموش که نکردی؟فداتشم خدا که این قد نازی و خوشگل و مهربون[/]
[="Arial Black"][="Navy"]نوکرتم .چطور بگم دوست دارم بامرام.دیشب اجازه دادی برم حسینیه و سینه بزنم .آخ که چقد لطف داری تو به من.دوستت دارم بزار ببوسمت که دلمو دیشب آروم کردی[/]
مرا به حال خود رها کن ای دوست ... که من جز آن رب العرش کس ندارم
مرا به حال خود رها کن ای دوست...که من جز ان روح القدوس کسی را کس ندانم
مرا به حال خود رها کن ای دوست...که من را کسی جز ملک الحق یار نیست
مرا جز او مرهم و یاری نیست ...
[SPOILER]
آخه من چیکار کنم؟!:geryeh::geryeh::geryeh::geryeh:
دیوونه شدم:geryeh::geryeh::geryeh::geryeh:
کمک کن یاد بگیرم دیگه:geryeh::geryeh::geryeh::geryeh:[/SPOILER]
خدا ؟؟؟
دقیقا تصمیمت واسه دنیای من چیه ؟
قبلش بگو
حداقل گالن ها رو آماده کنم واسه مراسم آبغوره گیری
چراااااااااااا
چرااااااااااااااااااااااااااااااااااا نمیزاری دلم خوش باشه توی این دنیای کوفتی ؟
چرا نمیزارییییییییییییییی ؟؟؟؟
[=Microsoft Sans Serif]-چطوری حاج پروردگار؟
آنکس که بداند و بداند که بداند /// باید برود غاز، به کنجی بچراند
* خوبم! تو چطوری؟
- شکر یه نفسی که بهمون دادی هی جلو عقب میکنه تا ببینم کی گریبُکسش خراب بشه و وایسه!
* جنس ژاپنی برات انداختم؛ حالا حالاها خراب نمیشه! :khandidan:
- میدونی که این چن روزه خیلی بهم فشار اومد و هیچ لبخندی هم روی لبام نیومد!
* خب چیکنم؟
- یه شعر بگم، دور هم بخندیم؟* باز میخوای چرت و پرت بگی؟
- دستت درد نکنه؛ حالا او همه حرفای خوبخوب، شد چرت و پرت؟
* خب! حالا قهر نکن! بگو زود کار دارم!
-
آنکس که بداند و نداند که بداند /// بهتر برود خویش، به گُوری بتپاند
آنکس که نداند و بداند و که نداند /// با پارتی و با پول، خر خویش براند
حالا اینجا رو گوش کن!
آنکس که نداند و نداند که نداند /// در پست ریاست، ابدالدهر بماند!
* :shad:))))
- خوبه بابا یواشتر بخند آبرومونو بردی!
* :ghash:
- عجب! بابا تو که گفتی چرت و پرته! یواش بابا! تبسم کن!
* خب حالا نمیخاد به من درس اخلاق بدی! ولی خودمونیم؛ عجب مملکتی داریدآ!
- ببین خدایی کردن کاری ندارهآ! تو فقط بلدی اشک در بیاری! خب اینجوری خدایی کن! بیا جوک بگو؛ شعر بگو؛ والا!
* :vamonde:
- یه شعریم در مورد دخترا بگم و کلی بخندیم به این موجودات؟
* بگو زود :vamonde:
- گر بمیرد دختری،...
* چی شد؟ چرا وایسادی؟
- راستش پشیمون شدم!
* کار دیگهای نداری؟
- نه قربونت! خودت نگهدار خودت باش :Bye:
(* در پست ریاست ابدالدهر بماند :shad:بدبختا چی میکشن!)
خدایااااااااااااااا مگه نگفتی هرکس تلاش کنه به نتیجه میرسه
من اینهمه پارسال برا پزشکی خودمو کشتم حتی دانشگاه پولی هم منو نذاشتنننننننن:geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh:
من دلم شکسته غصه میخورم چیکار کنم حالا:geristan::crying:
به من جواب بده :Ghamgin:
یکی دو ماه پیش همچین با اطمینان میگفتم دانشگاه بین المللی منو قبول میکنه که انگاری واقا اینده رو دیده بودم ولی دیگه الان میبینم تا یک سال دیگه حتی دریغ از یک معجزه برا پیشرفت من:Shekastan Del:
چرا چرا چرااااااااااا چرا این کارا پیش میاد مگه نگفتی بهتون زندگی و حیاط دادم تا از نعمت وجود شماها هم لذت ببرید پس کوووووووووو:Ghamgin:
همش امید همش امید همش امید و صبر اخرش چی هیچی؟؟؟!:dokhtar:
من دیگه به هیچکس و هیچ چیز امید ندارم حتی از معجزه های خودتم نا امید شدم زندگی رو با خون دل سپری کنم که یه روز مرگمون فرابرسه به خدمتمونم برسی:Ghamgin:
جدیداخیلی بااسترس وپردلشوره شدم همیشه توخونه اینطورمیشدم دلیل خاصی هم نداره بعضی وقتام داره اونقدردلشوره میگیرم که غرق درعرق میشم وانگاردلم ازسینه میزنه بیرون.اون روزتوکلاس بودم اماپرازاسترس ودلشوره ازاینکه هواتاریک بودواستادکلاسوتعطیل نمیکردخانوادمم نگران واین به اضطرابم اضافه میکرداماگفتم خدارودارم وتوسل براهل بیت ع دلم اروم شدیهووبعدتعطیلی خداخواست وبااینکه ماشین نبوداماخدابهم کمک کردتواون تاریکی شب.چندبارم جدیدااتفاقای خاصی برام میفته امامیگم خدایاتوکل برخودت وتوسل براهل بیت ع باورتون نمیشه که درست میشه وخدای مهربون ازجایی که باورنداریم کمک میکنه.اماگاهی شده تمام زمین وزمانوبهم دوختم اماحکمت نبوده که بشه اونوقته که میفهمم توکل درکنارتلاش .خدایاازت ممنونم ببخشیدزیاداعتراض میکنم امادوستت دارم میدونم ازروبی طاقتی میگیم امایاددل حضرت زینب س میفتم ازبی طاقتی خودم خجالت میکشم.
من امتحان کردم شمام امتحان کنین
:Ghamgin:
میشه آرومم کنی ؟:Gol:
خدایا میدونی قدم اول رو که برداشتم قصد و نیتم این نبود که عاقبت شد
من اصلا تصور این چیزارو نمی کردم من به فکر چیزای دیگه بودم و ...
اما نمی دونم چی شد که وسط راه رفتم به بیراهه
و توی بیراهه گم شدم خیلی سعی کردم راه اصلی رو پیدا کنم و خودمو برسونم اونجا
ولی موانع سر راه زیاد بود خودت این موانع و ایجاد کردی گاهی موانع خیلی بلنده و نمی شه
از روش بپریم و با سر می خوریم زمین
اتفاقا من توی یکی از این موانع بدلیل خستگی راه خوردم زمین و کمرم شکست
اولش نمی تونستم بلند شم چقدر بلند شدن سخت بود خدایا
احتیاج داشتم کسی دستمو بگیره و بلندم کنه ولی ...
عاقبت با زحمت زیاد و سعی و تلاش خودم تونستم بلند شم و موقعیتم و تشخیص بدم
کمی گیج بودم از ضربه ای که به سرم خورده بود ولی کم کم و کورمال کورمال راه افتادم
به تدریج دردام کمتر شد و تونستم بهتر راه برم ولی هنوزم اثر جراحات در بدنم بود و مانع پیشروی سریع
حالا هم خدا خیلی بهتر شدم ولی خوب خوب نشدم
بازم تورو شکر که ضربه فنی نشدم
می دونم در اینده حتی از گذشته بهتر خواهم شد
چون حالا تجربه ای به تجربیاتم افزوده شده بود و من تصمیمات مهمی بعد از این ضربه گرفتم
تصمیماتی گرفتم که دیگه با دقت راه برم و وارد بیراهه ها نشم تا مبادا دوباره گم بشم
خدایا از تو می خوام منو در این تصمیمی که گرفتم یاری کنی
به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
حرف خدا با دل!
او جواب داد بانوی من!
به پرسش شما!
به پرسش بشریت! و پرسش فرشتگان!
به پرسشی که شیطان داشت ولی به خاطر شتابزدگیش خود را به دره کینه و تنهاییش به پایین انداخت با آن خنده بر از بلاهت و غرور اوباماییش! همان که معلوم نشد پدرش کیست! چه هیولاییست!
اما بوفالوی سپید شما، اون رو یافت! آره! شما کمکش کردید!
چون استاد اعظم کائنات، پیرمرد پشمکموی! پدر راستین، پدر زرین کمر! او رو به سنگ بسته بود! به سنگ جهل و تلاش بیهودهاش برای شکستن واقعی (نه تخیل اهریمنی شما بانوی من!) کمر شما! (همان سنگی که قطعههای بسیار ریزش رو در سایت گذاشتید!)
شمایی که با همه نامردان جنگیدید، یکتنه با نیروی خداوندی خدا، با قدرت فرمانروایی خداوند یکتا!
تا مردی بیاد! مردی پیدا بشه در این عصر یخبندان، که ملکه سرما، آمریکای شیطان صفت، به جهان دمیده، و همه مردان رو با خودش متحد کنه!
کسی که با آتش هزاران هزار خورشید مشتعل شده و از یک نقطه! بله یک نقطه یک پیکسل! هیچکس راز رو نفهمیده! بیرون بیاد در عظمت و وحشت یک أژدها! یک هیولا! کسی که همیشه پشت صحنه است! ابی بنبست! کسی که قاچاقی برای اولین بار شیشه رو به ایران آورد! و کسی او را دید! آمد با کسی که آورد!
کسی که خودش رو کشت! خود خدا شدهاش رو کشت! خود بت شدهاش رو! اژدهای درونی، وحشتناکترین اژدهایی که تاکنون مردم توصیف کرده و به چشم دیده و تخیل کردهاند! با درونش جنگید و همه را را هولوکاست کرده و بر فراز کوه دماوند جلوس فرمود!
و اینک نوبت کاوه آهنگر هست! که با این اژدها یعنی من! روبرو بشود! یک جنگ تمام عیار!
آخه نوکرتم... دردت به جونم... تو فکر کردی من کی أم که انقدر ازم می خوای صبر کنم؟
بابا دارم از پا در میام ، بزرگ! :Shekastan Del:
با اینکه دلم ازت خیـــــــــــــلی پُره ... اما چاره چیه... حریف دلم نیستم!
دوستت داره... درگیرته... همه ی دغدغه ام شده رضای تو !
پَر و بال ایمان مو بگیر اوستا ... داراییم تو دنیا همین ایمان دست و پا شکسته است... حفظش کن برام!
:Graphic (8):
خـــــــــــیلی عزیزی... حتی وقتی مفهوم کارات و نمی فهمم!
خدایا
من نگرانم :ghati:
یعنی ایندم چطور میشه :fekr:
از پزشکی قبول میشم؟:hey:
یعنی میشه منم دستم به جیب خودم بره:crying:
یعنی میشه منم تو این زندگی صاحب شخصیت و مقام اجتماعی بالایی باشم:geryeh:
خدایا من کوچکم و تو بزرگی, من نا توانم و تو بسیار توانایی, من حقیرم و تو عزیز, من فقیرم و تو غنی ,من نادانم و تو دانا ,من خودخواه و ناپاکم و تو بخشنده و پاک و پاک کننده
لطفا منو از این وضعیت نجات بده :dokhtar:
[="Arial Black"][="Navy"]دیشب هم بهم لطف کردی .باز نمیدونم چرا .ولی میدونم خیلی دوست دارم .بزار لاقل ببوسمت .از بس مهربونی از خودم خجالت میکشم.همیشه پیشم باش و ازم جدا نشو حتی اگه من بد شدم .[/]
خداااااااااااااااااااااااااااااااا
خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
چیزی که میخوامو بهم بده
بدههههههههههههههههههههههههههه
بدههههههههههههههههههههههههههههههههههه
بدهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
خداوندا فقط یک جمله میگم
من از تو به خودت پناه میبرم !
مخصوصا از عذابت ..
اگه تو عذاب کنی کسی هست که بشه بهش پناه اورد :Ghamgin:!
ماها ادمای خیلی بدی هستیم میدونیم خیلی بد خیلی بد بدبدبدبدبد ولی تو خدایی و خیلی مهربان مارو دوست داشته باش دیگه من گدایی محبت میکنم ازت:hamdel::Gol:من گدای محبت تو ام نه این بنده هایی که خودتو قبول ندارن چه برسه به هم نوعاشون
خدا
من این پایین منتظرم
منتظرم دستت سر بخوره روی موهام
انگشتات اشکامو پاک کنه
مهربون زل بزنی تو چشام
بهم بگی مینو خودم همه چیو درست میکنم تو دیگه گریه نکن
:((((((((((((((
خداوندا ودر حقیقت کسی دلیل اشکهایم را ندانست جز تو...
[="Arial Black"][="Navy"]سلام.این چند روز محرم بدجور به من حال دادی .نمیدونم چرا با این که من اینقد گناهکارم ولی میدونم دوسم داری ودوست دارم همین بسه مگه نه؟کمکم کن سر پیمانی که با حسین تو بستم عمل کنم و عشق بین من و تو بیشتر از همیشه بشه[/]
[="Arial Black"][="Navy"]فقط میگم دوستت دارم به هر قیمت که تو بخوایی میفروشم این دل رابه تو[/]
حتی توسل به حضرت عباسم باعث نشد که دلت یه لحظه برام بسوزه خدا ؟؟؟؟
وقتی نذریمو شب تاسوعا به نیت حضرت عباست پخش میکردم
توی دلم ولوله بود
ذوق داشتم که منو دست خالی برنمیگردونی
بیخودی اونهمه ذوق داشتم ینی ؟؟؟
:(((
خدایا خیلی خستم خیلی ..تمام این لحظات و ثانیه های سخت اماده شدن ازمایش به این فکر میکنم که تو خودت گفتی من امید ادمهای توبه کار هستم اگه من نباشم اونا ب کی میخان تکیه کنن کی رو دارن.خدایا بدجوری ترس برم داشته بدجوری ترسیدم و داغونم..نگران دل پدر و مادرم که بشکنه.خدایا فقط خودمو خودت میدونی چه اتفاقهایی برام پیش اومده تو رو به امام حسین به اون اقای کرم قسمت میدم نجاتم بده ازین وضعیت خوف ورجا خدایا گاهی فکر میکنم دارم دیونه میشم.خدایا خیلی سخته که بخوای این همه پنهونکاری کنی.میفهمی که چی میگم خدا..خودت بهتر شاهدی.ای خدا امید منه ترسان و ناامید نکن که تو جارالمستجرینی تو امان الخائفینی تو غیاث المستغیثینی.. خدایا همه ایمانم وسطه خودت پشتم باش و تنها نذار این بنده رنجورو
خدایا ...
نمیخوای یه دستی به زندگی من بکشی ..
من ... خسته.. هستم.. دیگه هیچ شوقی ذوقی حالی برام نمونده .. خودت که بهتر از دل من اگاهی مگه نه
چرا نمیخوای خوشبختی رو همراه با یاد خودت با علاقه ی به خودت بهم بدی ..
هیچکس دلش برا من نمیسوزه فقط خودت فقط خودتی میدونی میبینی میشنوی
چرا چرا صفات خودتو در غالب یه ادم برا نجات من نمیفرستی
یا حتی اگه این هم نباشه چرا با قبض روح به روحم ارامش نمیدی
من رو برای کجای این دنیا برا کی برا چی خلق کردی ..
باید کوتاه گردد زبانی که بی ربط سخن می گوید وباید کوتاهتر گردد زبانی که می داند بی ربط می گوید وباز ..........
خداوندا من همیشه درد دل با تو میگفتم ولی اکنون درد بزرگتری را در دل دارم
وآن اینکه روی صحبت کردن با تورا ندارم
خدا یا اکنون مرا ننگر
برایت پیغامی ازدل می گذارم پیغامم را بخوان
ولی آکنون مرا ننگر که در برابرت شرمسام
خدایا هرچه خود راگستاخ تر می بینم تورا بزرگتر می نگرم وهرچه خود را دور تر می بینم تورا نزدیگتر می نگرم
مرابه خود وا نگذار وگستاخیم ببخش ....:Sham:
[="Tahoma"][="DarkSlateBlue"]روشو ندارم باهات صحبت کنم
خودت میدونی چه خبرایی هست و چه نیست
اونها که نیست و باید باشه، رو ایجاد کن؛ خلق کن؛ اصلاً آناً فآن خلق کن در من
اونها که هست و نباید باشه، رو نابود کن، معدوم کن خواهش می کنم
طاقت بیش از این بد بودن رو ندارم، کار دست خودم میدم آخرش:Ghamgin:[/]
خدایا دلم اب شده خودت که منظورمو میفهمی..
میخوام بشینم زار زار گریه کنم ولی مامانم بفهمه ناراحت میشه
من حتی نمیتونم ناراحت هم باشم...
چرا منو بغل نمیکنی ... منو تو بغلت بخوابون مثل بچه کوچیکا
دوستم داشته باش این جا هیشکی منو دوست نداره..
دلم اب شده ... آب ..
خدایا میدونی قدم اول رو که برداشتم قصد و نیتم این نبود که عاقبت شد
من اصلا تصور این چیزارو نمی کردم من به فکر چیزای دیگه بودم و ...
اما نمی دونم چی شد که وسط راه رفتم به بیراهه
و توی بیراهه گم شدم خیلی سعی کردم راه اصلی رو پیدا کنم و خودمو برسونم اونجا
ولی موانع سر راه زیاد بود خودت این موانع و ایجاد کردی گاهی موانع خیلی بلنده و نمی شه
از روش بپریم و با سر می خوریم زمین
اتفاقا من توی یکی از این موانع بدلیل خستگی راه خوردم زمین و کمرم شکست
اولش نمی تونستم بلند شم چقدر بلند شدن سخت بود خدایا
احتیاج داشتم کسی دستمو بگیره و بلندم کنه ولی ...
عاقبت با زحمت زیاد و سعی و تلاش خودم تونستم بلند شم و موقعیتم و تشخیص بدم
کمی گیج بودم از ضربه ای که به سرم خورده بود ولی کم کم و کورمال کورمال راه افتادم
به تدریج دردام کمتر شد و تونستم بهتر راه برم ولی هنوزم اثر جراحات در بدنم بود و مانع پیشروی سریع
حالا هم خدا خیلی بهتر شدم ولی خوب خوب نشدم
بازم تورو شکر که ضربه فنی نشدم
می دونم در اینده حتی از گذشته بهتر خواهم شد
چون حالا تجربه ای به تجربیاتم افزوده شده بود و من تصمیمات مهمی بعد از این ضربه گرفتم
تصمیماتی گرفتم که دیگه با دقت راه برم و وارد بیراهه ها نشم تا مبادا دوباره گم بشم
خدایا از تو می خوام منو در این تصمیمی که گرفتم یاری کنی
[="DarkRed"]
و روشنی این راه نعمتی شایسه شکر است ، که هدایت و سعادت در انتهای آن است.
ای نزدیکتر از .....
[="DarkRed"]ماه من!!!
دل به غم دادن و از یاس سخنها گفتن کار آنهایی نیست که خدا را دارند:Gol:[/]
طنین صدای مهتاب به گوشم رسید که صدام میزد
منو به اسم صدا میزد
شب بود خب! تاریک بود
منم گیج و سردرگم
تازه سردمم بود
با بی تجربگی، اومدم سرپناه بسازم برا خودم زیر نور ماه
سایه انداختم رو خودم
ماه رو گم کردم
خدایا کمک کن بیش از این گمت نکنم
کمکم کن پیدات کنم!
پیداتر از همیشه باشی تو تموم زندگیم. :geryeh:
من روی زمین غریبم ..
دست منو بگیر مبادا گم بشم ...
***
:Gol::Gol:
بهشت را به دو نیم می کنم
نیمی را می دهم تا به در خانه ات برسم
و نیمی را ...
می گذارم سهم آب...
می ترسم موقعی که می گذری آبی نباشد که پشتت بریزم ، برگردی... عزیزم!!!
دل نوشته در 30 آذر
خدایا... دلخور نشیا... نگی ناسپاسم...
خدایا... نامید و خسته و دلشکسته ام... :Ghamgin:
مدت هاست به درد نخوردم
خدایا... زندگیه به درد نخوری رو دوست ندارم...
خدا... لااقل مرگم و به درد نخوری رقم نزن...
می شه قسمتم "شهادت" شه؟
می شه اندازه ی "شهید" شدن بشم؟
می شه مرگ واسم بشه رهایی از زندان نمور و تاریکه دنیا؟
خدا... مرگم و به درد بخور نقش بزن!:Gol:
وقتي از بيچارگي و درموندگيم پيشت شكايت مي كنم، حرفام رو مي شنوي؟
وقتي از همه جا درمونده مي شم و طرف تو ميام، مي فهمي كه ميام؟
صداي در زدنام رو مي شنوي؟
-: بله بنده ام. مي بينم. مي شنوم. مي فهمم. مگه نشنيدي ان الله بصير بالعباد. مگه نشنيدي ان الله سميع الدعاء
-: مي دونم. اما من…
-: هر جا كه بري بازم بنده مني. اما از بس كه باور نمي كني كه همشو مي بينم و مي شنوم اينقدر دل منو مي شكوني.
-: الهي بميرم!
-: بارها شده گفتم نرو. نفهميدي. رفتي. هي دنبالت اومدم. به ملائك گفتم مبادا چيزي بنويسينا صبر كنيد تا لحظه اخر. بر مي گرده. بنده ام اون عمل رو انجام نمي ده.بنده ام اون حرف رو نمي زنه. بنده ام اون…
هر چي ملائك گفتن بار الها! اين بنده سابقه داره. دفعه اولش نيست. اما گفتم: نه شايد اين دفعه عوض شده باشه. صبر كنيد. چيزي ننويسيد.
و اونا هم با من منتظر نشستن تا ببينن تو عوض شدي.
هي صدات زدم. گفتم: بنده ام نرو. اما تو رفتي. گفتم: بنده ام نزن. اما تو زدي. گفتم: بنده ام نكن. اما تو كردي. اخر سر منو پيش ملائك سر افكنده كردي. ملائك گفتن: بار الها! بازم بنده ات عوض نشد
-: شرمنده ام.
-: هر دفعه همين حرف رو مي زني. هر دفعه هم مي بخشمت. هر دفعه هم به روم سيلي مي زني.
-: شرمندتم. با وجود همه محبتي كه بهم داري سرم زيره. با اينكه خيلي بدم اما تو خيلي خوبي.
مي دوني! هر بار كه مياي دلم نمياد دست رد تو سينت بزارم؟!
چشماي اشك بارونت رو كه مي بينم از خودم خجالت مي كشم كه در رو بروت باز نكنم. هر دفعه با روي گشاده در رو باز مي كنم و به استقبالت ميام به اميد اينكه ايندفعه، ديگه رو درست مي شي
اما تو مياي نمك مي خوري و نمك دون مي شكني
متن جالبی بود....
اما چیزی که هست اینه یه حس مظلومیت و القا میکنه به آدم ... نمیدونم ، اما از این سبک نوشته ها خوشم نمیاد چون خوندنش یه جورایی با جبروت خدا ساز گار نیست..
این فقط حس و برداشت من از این مطلب بود...
درکل نمیگم خدا بخشش نداره...
نمیگم خدا خشنه چون تو قرانش میگه : ای شیطان من جهنم و از تو و کسایی که پیرو راه تو باشن پر میکنم...
درسته میگن خدا توبه پذیر و مهربانه....
اما به نظرم این نیست که بگه صد بار اگر توبه شکستی باز آی...
به نظرم این نیست که بخواد به بنده اش بگه چشمات و که میبینم ازت خجالت میکشم...
یا تو با گناهات منو سرافکنده میکنی....
خوندن این مطلب یه جورایی تصوراتمو بهم ریخت...
خدا اگه میخواست همه رو مومن و درست کار میافرید.... به خواسته ی خدا به دل بعضی ها مهر زده شده....
این مطالب شاید برا بعضی ها خوب باشن.... اما ممکنه رو بعضی ها نتیجه ی عکس بزاره...
جوری که احساس کنه خدا مظلوم و ترحم برانگیزه...
:Gol:
بارالها
در وادی نفس و منیت غرق گشته ام .
هرچه کرده ام از زمان طفولیت تا به حال در خدمت به نفس کرده
خدایا هیچ ندارم که به تو عرضه کنم .
تنها میتوانم دست خالی خود را به تو نشان دهم تا پرش کنی .
من را برای خود بساز علی اعلی .
[="DarkRed"]
خدای من.....
تمام کرده هایم را تو می دانی
همه ناکرده هایم را تو می دانی
خدای من.....
من آن خواهم که تو خواهی
نمی خواهم همانی که نمی خواهی
خدای من.....
خوشحالم از آن حالی که خوشحالی
و ناراحت از آن حالی که ناراحت،نه خوشحالی
خدای من.....
خدای من.....
حرف های دلم بسیار است
و نمیتوانم سفره ی دلم را برای هر کسی باز کنم
شکر خدایی را که هر زمان به هر اندازه که خواستم
با او خلوت کردم و حرف دل با او گفتم
بی ان که واسطه ای در میان باشد.
خدای من تنها اهل شنیدن نیست
اهل عطا کردن هم هست.
وقتی حرفم را شنید ، حاجتم را عطا نمود.
[="Blue"]خدا در مکان های دو از انتظار
به دست افرادی دور از انتظار
و در مواقعی تصور ناپذیر
معجزات خود را به انجام می رساند.
برای آن مهربانِ توانا ، غیرممکن وجود ندارد ...
همیشه ، همیشه و همیشه امیدی هست ...[/]
خدایا..... قلبم از نفرت بیگانگان پاره پاره شده قلبت را در سینه ام کار بگذار.....نگرانم نباش عشق را به من بسپار....
گویی صوت فقط مخلوق توست....پس جواب این چت خالی از سوی توست.......می بینمت مهم روی توست...:hamdel:
سلام خدا.......دستمو بگیر:Gol:
می بخشیم؟
با این همه گناه.................................................:Sham:
[=Times New Roman]خدای خوبم سلام....[=Times New Roman]
[=Times New Roman]دلم یه دنیا گرفته....[=Times New Roman]
[=Times New Roman]چه خوبه که همیشه هستی...[=Times New Roman]
[=Times New Roman]کوله بار گناهام خیلی سنگین شده... ببخشم... کمکم کن...[=Times New Roman]
[=Times New Roman]خدای خوبم سلام....
[=Times New Roman]دلم یه دنیا گرفته....
[=Times New Roman]چه خوبه که همیشه هستی...
[=Times New Roman]کوله بار گناهام خیلی سنگین شده... ببخشم... کمکم کن...
[=arial]سراسیمه سلام
هنگام انتظار سلام
هنگام رسیدن سلام
[=arial]آرزویم حضورت در تمام لحظه هایم است
دوباره
زمین را بوسه می زنم
هزار باره
آن گاه تمام درها گشوده می شود
اتفاقی در دلم افتاده
خدایا تو نادیده میگیری
تو خطاهایم را و من عطاهایت را
آن که روحش کلید باران است
را برای دل مادر
آن که بهشت زیر پایش گسترانیدی
برسان
نگفتم برای دله من
که تا اوضاع
بر وفق مرادم نیست یادش می افتم :Ghamgin:
برای دله مادر که سالهاست
صبح جمعه آب می پاشد به کوچه
و نرگس می آرد به خانه:Gol:
[="Tahoma"][="Black"][/]
خدایا دلم خیلی هواتو کرده ...
یه جورایی انگاری از زمین خستم دیگهاما هنوز خیلی کار دارم.......
خدایا یه جورایی ....بدجوری عاشقتم
دلتنگتم....
اصلن دیوونتم....
خدایا همیشه همین حس رو تو
وجودم نگه دار .....
خدایا ....بذار همیشه دلتنگ خودت باشم....
بذار همیشه فقط به رسیدن به تو فکر کنم...
خدایا آرامش با
خودت بودن ...
رها شدن از هرچی هست و نیست غیر تو ...
خدایا حال و هوای رفتن و نرسیدن ....نترسیدن از نرسیدن ....
تسلیم بودن مطلق در برابرت ...خدایا همه اون حال و هوایی
که باعث میشه حس تو نسبت به من خوب بشه رو بهم عطا کن .....
آمین یا رب العالمین ....